سلام به همه. یه فیلمی بود درباره یه گروه پسر که برادر یکیشون یه شمشیر داشت و یکی از اون بچه ها وقتی داشت مسخره بازی درمیاورد یه ضربه به دوستش میزنه و دوستش میمیره. فکر میکنم اینجا یه پست بود که معرفیش کرده بود ولی هر چی دنبالش میگردم الان نیستش. کسی میتونه پست هایی که توش چند تا فیلم معرفی شدن از فربد رو اگه یادشه لینک بده؟ اونایی که درباره یه فیلمه رو نمیخوام.
سلام فربد چه کتابهایی بودن که دوست داشتی ترجمشون کنی اما به دلایلی(نظیر مسائل مالی و کمبود وقت و …) از ترجمشون صرف نظر کردی؟ می خوام دلی و بدون توجه به جنبه مالیش،شروع کنم به ترجمه اگر پیشنهادی برای تازه کارا داری،محروممون نکن
سلامچون مترجم هستید میپرسم من زبانم متوسط رو به پایینه مثلا یک قسمت چیزای عجیب رو تا حد ۲۰ ۳۰ درصد متوجه بشم ۱۹ سالمه دوست دارمکمیک ها و فیلم هارو بدون زیرنویس متوجه بشم بنظرت چیکار کنم؟ شما که مترجم هستی توانایی اسپیکینگ قوی ای هم دارین؟
من نظرم اینه که زبان رو فقط با تکرار میشه یاد گرفت. یعنی اینقدر در معرضاش باشی که ملکهی ذهنت بشه. من خودم روش یادگیری زبان برام به این صورت بود که میشستم فلان بازی رو بازی میکردم، به دیالوگهاش گوش میدادم و هر کلمهای رو که نمیفهمیدم، با Alt + F4 از بازی میاومدم بیرون توی دیکشنری سرچش میکردم. اینقدر این کارو کردم دایرهی لغاتم افزایش پیدا کرد. البته یه سری میانبر هم وجود دارن، مثل ۵۰۴ absolutely essential words، ولی اگه وقت و حوصلهش رو داری، یادگیری ارگانیک و بر اساس علایق شخصی از همهی روشها بهتره.
کلاً پیشنهادم اینه که تا حد امکان خودت رو در معرض زبان انگلیسی قرار بدی و هرچی رو که نفهمیدی، در لحظه توی دیکشنری معناش رو جستجو کنی.
من توانایی اسپیکینگ قوی هم دارم. یعنی میتونم با یه فرد انگلیسی زبان بدون مشکل حرف بزنم. ولی منی توی دانشگاه ادبیات انگلیسی خوندم و باید توی کلاسها انگلیسی حرف میزدیم. شاید این تجربه توی تقویت مهارت اسپیکینگ نقش داشته.
آره تو کامنتای ویدیوهاشون هم همه نوشته بودن که escapist خیلی با قبل از اینکه نیک کالاندرا بیاد فرق کرده و همه چی داره بهتر میشه. ولی الان یه نفعی که داشت این بود که خیلیا شروع کردن به دیدن ویدیوهای بقیهی اعضای second wind و ظاهرا اونام الان دارن مخاطب خودشونو پیدا میکنن. کاش بتونن مستقل بمونن.
😀 بنده خدا همه نظرات رو میخونه ولی جواب نمیده. امیرعلی تو از کجا با سایت آشنا شدی؟
امیرعلی گفته:
اون که آره. :))
من دنبال کمیک وی فور وندتا میگشتم، سرچش که کردم رسیدم به این سایت. بعدش از طریق کمیکهای دیگهای که روی سایت بود (مثل شیرهای بغداد و ماوس) و مقالات معرفی عناصر داستانی، جذب سایت شدم و موندگار شدم یه جورایی.
فربد آذسن گفته:
مرسی از وی فور وندتا. چه ترجمهی پربرکتی که باعث آشنایی تو با اینجا شد.
Mosy گفته:
چند وقته هستی؟
امیرعلی گفته:
حدوداً سه سال.
Mosy گفته:
ایول. تو دیگه لیاقتش رو داری که توی آزمون نهایی شرکت کنی و بتونی وارد محفل خصوصی آذسنیون شی.
امیرعلی گفته:
کنجکاو شدم ببینم آزمون نهایی چیه. 😄
Mosy گفته:
یعنی خود محفل خصوصی برات کنجکاوی نداره؟
امیرعلی گفته:
هان در مورد اونم کنجکاو شدم، ولی در مورد آزمون بیشتر. :))
امیرعلی گفته:
هومم آره واقعاً. 👍 وندتا هم کمیک خوبی بود، هم موجب اتفاقات خوبی شد.
مرسی امیرعلی. خجالتزده کردی که یادت بود روز تولدم رو.
صرفاً جا داره بگم با این وضع اقتصادی دیگه آرزوی «جیبت پرپول باشه» هم داره منسوخ میشه. :)). یکی ویدئو گذاشته بود از پولی که رفته بود از بانک بگیره. عملاً یه فرغون اسکناس بود که کلش میشد ۲۲ میلیون.
سلام خسته نباشید، اول از همه بگم که کتاب خوره های ادبیات ژانری به دستم رسیده و شروع کردم به خوندن جلد اولش و تا اینجا باید بگم که فوق العاده بوده ، نایس… بعد حالا میرسیم به سوالم ، بنظرتون سریال خدایان امریکایی به اندازه ی رمانش نوشته ی نیل گیمن جذاب هست و ارزشش رو داره که بجای رمان ، سریالش رو نگاه کنیم؟
من سریال خدایان آمریکایی رو فقط فصل یکش رو دیدم. میخوام سراغ بقیهی فصلهاش هم برم، ولی با توجه به اینکه کلاً همهی عواملش تغییر کردن، میترسم با یه چیز ضدحال روبرو بشم و این دلسردم میکنه.
به نظرم فصل ۱ حق مطلب رو دربارهی رمان ادا میکرد، ولی خود رمان اینقدر خوبه که به نظرم نه، جاش رو نمیگیره.
کتاب خورهی ادبیات ژانری شامل این ۵۰ مقاله میشه (به همراه یک سری ضمیمه)، ولی مطالب خیلی بیشتری داره. منجمله معرفی زیرگونههای سبک فانتزی، علمیتخیلی و وحشت و ۱۰ تا مقالهی اضافه که حجمشون از این ۵۰تا رو هم بیشتره. اینجا بیشتر توضیح داده شده:
آقای اذسن بالاخره اتک ان تایتان هم تموم شد و تصمیم گرفتن که ادامش رو بعدا بسازن(احتمالا برای پول بیشتر) ، برنامه ای برای خوندن مانگا ندارید یا میخواید وایسید تا ادامش بیاد؟(حدود یککککک سال دیگه) من که مشتاقانه منتظر نقدم مخصوصا از وقتی گفتید که بنظرتون سریال انیمه افت کرده…
ببین اینکه من گفتم داستان افت کرده بخش زیادیش بهخاطر اینه که بعضیوقتا روی چیزایی تمرکز میشه که منطقی نیست. مثلاً وقتی Rumbling شروع شد، تعداد زیادی اپیزود دربارهی مسائل نهچندان مهم داشتیم (مثلاً روابط درونگروهی آرمین و میکاسا و آنی و هانجی و..) که اصلاً با مقیاس آپوکالیپتیک فاجعهای که داشت اتفاق میافتاد تناسب نداشت. اتک آن تایتان یه فاز بدی داره و اونم اینه که کلی تو رو دربارهی یه اتفاق جوگیر میکنه بعد یهو با عوض کردن فرمون قصه میزنه تو ذوقت. ولی خب همچنان لحظات درخشان داره. مثل اون قسمت که ارن توی جهان آخرت تایتانها بود و داشت با زیک حرف میزد، زندگینامهی یمیر در ۲۰۰۰ سال پیش و البته خود رامبلینگ که بالاخره توی اپیزود آخر شاهدش بودیم (من از اول دنبال همون بودم).
کلاً ایسایاما یه جورایی میخواد با احاساسات مخاطبش بازی کنه و دائماً معزت رو منفجر کنه، ولی بهنظرم این فازش خیلی جاها داره به ضرر داستان عمل میکنه. یه مشکل دیگه هم اینه که اون چیزایی که قراره ما بهشون اهمیت بدیم، با مقیاس حوادث تناسب ندارن.
من احتمالاً منتظر انیمه بمونم، چون یه جا دیدم بهخاطر استقبال نشدن از پایان مانگا قراره پایان انیمه رو تغییر بدن. اگه الان برم سراغ مانگا ممکنه تجربهی متفاوت دو.اثر با هم قاطی بشه و جفتش رو خراب کنه.
اها حالا گرفتم ، به نظر من این مشکل فقط مربوط یه اتک نیست ، بلکه خیلی از داستان های دیگه هم گرفتارش هستن ، مثلا همین دراگن بال ، طرف میتونه جهان رو نابود کنه. اما انیمه این فاز رو بهت میگه که طرف صرفا یه مبارز خفنه و ….
از سیزن ۱ جدید، دکتر ۹. الان فصل ۲ام. البته قبلش به اشتباه از سیزن ۹ شروع کردم و تا اواخرش هم رفتم.
فربد آذسن گفته:
متوجه نشدم. سیزن ۱ جدید، دکتر ۹؟ منظورت Christopher Eccleston هست؟ پس چرا میگی سیزن جدید؟ اون که مال ۲۰۰۵ هست.
Mosy گفته:
آره. منظورم سری جدیده.
امیرعلی گفته:
فربد من یه جایی میخوندم که اماف دوم مواقعی که پرسونای ویکتور وان رو داشته، اشتباه گرامری زیاد داشته تا یه جورایی این موضوع رو برسونه که تیپِ پرسونای ویکتور بی سواد و قلدر بوده. چون تو لیریکا رو چک میکنی، درسته این موضوع؟
موقعیکه داشتم لیریکها رو چک میکردم متوجه چنین چیزی نشدم، ولی خب توی لیریک رپ خیلی به این مسائل دقت نمیکنم، چون بهخاطر قافیهسازی و کلاً Black vernacular عدم وفاداری به قواعد گرامری رایجه تو هیپهاپ.
سلام اقای اذسن ، کم کم داریم به پایان اتک نزدیک میشیم… ۱۴ فروردین قسمت اخر میاد… بعدش منتظر میمونیم برای نقد شما از انیمه 😂😍 ، نظرتون در مورد اپنینگ های فصل چهار پارت یک و دو چیه؟ من که بشخصه اپنینگ پارت دوم فصل چهار برام یه شاهکار به تمام معنا بود
البته من یه سری شایعه شنیدم دربارهی اینکه توی چند اپیزود باقیمونده نمیتونن داستان رو تموم کنن و ممکنه پایان داستان رو در قالب یه انیمهی سینمایی تموم کنن. نمیدونم تا چه حد درست باشه.
شاید نقدش کنم. ببینم چی میشه.
به نظرم اپنینگ پارت ۱ و ۲ جفتشون خوبن. البته من اولش واکنشم به اوپنینگ پارت ۱ اینجوری بود که «این دیگه چیه؟»، ولی بعد کمکم برام جا افتاد.
اره بنظرم بهتره بزارید انیمه تمام شه چون شاید پایان نهایی قطعا توی نقد تاثیر داره
Nobody گفته:
آقا اورنستین و اسماگ رو همین یه ربع پیش زدم. نمیخوای بهم تبریک بگی؟ لعنتی شربت اعتماد به نفس بود. اصلا توی این کلاس های خودیاری باید بدن اورنستین و اسماگ رو بکشی، تا حس خوبی نسبت به خودت و اطرافت داشته باشی.
دو تا سوال دارم ازت: 1: بازی رو با چه سلاحی تموم کردی؟ من با کیلمور +۱۰ دارم پیش میرم و تا اینجا که خوب بوده. حالا نمیدونم بازی سختتر میشه و نیاز بیشتری به شمشیرهای قویتر پیدا میکنم یا نه؟
۲: بهترین ترتیب برای کشتن لردها چیه؟ در واقع از کجا شروع کنم بهتره؛ نیولاندو، آیزالیث، کتابخانه دوک و یا تامب آو جاینتس؟
تبریک. پس دوباره برگشتی سرش. دیگه این دوتا رو زدی باید بتونی تا آخر بازی بری.
۱. یادمه که بخش زیادی از بازی رو با Lightning Spear آپگرید شده رفتم. از یه جا به بعد دیگه دمجش کافی نبود و با یه چیز دیگه جایگزینش کردم، ولی یادم نیست چی بود. چون از نیمهی دوم بازی به بعد بیشتر با تکیه بر طلسمهای پایرومنسریم رفتم جلو و اسلحهم اهمیتش رو از دست داد.
۲. فکر کنم ترتیبش به سلیقه و میل خودت بستگی داشته باشه. بهترین راه اینه که خودت وارد هر ناحیه بشی ببینی از پسش برمیای یا نه. از لحاظ درجه سختی همهشون تقریباً تو یه سطح قرار دارن، ولی برای من آیزالیث سختتر بود. شاید بهخاطر اینکه پایرومنسر بودم و جک و جونورهای اونجا به آتیش مقاوم بودن.
بستگی به کلاست داره و اینکه ترجیحت چیه ، اگه میخوای اسلحه ات رو +۱۵ بکنی اول باید بری نیولاندو تا لارج امبر رو پیدا کنی ، اگرم میخوای یه دیواین یا رعد و برقی و اتشین +۵ اپگریدش کنی هم که باید امبر های اونارو پیدا کنی ،
من به شخصه خودم یه بلک نایت رو که کشتم بهم هالبردشو داد که با تویینکلین تایتانیت 😂 به مکس +۵ اپگریدش کردم تا اخر گیم جواب داد ، در کل سلاح های عادی مثل همین کلیمور رو میشه تا +۱۵ اپگرید کرد یا اینکه رعد و برقی و …. کرد . یا میتونی از سلاح های خاص استفاده کنی ، مثل هالبرد بلک نایت ها یا نیزه ی سیلور نایت ها
دقیقا همین کلیدواژه رو سرچ میکنن. یونیکش معلوم نیست، صرفا impressionئه. برو بهش نگاه بنداز جالبه آمارش. پر لینک ترین صفحه سایت، از نظر لینک های داخلی، صفحه موسیقیه، حتی از صفحه اصلی هم بیشتر یعنی.
قدیما حتی خبر هم داشتم که کِی پیدات کنم. (ساعت ۵ عصر، هنوز یادم نرفته.) :))) ولی خب الان..؟ البته خب میدونم دلیلش چیه. فکر کنم اوریج هر روز دو تا مقاله میدی بیرون.
آره متاسفانه همونطور که از نرخ انتشار مقالات مشخصه سرم خیلی شلوغه. غیر از مقالات سایت حدوداً یک ماه میشه وارد یه شرکت بازیسازی شدم و برای اونها هم مقاله به انگلیسی تولید میکنم (بعضیهاش رو میشه توی اینجا هم گذاشت. هروقت توی سایت خودشون منتشر شدن باید ببینم اجازه میدن یا نه). کلاً وقت سر خاروندن ندارم.
امیرعلی گفته:
واو… واسهی یه شرکت بازیسازی مقاله انگلیسی مینویسی؟ ایول بابا. آفرین. یه چیزی تو مایههای نظیف پور؟ یا خفنتر؟
فربد آذسن گفته:
ببین شرکت ایرانیه، ولی قرار نیست برای ایران بازی درست کنه. قراره مخاطب بینالمللی داشته باشه. من هم قراره بلاگپستهاشون رو بنویسم و تا حالا هم هفت هشتتا نوشتم. البته فعلاً قراره چند ماه آزمایشی کار کنیم و من نمیدونم قراره شرکت رو همیشه همراهی کنم یا نه، ولی سطح کیفی/تحلیلی مقالات به نظرم یه چیزی در حد نظیفپوره، ولی بهمراتب کوتاهتر (بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ کلمه) و با لحن طنز و عامیانهتر. مثلاً موضوع یکی از مقالات اینه: How From Software Has Mastered Combat Design
امیرعلی گفته:
فربد یه سوال؛ تو هم از اون دسته آدمها هستی که حتماً باید کتاب رو به صورت فیزیکی بخونن، یا با خوندنشون از پشت کامپیوتر هم مشکلی نداری؟
آره شدیداً تو فکرش هستم. سه هفته پیش هم ۱۳۰۰ کلمه دیگه ازش رو نوشتم. ولی مقالهها خیلی وقت میگیرن. وقتی هم که کار هر روز تموم میشه، اینقدر از لحاظ فکری خستهم که رغبت نمیکنم برم سر داستان. ولی این داستان رو هرطور شده تمومش میکنم.
فربد، من تا امروز فکر میکردم که خیلی ساس باشه که تام یورک بیاد از یکی تعریف کنه توی دنیای موسیقی (منهای اون مسائل مربوط به منابع الهام و اینچیزا، که فکر میکنم برای ریدیوهد Dj Shadow و R.E.M. باشن.)، ولی امروز به مطلبی برخوردم که تقریباً باعث شد سرم سوت بکشه: British musician Thom Yorke, who collaborated with Dumile on two occasions, wrote: “He was a massive inspiration to so many of us, changed things… for me the way he put words was often shocking in its genius, using stream of consciousness in a way I’d never heard before.”
یعنی ببین دیگه اماف دوم چه نابغهایه (که البته هست) که تام یورک اومده ازش تعریف کرده… :)))
فکر نمیکنم توی هیپ هاپ آرتیستی باشه که از دووم تاثیر نگرفته باشه. Nas و Westside Gunn و Ghostface Kill و Method Man و Aesop Rock و تقریبا هر آرتیست بوم بپ.
حالا میبینم که دامنه قدرت دووم به خارج از هیپ هاپ هم رسیده.
شخیل تو درمورد انتخاب رشته چه توصیهای داری؟ تو از معدود آدمهایی هستی که رشته موردعلاقهشو دنبال کرده؛ الان از وضع زندگیت راضی هستی؟ (ببخشید اگه سوالم خیلی شخصی شده، اگه دوست داشتی جواب نده) خیلی دوست دارم یه حرف درست حسابیتر از «رشته پر درآمد رو دنبال کن و کنارش علاقهت هم دنبال کن» یا «آدم باید حتما رشته موردعلاقهشو انتخاب کنه»، بشنوم.
راستش من شخص مناسبی برای جواب دادن به این سوال نیستم، چون رشتهای که دنبال کردم تاثیری روی کار و پول درآوردنم نداشته. من کلاً هر پولی درآوردم از راه ترجمه/نوشتن بوده و هیچوقت کار اداری/دفتری/بیرون از خونه نداشتم. توی زمینهی ترجمه و نوشتن هم تا حالا کسی ازم نپرسیده رشتهت چی بوده/کدوم دانشگاه درس خوندی. اصلاً مهم نبوده.
تنها تاثیری که دانشگاه روی کارم داشته این بود که توی علامه با امیرحسین میرزایی آشنا شدم که یکی از مهرههای اصلی بخش گیم دیجیکالا بود از همون موقعها و من رو وارد دیجیکالا مگ کرد تا بتونم اونجا مطلب بنویسم. همونطور که میبینی، هنوز هم اونجا مطلب مینویسم و در حال حاضر کل درآمدم از اونجا درمیاد، از طریق مطالبی که توی سایت منتشر میشن. اگه بتونم روزی میانگین ۲۰۰۰ کلمه مطلب تولید کنم، ماهی میتونم شیش میلیون دربیارم. این پول شاید با توجه به استانداردهای جامعه و همسنوسالام بد نباشه، خصوصاً با توجه به اینکه انتخاب مطالب دست خودمه و راجعبه چیزایی مینویسم/ترجمه میکنم که خودم دوست دارم، ولی بدیش اینه که زیاد جا برای پیشرفت نداره. مثلاً اینجوری نیست که مثلاً ۱۰ سال دیگه به همین منوال ادامه بدم، پول پارو کنم. سقف پول درآوردنم احتمالاً همینه و از بیمه و بازنشستگی و مزایای این مدلی خبری نیست، ترجمهی کتاب هم به همین منوال.
اگه دانشگاه یه خوبی داشته باشه، اونم اینه که توش با کسایی آشنا میشی که ممکنه برات کار جور کنن و کلاً با هم یه بیزنسی راه بندازید. ولی این شانسیه. یعنی من شانسم گرفت و اونجا با امیرحسین آشنا شدم. اگه امیرحسین اونجا نبود، عملاً تاثیر دانشگاه روی کارم صفر میشد. اینکه بری دانشگاه و یکی رو ملاقات کنی که برات کار جور کنه، کاملاً شانسیه.
در کل به نظرم رشتههای فنی و پزشکی – اگه واقعاً توشون جدی باشی و صرفاً برای فرار از سربازی نرفته باشی دانشگاه – مسیر شغلیشون تا حدی مشخصه. توی اولی قراره مهندس بشی و تو دومی دکتر. ولی توی رشتههای دیگه آیندهی شغلیت تضمین نیست و باید از خودت پشتکار داشته باشی و خودت یه کاری برای پیشرفت خودت انجام بدی.
https://www.zoomg.ir/nim-negah/339817-elden-ring-network-test-nim-negah/ من بعد از این بتا خیلی از بازی ناامید شدم. (ازم نپرس چرا به جای کنالهای معتبر یوتیوب از زومجی دیدم) انگار دقیقا میازاکی به آخر دوران هنری و خلاقیت خودش رسیده. جایی که استفن کینگ، تارانتینو و امینم رسیدن. جایی که هنرمند به یه فن بیس قوی دست پیدا کرده، پیر شده، و به جای خلق چیزهای جدید، داره شاهکارهای دوران جوونیشون نشخوار میکنه.
شاید الان بگی چرا تو که هیچکدوم از دارک سولزها رو بازی نکردی، چرا داری نظر میدی، اما به نظر من بعنوان کسی که ۱۸ساعت دارک سولز ۳، ۱۲ ساعت دارک سولز ۱ (زیاد گرایند کردم) و ۷ ساعت دارک سولز ۲ بازی کردم، حق دارم بگم که کپی خالصی از اوناس. خصوصا استایل گرافیکی که همون امضای دارک سولز ۳ رو داره. از اون طرف منو، و UI، ساختار تکراری سولزبورن رو بدون کوچکترین تغییری حفظ کرده. از گیم پلی و سیستم مبارزات هم که واقعا بهتره صحبت نکنم. آرزومه که تجربه بازی فرق کنه.
شهرت سولزبورن مدیون خلاقیتهایی بود که تو هر قسمت پیدا میکرد. طوری که سکیرو انگار زده زیر کل اِلِمانهای سولزبورن. اما این کاملا همونه. امیدوارم میازاکی نره تو فاز «بازگشت به ریشهها».
راستش من هم وقتی نمایشهای بازی رو دیدم، همین تصور بهم دست داد که از لحاظ ظاهری و حالوهوا زیادی یادآور دارک سولزه. در واقع خیلیها نظرشون این بود. ولی با توجه به اینکه الان Souls-Like یه سبک جدا تو دنیای گیم شده، نمیشه از خالق سبک ایراد گرفت که چرا داری یه بازی تو این سبک میسازی. همونطور که دیابلو ۲ یه سبک جدید تو دنیای نقشآفرینی ایجاد کرد و نمیشد در انتقاد از دیابلو ۳ گفت «این چرا Diablo-Clone هست؟»
سلام فربد چطوری? فربد به نظرت برای بهبود زبان انگلیسی من چکار بکنم و سطحم رو در چقدر مییبینی. من برای مثال یک قسمت سریال ببینم حدود ۸۰ تا ۹۰ درصدش رو میفهمم و مانگا که به النگیسی میخونم حدود ۹۰ درصدش رو میفهمم. ولی خیلی کم مینویسم چون نیازی نداشتم براش. مهم ترین چیز رو در چی میبینی? نوشتن, فهمیدن, حرف زدن? وقتی دلیلی برای حرف زدن به انگلیسی نداری اونوقت چطوری خوای حرف زدنت رو بهبود ببخشی و ایا با لهجه به انگلسی حرف زدن مشکلیه?
سلام پیام. تنها راه یادگیری یه زبون اینه که اینقدر در معرضش باشی تا یادش بگیری. هیچ میانبری وجود نداره. البته یه سری روش هستن برای اینکه زبون یه نفر رو برای کاربرد خاص (مثلاً بیزنس) توی مدت زمان کوتاه تقویت کنن، ولی برای درک کامل زبون صرفاً باید محتوای زیادی به اون زبون مصرف کنی و با کسی که اون زبون رو بلده حرف بزنی.
یه اپ هست به اسم Hellotalk (که خودم استفاده نکردم)، ولی توش میتونی یه نفر رو پیدا کنی که زبونی رو که میخوای یاد بگیری بلده و از طرف دیگه میخواد زبونی رو که تو بلدی یاد بگیره. شاید بد نباشه امتحانش کنی:
نمیتونم تو رو سطحبندی کنم، چون انگلیسی حرف زدنت رو ندیدم. ولی اگه ۹۰٪ چیزها رو میفهمی باید اوکی باشه.
مهمترین جنبهی زبون بستگی به کاربردی که میخوای ازش بگیری داره. مثلاً برای من بهعنوان مترجم، فهمیدن متن برام مهمترین جنبهی یادگیری زبانه، ولی برای کسی که تاجره و دائماً به کشورهای مختلف سفر میکنه، فهمیدن گفتار و حرف زدن.
نه، لهجه هیچ مشکلی نداره. بهشخصه از شنیدن لهجههای مختلف لذت میبرم (بهشرطی که لهجه اینقدر غلیظ نباشه که اصلاً نفهمی طرف داره چی میگه)
سلام. کسی میتونه راهنمایی بکنه که چجوری بهترین ترجمه ی یه کتاب رو بین همه ی ترجمه ها پیدا کنم؟ خودم میرم تو فیدیبو و نظرات رو میخونم و خیلی هم جواب میده، ولی بعضی وقتا هم نه.
سلام. بهترین راه اینه که خودت نسخههای مختلف ترجمه رو گیر بیاری و مقایسه کنی. واقعاً هیچ میانبری وجود نداره. چون هیچ معیار عینی برای تعیین بهتر ترجمه وجود نداره (مگه اینکه ترجمه واقعاً بد باشه) و سلیقهایه. من خودم برای ترجمههای انگلیسی این کارو میکنم، ولی خب اگه میخوای برای ترجمههای فارسی این مقایسه رو انجام بدی بهمراتب سختتره. چون فایل PDF همهشون وجود نداره.
راه دیگه هم اینه که «مقایسهی ترجمهی فلان کتاب» رو تو گوگل سرچ کنی. بعضی از سایتها یه سری پاراگراف از کتابها آوردن و با هم مقایسهشون کردن.
آره قبول دارم که میانبر وجود نداره، ولی بعضی ترجمه ها به قدری روون و خوبن که اگه آدم از وجودشون خبر نداشته باشه واقعا ضرر کرده. این مسئله بعد از خوندن کتاب تسلی بخش های فلسفه با ترجمه ی عرفان ثابتی برام پیش اومد، به قدری ترجمش خوب بود که واقعا انتظاراتم رو بالا برد. مرسی از جوابت.
واقعا یکی از چالش های کتاب خوندنه این. من پیشنهاد میکنم goodreads رو هم نظراتش رو نیگا کنی، اونجا معمولا افراد راجع به ترجمه ای که خوندن هم یه نظری میدن.
سلام. چند سال پیش یه مقاله ای درباره ی پیودی پای توی سایت بود که اصلا من اونجوری باهاش آشنا شدم. توش یادمه درباره ی خود کلمه ی “پیودی پای” که یجورایی از ساوث پارک اومده و اون حرکتش که به یهودیا برخورد اشاره کردی بودی. هرچی میگردم الان پیداش نمیکنم ولی. دیگه تو آرشیو سایت نیست؟
ولی توش فقط یه اشارهی کوچیک به پیودیپای داشتم. دربارهی اسمش و حرکت ضدیهودش حرفی نزدم. ریشهی اسم پیودیپای هم تا جایی که میدونم به ساوث پارک برنمیگرده.
فربد الان داشتم با خودم فکر میکردم که خب، ما نقد فیلم و سریال داریم، کتاب و کمیک و گیم هم به همچنین. ولی تا حالا فکر نکرده بودم که آیا ما نقد موزیک هم داریم؟ اصلا همچین چیزی وجود داره که شما بیای یه آهنگ رو موشکافی کنی و نکاتش رو بنویسی و حالا اسمش رو بذاری «نقد»؟ میگیری چی میگم؟ منظورم از نظر تعداد کلماته.
آره نقد موسیقی هم داریم. بعضی آهنگها هستن که میشه مفصلاً راجعبه معنیشون نوشت و نقدشون کرد. ولی نوشتن دربارهی کیفیت تکنیکی موسیقی به سواد بالایی نیاز داره.
یه بابایی هست تو یوتوب به اسم آنتونی فانتانو (Anthony Fantano) که میاد آآلبومهای موسیقی رو همونطور که فیلم و سریال و گیم و… نقد میشن نقد میکنه. اون میتونه نمونهی خوبی باشه از اینکه نقد موسیقی چطور میتونه به نظر برسه. ولی خب آلبوم نقد میکنه تا ترکهای تکی.
چند روز پیش داشتم لیریک ۵ = 2 + ۲ رو توی سایت جینیس چک میکردم طبق معمول همیشه، و تا چند ساعت کف کرده بودم و هی میومدم توضیحاتی که کاربرا برای لیریک نوشتن رو میخوندم و بیشتر کف میکردم. با اینکه آهنگاشون آنچنان بابمیل من نیستن و طرفدارشون نیستم، ولی فقط این رو میدونم که آهنگاشون خوراک نقد کردنن. اگه یه روز یکی خواست جدی بره تو کار نقد موزیک، ریدیوهد یکی از گزینههاست. آهنگایی مثل Street Spirit، A Wolf At The Door، Karma Police و و و…
یک یاروی باحالی هست به اسم مارتین کانر که آلبومها و آرتیست های رپ رو آنالیز میکنه. این یارو تکستهای رپ رو تحلیل میکنه. این لینکشه: https://www.rapanalysis.com/
نه واقعا مخالفم. سریال واچمن هشت اپیزود شاهکار داشت، و یک تنه با اپیزود آخرش گند زد به کل تاریخچه واچمن، کارنامه کاری لیندلوف و کل هشت اپیزود قبلش. یعنی تنها حسی که داشتم سرخوردگی بود.
بذاریم تصور کنیم فقط هشت قسمت بوده. (قسمت هشت یه شاهکار واقعی خصوصا تو تدوین بود)
نه چشم نخوردم. الان چهارتا مقالهی آماده دارم تو دیجیکالا (که سهتاش هم تالیفیه)، فقط مدیرها هنوز بهشون نگاه نکردن تا منتشر کنن. فکر کنم چون پنجشنبه جمعه بود.
سلام فربد. نمیدونم چقد به ورزش علاقهمندی ولی من گهگاهی نگاه میکنم مسابقات مهم رو. خصوصا مسابقات Formula One رو. فرمولا وان خیلی مسابقات جذابیه برا من. خصوصا اگه تو مود ماشینسواری باشی و عشق سرعت و اینا باشی خیلی برات جذابه. من حالم زیاد خوب نیشتش چند روزیه، ولی دیروز که داشتم این گرند پریِ مجارستان رو داشتم میدیدم حالم خیلی بهتر شد حتی…
سلام میگم فربد چقدر حیات وحش وحشتناکه. تصور بکن زنده زنده خورده بشی. تصور بکن این حیوانات دور و برمون مثل مگس و حشرات دیگه فقط کمی بزرگ تر میبودند. من کاملا درک میکنم چرا بعضی ها دوست دارند سوخته بشنند پس از مرگ تا زیر خاک برند
قبلاً جدی تو فکرش بودم. ولی رژیم گیاهخواری درستحسابی تو ایران خیلی هزینهبردار میشد، برای همین بیخیالش شدم.
برای گیاهخوار بودن باید فرهنگش جا بیفته تو کشور.
البته دلیلم برای این کار صرفاً آزار نرسوندن به حیوونها نیست، چون میدونم چه من گوشت بخورم، چه نخورم، اونها کشته میشن. دلیلش یکی کنترل وزنمه، و یکی هم اینکه واقعاً از غذاهای گیاهی و حبوبات خوشم میاد.
شخیل تو یکی از این کامنت های پایینی اسم رمان Blood Meridian رو آوردی و باعث شدی من برم صفحه ویکی پدیا رو ببینم.
داستان همون سبک مورد علاقه منه. یه نئووسترن پر از خشونت در مورد یه سری قانون شکن، همراه با خشونت زیاد و البته یک روایت حماسی. اما حقیقتا وقتی کتاب رو تو کتابفروشی دیدم، ترسیدم. ۴۲۰ بیست صفحه بدون علائم نگارشی و پر از جمله های اسپانیایی. واقعا ارزشش رو داره چالش خوندن همچنین رمانی رو قبول کنم.
از قضا چرا. اتفاقاً همین امروز بخش سینما و ادبیات دیجیکالا مگ هم برام باز شد و اونجا میتونم نقد کتاب و فیلم بنویسم. نقد بازی هم مدتهاست قصدش رو دارم، ولی درگیر مقالههایی بودم که تا الان منتشر شدن.
فربد سریال Loki رو داری میبینی؟ اگه آره قسمت چندی؟ پایانش از محشر هم یهچیزی اونطرفتر بود.
راستی د بویز رو هم شروع کردم به ریواچ کردنِ فصل دو، الان قسمت چهارمم. هر وقت که تمومش کردم یه نظر مختصر (نمیگم نقد چون فعلاً وقتشو ندارم) در مورد فصل ۲ میدم.
سلام فربد یه سوال میخواستم ازت بپرسم. توصیت برای کسی که میخواد شروع کنه به کار ترجمه چیه با توجه به اینکه رزومه ای نداره.از کجا باید شروع کنه و چجوری پیش بره. پیشاپیش بابت جوابت ممنون.
راستش من خودم هم وقتی کار ترجمه رو شروع کردم، رزومهای نداشتم. یعنی ایمیل فرستادم به انتشارات تندیس گفتم میخوام کتاب مترو ۲۰۳۳ رو ترجمه کنم و ترجمهی چند فصل اول رو هم تو ایمیل فرستادم. اونها هم در کمال تعجب قبول کردن، بدون اینکه ازم رزومه بخوان.
به نظرم یه کتابی که خیلی دوست داری و میدونی ترجمه نشده انتخاب کن. چند فصلش رو ترجمه کن و طی یه ایمیل فکرشده برای چندتا انتشارات معتبر بفرست. شاید یکیشون قبول کنه.
البته اگه میخوای کار ترجمهی فریلنسری انجام بدی، چندتا سایت هست که میتونی توشون ثبتنام کنی و دستبهکار بشی. مثلاً پونیشا معروفترینشه، ولی خودم اونجا کاری انجام ندادم:
اتفاقا مترو ۲۰۳۳ تندیس رو هم خوندم منتها خود کتاب بهم نچسبید خیلی واسه همین دیگه ادامه ندادم. حالا دوباره یه سر بهش میزنم. بابت پیشنهادتم خیلی ممنون احتمالا همین کارو میکنم.
من تا حالا تو کل عمرم رای ندادم. من نظرم اینه که اگه میخوای رای بدی، باید به کسی رای بدی که حاضر باشی در ملاء عام از خودش و تصمیماتش دفاع کنی و اگه طرف گند زد، لااقل اعلام شرمندگی کنی. رای دادن بدون مسئولیت بیمعنیه.
کسایی هم که تا حالا نامزد شدن، کساییان که من حتی نمیخوام صحبتهاشون رو گوش بدم، چه برسه به اینکه ازشون دفاع کنم.
در ابتدا از شما بابت وبلاگتون تشکر کنم که باعث ذوق می شه. می خواستم کسی دوست داره فیلمنامه بخونه؟ ژانرش فانتزی ادونچره و ایرانی ایرانیه. اگه کسی دوست داشته باشه خوشحال می شم.
سلام فربد. یه جایی گفته بودی واسه کتاب خوندن pdf میخونی میخواستم بپرسم با چی؟ چشمات اذیت نمیشه اون همه مدت یا از ای-بوک ریدر استفاده میکنی چون من یکم پیگیری کردم ولی روش خوبی واسه اینجوری خوندن پیدا نکردم
سلام. من همین الان who is america رو شروع کردم و لطفا نگو که سندرز هم توی دام هویت جعلی و مصاحبه با ساشا کوهن افتاده :)))) کل سریالش مثل borat مصاحبه با مردمه در حالی که نمیدونن شخصیتش ساختگیه؟ راستی امروز یه سریال اومد از بورات ۲ که مال زمانیه که بورات توی خونه ی اون ۲تا مرده زندگی میکرد. خودم هنوز ندیدمش، ولی حتما ببینش چون میدونم تو هم خیلی خیلی ساشا کوهن رو دوس داری.
آره Who Is America هم دقیقاً دوربین مخفیه و حتی شاید شدتش از بورات هم بیشتر باشه. چون بورات همچنان سعی داشت یه پلات کلی ایجاد کنه، ولی Who is America دوربین مخفی خالصه و بله، سندرز هم حتی گولشو خورد. :))
من از وجود این سریالی که گفتی خبر نداشتم. ظاهراً یه سریال با درونمایهی سیاسیه که استدلالهای اون دوتا تئوری توطئهسازهایی رو که بورات باهاشون همخونه شده بود Debunk میکنن. ظاهراً چیز جالبی هم از آب درنیومده. مطمئن نیستم ببینمش.
آره دوست دارم. ولی یادم نیست کجا گفتم. از اون بخش سریال که به Da Ali G Show نه و نیم دادم به این پی بردی؟
من خیلی وقته کلا سایتت رو دنبال میکنم و آره، چون کامنتای قسمت کلکسیون شخصی هم همیشه چک میکردم و اونجا هم چن بار تعریف کرده بودی ازش. البته همون نمره ی ۹/۵ کافی بود برای فهمیدنش. آره دیروز تمومش کردم و خیلی خیلی آفنسیوتر و خنده دارتر از بورات بود :)))
فربد یه سوال؛ با شخصیتی به اسم DR. Doom از کمپانی مارول آشنایی داری؟
آخه چیزی که هست اینه که من توی یک کانال تلگرامی یه کوییز دیدم که میگفت دارث ویدر بر اساس کدوم شخصیت خلق شده، جواب صحیح هم دکتر دووم میشد. میخواستم بدونم این از نظر تو درسته؟
سلام. من پریروز سری استار وارز رو شروع کردم و الان وسطای اپیزود انتقام سیث هستم. ولی یه چیزی رو از اپیزود ۲ متوجه نشدم و نخواستم مقاله ی “آشنایی با استار وارز” رو بخونم چون حاوی اسپویله. کلون ها رو کی به وجود آورد؟ اون کسی که توی شورا بود و ۱۰سال پیش مرده بود دستور داده بود مخفیانه برای جمهوری یه ارتش بسازن؟ و این که نقش جانگو فیت چی بود توی ساختن کلون ها؟
ده سال پیش از شروع جنگ کلونها یه جدای به اسم Sifo-Dyas با استفاده از نیرو پیشبینی میکنه که در آینده جمهوری و محفل جدای قراره درگیر جنگ بزرگی بشن و برای همین نتیجه میگیره که این دوتا نهاد به یه ارتش بزرگ نیاز دارن تا جلوی خطرهای احتمالی رو بگیره. خود اعضای محفل به توصیهش روی خوش نشون نمیدن، برای همین Sifo-Dyas به طور مخفیانه با نژاد کامینو (که تخصصشون کلون کردن هست) به توافق میرسه تا در خفا یه ارتش برای جمهوری بسازن. اونها چون فکر میکنن طرف نمایندهی محفل جدای هست، موافقت میکنن، در حالیکه از محفل اخراج شده بود.
کونت دوکو (Count Dooku) Sifo-Dyas رو میکشه، پروژهی کلونینگ رو تصاحب میکنه و ماهرترین جایزهبگیر کهکشان یعنی جانگو فت رو انتخاب میکنه برای اینکه تبدیل بشه به نمونهی اولیهی همهی سربازهای کلونی که قراره ساخته بشن. توی جریان فیلم ۲ شخصیتها میفهمن که کونت دوکو در اصل یه ارباب سیثه و به سمت تاریک نیرو گرایش پیدا کرده، برای همین طی نبرد Geonosis (همون نبرد آخر فیلم) دوباره کلونها رو برمیگردونن به جمهوری.
ممنون بابت جواب کاملت. یه اشتباه وحشتناکی که کردم این بود که به ترتیب اپیزود دارم میبینم، نه سال ساخت. و طبیعتا یکی از بزرگترین توییست های عمرم رو(شخصیت دارث ویدر) از دست دادم. بنظرت ۳گانه ی سوم رو ببینم یا نه؟ چون حرف طرفدارای حرفه ای یه مجموعه واسم خیلی مهمه. مثلا همه میگن نیمه ی دوم فصل دوم تویین پیکس رو نباید دید و ۱۰۰% حق دارن، چون لینچ موافق ساختش نبوده و خیلی مسخره و ضعیف شد نیمه ی دومش. ۳گانه ی سوم که سونی ساختش ارزش دیدن داره از نظر خودت؟
سهگانهی دیزنی کلاً گند زد به Lore استار وارز و آرک شخصیتی دارث ویدر بهعنوان فرد برگزیده. ولی از طرف دیگه اینقدر محافظهکاره که نمیشه گفت پشتپا زدن به گذشته ارزشش رو داشت، چون عملاً کپی داستان سهگانهی اصلیه.
از لحاظ اینکه خواهناخواه جزو Canon جنگ ستارگان شده باید دیدش. ولی خب خودت رو برای ناامید شدن آماده کن.
