تعریف: مغلطه نسبیگرایی موقعی اتفاق میافتد که شخصی ادعا کند فلان چیز برای شخص ۱ حقیقت دارد، ولی برای شخص ۲ حقیقت ندارد، در حالیکه شواهد تجربی نشان میدهد آن چیز برای همه حقیقت دارد (یعنی حقیقت عینی یا Objective است).
معادل انگلیسی: Subjectivist Fallacy
معادلهای جایگزین: مغلطهی ذهنیگرایی
الگوی منطقی:
شخص ۱ ادعا میکند که Y صحیح است.
شخص ۲ ادعا میکند که Y برای بیشتر انسانها صحت دارد، ولی نه برای همه (با اینکه شواهد تجربی خلاف آن را ثابت میکنند).
مثال ۱:
جین: سیگار کشیدن برای سلامتی مضره.
تری: سیگار برای سلامتی اکثر آدما مضره، ولی برای من نه.
توضیح: تری عزیز، سیگار کشیدن برای سلامتی همه مضر است؛ منجمله شخص شما.
مثال ۲:
جک: عذر میخوام، ولی استدلال شما سرشار از تناقضه.
تد: تناقض فقط به ذهن مادی قابلتعمیمه. ذهن معنوی این چیزا سرش نمیشه.
توضیح: تد علاوه بر فراهم کردن نمونهای درجهیک از مغلطهی نسبیگرایی، نشان میدهد وقتی دکان عقل و منطق تعطیل شود چه حرفهایی که از دهان آدم بیرون نمیآید.
استثنا: حقیقت داشتن یا نداشتن بعضی چیزها واقعاً به شخصی که درگیر موقعیت است بستگی دارد.
مثال:
شاید تو از پاستیل بدت بیاد، ولی من عاشقشم. وقتی پاستیلو میذاری تو دهنت و لای دندونات نرمیشو امتحان میکنی و بعد با یه گاز محکم شیرینیشو تو دهنت پخش میکنی، شده حتی برای یک لحظه، انگار بهشت زیر پاته.
راهنمایی: هر وقت دلتان گرفت، پاستیل بخورید.
منابع:
Peacocke, C. (2005). The Realm of Reason. Clarendon Press.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
عجب مثال هایی:-D
خیلی جالب بود.