من کلا با آثاری که ۱۸۰ درجه به اصالت خودشون پشت کردن مخالفم، مثل خیلی از نسخه های اساسینز. پس فک کنم نبینمش بهتره. الان میرم مندلورین و بعدش bad batch رو ببینم. آره اشتباه نوشتم سونی به جای دیزنی -.-
آره. اتفاقاً این چیزی بود که خودم هم بهش رسیده بودم. این پولدارها همهش دنبال Party Girl هستن، ولی با لفظهای تحقیرآمیز (مثل همین Party Girl) سعی دارن مشارکت اونها در دنیای قدرت رو سخیف و شرمناک جلوه بدن.
فربد تو هم از اون دسته از آدماییای که بدونِ سایتشون نمیتونن زندگی کنن و اگه یه روز به سایتشون سر نزنن، روزشون شب نمیشه، یا نه، اگه خیلی کار داشته باشی قابلیت دوری از سایتت رو داری؟
به نظر من که دلبستگی به هر چیزی بده، حالا میخواد هر چی باشه.
هر روز که به سایت سر میزنم؛ چون مانعی برای این کار وجود نداره. ولی خب، نه وابستگی شدید بهش ندارم.البته خوشحالم که هست. لنگر ذهنی خوبی برای منه. اگه از بین بره، احساس میکنم یه چیزی جاش تو زندگیم کمه.
خبر قتل بابک خرمدین به دست مادر پدرش یکی از عجیبترین اخباریه که اخیراً بهش برخورد کردم. هیچ توضیحی (مجرد بودنش، گی بودنش، تمایلش به بالا کشیدن ارث و میراث مامان بابا) برای من توجیه نمیکنه چنین کار عجیبی رو.
یکی یه جا گفته بود احتمالاً یکی دیگه کشتتش مادر پدرش بنا به دلایلی به گردن گرفتن. به نظرم این میتونست گزینهی محتملی باشه، ولی خب ویدئوی حمل شدن جدسش به بیرون از خونه منتشر شده و این احتمال رو تا حدی کاهش میده.
سلام من یه سوال داشتم. + چرا باید جارو بزنم وقتی میدونم ۲روز دیگه باز اتاقم کثیف میشه؟ – خب با این تفاسیر حموم هم نباید بری! با توجه به این که جنس استدلالی که فرد دوم بیان کرده، از همون جنس و شکل استدلال طرف مقابلشه، جمله دومی مغلطه حساب میشه یا نه؟
سلام. این متن یه توییته: با احساسات زندگی میکنی ضربه میخوری با منطقت زندگی میکنی حسرتش می مونه به دلت. میخواستم بدونم مغالطه ی شیب لغزنده حساب میشه یا نه؟
نمیخوام فاز نصیحت بردارم واست، ولی حداقل باید تلاشتو کنی که انگلیسی بخونی، چون تجربهای که به من ثابت شده اینه که یه جایی مجبور میشی انگلیسی بخونی. (تاکید میکنم، محبور)
فربد من ایمان دارم که یک روزی به این نتیجه خواهیم رسید که اونقدری که همه میگن کرونا خطرناک نبود و خیلی از کشور های بدون منطق یه نوع hysteria درست کردند که میتونست اینجوری که الان میبینیم نباشه.
مسئله اینجاست که دلیل هیستریای به وجود اومده این بود که اون اوایل اطلاعات کافی دربارهی کرونا در اختیار نداشتیم و کشورها نمیتونستن ریسک کنن دربارهش.
ولی خب من از یکی دکتری شنیدم از بین تمام پندمیک های قابلپیشبینی کرونا جزو کمخطرترینهاشه. تشبیهی که به کار برد این بود که طبیعت تاس انداخت و جفت یک آورد. ولی خب وقتی کرونا موج جدیدش میاد، بیمارستانها پر از مریضهای بهشدت بدحال میشن. دلیل هیستریای به وجود اومده هم همین بود. دیگه هجوم مردم به بیمارستان رو که نمیشه لاپوشونی کرد.
فربد جان، از کمیکهای استاروارز و کتاب خورههای ژانر چه خبر؟ راستی یه سوال، مقالهی جدید (به جز سری عناوین جعبهابزار بازیسازان و اساطیر کطولحو) داری برای ترجمه/نگارش؟
https://www.youtube.com/watch?v=5xB80ew_VHo به نظرم این مافیای سایتهای شرطبندی، زندگی توخالی اینفلوئنسرهای ایرانی و این دراما های مسخرهشون خیلی از بیرون باحاله. یعنی این اتفاقا از دور خیلی جالبه، شبیه یه فاجعه زیست شناسیه. برای فیلمای درام تو مایههای «دختر گمشده» یا «سوپرانوز» خیلی پتانسیل داره؛ واقعا دوست دارم بدونم زندگیشون از داخل چجوریه و چجوری با این کثافت بودن خودشون کنار میان.
من کلاً از این قضیه خبر نداشتم و این شخص رو هم نمیشناختم، ولی کلاً فرهنگ اینفلوئنسری محکومه. هرچند یکی تو یوتوب یه ایدهی خوبی داشت و اونم این بود که اینفلوئنسرها کاربردشون توی جامعه اینه که نیاز مردم به دیدن چیزهای احمقانه رو رفع کنن، و اون نفوذشون کمتر از چیزیه که به نظر میرسه. چون خیلی از کسایی که این افراد رو دنبال میکنن، اصلاً ازشون خوششون نمیاد.
فربد مقالهی جدیدِ عادل تو اسکواد در مورد واکین دد خیلی خوب بود. از این تیکهی مقاله خیلی خوشم اومد:
«بسیار قبلتر از آنکه مردگان متحرک به نامی پرآوازه و معروف تبدیل شود، از آن میشد بهعنوان یکی از سادهترین آثار ممکن از نظر فرایند تولید اسم برد. به سبب سیاه و سفید بودنِ آن، نیازی به رنگآمیز نبود و از همین جهت، پروسهی تولید سرعت بیشتری میگرفت. در سمت مقابل، رابرت کرکمن علاوهبر نویسندگی، در چندین جلد نخست از این کمیک، وظیفهی حروفچینی را هم برعهده داشت! به همین علت است که مردگان متحرک میتواند یک درس دیگر هم به علاقهمندان خود بدهد. این کمیک کار خودش را در جایی شروع کرد که یک اثر کاملاً ارزان محسوب میشد، اما آنقدر خوب عمل کرد که سودآوریِ امروزش جای تعجب فراوانی دارد.»
خوندم مقاله رو. البته صرفاً معرفینامه بود، چون به خود داستان و شخصیتها نپرداخته بود. بیشتر برای کسایی که با کمیک آشنایی ندارن مناسبه. از این نظر خوب به موضوع پرداخته. خصوصاً توجه به این موضوع اهمیت داره، چون ممکنه خیلیا واکین دد رو با اثری که قراره دربارهی مبارزهی انسانها در برابر زامبیها باشه اشتباه بگیرن:
مردگان متحرک عنوانی است که مانند برداشتهای مشابهاش نبود؛ چراکه برای «رابرت کرکمن» موجودیت زامبی ذرهای مهم نیست. او در این داستان تصمیم میگیرد که بهجای زامبیها و کشمکش همیشگیِ «زنده در برابر مُرده»، به تقابلِ «زنده در برابر زنده» بپردازد. به همین صورت، زامبیهایی که در گذشته بخش منفی آثار را شکل میدادند، الان تنها بهانهای هستند که انسانها از طریقشان ذات حقیقی و درندهی خود را آشکار سازند. رابرت کرکمن در این کمیک با وجود آنکه یکی از خطرناکترین موجودات فرهنگ عام را در اختیار دارد، اما آنها را کنار زده تا انسانها را بهعنوان خطرناکترین موجودات این دنیا نشان دهد.
https://www.youtube.com/watch?v=OP0R-s8Zlvk فیکه! یعنی بتل از این فیکتر تو دنیا وجود نداره، حتی بتل امیر خلوت/کچی بیتز هم اندازه این تابلو نبود. یعنی اینکه میخوان به وسیله این حاشیه یه درآمد درست کنن. اصلا همین که انقدر مودب با هم حرف میزنن تابلو میکنه که اینا با هم برنامه داشتن. دو حالت داره: 1: کچی بیتز تو لایو پوتک بهش پریده تا ازش فیدبک بگیره. بعد تو دایرکت ازش عذرخواهی کرده و بعد قرار فروش و اسپاتیفای و … 2: از اول تا آخرش فیک بوده.
آره همینجوری اسپم نمی کنن از بس حجم پیاما بالاست که یک ساعت طول میکشه گفت و گوی آزاد بیاد بالا XD :/
Nobody گفته:
مشکل دیر بالا اومدن گفتگو آزاد به خاطر اینه که نمایش بقیه دیدگاه ها کارایی نداره و مرورگر باید همهی کامنت هایی که از زمان به وجود اومدن این صفحه داده شده رو با هم لود کنه.
امیرعلی گفته:
فربد نظرت دربارهی ترجمهی زیرنویس چیه؟ (البته خب طبیعتا رایگانه) و میتونی برای شروع رو سریالِ Da Ali G Show فکر کنی. چون من هیچجا نتونستم زیرنویس فارسیشو گیر بیارم.
فربد سلام چطوری. من واقعا تحسینت میکنم که چقدر خوب با این وضعیت عجیب و غریبی که یک سالشه درگیریم کنار اومدی تا حدی که میشه گفت هیچ گونه تفاوتی برات نداشته جدا میگم. اینجا از lockdown به یک lockdown دیگه میریم. هیچ کسی نمیدونه که این panicکه اینا از کرونا دارند قراره کی تموم باشه. بدون شوخی میگم فربد. ایران به معنی کامل این پاندمی رو به مراتب بهتر از اینجا تهت کنترل خودش داره.
تو از کجا میگی که خیلی خوب با این وضعیت کنار اومدم؟
البته در مقایسه با مردم جهان من کمتر از کرونا آسیب دیدم. چون کار و تفریح بیرون از خونه نداشتم. ولی برای منم بدون مشکل نبوده. یه بار تو آبان گرفتمش حتی.
یکم بیشتر توضیح میدی؟ از چه لحاظ میگی ایران پاندمی رو بهتر تحت کنترل داره؟ از لحاظ این میگی که مردم و دولت خیلی سخت نمیگیرن یا اینکه واقعاً به نظرت کرونا تو ایران از لحاظ فنی بهتر از آلمان تحت کنترل دراومده؟
سلام. منظورم این بود که به نظر نمیاد از نظر روحی و کاری به مشکل فاجعه باری خورده باشی و روحیت رو حفض کردی که خوبه. به نظرم از لحافظ فنی ایران کاملا بهتر عمل کرده به این دلایل 1) این مملکت الان ۵ ماهه که توی Lockdown هستش و دیروز تا اوریل تمدید شد. من هیچ کشوری رو نمیشسم که ۶ ماه توی lockdown بوده باشند. در ایران تا جایی که یکی دو بار این اتفاق اومد انونم برای یکی دو هفته و نه ۶ ماه. ما توی ۱۲ ماه اخیر اگر اشتباه نکنم ۸ ماه در مجموع در lockdown بودیم. 2) همه ی رستوران ها و فیتنس ها و غیره به جز سوپرمارکت ها و شرکت های کاری بسته هستند. این فاجعست. همچین چیزی در ایران در این همه مدت نبوده 3) من خیلی ادم میشناسم که توی ایران کرونا گرفتند از فامیل و دوستان. همشون بدون مشکل هر زمانی که میخواستند میتونستند برن پیش دکتر. اینجا هیچ کسی کرونا داشته باشی حق نداره بیاد خونت چه دکتر چه کسه دیگری. فقط موقعی که لب مرگ باشی و نفست دیگه نمیاد میتونی زنگ بزنی که اورزانس بیاد دنبالت. خلاصه مثل سگ باهات رفتار میشه کرونا داشته باشی 4) اقوامم بهم گفتند که دکتر ها چندین دارو و امپول میدند که هم سیستم بدنیت قوی بشه و هم با عوارض این بیماری بهتر بشه کنار بیاد. اینجا هیچ دارویی داده نمیشه وهمنطور که گفتم فقط موقعی دکتر میبینتت که لب مرگ باشی و توی بیمارستان دراز کشیدی. 5) امار فوتی ایران بالاتر از این مملکت هست با وجورد اینکه lockdown به این شکلی که گفتم در ایران برای این مدت طولانی وجود نداشته . خیلیا میگن که امار ایران دقیق نیست. مگه امار این مملکت صد رد صد صحیح هستش? 6) توی المان طول کشید تا به این نتیجه برسند که مثل ایران شهر ها رو بر اساس رنگ تقسیم بندی بکنند. مهم ترین تفاوت بین این مملکت و ایران در اینه که توی ایران به وضعیت بیمارستان ها نگاه میشه ولی اینجا فقط و فقط به Inzidenz در هفت روز. یعنی جند نفر از صد هزار تا در ۷ روز اخیر به کرونا مبتلا شدند. بر فرض مثال ممکنه ۱۰۰۰۰هزار نفر کرونا بگیرند ولی هیچ کدومشون نیاز نباشه برن بیمارستان. ایران قرمز نمیشه ولی اینجا باید بریم lockdown 7) وزارت بهدات ایران چند تا شماره داره که میشه ۲۴ ساعت بهشون تماس گرفت تا اطلاع گرفت. اینکه چقدر عملی هست رو نمیدونم ولی اینجا به قول خانوم مرکل بزرگ ترین بحران بعد از جنگ جهانی دوم داریم ولی اداره ی بهداشت بعد از ظهر ها و اخر هفته کار نمیکنه و از همه بد تر اینکه که همیشه در دسترس نیستند. من نزدیک ۲۰۰ بار بهشون تماس گرفتم و کسی برنداشت. 8) تو ایران هر کسی میتونه بره خونه ی یه کس دیگه ای برای دیدار چه یکی باشند چه چند نفر. بعضی ها ماسک میزارند بعضی ها هم نمیزارند. در هر صورت این امکان وجود داره. در این مملکت همچین چیزی وجود نداره. من اجازه دارم تنهایی و نه با یک نفر دیگه برم خونه یه کسه دیگه ولی در مجموع نباید ۵ نفر بشیم یعنی خونه ی طرف باید ۴ نفر توش زندگی بکنند حداکثر و از همه مسخره تر اینکه فقط دو خانوار اجازه دارند همو ببیند. برای مثال یه مادر با نوزادش حق نداره بره خونه پدر و مادرش چرا که میشند ۲ نفر در مجموع. ایا این باعث شده که این ممکلت کرونا رو بهتر از ایران در تحت کنتلر خودش داشته باشه. خیر 9) هر کسی کرونا گرفت باید بره ۲ هفته قرنطنیه اجباره و نری جریمه ۲۵ هزار تایی باید بدی تا جایی که اطلاع داره. الان تو بعضی جاها شده ۳ هفته. در ایران همچین قرنطینه اجباری وجود نداره 10) توی قرنطیه حق نداره بیرون بری. خرید چجوری میخوای بکنی اگر کسی رو نداشته باشی? هیچ کمکی برای اینجور افراد در این مملکت وجود نداره واینا باید التماس بکنند تا یکی براشون خرید بکنه 11) دانشگاه های وضعیتشون فاجعه باره. میبندند, بعضی جاها بازه. خلاصه هر کسی برای خودش تمصیم میگیره. 12) کسانی که از نظر سنی یا به هر دلیلی از نگه داری از خودشون در قرنطینه بر نمیاند میتونند یک پرستار بگیرن که ازشون مراقب بکنه. اینجا همچین امکانی نیست چرا که هموطور که گفتم هیچ بنی بشری حق داره نزدیکت بشه. و غیره اینا خلاصه بوند.
آره روحیهم رو تا حدی حفظ کردم، چون زندگی شخصیم زیاد تحت تاثیر نیست. ولی از اینکه دنیا به چنین وضعی دچاره ناراحتم مسلماً.
مرسی که این اطلاعات رو دادی. من نمیدونستم وضع آلمان در زمینهی مدیریت کرونا اینقدر خرابه. در واقع از آلمان انتظار نداشتم.
البته اینجا هم اون اوایل خیلی وضع بد بود. الانم نمیدونم واقعاً تا چه حد بهتره. احتمالاً کادر درمان بهتر میدونن. ولی در کل چیزی که از این پاندمی میشه فهمید اینه که کشورهای دنیا برای مهار کردن چنین بیماریای امکانات و بستر لازم رو نداشتن.
https://www.youtube.com/watch?v=tiUc1eM1yoI با اینکه این اغراق دختره (اینجوری که انکار این ویدئو خیلی ترسناکه!!!!) خیلی رو مخ بود و جلوی منو از ترسیدن میگرفت ولی حاجی چقدر دنیای زیر آب باحاله.
اژدهایان باستانی، انسانهای گناهکاری که تبدیل به ماهی هایی با صورت افسرده تبدیل شدند، فم فتال هایی که با جذب کردن جنس مذکر به خودشون زنده میمونن، ماهی های مرکب اهریمنی و …
آره، دنیای زیر آب واقعاً بیگانه و ترسناکه. بیخود نیست که لاوکرفت برای خلق موجودات عجیبغریبش تا حد زیادی از دنیای زیر آب الهام گرفته بود. چون دنیای زیر آب نزدیکترین تصویر از حیات توی سیارههای دیگهست که در اختیار داریم.
از بین این اطلاعات، شیوهی تولید مثل اون ماهیه که بالای سرش چراغ داره از همه خوفناکتر بود.
آره غیر از فویباش از دریا و چیزهای مربوط بهش، بیگانههراسی و نژادپرستیش هم تاثیر زیادی روی داستانهاش داشت. کلاً لاوکرفت مثال بارز از نویسندهایه که احساسات منفیش منشاء خلاقیتش بودن.
مقالهی شاهین نجفی و مقایسهی دیس پوتک و خلسه رو حوصله نکردم کامل بخونم، ولی اون مقالهی دستهبندی غلط ژانرهای رپ در ایران خیلی سطحی بود. عملاً فقط گفت دستهبندی داره غلط انجام میشه و دوسهتا مثال زد و همین.
چیزی هم که دربارهی شاهین نجفی فهمیدم این بود که داره میگه این بابا از سبک و فرهنگ رپ خوشش نمیاد و صرفاً ازش سوءاستفاده کرد که خب به نظرم استدلال از پایه مشکلداریه. رپ یه چیز مقدس نیست که فقط پیروان واقعیش حق استفاده ازش رو داشته باشن. هر کسی میتونه بنا بر نیازش از سبکهای هنری استفاده کنه. اگه نجفی میومد ادعا میکنه من رپر واقعیام موضوع قابلبحث میشد، ولی وقتی خودش میگه من رپر نیستم و زیاد توی فاز هیپهاپ نیستم، به نظرم خیلی نمیشه ایراد بهش وارد کرد. حداقل موضوعه به نظرم در حدی مهم نیست که بخوایم به دغدغه تبدیلش کنیم.
خیلی خب باشه😑نزار😑 ولی یه سوال دیگه کمیکای جنگ ستارگانو تو ویران کمیک و کمیک اسکواد میذارن؟ قبلا ازت مرسیدم کمیکای جنگ ستارگانو از کجا میدا می تونم بکنم. ولی خب من نمی تونم برم دونه دونه کلماتو ترجمه کنم. سخته انصافا. وقتم نیست که کلا. پروژه و مدرسه و کلاسای مجازی رو اعصاب🤦🏻♂️
کمیکهای جنگ ستارگان رو نشر باژ داره ترجمه میکنه. من خودم هم توی ترجمهها دخیلم. البته میدونم شاید یه قرن طول بکشه تا تعداد قابلتوجهی کمیک استار وارز به فارسی ترجمه بشن، ولی در حال حاضر بهترین شانست اینه که منتظر کمیکهای نشر باژ بمونی. توی کمیک اسکواد فقط ۵ شماره از ۲۵ شمارهی ران چارلز سول از دارث ویدر ترجمه شده. غیر از این چیزی پیدا نکردم.
سلام. راستش یه موضوعی خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود و جایی بهتر از این جا به ذهنم نرسید برای مطرح کردنش. ممنون میشم آقای آذسن اگر بتونید نظرتون رو بگید(و همچنین بقیه دوستان). میدونم قبلا هم درموردش صحبت کردید ولی مربوط به کپی رایت کتابهاست. من یه کتاب خیلی خوب و کامل و مرجع پیدا کردم که واقعا اطلاعات بسیار مفیدی ارائه میده و یکی از کتابهاییه که به نظرم خوندنش واجبه ولی قیمتش بسیار بالاست و من هم نمیتونم با این وضع تحریمها و گرونی خریداریش کنم. همین که شروع کردم به خوندنش واقعا این همه زحمتی که برای کتاب کشیدن باعث شد دودل شم که آیا واقعا درسته خوندن این کتاب. خواستم از خویشاوندانی که خارج از کشورند درخواست کنم ولی باز هم به خاطر این قیمت زیاد واقعا روم نمیشه ازشون بخوام. شما خودتون تجربه یه همچین موضوعی رو دارید و اگر آره کلا چجوری باهاش کنار میاید؟ شاید بگید مجبور نیستی که بخونی ولی یه جورایی واقعا مجبورم!
اتفاقاً این موضوع یکی از دغدغههای خودم هم بوده و دربارهش فکر کردم. برای جلوگیری از حس عذاب وجدان استفاده از محصولات بدون پول دادن بابتشون چندتا استدلال میشه جور کرد:
۱. قیمت این محصولات همیشه بر اساس با اقتصاد و ارز کشوری که توشون عرضه میشه مطابقسازی میشه. با توجه به اینکه جاهایی مثل آمازون توی ایران نمایندهی رسمی ندارن و ارزش ارز ایران هم به خاطر تحریمهای سنگین دائماً در نوسانه، منصفانه نیست که از خودمون انتظار داشته باشیم اون پولی رو بدیم که برای ما چند برابر سنگینتر از مشتریّهای دیگه توی کشورهای دیگهست، در حالیکه نیاز ما بهشون هم به اندازهی بقیهست.
۲. اون پولی که شما قراره بدی، خیلی وقتا تو جیب مولفهای اصلی اثر نمیره و فقط به ناشر میرسه.
۳. در کل قیمت گذاشتن روی دانش اشتباهه و با توجه به مسیری که دنیا داره طی میکنه و مجانی شدن روزافزون منابع علمی/دانشی/سرگرمی (ویکیپدیا، یوتوب و…)، شاید در آینده دسترسی مجانی به منابع علمی به یه چیز عادی تبدیل بشه و اصلاً پول درخواست کردن از مردم بابتش به یه چیز عجیب تبدیل بشه.
البته در کل باید با خودمون روراست باشیم. کاری که داریم انجام میدیم دزدیه. درسته تقصیر خودمون نیست، ولی حداقل کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که با این فرهنگ کاملاً احساس راحتی نکنیم. مثلاً من خودم وقتی فهمیدم که بازیها رو توی استیم میشه با قیمت ارزون خرید (در صورتی که ریجن اکانت روی آرژانتین تنظیم شده باشه)، خیلی از بازیهایی رو که قبلاً به صورت کرکشده بازی کردم خریدم تا به نحوی از سازندهشون حمایت کنم. درسته اون پوله خیلی ناچیزه، ولی همین حرکت رو یه قدم مثبت برای این میبینم که با این فرهنگ کاملاً راحت نباشم.
از کمیکها خبر جدیدی ندارم. همهشون رو تحویل دادم و دستمزدشون رو هم گرفتم و بیشترشون هم مجوز دارن. فکر کنم انتشارات منتظر یه فرصت مناسبه تا یهجا منتشرشون کنه.
دربارهی کتاب راهنمای خورههای ژانر: همین دیروز طرح روی جلد یکی از سه جلدش رو برام فرستادن که این پایین میذارم. کتاب اسفند منتشر میشه.
در ویرد و ترسناک بودن صنعت کیپاپ که شکی نیست؛ من خودم میخواستم دربارهش مقاله بنویسم یه مدت، ولی این مقالههه چی میگه؟ مگه شما میتونی از ایران بری آیدول کیپاپ بشی؟ من حتی یه نفر رو هم نمیشناسم که رگوریشهی غیرآسیای شرقی داشته باشه و آیدول کیپاپ شده باشه.
راستش محتوایی که داره آپلود میکنه (انجام کارهای خفن تو سری سولزبورن) توی آپارات پتانسیل زیادی برای پیشرفت نداره (هرچند تا الان هم ویدئوهاش ۳۴ هزار بازدید داشتن که اصلاً بد نیست). هرچند یوتوب هم از چنین محتوایی اشباعه.
هان، خیلی خوشحال شدم. امیدوارم کارای بیشتری از تو با کمیک اسکواد ببینیم.
البته طرح سوالم بد بود الان که دارم بهش نگاه میکنم، نمیدونم چرا چیزی که تو ذهنم بود رو ننوشتم. تو سوالو اینطوری بخون: «در آینده شاهد همکاری بین فربد آذسن و کمیک اسکواد هستیم؟»
اونطوری که پرسیده بودم یکم طلبکارانه به نطر میومد. :))
پست نازی. ها یکی دوماه. دیگه باز میموند از این بیشتر میشد ! الان آخرین نظرات رو بخونید ۹۹.۹۹ درصدش اگر آلمان …. هست !!!!! واقعا در عجبم چطوری میتونن اینهمه تایپ کنن!
آقا شما هم از آب گلآلود ماهی نگیر. من نه حرف کسی رو سانسور کردم، نه عقاید کسی رو زیر سوال بردم. دلیل بستن بخش کامنتها اسپمهای متعددی بود که اونجا داده میشد و از کنترل من خارجش کرده بود. تازه بیشترشون هم به موضوع مقاله کمترین ربط ممکن رو داشتن.
من قبلاً فکر میکردم یه مطلبی اگه توی صفحهی اول گوگل بیاد، خیلی خوبه. ولی الان دیگه مطمئن نیستم. چون انگار کسایی که از گوگل وارد یه مطلب میشن، سر گذاشتن کامنت جفنگ با هم رقابت دارن.
این کامنت لیاقت پاسخ دادن نداشت ولی واقعا متاسفم انگار فضای اینترنتی کل کشور آلودس . با این وضعیت تا یکی دوماه آینده باید کل سایت تعطیل بشه و فعالیتاش هم متوقف بشه . این چه وضع رعایت ادبه ؟؟؟!!!!! شما اصلا میدونید مفهوم شعور چیه ! لطفا ادبیات خودتون رو اصلاح کنید چون با این رفتار مرحوم استالین هم حکم اعدامتون رو صادر میکنه . آقای آذسن من یه گلایه هم از شما دارم : این چه وضع مدیریت سایته دلیل منطقی نیست که چون شما از حذف کامنت و بن کردن آی پی بدتون میاد هر کسی هرجوری دلش میخواد اینجا پرت و پلا بنویسه لطفا یکم سخت بگیرین !
مسئله سخت بودنش نبود. برای من بستن راه گفتگو تابوی بزرگیه. یعنی تا مطلقاً مجبور نباشم این کارو انجام نمیدم. چه میخواد بلاک کردن باشه، چه بستن کامنتهای یه پست، چه بن کردن یه نفر.
احتمالاً هیچوقت (البته از قدیم گفتن Never Say Never، برای همین احتمالاً رو اضافه کردم). اتفاقاً من به این لایو دعوت شدم، ولی نرفتم، چون کلاً با لایو میونهی خوبی ندارم. اون ویدئویی که ضبط کردم به خاطر این بود که تو اتاق خودم بود و لایو هم نبود.
آره، ولی سرم شلوغه. الان آخرهای ترجمهی گیبسونم (از ۱۰ تا داستان یه دونهش مونده) و بعدش هم یه پروژهی ترجمهی عظیم دارم: ترجمهی ساگای دارن شان و دیموناتا برای نشر ویدا (با قانون کپی رایت) که میشه بیش از یک میلیون کلمه ترجمه.
راستش هدف همین بود. من میخواستم بعد از تموم شدن برنینگ کروم ریلکس کنم و هر از گاهی کمیک ترجمه کنم و بعد به نوشتن بپردازم. ولی خب کمیکها یهو متوقف شدن به خاطر وضعیت اقتصادی نامناسب (البته نه دائمی) و این پیشنهاد هم بهم داده شد و منم نتونستم ردش کنم. چون هم از لحاظ مالی خوب بود، هم دارن شان بود.
https://www.fantasybookreview.co.uk/top-100-fantasy-books/ چه مرضی وجود داره که همیشه کتاب اول بهترین باشه؟ به نظر من هم پرسی جکسون، هم نغمه و هم هری پاتر (مخصوصا این آخری) بهترین کتابشون، آخرین کتابشون بوده (حداقل آخرین کتابی که من خوندم).
من توی ویرگول بیشتر مطالب کاربردی خوندم. مثلاً مطالبی دربارهی غلطهای املایی رایج و شیوهی نگارشی. از اون مطالب محتوایی که مدنظرته چیزی در حال حاضر به ذهنم نمیرسه.
راستی، عادل هم تو دیستویپن یه مطلب نوشته. خوندی؟ من خوندم و خیلی از مطلبش خوشم اومد. کلا عادل نشون داده یه آدمه پرفکته. تو همهچیز یه نقشی داره، ولی نقشِ درست و اساسید.
ممنون. از بین این مقالاتی که گفتی از «چرا جهانهای کتاب فانتزی را دوست داریم؟ | تعمقاتی منباب دنیاسازی» خوشم میاد.
من خودمم اکثر مقالاتت رو دوست دارم ولی از مقالهی (البته توی بخش ترجمه و به قول خودت اگه از مقالاتی که مجموعهان مثل عناصر داستانی و جعبه ابزار فاکتور بگیریم)
کمیکها رو دادن به من برای ویرایش و بازبینی نهایی و مجوز هم دارن. فکر کنم چندتاش آمادهی انتشاره، ولی منتظر موعد خاصیان برای انتشارشون. حتماً خبر میدم.
آره فهمیدم یوتوبر/استریمره. میخواستم ببینم significanceای بزرگتر از این داره یا نه. چون تا حالا اسمشو نشنیده بودم، ولی دیدم ۷۴۰۰۰ تا سابسکرایبر داره.
آره سر چند قسمتش خندیدم. بامزهترینش اون قسمت بود که یکی اومد گفت: «آقای اتابکی اونی که گفت اتابکی تخم بذاره خیلی بیشعور بود. آقای اتابکی پستانداره.» و بعد اتابکی تایید کرد. 😂
۶۰۰ تا کامنت؟ به شخصه دوست ندارم وقتمو به خوندن کامنتای زومجی که یا دارن در مورد نقدای حاج محمدی حرف میزنن، یا دارن اسپم تولید میکنن، یا دارن با هم لاس میزنن، اختصاص بدم. :/ با این تعریفای تو که عمرا بخونم. :)) آدم دو تا کامنت خوب و پر بار بخونه، ولی ۶۰۰ تا کامنت نخونه. کامنتهای آقای بشیری توی کمیک اسکواد رو بخون حتما، واقعا فرد باسوادی هستن.
پ.ن: خشم نوبادی!!! فربد رو نمیدونم، ولی من از استفاده از فحش و الفاظ رکیک زیاد بدم نمیاد، ولی به اندازه و مناسب. (این چیزی که تو گفتی واسه استارت خیلی تند بود. :))
این بازی (که طبق چیزی که ازش دیدم تقلید از اساسینز کریده) نمود پروپاگاندست که با بودجه و حمایت دولتی ساخته شده. واکنش منفی بهش طبیعیه.
این به نظرم لزوماً چیز بدی نیست. مثلاً کالآف دیوتی و بتلفیلد هم با وجود اینکه تو خیلی زمینهها پیشرو و پرطرفدارن، ولی جنبههای پروپاگاندامانند و حکومتیشون به باد انتقاد گرفته میشه.
فربد، یه سوال؛ میتونم برم زیر پست «اگر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز میشد، در چه دنیایی زندگی میکردیم؟» تو ریپلای بعضی از کامنت ها (که خودت میدونی محتواش چیه) فحش بنویسم (فحش های سنگین در حد اثر منفی)
فربد، با ایران کمیک هم همکاری داشتی؟ یادمه اون موقعها وی فور وندتا اونجا بود، با ترجمهی خودت، ولی تا جایی که یادم میاد نصفه موند. نظرت در مورد این تیم چیه؟
و یکم بیشتر از وندتا بگو، چرا هم اونجا هست با گرافیکه آقا سینا و هم اینجا با گرافیک یه شخص دیگه؟
سینا بهم گفت که ادیت کمیک خوب نیست و میخواد خودش دوباره از نو انجام بده و بذاره ایرانکمیک. منم موافقت کردم. تا شمارهی ۷ هم انجام داد، ولی بعد ول کرد.
چیز زیادی برای گفتن نیست جز اینکه وی مثل وندتا پروژهی مشترک من و سایت افسانهها بود. اون ادیت اولیه هم مال سایت افسانههاست.
اینو قبلاً دربارهش بحث کردیم .برای اینکه این آپشن اضافه بشه، باید قابلیت ثبتنام رو به سایت اضافه کرد. یعنی کامنتگذارها باید ثبتنام کرده باشن که بتونن نظرشون رو ویرایش کنن و خب من بهشخصه دوست نداشتم کسی برای نظر گذاشتن مجبور به ثبتنام باشه.
آها. خب آره، منم زیاد خوشم نمیاد برای نظر دادن ثبت نام کنم. دنگوفنگ ثبتنامش زیاده و بعد از یه مدتی هم اتوماتیک خروج میزنه از اکانتت. همینطوری خیلی خوبه.
امیر هم دم تو گرم که این مطالبو پیدا میکنی، هم دم amirh گرم که این دو تا رو ترجمه کرده، یا نوشته. به دانش من اضافه شد، واجب شد یه نگاهی به سایت تیوی تروپز بندازم.
این قالبشون خیلی داغونه. میذارم موقعی که اینجا منتشر شد میخونم.
فربد آذسن گفته:
باشه. البته این نسخهی نهایی سایت نیست.
نظرت دربارهی اولش چی بود؟
nobody گفته:
من کی گفتم اولش رو خوندم؟
من خیلی سریع اسکرول کردم و فقط اینا رو فهمیدم: 1: یکی از شخصیت های داستان یه زنه. 2: مردمی که توی پایتخت زندگی میکنن منفورن. 3: امپراتور هم منفوره. 4: آلتا آترنا خدایی که مجسمه هاش تو پایتخت هست. 5: بگویا داره از گشنگی میمیره چون کسی تو شهر نیست. 6: مردم شهر خیلی بی رحم هستند. 7: بگویا نسبت به گذشته خودش و مردم نفرت داره.
فربد آذسن گفته:
آره خب چیزهایی رو که دستگیرت شده نسبتاً درست فهمیدی.
میگم برای بقیهی مطالب هم همین کارو میکنی؟ یه دور سریع اسکرول میکنی و بعد میخونیش؟
nobody گفته:
آره. حتی برای مقالات خیلی طولانی یک یا دو پارگراف رو کامل میخونم
https://www.youtube.com/watch?v=H54GlASBJAs بیچاره پیودی پای سرویس شد. فقط کاش اول اسماگ رو میزد قیافش رو بعد از گنده شدن اورنستین می دیدم. ولی کل ویدئو یه طرف قیافه پیودی پای موقع دیدن گوینویر داشت یه طرف.
به نظرم این الدن رینگ داغون میشه. به احتمال زیاد مارتین میمیره، میازاکی از دنیای گیم خداحافظی میکنه، الدن رینگ می افته دست یوبی سافت، یوبی سافت هم ۹۰ ساعت گیم پلی میده که ۸۶ ساعتش کات سینه و ۳ ساعتش QTE، بعدشم تا سال ۲۰۲۲ الدن رینگ۳۲۳۵ رو میسازه، بعدشم ورشکست میشه، آی پی می افته دست EA اونم ازش یه بازی آنلاین می سازه که خودش ۱۰۰ دلاره و برای وارد شدن بهش هم باید لوت باکس بخری که شاید ۱ از ۱۰۰۰۰۰۰۰ میلیون شانس داشته باشی از لوت باکس برات «وارد شدن به بازی» در بیاد. بعدش فروش بازی سقوط میکنه آی پی رو میفروشه به نینتندو. نینتندو اون زن که چشم بند دار رو میاره تو سوپر اسمش براوز، موقع ساخت بازی نینتندو آتیش میگیره، همه ی کارکنانش میمیرن، بعد مردم ژاپن بخاطر اینکه فکر میکنن همش تقصیر الدن رینگ بوده با چوب و کلنگ حمله نظامی میکنن به آمریکا بعد یه سونامی میاد کل ژاپن میره زیر آب.
اووف! Tenet تبدیل به گوشت کوبیده میشود :)) به نظرم خیلی نقد خوبی بود، بررسی موشکافانه ای انجام داد، هر چند اگه کمتر از علامت تعجب استقاده میکرد بهتر بود به نظرم. ایراداتش به جا بود و خیلی هم دقیق روشون کار شده بود و منی که یه نولان فنم این ایراداتو درست میبینم. معلومه منتقد رو ایرادایی که میگیره فکر کرده. نقد خوبی بود، به اطلاعات من افزود.
جدیدا منتقدا دارن تنت رو با خاک یکسان میکنن. دیگه انگیزه ام رو برای دیدن تنت از دست دادم. مخصوصا از اونجا که منتقدا با پیس آف شتی به نام دانکرک مقایسه ش میکنن.
آره، تنت نولانی ترین فیلم نولان بود، و با ایده آل های نولان ساخته شده بود، و ثابت شد که ایده آل های نولان خیلی با مال ما فرق داره و نتیجه اش شد فیلم تنت. دانکرکم که با اون توصیفی که کردی کاملا موافقم :))
https://en.wikipedia.org/wiki/Berserk_(manga) من تو این چند وقته که با مانگا برزرک آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که اگه کسی مثل من عاشق سبک فانتزی حماسی تاریک باشه (خب دقیقا نمیتونم بگم چه سبکی… آهان کلمه مورد نظرم رو یافتم: سبک دارک سولزی بلادبورنی (میازاکی)) بعد از بازی کردن ۳ نسخه دارک سولز و بلادبورن، خوندن نغمه و خوندن مانگا برزرک مرگ بر او حلال است.
آره، ولی در نظر داشته باش که مقیاس نقد هم مهمه. مثلاً این نقدی که عادل نوشته مشخصاً قراره یه recommendation یا Impression ساده باشه بین یک سری مطلب دیگه و خب دربارهی یه کمیک شاهکار (از نظر نویسنده) هم نیست. اگه نقد و تحلیل رسمی کمیک بود این ایراد بهش وارد بود. ولی در حالت فعلی داره کارشو انجام میده.
سلام. من از طراحی face عه سم کیث واسه دریم خیلی بیشتر از مال درینگنبرگ خوشم میومد، اگه میخوای تفاوت رو ببینی یه نگاه به طراحی صورته دریم تو جلد اول و مثلا جلد دهم بزن. نظرت چیه؟
آره طراحی مورفیوس اون اوایل یکم حالت گاتیک و گروتسکی (Grotesque) داره. بعضی جاها شبیه یه پیرمرد گوژپشت با صورت چروکیده به نظر میرسه (که البته احتمالاً عمدی بوده)، ولی توی شمارهی ده خیلی جذابتر و آرمانیتر و جوونتره.
آره، اون عمدی بوده، بالاخره از اسارت ۷۰ ساله آزاد شده و انتظار نمیره face اش شاد و خوشحال باشه، مطمئنا باید همینطوری میبود، ولی من از همون حالت گروتسکی و پیر مانند بیشتر خوشم میومد، یه ابهت خاصی بهش میداد، خصوصا تو شماره ی ۴ که رفت جهنم. واقعا اونجا عالی بود به نظرم. سم کیث هم طراحِ شماره های اول بود و به وجود آورنده ی همون حالت گاتیکی بود، از طراحی face عه درینگنبرگ که شاد و شاداب تر نشون میده دریم رو، خوشم نمیاد.
آخیش، همین الان کوئلیگ کشتم. چقدر چسبید! من به خودم قول داده بودم تا کوئلیگ رو نکشتم روند پیشرفت ننویسم.
۱: نه، تو نمیدانی بلایتتاون چیست و مغز کوچک انسانی ات هیچگاه نخواهد توانست وحشت های درون آن را درک کند. موجوداتی بس پلید، بس شیطانی درون بلایتتاون خفته اند که چنان وحشتی بر جانت خواهند انداخت که هیچگاه نخواهی خندید. جنبندگانی بی چشم، با دندان هایی به تیزی چاقو گردنت را خواهند جوید؛ موجوداتی که صدای جهنمی شان رعشه به جانت می اندازد. تمام آن شهرک آفت زده از چوب هایی شکننده ساخته شده اند. غول های بزرگی که سنگ ها را از زمین بلند میکنند و بر رویت خواهند انداخت یا با چماق های عظیمشان استخوان هایت را له میکنند، حشراتی به بزرگی اسب های جنگی که تو را زنده زنده خواهند سوزاند، باتلاق هایی که راه رفتن بر روی آن هم تو را مسموم خواهد کرد، دشتی عظیم که بر روی آن درختانی به شکل انگشتان دست روییده اند و در اعماق اینها اهریمنی شیطانی با پایین تنه عنکبوت مانند و بالاتنه ای به شکل دوشیزگان زیبا رو؛ زبانم از وصف خباثتش قاصر است! حتی کوچک ترین نگاهی میتواند عقلت را زایل کند. کارتر، اگر میخواهی عقلت را حفظ کنی، از آن شهرک آفت زده اجتناب کن!!!
۲: من دیشب متوجه شدم راهی که اینهمه میرفتم دنبالش و چند ده هزار سول بخاطر از دست دادم، دره اژدهایان بوده. یه منطقه فرعی!!!! چرا باید سه روز تلاش کنی که برسی به جایی و آخرش بفهمی همش راه فرعی بوده؟؟ این انصافه؟ خدا رو شکر که مقاله مارک براون رو خونده بودم وگرنه تا الان دنبال کشتن اژدهایان بودم. وقتی به این فکر میکنم که اگر عین آدم میرفتم سراغ کوئلیگ تا الان اورنستین و اسماگ هم هفت کفن پوسونده بودن، آتیش میگیرم.
۴: آقا این بازیه ساختی؟! ۸ فریم در ثانیه؟ تموم نشی یه وقت؟ اصلا اینم شد مرحله؟
۵:بعدش ورداشتی تار عنکبوت های رو چوب ها رو با جزئیات طراحی کردی؟ مثلا برای اتمسفرسازی؟ اون اتمسفر با ۸ فریم بدرد عمت هم نمیخوره!
۶: شما تو اون فرام سافتور تستر ندارین بیاد بگه یه ذره بهینه سازی کنین؟ آهان ول کنم؟ بسه دیگه؟ باشه بسه.
۷: آقا این ویرانه های شیطانی چقدر خوشگله. از آسمونش داره مواد مذاب می باره و همه چی رنگ قرمز به خودش گرفته. برخلاف جو خفقان آور بلایت تاون، اینجا همه چی می درخشه (شما رو ارجاع می دم به پایان داستان پاره پاره وجودم هیولاساز دمشقی).
۸: خدا رو شکر تا الان تو هیچ باسی گیر نکردم. کوئلیگ رو سر بار هفتم یا هشتم کشتم. خیلی سخت نبود فقط یه مقدار باید انیمیشن هاشو میشناختیم.
۹: این هایدرا یه باگ خیلی مسخره داره. کله آخر از سمت چپ همش تو در و دیواره. پدرم در اومد تا کله شو کندم.
۱۰: هاول رینگ خیلی رینگ خوب و به درد بخوره ایه. تو آبگیر دارک روت میتونی پیداش کنی. کاربردش هم اینه که تمام وسایلت بی وزن میشن.
۱. آقا دمت گرم بابت توصیف لاوکرفتی (یا بهزاد قدیمیطور به خاطر فارسی بودنش) بلایتتاون. خیلی باحال بود. قشنگ میشد بخشی از یه رمان تصورش کرد.
۲. کلاً بابت این قضایا خودت رو سرزنش نکن. گیج زدن برای پیدا کردن راه درست جزو تجارب هرکسیه که دارک سولز رو برای بار اول بازی میکنه. اگه تجربهش رو نداشته باشی انگار یه چیزی از دست دادی. اون کسایی که با اعتماد به نفس دربارهی دنیای دارک سولز حرف میزنن و راهها و میانبرها رو نشون میدن، بازی رو قورت دادن عملاً.
۳. من نمیدونم اینجا کجاست، ولی فکر نکنم کف بلایتتاون باشهها (اونجا که توش راه بری مسموم میشی)، هست؟
۴. من یکم مشکل فریم ریت داشتم، ولی نه در این حد. احیاناً مشکل از لپتاپت نیست؟
۵. فکر کنم این از موهبتهای نسخهی Remastered باشه که من بازی نکردم.
۶. واقعاً پورت دارک سولز ۱ روی پیسی خیلی کم و کاستی داشت. حق داری اعتراض کنی.
اگه دد رایزینگ اینطور که متین ایزدی میگه باشه، همونیه که من میخوام. فقط بِکُش!!!!!!!! (منو تصور کنید که دارم با اره برقی در حالی که قهقه میزنم یه نفر رو نصف میکنم (شبیه فیلمای تارانتینو))
حالا ویدئو دارک سولز رو ببینی نابود میشی. وقتی به بلایت تاون رسیدم حکمت نهفته درش رو درک کردم: «می پری، می میری، با مارمولک میجنگی، میمیری، پشه نیشت میزنه، میمیری، رو زمین راه میری، میمیری، تنها کاری که میشه به جز مردن انجام داد، پریدن رو جعبه هاست که عقده مردن های قبل رو ارضا کنید. اگه از یه نفر متنفر بودی، لازم نیست فحشش بدی فقط بهش یه دارک سولز هدیه بده»
این شکلکه یه ذره زیادی ملیح نیستش؟ خیلی لبخند مهربونیه!
فربد آذسن گفته:
من منظورم این بود : ) که تا حدی موذیانهست، ولی وردپرس خود به خود به اون شکلکه تبدیلش میکنه (که اصلاً ازش خوشم نمیاد).
اندلاین گفته:
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه ی مدتی زیاد سر نمی زنم امیدوارم یادتون نرفته باشم فربد چطوری چیکارا میکنی من بد نیستم ۵ ماه از خدمتم مونده و این اواخر داره میره رو اعصابم رسیدم به مرحله دیگ نمیکشم سعی میکنم بیشتر بیام این ورا جلد ۱ و ۲ ماوس خوندم خیلی جالب بود مرسی برا ترجمه و اینکه کلا حال احوال بچه ها چطوره ؟
سلام اندلاین. البته از بین بچههای قدیمی فکر نکنم کسی به اینجا سر بزنه. همه تو همون گروه تلگرامیان که خودت هستی. این بچههایی که کامنت میذارن مال وبلاگ نیستن. فقط من میشناسمت که منم طبعاً هیچوقت یادم نمیره.
من یه مدت درگیر ترجمهی کمیک بودم، کمیکهایی که قراره کاغذی منتشر شن. الان دارم فایل نهایی مغلطه به زبان آدمیزاد رو آماده میکنم. بعدش هم میرم سراغ ادامهی ترجمهی ویلیام گیبسون. به خاطر کرونا هم مدتیه از خونه بیرون نرفتم و کلاً سخته شرایط.
احوال بچهها هم خوبه. اگه به طور دقیق میخوای از احوالشون باخبر شی، تو گروه تلگرام ازشون بپرس.
آره، بیشتر سر بزن. Happy to have you here old pal.
امروز کلا روند پیشرفت رو بیخیال شو، من وارد بلایت تاون شدم و جوری دهنم صاف شد، جوری دهنم صاف شد که اصلا با خودم گفتم اگه این بازی رو Uninstall کنم سنگین ترم. من فکر کنم دیروز یه چی زده بودم که انقدر حرفه ای و با حالت هشیاری کامل بازی میکردم. 1: بلایت تاون واقعا آسیب روانی خالصه. بعید میدونم جای استرس زا تر بلایت تاون در جهان وجود داشته باشه. بلایت تاون تاریکه، رو به اعماق زمین میره و پر جک و جونور های قوی و ترسناکه. از این جا به بعد دیگه داستان هم ترسناک میشه. از اونجایی که دشمنان این منطقه از آتش ساخته شدند فایربال ها روشون تاثیری ندارند (#پوکر فیس). من چندین بار تو ورودی بلایت تاون موقع جنگ با اون غول گندهه از پرتگاه پرت شدم پایین. دفاع میکردی، پرت میشدی پایین، جاخالی میدادی ممکن بود پشت سرت پرتگاه باشه، میذاشتی بزنه، ضربه ش باعث میشد پرت شی پایین. دشمنا هم که سریع اند و قابلیتی دارن که از پشت سپر ما رو داغون میکنم (بلی، گاهی دشمنان بازی ما رو صمیمانه بغل میکنند و گاهی هم بوسه ای بر گردن آندد برگزیده (آندد بیچاره) میزنند). یه نوع دیگه از دشمنا هم هستن که فقط رو ما تف میکنن، روی بلندی ها وایستادن و خدا رو شکر ما رو تاکسیک میکنن. فقط منم که از راه رفتن روی چوب احساس امنیت نمیکنم؟ از اونجایی که چند بار با مغز افتادم پایین فکر نکنم مشکل از من باشه. رو زمین (باتلاق) هم راه میری مسموم میشی! یه سری هیولا گنده هم از دیوار زدن بیرون که نامیرا هم هستن. همه جا هم تاریکه و روشنایی فقط از مشعل های قرمز رنگ میاد که اضطراب ما رو چندبرابر میکنه. بلایت تاون جایی که برخلاف لردران، آنورلاندو و حتی نیو لاندو اصلا دوست ندارین تو دنیای واقعی باهاش برخورد داشته باشین.
۲: داستان خلق بلایت تاون تا حایی که میدونم که مربوط میشه به گندی که ساحره آیزالیث زد و دیمن ها رو به وجود آورد، درسته؟ پس یعنی لردران روی بلایت تاون بنا شده؟ پس چرا آسمون لردران و دژ سن از بلایت تاون معلوم هستن؟ یعنی مثل نیولاندو کامل روش پوشونده نشده؟ بعدش دشمنانی که داخل بلایت تاون هستند از چه نژادی هستند، انسان؟ چون ما میدونیم که دارک ساین روی دارک سول زده شده و تمام دشمنانی که ری اسپان میشن از دارک سول به وجود اومدن، پس دشمنان بلایت تاون و موش های داخل Depths که زنده میشن چیه؟ و چرا باید موشها هیومنیتی و سول آو لاست آندد دراپ کنند؟ اونا هم آندد هستن؟ کلا فاز بلایت تاون چیه؟
۳: من همش یادم میره اینو بپرسم: توی مکانی که از آندد اسایلوم خارج میشیم و کلاغه ما رو می بره، یه تخم هست که میگه: give me soft. چه معنایی داره همچین چیزی وجود داشته باشه؟
۴:فکر نمیکنی که کاپرا دیمون و گپینک دراگون یه ذره باس های الکی باشن؟ کل سفر چوزن آندد به شکست دادن اسایلوم دیمون بستگی داره. گارگویل ها برای این وجود دارن که هر اسکلی فکر نکنه چوزن آندده و راحت بتونه ناقوس ها رو به صدا در بیاره. ولی گپینک دراگون و کاپرا دیمون فقط هستن که باشن و هیچ توجیه داستانی ندارند. مثلا گپینک دراگون/کاپرا دیمون کیه، از چه نژادیه و چرا این شکلیه، چرا کنار کاپرا دیمون دو تا سگ وجود دارن؟
آره یادم رفت بگم که منم به خاطر پایرومنسر بودن تو بلایتتاون خیلی عذاب کشیدم. قسمتهای نیمچه پلتفرمینگشم واقعاً دلهرهآوره.
۲. تا جایی که میدونم بلایتتاون قبلاً یه معدن بزرگ بود، ولی بعد به خاطر طاعونی که پیروان Chaos Witches رو دربرگرفت، همهی ساکنینش به اون موجودات عجیبی که میبینی تبدیل شدن. یه یارویی هست به اسم Eingyi که توی یه جایی به اسم مرداب بزرگ پایرومنسی تمرین میکرد، ولی به خاطر ذات فاسد پایرومنسیاش تبعید شد. بعداً این بابا هم به این طاعون دچار شد و خواهر کوئیلگ قول داد که سم رو از بدنش خارج کنه، ولی در نتیجه خودش مریض شد. کوئیلگ هم اونجا موند تا از خواهرش محافظت کنه و برای همین تبدیل شده به قلمروی کوئیلگ.
بلایتتاون در اعماق زمین واقع شده. حتی پایینتر از Depths. توی کدوم قسمتش آسمون لردران معلومه؟ طبعاً نباید باشه. اگرم باشه احتمالاً خود بلایتتاون نیست.
۳. اون تخمه برای تاخت زدن آیتمه. اگه بعضی از آیتمهای بازی رو بذاری تو لونهش و بعد از بازی خارج شی یا خودت رو بکشی و برگردی به لونهش، یه آیتم دیگه برات میذاره. اگه آیتمی باشه که قابل تاخت زدن نباشه میگه …No no… that no soft… that no warm…
۴. واقعاً لزومی نداره که تکتک چیزهای داخل بازی معنا داشته باشن یا بخشی از دنیاسازی بههمپیوسته و غنی باشن. ولی خب این دوتا از قضا دارن. Capra Demon یه اهریمنه که موقع تلاش Witch of Izalith برای ساختن یک نسخهی ثانویه از First Flame به وجود اومد. این اهریمن (Demon) و تمام اهریمنهای دیگه از Bed of Chaos به وجود اومدن. اینکه دوتا سگ همراهشن تا جایی که میدونم دلیل خاصی نداره.
گیپینگ دراگون هم یکی از نوادگان دور Everlasting Dragonsه که به یه موجود وحشتناک تبدیل شده. هدف وجودیش نشون دادن اینه که اژدهاها وقتی فاسد میشن چه شکلی میشن.
فربد جان، نظرت روی ترجمه ی پرسپولیس چیه؟ با توجه به اینکه پروژه ی سنگین و عظیم و البته شاهکاری مثل ماوس رو زدی؟ توی لیست ترجمه هست؟ پ.ن: من همون امیرعلی قبادیم، از این به بعد با همین نام کامنت میذارم.
خب اینم روند پیشرفت من تا الان. 1: آقا من اصلا فکر نمیکردم یه روزی بگم اما بازی آسونه! بازی واقعا آسون شده. نمیدونم چرا اما بون فایر ها نزدیک همن (یه دونه بون فایر پیش آهنگر هست، یه دونه تو دارک روت گاردن پشت دیوار مخفی، یه دونه هم فایرلینک شراین که از کلیسا (که نزدیک آهنگره)). بعدش من گارگویل ها رو تو دفعه دوم و کاپرا دیمون رو تو دفعه اول کشتم. یعنی توروس دیمون منو بیشتر از کاپرا دیمون اذیت کرد. همه اینا هم با کلیمور +۳! تو هیچکدوم از باس ها از اسپل استفاده نکردم. بازی پر لاست سول آندده. من دفعه های قبلی همش گرایند/فارم میکردم، الان تو روز دوم بازی کردن نزدیک بود گپینک دراگون رو بکشم! بعد دقت کن همه با زره دیفالت پایرومنسر. 2: این مجسمه زن رو توی بون فایر بعد از پل (که روش اژدها هست) می بینیم. اونجا چند تا هالو وجود داشتن که با همون حالت نا امیدی آندد اسایلوم داشتن زجر میکشیدن (انگار که داشتن التماس میکردن) و این تئوری من تقویت شد که خدای لردران همین زنه. در ضمن یادمون نره که نیمکت های کلیسا رو به الهه قرار داشتن. 3: توی دیوار کلیسا مجسمه/نقاشی یه الهه جنگجو وجود داشت (با الهه ای که دستش بچه بود فرق میکرد) که دستش نیزه بود. منو یاد آتنا انداخت. 4: توی بون فایر بعد از پل یه مجسمه که خورد شده وجود داره که ظاهرا دستش نیزه بود. ممکنه که هالو ها به همین مجسمه التماس میکردن (که از زجر ابدی نجات پیدا کنند) و این نقض کننده تئوری قبلیه. یکی شماره میازاکی رو بده من داستان مجسمها رو بپرسم! 5: آقا این اسپویل شدن بد دردیه ها! من دارم زجر میکشم چون هر سه نسخه با جزئیات برام اسپویل شده (مثلا میدونم خیانت کشیش هاول از طریق سلاح های داخل اتاقش هستند و قابلیت ضربه زدن به خدایان رو دارن معلوم میشه)! سر بلادبورن هم اسپویل شدم و حتی اگه بتونم بلادبورن رو بازی کنم هم باز تجربه کاملی ازش ندارم. شده جفت کلیه هامو بفروشم الدن رینگ قبل از پخش شدن اطلاعات بازی میکنم. 6: اینکه سازنده ها محیطی رو طراحی کردن که خیلی از بازیکن ها نمی بیننش، خیلی تحسین برانگیزه. وقتی بازی شروع میشه سمت راست ما یه جایی وجود داره که اسایلوم دیمون اونجاست و داره با گرزش قدم میزنه و با جزییات طراحی شده. مشکل اینجاست که وقتی وارد مین هال آندد اسایلوم میشیم اسایلوم دیمون بالا روی سقف منتظر ماست. پس اسایلوم دیمون داخل چی میشه؟ 7: واقعا درجه سختی آسون بازی همین پایرومنسره. اینطوری میتونم راحت دشمن هایی که پشت سپر هستن رو بکشم. تازه من هم از سول ارو استفاده میکنم هم از فایربال. یعنی رسما هم استرانگ پایرومنسر رو دارم هم جادو سورسرر.
حالا بذار برسی به Ornstein & Smough. اگه بعد از اون هم همچنان فکر کردی بازی آسونه ثابت میشه که گیمر خفنی.
من کلاً از قضیهی مجسمهها خبر ندارم و ندیدم کسی هم دربارهشون حرف بزنه. اگه چیزی فهمیدی به منم بگو.
بابت اسپویل شدن داستان متاسفم. هرچند با توجه به اینکه بازی رو بازی نکرده بودی و از کانتکست اسپویلها خبر نداشتی برام عجیبه که چطور یادت مونده. من خودم در این شرایط معمولاً اسپویل یادم نمیمونه.
اون یارویی که اول بازی دیدی Asylum Demon نیست. Stray Demon هست. دفعهی بعد که برگردی به آسایشگاه میتونی باهاش بجنگی. بار اول نمیشه.
آره پایرومنسی Overpoweredه. هرچند من سر Black Dragon Kalameet پدرم دراومد. چون Fire Resistanceش بالا بود و نزدیک هشت ساعت طول کشید تا بتونم شکستش بدم.
بازی رو دوباره با پایرومنسر شروع کردم و همین الان از گارگویل ها یه شکست عجیبی خوردم. الان گفتم بد نیست که روند پیشرفت رو بنویسم. در ضمن اطلاعات زیر رو از کامیونیتی دارک سولز به دست آوردم. 1: اونی که کنار بون فایر فایرلینک شراین نشسته و اسمش هم نمیدونم (!) به نظرم عاقل ترین شخصیت دارک سولزه. یعنی تنها کسیه که به یه آرامش و درکی از دنیا رسیده و مهم ترین حقیقت کل بازی رو فریاد میزنه: «دیگه دیره» 2: سولیر رسما دیوونه است ها! «خورشید مثل یه پدر مهربون می مونه، میتونم همیشه بهش زل بزنم» شات د فاک آپ بچ! ولی جدا از این فرقه سولیر فرقه پرستندگان خورشیده؟ در ضمن لرد گوین رو خورشید میدونه؟ از اونجایی که انگلیسی بلد نیستم، چندبار شنیدم که از لرد گوین نام برد. 3: تو فایرلینک شراین جایی هست که میشه از طریقش رفت به قبرستان. انتهای اون سالن که کفش هم آب پوشونده، یه مجسمه هست که یه مادر که تو دستاش یه نوزاد هست (مریم مقدس). خب مشکلی نیست، اما مسئله اینجاست که تو کلیسای آندد هم مجسمه همین زن دیده میشه. دقیقا انتهای سالن. یعنی اون مکان داخل فایرلینک شراین هم یه کلیسا بود؟ و اینکه چرا باید آیتم فایر کیپر سول زیر مجسمه باشه؟ در ضمن کلاغی که ما رو آورد هم بالای همونجا نشسته. همون لحظه این ایده به ذهنم رسید که اون کلاغ (من شنیدم که کلاغ در اساطیر ژاپنی نشون دهنده پیام آور خدایان هست) توسط یه الهه بزرگ (که آندد ها در لردران اون رو می پرستیدن) رهبری میشده که ماموریت داشته ما رو به لردران ببره. هرچند تئوری هایی که تو فروم ها خوندم رو ذهنم تاثیر گذاشته اما من هیچ جا اسم و یا تصویری از اون زن داخل کلیسا ندیدم. 4:اون فایر کیپر که نمیتونه حرف بزنه خیلی مرموزه. به گفته ویکی زبون نداره، اما چرا و توسط کی زبونش قطع شده و مهم تر اون چرا زندانیه؟
۱. اسمش Crestfallen Warrior هست و آره، بهترین NPC برای معرفی کردن بازیکن به دنیای لردرانه.
۲. آره، از فرقهی پرستش خورشیده. Gwyn از نخستین شعله قدرت کنترل خورشید و آذرخش رو پیدا کرد و برای همین لقبش شد Lord of Sunlight. وقتی Hollow شد، قدرت خورشید رسید به دخترش و دختر آذرخش رسید به پسرش و خودش تبدیل شد به ارباب خاکستر.
سولیر نیومده دنبال Gwyn. اومده قلمروی Gwyn به دنبال خورشید خودش. این جملهشه:
Now that I am Undead, I have come to this great land, the birthplace of Lord Gwyn, to seek my very own sun!
۳. من دربارهی این قضیه جستجو کردم و توی ردیت ملت گفتن که ظاهراً مجسمههه از لحاظ داستانی و دنیاسازی اهمیت خاصی نداره. کسی چیزی دربارهش نمیدونست.
۴. دلیل اینکه نمیتونه حرف بزنه ناپاک بودنشه، ولی دلیل ناپاک بودنش معلوم نیست. ولی میتونی بعد از Blighttown قابلیت حرف زدنش رو احیا کنی.
امروز دارک سولز رو پلی دادم. 1:چجوری میشه فرقه مون رو عوض کرد؟ من اشتباها عضو راه سفید شدم. 2:فیث روی کدوم نوع از جادو ها تاثیر میزاره و اینتلیجنس رو کدوم؟ مثلا دارک یا پایرومنسی با کدومشونه؟ 3:بهترین کلاس جادو محور بازی کدومه؟ من دوست دارم هم با سلاح سرد بجنگنم هم با جادو. ولی ظاهرا کشیش (که من انتخابش کردم) فقط از جادو های هیل (جادو های صلح طلبانه) استفاده میکنه. 4:فرقه ها چه تاثیری تو بازی دارن؟ من شنیده بودم خط داستان دارک ۲ با انتخاب فرقه های مختلف عوض میشه؛ دارک ۱ هم اینجوریه؟
۱. برای عوض کردن فرقه باید با NPC مربوط به اون فرقه صحبت کنی. در ادامهی بازی پیداشون میکنی. ولی کلاً فرقهها بیشتر برای بخش آنلاین بازیان (بخش Summon کردن و Invade کردن بازیکنهای دیگه).
۲. فیث برای اجرای Miracleها لازمه و اینتلجنس برای اجرای Sorceryها. Pyromancyها کلاً به هیچ Statی احتیاج ندارن. هرچند بعضی آیتمهای Intelligenceمحور مثل Bellowing Dragoncrest Ring و Crown of Dusk روش تاثیر اساسی میذارن.
۳. Sorcerer قویترین کلاس جادوگر بازیه. حتی بعضی جاها دیدم بهش میگن درجهسختی آسون مخفی بازی. کشیش جادوهای دمج زن هم داره، ولی هنوز پیداشون نکردی. البته در کل کشیش یکی از کلاسهای سخت بازیه. توصیه میشه دور اول با Sorcerer یا Pyromancer بازی کنی (من خودم با Pyromancer بازی رو تموم کردم)
۴. همونطور که بالاتر گفتم نه. تاثیری رو تجربهی تکنفره ندارن جز شنیدن دیالوگ.
فربد برنامه گذاشتم بشینم دارک سولز رو شروع کنم و تا تمومش نکردم هیچ بازی/فیلم/رمان نخونم/نبینم/پلی ندم. برنامه ام این بود که دارک سولز ۲ رو بازی کنم، اما الان کنجکاو شدم که ۱ رو بازی کنم یا ۲ رو؟ 1 خیلی گرافیک داغون و افت فریم های مشتی داره، در صورتی که ۲ ۶ فریم ثابت و گرافیک فوتوریالیستی داره. در صورتی که من شنیدم دارک ۲ از نظر داستان و شخصیت ضعیف تر از ۱عه.
کاری به شروع کردن ندارم، کدوم بهتره؟ اینقدر بازی شروع کردم و تموم نکردم، دارم دیوونه میشم. جی تی ای سن آندرس رو زور زدم تا مرحله غواصی (اونجا که میگه باید قابلیت نفس کشیدن زیر آب رو تقویت کنی) رفتم. تو عمرم فقط هاتلاین میامی ۱، کاتانا زیرو، کال آف دیوتی مدرن وارفر ۲ و ۳ رو تموم کردم. انگار از یه جای به بعد دل زده میشم. کاپهد رو فقط یه بار بازی کردم.
آره، متاسفانه این روزها خیلی نسبت به گیم بیحوصله رفتار میکنن. مثلاً داشتیم استریم مارک براون نگاه میکردم وسطش گفت دیالوگهای Hades رو رد میکنه. تو این فاز بودم که مارک براون، تو هم؟
کمیک که زیاد خوندم. از آلن مور، فرانک میلر، گارث انیس، گیمن، برایان کی وان، کیرکمن، خودوروفسکی کیمکهای سوپرهیرویی عصر طلایی و نقرهای و به همراه یک عالمه کمیک اقتباسی و فرنچایزمحور مثل استار وارز، کونان بربر، سولومون کین، کال فاتح، نغمهی یخ و آتش و…. و البته کارهای اتوبیوگرافی مثل همین ماوس و Blankets و… بخوام اینجا فهرست کنم طولانی میشه.
توی لیست نویسنده هات دیدم اشاره ای به گرنت موریسون نکردی. خوندی ازش؟ اگه خوندی که هیچی ولی اگه نخوندی حتما ازش بخون. و راستی میتونی یه کلکسیون شخصی بزنی واسه کمیکایی که خوندی؟
کلکسیون شخصی برای کمیکها هم میخواستم بزنم، ولی بهخاطر وقت زیادی که میگرفت تنبلیم اومد. چون مثلاً به این فکر کردم که باید تمام رانها و مینیسریها و وانشاتهای کمیکهای کونان بربر دارک هاوس رو توش بیارم.
حالا شاید در آینده زدم.
از گرنت موریسون کارهای مهماش رو که بیشتر سوپرهیروییان نخوندم. فکر کنم فقط We3 رو خوندم. حتماً میخونم ازش.
آره. البته ۱۲تا کمیک مجزا. صرفاً دوازدهتا آرک. حالا این آرکها میتونن داستان مستقل و مجزا باشن، یا صرفاً ۶ شمارهی مجموعهبندیشده از یه داستان بزرگتر.
آره، واقعاً تو این مدت خیلی ترجمه کردم. کار سنگینی بود، ولی ارزشش رو داشت.
ترجیح میدم سورپریز بمونن. ولی اسم یکیشون رو میگم:
Star Wars: Darth Vader – Dark Lord of the Sith از چارلز سول. تا حالا از ۲۵ شماره ۱۸ شمارهش رو ترجمه کردم و تحویل دادم. ولی اینکه کی چاپ بشن نمیدونم.
الحق که زحمت میکشی. خسته نباشی هانی. و دارث ویدر واقعا عالیه. 18 شماره؟؟؟ واقعا چشمام چهارتا شد. اره همون سورپریز بمونه بقیش بهتره:))) بازم خسته نباشی.
فربد آذسن گفته:
آره، خیلی کمیک مشتیایه. جالب اینجاست که من خودم به انتشارات پیشنهادش دادم، ولی اونا گفتن باید طبق لیست پیش بریم. بعد که لیستو بهم دادن، دیدم که نهتنها این کمیک جزوشه، بلکه نوبت ترجمهش هم بود. خیلی چسبید.
مرسی.
I گفته:
سلام فربد برات فرستادم. دستتم درد نکنه. اگر میتونی امروز بهم جواب بده چرا که فردا باید بدمش.مرسی.
فربد جان تلگرام داری؟ اگه داری میتونی ایدیش رو اینجا بذاری؟ من میتونم اونجا بهت پیغام بدم؟ البته الان نه ولی خب حتما یه روزی تجربیات و دانشت به کارم میاد.
سلام فربد. من میتونم برات یه متنی بفرستم و برام نگاهش بکنی و بهترش بکنی از نظر گرامر و غیره. متنش کوتاهه و در حد نصف صفحست. اگر اره شنبه من برات میفرستم.
Happy Birthday man! امیدوارم حالا که وارد سن ۲۹ سالگی شدی (۲۸، ۲۹، ۳۰؟ چرا هیچوقت نفهمیدم به کدومش وارد می شه، از کدوم خارج)، بیشتر بنویسی و منتشر کنی. امیدوارم سن جدید، بهانه ای برای عصری جدید باشه (اه، چقدر سانتی مانتال!). چه حسی داری که داری پیرتر میشی؟ ۱۱ سال آینده هم مثل چشم به هم زدن میگذره و به خودت میای و می بینی الان ۴۰ ساله شدی؛ هیچی از انرژی جوونییت نمونده (دارم سعی میکنم قشنگ تولدت رو زهرمارت کنم ها!).
۲۸ سال پیش در چنین روزی، فربد آذسن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود…
مرسی امیر. مسلماً حس خوبی ندارم. احساس میکنم اونطور که باید و شاید از جوونیم استفاده نکردم و دیگه داره تموم میشه. کلاً منم از همون آدمام که روز تولدم دقیقاً به این چیزا فکر میکنم (یک سال به مرگت نزدیکتر شدی!) و کلاً با بحران وجودی برای من همراهه.
میدونم داری شوخی میکنی، ولی لازمه تاکید کنم که در خانوادهی مذهبی چشم به جهان نگشودم. :))
نمیدونم. شاید میتونستم یکم اجتماعیتر باشم و حلقهی اجتماعی قویتری داشته باشم. ولی خب با توجه به اینکه الان هم میلی به انجام این کار ندارم، شاید نیازی به حسرت خوردن نباشه.
راستش اصلاً نمیدونم حسرت چی دارم دقیقاً. فکر کنم آدم هر کاری انجام بده، آخر سر حسرت اون کارهایی که انجام نداده به دلش میمونه. شاید حسرت خود جوونی که از دست رفته، فارغ از کارهایی که انجام دادی و ندادی.
ولی در کل جواب دقیقی به این سوال ندارم. حس مبهمیه.
” گزینه بعدی سمول تارلی بود از آن جا که سمول شمشیر خانوادگیاش یعنی (Heartsbane) را در دست داشت اما سمول شمشیر را به سر جورا مورمونت داد تا از آن برای محافظت از ملکه خودش یعنی دنریس تارگرین در مقابل وایت واکرها استفاده کند.”
خب پس خیلی بدتر از این می تونست بشه :)) من شخصا به نظرم اینکه اریا نایت کینگ رو کشت فاجعه نبود , ولی اینکه جان “هیچ” نقشی تو کشتنش نداشت قضیه رو فاجعه می کرد. اگه می تونستن نشون بودن که جان هم کاری غیر از داد زدن سر اژدها میکنه بهتر میشد.
بحث اصلا سر این نیست که آریا نایت کینگ رو می کشت یا یه نفر دیگه؛ بحث اینه که براساس عشق خودشون داستان مینویسن، نه بر اساس روند ارگانیک داستان. اصلا مشکل سر لانگ نایت و مرگ نایت کینگ نبود، از فصل ۷ (و اگر شایعات رو باور کنیم فصل ۵) گور گات کنده شده بود. فصل هشت فقط به مردم نشون داد که گات یه درام شخصیت محور نیست، بلکه صرفا یه فن سرویسه پر از داستان های عشقی آبکی (جان و دنی) و صحنه های جنسی بی مورده. من کم کم دارم به این نتیجه میرسم که هر چی سریال/رمان/فیلم پرطرفدار تر مضخرف تر. گات در کنار فیلم های مارول و لفت اورز و سوپرانوز این رو به من ثابت کرد. لفت اورز واقعا یکی از کم بینده ترین و برترین سریال های تاریخه. کی الان سوپرانوز رو میشناسه؟ به همین دلیل هم هست که hbo کار دیوید چیس رو خراب نکرد. دیوید چیس تو سوپرانوز تا لحظه آخر پای چشم اندازش برای حماسه ای که خلق کرده بود، موند؛ حتی اگر پایان بندی شاهکارش خیلی ها رو ناراضی کنه. تام پروتا و دیمون لیندولف نیومدن فلسفه داستان رو بخاطر جذب مخاطب بیشتر از بین ببرن.
آره، این موضوع قابلتامله که شاید محبوب شدن یه فرنچایز لزوماً اتفاق خوبی نداشته باشه در درازمدت. اینقدر دیسکورس و انتظار پشتش ایجاد میشه که خالق اثر، که خودش وسط این آشوب قرار داره، بهسختی ممکنه تحتتاثیر قرار نگیره.
بابا مشکل خیلی عمقیتر از اینا بود که کی نایت کینگ رو کشت. با اون وضع شتابزدهای که وارد وستروس شدن و کلکشون کنده شد، هرکی میکشتشون باز هم قضیه افتضاح از آب درمیاومد.
کلاً فصل هشتم هیچ راهی برای رستگاری نداشت. It was doomed to fail.
همهی داستانهای اصلیش و هر چیزی که یه طرفدار عادی لازمه بخونه آره. ولی مجموعه آثار لاوکرفت (که شامل شعرهای روایی، نامه، مقاله، داستانهای Ghost writerشده و… میشه) خیلی بیشتر از این حرفهاست.
یه نکته خیلی برای من درمورد جرج مارتین جالبه که آثارش قبل از نغمه یخ و آتش اصلا مورد توجه واقع نشدند. حتی با وجود اینکه گات اسم مارتین رو سر زبون ها انداخت، اثر مشهوری به جز نغمه تو کارنامه ش نداره. کسی که انقدر داستان نویس خوبی نبوده که مشهور بشه (هرچند که همیشه پرفروش شده نشانه خوب بودن نیست مثل دارن شان)، یه اثری رو منتشر کرده که نثرش انقدر خوبه.
واقعا من ۴ رو دیدم ترکیدم! چرا اینقدر خفن و در عین حال رتبه پایینی داره و خود نویسنده مطلب هم روی خوشی بهش نشون نداد. من همون لحظه یه ایده ای به ذهنم رسید: مردی که عضو یا سردسته باند ردهود بوده و یه روز یه شیطان باستانی درش حلول میکنه. خیلی چیز خفنیه یا شاید بخاطر این باشه که من طرفدار ژانر فانتزی و وحشتی که تم فانتزی بالا داشته باشه، هستم. این ایده تا حدی تو دارک نایت (برترین فیلم ابرقهرمانی) هم استفاده شد. جوکر تو دارک نایت رسما یه شیطان فضایی رندال فلگ ماننده که یهو ظهور میکنه (کارت شناسایی نداره، اثر انگشتش توضیحی درمورد هویتش نمیده و … میتونه نشونه این باشه جوکر از دل تاریک ترین و پست ترین بخش های گاتهام اومده، اما همزمان میتونه نشون دهنده این باشه که جوکر خارج چارچوب انسانیه). به نظرم خیلی ایده اینکه آلفرد همون جوکر باشه مسخره ست (مخصوصا در مقایسه با ۴ و ۲). یعنی تنها توجیهی که میتونم براش بیارم اینه که نیل گیمن میخواسته در یک حرکت متا فیکشن وار واقعا پوچ بودن جوکر رو نشون بده.
واقعاً ایدهی ۴، خصوصاً اینجوری که تو توصیفش کردی، خیلی هیجانانگیز به نظر میرسه. کلاً من از شخصیتهایی که توی بستر رئال وجودیت دارن، ولی اینقدر عجیبن که انگار تو اون بستر نمیگنجن و بهناچار باید براشون یه توجیه ماوراءطبیعه پیدا کرد، علاقهی خاصی دارم.
مثلاً شخصیت قاضی توی Blood Meridian هم همچین حسی داره. با اینکه رمان بسیار رئال و تاریخیه ولی طرف از شدت پلیدی و ویرد بودن انگار یه جور اهریمنه که به دنیای واقعی راه پیدا کرده. این ایدهی جوکر شیطانی هم منو یاد این انداخت.
جذابیت جوکر (که تو کیلینگ جوک و فیلم جوکر از بین رفته بود و تو شوالیه تاریکی تقویت شده بود) اینه که بیشتر از یه شخص در حقیقت پرسونای فیزیکی شرارته؛ یه چیزی تو مایه های پنی وایز (اصلا بعید نیست که نویسنده های دهه ۸۰ از it تاثیر گرفته باشن چون اون موقع تبدیل به یه بمب فرهنگی شده بود).
من با ایدهای که انتهای این مقاله مطرح میشه (و تا حدودی ایدهی آلن مور هم هست) یعنی خاستگاه مشخص نداشتن جوکر حال میکنم. یعنی اینکه خودش عمداً یه داستان متفاوت از اینکه چطور جوکر شد تعریف کنه. That’s more interesting.
من دستم خورد این فرستاده شد، وگرنه چند تا پست دیگه هم از زومجی قرار بود باشن. چرا دیر باشه؟ مقاله خوندن زمان نداره، ممکنه من برم سی ساله دیگه مطالب مربوط به کرونا رو بخونم و تازه کلی هم با خاطره هام حال کنم. در ضمن باد های زمستان هنوز نیومده و حتی اگر هم بیاد باید تا سال ۲۰۴۱ صبر کنیم تا رویای بهار بیاد! پس تا سال ۲۰۴۱ این مقالات معتبره!
میتونی بهم بگی ترجمه متن زیر چی میشه؟ Outside the street’s on fire In a real death waltz Between what’s flesh and fantasy And the poets down here Don’t write nothin at all They just stand back and let it all be And in the quick of the night They reach for their moment And try to make an honest stand But they wind up wounded Not even dead Tonight in Jungle Land. —Bruce Springsteen And it was clear she couldn’t go on! The door was opened and the wind appeared, The candles blew and then disappeared, The curtains flew and then he appeared, Said, “Don’t be afraid, Come on, Mary,” And she had no fear And she ran to him And they started to fly … She had taken his hand … “Come on, Mary; Don’t fear the Reaper!” —Blue Öyster Cult WHAT’S THAT SPELL? WHAT’S THAT SPELL? WHAT’S THAT SPELL? —Country Joe and the Fish
آن بیرون خیابان در آتش میسوزد در والتس مرگ جانانه بین واقعیت و خیال و شاعران این پایین چیزی نمینویسند جایی آن عقب میایستند و عین خیالشان نیست و شب که فرا رسد بالاخره خودی نشان میدهند و از صمیم قلب ایستادگی میکنند ولی زخمی خواهند شد حتی از مرگ هم محروم میانند. امشب در سرزمین جنگلی بروس اسپرینگستین و معلوم بود که او نمیتواند ادامه دهد در باز شد و باد وزید شمعها خاموش و سپس ناپدید شدند پردهها به اهتزار درآمدند و بعد او ظهور کرد گفت: «نترس» «با من بیا مری» و ترس مری ریخت و به سمت او دوید و آنها با هم پرواز کردند مری دستش را گرفت «با من بیا مری» «از فرشتهی مرگ نترس» -فرقهی مروارید آبی آن طلسم چیست؟ آن طلسم چیست؟ آن طلسم چیست؟ – کانتری جو اند د فیش (ترجمهی تحتاللفظی: جو کانتریخون و ماهیها)
https://www.dideo.ir/ این واقعیه؟ یعنی میشه ویدیو های یوتیوب رو اینجا ببینیم یا فقط یه حربه تبلیغاتیه (هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی از کلمه حربه استفاده کنم).
من چک کردم. آره، واقعاً میشه. ولی تعداد ویدئوهاش خیلی محدوده. یعنی انگار ۱٪ ویدئوهای یوتوب توی سایتش گنجونده شده. مثلاً من کانال مارک براون رو سرچ کردم و از بین صد و خوردهای ویدئو فقط ۹ تاش موجود بود.
من خوبم آقا. بعد از یه مدت تولید محتوای طوفانی برای دیجیکالا، الان چندتا پروژهی ترجمهی کاغذی قبول کردم که سرگرم اونام. یکیشون هم سخته (Burning Chrome by William Gibson). برای همین تعداد پستهای سایت کم شده.
َAh, that old name. :)) آره، نگاه کردم دیدم آخرین پست واسه تیر ماهه گفتم چه شده تو را. :)) ولی شت، نایس. ویلیام گیبسون باید هم سخت باشه، گرچه خب من برنینگ کروم رو نخوندم. :)) من والا یه novella تو ذهنم دارم که قراره با یه پروژه دیگه پیرش کنم و یه ep هم هست… یه سری برنامهها برای خودم ریختم و فقط امیدوارم خوب پیش برن قضایا. :))) برات بفرستم epام رو؟ بدم نمیاد بدونم نظرت رو.
من دیشب برندگان جایزه نوفه رو دیدم و به این نتیجه رسیدم که جایزه نوفه و سفید و مجموعه ادبیات ژانری نشر پیدایش به زحمت میتونه ادبیات گمانه زن ایران رو بیاره تو جریان اصلی و بیشتر برای نردها و آدم های عینکی و موفرفریه (!). استاد(🤔🤔🤔🤔🤔🤔)، چه کنیم تا ملت ایران ادبیات گمانه زن بخونن؟
به نظر من تنها راهش نوشتن یه کتاب خفن و پرفروشه. میدونم این حرف شاید کلیشهای باشه، ولی همیشه همین بوده.
مثلاً تو دههی نود هم آمار کتابخونی بین نوجوونا و جوونا پایین بود، بعد هری پاتر منتشر شد و کلاً ورق برگشت. ادبیات گمانهزن ایران هم به یه اثری در حد و اندازهی هری پاتر احتیاج داره.
هرچند این آثاری که الان منتشر میشن هم باید منتشر بشن تا نهایتاً به اون هری پاتره ختم بشن. کلاً سنت گمانهزن باید در ایران به وجود بیاد تا در بسترش شاهکارهای پرفروش و تاثیرگذار خلق بشه.
سنت مشهور شدن فانتزی با چی شروع شد؟ کونان بربر؟ ارباب حلقه ها؟ مشکل من با آثاری که دارن منتشر میشن این نیست که خوب نیستن، بلکه مشکل من اینه که بیش از اندازه خوب هستند. همین هیولا ساز دمشقی واقعا نمیتونه مردم رو جذب کنه، بلکه بیشتر به سمت ادبیات فاخر متمایله. ما نیاز به یه رمان فانتزی/تریلر/وحشت/علمی تخیلی سرراست هیجان انگیز پر از بزن بزن (به قول خودت سطحی) نیاز داریم. با توجه به شناختی که با استفاده مقاله هات ازت پیدا کردم، به تو هم امیدی نیست.
فانتزی با ارباب حلقهها معروف شد. کونان بربر دههی هفتاد و همزمان با انتشار کمیکهای مارول خیلی معروف شد. قبلش فقط بین جماعت فانتزیخون معروف بود.
اتفاقاً من باهات موافقم و توی جمعهای سفید و آکادمی فانتزی موضع من نوشتن آثار گمانهزنی بود که علاوه بر ارزش ادبی، جذابیت عامهپسندانه نیز داشته باشن (این دوتا ویژگی با هم متضاد نیستن).
من هم برخلاف تصورت هر ایدهای که برای داستان نوشتن دارم، بهشدت پیرنگمحوره. یعنی من اگه نویسنده بشم، هدف اولم خلق یه داستان جذاب و باحاله. ولی خب هنوز جدی نرفتم سراغ نوشتن.
یه جورایی میشه با پارسیان و من مقایسه کرد. تنها اثر فانتزی که به ذهنم میرسه که بین فانتزی خون ها معروفه همینه. ارزش ادبی هم نداشت، نداشت، فقط بتونه انقدر مخاطب جلب کنه که مردم رو بشونه پایه ادبیات فانتزی/وحشت/علمی تخیلی و بستری فراهم کنه برای نوشته شدن آثار بهتر و بزرگتری که اونا ارزش ادبی بالای دارند. تقریبا مثل هری پاتر و آثاری ساخته شدن ساب ژانر یانگ ادالت (من خودم از این ژانر بدم میاد، یادمه وقتی کتاب اول نغمه رو باز کردم و متوجه شدم که شخصیت اصلیش یه پسر (برن) هفت ساله س (درحالی که نبود)،میخواستم ولش کنم (من با قوانین ادبیات فارسی دقیق آشنا نیستم (خاک بر سر من!) پس آیا مشکلی نداره که داخل گیومه، گیومه باز کنیم؟)) و یا در یک مثال دیگه ارباب حلقه هایی که به نوشته شدن نغمه و نخستین قانون و استورم لایت منجر شد. متوجهم، تو یه «همهچیزخونی»ی ولی من فکر میکردم که کسی که برج جی جی بالارد رو دوست داشته باشه و یا یه مزخرف خالص رو (منظورم زامبیه البته فقط جلد اول) بخاطر اشاره به مسائل نژادپرستی و فساد سیاستمداران انگلیسی دوست داشته باشه، نمیتونه از آثار «سطحی» مثل آثار دن براون لذت ببره.
فربد آذسن گفته:
آره، پارسیان و من نزدیکترین گزینه به ایدهآل «کتاب پرفروش و پرطرفدار ژانری ایرانی» هست. ولی خب اون کتابی رو که قشنگ بترکونه و پتانسیل تبدیل شدن به یه مگا فرنچایز رو داشته باشه هنوز نداشتیم. البته نمیدونم که تو فضای فعلی هم همچین کتابی قابل تولید باشه یا نه.
من آثار دن براون رو نخوندم. فقط فیلم راز داوینچی رو دیدم و ازش بدم نیومد، ولی به نظرم فراموششدنی بود. تعجب کردم که همچین فیلم و داستانی اینقدر سر و صدا به پا کرده.
پ.ن.: داخل پرانتز هم میشه پرانتز باز کرد.
amir soprano گفته:
منظورم از پارسیان و من یه چیزی شبیه کونان بربر بود تا یه مگا فرنچایز مثل ارباب حلقه ها. البته این که بگیم وضعیت اون موقع غرب مثل الان ایران بود درست نیست. این که میگی آثاری که قبل لوتر نوشته شدن فقط بین فانتزی خون ها معروف بودن، درسته؛ اما باید در نظر بگیری جمع فانتزی خون های آمریکایی و انگلیسی خیلی گسترده بود. مجلات عامه پسند مثل متال هرلنت و هوی متال چاپ میشدن و داستان های ترسناک مثل دراکولا مخاطب زیادی داشتند. درسته که آثار فانتزی اون موقع توسط منتقدان ادبی جدی گرفته نمیشدن، اما مردم میخوندنشون (تقریبا مثل رمان های عاشقانه ایرانی). چرا فکر میکنی تو بستر نمیشه کتاب پر فروش تولید کرد؟ یه ذره بیشتر توضیح میدی؟ من کد داوینچی رو نخوندم (چند صفحه اولش اصلا جذبم نکرد)، اما فرشتگان و شیاطین و نماد گمشده رو خوندم و اصلا نماد گمشده یکی از لذت بخش ترین تجربه های تریلرم بود. اما این مشکل فراموش شدنی بودن رو کاملا باهات موافقم. جذابیت داستان به پلات توییست هاش بود و وقتی لو میرفت داستان جذابیتش رو از دست میداد (مثل آثار سیدنی شلدون) و الان نمیتونم دوباره بخونمش (من طوفان شمشیر ها رو با ۹۷۳ صفحه سه بار خوندم، پس مشکل از من نیست)، اما در جای خودش هیجان زیادی داشت.
فربد آذسن گفته:
من دارم دربارهی دههی پنجاه و شصت صحبت میکنم. از دههی هفتاد بهلطف D&D و شانارا و ارباب حلقهها فانتزی وارد جریان اصلی شده بود و متال هرلنت و هوی متال هم مال همین دههست.
توضیحش سادهست. ارشاد خیلی مانع بزرگیه برای نوشته شدن خیلی از کتابا. به نظرم لازمهی نوشته شدن یه کتاب پرفروش و فاخر اینه که مجبور نباشی اخلاقیات کتابت رو به کسی توضیح بدی یا خودت رو سانسور کنی. کلاً به خاطر تیغ سانسور خیلی از کسایی که پتانسیل نوشتن چنین کتابی رو دارن، به کار دیگهای مشغولن.
amir soprano گفته:
اوه، سوتی دادم. منظورم مجلاتی مثل The Arkham Sampler، Weird Talesو کمیکهای EC comics بود (حقیقش اون موقع حال نداشتم ویکیپدیا رو چک کنم). شانارا؟ جالبه که تو ایران خیلی مشهور نیست. یه بخشی از ذهنم به اسم آقای «هر اتفاقی که بیافته پشتش یه توطئه ای هست» هی داره تو گوشم نجوا میکنه که اگه یه کتابی پرفروش نشه ارشاد بهش گیر نمیده (خلاصه داستان رزونانس:«دانشمندی بهنام اسرافیل تقی اف به اسناد مهمی دست یافته که ثابت میکند کل تاریخ و هرآنچه ما خاطره میپنداریم، واقعی نیست؛ بلکه همگی شبکه ای ساختگی از اطلاعات است که به دست سایه ها ساخته شده است.» همین برای سکته دسته جمعی روحانیون و مراجع تقلید کافیه). امیدوارم فقط جزئی از چرت و پرت های مداوم آقای «هر اتفاقی که بیافته پشتش یه توطئه ای هست» باشه، ولی اگر واقعی باشه خیلی اتفاق وحشتناک و ۱۹۸۴ی هست.
فربد آذسن گفته:
شانارا الان زیاد اثر جذابی به نظر نمیرسه. بیشتر برای دورهی خودش پیشرو بود تا یه اثر کلاسیک واقعی.
حدسی که میزنی تا حدی درسته. یعنی ساز و کار سانسور تو هر جای دنیا اینه که به چیزایی که مشخصه کمتر بهشون توجه میشه، کمتر گیر میده. در واقع بروس استرلینگ تو مقدمهی کتاب Burning Chrome میگه که یکی از دلایلی که اونها میتونستن تو بستر علمیتخیلی هر حرف جنجالیای بزنن و هر ایدهی تابویی رو مطرح کنن، واسه این بود که کسی علمیتخیلی رو جدی نمیگرفت.
وای بخش نظرات این پسته اسپم خالصه. من هروقت میرفتم تو سفید بخش «آخرین نظرات» پر شده بود از کامنتهای این پست که با خوندنشون احساس میکردم سلولهای مغزیم دارن تجزیه میشن.
«نامشخس سلام یک خبر تازه بری همهی اونای که از زا مبی ها می ترسن من تو یکی آزمایشگاه آمریکا کار می کنم که فهمیدم آمریکا سر یک نو ویروس به اسم T-Zکار می کنه . اونا گفتن قرار اگر ایران چیزای که ازش مخانو انجام نده ویروسT-Zرو ایران امتحان می کنن واز اون بد تر فهمیدم او ویروس انسان به یه موجود به نام زامبی تبدیل می کنه . تاریخ انتشار ۲۰۲۱ محل انتشار 👈ایران. تهران 👉» کمرم شکست با این کامنت!!!!!!!! اینا گریه داره!!!!!!!!!💔💔💔💔💔💔💔💔
در کمال شرمندگی باید اعلام کنم که دارم میترکم، باید بیام اینجا غم هامو خالی کنم.
«راستی من مشتاقم که با دوستانی که زامبی باز هستند همکاری کنم. من تو فارس هستم اینم شماره تلفنمه ۰۹۳۸۰۰۸۴۷۷۶ خواهشا زنگ نزنید. فقط رمز ۸۸۸۸ رو به واتساپم ارسال کنید من معمولا همیشه آنلاینم. میتونیم یه گروه از سراسر ایران جمع کنیم پس اگه واقعا دوست دارید به جمع قاتلان زامبی های بپیوندید، این واژه ۸۸۸۸ رو به واتساپم ارسال کنید. البته نام و نام خانوادگی و سن خودتون رو هم بگید. اگه هم دوست دارید به وبلاگم برید.» زامبی باز!؟ قاتلان زامبی!؟
«اگه میخواهید با من زامبی کشی کنید و برای ظهور آخر زمان زامبی ها برنامه ریزی کنید یه سر به کانال من بزنید اسمشم اینه (زامبی قاتل مرده) فارسی بنویسید باشه بای دوستان گل گلاب☺️😁» وای خدا، اینا از تیمارستان فرار کردن؟
«عرفان میتونیم ماسک ضد تشعشعات شیمیایی بزنیم. ارزونه تو اینترنت هم هست از ۲ و نیم تومن داره تا بگیر برو بالا. خودش هم یکبار مصرف نیست که فقط کافیه فیلترشو عوض کنی. وقتی هم میخوای فیلتر عوض کنی، برای اینکه هوا واردش نشه، اون گروناش، خود به خود تا فیلتر بعدی رو نذاری نمیتونی نفس بکشی و هوا وارد نمیشه. اما اگه هم بخواد از طریق هوا منتقل بشه خیلی انسان دوام نمیاره و دیر یا زود میمیره …» من کاری ندارم ولی چقدر روش هاشون علمیه!
«همین الانم تو ایران کلی زامبی داریم کافیه بگی مثلا قرار برنج گرون بشه از فردا مردم عین زامبیا حمله میکنن حتی نمیزارن ساقه برنج تازه کشت شده هم رو زمین بمونه😐😐تو حالا فرض کن زامبیا حمله کنن این ملت وحشیو ک ببینن خودشون پشماشون فر میخوره میگورخن بر میگردن😑😑😑» تنها کامنت منطقی. درود بر شرفت ایرانی!
«آقا من که تو خاب میبینم که زامبیا همله کردن و من ورفیقای پایم رفتیم داریم زامبی میکشیم من دلم میخاد اگه زامبیا همله کردن مثله اون پسره تو فیلم زامبی لند باشم چون هم زامبی کشی بلده وهم دوستای خوبی داره» خاب؟ همله؟ بیشتر اشک میریزم.
«به خفه کن نیاز داریم. زامبی ها به صدا حساسند بهترین تفنگ برای کشتن زامبی ها mp5 و uspو تک تیرانداز۱۰گلوله برا اهداف دور و باید ورزش کنیم وتمرین تیراندازی کنیم.» واقعا چقدر با دقت تحلیل میکنن.
«البته اینم بگم اگه خودتونم بتونید فرار کنید و زنده بمونید کم کم میبینید که عزیزانتون تبدیل شدن یا مجبورید اونا رو بکشید تا زنده بمونید عذاب این اتفاق خیلی بدتر از مرگه و جالبم اینه که اگه چیزی هم بتونه زامبی بشه مثل زامبی های (دونده هزار تو،جنگ جهانی زد)نمیشه اگه یه ذره مطالعه کنید نزدیک ترین چیز به زامبی جنون گاویه که قدرت انتقالش هم ضعیفه و سریعا مشکلش حل میشه و عملا دنیای زامبی شده وجود نداره و فقط میتونه یه مدت پخش بشه و بعد از اون فورا کنترل میشه چون مغز یه انسان بهتراز زامبی کار میکنه و اینکه مثلا داعش به اون بزرگی جلوی ارتش ایران مثل مورچه جلوی فیل بود و سریعا له شد چه برسه به زامبی های خنگ» هلاک جمله آخرم!
«سلام منم خیلی به زامبی ها اعتقاد دارم ولی کسی از اطرافیانم منو جدی نمیگیره پس فرصت رو قنیمت شمردم و اطلاعاتم رو درباره زامبی ها باشما به اشتراک میزارم 1_گاز زامبی ها باعث تبدیل ما به زامبی نمیشود بلکه جراحت این گاز انقدر بالاست که فرد کم کم میمیرد ولی اگر موقع محل گاز گرفتگی را قطع کنیم فرد زنده میماند. 2_ زامبی ها بایک ریشه در سرشان زنده میمانندکه این ریشه بسیار نازک بوده و راحت پاره میشود کافی است با یک ضربه مهکم به سرشان یا فرو کردن یک چیز نوک تیز در داخل چشمشان(ویا نواحی سر ) آنها راکشت 3_انسان با آب و بدون غذا به مدت ۲ هفته زنده میماند و همانطور که در مقاله بالا گفته شد آب ماده حیاتی برای زنده ماندن است بنابر این با یک جست جوی ساده در اینترنت راه های تصویه آب روخانه ها رایاد بگیرید 4_ همیشه در خانه تان بذر های میوه های مختلف را به همراه داشته باشید تا اکر یکوقت یک مکان امن برای زندگی کردن پیدا کردید شروع به کاشتن گیاه برای خوردن بشید 5_اگر خودتان را به خون زامبی ها آغشته کنید آنها شما را تشخیص نمیدهند و به راحتی میتوانید در کنارشان راه بروید ( البته باید بعد از چند دقیقه خون تازه به خودتان بزنید) 6_بهتر است در حد ساده ای اینگلیسی بلد باشید چون اکثر آدمهای دنیا اینگلیسی بلدند و اگر مجبور به ترک کشور شدید بتوانید با آن ها ارتباط بر قرار کنید 7_(جدی) باید برای کشتن هر یک از اعضای خانواده خود آماده باشید چرا که اگر شخص زامبی شده باشد یا بدنش دچار گاز گرفتگی شده است (بدن را نمیتوان قطع کرد) چیزی برای شما جز خطر ندارد (آن دنیا برای کسی استسنا قاعل نمیشود) امید وارم مطالب مفیدی را خدمتتان عرض کرده باشم» من سکوت میکنم (با عصبانیت سرش را سه بار به دیوار می کوبد).
«ههه فک کنم دوستای زامبی کشمو پیدا کردم بهتره باهم اشنا بشیم این ایدیه منه بیاید اشنا بشیم» این پست رو با کانال دوست یابی و دبیرستان دخترونه اشتباه گرفته.
«من دارم روی پروژه های نصب و پیاده سازی ارّه آهن بُر و داس در قسمت تحتانی پراید و نصب تفنگ بادی ۵/۵ در قسمت جلویی این خودرو کار میکنم. وی همچنین خاطر نشان میکنم که اگه اَحَدی از شما دوستان چوب بیسبال قرمز رنگ یا کلاه کاسکِت موتور هوندای کویر مدل ۹۲ داره من خریدارم.امسال بهار دارم تصمیم میگیرم که آیا با پراید مستقیما به “وودبِری” برم یا صبر کنم “ریک گِرایمز” با دارودسته اش به زندان مهاجرت کنن و منم برم پیششون.(شخصیت های فیلم مردگان متحرک) یکی از برنامه های مهم و هدفمندمم اینه که از “بِث” دختر کوچکتر “هِرشِل” به صورت خدا پسندانه محافظت و تیمار کنم که آسیبی نبینه و در فرصت های پیش رو بیشتر باهم آشنا بشیم…ایشالا عروسیمون رو بعد از نابودی “ترمینوس” و “گِرِت” و نوچه هاش برگزار میکنیم…از شما سروران گرامی تقاضای شرف یابی و مُنَوَر نمودن محفل تاریک خود مینماییم… اجرکم عندالله» پراید؟ پروردگارا، مَنِه بِکُش!!!!!!
«شاید قضیه ی این زامبی ها خیلی هم بعید نباشه. هر چیزی ممکنه. تازه، این همه فیلم و سریال درست می کنن، شاید می خوان مردم رو آماده کنن. مثل فیلم هایی که در باب فضایی ها درست کردن!» همممم… حرفی ندارم.
«سلام . منم تو فکرش هستم . مثلا با دوستم بریم خونه ی مادر بزرگم خارج شهر . ولی خب هیچی معلوم نیست . حتی اگرم بشه منو دوستم ۱۲ ساله مون هست و رانندگی بلد نیستیم . بعدش از کجا تفنگ بیاریم . خونه مادر بزرگم جاده خاکی از کجا جیپ ( نوعی ماشین ) گیر بیاریم . ولی خب منو دوستم راه های مقابله رو می دونیم که باید کم سر و صدا کنیم نور کم بزنیم . به مغز زامبی ها بزنیم .» آخههههه… (کامنت به علت سکته قلبی amir قطع شد)
حالا که صحبت از رابطهی قهوه و سرمایهداری شد، بهتره یه اشارهای هم به جنگ تریاک داشته باشیم. تو قرن ۱۹ چین تنها کشوری بود که میتونست چای درست کنه. بریتانیا برای اینکه بتونه قیمت چای رو تو کشورش کاهش بده، تصمیم گرفت به جای پرداخت نقره به چین، بهشون تریاک صادر کنه. چین که دید مردمش دارن به تریاک معتاد میشن، تصمیم گرفت این قرارداد رو لغو کنه. بریتانیا با چین وارد جنگ شد تا قرارداد سرجاش باقی بمونه و توی جنگ پیروز شد.
یعنی بریتانیا مردم یه کشورو به تریاک معتاد کرد و برای معتاد نگه داشتنشون وارد جنگ شد تا قیمت چای توی کشور خودش کمتر بشه.
آره، چپگراها سیاست «یا با مایی یا علیه ما» رو با شدت عمل دنبال میکنن و این باعث شده خیلیا ازشون احساس دوری کنن. خیلیاشون هرکسی رو که میخواد ظرافتهای مسائل گرایش جنسی، نژادپرستی و… رو مدنظر قرار بده، به نژادپرست بودن، سکسیست بودن و… متهم میکنن و بعد طرف باید با بدیهیترین گفتمان ممکن توضیح بده منظورم این نبود. برای هرکسی که از گود خارجه و دیدگاه ایدئولوژیک نداره، مشخصه که چپگراها دارن اغراق میکنن.
طرفدارای محیط زیستم خیلی دست کمی از اینا ندارند. مخصوصا وقتی ادم از دیدگاه های گرتا که یه دختر ۱۶ ساله هستش که به جای مدرسه رفتن خودشو به عنوان نجات دهنده ی طبیعت معرفی کرده انتقاد بکنه به شدت دیدگاهاش مورد سرکوب واقع میشه. یه کمدین مشهور اینجا سردار سومونچو هست که یکی از حرفاش برای خیلی جالب بود: با ادمای راست گرا به مراتب مهتر میشه همصحبتی کرد و حتی به یه نتیجه ای رسید تا طرفداران محیت زیست.
آره. اتفاقاً من سر تبدیل کردن یکی از مغلطهها به اسلاید برای اینستاگرام دیجیکالا (که البته هنوز انجام نشده) از همین جدال بین طرفدارای محیطزیست و مخالفانشون استفاده کردم تا نشون بدم استدلالهای مربوط به سوخت سبز و سوخت فسیلی به اون سادگی که فکرشو میکنیم نیست.
(مثال صفحهی اول – همراه با کاریکاتور و طرحهای جذاب)
آقای ز، نامزد ریاست جمهوری: باید هرچه سریعتر سوختهای فسیلی رو با سوختهای سبز جایگزین کنیم. وگرنه شاید تا صد سال دیگه زمین قابل زیست نباشه.
سیاوش: میدونستید بزرگترین شرکت سوخت بادی به آقای ز کمک مالی کرده؟ معلومه که باید بیاد از سوخت سبز حمایت کنه.
(اسلاید بعد – توضیح)
در دنیای امروز که هر کسی به جایی وصل است، اعتماد کردن به افرادی که در دولتها و رسانهها فعالیت میکنند کار سختی شده. از کجا بدانیم آیا آن شخص واقعاً به حرفی که میزند باور دارد یا صرفاً دارد حرفی را که بابت آن پول گرفته طوطیوار تکرار میکند؟
(اسلاید بعد) اگر بدبینی را کنار بگذاریم، میبینیم که در دنیا ایدههای متفاوت در حال رقابت با یکدیگرند، و برای اینکه ایدهای شانس رقابت داشته باشد، باید از حمایت مالی برخوردار باشد. اگر سیاستمداری برای ایدهای که در ذهن دارد پول دریافت میکند بدین معنا نیست که آن ایده غلط یا آن سیاستمدار کلاهبردار است.
(اسلاید بعد) اتفاقاً اگر نهادی حاضر است برای انتشار ایدهای پول خرج کند، حاکی از اهمیت داشتن آن ایده است. اگر به نظرتان این ایده مضر یا اشتباه است، دلایل اشتباه بودنش را مطرح کنید. اشاره به اینکه گوینده از بیان این ایده نفع شخصی میبرد، دردی از کسی دوا نمیکند.
(اسلاید آخر)
آقای ز، نامزد ریاست جمهوری: باید هرچه سریعتر سوختهای فسیلی رو با سوختهای سبز جایگزین کنیم. وگرنه شاید تا صد سال دیگه زمین قابل زیست نباشه.
سیاوش: سوختهای سبز هم اشکالات خاص خودشون رو دارن. مثلاً آسیابهای بادی با در نظر گرفتن فضای زیادی که میگیرن، سوخت کمی تولید میکنن و سالانه هزاران هزار پرنده بین پرههاشون کشته میشن. سوخت خورشیدی هم فقط در مواقعی قابل استخراجه که هوا آفتابی باشه. نیروگاه هستهای همچنان بهصرفهترین منبع برای تولید انرژیه. فقط کافیه جوانب احتیاط رو رعایت کنیم.
دقیقا فربد کاملا قبول دارم. یکی از مشهور ترین اقتصاد دان های اینجا هانس وارنر زین هستش که کاملا مخالفت سوخت سبز هست یا بهتر بگم به نظرش اراهکار هایی که طرفداران محیط زیت معرفی میکنند هیچ فایده ای نداره چرا که اگه راه کاری قراره پیدا باشه باید جهانی باشه و تا زمانی که سوخت های فسیلی وجود داشته باشه براشون خریدار وجود خواهد داشت و چندین دلیل دیگه. اکثر طرفداران محیط زیست میگن که خودرو ها برقی باشند ولی هیچ کدوشون نمیدونن یه خودروی برقی دقیقا چطوری کار میکنه و چه مشکلاتی داره. مثلا یکی از مشکلات بزرگ خودروی برقی اینه که نیکل کافی برای تولید خودروی های برقی یه تعداد زیاد وجود نداره و هنوز هیچ راهکاری براش پیدا نشده. همین گرتا که ۱۶ سالش بیشتر نیست و خودشو متخصص محیط زیست میدونه ولی در واقعیت هیچ درکی از حرفایی که میزنه ( بر فرض مثال مشکلات خودرو های برقی, اگه استفاده از نیروهای فسیلی صفرم بشه اونوقت یه فقر شدید تو کشور های خاورمیانه خواهیم داشت. برای این کشور ها راهکارش چیه و خیلی از سوالات دیگه) نداره. هر کسیم انتقاد بکنه یا میشه سکسیت یا مخالف محیل زیست. در کل با خیلی از چپی ها, فمینیست ها و طرفداران محیط زیست نمیشه خیلی منطقی صحبت کرد. یه متنه دیگم خوندم فربد جالب بود میگفت که تو این همه گیری که الان توش هستیم همه کشور های دموکراتیک به حرفای متخصصان ویروس شناسی و غیره گوش میکنند ولی در مورد محیط زیست چرا حرفای یه دختر ۱۶ ساله و چند تا دانش اموز که نه تنها این موضوعات پیچیده رو متوجه نمیشند بلکه نمیفهمندن که نمیفهمند اینقدر ارزش داره و روزنامه ها تقریبا هر روز یه مطلبی در موردشون مینوشتند.
فربد آذسن گفته:
آره، مسئله اینجاست که کلاً خیلی از چپگراها دیدگاه به شدت ایدئولوژیک و اخلاقگرایانه دارن. یعنی مواضعشون براشون یه چیز حلشدهست و اگه کسی باهاشون موافقت نکنه، از مشکل اخلاقی رنج میبره. در حالی که طرف صرفاً میخواد جوانب رو بسنجه.
کلاً هر ایدئولوژیای که احساس «برحق بودن» بیچون و چرا بکنه، به یه عامل مخرب تبدیل میشه.
I گفته:
فربد فیلم The Hunt رو دیدی? یکی از بهترین فیلم های انتقادی هستش که دیدم که هم راست ها رو و هم چپی ها رو باب انتقاد قرار میده.
از همون اول که اخبار کورونا پخش شد، من برام سوال بود که اگه به هند برسه چه فاجعهای میشه. طبق این گزارشها همون فاجعهای که انتظارشو داشتیم اتفاق افتاده.
سلام جناب آذسن. به عنوان کسی که دیگه حرفه ای زبان انگلیسی هستید سراغتون اومدم. برای کسی که بخواد بره برای کنکور زبان رو بده، بجز ترجمه کتاب و اینجور حرفا و تدریس کار دیگه ای هم هست؟
غیر از بازار ترجمه (که خیلی گستردهتر از ترجمهی کتابه) و تدریس، میتونی بری توی نشریات کار پیدا کنی (مثلاً میدونم یکی از همکلاسیهام توی Tehran Times مطلب مینویسه)، توی وزارت امور خارجه مشغول به کار بشی (البته این خیلی سخته)، مثل من توی سایتهای تولید محتوا کار کنی (که البته لزوماً به مدرک احتیاج ندارن). کلاً رشتهی انگلیسی زیاد بازار کار مشخصی نداره. باهاش میشه خیلی کارا کرد که این کارا هم خیلیاشون به «مدرک» احتیاج ندارن. مدرکه صرفاً برای یادگیری خودته و البته بودن تو محیط دانشگاه که ممکنه توی پیدا کردن رابطهای بهدردبخور و فرصتهای شغلی کمک کنه.
منظورم اینه که اگه میخوای به ترجمه به شکل یه شغل نگاه کنی، کلی جا هست که میتونی ازشون سفارش قبول کنی. ولی خب این سفارشها عمدتاً متنهای بهشدت خستهکنندهای هستن که بابتشون اعتباری دریافت نمیکنی (مثل رزومه، متون قضایی، مقالهی دانشگاهی و…). اگه ترجمه برات کار طاقتفرسایی باشه، شغله عذاب مطلقه. ولی در غیر این صورت کار تو خونهی خوبیه.
در کل به ترجمهی کتاب (خصوصاً کتابی که خودت برای ترجمه انتخاب کرده باشی) بهندرت میشه بهعنوان منبع درآمد نگاه کرد. چون دستمزد کمه و معمولاً با تاخیر زیاد هم پرداخت میشه.
آها خیلی خیلی ممنون بابت راهنمایی. فقط این سایت های تولید محتوا به عنوان شغل درآمدشون چطوره؟ باید کنارش آدم به کار دیگه ای هم مشغول باشه؟
فربد آذسن گفته:
بستگی به سایت و محتوایی که تولید میکنی داره و اینکه چقدر سفارش قبول کنی (حقوق ثابت نداره). ولی کلاً نرخ استانداردش به ازای هر ۱۰۰۰ کلمه بین ۵۰ تا ۶۰ تومنه. اگه سفارش برای تولید محتوای سئوپسند بگیری (مثلاً این متنایی که توی سایتهای توریستی و توضیحات فروشگاهها و…) مبلغش بالاتر میره. ولی خب تولید اینجور متنا ترجمهی خالص نیست و باید چندتا مطلبو بخونی و با توجه به محتواشون یه چیزی خلاصه کنی و بنویسی. اگه به انگلیسی محتوا تولید کنی، رقمش تا ۱۵۰ تومن هم بالا میره، ولی برای من نوشتن اینجور متنا خیلی طاقتفرسا بود و با وجود پول خوبش دوتا سفارش بیشتر قبول نکردم.
شنبلیله گفته:
فربد سلااااامممممممممم برا تقویت زبان انگلیسیم چه کنم؟ میدونم که سوالیه که سرچ کنمم جواب های خیلی عالی ای میگیرم، میخواستم راهکار تو رو بدونم.
برای شخص تو (با توجه به اینکه کلاً از مرحله پرت نیستی) به نظرم بهترین کاری که الان میتونی بکنی اینه که بشینی دربارهی موضوعات مورد علاقهت توی یوتوب ویدئو تماشا کنی.
من طرفدار اون سبک از زبانآموزیم که به صورت ناخودآگاه و بدون زور خاصی انجام میشه.
ببین فربد من حدودا در روز نصف محتوایی که تو نت میخونم انگلیسیه. عملا تو سرچ کردن که راحت ترم انگلیسی سرچ کنم، مقاله ها و بررسی ها و … ، یوتیوب هم نگاه میکنم و خب تو زمینه برنامه نویسی اینا که خب فقط باید انگلیسی بخونی. و خب تو هیچ کدومشون مشکل خاصی ندارم. یعنی مثلا یه ویدئو یا بررسی راجع به دوربین عکاسی که میبینم یا میخونم عملا هیچ مشکلی با انگلیسیش ندارم، ولی خب یه خورده که تخصصی میشه صحبت و دایره لغات توش گسترده تر میشه نیازه مثلا برم چند تا لغت ها رو نیگا کنم. میدونی، الان هیچ گونه احساسی ندارم که مثلا اذیت باشم که فلان چیز رو نمیفهمم، یعنی کاملا در اندازه نیازم و حتی بیشتر انگلیسی بلدم. ولی خب اینا چند وقته محدود شده به یه حوزه ای، یعنی مثلا کلمه جدید یاد نمیگیرم، یا به نوعی یاد نمیگیرم که یادم بمونه، یا مثلا حرف زدنم افتضاحه احساس میکنم، یعنی حتی نمیدونم افتضاحه یا نه 😀 منم این مدلی که تو میگی رو قبول دارم، ولی به مرزش رسیدم الان… مثلا چند وقت پیش رفتم بخش حرف زدن Joaquin Phoenix تو اسکار رو گوش بدم، بعد عملا خیلی کم از حرفاش میفهمیدم و یه لحظه احساس کردم خیلی وقته که انگلیسیم تو یه سطحی گیر کرده و دیگه همین جوری بالا نمیره تا خودم انگولش نکنم.
اگه سخنرانی فینکس رو کم فهمیدی، نشونهی خوبی نیست، چون طرف داشت انگلیسی عادی حرف میزد.
من احساس میکنم تو انگلیسی رو به صورت مکانیکی بلدی، برای همین برات ضروریه که انگلیسی عامیانه و دمدستی گوش بدی.
مثلاً برو تو یوتوب سرچ کن vlog و ولاگهای مردمو ببین. مثلاً Casey Naistat یا David Dobrik. میدونم شاید خستهکننده باشه برات، ولی دمدستیترین راه برای قرار گرفتن در معرض انگلیسی عامیانهی گفتگویی همینه. چون ویدئوهاش کوتاه هم هست و مثل فیلم و سریال نیست که مجبور باشی زیاد بشینی پاش.
یکی از ویدئو هاش رو گوش دادم هیچ مشکلی نداشتم، ولی خب واقعا حوصله همچین چیزی ندارم. مثلا سایتی یا اپی سراغ نداری آدم روزی ۱۵ وقت بذاره یه چیزشری یاد بده توش؟
تو اپ این دارم فرانسوی یاد میگیرم. نمیشه انگلیسی یاد گرفت توش چون نمیشه زبان اصلیت رو هم انگریسی بذاری. ولی میرم یوتیوبش رو ببینم.
فربد آذسن گفته:
خیلی هم خوب.
کلاً اگه خواستی انگلیسی یاد بگیری، دنبال منابع آیلتس و تافل باش.
R گفته:
ماسک خریدی یا نه فربد :))? جالب نیست فربد تا یه بحرانی پیش میاد مهم هم نیست که کجا باشه تو ایران یا یه کشور غربی که دم از تمدن میزن اکثر مشغول Hoarding کردن میشن انگار نه انگار که ممکنه به این خاطر یه نفر دیگه ضرر ببینه با وجود اینکه مثلا ماسک خیلی کارایی خاصی هم نداره.
به نظر من این قضیه طبیعیه و به خاطرش نمیشه به حال بشریت افسوس خورد. ولی موقعیتهای اینچنینی و بالا رفتن نجومی قیمت ماسک تو دیجیکالا نشون میده چرا بازار آزاد همیشه جوابگو نیست و باید یه عاملی این وسط وجود داشته باشه که جلوی افزایش قیمت وحشتناک و غیرمنصفانه رو بگیره.
سلام. چند وقتی هست مطالب سایتتون رو دنبال میکنم و باید بگم اکثرا عالین و خسته نباشید. یه سوالی که داشتم این بود که توی بخش نظرات مقالات عناصر داستانی چندباری گفتین که قرارهای کتابی از روش چاپ بشه. یه توضیحی اگه میشه بدید دربارش. و اینکه منتشر شده یا نه؟
آره، اتفاقاً چند هفته پیش از ارشاد مجوز گرفت. از طرف انتشارات به من گفتن که تا نمایشگاه کتاب منتشر میشه. هروقت منتشر شد، توی یه پست دربارهش توضیح میدم.
فربد این بازیه رو شنیدی در موردش؟ Disco Elysium زومجی بهترین بازی پی سی سال عنوانش کرده. در ضمن اون عنصر داستانی آخر هر چقدر فکر کردم نتونستم یه عکس بذارم براش. یه عکس خیلی سخته که پیام اخلاقی توش باشه.
آره، شنیدم. چند روز پیش دانلودش کردم. سر فرصت میرم سراغش. مثل اینکه خیلی خفنه.
مسی جون یه کاری ازت خواستم دیگه. بهونه نیار. غیر از پیام اخلاقی کشمکش هم بهش اضافه شده. بعد از اون هم رودهدرازی. برای این سهتا یه عکس بذاری کلاً کار عناصر داستانی تمومه.
سلام فربد جان . خوشحالم که خوبی . وقت نکردم سایت قشنگ چک کنم . ترجمه خاصی الان داری انجام میدی. و نه الان تقریبا ۵ ماه گذشته و تو ی مرخصی ۵ روزه ام:) جام خوبه به خاطر رشته ام والبته شانس زیاد افتادم بیمارستان و تو اتاق عمل دارم کار خودم و میکنم فعلا ک خوبه تا بعد ببینیم چی میشه اره یهوو نابدید شده ارتین
رفتم بخونمش. ولی گویا نیازه از قبل بیشتر راجع به این ۲ تا بدونم. خود اون ۲ تا لینکی که تو مقاله برای توضیح بیشتر mbti و اون یکی داده خوبه؟ academy اون سایت 16personalities هم ارزش داره بخونمش آیا؟
فربد آذسن گفته:
آره، لینکایی که داده خوبن. بخونشون.
اگه یوتوب دیدن هم برات مقدوره، اونجا پر از ویدئوهای مقدماتیه. مثلاً:
MBTI بر پایهی Cognitive Functionهای یونگی بنا شده. یعنی Thinking, Feeling که Judging Functionن و Intuition و Sensing که Perceiving Functionن. این مخففسازیهایی که میبینی یعنی ISTP و ENTJ همهشون به این فانکشنها و ترتیبشون توی ذهن اشاره داره. ولی توی 16personalities.com به هیچکدوم اشاره نکرده و فانکشتنها رو بر اساس درصد معرفی کرده و این خیلی گمراهکنندهست.
اگه چیزی از حرفام متوجه نشدی طبیعیه. چون این چیزا رو باید تو یه کتاب توضیح داد.
قبلاً بهت توضیح داده بودم دیگه. یادت نیست؟ تبحر تو مسائل تکنیکی و دقیق بودن توشون (نشونهی Introverted Thinking قوی)، علاقه به فعالیتهای فیزیکی (Extraverted Sensing) و عدم علاقه به بروز احساسات و واکنش خنثی/منفی به بروز احساسات بقیه (Extraverted Feeling در مقام آخر). یاد ردریک توی پیکنیک کنار جاده بیفت. اونم ISTP بود. دقیقاً مثل تو وقتی میخواست مهر و محبتشو به کسی بروز بده براش کار مفید انجام میداد، ولی لفظی فقط به شوخی فحش میداد. این رفتار توی ISTPها زیاد مشاهده میشه.
انتخاب دیگه؟ شاید ESTP. ولی تقریباً روی ISTP مطمئنم. اگه احیاناً تست دادی و یه چیز دیگه دراومده، باید بدونی که شانس خطای تست خیلی بالاست.
آره چیز دیگه ای دراومده. و خب ۲ تا از اون مارکر ها بسیار نزدیک به ۵۰ ۵۰ بودن. ولی به شخصه اصلا ISTP رو قبول ندارم راجع به خودم. مهم ترین نکته ای هم که وجود داره اینه که من بیشتر eام تا i. نسبتش ۷۰ به ۳۰ بود. 2 تا دیگه از این تایپ ها هست که بعد از این که خوندمشون بیشتر میشد دسته بندی کرد منو توشون (همه رو نخوندم هنوز) ولی دقیقا یکیشون که همون نتیجه تست بود بیشتر از بقیه به من میومد. ولی خب در کل همچنان به نظرم آدما فلکسیبل تر از اونن که تو ۱ دسته بندی جا بگیرن.
بعد این که از کجا میدونی ردریک istpیه؟
فربد آذسن گفته:
چی دراومد؟
از رفتارش.
من کلاً حدسم از تایپ بقیه غریزیه، ولی معمولاً درست درمیاد.
بعدشم اون درونگرا و برونگرا و فانکشنهای دیگه به اون معنی نیست که فکر میکنی. این 16personalities.com کلی باعث سوءتفاهم شده با اون دردصددهیهاش. ولی حالا بگذریم.
هیولاشهر اشاره داره به ساختار شهرهای مدرن که یه جورایی مثل یه هیولای عظیمالجثه انسان رو دربرمیگیرن و باعث میشن احساس خفقان پیدا کنی. بچههای سفید توی شماره ۱ مجله یه سری داستان و مقالهی تالیفی و ترجمه حول محور این مفهوم منتشر کردن.
پناه بر پناهـ! azsan بستری سرشار و چربیدار است. مملو از مغزنگاریهایی بسیط و فراخ! ایده برپایی خیمهای مولد در باب محتوا و اشتراک تجربهها، سالهایی فاصله است که ضمیر نبردهای پیشخوابیام را سلطنتی ممتد دارد. حال تماشا آمدم که جناب، جزیرهای خودبسنده را آفرینش گداختید که در کالبدی معنا از سینما، موسیقی، ادبیات، ویدیوگیم، ترجمه و… انبوهی واژه آواختهاید. درودی آفرین بر شما که در دوران خاکستری بلاگنویسی، نوشتن را آمیزش گرفتهاید. آرزویت دارم که آلوتروپهای کربن از پوست ببر تایوانی، موزونخوانیِ شِمنهای آفریقایی را سحری باطل کند و همانا آتیتان پُرماجرا و #نا_کسل
برای منم تصور دنیای قبل از اینترنت خیلی سخت شده. اصلاً یکی از سوالاتی که برام ایجاد شده اینه مردم قبل از اینترنت چجوری تحقیق و پژوهش میکردن؟ من بدون اینترنت هیچ ایدهای ندارم چجوری میتونستم پایاننامه بنویسم.
این حرفت منو یاد اون صحنه از فیلم هفت انداخت که مورگان فریمن تو کتاب خونه نیویورک با موسیقی کلاسیک نسخه اصلی دانته رو بررسی میکرد، بعدش براد پیت؟ به یکی پول داد که خلاصه شده کتاب ها رو براش بخره بیاره .
سلام فربد چطوری گفتم یه حالی ازت بپرسی. یک سال و نیم پیش که اولین بار اینجا اومدم خیلی بهتر بود, مطالی که میزاشتی بهتر, جذاب تر و جو سایت صمیمی تر بود. الان چت باکس یک هفتست اکتیو نشده. با این مطالبی که میزاری جذابیت سایت برای من در کل از بین رفته. بازم فربد برات ارزوی سلامتی در درجه اول و موفقیت میکنم.
سلام. تو پیامی؟ تو که از خیلی وقت قبلترش با ما بودی.
به خاطر گروه تلگرامی که بچهها زدن فعالیت توی سایت علیالخصوص چتباکس کم شده.
مطالب هم بگیر نگیر داره. انصافاً اگه تو فاز ویدئوگیم بودی، به نظرم این مطالب جعبهابزار بازیسازان جزو بهترین مقالاتیه که داره توی این حوزه به فارسی میتونی پیدا کنی. یا مثلاً همین مغلطهها خیلی خوبه، ولی خب کسی اینجا نمیخونتشون.
ولی بهت قول میدم به زودی مطالب رو برات جالبتر میکنم.
:)))) این بشر و گروهشون خون به دل من کردن و حالا می یاد می گه: به سلامت دارش:))) بهترین کاری که کردم پاک کردن اون اکانت سابق گودریدز بود و یه جورایی به نظرم بیشتر اکانتای برتر گرفتار سانتیمانتالیسم می شن و از این جنبه ی گودریدز بدم می یاد راستیتش.
راستی سندمن رو شروع کردم و خیلی ذوق دارم… خیلی خفنه… نظرتون راجع به سریال شدنش چیه؟
با توجه به اشخاصی که پشت ساخت سریالن (نتفلیکس، دیوید گویر، جک ثورن) بعید میدونم چیز خوبی از آب دربیاد احتمالاً یه سریال متوسط و بیروح میشه.. ولی با این حال باید صبر کرد و دید.
آره… من نمی دونم گیمن چرا کاراشو می ده دست این خدنگا… کاش یه انیمیشن سریالی درست و درمون می ساختن به جای این همه هزینه ی بی فایده…دی سی پدر هواداراشو درآورده…
از یه طرف خیلی نمیشه بابت این اشتباهای داغون به گلشیری تاخت، چون ما مترجما و ویراستاری امروزی به اینترنت دسترسی داریم و صدامون از جای گرم بلند میشه، ولی با این وجود این دلیل نمیشه که تو بری سراغ ترجمهی چیزی که میدونی از پسش برنمیای. به نظرم وقتی تو به عنوان یه مترجم جملهای رو ترجمه میکنی که خودت معنیشو نمیدونی، در حق خواننده ظلم کردی.
گیری هم که به ناشرا میده به جاست. ناشرا با خسیسبازیاشون در زمینهی ویرایش و بازنشر دارن صنعت نشر ایرانو ضعیفتر و ضعیفتر میکنن. تیراژ ۵۰۰ نسخهای یعنی مرگ.
من خیلی این یاروی YMS رو دوست دارم. به نظر من مثل یاتزی یا فنتنو واسه کسایی میمونه که فیلم میبینن و خیلی دید نقادانه و کریتیکال باحالی داره. باز حالا من خیلی زیاد فیلم نمیبینم. :)) نظر تو چیه فربد؟ https://www.youtube.com/watch?v=6U_GNHnRdzw
و با این حال ملت تو اینترنت به خاطر سختگیری بهش گیر میدن. :))) ولی والا توی موزیک آخه کسی نیست که به اندازه فنتنو نگاه نقادانه داشته باشه تو یوتیوب، برای همین به عنوان معادل به ذهنم رسید. کسی هم باشه از فنتنو نقادانهتر دووم نمیاره به نظرم. :)))
دربارهی جنگ ستارگان من پیشنهاد میکنم به ترتیب منتشر شدن فیلما. ولی طرفدارا اومدن یه سری ترتیب تماشای خاص و جایگزین تدارک دیدن که اینجا دربارهشون نوشته شده:
کمکار نشدم رفیق. تو اردیبهشت و خرداد روی هم ۴۸تا مطلب منتشر کردم. بیشتر از هر موقع دیگهای. منتها بیشتر این مطالب تو دستهبندی جعبهابزار بازیسازان و مغلطه به زبان آدمیزاد قرار میگیرن (جفتشون پروژههای بزرگیان). اگه دنبالشون نمیکنی، احتمالاً به خاطر همینه که فکر میکنی کمکار شدم.
اگه اینجوری که میگی باشه، قاعدتا باید بشه با ۲ تا دسته یا ۱ دسته + کیبرد با یه نفر دیگه بازیش کنی، نیاز نیست حتما نفر دوم آنلاین باشه. کلا co-op ها اینجورین اکثرا من دیدم.
آره، واچمن فوقالعادهست. ولی خب کار مهرداد تویسرکانیحرف نداره. من نمیتونستم کار ترجمهشو بهتر انجام بدم و مسلماً سر ترجمهی اون مقالهی آکادمیک که دربارهی جغدهاست خیلی اذیت میشدم. به امید اینکه یه روز ترجمهش منتشر بشه.
آلن مور دوتا رمان داره: Voice of the Fire و Jerusalem. اورشلیم یکی از پیچیدهترین و طولانیترین رمانهای قرن ۲۱ه و ترجمهش هم کار حضرت فیل (یا حداقل هر مترجمی که بلد باشه لهجهی North Hampton رو به فارسی پیاده کنه).
اتفاقاً قصدشو دارم. منتها میخوام یه مقالهای باشه که سوژهش توی کتاب واچمن و فلسفه پوشش نشده باشه.
یه موضوعی که مدنظر دارم اینه: آیا رورشارک فاشیست است؟ و توش استدلال میکنم. که رورشارک، با وجود اینکه راستگرای افراطیه، ولی به خاطر فردگراییش افراطی نیست و اتفاقاً برای یه سیستم فاشیستی کابوسه، چون حاضر نیست بیچونوچرا از دستورات مافوقش اطاعت کنه یا شئونات سیستم سلسلهمراتبی رو رعایت کنه.
به نظرت تو یه جامعه فاسد با رهبری مثل رورشاک میشه عدالت رو رعایت کرد یا حداقل برای مدتی. یه شخصی که دنیا رو فقط تاریکی و روشنی میبینه ? یه مثال بارز با تفاوت البته رعیس جمهور فیلیپینه و رفتارش با مجرمین و مخصوصا افراد معتاد هست که حاضره تو خیابون به قتل برسونتشون تا خیابونای شهر رو از این افراد خالی بکنه و مردم زیادیم طرفدارشن.
فربد آذسن گفته:
آره، ولی همونطور که خودت گفتی، فقط برای مدتی.
رورشارک هم آدم نرمالی نیست و اگه بهش بگن بیا رهبر فلانجا شو (که البته بعیده قبول کنه) خیلی از رییسجمهور فیلیپین سختگیرتر و دگمتر میشه. رورشارک اصلاً سیاست و دیپلماسی و موذیگریهای ماکیاولیستی بلد نیست. فقط دهن سرویس میکنه و این باعث میشه اطرافیانش زود کلکشو بکنن.
ممنون شخیل. مقالهی جالبی بود. با این قسمت خیلی موافقم.
شاید بتوان جامعه را به نردبان بدساختی تشبیه کرد. وقتی از این نردبان بالا میروید، پلههای قبلی یکی یکی میشکنند. اگر از ارتفاع تنها چند پله سقوط کنید اتفاق خاصی رخ نمیدهد. اما هر چه بالاتر بروید، فاصلهای که پرت میشوید هم بیشتر میشود. و نهایتا به ارتفاعی میرسید که سقوط قطعا کشنده خواهد بود.
اثرات مخرب پیچیدگی بیحاصل بوروکراتیک روز به روز داره بیشتر برام معلوم میشه.
فربد از پاول توماس اندرسون چیا دیدی؟ من چند روز گذشته ۳ تا فیلم اولش (hard eight , boogie nights , magnolia) رو دیدم. رفتم سراغ این کارگردان، چون حس کردم یکی از بهترین گزینه ها جهت ورود به سینمای پست مدرنه.
و آره، درست حدس زدی. بهترین گزینه برای ورود به سینمای پستمدرنه. اولین کسیم هست که از رمانهای توماس پینچون (یکی از برجستهترین نویسندههای پستمدرن) فیلم اقتباس کرده: Inherent Vice. البته اینو بعید میدونم خوشت بیاد.
اون قسمتی که میگه «دموکراسی باعث رواج حرف مفت می شود» حرف باحالی بود و اتفاقاً چیزی بود که قبلاً خودم بهش رسیده بودم. دموکراسی باعث میشه انسانها فکر کنن باید بهعنوان یه شهروند متعهد دربارهی همهچی نظر داشته باشن (خودم هم جزوش) و این باعث ترویج یک عالمه اطلاعات اشتباه یا سطحی میشه .
مقاله به مفهوم Ludonarrative dissonance میپردازه. این مفهوم به تناقض بین وقایع گیمپلی و وقایع قصه توی بازیهای ویدئویی اشاره داره. مثالی که از ویچر ۳ میزنه گویاست:
بهعنوان مثال در بازی «ویچر ۳» شاهد روایت شخصیتی هستیم که قدرتهایی فراتر از انسانهای عادی دارد حال آنکه این برتریها جسمانی باشند، ذهنی یا جادویی، به هر روی ما با یک «ویچر» طرفیم که در قیاس با سایرین، از قدرتی فرای طبیعت انسانی برخوردار است. اما همین ویچر اگر در گوشهای از مسافرخانهای با یکی از انسانهای عادی وارد مشتزنی بشود، احتمال دارد که زود زمینگیر شود و گویی نه انگار که خیر سرمان با یک ویچر طرفیم! یا مثلا در یکی از نقاط اصلیِ داستان بازی که به Bloody Baron برخواهید خورد، او در اوج سوگواری و اندوه برای از دست دادن خانوادهاش قرار دارد اما از قضا در گیمپلی بازی میتوانید با او در کمال شادی و سرور به بازی Gwent بپردازید و گویی نه انگار که او در فقدان خانوادهاش، پریشان است. اینها معدود محصولاتی از پدیدهی تناقض بازی روایی در ویچر ۳ هستند که بهطور ناخواسته در بازی بازنمود پیدا کردهاند و بیش از این هم در ویچر ۳ یافت میشوند.
نویسندهی مقاله تناقض بین گیمپلی و خط روایی رو توی چندتا بازی مثل God of War 4، The Last of Us و Metal Gear Solid 4 بررسی میکنه و در آخر با اشاره به مرحلهی آخر Braid، اشاره میکنه که بهترین راهکار برای از بین بردن این تناقض، تعریف کردن قصه از طریق گیمپلیه.
نکتهی جالب اینجاست که آخرین مقالهای که از مارک براون گذاشتم «درخشش زبان منحصربفرد ویدئوگیم در آخرین نگهبان») هم به همین موضوع میپردازه. توی مقاله براون شرح میده که چطور رابطهی بین دوتا شخصیت اصلی از طریق گیمپلی و بدون استفاده از دیالوگ و میانپرده تعریف میشه.
فربد زنده ای؟
مگه خبر دار نشدی؟؟
دیگه باید پذیرفت
سلام به همه. یه فیلمی بود درباره یه گروه پسر که برادر یکیشون یه شمشیر داشت و یکی از اون بچه ها وقتی داشت مسخره بازی درمیاورد یه ضربه به دوستش میزنه و دوستش میمیره. فکر میکنم اینجا یه پست بود که معرفیش کرده بود ولی هر چی دنبالش میگردم الان نیستش. کسی میتونه پست هایی که توش چند تا فیلم معرفی شدن از فربد رو اگه یادشه لینک بده؟ اونایی که درباره یه فیلمه رو نمیخوام.
خوشم میاد که میدونی خود فربد مرده. 😀
آره دیگه، از حقیقت نمیشه فرار کرد :))
سلام
فربد چه کتابهایی بودن که دوست داشتی ترجمشون کنی اما به دلایلی(نظیر مسائل مالی و کمبود وقت و …) از ترجمشون صرف نظر کردی؟
می خوام دلی و بدون توجه به جنبه مالیش،شروع کنم به ترجمه
اگر پیشنهادی برای تازه کارا داری،محروممون نکن
جواب بدید لطفا
خدا بیامرز مترجم خوبی بود…
حیف شد
به قول معروف:
The reports of my death are greatly exaggerated
جواب دادم. باز هم بابت تاخیر عذر میخوام.
سلامچون مترجم هستید میپرسم من زبانم متوسط رو به پایینه مثلا یک قسمت چیزای عجیب رو تا حد ۲۰ ۳۰ درصد متوجه بشم ۱۹ سالمه دوست دارمکمیک ها و فیلم هارو بدون زیرنویس متوجه بشم بنظرت چیکار کنم؟
شما که مترجم هستی توانایی اسپیکینگ قوی ای هم دارین؟
سلام.
بابت تاخیر در پاسخگویی عذر میخوام.
من نظرم اینه که زبان رو فقط با تکرار میشه یاد گرفت. یعنی اینقدر در معرضاش باشی که ملکهی ذهنت بشه. من خودم روش یادگیری زبان برام به این صورت بود که میشستم فلان بازی رو بازی میکردم، به دیالوگهاش گوش میدادم و هر کلمهای رو که نمیفهمیدم، با Alt + F4 از بازی میاومدم بیرون توی دیکشنری سرچش میکردم. اینقدر این کارو کردم دایرهی لغاتم افزایش پیدا کرد. البته یه سری میانبر هم وجود دارن، مثل ۵۰۴ absolutely essential words، ولی اگه وقت و حوصلهش رو داری، یادگیری ارگانیک و بر اساس علایق شخصی از همهی روشها بهتره.
کلاً پیشنهادم اینه که تا حد امکان خودت رو در معرض زبان انگلیسی قرار بدی و هرچی رو که نفهمیدی، در لحظه توی دیکشنری معناش رو جستجو کنی.
من توانایی اسپیکینگ قوی هم دارم. یعنی میتونم با یه فرد انگلیسی زبان بدون مشکل حرف بزنم. ولی منی توی دانشگاه ادبیات انگلیسی خوندم و باید توی کلاسها انگلیسی حرف میزدیم. شاید این تجربه توی تقویت مهارت اسپیکینگ نقش داشته.
آقای آذسن زنده اید؟
https://www.digikala.com/mag/this-years-great-man-biopics-have-a-couple-of-things-in-common/
آخرین کارش مال امروزه پس زندهست.
اینا رو زمان دار میذاره خودشون پابلیش بشن
پس حداقل تا موقع نوشتنش زنده بوده. متاسفانه اینکه کی بوده رو نمیدونیم.
خوشحالم که زنده بودنم قابل ردیابیه. :))
تعداد آخرین نظرات رو به ۵۰ تا افزایش دادم تا تمام جواب هات بیان تو فوتر سایت!
هولی شت، Escapist رفت رو هوا.
آره از خاکسترش کانال Second Wind بیرون اومد.
ولی پسر چقدر مسخره رفت رو هوا. قشنگ انگار به مو بند بود. در حالیکه از بیرون همهچی رو به پیشرفت به نظر میرسید.
آره تو کامنتای ویدیوهاشون هم همه نوشته بودن که escapist خیلی با قبل از اینکه نیک کالاندرا بیاد فرق کرده و همه چی داره بهتر میشه. ولی الان یه نفعی که داشت این بود که خیلیا شروع کردن به دیدن ویدیوهای بقیهی اعضای second wind و ظاهرا اونام الان دارن مخاطب خودشونو پیدا میکنن. کاش بتونن مستقل بمونن.
تا الان که خوب تونستن دووم بیارن.
سلام من اون مطلبت راجب انیمه اتک رو خیلی دوست داشتم و جال بود برام .نظرت راجب تئوری AOE اتک تایتان چیه؟اگه یه مطلب راجبش بنویسید جالب میشه
سلام. مرسی.
این تئوری AOE به پایان داستان مربوط میشه؟ من مانگا رو نخوندم و پایان انیمه هم هنوز نیومده، برای همین نمیخوام سرچش کنم و اسپویل شه قضیه برام.
لااقل عکستو دایره ای میذاشتی، این چیه آخه :))
هم این، هم به نظرم حالا که عکسشو گذاشته یه عکس آپدیتتر بذاره بهتره.
آخه اصلا طراحی سایت و خصوصا اون بخش طوری نیست که عکس واقعی بهش بیاد. یه جورایی وصله پینه ای شده.
بنده خدا برداشت. :))
😀
بنده خدا همه نظرات رو میخونه ولی جواب نمیده.
امیرعلی تو از کجا با سایت آشنا شدی؟
اون که آره. :))
من دنبال کمیک وی فور وندتا میگشتم، سرچش که کردم رسیدم به این سایت. بعدش از طریق کمیکهای دیگهای که روی سایت بود (مثل شیرهای بغداد و ماوس) و مقالات معرفی عناصر داستانی، جذب سایت شدم و موندگار شدم یه جورایی.
مرسی از وی فور وندتا. چه ترجمهی پربرکتی که باعث آشنایی تو با اینجا شد.
چند وقته هستی؟
حدوداً سه سال.
ایول. تو دیگه لیاقتش رو داری که توی آزمون نهایی شرکت کنی و بتونی وارد محفل خصوصی آذسنیون شی.
کنجکاو شدم ببینم آزمون نهایی چیه. 😄
یعنی خود محفل خصوصی برات کنجکاوی نداره؟
هان در مورد اونم کنجکاو شدم، ولی در مورد آزمون بیشتر. :))
هومم آره واقعاً. 👍
وندتا هم کمیک خوبی بود، هم موجب اتفاقات خوبی شد.
برای تست بود. دیگه برداشتم.
توی یوتیوب یه ویدیویی هست با عنوان Simcity 3000 MAGNASANTI
جز خفنترین محتواهاییه که به واسطهی ویدیوگیم درست شدهان، گفتم شاید دیدنش برات جالب باشه.
بسیار جالب بود.
مصاحبهش با سازندهش رو هم خوندم.
ظاهراً هدفش انتقاد از شهرسازی مدرن بوده که توش هدف صرفاً بالا بردن یه سری ارقامه و جان و خوشحالی و راحتی انسانها اهمیت نداره.
خوب شد مصاحبه ازش موجود بود و دیدم آدم عادیه، وگرنه فکر می کردم یه قاتل سریالی یا کالتیسیت ویدئو رو ساخته.
سلام دوستان
اقا من مشکل جدی با نت بیدا کردم هیچ گونه دسترسی به نت بین المللی ندارم بذیرای هرگونه کمک شما هستم
برا چی میخوای؟ موبایل یا پی سی؟
جفتش بشه جه بهتر اما pc واجب تر همه کارام رو هواست
فکر کنم در پسزمینه مشکل حل شد.
فربد جون تولدت مبارک. امیدوارم سالم و سلامت در کنار عزیزانت باشی، سال خوبی واست بشه امسال و البته جیبات هم همیشه پُر پول باشه.
مرسی امیرعلی. خجالتزده کردی که یادت بود روز تولدم رو.
صرفاً جا داره بگم با این وضع اقتصادی دیگه آرزوی «جیبت پرپول باشه» هم داره منسوخ میشه. :)). یکی ویدئو گذاشته بود از پولی که رفته بود از بانک بگیره. عملاً یه فرغون اسکناس بود که کلش میشد ۲۲ میلیون.
فربد بهت اطمینان میدم که تا موقعی که سایتت بهم اجازه بده من تولدتو بهت تبریک میگم.
راست میگی، باید اون تیکه رو تغییر بدم به «کارت بانکیت پرپول باشه». :))
مرسی شخیل.
I’m humbled.
یو یو
اقا این سریال the strain دیدن؟ اگر ندیدن حتما بیشنهاد میشه ببینین
من که راضی بودم ازش واقعا سزیال خوش ساختیه
سلام حسین. نه ندیدم. میدونستم گیرمو دلتورو پشتشه، ولی نقدهای درخشانی ندیدم ازش زیاد. توی رادارم قرارش میدم.
یو
Yo Endline, what’s up?
این بازی Pentiment که معرفی شد، چقدر به نظر جذاب میاد. برا سازنده نیو وگاسه.
آره خیلی. کلاً فازش خیلی با فاز کارهای Obsidian فرق داره. ایده و سبک بصریش انگار متعلق به یه سازندهی ایندیه.
سلام خسته نباشید، اول از همه بگم که کتاب خوره های ادبیات ژانری به دستم رسیده و شروع کردم به خوندن جلد اولش و تا اینجا باید بگم که فوق العاده بوده ، نایس…
بعد حالا میرسیم به سوالم ، بنظرتون سریال خدایان امریکایی به اندازه ی رمانش نوشته ی نیل گیمن جذاب هست و ارزشش رو داره که بجای رمان ، سریالش رو نگاه کنیم؟
خوشحالم که گرفتیش و خوشت اومد.
من سریال خدایان آمریکایی رو فقط فصل یکش رو دیدم. میخوام سراغ بقیهی فصلهاش هم برم، ولی با توجه به اینکه کلاً همهی عواملش تغییر کردن، میترسم با یه چیز ضدحال روبرو بشم و این دلسردم میکنه.
به نظرم فصل ۱ حق مطلب رو دربارهی رمان ادا میکرد، ولی خود رمان اینقدر خوبه که به نظرم نه، جاش رو نمیگیره.
اوک پس فک کنم سراغ هر دو برم ، ولی نمیدونم از کجا میشه کتابشو گیر اورد بدون سانسور ، شما خودتون چطور خوندید؟
من به کتاب صوتیش گوش دادم. یکی از بهترین کتابصوتیهای موجود رو داره. هم Full Cast هست (یعنی هر شخصیت صدای جدا داره) هم اینکه صدای صداپیشهها عالیه.
منظورت رو هم از بدون سانسور متوجه نشدم، چون به فارسی ترجمه نشده و تا موقعی که سانسور وجود داره هم نمیشه درستحسابی ترجمه شه. باید انگلیسی بخونی.
اوک ، ممنون
سلام
میخواستم بپرسم این ۵۰ مقاله درباره عناصر داستانی را به شکل کتاب درآوردید که بتوان تهیه کرد؟
آیا کتاب خوره ادبیات ژانری همین ۵۰ مقاله هست؟
سلام.
کتاب خورهی ادبیات ژانری شامل این ۵۰ مقاله میشه (به همراه یک سری ضمیمه)، ولی مطالب خیلی بیشتری داره. منجمله معرفی زیرگونههای سبک فانتزی، علمیتخیلی و وحشت و ۱۰ تا مقالهی اضافه که حجمشون از این ۵۰تا رو هم بیشتره. اینجا بیشتر توضیح داده شده:
https://azsan.ir/a-guide-for-genre-fiction-geeks/
فربد بتمن ۲۰۲۲ رو تونستی ببینی؟
نه. یه مدت احتمالاً نبینمش. چون فیلمهای دیگهای توی صف قرار دارن.
آقای اذسن بالاخره اتک ان تایتان هم تموم شد و تصمیم گرفتن که ادامش رو بعدا بسازن(احتمالا برای پول بیشتر) ، برنامه ای برای خوندن مانگا ندارید یا میخواید وایسید تا ادامش بیاد؟(حدود یککککک سال دیگه) من که مشتاقانه منتظر نقدم مخصوصا از وقتی گفتید که بنظرتون سریال انیمه افت کرده…
ببین اینکه من گفتم داستان افت کرده بخش زیادیش بهخاطر اینه که بعضیوقتا روی چیزایی تمرکز میشه که منطقی نیست. مثلاً وقتی Rumbling شروع شد، تعداد زیادی اپیزود دربارهی مسائل نهچندان مهم داشتیم (مثلاً روابط درونگروهی آرمین و میکاسا و آنی و هانجی و..) که اصلاً با مقیاس آپوکالیپتیک فاجعهای که داشت اتفاق میافتاد تناسب نداشت. اتک آن تایتان یه فاز بدی داره و اونم اینه که کلی تو رو دربارهی یه اتفاق جوگیر میکنه بعد یهو با عوض کردن فرمون قصه میزنه تو ذوقت. ولی خب همچنان لحظات درخشان داره. مثل اون قسمت که ارن توی جهان آخرت تایتانها بود و داشت با زیک حرف میزد، زندگینامهی یمیر در ۲۰۰۰ سال پیش و البته خود رامبلینگ که بالاخره توی اپیزود آخر شاهدش بودیم (من از اول دنبال همون بودم).
کلاً ایسایاما یه جورایی میخواد با احاساسات مخاطبش بازی کنه و دائماً معزت رو منفجر کنه، ولی بهنظرم این فازش خیلی جاها داره به ضرر داستان عمل میکنه. یه مشکل دیگه هم اینه که اون چیزایی که قراره ما بهشون اهمیت بدیم، با مقیاس حوادث تناسب ندارن.
من احتمالاً منتظر انیمه بمونم، چون یه جا دیدم بهخاطر استقبال نشدن از پایان مانگا قراره پایان انیمه رو تغییر بدن. اگه الان برم سراغ مانگا ممکنه تجربهی متفاوت دو.اثر با هم قاطی بشه و جفتش رو خراب کنه.
اها حالا گرفتم ، به نظر من این مشکل فقط مربوط یه اتک نیست ، بلکه خیلی از داستان های دیگه هم گرفتارش هستن ، مثلا همین دراگن بال ، طرف میتونه جهان رو نابود کنه. اما انیمه این فاز رو بهت میگه که طرف صرفا یه مبارز خفنه و ….
آره خیلی از انیمهها از مشکل عدم انسجام روایی رنج میبرن.
میگم فربد تو یه مطلب راجع به دکتر هو نداشتی قبلا ها؟
مطلب از خودم نه. ولی به این مطلب توی سفید لینک داده بودم:
https://3feed.ir/the-doctor-who-guide-lines/
خب باید بگم که من چند وقتیه دکتر رو شروع کردم. 🙂
کدوم دکتر؟
از سیزن ۱ جدید، دکتر ۹.
الان فصل ۲ام.
البته قبلش به اشتباه از سیزن ۹ شروع کردم و تا اواخرش هم رفتم.
متوجه نشدم. سیزن ۱ جدید، دکتر ۹؟ منظورت Christopher Eccleston هست؟ پس چرا میگی سیزن جدید؟ اون که مال ۲۰۰۵ هست.
آره. منظورم سری جدیده.
فربد من یه جایی میخوندم که اماف دوم مواقعی که پرسونای ویکتور وان رو داشته، اشتباه گرامری زیاد داشته تا یه جورایی این موضوع رو برسونه که تیپِ پرسونای ویکتور بی سواد و قلدر بوده. چون تو لیریکا رو چک میکنی، درسته این موضوع؟
موقعیکه داشتم لیریکها رو چک میکردم متوجه چنین چیزی نشدم، ولی خب توی لیریک رپ خیلی به این مسائل دقت نمیکنم، چون بهخاطر قافیهسازی و کلاً Black vernacular عدم وفاداری به قواعد گرامری رایجه تو هیپهاپ.
سلام اقای اذسن ، کم کم داریم به پایان اتک نزدیک میشیم… ۱۴ فروردین قسمت اخر میاد… بعدش منتظر میمونیم برای نقد شما از انیمه 😂😍 ، نظرتون در مورد اپنینگ های فصل چهار پارت یک و دو چیه؟ من که بشخصه اپنینگ پارت دوم فصل چهار برام یه شاهکار به تمام معنا بود
سلام.
البته من یه سری شایعه شنیدم دربارهی اینکه توی چند اپیزود باقیمونده نمیتونن داستان رو تموم کنن و ممکنه پایان داستان رو در قالب یه انیمهی سینمایی تموم کنن. نمیدونم تا چه حد درست باشه.
شاید نقدش کنم. ببینم چی میشه.
به نظرم اپنینگ پارت ۱ و ۲ جفتشون خوبن. البته من اولش واکنشم به اوپنینگ پارت ۱ اینجوری بود که «این دیگه چیه؟»، ولی بعد کمکم برام جا افتاد.
این ویدئو واکنشم رو بهخوبی بیان میکنه :))
https://www.youtube.com/watch?v=HzSpueiBBHs&ab_channel=Nanimedesu
والا من که مانگا رو خوندم دروغ چرا منتظرم تمام شه فقط نقد بیشتری بخونم ازش😂
همین که مانگاش رو نخوندم هنوز احساس میکنم شاید باعث شه نقد ایدهآل نشه و سر همین دودلم که بنویسم یا ننویسم.
اره بنظرم بهتره بزارید انیمه تمام شه چون شاید پایان نهایی قطعا توی نقد تاثیر داره
آقا اورنستین و اسماگ رو همین یه ربع پیش زدم. نمیخوای بهم تبریک بگی؟
لعنتی شربت اعتماد به نفس بود. اصلا توی این کلاس های خودیاری باید بدن اورنستین و اسماگ رو بکشی، تا حس خوبی نسبت به خودت و اطرافت داشته باشی.
دو تا سوال دارم ازت:
1: بازی رو با چه سلاحی تموم کردی؟ من با کیلمور +۱۰ دارم پیش میرم و تا اینجا که خوب بوده. حالا نمیدونم بازی سختتر میشه و نیاز بیشتری به شمشیرهای قویتر پیدا میکنم یا نه؟
۲: بهترین ترتیب برای کشتن لردها چیه؟ در واقع از کجا شروع کنم بهتره؛ نیولاندو، آیزالیث، کتابخانه دوک و یا تامب آو جاینتس؟
تبریک. پس دوباره برگشتی سرش. دیگه این دوتا رو زدی باید بتونی تا آخر بازی بری.
۱. یادمه که بخش زیادی از بازی رو با Lightning Spear آپگرید شده رفتم. از یه جا به بعد دیگه دمجش کافی نبود و با یه چیز دیگه جایگزینش کردم، ولی یادم نیست چی بود. چون از نیمهی دوم بازی به بعد بیشتر با تکیه بر طلسمهای پایرومنسریم رفتم جلو و اسلحهم اهمیتش رو از دست داد.
۲. فکر کنم ترتیبش به سلیقه و میل خودت بستگی داشته باشه. بهترین راه اینه که خودت وارد هر ناحیه بشی ببینی از پسش برمیای یا نه. از لحاظ درجه سختی همهشون تقریباً تو یه سطح قرار دارن، ولی برای من آیزالیث سختتر بود. شاید بهخاطر اینکه پایرومنسر بودم و جک و جونورهای اونجا به آتیش مقاوم بودن.
بستگی به کلاست داره و اینکه ترجیحت چیه ، اگه میخوای اسلحه ات رو +۱۵ بکنی اول باید بری نیولاندو تا لارج امبر رو پیدا کنی ، اگرم میخوای یه دیواین یا رعد و برقی و اتشین +۵ اپگریدش کنی هم که باید امبر های اونارو پیدا کنی ،
من به شخصه خودم یه بلک نایت رو که کشتم بهم هالبردشو داد که با تویینکلین تایتانیت 😂 به مکس +۵ اپگریدش کردم تا اخر گیم جواب داد ، در کل سلاح های عادی مثل همین کلیمور رو میشه تا +۱۵ اپگرید کرد یا اینکه رعد و برقی و …. کرد . یا میتونی از سلاح های خاص استفاده کنی ، مثل هالبرد بلک نایت ها یا نیزه ی سیلور نایت ها
فربد راستی نظرت در مورد سریال Succession چیه؟ دیدیش؟
نه هنوز. خیلی تعریفش رو شنیدم. حتماً میبینم.
بعد از مدت ها سری به سرچ کنسولت زدم.
میدونستی +۱۰۰ نفر در ماه “فربد آذسن” رو سرچ میکنن؟ واقعا جالبه برام.
یعنی ۱۰۰ نفر در ماه به صورت Unique سرچ میکنن؟ یا اینش معلوم نیست؟
دقیقا همین کلیدواژه رو سرچ میکنن. یونیکش معلوم نیست، صرفا impressionئه.
برو بهش نگاه بنداز جالبه آمارش.
پر لینک ترین صفحه سایت، از نظر لینک های داخلی، صفحه موسیقیه، حتی از صفحه اصلی هم بیشتر یعنی.
سی چهل تاش مال منه.😂😂
خب چرا اسمم رو سرچ میکنی؟ تو که میدونی کجا میتونی پیدام کنی. :))
قدیما حتی خبر هم داشتم که کِی پیدات کنم. (ساعت ۵ عصر، هنوز یادم نرفته.) :)))
ولی خب الان..؟
البته خب میدونم دلیلش چیه. فکر کنم اوریج هر روز دو تا مقاله میدی بیرون.
آره متاسفانه همونطور که از نرخ انتشار مقالات مشخصه سرم خیلی شلوغه.
غیر از مقالات سایت حدوداً یک ماه میشه وارد یه شرکت بازیسازی شدم و برای اونها هم مقاله به انگلیسی تولید میکنم (بعضیهاش رو میشه توی اینجا هم گذاشت. هروقت توی سایت خودشون منتشر شدن باید ببینم اجازه میدن یا نه). کلاً وقت سر خاروندن ندارم.
واو… واسهی یه شرکت بازیسازی مقاله انگلیسی مینویسی؟ ایول بابا. آفرین. یه چیزی تو مایههای نظیف پور؟ یا خفنتر؟
ببین شرکت ایرانیه، ولی قرار نیست برای ایران بازی درست کنه. قراره مخاطب بینالمللی داشته باشه. من هم قراره بلاگپستهاشون رو بنویسم و تا حالا هم هفت هشتتا نوشتم. البته فعلاً قراره چند ماه آزمایشی کار کنیم و من نمیدونم قراره شرکت رو همیشه همراهی کنم یا نه، ولی سطح کیفی/تحلیلی مقالات به نظرم یه چیزی در حد نظیفپوره، ولی بهمراتب کوتاهتر (بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ کلمه) و با لحن طنز و عامیانهتر. مثلاً موضوع یکی از مقالات اینه: How From Software Has Mastered Combat Design
فربد یه سوال؛ تو هم از اون دسته آدمها هستی که حتماً باید کتاب رو به صورت فیزیکی بخونن، یا با خوندنشون از پشت کامپیوتر هم مشکلی نداری؟
نه من عملاً کتاب فیزیکی نمیخونم. کلاً همهچی رو یا الکترونیکی میخونم یا با به صورت کتاب صوتی.
سخت نیست؟ اخه مثلا کتاب های فلسفی ۴۰۰ صفحه ای رو واقعا نمیشه خوند
نه دیگه عادت کردم.
افزونه جدید برای تقویم ریختی؟
اگه منظورت اینه که چطور تاریخ سایت درست شد، یکی از افزونهها باعث ایجاد مشکل شده بود. اونو حذف کردم.
خب به جاش چیز دیگه ای نریختی؟
نه. دوتا افزونهی تاریخ توی سایت وجود داشت. فکر کنم با هم تداخل پیدا کرده بودن.
شخیل یه سوال، توی فکر نوشتن داستان کوتاه هم هستی یا تمام وقت داری روی مقاله کار میکنی؟
آره شدیداً تو فکرش هستم. سه هفته پیش هم ۱۳۰۰ کلمه دیگه ازش رو نوشتم. ولی مقالهها خیلی وقت میگیرن. وقتی هم که کار هر روز تموم میشه، اینقدر از لحاظ فکری خستهم که رغبت نمیکنم برم سر داستان. ولی این داستان رو هرطور شده تمومش میکنم.
فربد، من تا امروز فکر میکردم که خیلی ساس باشه که تام یورک بیاد از یکی تعریف کنه توی دنیای موسیقی (منهای اون مسائل مربوط به منابع الهام و اینچیزا، که فکر میکنم برای ریدیوهد Dj Shadow و R.E.M. باشن.)، ولی امروز به مطلبی برخوردم که تقریباً باعث شد سرم سوت بکشه:
British musician Thom Yorke, who collaborated with Dumile on two occasions, wrote: “He was a massive inspiration to so many of us, changed things… for me the way he put words was often shocking in its genius, using stream of consciousness in a way I’d never heard before.”
یعنی ببین دیگه اماف دوم چه نابغهایه (که البته هست) که تام یورک اومده ازش تعریف کرده… :)))
برای منم عجیب بود، چون زیاد دامنهی فعالیتشون با هم همپوشانی نداره.
Very cool.
فکر نمیکنم توی هیپ هاپ آرتیستی باشه که از دووم تاثیر نگرفته باشه. Nas و Westside Gunn و Ghostface Kill و Method Man و Aesop Rock و تقریبا هر آرتیست بوم بپ.
حالا میبینم که دامنه قدرت دووم به خارج از هیپ هاپ هم رسیده.
شخیل تو درمورد انتخاب رشته چه توصیهای داری؟ تو از معدود آدمهایی هستی که رشته موردعلاقهشو دنبال کرده؛ الان از وضع زندگیت راضی هستی؟ (ببخشید اگه سوالم خیلی شخصی شده، اگه دوست داشتی جواب نده)
خیلی دوست دارم یه حرف درست حسابیتر از «رشته پر درآمد رو دنبال کن و کنارش علاقهت هم دنبال کن» یا «آدم باید حتما رشته موردعلاقهشو انتخاب کنه»، بشنوم.
راستش من شخص مناسبی برای جواب دادن به این سوال نیستم، چون رشتهای که دنبال کردم تاثیری روی کار و پول درآوردنم نداشته. من کلاً هر پولی درآوردم از راه ترجمه/نوشتن بوده و هیچوقت کار اداری/دفتری/بیرون از خونه نداشتم. توی زمینهی ترجمه و نوشتن هم تا حالا کسی ازم نپرسیده رشتهت چی بوده/کدوم دانشگاه درس خوندی. اصلاً مهم نبوده.
تنها تاثیری که دانشگاه روی کارم داشته این بود که توی علامه با امیرحسین میرزایی آشنا شدم که یکی از مهرههای اصلی بخش گیم دیجیکالا بود از همون موقعها و من رو وارد دیجیکالا مگ کرد تا بتونم اونجا مطلب بنویسم. همونطور که میبینی، هنوز هم اونجا مطلب مینویسم و در حال حاضر کل درآمدم از اونجا درمیاد، از طریق مطالبی که توی سایت منتشر میشن. اگه بتونم روزی میانگین ۲۰۰۰ کلمه مطلب تولید کنم، ماهی میتونم شیش میلیون دربیارم. این پول شاید با توجه به استانداردهای جامعه و همسنوسالام بد نباشه، خصوصاً با توجه به اینکه انتخاب مطالب دست خودمه و راجعبه چیزایی مینویسم/ترجمه میکنم که خودم دوست دارم، ولی بدیش اینه که زیاد جا برای پیشرفت نداره. مثلاً اینجوری نیست که مثلاً ۱۰ سال دیگه به همین منوال ادامه بدم، پول پارو کنم. سقف پول درآوردنم احتمالاً همینه و از بیمه و بازنشستگی و مزایای این مدلی خبری نیست، ترجمهی کتاب هم به همین منوال.
اگه دانشگاه یه خوبی داشته باشه، اونم اینه که توش با کسایی آشنا میشی که ممکنه برات کار جور کنن و کلاً با هم یه بیزنسی راه بندازید. ولی این شانسیه. یعنی من شانسم گرفت و اونجا با امیرحسین آشنا شدم. اگه امیرحسین اونجا نبود، عملاً تاثیر دانشگاه روی کارم صفر میشد. اینکه بری دانشگاه و یکی رو ملاقات کنی که برات کار جور کنه، کاملاً شانسیه.
در کل به نظرم رشتههای فنی و پزشکی – اگه واقعاً توشون جدی باشی و صرفاً برای فرار از سربازی نرفته باشی دانشگاه – مسیر شغلیشون تا حدی مشخصه. توی اولی قراره مهندس بشی و تو دومی دکتر. ولی توی رشتههای دیگه آیندهی شغلیت تضمین نیست و باید از خودت پشتکار داشته باشی و خودت یه کاری برای پیشرفت خودت انجام بدی.
https://www.zoomg.ir/nim-negah/339817-elden-ring-network-test-nim-negah/
من بعد از این بتا خیلی از بازی ناامید شدم. (ازم نپرس چرا به جای کنالهای معتبر یوتیوب از زومجی دیدم) انگار دقیقا میازاکی به آخر دوران هنری و خلاقیت خودش رسیده. جایی که استفن کینگ، تارانتینو و امینم رسیدن. جایی که هنرمند به یه فن بیس قوی دست پیدا کرده، پیر شده، و به جای خلق چیزهای جدید، داره شاهکارهای دوران جوونیشون نشخوار میکنه.
شاید الان بگی چرا تو که هیچکدوم از دارک سولزها رو بازی نکردی، چرا داری نظر میدی، اما به نظر من بعنوان کسی که ۱۸ساعت دارک سولز ۳، ۱۲ ساعت دارک سولز ۱ (زیاد گرایند کردم) و ۷ ساعت دارک سولز ۲ بازی کردم، حق دارم بگم که کپی خالصی از اوناس. خصوصا استایل گرافیکی که همون امضای دارک سولز ۳ رو داره. از اون طرف منو، و UI، ساختار تکراری سولزبورن رو بدون کوچکترین تغییری حفظ کرده. از گیم پلی و سیستم مبارزات هم که واقعا بهتره صحبت نکنم. آرزومه که تجربه بازی فرق کنه.
شهرت سولزبورن مدیون خلاقیتهایی بود که تو هر قسمت پیدا میکرد. طوری که سکیرو انگار زده زیر کل اِلِمانهای سولزبورن. اما این کاملا همونه. امیدوارم میازاکی نره تو فاز «بازگشت به ریشهها».
راستش من هم وقتی نمایشهای بازی رو دیدم، همین تصور بهم دست داد که از لحاظ ظاهری و حالوهوا زیادی یادآور دارک سولزه. در واقع خیلیها نظرشون این بود. ولی با توجه به اینکه الان Souls-Like یه سبک جدا تو دنیای گیم شده، نمیشه از خالق سبک ایراد گرفت که چرا داری یه بازی تو این سبک میسازی. همونطور که دیابلو ۲ یه سبک جدید تو دنیای نقشآفرینی ایجاد کرد و نمیشد در انتقاد از دیابلو ۳ گفت «این چرا Diablo-Clone هست؟»
باید منتظر موند دید چی از آب درمیاد.
سلام فربد چطوری? فربد به نظرت برای بهبود زبان انگلیسی من چکار بکنم و سطحم رو در چقدر مییبینی. من برای مثال یک قسمت سریال ببینم حدود ۸۰ تا ۹۰ درصدش رو میفهمم و مانگا که به النگیسی میخونم حدود ۹۰ درصدش رو میفهمم. ولی خیلی کم مینویسم چون نیازی نداشتم براش. مهم ترین چیز رو در چی میبینی? نوشتن, فهمیدن, حرف زدن? وقتی دلیلی برای حرف زدن به انگلیسی نداری اونوقت چطوری خوای حرف زدنت رو بهبود ببخشی و ایا با لهجه به انگلسی حرف زدن مشکلیه?
سلام پیام. تنها راه یادگیری یه زبون اینه که اینقدر در معرضش باشی تا یادش بگیری. هیچ میانبری وجود نداره. البته یه سری روش هستن برای اینکه زبون یه نفر رو برای کاربرد خاص (مثلاً بیزنس) توی مدت زمان کوتاه تقویت کنن، ولی برای درک کامل زبون صرفاً باید محتوای زیادی به اون زبون مصرف کنی و با کسی که اون زبون رو بلده حرف بزنی.
یه اپ هست به اسم Hellotalk (که خودم استفاده نکردم)، ولی توش میتونی یه نفر رو پیدا کنی که زبونی رو که میخوای یاد بگیری بلده و از طرف دیگه میخواد زبونی رو که تو بلدی یاد بگیره. شاید بد نباشه امتحانش کنی:
https://www.hellotalk.com/
نمیتونم تو رو سطحبندی کنم، چون انگلیسی حرف زدنت رو ندیدم. ولی اگه ۹۰٪ چیزها رو میفهمی باید اوکی باشه.
مهمترین جنبهی زبون بستگی به کاربردی که میخوای ازش بگیری داره. مثلاً برای من بهعنوان مترجم، فهمیدن متن برام مهمترین جنبهی یادگیری زبانه، ولی برای کسی که تاجره و دائماً به کشورهای مختلف سفر میکنه، فهمیدن گفتار و حرف زدن.
نه، لهجه هیچ مشکلی نداره. بهشخصه از شنیدن لهجههای مختلف لذت میبرم (بهشرطی که لهجه اینقدر غلیظ نباشه که اصلاً نفهمی طرف داره چی میگه)
سلام. کسی میتونه راهنمایی بکنه که چجوری بهترین ترجمه ی یه کتاب رو بین همه ی ترجمه ها پیدا کنم؟ خودم میرم تو فیدیبو و نظرات رو میخونم و خیلی هم جواب میده، ولی بعضی وقتا هم نه.
سلام. بهترین راه اینه که خودت نسخههای مختلف ترجمه رو گیر بیاری و مقایسه کنی. واقعاً هیچ میانبری وجود نداره. چون هیچ معیار عینی برای تعیین بهتر ترجمه وجود نداره (مگه اینکه ترجمه واقعاً بد باشه) و سلیقهایه. من خودم برای ترجمههای انگلیسی این کارو میکنم، ولی خب اگه میخوای برای ترجمههای فارسی این مقایسه رو انجام بدی بهمراتب سختتره. چون فایل PDF همهشون وجود نداره.
راه دیگه هم اینه که «مقایسهی ترجمهی فلان کتاب» رو تو گوگل سرچ کنی. بعضی از سایتها یه سری پاراگراف از کتابها آوردن و با هم مقایسهشون کردن.
اوضاع خیلی خراب و هرکی هرکیه، یه کتاب رو میخواستم بخرم یه سرچ کوتاه زدم و متوجه شدم که حدود چهارده تا ترجمه ازش هست پشیمون شدم
آره قبول دارم که میانبر وجود نداره، ولی بعضی ترجمه ها به قدری روون و خوبن که اگه آدم از وجودشون خبر نداشته باشه واقعا ضرر کرده. این مسئله بعد از خوندن کتاب تسلی بخش های فلسفه با ترجمه ی عرفان ثابتی برام پیش اومد، به قدری ترجمش خوب بود که واقعا انتظاراتم رو بالا برد.
مرسی از جوابت.
واقعا یکی از چالش های کتاب خوندنه این.
من پیشنهاد میکنم goodreads رو هم نظراتش رو نیگا کنی، اونجا معمولا افراد راجع به ترجمه ای که خوندن هم یه نظری میدن.
راست میگی اصلا به ذهنم نرسیده بود برم گودریدز واسه ترجمه، چون معمولا واسه خود کتاب میرم اونجا. ممنون.
سلام. چند سال پیش یه مقاله ای درباره ی پیودی پای توی سایت بود که اصلا من اونجوری باهاش آشنا شدم. توش یادمه درباره ی خود کلمه ی “پیودی پای” که یجورایی از ساوث پارک اومده و اون حرکتش که به یهودیا برخورد اشاره کردی بودی. هرچی میگردم الان پیداش نمیکنم ولی. دیگه تو آرشیو سایت نیست؟
احیاناً منظورت مقالهی اسمز فرهنگی نیست؟
https://azsan.ir/blog/cultural-osmosis/
ولی توش فقط یه اشارهی کوچیک به پیودیپای داشتم. دربارهی اسمش و حرکت ضدیهودش حرفی نزدم. ریشهی اسم پیودیپای هم تا جایی که میدونم به ساوث پارک برنمیگرده.
اتفاقا پریروز این مقاله رو دوباره خوندم و یاد اون مقاله ی مدنظرم افتادم. شاید تو سایت سفید بوده و شایدم کلا یه جای دیگه.
آره پس من ننوشتنمش. تنها جایی که یادم میاد تو مقاله به پیودیپای اشاره کردم همینجا بود.
فربد الان داشتم با خودم فکر میکردم که خب، ما نقد فیلم و سریال داریم، کتاب و کمیک و گیم هم به همچنین. ولی تا حالا فکر نکرده بودم که آیا ما نقد موزیک هم داریم؟ اصلا همچین چیزی وجود داره که شما بیای یه آهنگ رو موشکافی کنی و نکاتش رو بنویسی و حالا اسمش رو بذاری «نقد»؟ میگیری چی میگم؟ منظورم از نظر تعداد کلماته.
آره نقد موسیقی هم داریم. بعضی آهنگها هستن که میشه مفصلاً راجعبه معنیشون نوشت و نقدشون کرد. ولی نوشتن دربارهی کیفیت تکنیکی موسیقی به سواد بالایی نیاز داره.
یه بابایی هست تو یوتوب به اسم آنتونی فانتانو (Anthony Fantano) که میاد آآلبومهای موسیقی رو همونطور که فیلم و سریال و گیم و… نقد میشن نقد میکنه. اون میتونه نمونهی خوبی باشه از اینکه نقد موسیقی چطور میتونه به نظر برسه. ولی خب آلبوم نقد میکنه تا ترکهای تکی.
پس همچین چیزی وجود داره. مرسی.
چند روز پیش داشتم لیریک ۵ = 2 + ۲ رو توی سایت جینیس چک میکردم طبق معمول همیشه، و تا چند ساعت کف کرده بودم و هی میومدم توضیحاتی که کاربرا برای لیریک نوشتن رو میخوندم و بیشتر کف میکردم.
با اینکه آهنگاشون آنچنان بابمیل من نیستن و طرفدارشون نیستم، ولی فقط این رو میدونم که آهنگاشون خوراک نقد کردنن. اگه یه روز یکی خواست جدی بره تو کار نقد موزیک، ریدیوهد یکی از گزینههاست. آهنگایی مثل Street Spirit، A Wolf At The Door، Karma Police و و و…
یک یاروی باحالی هست به اسم مارتین کانر که آلبومها و آرتیست های رپ رو آنالیز میکنه. این یارو تکستهای رپ رو تحلیل میکنه. این لینکشه: https://www.rapanalysis.com/
در عین حال یه همچین چیزهایی هم وجود داره: https://mustext.net/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%86/
پیشنهاد های خیلی خوبی به نظر میرسن، خصوصاً دومی. دستت درد نکنه
همچنین سری راهنمای کهکشان برای اتواستب زن ها هم بهش توجه نشده اونم مجموعه دوست داشتنی
نمیدئنم چرا ولی حس میونم سرس watcmen خیلیا جدی نگرفتنش در حالی که خیلی خفن من سریالش رو هم تازه تماشا کردم ئ میتئنم بگم حیف بیگیرش نشین
نه واقعا مخالفم. سریال واچمن هشت اپیزود شاهکار داشت، و یک تنه با اپیزود آخرش گند زد به کل تاریخچه واچمن، کارنامه کاری لیندلوف و کل هشت اپیزود قبلش. یعنی تنها حسی که داشتم سرخوردگی بود.
بذاریم تصور کنیم فقط هشت قسمت بوده. (قسمت هشت یه شاهکار واقعی خصوصا تو تدوین بود)
نه منظورم صرف سریال نبود خود دنیای واچ من بود که مورد کم لطفی قرار گرفته
منم با پایانش حال نکردم
منظورت فقط سریالشه؟ چون کمیکش جزو بهترین کمیکهای تاریخ شناخته میشه و جایگاهش بهعنوان یه اثر کلاسیک تثبیت شده. به نظرم واچمن به حقش رسیده.
خب مثل اینکه آذسن رو چشم زدیم نوبادی، چهار روزه توی دیجیکالا مگ چیزی منتشر نکرده. :((
نه چشم نخوردم. الان چهارتا مقالهی آماده دارم تو دیجیکالا (که سهتاش هم تالیفیه)، فقط مدیرها هنوز بهشون نگاه نکردن تا منتشر کنن. فکر کنم چون پنجشنبه جمعه بود.
فربد Mad Men رو دیدی؟ اگه دیدی چند سیزنش رو؟
نه هنوز. تو برنامهست ولی.
حیف شد، میخواستم سیزن اولش رو با اسپویل نقد کنم.
جزو سریالای بسیار بسیار خوبی بود که توی این تابستون استارت زدم. البته اواسط سیزن یکام تازه، چند روزی هست که نتونستم اپیزودی ببینم.
سلام فربد.
نمیدونم چقد به ورزش علاقهمندی ولی من گهگاهی نگاه میکنم مسابقات مهم رو. خصوصا مسابقات Formula One رو. فرمولا وان خیلی مسابقات جذابیه برا من.
خصوصا اگه تو مود ماشینسواری باشی و عشق سرعت و اینا باشی خیلی برات جذابه. من حالم زیاد خوب نیشتش چند روزیه، ولی دیروز که داشتم این گرند پریِ مجارستان رو داشتم میدیدم حالم خیلی بهتر شد حتی…
آره، علاقه دارم. گاهی مسابقات شطرنج تماشا میکنم و آرامش میگیرم. اگه وقت بیشتری داشتم، ورزشهای دیگه هم تماشا میکردم.
سلام میگم فربد چقدر حیات وحش وحشتناکه. تصور بکن زنده زنده خورده بشی. تصور بکن این حیوانات دور و برمون مثل مگس و حشرات دیگه فقط کمی بزرگ تر میبودند. من کاملا درک میکنم چرا بعضی ها دوست دارند سوخته بشنند پس از مرگ تا زیر خاک برند
سلام پیام. کامنت رندومی بود، ولی من هم زیاد به این قضیه فکر کردم. باید خوشحال باشیم که اندازهی هر موجود همونقدره که باید باشه.
اره فربد. به این فکر کردی گیاه خوار بشی?
قبلاً جدی تو فکرش بودم. ولی رژیم گیاهخواری درستحسابی تو ایران خیلی هزینهبردار میشد، برای همین بیخیالش شدم.
برای گیاهخوار بودن باید فرهنگش جا بیفته تو کشور.
البته دلیلم برای این کار صرفاً آزار نرسوندن به حیوونها نیست، چون میدونم چه من گوشت بخورم، چه نخورم، اونها کشته میشن. دلیلش یکی کنترل وزنمه، و یکی هم اینکه واقعاً از غذاهای گیاهی و حبوبات خوشم میاد.
«گیف فتحعلی اویسی » :))
:))
شخیل تو یکی از این کامنت های پایینی اسم رمان Blood Meridian رو آوردی و باعث شدی من برم صفحه ویکی پدیا رو ببینم.
داستان همون سبک مورد علاقه منه. یه نئووسترن پر از خشونت در مورد یه سری قانون شکن، همراه با خشونت زیاد و البته یک روایت حماسی. اما حقیقتا وقتی کتاب رو تو کتابفروشی دیدم، ترسیدم. ۴۲۰ بیست صفحه بدون علائم نگارشی و پر از جمله های اسپانیایی. واقعا ارزشش رو داره چالش خوندن همچنین رمانی رو قبول کنم.
اگه میخوای انگلیسی بخونیش که شاید الان آماده نباشی. ولی ترجمهی فارسی داره. البته نمیدونم در چه سطحیه. ولی دربارهش تحقیق کن اگه خوب بود، اونو بخون.
تازه اتفاق ترجمه شده از چشمه فک کنم
شخیل تو دیگه فیلم/سریال/کتاب/بازی نقد نمیکنی؟
از قضا چرا. اتفاقاً همین امروز بخش سینما و ادبیات دیجیکالا مگ هم برام باز شد و اونجا میتونم نقد کتاب و فیلم بنویسم. نقد بازی هم مدتهاست قصدش رو دارم، ولی درگیر مقالههایی بودم که تا الان منتشر شدن.
کلاً تو برنامهم هست جدی برم تو کارش.
سر تیتر خبرها: آیا فربد زنده است؟!
زندهم رفیق. سرم شلوغ بود.
فربد سریال Loki رو داری میبینی؟ اگه آره قسمت چندی؟
پایانش از محشر هم یهچیزی اونطرفتر بود.
راستی د بویز رو هم شروع کردم به ریواچ کردنِ فصل دو، الان قسمت چهارمم. هر وقت که تمومش کردم یه نظر مختصر (نمیگم نقد چون فعلاً وقتشو ندارم) در مورد فصل ۲ میدم.
نه هنوز ندیدم.
آره بنویس حتماً.
سلام فربد یه سوال میخواستم ازت بپرسم. توصیت برای کسی که میخواد شروع کنه به کار ترجمه چیه با توجه به اینکه رزومه ای نداره.از کجا باید شروع کنه و چجوری پیش بره. پیشاپیش بابت جوابت ممنون.
سلام.
راستش من خودم هم وقتی کار ترجمه رو شروع کردم، رزومهای نداشتم. یعنی ایمیل فرستادم به انتشارات تندیس گفتم میخوام کتاب مترو ۲۰۳۳ رو ترجمه کنم و ترجمهی چند فصل اول رو هم تو ایمیل فرستادم. اونها هم در کمال تعجب قبول کردن، بدون اینکه ازم رزومه بخوان.
به نظرم یه کتابی که خیلی دوست داری و میدونی ترجمه نشده انتخاب کن. چند فصلش رو ترجمه کن و طی یه ایمیل فکرشده برای چندتا انتشارات معتبر بفرست. شاید یکیشون قبول کنه.
البته اگه میخوای کار ترجمهی فریلنسری انجام بدی، چندتا سایت هست که میتونی توشون ثبتنام کنی و دستبهکار بشی. مثلاً پونیشا معروفترینشه، ولی خودم اونجا کاری انجام ندادم:
https://ponisha.ir/
اتفاقا مترو ۲۰۳۳ تندیس رو هم خوندم منتها خود کتاب بهم نچسبید خیلی واسه همین دیگه ادامه ندادم. حالا دوباره یه سر بهش میزنم. بابت پیشنهادتم خیلی ممنون احتمالا همین کارو میکنم.
سلام فربد چطوری. چه خبر
رای میدی راستی?
سلام پیام. خبری نیست. سلامتی.
من تا حالا تو کل عمرم رای ندادم. من نظرم اینه که اگه میخوای رای بدی، باید به کسی رای بدی که حاضر باشی در ملاء عام از خودش و تصمیماتش دفاع کنی و اگه طرف گند زد، لااقل اعلام شرمندگی کنی. رای دادن بدون مسئولیت بیمعنیه.
کسایی هم که تا حالا نامزد شدن، کساییان که من حتی نمیخوام صحبتهاشون رو گوش بدم، چه برسه به اینکه ازشون دفاع کنم.
https://twitter.com/AshkanFadaei/status/1401916770148130817
حالا کاری به حرف های اشکان فدایی ندارم ولی جدی؟
انقدر عجیب بود که فکر میکنم سپاه میخواد برای ام جی پاپوش درست کنه.
چی عجیبه؟ متوجه نشدم. چرا باید سپاه براش پاپوش درست کنه؟
ولی در کل اعضای زدبازی (خصوصاً امجی و ویلسون) این مدت اینقدر از چشمم افتادن که دو سه تا آهنگشون رو از فهرست بالا حذف کردم.
اون پاپوش رو که شوخی کردم ولی اگر با سپاه رابطه ای دارن نباید انقدر رو بازی کنن!
در ابتدا از شما بابت وبلاگتون تشکر کنم که باعث ذوق می شه.
می خواستم کسی دوست داره فیلمنامه بخونه؟
ژانرش فانتزی ادونچره و ایرانی ایرانیه.
اگه کسی دوست داشته باشه خوشحال می شم.
من دوست دارم، ولی متاسفانه وقتم محدوده.
با این حال، اگه برات ایرادی نداره، میتونی لینک دانلودشو بذاری اینجا. شاید وقتم آزاد شه یه نگاه بهش بندازم.
سلام فربد. یه جایی گفته بودی واسه کتاب خوندن pdf میخونی میخواستم بپرسم با چی؟ چشمات اذیت نمیشه اون همه مدت یا از ای-بوک ریدر استفاده میکنی چون من یکم پیگیری کردم ولی روش خوبی واسه اینجوری خوندن پیدا نکردم
من ایبوکریدر ندارم. پیدیافها رو روی کامپیوتر میخونم. تازه همیشه هم پیدیاف نیست. بعضیوقتا Epubه، بعضیوقتا متن کتابها توی خود سایتهاست.
چشمهام اذیت نمیشه. دیگه عادت کردم به زل زدن به صحفهی کامپیوتر.
خیلی متشکر
سلام. من همین الان who is america رو شروع کردم و لطفا نگو که سندرز هم توی دام هویت جعلی و مصاحبه با ساشا کوهن افتاده :))))
کل سریالش مثل borat مصاحبه با مردمه در حالی که نمیدونن شخصیتش ساختگیه؟
راستی امروز یه سریال اومد از بورات ۲ که مال زمانیه که بورات توی خونه ی اون ۲تا مرده زندگی میکرد. خودم هنوز ندیدمش، ولی حتما ببینش چون میدونم تو هم خیلی خیلی ساشا کوهن رو دوس داری.
آره Who Is America هم دقیقاً دوربین مخفیه و حتی شاید شدتش از بورات هم بیشتر باشه. چون بورات همچنان سعی داشت یه پلات کلی ایجاد کنه، ولی Who is America دوربین مخفی خالصه و بله، سندرز هم حتی گولشو خورد. :))
من از وجود این سریالی که گفتی خبر نداشتم. ظاهراً یه سریال با درونمایهی سیاسیه که استدلالهای اون دوتا تئوری توطئهسازهایی رو که بورات باهاشون همخونه شده بود Debunk میکنن. ظاهراً چیز جالبی هم از آب درنیومده. مطمئن نیستم ببینمش.
آره دوست دارم. ولی یادم نیست کجا گفتم. از اون بخش سریال که به Da Ali G Show نه و نیم دادم به این پی بردی؟
من خیلی وقته کلا سایتت رو دنبال میکنم و آره، چون کامنتای قسمت کلکسیون شخصی هم همیشه چک میکردم و اونجا هم چن بار تعریف کرده بودی ازش. البته همون نمره ی ۹/۵ کافی بود برای فهمیدنش.
آره دیروز تمومش کردم و خیلی خیلی آفنسیوتر و خنده دارتر از بورات بود :)))
که اینطور.
آره، Who is America از بعضی لحاظ از بورات بهتره. یه جورایی میره سر اصل مطلب و یه پلات کلی محدودش نکرده.
فربد یه سوال؛
با شخصیتی به اسم DR. Doom از کمپانی مارول آشنایی داری؟
آخه چیزی که هست اینه که من توی یک کانال تلگرامی یه کوییز دیدم که میگفت دارث ویدر بر اساس کدوم شخصیت خلق شده، جواب صحیح هم دکتر دووم میشد. میخواستم بدونم این از نظر تو درسته؟
اینم لینک ویکیپدیای این شخصیت، محض احتیاط:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Doctor_Doom
آره دکتر دوم رو میشناسم، ولی تا حالا نشنیده بودم دارث ویدر از دکتر دوم الهام گرفته شده.
رفتم یه سرچ زدم دیدم که به خاطر شباهت ظاهریشون بعضیها فرض رو بر این گرفتن، ولی هیچ مدرک رسمیای در تاییدش وجود نداره.
سلام.
من پریروز سری استار وارز رو شروع کردم و الان وسطای اپیزود انتقام سیث هستم. ولی یه چیزی رو از اپیزود ۲ متوجه نشدم و نخواستم مقاله ی “آشنایی با استار وارز” رو بخونم چون حاوی اسپویله.
کلون ها رو کی به وجود آورد؟ اون کسی که توی شورا بود و ۱۰سال پیش مرده بود دستور داده بود مخفیانه برای جمهوری یه ارتش بسازن؟
و این که نقش جانگو فیت چی بود توی ساختن کلون ها؟
سلام.
ده سال پیش از شروع جنگ کلونها یه جدای به اسم Sifo-Dyas با استفاده از نیرو پیشبینی میکنه که در آینده جمهوری و محفل جدای قراره درگیر جنگ بزرگی بشن و برای همین نتیجه میگیره که این دوتا نهاد به یه ارتش بزرگ نیاز دارن تا جلوی خطرهای احتمالی رو بگیره. خود اعضای محفل به توصیهش روی خوش نشون نمیدن، برای همین Sifo-Dyas به طور مخفیانه با نژاد کامینو (که تخصصشون کلون کردن هست) به توافق میرسه تا در خفا یه ارتش برای جمهوری بسازن. اونها چون فکر میکنن طرف نمایندهی محفل جدای هست، موافقت میکنن، در حالیکه از محفل اخراج شده بود.
کونت دوکو (Count Dooku) Sifo-Dyas رو میکشه، پروژهی کلونینگ رو تصاحب میکنه و ماهرترین جایزهبگیر کهکشان یعنی جانگو فت رو انتخاب میکنه برای اینکه تبدیل بشه به نمونهی اولیهی همهی سربازهای کلونی که قراره ساخته بشن. توی جریان فیلم ۲ شخصیتها میفهمن که کونت دوکو در اصل یه ارباب سیثه و به سمت تاریک نیرو گرایش پیدا کرده، برای همین طی نبرد Geonosis (همون نبرد آخر فیلم) دوباره کلونها رو برمیگردونن به جمهوری.
ممنون بابت جواب کاملت. یه اشتباه وحشتناکی که کردم این بود که به ترتیب اپیزود دارم میبینم، نه سال ساخت. و طبیعتا یکی از بزرگترین توییست های عمرم رو(شخصیت دارث ویدر) از دست دادم. بنظرت ۳گانه ی سوم رو ببینم یا نه؟ چون حرف طرفدارای حرفه ای یه مجموعه واسم خیلی مهمه. مثلا همه میگن نیمه ی دوم فصل دوم تویین پیکس رو نباید دید و ۱۰۰% حق دارن، چون لینچ موافق ساختش نبوده و خیلی مسخره و ضعیف شد نیمه ی دومش. ۳گانه ی سوم که سونی ساختش ارزش دیدن داره از نظر خودت؟
سهگانهی دیزنی کلاً گند زد به Lore استار وارز و آرک شخصیتی دارث ویدر بهعنوان فرد برگزیده. ولی از طرف دیگه اینقدر محافظهکاره که نمیشه گفت پشتپا زدن به گذشته ارزشش رو داشت، چون عملاً کپی داستان سهگانهی اصلیه.
از لحاظ اینکه خواهناخواه جزو Canon جنگ ستارگان شده باید دیدش. ولی خب خودت رو برای ناامید شدن آماده کن.
در ضمن سازندهش دیزنیه، نه سونی.
من کلا با آثاری که ۱۸۰ درجه به اصالت خودشون پشت کردن مخالفم، مثل خیلی از نسخه های اساسینز. پس فک کنم نبینمش بهتره. الان میرم مندلورین و بعدش bad batch رو ببینم.
آره اشتباه نوشتم سونی به جای دیزنی -.-
https://tarjomaan.com/barresi_ketab/9794/
اون تیکه که داشت اصطلاح «دختران عیاش» رو توصیف میکرد، خیلی جالب بود.
آره. اتفاقاً این چیزی بود که خودم هم بهش رسیده بودم. این پولدارها همهش دنبال Party Girl هستن، ولی با لفظهای تحقیرآمیز (مثل همین Party Girl) سعی دارن مشارکت اونها در دنیای قدرت رو سخیف و شرمناک جلوه بدن.
متن خوبی بود. مرسی بابت اشتراک.
فربد تو هم از اون دسته از آدماییای که بدونِ سایتشون نمیتونن زندگی کنن و اگه یه روز به سایتشون سر نزنن، روزشون شب نمیشه، یا نه، اگه خیلی کار داشته باشی قابلیت دوری از سایتت رو داری؟
به نظر من که دلبستگی به هر چیزی بده، حالا میخواد هر چی باشه.
هر روز که به سایت سر میزنم؛ چون مانعی برای این کار وجود نداره. ولی خب، نه وابستگی شدید بهش ندارم.البته خوشحالم که هست. لنگر ذهنی خوبی برای منه. اگه از بین بره، احساس میکنم یه چیزی جاش تو زندگیم کمه.
https://www.zoomg.ir/cinema-news/335380-babak-khoramdin-murdered-parents/
فقط شیفته اونم که نوشته: «نتیجه بازی لست ۲ تو جامعه همین میشه»!!
خلاصه که همه جا امن و امانــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!
خبر قتل بابک خرمدین به دست مادر پدرش یکی از عجیبترین اخباریه که اخیراً بهش برخورد کردم. هیچ توضیحی (مجرد بودنش، گی بودنش، تمایلش به بالا کشیدن ارث و میراث مامان بابا) برای من توجیه نمیکنه چنین کار عجیبی رو.
یکی یه جا گفته بود احتمالاً یکی دیگه کشتتش مادر پدرش بنا به دلایلی به گردن گرفتن. به نظرم این میتونست گزینهی محتملی باشه، ولی خب ویدئوی حمل شدن جدسش به بیرون از خونه منتشر شده و این احتمال رو تا حدی کاهش میده.
https://twitter.com/youyouyouxxz/status/1394996969039347713
چقدر این تیکه آهنگ عدم بهرام، خوب روش نشسته.
یادش بخیر وقتی عدم رو گوش کرده بودم، از این حجم از خشونت پشمام ریخته بود.
آره لیریک قضیه به طور مشکوکی شبیه بود به پروندهی اینا.
سلام من یه سوال داشتم.
+ چرا باید جارو بزنم وقتی میدونم ۲روز دیگه باز اتاقم کثیف میشه؟
– خب با این تفاسیر حموم هم نباید بری!
با توجه به این که جنس استدلالی که فرد دوم بیان کرده، از همون جنس و شکل استدلال طرف مقابلشه، جمله دومی مغلطه حساب میشه یا نه؟
آره مثال دوم مغالطه حساب میشه. یه جور قیاس معالفارقه (یا False Analogy). اثرات حموم نکردن ناخوشایندتر از اثرات جارو نکردن اتاقه.
چند وقتیه که تاریخ همه ی پست ها توی صفحه ی اصلی ۱۴ تیر درج شده. گفتم که بدونی اگه خواستی درستش کنی.
آره مدتهاست متوجهش شدم و اذیتم هم میکنه. خودم بلد نیستم، ولی به سازندهی سایت گفتم درستش کنه و هنوز حوصله نکرده.
سلام. این متن یه توییته: با احساسات زندگی میکنی ضربه میخوری با منطقت زندگی میکنی حسرتش می مونه به دلت.
میخواستم بدونم مغالطه ی شیب لغزنده حساب میشه یا نه؟
سلام. اگه به شکل استدلال به کار بره آره، حساب میشه.
https://s18.picofile.com/file/8432467284/Untitled.png
خب ترجمهاش رو ببین…
https://s19.picofile.com/file/8432467292/Untitled_1.png
فقط میتونیم سرم رو با تاسف تکون بدم.
(یادت نره من کلی داستان از جمله ۱۴۰۸ رو اینجوری خوندم)
آه سردرد گرفتم. امیدوارم مترجم گوگل هرچه سریعتر پیشرفت کنه تا هم من از ترجمه بیفتم و به سمت نوشتن هل داده بشم و هم تو از این شکنجه خودت رو مبرا کنی.
WTF IS THIS?
نمیخوام فاز نصیحت بردارم واست، ولی حداقل باید تلاشتو کنی که انگلیسی بخونی، چون تجربهای که به من ثابت شده اینه که یه جایی مجبور میشی انگلیسی بخونی. (تاکید میکنم، محبور)
https://www.amazon.com/Gift-Nothing-everything-Reactions-Priceless/dp/B07XWNCZWM/ref=cm_cr_arp_d_product_top?ie=UTF8
یک کادو فرامتنی.
پست مدرنها اینجوری به دوست دخترشون کادو میدن.
عالیه. خوراک کساییه که اصرار دارن واسه تولد بهشون کادو ندی (که یکیش هم خودمم).
https://www.youtube.com/watch?v=S1wHIoD77Jc
بیف داریم؟
Yeah, like I’m gonna watch a 30 minute video about possible beefs in the rap world.
https://www.comicon.ir/comics/farsi-comic/star-wars-darth-vader-2020/
دمشون گرم اینجا ۸ قسمت از کمیکای دارث ویدر گذاشتن
من کل ۲۵ شمارهش رو ترجمه کردم برای انتشارات باژ، ولی نمیدونم کی منتشر میشه.
البته این ترجمه رو چک کردم و این هم خوبه.
https://3feed.ir/strange-new-religions/
چقدر خندیدم؛ محمد سوری قلم با نمکی داره.
به نظرم اسپاگتی پرنده از همشون برای داستان های فانتزی مناسبتره.
مقالهی خوبیه.
رائلیسم و ساینتولوژی در زمینهی مضحک بودن عقایدشون با هم رقابت گذاشتن. ولی خب انصافاً ایدههاشون بهعنوان عناصر گمانهزن بامزهست.
فربد من ایمان دارم که یک روزی به این نتیجه خواهیم رسید که اونقدری که همه میگن کرونا خطرناک نبود و خیلی از کشور های بدون منطق یه نوع hysteria درست کردند که میتونست اینجوری که الان میبینیم نباشه.
مسئله اینجاست که دلیل هیستریای به وجود اومده این بود که اون اوایل اطلاعات کافی دربارهی کرونا در اختیار نداشتیم و کشورها نمیتونستن ریسک کنن دربارهش.
ولی خب من از یکی دکتری شنیدم از بین تمام پندمیک های قابلپیشبینی کرونا جزو کمخطرترینهاشه. تشبیهی که به کار برد این بود که طبیعت تاس انداخت و جفت یک آورد. ولی خب وقتی کرونا موج جدیدش میاد، بیمارستانها پر از مریضهای بهشدت بدحال میشن. دلیل هیستریای به وجود اومده هم همین بود. دیگه هجوم مردم به بیمارستان رو که نمیشه لاپوشونی کرد.
فربد جان، از کمیکهای استاروارز و کتاب خورههای ژانر چه خبر؟
راستی یه سوال، مقالهی جدید (به جز سری عناوین جعبهابزار بازیسازان و اساطیر کطولحو) داری برای ترجمه/نگارش؟
کتاب خورههای ژانر رو گفتن اردیبهشت یا نهایتاً خرداد منتشر میشه.
کمیکهای استار وارز رو هم فعلاً دارم با نرخ هر پونزده روز یه والیوم پیش میبرم، ولی بهم گفتن صف انتشار طولانیه و معلوم نیست کی منتشر بشن.
فعلاً مقالهی جدیدی غیر از اینا در برنامه ندارم.
https://www.youtube.com/watch?v=5xB80ew_VHo
به نظرم این مافیای سایتهای شرطبندی، زندگی توخالی اینفلوئنسرهای ایرانی و این دراما های مسخرهشون خیلی از بیرون باحاله. یعنی این اتفاقا از دور خیلی جالبه، شبیه یه فاجعه زیست شناسیه.
برای فیلمای درام تو مایههای «دختر گمشده» یا «سوپرانوز» خیلی پتانسیل داره؛ واقعا دوست دارم بدونم زندگیشون از داخل چجوریه و چجوری با این کثافت بودن خودشون کنار میان.
من کلاً از این قضیه خبر نداشتم و این شخص رو هم نمیشناختم، ولی کلاً فرهنگ اینفلوئنسری محکومه. هرچند یکی تو یوتوب یه ایدهی خوبی داشت و اونم این بود که اینفلوئنسرها کاربردشون توی جامعه اینه که نیاز مردم به دیدن چیزهای احمقانه رو رفع کنن، و اون نفوذشون کمتر از چیزیه که به نظر میرسه. چون خیلی از کسایی که این افراد رو دنبال میکنن، اصلاً ازشون خوششون نمیاد.
فربد مقالهی جدیدِ عادل تو اسکواد در مورد واکین دد خیلی خوب بود.
از این تیکهی مقاله خیلی خوشم اومد:
«بسیار قبلتر از آنکه مردگان متحرک به نامی پرآوازه و معروف تبدیل شود، از آن میشد بهعنوان یکی از سادهترین آثار ممکن از نظر فرایند تولید اسم برد. به سبب سیاه و سفید بودنِ آن، نیازی به رنگآمیز نبود و از همین جهت، پروسهی تولید سرعت بیشتری میگرفت. در سمت مقابل، رابرت کرکمن علاوهبر نویسندگی، در چندین جلد نخست از این کمیک، وظیفهی حروفچینی را هم برعهده داشت! به همین علت است که مردگان متحرک میتواند یک درس دیگر هم به علاقهمندان خود بدهد. این کمیک کار خودش را در جایی شروع کرد که یک اثر کاملاً ارزان محسوب میشد، اما آنقدر خوب عمل کرد که سودآوریِ امروزش جای تعجب فراوانی دارد.»
اینم لینکِ مقاله:
https://comicsquad.ir/the-walking-dead-outlook/
خوندم مقاله رو. البته صرفاً معرفینامه بود، چون به خود داستان و شخصیتها نپرداخته بود. بیشتر برای کسایی که با کمیک آشنایی ندارن مناسبه. از این نظر خوب به موضوع پرداخته. خصوصاً توجه به این موضوع اهمیت داره، چون ممکنه خیلیا واکین دد رو با اثری که قراره دربارهی مبارزهی انسانها در برابر زامبیها باشه اشتباه بگیرن:
https://www.youtube.com/watch?v=OP0R-s8Zlvk
فیکه! یعنی بتل از این فیکتر تو دنیا وجود نداره، حتی بتل امیر خلوت/کچی بیتز هم اندازه این تابلو نبود. یعنی اینکه میخوان به وسیله این حاشیه یه درآمد درست کنن. اصلا همین که انقدر مودب با هم حرف میزنن تابلو میکنه که اینا با هم برنامه داشتن.
دو حالت داره:
1: کچی بیتز تو لایو پوتک بهش پریده تا ازش فیدبک بگیره. بعد تو دایرکت ازش عذرخواهی کرده و بعد قرار فروش و اسپاتیفای و …
2: از اول تا آخرش فیک بوده.
دومی درست تره.
راستش من در حدی توی رپ فارس Invested نیستم که این برنامهها رو دنبال کنم یا بخوام توی جریانشون باشم.
تو هم نمیدونم چرا فکر کردی رپ بتل یه چیز واقعیه. بهندرت پیش میاد عنصر Publicity Stunt توش دخیل نباشه.
لذتی که بالاتر از تماشای طلوع آفتاب باشه، کم نظیره.
عذر میخوام این بار پیج گفتگوی آزاد قاطی کرده بود برای اینکه بتونم کامنت پایینیت رو ببینم اسپم دادم.
بیداری؟
تو کیستی؟
نوبادی.
اوه وقتی دیدم هفت تا کامنت ناشناس توی گفتگوی آزاد داده شده نگران شدم. گفتم یکی اومده حملهی اسپموار کرده به سایت.
پاکشون کردم البته.
آره همینجوری اسپم نمی کنن از بس حجم پیاما بالاست که یک ساعت طول میکشه گفت و گوی آزاد بیاد بالا XD :/
مشکل دیر بالا اومدن گفتگو آزاد به خاطر اینه که نمایش بقیه دیدگاه ها کارایی نداره و مرورگر باید همهی کامنت هایی که از زمان به وجود اومدن این صفحه داده شده رو با هم لود کنه.
فربد نظرت دربارهی ترجمهی زیرنویس چیه؟ (البته خب طبیعتا رایگانه)
و میتونی برای شروع رو سریالِ Da Ali G Show فکر کنی. چون من هیچجا نتونستم زیرنویس فارسیشو گیر بیارم.
علاقهای به ترجمهی زیرنویس ندارم و هیچوقت بهش فکر نکردم.
فربد سلام چطوری. من واقعا تحسینت میکنم که چقدر خوب با این وضعیت عجیب و غریبی که یک سالشه درگیریم کنار اومدی تا حدی که میشه گفت هیچ گونه تفاوتی برات نداشته جدا میگم. اینجا از lockdown به یک lockdown دیگه میریم. هیچ کسی نمیدونه که این panicکه اینا از کرونا دارند قراره کی تموم باشه. بدون شوخی میگم فربد. ایران به معنی کامل این پاندمی رو به مراتب بهتر از اینجا تهت کنترل خودش داره.
سلام پیام.
تو از کجا میگی که خیلی خوب با این وضعیت کنار اومدم؟
البته در مقایسه با مردم جهان من کمتر از کرونا آسیب دیدم. چون کار و تفریح بیرون از خونه نداشتم. ولی برای منم بدون مشکل نبوده. یه بار تو آبان گرفتمش حتی.
یکم بیشتر توضیح میدی؟ از چه لحاظ میگی ایران پاندمی رو بهتر تحت کنترل داره؟ از لحاظ این میگی که مردم و دولت خیلی سخت نمیگیرن یا اینکه واقعاً به نظرت کرونا تو ایران از لحاظ فنی بهتر از آلمان تحت کنترل دراومده؟
سلام. منظورم این بود که به نظر نمیاد از نظر روحی و کاری به مشکل فاجعه باری خورده باشی و روحیت رو حفض کردی که خوبه.
به نظرم از لحافظ فنی ایران کاملا بهتر عمل کرده به این دلایل
1) این مملکت الان ۵ ماهه که توی Lockdown هستش و دیروز تا اوریل تمدید شد. من هیچ کشوری رو نمیشسم که ۶ ماه توی lockdown بوده باشند. در ایران تا جایی که یکی دو بار این اتفاق اومد انونم برای یکی دو هفته و نه ۶ ماه. ما توی ۱۲ ماه اخیر اگر اشتباه نکنم ۸ ماه در مجموع در lockdown بودیم.
2) همه ی رستوران ها و فیتنس ها و غیره به جز سوپرمارکت ها و شرکت های کاری بسته هستند. این فاجعست. همچین چیزی در ایران در این همه مدت نبوده
3) من خیلی ادم میشناسم که توی ایران کرونا گرفتند از فامیل و دوستان. همشون بدون مشکل هر زمانی که میخواستند میتونستند برن پیش دکتر. اینجا هیچ کسی کرونا داشته باشی حق نداره بیاد خونت چه دکتر چه کسه دیگری. فقط موقعی که لب مرگ باشی و نفست دیگه نمیاد میتونی زنگ بزنی که اورزانس بیاد دنبالت. خلاصه مثل سگ باهات رفتار میشه کرونا داشته باشی
4) اقوامم بهم گفتند که دکتر ها چندین دارو و امپول میدند که هم سیستم بدنیت قوی بشه و هم با عوارض این بیماری بهتر بشه کنار بیاد. اینجا هیچ دارویی داده نمیشه وهمنطور که گفتم فقط موقعی دکتر میبینتت که لب مرگ باشی و توی بیمارستان دراز کشیدی.
5) امار فوتی ایران بالاتر از این مملکت هست با وجورد اینکه lockdown به این شکلی که گفتم در ایران برای این مدت طولانی وجود نداشته . خیلیا میگن که امار ایران دقیق نیست. مگه امار این مملکت صد رد صد صحیح هستش?
6) توی المان طول کشید تا به این نتیجه برسند که مثل ایران شهر ها رو بر اساس رنگ تقسیم بندی بکنند. مهم ترین تفاوت بین این مملکت و ایران در اینه که توی ایران به وضعیت بیمارستان ها نگاه میشه ولی اینجا فقط و فقط به Inzidenz در هفت روز. یعنی جند نفر از صد هزار تا در ۷ روز اخیر به کرونا مبتلا شدند. بر فرض مثال ممکنه ۱۰۰۰۰هزار نفر کرونا بگیرند ولی هیچ کدومشون نیاز نباشه برن بیمارستان. ایران قرمز نمیشه ولی اینجا باید بریم lockdown
7) وزارت بهدات ایران چند تا شماره داره که میشه ۲۴ ساعت بهشون تماس گرفت تا اطلاع گرفت. اینکه چقدر عملی هست رو نمیدونم ولی اینجا به قول خانوم مرکل بزرگ ترین بحران بعد از جنگ جهانی دوم داریم ولی اداره ی بهداشت بعد از ظهر ها و اخر هفته کار نمیکنه و از همه بد تر اینکه که همیشه در دسترس نیستند. من نزدیک ۲۰۰ بار بهشون تماس گرفتم و کسی برنداشت.
8) تو ایران هر کسی میتونه بره خونه ی یه کس دیگه ای برای دیدار چه یکی باشند چه چند نفر. بعضی ها ماسک میزارند بعضی ها هم نمیزارند. در هر صورت این امکان وجود داره. در این مملکت همچین چیزی وجود نداره. من اجازه دارم تنهایی و نه با یک نفر دیگه برم خونه یه کسه دیگه ولی در مجموع نباید ۵ نفر بشیم یعنی خونه ی طرف باید ۴ نفر توش زندگی بکنند حداکثر و از همه مسخره تر اینکه فقط دو خانوار اجازه دارند همو ببیند. برای مثال یه مادر با نوزادش حق نداره بره خونه پدر و مادرش چرا که میشند ۲ نفر در مجموع. ایا این باعث شده که این ممکلت کرونا رو بهتر از ایران در تحت کنتلر خودش داشته باشه. خیر
9) هر کسی کرونا گرفت باید بره ۲ هفته قرنطنیه اجباره و نری جریمه ۲۵ هزار تایی باید بدی تا جایی که اطلاع داره. الان تو بعضی جاها شده ۳ هفته. در ایران همچین قرنطینه اجباری وجود نداره
10) توی قرنطیه حق نداره بیرون بری. خرید چجوری میخوای بکنی اگر کسی رو نداشته باشی? هیچ کمکی برای اینجور افراد در این مملکت وجود نداره واینا باید التماس بکنند تا یکی براشون خرید بکنه
11) دانشگاه های وضعیتشون فاجعه باره. میبندند, بعضی جاها بازه. خلاصه هر کسی برای خودش تمصیم میگیره.
12) کسانی که از نظر سنی یا به هر دلیلی از نگه داری از خودشون در قرنطینه بر نمیاند میتونند یک پرستار بگیرن که ازشون مراقب بکنه. اینجا همچین امکانی نیست چرا که هموطور که گفتم هیچ بنی بشری حق داره نزدیکت بشه.
و غیره اینا خلاصه بوند.
اشتباه گفتم. امار فوتی ایران کم تره. امر افرادی که کرونا گرفتند و تایید شده هم همینطور
آره روحیهم رو تا حدی حفظ کردم، چون زندگی شخصیم زیاد تحت تاثیر نیست. ولی از اینکه دنیا به چنین وضعی دچاره ناراحتم مسلماً.
مرسی که این اطلاعات رو دادی. من نمیدونستم وضع آلمان در زمینهی مدیریت کرونا اینقدر خرابه. در واقع از آلمان انتظار نداشتم.
البته اینجا هم اون اوایل خیلی وضع بد بود. الانم نمیدونم واقعاً تا چه حد بهتره. احتمالاً کادر درمان بهتر میدونن. ولی در کل چیزی که از این پاندمی میشه فهمید اینه که کشورهای دنیا برای مهار کردن چنین بیماریای امکانات و بستر لازم رو نداشتن.
https://www.youtube.com/watch?v=tiUc1eM1yoI
با اینکه این اغراق دختره (اینجوری که انکار این ویدئو خیلی ترسناکه!!!!) خیلی رو مخ بود و جلوی منو از ترسیدن میگرفت ولی حاجی چقدر دنیای زیر آب باحاله.
اژدهایان باستانی، انسانهای گناهکاری که تبدیل به ماهی هایی با صورت افسرده تبدیل شدند، فم فتال هایی که با جذب کردن جنس مذکر به خودشون زنده میمونن، ماهی های مرکب اهریمنی و …
آره، دنیای زیر آب واقعاً بیگانه و ترسناکه. بیخود نیست که لاوکرفت برای خلق موجودات عجیبغریبش تا حد زیادی از دنیای زیر آب الهام گرفته بود. چون دنیای زیر آب نزدیکترین تصویر از حیات توی سیارههای دیگهست که در اختیار داریم.
از بین این اطلاعات، شیوهی تولید مثل اون ماهیه که بالای سرش چراغ داره از همه خوفناکتر بود.
سلام فربد اره دقیقا. جالب نیست ما اینقدر دوست داشتیم به ماه بریم ولی از دنیای زیر آب هیچ اطلاعی نداریم؟ واقعا چه موجوداتی اونجا هستند
آره این یکی از چیزهای عجیبی هست که خودم هم بهش فکر میکنم؛ اینکه شاید دنیای زیر آب از فضا غیرقابلدسترستر باشه برای اکتشاف.
برام جالبه که لاوکرفت از فوبیاش (Thalassophobia) یچیز خلاقانه تونسته ایجاد کنه. فک کنم یه جایی خوندم که حتی از غذای دریایی هم فوبیا داشته.
آره غیر از فویباش از دریا و چیزهای مربوط بهش، بیگانههراسی و نژادپرستیش هم تاثیر زیادی روی داستانهاش داشت. کلاً لاوکرفت مثال بارز از نویسندهایه که احساسات منفیش منشاء خلاقیتش بودن.
http://rapbist.loxblog.com/post/27/%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%20%D9%86%D9%82%D8%AF%20%D8%AF%D8%B1%20%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%20%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86%20%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C%20(%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87:%20%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D9%86).htm
http://rapbist.loxblog.com/post/23/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87%20%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C%20%D8%BA%D9%84%D8%B7%20%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D9%BE%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%20(%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%20%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D9%86%20%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C).htm
http://rapbist.loxblog.com/post/17/%D9%85%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D9%87%20%D8%AF%DB%8C%D8%B3%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D9%BE%D9%88%D8%AA%DA%A9%20%D9%88%20%D8%AE%D9%84%D8%B3%D9%87%20(%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20-%20%D8%B3%DA%AF%20%DA%A9%D8%B4%DB%8C)%20%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87:%20%D8%A2%D8%B1%DB%8C%D9%86%20%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C.htm
نظرت راجبشون چیه؟ من با نظرش درمورد شاهین نجفی موافقم.
مقالهی شاهین نجفی و مقایسهی دیس پوتک و خلسه رو حوصله نکردم کامل بخونم، ولی اون مقالهی دستهبندی غلط ژانرهای رپ در ایران خیلی سطحی بود. عملاً فقط گفت دستهبندی داره غلط انجام میشه و دوسهتا مثال زد و همین.
چیزی هم که دربارهی شاهین نجفی فهمیدم این بود که داره میگه این بابا از سبک و فرهنگ رپ خوشش نمیاد و صرفاً ازش سوءاستفاده کرد که خب به نظرم استدلال از پایه مشکلداریه. رپ یه چیز مقدس نیست که فقط پیروان واقعیش حق استفاده ازش رو داشته باشن. هر کسی میتونه بنا بر نیازش از سبکهای هنری استفاده کنه. اگه نجفی میومد ادعا میکنه من رپر واقعیام موضوع قابلبحث میشد، ولی وقتی خودش میگه من رپر نیستم و زیاد توی فاز هیپهاپ نیستم، به نظرم خیلی نمیشه ایراد بهش وارد کرد. حداقل موضوعه به نظرم در حدی مهم نیست که بخوایم به دغدغه تبدیلش کنیم.
فربد در کی دسترس هستی؟
۶ تا ۹ خوبه؟🤨
ساعت ۶ تا ۹ هم یا درگیر ترجمهم یا درگیر فعالیتهای نردی.
کلاً من تا حد امکان از تعیین کردن قرار قبلی پرهیز میکنم، چون برنامهی خودم رو تحت تاثیر قرار میده. برای همین گفتم هماهنگ کردن برام چالشبرانگیزه.
https://twitter.com/mdzcii/status/1337798984841256961
موافقم!!!!
من آلبوم میخوامممممم!
خیلی خب باشه😑نزار😑 ولی یه سوال دیگه کمیکای جنگ ستارگانو تو ویران کمیک و کمیک اسکواد میذارن؟
قبلا ازت مرسیدم کمیکای جنگ ستارگانو از کجا میدا می تونم بکنم. ولی خب من نمی تونم برم دونه دونه کلماتو ترجمه کنم. سخته انصافا. وقتم نیست که کلا. پروژه و مدرسه و کلاسای مجازی رو اعصاب🤦🏻♂️
کمیکهای جنگ ستارگان رو نشر باژ داره ترجمه میکنه. من خودم هم توی ترجمهها دخیلم. البته میدونم شاید یه قرن طول بکشه تا تعداد قابلتوجهی کمیک استار وارز به فارسی ترجمه بشن، ولی در حال حاضر بهترین شانست اینه که منتظر کمیکهای نشر باژ بمونی. توی کمیک اسکواد فقط ۵ شماره از ۲۵ شمارهی ران چارلز سول از دارث ویدر ترجمه شده. غیر از این چیزی پیدا نکردم.
https://comicsquad.ir/%DA%A9%D9%85%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AB-%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A8/
آقا کی میاد یه دست شطرنج😐
من شطرنج بازی میکنم، ولی خب هماهنگ کردنش مکافاته.
فردا ساعت ۱۲.😐(ظهر)
مشکل اینه که من ۱۲ در دسترس نیستم.
دوئل.اگر چه من فقط بین بچه های خودمون حرفه ایم😅
فربد میگم تو که آموزش بعضی گیم هارو میزاری اینجا. بیا آموزش بازی :star wars : elite squadran هم بزار
توی یکی از مودهاش مشکل دارم😐
البته من آموزش نمیذارم. اون مقالات جعبهابزار بازیسازان مربوط به حوزهی گیمدیزاین میشن.
https://www.instagram.com/p/CLZyo67HmC4/
این از پیج واقعی اسنوپ داگه؟؟؟
چطوری جون دل بین المللی میشه.
آره اگه تیک آبی داشته باشه یعنی پیج خودشه.
و الان متوجه شدم اسنوپ داگ ۴۸۴۴۹ تا پست توی اکانتش زده. برگام ریخت! من حتی ۱/۴ این رقم رو هم ندیدم جایی.
سلام.
راستش یه موضوعی خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود و جایی بهتر از این جا به ذهنم نرسید برای مطرح کردنش. ممنون میشم آقای آذسن اگر بتونید نظرتون رو بگید(و همچنین بقیه دوستان).
میدونم قبلا هم درموردش صحبت کردید ولی مربوط به کپی رایت کتابهاست. من یه کتاب خیلی خوب و کامل و مرجع پیدا کردم که واقعا اطلاعات بسیار مفیدی ارائه میده و یکی از کتابهاییه که به نظرم خوندنش واجبه ولی قیمتش بسیار بالاست و من هم نمیتونم با این وضع تحریمها و گرونی خریداریش کنم. همین که شروع کردم به خوندنش واقعا این همه زحمتی که برای کتاب کشیدن باعث شد دودل شم که آیا واقعا درسته خوندن این کتاب. خواستم از خویشاوندانی که خارج از کشورند درخواست کنم ولی باز هم به خاطر این قیمت زیاد واقعا روم نمیشه ازشون بخوام. شما خودتون تجربه یه همچین موضوعی رو دارید و اگر آره کلا چجوری باهاش کنار میاید؟ شاید بگید مجبور نیستی که بخونی ولی یه جورایی واقعا مجبورم!
سلام.
اتفاقاً این موضوع یکی از دغدغههای خودم هم بوده و دربارهش فکر کردم. برای جلوگیری از حس عذاب وجدان استفاده از محصولات بدون پول دادن بابتشون چندتا استدلال میشه جور کرد:
۱. قیمت این محصولات همیشه بر اساس با اقتصاد و ارز کشوری که توشون عرضه میشه مطابقسازی میشه. با توجه به اینکه جاهایی مثل آمازون توی ایران نمایندهی رسمی ندارن و ارزش ارز ایران هم به خاطر تحریمهای سنگین دائماً در نوسانه، منصفانه نیست که از خودمون انتظار داشته باشیم اون پولی رو بدیم که برای ما چند برابر سنگینتر از مشتریّهای دیگه توی کشورهای دیگهست، در حالیکه نیاز ما بهشون هم به اندازهی بقیهست.
۲. اون پولی که شما قراره بدی، خیلی وقتا تو جیب مولفهای اصلی اثر نمیره و فقط به ناشر میرسه.
۳. در کل قیمت گذاشتن روی دانش اشتباهه و با توجه به مسیری که دنیا داره طی میکنه و مجانی شدن روزافزون منابع علمی/دانشی/سرگرمی (ویکیپدیا، یوتوب و…)، شاید در آینده دسترسی مجانی به منابع علمی به یه چیز عادی تبدیل بشه و اصلاً پول درخواست کردن از مردم بابتش به یه چیز عجیب تبدیل بشه.
البته در کل باید با خودمون روراست باشیم. کاری که داریم انجام میدیم دزدیه. درسته تقصیر خودمون نیست، ولی حداقل کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که با این فرهنگ کاملاً احساس راحتی نکنیم. مثلاً من خودم وقتی فهمیدم که بازیها رو توی استیم میشه با قیمت ارزون خرید (در صورتی که ریجن اکانت روی آرژانتین تنظیم شده باشه)، خیلی از بازیهایی رو که قبلاً به صورت کرکشده بازی کردم خریدم تا به نحوی از سازندهشون حمایت کنم. درسته اون پوله خیلی ناچیزه، ولی همین حرکت رو یه قدم مثبت برای این میبینم که با این فرهنگ کاملاً راحت نباشم.
ممنون از پاسختون. منم فقط امیدوارم بتونم روزی پولهای پرداخت نشده رو پرداخت کنم و حتی لیستی هم دارم تهیه میکنم براشون.
https://www.youtube.com/channel/UC1PAGS7UYYALUM6ECglFS9g
بهترین کانال یوتیوب فارسی. در واقع تنها کانالی که میشه تحمل کرد.
مرسی. چکش میکنم.
پ.ن.: کیودیپای چی؟ اون رو نمیتونی تحمل کنی؟ ازش ویدئو توصیه کرده بودی.
فربد از کمیکا چه خبر؟ در چه مرحلهاین؟ و اینکه از کتاب راهنمای خوره ژانرت چه خبر؟
از کمیکها خبر جدیدی ندارم. همهشون رو تحویل دادم و دستمزدشون رو هم گرفتم و بیشترشون هم مجوز دارن. فکر کنم انتشارات منتظر یه فرصت مناسبه تا یهجا منتشرشون کنه.
دربارهی کتاب راهنمای خورههای ژانر: همین دیروز طرح روی جلد یکی از سه جلدش رو برام فرستادن که این پایین میذارم. کتاب اسفند منتشر میشه.
آها. مرسی بابت توضیحات.
اون جلد هم خوشگل شده. بیصبرانه منتظر کتابم.
https://unyain.ir/%d8%b3%d9%88%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d8%aa%d8%af%d8%a7%d9%88%d9%84-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%a2%db%8c%d8%af%d9%84-%da%a9%db%8c-%d9%be%d8%a7%d9%be-%d8%b4%d8%af%d9%86-%da%a9%d9%87/
کی پاپ چه صنعت ویرد و ترسناکیه! انگار از داخل رمان های دیستوپیایی بیرون اومده.
در ویرد و ترسناک بودن صنعت کیپاپ که شکی نیست؛ من خودم میخواستم دربارهش مقاله بنویسم یه مدت، ولی این مقالههه چی میگه؟ مگه شما میتونی از ایران بری آیدول کیپاپ بشی؟ من حتی یه نفر رو هم نمیشناسم که رگوریشهی غیرآسیای شرقی داشته باشه و آیدول کیپاپ شده باشه.
آقا ببخشید. سوتی دادم اونم چه سوتی بدی! قرار بود لینک این باشه: https://unyain.ir/%D8%AD%D9%82%D8%A7%DB%8C%D9%82-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%DA%A9%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%D9%BE-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D8%A8%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-kpop/
ولی گویا چون داشتم جفت مقاله ها رو با هم میخوندم، این لینک رو کپی کردم.
البته سوتیت اونقدر هم بد نبود. فضای کیپاپ اینقدر تاکسیکه که توی هر مقالهای با هر موضوعی یه بخشیش تجلی پیدا میکنه.
بیشتر اطلاعاتی که اینجا نوشته شده بود رو میدونستم، ولی اون مورد آخر دربارهی آسیبدیدگی برام جدید بود.
فربد، لِولـه نثره کی. وان سخته، آسونه، متوسطه؟ سطح نوشتههاش چه جوریاست؟
خیلی دوست دارم آثارشو شخم بزنم. :دی
لول نثر کی وان آسونه، ولی چیزی که ممکنه خوندن آثارشو چالشبرانگیز کنه، ارجاعهای مختلفش به فرهنگ عامهی آمریکاست که ممکنه خیلیهاش رو نگیری.
اوپس
حالا همینکه نثرش آسونـه خودش یه پوئن مثبته.
یه سوال دیگه، چه کمیکهایی رو از کی وان خوندی؟
Y: The Last Man
Pride of Baghdad
https://comicsquad.ir/
فربد راجیب ب این سایت میدونی
آره، با هم سر ترجمهی کمیک ماوس همکاری هم داشتیم. خیلی خوبن.
چه آرکهایی از Hellblazer رو خوندی؟
هنوز Hellblazer نخوندم.
https://www.aparat.com/max456l
یکی از این بنده خدا حمایت کنه. خیلی کارش خفنه.
راستش محتوایی که داره آپلود میکنه (انجام کارهای خفن تو سری سولزبورن) توی آپارات پتانسیل زیادی برای پیشرفت نداره (هرچند تا الان هم ویدئوهاش ۳۴ هزار بازدید داشتن که اصلاً بد نیست). هرچند یوتوب هم از چنین محتوایی اشباعه.
یه سوال دور از ذهن:
در آینده شاهد همکاری بین فربد آذسن و کمیک اسکواد نیستیم؟
من که خودم دوست دارم. ببینیم چی پیش میاد.
هان، خیلی خوشحال شدم. امیدوارم کارای بیشتری از تو با کمیک اسکواد ببینیم.
البته طرح سوالم بد بود الان که دارم بهش نگاه میکنم، نمیدونم چرا چیزی که تو ذهنم بود رو ننوشتم. تو سوالو اینطوری بخون:
«در آینده شاهد همکاری بین فربد آذسن و کمیک اسکواد هستیم؟»
اونطوری که پرسیده بودم یکم طلبکارانه به نطر میومد. :))
به هر حال امیدوارم شاهد همچین چیزی باشیم.
https://www.zoomg.ir/movie-tv-show-review/328280-lost-girls-review/
تو کل جهان سابقه نداشته یه پست ۵۰۰۰ و خورده ای کامنت بخوره!!! چه برسه به زومجی. هشتمین عجایب جهان.
پشمام.
(مختصر ترین کامنتی که دادم)
پست نازی. ها یکی دوماه. دیگه باز میموند از این بیشتر میشد !
الان آخرین نظرات رو بخونید ۹۹.۹۹ درصدش اگر آلمان …. هست !!!!!
واقعا در عجبم چطوری میتونن اینهمه تایپ کنن!
با اینکه مدیر سایت خلاف حقوق بشر و آزادی بیان عمل کرده ولی خب چاره ای هم انگار نبود . امیدوارم مسئله ای باز پیش نیاد
آقا شما هم از آب گلآلود ماهی نگیر. من نه حرف کسی رو سانسور کردم، نه عقاید کسی رو زیر سوال بردم. دلیل بستن بخش کامنتها اسپمهای متعددی بود که اونجا داده میشد و از کنترل من خارجش کرده بود. تازه بیشترشون هم به موضوع مقاله کمترین ربط ممکن رو داشتن.
من قبلاً فکر میکردم یه مطلبی اگه توی صفحهی اول گوگل بیاد، خیلی خوبه. ولی الان دیگه مطمئن نیستم. چون انگار کسایی که از گوگل وارد یه مطلب میشن، سر گذاشتن کامنت جفنگ با هم رقابت دارن.
این کامنت لیاقت پاسخ دادن نداشت ولی واقعا متاسفم انگار فضای اینترنتی کل کشور آلودس . با این وضعیت تا یکی دوماه آینده باید کل سایت تعطیل بشه و فعالیتاش هم متوقف بشه . این چه وضع رعایت ادبه ؟؟؟!!!!! شما اصلا میدونید مفهوم شعور چیه ! لطفا ادبیات خودتون رو اصلاح کنید چون با این رفتار مرحوم استالین هم حکم اعدامتون رو صادر میکنه . آقای آذسن من یه گلایه هم از شما دارم : این چه وضع مدیریت سایته دلیل منطقی نیست که چون شما از حذف کامنت و بن کردن آی پی بدتون میاد هر کسی هرجوری دلش میخواد اینجا پرت و پلا بنویسه لطفا یکم سخت بگیرین !
پاک کردم کامنتو. اتفاقاً میخواستم بکنم، ولی یادم رفت. از این به بعد همهی کامنتهای این مدلی رو پاک میکنم.
آقا بهترین جواب میتونه این باشه:
مُشک آن است که خود ببوید/حالا بد خواهان فحش و ک*س بگویند
اونایی که احیانا شک دارن، به تخم (مرغ) مونن.
شک چیه .
این خیلی جای تاسف داره واقعا
از این لحاظ عجیبه که پای نقد یه فیلم نهچندان شناختهشده این همه کامنت گذاشتن.
کامنت ها رو بخون تا از محتواشون شوکه بشی.
یعنی دقیق تر بگم ۵۰۰۰ و خورده ای اسپم.
خوندم یه سریشونو. وقتی گفتم بخش نظرات زومجی فاجعهست، منظورم همین بود.
اسپم خالص منظورمه ها.
این جماعت تا کل سایت رو مسدود نکن و پر از اسم نکن و.. ول کن نیستن
پس بالاخره پرونده نازی ها و راستگراهای افراطی توسط دادگاه لاهه بسته شد .
احسنت……
فکر کنم کوچ کنند اینجا.
بیا امیدوارم باشیم این اتفاق نیوفته.
ایکاش فقط نازیها بودن…
خدا رو شکر فربد بالاخره بخش کامنتای آلمان نازی رو بست! :))
یعنی انقدر کار راحتی بود که ما رو انقدر به خاطرش زجر داد؟
بیاین راجبش حرف نزنیم :)) مثل مور و ملخ میان اینجارم داغون می کنن.
اینجا بیان دیگه پاک میکنم واقعاً. :))
مسئله سخت بودنش نبود. برای من بستن راه گفتگو تابوی بزرگیه. یعنی تا مطلقاً مجبور نباشم این کارو انجام نمیدم. چه میخواد بلاک کردن باشه، چه بستن کامنتهای یه پست، چه بن کردن یه نفر.
https://www.instagram.com/tv/CGkgZHFp_TD/
تو رو کِی تو لایو راما می بینیم؟
احتمالاً هیچوقت (البته از قدیم گفتن Never Say Never، برای همین احتمالاً رو اضافه کردم). اتفاقاً من به این لایو دعوت شدم، ولی نرفتم، چون کلاً با لایو میونهی خوبی ندارم. اون ویدئویی که ضبط کردم به خاطر این بود که تو اتاق خودم بود و لایو هم نبود.
میشه چند تا انی-تیوبر خوب معرفی کنی ؟
خودم این سه تا رو دنبال میکنم:
Anime man
Weebhead
Animemania
پ.ن:دو تای آخری ایرانی هستن.
راستش انیمه یوتوبر زیاد آشنایی ندارم. ولی Super Eyepatch Wolf رو پیشنهاد میکنم.
بلدی لینک مدیا فایر چجوری باید بدون قند شکن باز کرد
نه راستش.
https://vigiato.net/p/159814
من عاشق این داستان هام که فانتزی اساطیری رو با علمی تخیلی ترکیب میکنن خوشم میاد! فکر کن؛ تایرنت ها کنار ومپایر ها!!!!!!!
اسپم: کتاب پادشاه زرد پوش رو خوندی؟ اونم طبق خلاصه اش تو ویکی پدیا همین فاز تلفیقی رو داره.
البته این رزیدنت اویل ۸ از همین الان عنصر وحشتش رو پکوندن ملت با میمهایی که از خانم خونآشامه ساختن.
نه هنوز نخوندمش. میخونمش یه روز.
فربد، زنده ای؟
اولین باره یه روز سکوت ازت می بینم.
تا ساعت ۳ که زنده بود. :دی
ولی قبلا هم شده یه روز یا حتی دو روز به سایت سر نزده.
(چند روز قبل از انتشاره آلتا-آترنا)
آره، ولی سرم شلوغه. الان آخرهای ترجمهی گیبسونم (از ۱۰ تا داستان یه دونهش مونده) و بعدش هم یه پروژهی ترجمهی عظیم دارم: ترجمهی ساگای دارن شان و دیموناتا برای نشر ویدا (با قانون کپی رایت) که میشه بیش از یک میلیون کلمه ترجمه.
ما رو باش که میگفتیم این برنینگ کروم تموم شه، رمان های آذسن میزنه رو دست رمان های همه بچه های سفید. نگو که برنینگ کروم اولشه.
ولی خدا وکیلی دهنت سرویسه ها!!!!
راستش هدف همین بود. من میخواستم بعد از تموم شدن برنینگ کروم ریلکس کنم و هر از گاهی کمیک ترجمه کنم و بعد به نوشتن بپردازم. ولی خب کمیکها یهو متوقف شدن به خاطر وضعیت اقتصادی نامناسب (البته نه دائمی) و این پیشنهاد هم بهم داده شد و منم نتونستم ردش کنم. چون هم از لحاظ مالی خوب بود، هم دارن شان بود.
https://www.fantasybookreview.co.uk/top-100-fantasy-books/
چه مرضی وجود داره که همیشه کتاب اول بهترین باشه؟
به نظر من هم پرسی جکسون، هم نغمه و هم هری پاتر (مخصوصا این آخری) بهترین کتابشون، آخرین کتابشون بوده (حداقل آخرین کتابی که من خوندم).
حرف درستی میزنی. هرچند به من باشه، توی چنین فهرستی کل یه مجموعه رو رتبهبندی میکنم، نه یه تکجلد رو.
فربد، بهترین مطالبی که توی ویرگول (از نویسنده های دیگه) خوندی چی بوده؟
میشه لینکشون رو بذاری؟
من توی ویرگول بیشتر مطالب کاربردی خوندم. مثلاً مطالبی دربارهی غلطهای املایی رایج و شیوهی نگارشی. از اون مطالب محتوایی که مدنظرته چیزی در حال حاضر به ذهنم نمیرسه.
https://www.zoomg.ir/2019/2/15/301427/peyshoom-nim-negah/
https://www.zoomg.ir/nim-negah/328962-shir-morgh-nim-negah/
هر وقت زمان کافی داشتی ببینشون. خیلی خنده دارن.
واقعاً خندهدار بودن. چند بار سر پی شوم پوکیدم قشنگ. «با خرید یک عدد هوو، دو عدد بیآبرویی در محل رایگان دریافت کنید» 😂
چقدر این چهار نفر استعداد فوقالعادهای توی جفنگبافی دارن.
سلام فربد چطوری? چه خبر? من کرونا گرفتم و درگیر اون بودم. مطالب سایت دیستوپین رو دوست داشتم تا الان. جای همچین سایتی خالی بود.
سلام. تو پیامی؟
چه بد. خوشحالم که حالت بهتره الان.
با توجه به اشاره به سایت دیستوپین، یعنی داستان منم خوندی؟
راستی، عادل هم تو دیستویپن یه مطلب نوشته. خوندی؟ من خوندم و خیلی از مطلبش خوشم اومد. کلا عادل نشون داده یه آدمه پرفکته. تو همهچیز یه نقشی داره، ولی نقشِ درست و اساسید.
آره. معرفی کمیک Thirty Days of Night. لینکش برای علاقهمندان:
https://dys-topian.com/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%da%a9%d9%85%db%8c%da%a9-thirty-days-of-night/
از این پیشنهادش که گفت بهتر بود کمیک ۳۰ شماره بشه و هر شماره به یه شب اختصاص داده بشه خوشم اومد.
فربد بهترین چنل های یوتیوبی که میشناسی چی اند؟
من خودم برنامه دارم جعبه ابزار بازیسازان رو ببینم اما دیگه چیز هایی که انقدر باحال باشن چی میشناسی؟
اوه تعدادشون خیلی زیاده. بستگی داره تو چه حوزهای دنبال کانال میگردی.
برای شروع Nerdwriter1 رو چک کن.
مثلا تو حوزه داستان نویسی، گیم، ادبیات گمانه زن!
راستی این unfinished dark stories خیلی چنل باحالیه. فقط حیف ۲۰۰۰ تا بیشتر سابسکرایب نداره.
برای داستاننویسی:
Behind the Curtain:
https://www.youtube.com/channel/UC3osNjJeuDdvyALIEP-nh0g
این کاناله خوبه، چون که ویدئوهاش توصیف شیوهی خلق آثار داستانی بزرگ از زبون خالقاشونه.
Snowman Gaming:
https://www.youtube.com/user/snomangaming
این کاناله هم مثل GMTK دربارهی گیم دیزاین ویدئو تولید میکنه.
Daniel Greene:
https://www.youtube.com/channel/UCw–xPGVVxYzRsWyV1nFqgg
برای دنبال کردن نقد و اخبار و ویدئوهای فان دربارهی ادبیات گمانهزن این کانال بهدردبخوریه.
Hello Future Me:
https://www.youtube.com/channel/UCFQMO-YL87u-6Rt8hIVsRjA
اینم کانال خوبیه برای انشاهای ویدئویی دربارهی ادبیات گمانهزن.
فربد بهترین مقالهی ترجمه شدهت از دید خودت چیه؟
اگه از مقالههایی که بخشی از یه مجموعهن قلم بگیریم، به نظرم یکی از سهتا:
منباب برخی از کابردهای ادبیات – مقالهای از اومبرتو اکو (On Some Functions of Literature):
https://azsan.ir/on-some-functions-of-literature/
دارث ویدر چطور در عرض ۳۴ دقیقه به بزرگترین شرور تاریخ سینما تبدیل شد
https://azsan.ir/blog/darth-vader-an-icon-in-34-minutes/
چرا جهانهای کتاب فانتزی را دوست داریم؟ | تعمقاتی منباب دنیاسازی
https://azsan.ir/blog/reflections-on-world-building/
ممنون.
از بین این مقالاتی که گفتی از «چرا جهانهای کتاب فانتزی را دوست داریم؟ | تعمقاتی منباب دنیاسازی» خوشم میاد.
من خودمم اکثر مقالاتت رو دوست دارم ولی از مقالهی (البته توی بخش ترجمه و به قول خودت اگه از مقالاتی که مجموعهان مثل عناصر داستانی و جعبه ابزار فاکتور بگیریم)
«داستانهای خوب حتما نباید سخت باشند»
https://azsan.ir/blog/a-good-book-doesnt-have-to-be-hard/
خیلی خوشم میاد.
از بین مقالتِ تالیفیت هم اکثرا از همه خوشم میاد، ولی بازم از یه مقالهت بیشتر از همه خوشم میاد؛ ایشون:
«نفوذ بیذوقها! یا جوامع هواداری چگونه به قهقرا میروند»
https://azsan.ir/blog/hazards-of-passionlessness/
و اسمز فرهنگی هم مقالهی خوبی بود.
راستی یه سوال، چرا توی ویرگول از یه مقالهای (دقیق یادم نیست ولی فکر کنم از مقالهی Metoo) به بعد، دیگه مقاله منتشر نکردی؟ به مشکل خوردی باهاشون؟
مرسی که انتخابهات رو گفتی.
نه مشکلی با ویرگول پیش نیومد. صرفاً حوصله نکردم برم اونجا بذارم.
https://www.youtube.com/watch?v=0FF-YMQP3gw
-الو سامان خودتی؟
-نه، احمدم؛ ذوقی.
-مجبورم نزنم در رم! 😂😂😂😂
دومین لینک تو موسیقی بود.
هان اشتباه از من بود. برش گردوندم. حواسم نبود یکیش توی گفتگوی آزاده.
فربد چه خبر از کمیکا؟
هر وقت اومدن، اینجا یه چیزی بگو.
کمیکها رو دادن به من برای ویرایش و بازبینی نهایی و مجوز هم دارن. فکر کنم چندتاش آمادهی انتشاره، ولی منتظر موعد خاصیان برای انتشارشون. حتماً خبر میدم.
https://strategicclub.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-crusader-kings-iii/
درد دارم!
درد نداشته باش. کامل نیست ظاهراً.
https://www.youtube.com/watch?v=UOfqIH9llI4
https://www.youtube.com/watch?v=slz7LJto4BU
https://www.youtube.com/watch?v=ydGCaI678dw
نوبادی رحم کن. این همه لینک رو یه جا نذار. کسی نمیبینه اینجوری.
حالا این کیودیپای کی هست؟
بابا من دستم خورد سه بار فرستادم. مرض ندارم که!
کیودی پای یه یوتویوبر/استریمر ایرانیه!
ولی خداوکیلی این ویدئو های اتابکی خیلی باحالن. برنامه اتابکی رو باید به عنوان خنده دار ترین برنامه فارسی بزارن.
با احترام،ملازاده و سکوئی رو در سطح دیگه ای میبینم
آره فهمیدم یوتوبر/استریمره. میخواستم ببینم significanceای بزرگتر از این داره یا نه. چون تا حالا اسمشو نشنیده بودم، ولی دیدم ۷۴۰۰۰ تا سابسکرایبر داره.
آره سر چند قسمتش خندیدم. بامزهترینش اون قسمت بود که یکی اومد گفت: «آقای اتابکی اونی که گفت اتابکی تخم بذاره خیلی بیشعور بود. آقای اتابکی پستانداره.» و بعد اتابکی تایید کرد. 😂
https://www.youtube.com/watch?v=UOfqIH9llI4
https://www.youtube.com/watch?v=slz7LJto4BU
https://www.youtube.com/watch?v=ydGCaI678dw
https://www.youtube.com/watch?v=UOfqIH9llI4
https://www.youtube.com/watch?v=slz7LJto4BU
https://www.youtube.com/watch?v=ydGCaI678dw
https://www.zoomg.ir/pr/332183-safir-eshgh-hack-n-slash-game-advertisement/
بخش نظرات رو بخون!
چرا انقدر مردم گارد میگیرند در برابر بازی ایرانی!
ک*رم به فرهنگ آریایی! این فردوسی اگه زنده بود با این وضع میگفت: «من گوه خوردم!»
ما رو سرویس کردن با این کوروش!
۶۰۰ تا کامنت؟
به شخصه دوست ندارم وقتمو به خوندن کامنتای زومجی که یا دارن در مورد نقدای حاج محمدی حرف میزنن، یا دارن اسپم تولید میکنن، یا دارن با هم لاس میزنن، اختصاص بدم. :/
با این تعریفای تو که عمرا بخونم. :))
آدم دو تا کامنت خوب و پر بار بخونه، ولی ۶۰۰ تا کامنت نخونه.
کامنتهای آقای بشیری توی کمیک اسکواد رو بخون حتما، واقعا فرد باسوادی هستن.
پ.ن: خشم نوبادی!!!
فربد رو نمیدونم، ولی من از استفاده از فحش و الفاظ رکیک زیاد بدم نمیاد، ولی به اندازه و مناسب. (این چیزی که تو گفتی واسه استارت خیلی تند بود. :))
بخش نظرات زومجی واقعاً اسپمکدهست. بیچاره کسی که باید کامنتهای اونجا رو مدیریت کنه. احتمالاً هر روز کلی از سلولهای مغزیاش بخار میشن.
این بازی (که طبق چیزی که ازش دیدم تقلید از اساسینز کریده) نمود پروپاگاندست که با بودجه و حمایت دولتی ساخته شده. واکنش منفی بهش طبیعیه.
این به نظرم لزوماً چیز بدی نیست. مثلاً کالآف دیوتی و بتلفیلد هم با وجود اینکه تو خیلی زمینهها پیشرو و پرطرفدارن، ولی جنبههای پروپاگاندامانند و حکومتیشون به باد انتقاد گرفته میشه.
فربد، یه سوال؛ میتونم برم زیر پست «اگر آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز میشد، در چه دنیایی زندگی میکردیم؟» تو ریپلای بعضی از کامنت ها (که خودت میدونی محتواش چیه) فحش بنویسم (فحش های سنگین در حد اثر منفی)
نه بابا. ولشون کن. کلاً من دوست دارم تا حد امکان اون پست دیگه نظر نخوره.
فربد، با ایران کمیک هم همکاری داشتی؟
یادمه اون موقعها وی فور وندتا اونجا بود، با ترجمهی خودت، ولی تا جایی که یادم میاد نصفه موند.
نظرت در مورد این تیم چیه؟
و یکم بیشتر از وندتا بگو، چرا هم اونجا هست با گرافیکه آقا سینا و هم اینجا با گرافیک یه شخص دیگه؟
سینا بهم گفت که ادیت کمیک خوب نیست و میخواد خودش دوباره از نو انجام بده و بذاره ایرانکمیک. منم موافقت کردم. تا شمارهی ۷ هم انجام داد، ولی بعد ول کرد.
چیز زیادی برای گفتن نیست جز اینکه وی مثل وندتا پروژهی مشترک من و سایت افسانهها بود. اون ادیت اولیه هم مال سایت افسانههاست.
آهای آذسن، چیزی تا فتح پیروزمندانهی تمام مقالات ترجمه شدهات، توسط من نمانده است!
منتظر باش، به زودی کامنتهای منو در سرتاسر مقالاتت میبینی. (حتی اگه شده فقط یه سلام مینویسم زیر پستا)
(اَند نو، خندهی شیطانی سر میدهد)
اسمت خداست!
فکر کنی امیرعلی هستی؟ صد در صد مطمئن نیستی؟
همممم، سوال قشنگی بود. 🙂
مطمئنم امیرعلیام، فقط خواستم جنبهی فانشو بیشتر کنم یکم.
با امیرعلی تا فتح دیتابیس
با امیرعلی تا ۱۴۰۰ :))
دمت گرم بابت Dedicationی که داری. :)) بهلطف تو و امیر سوپرانو (نوبادی) میدونم که بالاخره یکی هست مطالبی رو که میذارم توی سایت بخونه.
هنوز نتونستی این پرسونای امیر سوپرانو رو از ذهنت حذف کنی؟ آقا امیر سوپرانو مُرد!
فربد نظرت در مورد اضافه کردن آپشن «ویرایش کامنت» چیه؟
اینو قبلاً دربارهش بحث کردیم .برای اینکه این آپشن اضافه بشه، باید قابلیت ثبتنام رو به سایت اضافه کرد. یعنی کامنتگذارها باید ثبتنام کرده باشن که بتونن نظرشون رو ویرایش کنن و خب من بهشخصه دوست نداشتم کسی برای نظر گذاشتن مجبور به ثبتنام باشه.
آها.
خب آره، منم زیاد خوشم نمیاد برای نظر دادن ثبت نام کنم.
دنگوفنگ ثبتنامش زیاده و بعد از یه مدتی هم اتوماتیک خروج میزنه از اکانتت. همینطوری خیلی خوبه.
tarafdari.com/node/1816566
https://www.tarafdari.com/node/1818583
https://www.tarafdari.com/node/1820839
amirh چه مطالب شاخی نوشته/ترجمه کرده! چرا اینا تو سرچ گوگل نمیاد!
Amirh، اگه میبینی، اینا از تیویتروپز ترجمه شدن؟
اره،از تی وی تروپزه
با یه سری اضافات و تغییرات
امیر هم دم تو گرم که این مطالبو پیدا میکنی، هم دم amirh گرم که این دو تا رو ترجمه کرده، یا نوشته.
به دانش من اضافه شد، واجب شد یه نگاهی به سایت تیوی تروپز بندازم.
https://www.dlfox.com/dark-souls-iii/
این پدیده اونم چند ماه بعد از آنینستال کردن دارک سولز ۳، سم بدی بود!
چرا سم بد؟ مگه قرار نیست بعداً دوباره بری سراغش؟
حالا من خواستم عنتلکت بازی در بیارم گفتم بعدا میخونمش، همه رو زخم من نمک میپاشن.
اسپویل نکن
آقا من کامنت Amirh و امیرعلی دربارهی داستان رو به خود پست داستان انتقال دادم.
https://azsan.ir/blog/the-gambit-of-alta-aeterna/
چیپس و پفک هام داره هدر میره (نیرنگ آلتا آترنا)
من راست راستی سرکارم
از چه لحاظ؟
نیرنگ آلتا آترنا
فکر کنم توی نسخهی آزمایشی سایت گذاشته شده باشه. اگه خوندیش، ممنون میشم اگه غلط املایی/نگارشی تو متن دیدی بهم اطلاع بدی.
ده دقیقه پیش اومد
این قالبشون خیلی داغونه. میذارم موقعی که اینجا منتشر شد میخونم.
باشه. البته این نسخهی نهایی سایت نیست.
نظرت دربارهی اولش چی بود؟
من کی گفتم اولش رو خوندم؟
من خیلی سریع اسکرول کردم و فقط اینا رو فهمیدم:
1: یکی از شخصیت های داستان یه زنه.
2: مردمی که توی پایتخت زندگی میکنن منفورن.
3: امپراتور هم منفوره.
4: آلتا آترنا خدایی که مجسمه هاش تو پایتخت هست.
5: بگویا داره از گشنگی میمیره چون کسی تو شهر نیست.
6: مردم شهر خیلی بی رحم هستند.
7: بگویا نسبت به گذشته خودش و مردم نفرت داره.
آره خب چیزهایی رو که دستگیرت شده نسبتاً درست فهمیدی.
میگم برای بقیهی مطالب هم همین کارو میکنی؟ یه دور سریع اسکرول میکنی و بعد میخونیش؟
آره. حتی برای مقالات خیلی طولانی یک یا دو پارگراف رو کامل میخونم
https://zotaaut.com/
چیست این؟ وقتی سرچ کردم سایت دیستوپین اینو آورد.
اینو منم دیدم. نمیدونم نسخهی نهاییه یا آزمایشی. و نمیدونم چرا این دامین براش انتخاب شده.
حالا معلوم میشه به زودی.
https://www.youtube.com/watch?v=H54GlASBJAs
بیچاره پیودی پای سرویس شد. فقط کاش اول اسماگ رو میزد قیافش رو بعد از گنده شدن اورنستین می دیدم.
ولی کل ویدئو یه طرف قیافه پیودی پای موقع دیدن گوینویر داشت یه طرف.
من Let’s Play دارک سولز پیودی پای رو قبلاً دیده بودم. تجدید خاطرات خوبی شد. شیوهی ادیتش و اداهاش برای این سری خیلی خوب بود.
و خب حس اعصابخوردی این دوتا باس منحوس رو خوب انتقال میداد. من نزدیک ۸ ساعت درگیر این دوتا بودم.
تو تونستی شکستشون بدی؟
قبل از اینکه وقت کنم بازی قاطی کرد.
احتمالا هفته بعد دوباره بازی رو شروع کنم.
من فقط از دار دنیا تریلر الدن رینگ رو با تاریخ انتشار میخوام (هرچند که نمیتونم بازیش کنم).
مگه الدن رینگ چیش از پرفکت دارک کمتره که بعد از بیست سال اونو آوردین اینو نیاوردین!
هیدس بهتر و اکشن تر از دوومه؟ من اینطور فکر نمیکنم.
بعد طراحی هنر گوست آف سوشیما بهتر از هیدسه؟ این دیگه مثل قبلی نیست بگی بازی نکردم نمیتونم تشخیص بدم.
درگون ایج جدید! امشب گیم اواردز طوفانی رو داریم.
من مطمئن بودم این آخری الدر اسکرولزه! چه اسکی رفته بودن.
فامیل دور رو آوردن تو گیم اواردز!
منظورت از فامیل دور کیه؟ مراسم رو ندیدم.
منم همینطور. در حال حاضر معاملهای که میازاکی با شیطان کرده جواب داده و دست به هرچی میزنه طلا میشه. Elden Ring میتونه شاهکارش باشه.
به نظرم این الدن رینگ داغون میشه. به احتمال زیاد مارتین میمیره، میازاکی از دنیای گیم خداحافظی میکنه، الدن رینگ می افته دست یوبی سافت، یوبی سافت هم ۹۰ ساعت گیم پلی میده که ۸۶ ساعتش کات سینه و ۳ ساعتش QTE، بعدشم تا سال ۲۰۲۲ الدن رینگ۳۲۳۵ رو میسازه، بعدشم ورشکست میشه، آی پی می افته دست EA اونم ازش یه بازی آنلاین می سازه که خودش ۱۰۰ دلاره و برای وارد شدن بهش هم باید لوت باکس بخری که شاید ۱ از ۱۰۰۰۰۰۰۰ میلیون شانس داشته باشی از لوت باکس برات «وارد شدن به بازی» در بیاد. بعدش فروش بازی سقوط میکنه آی پی رو میفروشه به نینتندو. نینتندو اون زن که چشم بند دار رو میاره تو سوپر اسمش براوز، موقع ساخت بازی نینتندو آتیش میگیره، همه ی کارکنانش میمیرن، بعد مردم ژاپن بخاطر اینکه فکر میکنن همش تقصیر الدن رینگ بوده با چوب و کلنگ حمله نظامی میکنن به آمریکا بعد یه سونامی میاد کل ژاپن میره زیر آب.
و مارتین در قبر خود موذیانه لبخند میزند.
از کتاب طالع نحس مارتین
لعنتی به هرچی دست زده با خاک یکسان شده.
پسر واقعاً چرک بودن صنعت بازی رو تو یه پاراگراف خوب خلاصه کردی.
فکر اینکه بعداً این شرکتهای بازیسازی دنیای بازیهای میازاکی رو به ابتذال بکشونن واقعاً آزاردهندهست.
https://vigiato.net/p/147552
ریده شد تو زندگیمون، آبم قطع شده!
من وقتی دیجی موویز رو چک کردم متوجه این بیچارگی شدم.
با اینکه این قضیه رو من اثری نمیذاره، ولی محکومه.
دیجی موویز تو یه روز ۵ ۶ بار تغییر ایدی میده.
دیگه طبیعیه این چیزا. :/
نامردا نذاشتن من the queens gambit رو دانلود کنم :))
https://cinema.gamefa.com/94583/پازلی-بدون-نقش-و-نگار-نقد-و-بررسی-فیلم-ten/
اووف! Tenet تبدیل به گوشت کوبیده میشود :))
به نظرم خیلی نقد خوبی بود، بررسی موشکافانه ای انجام داد، هر چند اگه کمتر از علامت تعجب استقاده میکرد بهتر بود به نظرم.
ایراداتش به جا بود و خیلی هم دقیق روشون کار شده بود و منی که یه نولان فنم این ایراداتو درست میبینم. معلومه منتقد رو ایرادایی که میگیره فکر کرده.
نقد خوبی بود، به اطلاعات من افزود.
جدیدا منتقدا دارن تنت رو با خاک یکسان میکنن. دیگه انگیزه ام رو برای دیدن تنت از دست دادم. مخصوصا از اونجا که منتقدا با پیس آف شتی به نام دانکرک مقایسه ش میکنن.
آره، تنت نولانی ترین فیلم نولان بود، و با ایده آل های نولان ساخته شده بود، و ثابت شد که ایده آل های نولان خیلی با مال ما فرق داره و نتیجه اش شد فیلم تنت.
دانکرکم که با اون توصیفی که کردی کاملا موافقم :))
زده هشدار اسپویل. وقتی فیلمو دیدم میخونمش.
ولی آره، کلاً این بازخورد منفیای که کسب کرده دلسردکنندهست.
نظر کلیت درمورد ویرگول چیه؟
ویرگول خوبه. دوستش دارم. بهلطف ویرگول ریتم خوانش متن حفظ میشه و خودم هم هرجا لازم باشه ازش استفاده میکنم.
اگه احیاناً منظورت سایت ویرگول بود، اون هم خوبه. اونجا اکانت دارم:
https://virgool.io/@Fazsan
ریتم و خوانش متن چیه داداش!
منظورم سایت ویرگول بود.
https://en.wikipedia.org/wiki/Berserk_(manga)
من تو این چند وقته که با مانگا برزرک آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که اگه کسی مثل من عاشق سبک فانتزی حماسی تاریک باشه (خب دقیقا نمیتونم بگم چه سبکی… آهان کلمه مورد نظرم رو یافتم: سبک دارک سولزی بلادبورنی (میازاکی)) بعد از بازی کردن ۳ نسخه دارک سولز و بلادبورن، خوندن نغمه و خوندن مانگا برزرک مرگ بر او حلال است.
البته Elden Ring رو هم بهش اضافه کن. چون نقطهی تلاقی هر سه تا اثره.
اوه شت! اصلا حواسم نبود که الدن رینگ رو مارتین داره می نویسه.
فکر میکنی باید مالازان رو هم بهش اضافه کنم؟
خودم نخوندمش اما از تعریف هاش متوجه شدم که مثل برزرک گردهمایی تمام عناصری که من دوست دارم وجود داشته باشن.
من هم نخوندمش هنوز. ولی طبق تعاریفی که شنیدم اون رو هم باید اضافه کنی. هرچند به اندازهی نغمه و برزرک خوشخون نیست و باید زحمت بکشی برای فهم دنیاش.
https://comicsquad.ir/میزگرد-اسکواد-قسمت-۴/
نظرت در مورد بخش مربوط به “نقد کمیک batman: last knight on earth” که اقای اسلامی نوشتن چیه؟
اوه من اینو یادم رفت جواب بدم.
از لحاظ کیفی منظورته؟
از هر لحاظ، هم کیفی هم تحلیلی و هم لحاظ دیگه!
به نظرت اینطور نوشتن خوبه؟
نظر خودم منفیه.
با توجه به چیزایی که گفتی اینطور نوشتن زیاد خوب نیست و خیلی کلی عه.
آره، ولی در نظر داشته باش که مقیاس نقد هم مهمه. مثلاً این نقدی که عادل نوشته مشخصاً قراره یه recommendation یا Impression ساده باشه بین یک سری مطلب دیگه و خب دربارهی یه کمیک شاهکار (از نظر نویسنده) هم نیست. اگه نقد و تحلیل رسمی کمیک بود این ایراد بهش وارد بود. ولی در حالت فعلی داره کارشو انجام میده.
راستی امیرعلی، سایت سینما گیمفا خیلی نقد های خوبی داره. حتما برو بخون: https://cinema.gamefa.com/
مرسی واسه معرفی.
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_artists_influenced_by_Eminem
چراااااااااااااااااااااااااااااا باید همچین صفحه ای تو ویکی پدیا باشه؟؟؟؟
چرا نباید باشه. لیریکهاش رو تو کلاسهای زبانشناسی درس میدن. دیگه نفوذش تو دنیای رپ که جای خود دارد.
سلام.
من از طراحی face عه سم کیث واسه دریم خیلی بیشتر از مال درینگنبرگ خوشم میومد، اگه میخوای تفاوت رو ببینی یه نگاه به طراحی صورته دریم تو جلد اول و مثلا جلد دهم بزن.
نظرت چیه؟
سلام.
آره طراحی مورفیوس اون اوایل یکم حالت گاتیک و گروتسکی (Grotesque) داره. بعضی جاها شبیه یه پیرمرد گوژپشت با صورت چروکیده به نظر میرسه (که البته احتمالاً عمدی بوده)، ولی توی شمارهی ده خیلی جذابتر و آرمانیتر و جوونتره.
آره، اون عمدی بوده، بالاخره از اسارت ۷۰ ساله آزاد شده و انتظار نمیره face اش شاد و خوشحال باشه، مطمئنا باید همینطوری میبود، ولی من از همون حالت گروتسکی و پیر مانند بیشتر خوشم میومد، یه ابهت خاصی بهش میداد، خصوصا تو شماره ی ۴ که رفت جهنم. واقعا اونجا عالی بود به نظرم.
سم کیث هم طراحِ شماره های اول بود و به وجود آورنده ی همون حالت گاتیکی بود، از طراحی face عه درینگنبرگ که شاد و شاداب تر نشون میده دریم رو، خوشم نمیاد.
من جفت طراحیها رو دوست دارم.
آخیش، همین الان کوئلیگ کشتم. چقدر چسبید! من به خودم قول داده بودم تا کوئلیگ رو نکشتم روند پیشرفت ننویسم.
۱: نه، تو نمیدانی بلایتتاون چیست و مغز کوچک انسانی ات هیچگاه نخواهد توانست وحشت های درون آن را درک کند. موجوداتی بس پلید، بس شیطانی درون بلایتتاون خفته اند که چنان وحشتی بر جانت خواهند انداخت که هیچگاه نخواهی خندید. جنبندگانی بی چشم، با دندان هایی به تیزی چاقو گردنت را خواهند جوید؛ موجوداتی که صدای جهنمی شان رعشه به جانت می اندازد. تمام آن شهرک آفت زده از چوب هایی شکننده ساخته شده اند. غول های بزرگی که سنگ ها را از زمین بلند میکنند و بر رویت خواهند انداخت یا با چماق های عظیمشان استخوان هایت را له میکنند، حشراتی به بزرگی اسب های جنگی که تو را زنده زنده خواهند سوزاند، باتلاق هایی که راه رفتن بر روی آن هم تو را مسموم خواهد کرد، دشتی عظیم که بر روی آن درختانی به شکل انگشتان دست روییده اند و در اعماق اینها اهریمنی شیطانی با پایین تنه عنکبوت مانند و بالاتنه ای به شکل دوشیزگان زیبا رو؛ زبانم از وصف خباثتش قاصر است! حتی کوچک ترین نگاهی میتواند عقلت را زایل کند. کارتر، اگر میخواهی عقلت را حفظ کنی، از آن شهرک آفت زده اجتناب کن!!!
۲: من دیشب متوجه شدم راهی که اینهمه میرفتم دنبالش و چند ده هزار سول بخاطر از دست دادم، دره اژدهایان بوده. یه منطقه فرعی!!!! چرا باید سه روز تلاش کنی که برسی به جایی و آخرش بفهمی همش راه فرعی بوده؟؟ این انصافه؟ خدا رو شکر که مقاله مارک براون رو خونده بودم وگرنه تا الان دنبال کشتن اژدهایان بودم. وقتی به این فکر میکنم که اگر عین آدم میرفتم سراغ کوئلیگ تا الان اورنستین و اسماگ هم هفت کفن پوسونده بودن، آتیش میگیرم.
۳: آسمون لردران: https://s16.picofile.com/file/8415435168/DATA_2020_11_25_16_46_56_50.bmp
۴: آقا این بازیه ساختی؟! ۸ فریم در ثانیه؟ تموم نشی یه وقت؟ اصلا اینم شد مرحله؟
۵:بعدش ورداشتی تار عنکبوت های رو چوب ها رو با جزئیات طراحی کردی؟ مثلا برای اتمسفرسازی؟ اون اتمسفر با ۸ فریم بدرد عمت هم نمیخوره!
۶: شما تو اون فرام سافتور تستر ندارین بیاد بگه یه ذره بهینه سازی کنین؟ آهان ول کنم؟ بسه دیگه؟ باشه بسه.
۷: آقا این ویرانه های شیطانی چقدر خوشگله. از آسمونش داره مواد مذاب می باره و همه چی رنگ قرمز به خودش گرفته. برخلاف جو خفقان آور بلایت تاون، اینجا همه چی می درخشه (شما رو ارجاع می دم به پایان داستان پاره پاره وجودم هیولاساز دمشقی).
۸: خدا رو شکر تا الان تو هیچ باسی گیر نکردم. کوئلیگ رو سر بار هفتم یا هشتم کشتم. خیلی سخت نبود فقط یه مقدار باید انیمیشن هاشو میشناختیم.
۹: این هایدرا یه باگ خیلی مسخره داره. کله آخر از سمت چپ همش تو در و دیواره. پدرم در اومد تا کله شو کندم.
۱۰: هاول رینگ خیلی رینگ خوب و به درد بخوره ایه. تو آبگیر دارک روت میتونی پیداش کنی. کاربردش هم اینه که تمام وسایلت بی وزن میشن.
۱. آقا دمت گرم بابت توصیف لاوکرفتی (یا بهزاد قدیمیطور به خاطر فارسی بودنش) بلایتتاون. خیلی باحال بود. قشنگ میشد بخشی از یه رمان تصورش کرد.
۲. کلاً بابت این قضایا خودت رو سرزنش نکن. گیج زدن برای پیدا کردن راه درست جزو تجارب هرکسیه که دارک سولز رو برای بار اول بازی میکنه. اگه تجربهش رو نداشته باشی انگار یه چیزی از دست دادی. اون کسایی که با اعتماد به نفس دربارهی دنیای دارک سولز حرف میزنن و راهها و میانبرها رو نشون میدن، بازی رو قورت دادن عملاً.
۳. من نمیدونم اینجا کجاست، ولی فکر نکنم کف بلایتتاون باشهها (اونجا که توش راه بری مسموم میشی)، هست؟
۴. من یکم مشکل فریم ریت داشتم، ولی نه در این حد. احیاناً مشکل از لپتاپت نیست؟
۵. فکر کنم این از موهبتهای نسخهی Remastered باشه که من بازی نکردم.
۶. واقعاً پورت دارک سولز ۱ روی پیسی خیلی کم و کاستی داشت. حق داری اعتراض کنی.
۷. آره قبول دارم. جای قشنگیه.
۸. خب خوبه. امیدوارم بنزینت تموم نشه.
۹. بهش برخورد نکردم.
۱۰. خیلی. فکر کنم منم ازش زیاد استفاده کردم.
گیم اواردز رو می بینی؟
بعید میدونم. معمولاً صرفاً نتایج رو دنبال میکنم، ولی هایلایتهاش رو حتماً دنبال میکنم.
https://www.aparat.com/v/NlbSv?playlist=48058
من نیمه گمشدهم رو پیدا کردم! باید بشینم سر فرصت یکی از نسخه هاشو بازی کنم.
این بازیخوار خداس ویدئوهاش. واقعاً من اگه همچین حس طنزی داشتم جز ویدئو ساختن کار دیگهای انجام نمیدادم.
اگه دد رایزینگ اینطور که متین ایزدی میگه باشه، همونیه که من میخوام. فقط بِکُش!!!!!!!!
(منو تصور کنید که دارم با اره برقی در حالی که قهقه میزنم یه نفر رو نصف میکنم (شبیه فیلمای تارانتینو))
حالا ویدئو دارک سولز رو ببینی نابود میشی. وقتی به بلایت تاون رسیدم حکمت نهفته درش رو درک کردم:
«می پری، می میری، با مارمولک میجنگی، میمیری، پشه نیشت میزنه، میمیری، رو زمین راه میری، میمیری، تنها کاری که میشه به جز مردن انجام داد، پریدن رو جعبه هاست که عقده مردن های قبل رو ارضا کنید. اگه از یه نفر متنفر بودی، لازم نیست فحشش بدی فقط بهش یه دارک سولز هدیه بده»
معلومه که دارک سولز فشار آورده.
معلومه که دارک سولز فشار آورده. 🙂
👍👍👍👍👍
یعنی قشنگ دهنم رو صاف کرده!
این شکلکه یه ذره زیادی ملیح نیستش؟
خیلی لبخند مهربونیه!
من منظورم این بود : ) که تا حدی موذیانهست، ولی وردپرس خود به خود به اون شکلکه تبدیلش میکنه (که اصلاً ازش خوشم نمیاد).
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
ی مدتی زیاد سر نمی زنم امیدوارم یادتون نرفته باشم
فربد چطوری چیکارا میکنی
من بد نیستم ۵ ماه از خدمتم مونده و این اواخر داره میره رو اعصابم رسیدم به مرحله دیگ نمیکشم
سعی میکنم بیشتر بیام این ورا
جلد ۱ و ۲ ماوس خوندم خیلی جالب بود مرسی برا ترجمه
و اینکه کلا حال احوال بچه ها چطوره ؟
سلام اندلاین. البته از بین بچههای قدیمی فکر نکنم کسی به اینجا سر بزنه. همه تو همون گروه تلگرامیان که خودت هستی. این بچههایی که کامنت میذارن مال وبلاگ نیستن. فقط من میشناسمت که منم طبعاً هیچوقت یادم نمیره.
من یه مدت درگیر ترجمهی کمیک بودم، کمیکهایی که قراره کاغذی منتشر شن. الان دارم فایل نهایی مغلطه به زبان آدمیزاد رو آماده میکنم. بعدش هم میرم سراغ ادامهی ترجمهی ویلیام گیبسون. به خاطر کرونا هم مدتیه از خونه بیرون نرفتم و کلاً سخته شرایط.
احوال بچهها هم خوبه. اگه به طور دقیق میخوای از احوالشون باخبر شی، تو گروه تلگرام ازشون بپرس.
آره، بیشتر سر بزن. Happy to have you here old pal.
امروز کلا روند پیشرفت رو بیخیال شو، من وارد بلایت تاون شدم و جوری دهنم صاف شد، جوری دهنم صاف شد که اصلا با خودم گفتم اگه این بازی رو Uninstall کنم سنگین ترم. من فکر کنم دیروز یه چی زده بودم که انقدر حرفه ای و با حالت هشیاری کامل بازی میکردم.
1: بلایت تاون واقعا آسیب روانی خالصه. بعید میدونم جای استرس زا تر بلایت تاون در جهان وجود داشته باشه. بلایت تاون تاریکه، رو به اعماق زمین میره و پر جک و جونور های قوی و ترسناکه. از این جا به بعد دیگه داستان هم ترسناک میشه. از اونجایی که دشمنان این منطقه از آتش ساخته شدند فایربال ها روشون تاثیری ندارند (#پوکر فیس). من چندین بار تو ورودی بلایت تاون موقع جنگ با اون غول گندهه از پرتگاه پرت شدم پایین. دفاع میکردی، پرت میشدی پایین، جاخالی میدادی ممکن بود پشت سرت پرتگاه باشه، میذاشتی بزنه، ضربه ش باعث میشد پرت شی پایین. دشمنا هم که سریع اند و قابلیتی دارن که از پشت سپر ما رو داغون میکنم (بلی، گاهی دشمنان بازی ما رو صمیمانه بغل میکنند و گاهی هم بوسه ای بر گردن آندد برگزیده (آندد بیچاره) میزنند). یه نوع دیگه از دشمنا هم هستن که فقط رو ما تف میکنن، روی بلندی ها وایستادن و خدا رو شکر ما رو تاکسیک میکنن. فقط منم که از راه رفتن روی چوب احساس امنیت نمیکنم؟ از اونجایی که چند بار با مغز افتادم پایین فکر نکنم مشکل از من باشه. رو زمین (باتلاق) هم راه میری مسموم میشی! یه سری هیولا گنده هم از دیوار زدن بیرون که نامیرا هم هستن. همه جا هم تاریکه و روشنایی فقط از مشعل های قرمز رنگ میاد که اضطراب ما رو چندبرابر میکنه. بلایت تاون جایی که برخلاف لردران، آنورلاندو و حتی نیو لاندو اصلا دوست ندارین تو دنیای واقعی باهاش برخورد داشته باشین.
۲: داستان خلق بلایت تاون تا حایی که میدونم که مربوط میشه به گندی که ساحره آیزالیث زد و دیمن ها رو به وجود آورد، درسته؟ پس یعنی لردران روی بلایت تاون بنا شده؟ پس چرا آسمون لردران و دژ سن از بلایت تاون معلوم هستن؟ یعنی مثل نیولاندو کامل روش پوشونده نشده؟ بعدش دشمنانی که داخل بلایت تاون هستند از چه نژادی هستند، انسان؟ چون ما میدونیم که دارک ساین روی دارک سول زده شده و تمام دشمنانی که ری اسپان میشن از دارک سول به وجود اومدن، پس دشمنان بلایت تاون و موش های داخل Depths که زنده میشن چیه؟ و چرا باید موشها هیومنیتی و سول آو لاست آندد دراپ کنند؟ اونا هم آندد هستن؟ کلا فاز بلایت تاون چیه؟
۳: من همش یادم میره اینو بپرسم: توی مکانی که از آندد اسایلوم خارج میشیم و کلاغه ما رو می بره، یه تخم هست که میگه: give me soft. چه معنایی داره همچین چیزی وجود داشته باشه؟
۴:فکر نمیکنی که کاپرا دیمون و گپینک دراگون یه ذره باس های الکی باشن؟ کل سفر چوزن آندد به شکست دادن اسایلوم دیمون بستگی داره. گارگویل ها برای این وجود دارن که هر اسکلی فکر نکنه چوزن آندده و راحت بتونه ناقوس ها رو به صدا در بیاره. ولی گپینک دراگون و کاپرا دیمون فقط هستن که باشن و هیچ توجیه داستانی ندارند. مثلا گپینک دراگون/کاپرا دیمون کیه، از چه نژادیه و چرا این شکلیه، چرا کنار کاپرا دیمون دو تا سگ وجود دارن؟
آره یادم رفت بگم که منم به خاطر پایرومنسر بودن تو بلایتتاون خیلی عذاب کشیدم. قسمتهای نیمچه پلتفرمینگشم واقعاً دلهرهآوره.
۲. تا جایی که میدونم بلایتتاون قبلاً یه معدن بزرگ بود، ولی بعد به خاطر طاعونی که پیروان Chaos Witches رو دربرگرفت، همهی ساکنینش به اون موجودات عجیبی که میبینی تبدیل شدن. یه یارویی هست به اسم Eingyi که توی یه جایی به اسم مرداب بزرگ پایرومنسی تمرین میکرد، ولی به خاطر ذات فاسد پایرومنسیاش تبعید شد. بعداً این بابا هم به این طاعون دچار شد و خواهر کوئیلگ قول داد که سم رو از بدنش خارج کنه، ولی در نتیجه خودش مریض شد. کوئیلگ هم اونجا موند تا از خواهرش محافظت کنه و برای همین تبدیل شده به قلمروی کوئیلگ.
بلایتتاون در اعماق زمین واقع شده. حتی پایینتر از Depths. توی کدوم قسمتش آسمون لردران معلومه؟ طبعاً نباید باشه. اگرم باشه احتمالاً خود بلایتتاون نیست.
آره موشها آندد هستن. لیترالی اسمشون Giant Undead Ratه.
۳. اون تخمه برای تاخت زدن آیتمه. اگه بعضی از آیتمهای بازی رو بذاری تو لونهش و بعد از بازی خارج شی یا خودت رو بکشی و برگردی به لونهش، یه آیتم دیگه برات میذاره. اگه آیتمی باشه که قابل تاخت زدن نباشه میگه …No no… that no soft… that no warm…
۴. واقعاً لزومی نداره که تکتک چیزهای داخل بازی معنا داشته باشن یا بخشی از دنیاسازی بههمپیوسته و غنی باشن. ولی خب این دوتا از قضا دارن. Capra Demon یه اهریمنه که موقع تلاش Witch of Izalith برای ساختن یک نسخهی ثانویه از First Flame به وجود اومد. این اهریمن (Demon) و تمام اهریمنهای دیگه از Bed of Chaos به وجود اومدن. اینکه دوتا سگ همراهشن تا جایی که میدونم دلیل خاصی نداره.
گیپینگ دراگون هم یکی از نوادگان دور Everlasting Dragonsه که به یه موجود وحشتناک تبدیل شده. هدف وجودیش نشون دادن اینه که اژدهاها وقتی فاسد میشن چه شکلی میشن.
اگه جهنم وجود داشته باشه قطعا شبیه بلایت تاونه.
فربد جان، نظرت روی ترجمه ی پرسپولیس چیه؟
با توجه به اینکه پروژه ی سنگین و عظیم و البته شاهکاری مثل ماوس رو زدی؟
توی لیست ترجمه هست؟
پ.ن: من همون امیرعلی قبادیم، از این به بعد با همین نام کامنت میذارم.
مشکل سیاسی نداره کمیک؟
فربد میره تو گونی ها!
من پرسپولیس رو دوست دارم، ولی همون که Nobody گفت. :))
😂😂
عجب!
مرسی گفتی
خب اینم روند پیشرفت من تا الان.
1: آقا من اصلا فکر نمیکردم یه روزی بگم اما بازی آسونه! بازی واقعا آسون شده. نمیدونم چرا اما بون فایر ها نزدیک همن (یه دونه بون فایر پیش آهنگر هست، یه دونه تو دارک روت گاردن پشت دیوار مخفی، یه دونه هم فایرلینک شراین که از کلیسا (که نزدیک آهنگره)). بعدش من گارگویل ها رو تو دفعه دوم و کاپرا دیمون رو تو دفعه اول کشتم. یعنی توروس دیمون منو بیشتر از کاپرا دیمون اذیت کرد. همه اینا هم با کلیمور +۳! تو هیچکدوم از باس ها از اسپل استفاده نکردم. بازی پر لاست سول آندده. من دفعه های قبلی همش گرایند/فارم میکردم، الان تو روز دوم بازی کردن نزدیک بود گپینک دراگون رو بکشم! بعد دقت کن همه با زره دیفالت پایرومنسر.
2: این مجسمه زن رو توی بون فایر بعد از پل (که روش اژدها هست) می بینیم. اونجا چند تا هالو وجود داشتن که با همون حالت نا امیدی آندد اسایلوم داشتن زجر میکشیدن (انگار که داشتن التماس میکردن) و این تئوری من تقویت شد که خدای لردران همین زنه. در ضمن یادمون نره که نیمکت های کلیسا رو به الهه قرار داشتن.
3: توی دیوار کلیسا مجسمه/نقاشی یه الهه جنگجو وجود داشت (با الهه ای که دستش بچه بود فرق میکرد) که دستش نیزه بود. منو یاد آتنا انداخت.
4: توی بون فایر بعد از پل یه مجسمه که خورد شده وجود داره که ظاهرا دستش نیزه بود. ممکنه که هالو ها به همین مجسمه التماس میکردن (که از زجر ابدی نجات پیدا کنند) و این نقض کننده تئوری قبلیه. یکی شماره میازاکی رو بده من داستان مجسمها رو بپرسم!
5: آقا این اسپویل شدن بد دردیه ها! من دارم زجر میکشم چون هر سه نسخه با جزئیات برام اسپویل شده (مثلا میدونم خیانت کشیش هاول از طریق سلاح های داخل اتاقش هستند و قابلیت ضربه زدن به خدایان رو دارن معلوم میشه)! سر بلادبورن هم اسپویل شدم و حتی اگه بتونم بلادبورن رو بازی کنم هم باز تجربه کاملی ازش ندارم. شده جفت کلیه هامو بفروشم الدن رینگ قبل از پخش شدن اطلاعات بازی میکنم.
6: اینکه سازنده ها محیطی رو طراحی کردن که خیلی از بازیکن ها نمی بیننش، خیلی تحسین برانگیزه. وقتی بازی شروع میشه سمت راست ما یه جایی وجود داره که اسایلوم دیمون اونجاست و داره با گرزش قدم میزنه و با جزییات طراحی شده. مشکل اینجاست که وقتی وارد مین هال آندد اسایلوم میشیم اسایلوم دیمون بالا روی سقف منتظر ماست. پس اسایلوم دیمون داخل چی میشه؟
7: واقعا درجه سختی آسون بازی همین پایرومنسره. اینطوری میتونم راحت دشمن هایی که پشت سپر هستن رو بکشم. تازه من هم از سول ارو استفاده میکنم هم از فایربال. یعنی رسما هم استرانگ پایرومنسر رو دارم هم جادو سورسرر.
حالا بذار برسی به Ornstein & Smough. اگه بعد از اون هم همچنان فکر کردی بازی آسونه ثابت میشه که گیمر خفنی.
من کلاً از قضیهی مجسمهها خبر ندارم و ندیدم کسی هم دربارهشون حرف بزنه. اگه چیزی فهمیدی به منم بگو.
بابت اسپویل شدن داستان متاسفم. هرچند با توجه به اینکه بازی رو بازی نکرده بودی و از کانتکست اسپویلها خبر نداشتی برام عجیبه که چطور یادت مونده. من خودم در این شرایط معمولاً اسپویل یادم نمیمونه.
اون یارویی که اول بازی دیدی Asylum Demon نیست. Stray Demon هست. دفعهی بعد که برگردی به آسایشگاه میتونی باهاش بجنگی. بار اول نمیشه.
آره پایرومنسی Overpoweredه. هرچند من سر Black Dragon Kalameet پدرم دراومد. چون Fire Resistanceش بالا بود و نزدیک هشت ساعت طول کشید تا بتونم شکستش بدم.
بازی رو دوباره با پایرومنسر شروع کردم و همین الان از گارگویل ها یه شکست عجیبی خوردم.
الان گفتم بد نیست که روند پیشرفت رو بنویسم. در ضمن اطلاعات زیر رو از کامیونیتی دارک سولز به دست آوردم.
1: اونی که کنار بون فایر فایرلینک شراین نشسته و اسمش هم نمیدونم (!) به نظرم عاقل ترین شخصیت دارک سولزه. یعنی تنها کسیه که به یه آرامش و درکی از دنیا رسیده و مهم ترین حقیقت کل بازی رو فریاد میزنه: «دیگه دیره»
2: سولیر رسما دیوونه است ها! «خورشید مثل یه پدر مهربون می مونه، میتونم همیشه بهش زل بزنم» شات د فاک آپ بچ! ولی جدا از این فرقه سولیر فرقه پرستندگان خورشیده؟ در ضمن لرد گوین رو خورشید میدونه؟ از اونجایی که انگلیسی بلد نیستم، چندبار شنیدم که از لرد گوین نام برد.
3: تو فایرلینک شراین جایی هست که میشه از طریقش رفت به قبرستان. انتهای اون سالن که کفش هم آب پوشونده، یه مجسمه هست که یه مادر که تو دستاش یه نوزاد هست (مریم مقدس). خب مشکلی نیست، اما مسئله اینجاست که تو کلیسای آندد هم مجسمه همین زن دیده میشه. دقیقا انتهای سالن. یعنی اون مکان داخل فایرلینک شراین هم یه کلیسا بود؟ و اینکه چرا باید آیتم فایر کیپر سول زیر مجسمه باشه؟ در ضمن کلاغی که ما رو آورد هم بالای همونجا نشسته. همون لحظه این ایده به ذهنم رسید که اون کلاغ (من شنیدم که کلاغ در اساطیر ژاپنی نشون دهنده پیام آور خدایان هست) توسط یه الهه بزرگ (که آندد ها در لردران اون رو می پرستیدن) رهبری میشده که ماموریت داشته ما رو به لردران ببره. هرچند تئوری هایی که تو فروم ها خوندم رو ذهنم تاثیر گذاشته اما من هیچ جا اسم و یا تصویری از اون زن داخل کلیسا ندیدم.
4:اون فایر کیپر که نمیتونه حرف بزنه خیلی مرموزه. به گفته ویکی زبون نداره، اما چرا و توسط کی زبونش قطع شده و مهم تر اون چرا زندانیه؟
۱. اسمش Crestfallen Warrior هست و آره، بهترین NPC برای معرفی کردن بازیکن به دنیای لردرانه.
۲. آره، از فرقهی پرستش خورشیده. Gwyn از نخستین شعله قدرت کنترل خورشید و آذرخش رو پیدا کرد و برای همین لقبش شد Lord of Sunlight. وقتی Hollow شد، قدرت خورشید رسید به دخترش و دختر آذرخش رسید به پسرش و خودش تبدیل شد به ارباب خاکستر.
سولیر نیومده دنبال Gwyn. اومده قلمروی Gwyn به دنبال خورشید خودش. این جملهشه:
Now that I am Undead, I have come to this great land, the birthplace of Lord Gwyn, to seek my very own sun!
۳. من دربارهی این قضیه جستجو کردم و توی ردیت ملت گفتن که ظاهراً مجسمههه از لحاظ داستانی و دنیاسازی اهمیت خاصی نداره. کسی چیزی دربارهش نمیدونست.
۴. دلیل اینکه نمیتونه حرف بزنه ناپاک بودنشه، ولی دلیل ناپاک بودنش معلوم نیست. ولی میتونی بعد از Blighttown قابلیت حرف زدنش رو احیا کنی.
امروز دارک سولز رو پلی دادم.
1:چجوری میشه فرقه مون رو عوض کرد؟ من اشتباها عضو راه سفید شدم.
2:فیث روی کدوم نوع از جادو ها تاثیر میزاره و اینتلیجنس رو کدوم؟ مثلا دارک یا پایرومنسی با کدومشونه؟
3:بهترین کلاس جادو محور بازی کدومه؟ من دوست دارم هم با سلاح سرد بجنگنم هم با جادو. ولی ظاهرا کشیش (که من انتخابش کردم) فقط از جادو های هیل (جادو های صلح طلبانه) استفاده میکنه.
4:فرقه ها چه تاثیری تو بازی دارن؟ من شنیده بودم خط داستان دارک ۲ با انتخاب فرقه های مختلف عوض میشه؛ دارک ۱ هم اینجوریه؟
۱. برای عوض کردن فرقه باید با NPC مربوط به اون فرقه صحبت کنی. در ادامهی بازی پیداشون میکنی. ولی کلاً فرقهها بیشتر برای بخش آنلاین بازیان (بخش Summon کردن و Invade کردن بازیکنهای دیگه).
۲. فیث برای اجرای Miracleها لازمه و اینتلجنس برای اجرای Sorceryها. Pyromancyها کلاً به هیچ Statی احتیاج ندارن. هرچند بعضی آیتمهای Intelligenceمحور مثل Bellowing Dragoncrest Ring و Crown of Dusk روش تاثیر اساسی میذارن.
۳. Sorcerer قویترین کلاس جادوگر بازیه. حتی بعضی جاها دیدم بهش میگن درجهسختی آسون مخفی بازی. کشیش جادوهای دمج زن هم داره، ولی هنوز پیداشون نکردی. البته در کل کشیش یکی از کلاسهای سخت بازیه. توصیه میشه دور اول با Sorcerer یا Pyromancer بازی کنی (من خودم با Pyromancer بازی رو تموم کردم)
۴. همونطور که بالاتر گفتم نه. تاثیری رو تجربهی تکنفره ندارن جز شنیدن دیالوگ.
فربد برنامه گذاشتم بشینم دارک سولز رو شروع کنم و تا تمومش نکردم هیچ بازی/فیلم/رمان نخونم/نبینم/پلی ندم.
برنامه ام این بود که دارک سولز ۲ رو بازی کنم، اما الان کنجکاو شدم که ۱ رو بازی کنم یا ۲ رو؟
1 خیلی گرافیک داغون و افت فریم های مشتی داره، در صورتی که ۲ ۶ فریم ثابت و گرافیک فوتوریالیستی داره.
در صورتی که من شنیدم دارک ۲ از نظر داستان و شخصیت ضعیف تر از ۱عه.
اصلاً شک نکن که با ۱ باید شروع کنی.
تو که داشتی بازیاش میکردی. چی شد؟
کاری به شروع کردن ندارم، کدوم بهتره؟
اینقدر بازی شروع کردم و تموم نکردم، دارم دیوونه میشم. جی تی ای سن آندرس رو زور زدم تا مرحله غواصی (اونجا که میگه باید قابلیت نفس کشیدن زیر آب رو تقویت کنی) رفتم. تو عمرم فقط هاتلاین میامی ۱، کاتانا زیرو، کال آف دیوتی مدرن وارفر ۲ و ۳ رو تموم کردم. انگار از یه جای به بعد دل زده میشم. کاپهد رو فقط یه بار بازی کردم.
منم دچار همین بحرانم
از یجایی به بعد دست و دلم به بازی نمیره
آره، متاسفانه این روزها خیلی نسبت به گیم بیحوصله رفتار میکنن. مثلاً داشتیم استریم مارک براون نگاه میکردم وسطش گفت دیالوگهای Hades رو رد میکنه. تو این فاز بودم که مارک براون، تو هم؟
شک نکن دارک سولز ۱.
فربد در کل کمیک چی خوندی و از چه نویسنده هایی؟
چون من خودم عشق کمیکم میپرسم.
کمیک که زیاد خوندم. از آلن مور، فرانک میلر، گارث انیس، گیمن، برایان کی وان، کیرکمن، خودوروفسکی کیمکهای سوپرهیرویی عصر طلایی و نقرهای و به همراه یک عالمه کمیک اقتباسی و فرنچایزمحور مثل استار وارز، کونان بربر، سولومون کین، کال فاتح، نغمهی یخ و آتش و…. و البته کارهای اتوبیوگرافی مثل همین ماوس و Blankets و… بخوام اینجا فهرست کنم طولانی میشه.
توی لیست نویسنده هات دیدم اشاره ای به گرنت موریسون نکردی. خوندی ازش؟ اگه خوندی که هیچی ولی اگه نخوندی حتما ازش بخون.
و راستی میتونی یه کلکسیون شخصی بزنی واسه کمیکایی که خوندی؟
کلکسیون شخصی برای کمیکها هم میخواستم بزنم، ولی بهخاطر وقت زیادی که میگرفت تنبلیم اومد. چون مثلاً به این فکر کردم که باید تمام رانها و مینیسریها و وانشاتهای کمیکهای کونان بربر دارک هاوس رو توش بیارم.
حالا شاید در آینده زدم.
از گرنت موریسون کارهای مهماش رو که بیشتر سوپرهیروییان نخوندم. فکر کنم فقط We3 رو خوندم. حتماً میخونم ازش.
اگه بزنی که عالی میشه.
از موریسون هم حتما بخون. کاره خوب کم نداره.
من به جز مجموعه قیام سرخ و ربات آدم کش علمی تخیلی دیگه ای نخوندم.چی پیشنهاد میدی ؟(ترجیحا علمی تخیلی نرم)
سوال سختیه جواب دادن بهش. چون خیلی چیزها رو میشه پیشنهاد داد. میخوای با Dune یا تلماسه شروع کن. ترجمهش هم منتشر شده و ازش تعریف کردن.
مطمئنی؟
شنیدم خیلی کتاب سنگینی هست.از بین سری جنگ پیرمرد ها و کتاب گستره،کدوم رو پیشنهاد میدی ؟
آره سنگین که هست. ولی نه در اون حد.
اگه دنبال یه چیز سادهخون و سرراستی، شاید جنگ پیرمرد گزینهی بهتری باشه. چون گستره هم اپرای فضایی بزرگ و مفصله و ممکنه حوصلهت نکشه.
به لطف کاربر amirh بخش کامنت های سایت جون گرفته.
چاکرم:)
https://3feed.ir/lovecraft-on-star-wars/
چی میشد اگه استاروارز اینجوری ساخته میشد!!!
این یکی از مقالههای ترجمهای باحال سفیده. ولی ترکیب استار وارز و لاوکرفت ساخته شده. اسمش هست Warhammer 40000.
https://www.youtube.com/playlist?list=PLcZXTKrAcKm_KEQmK1tef-Bkn2yTpQHyL
اینو میشناسی؟
Mike’s Book Reviews؟ نه، نمیشناسم.
اینستاگرام که فیلتر شد!
سلام فربد.
امیدوارم سلامت باشی و در ۲۴ ساعت اخیر تحت حملات کطولحو و آزاتوث نبوده باشی. چه خبر؟ کمیک چطور پیش میره؟ برنینگ کروم چطور پیش میره؟
از تروشات ذهنی یک بیکار علاف!
سلام امیر.
همین یک ساعت پیش کار ۱۲مین کمیک رو تموم کردم و تحویلش دادم. Burning Chrome رو بهخاطر کمیکها نبردم جلو خیلی. صفحهی ۷۰م از ۱۹۰.
عجب.
12 امین کمیک؟
خسته نباشی واقعا، براوو. میتونی اسم یکی از این ۱۲ تا رو بگی اینجا یا نه؟
آره. البته ۱۲تا کمیک مجزا. صرفاً دوازدهتا آرک. حالا این آرکها میتونن داستان مستقل و مجزا باشن، یا صرفاً ۶ شمارهی مجموعهبندیشده از یه داستان بزرگتر.
آره، واقعاً تو این مدت خیلی ترجمه کردم. کار سنگینی بود، ولی ارزشش رو داشت.
ترجیح میدم سورپریز بمونن. ولی اسم یکیشون رو میگم:
Star Wars: Darth Vader – Dark Lord of the Sith از چارلز سول. تا حالا از ۲۵ شماره ۱۸ شمارهش رو ترجمه کردم و تحویل دادم. ولی اینکه کی چاپ بشن نمیدونم.
الحق که زحمت میکشی.
خسته نباشی هانی.
و دارث ویدر واقعا عالیه.
18 شماره؟؟؟
واقعا چشمام چهارتا شد.
اره همون سورپریز بمونه بقیش بهتره:)))
بازم خسته نباشی.
آره، خیلی کمیک مشتیایه. جالب اینجاست که من خودم به انتشارات پیشنهادش دادم، ولی اونا گفتن باید طبق لیست پیش بریم. بعد که لیستو بهم دادن، دیدم که نهتنها این کمیک جزوشه، بلکه نوبت ترجمهش هم بود. خیلی چسبید.
مرسی.
سلام فربد برات فرستادم. دستتم درد نکنه. اگر میتونی امروز بهم جواب بده چرا که فردا باید بدمش.مرسی.
سلام پیام. جواب دادم.
فربد جان تلگرام داری؟
اگه داری میتونی ایدیش رو اینجا بذاری؟
من میتونم اونجا بهت پیغام بدم؟
البته الان نه ولی خب حتما یه روزی تجربیات و دانشت به کارم میاد.
سلام امیرعلی.
البته.
آیدیم اینه:
https://telegram.me/AaronTulus
خیلی ممنون
http://1000tu.ir/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%db%8c%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d9%86%db%8c-%d8%a2%d9%82%d8%a7%e2%80%8c%d8%ac%d8%a7%d9%86/#prettyPhoto
چرا بهزاد قدیمی نمیتونه یه داستانی بنویسه بتونیم مثل آدم بخونیم؟ شبیه فیلم های دیوید لینچ شده که تو هر پارگراف اندازه ۸۰۰ صفحه معنا داره!
بهزاد قدیمی از هر دو نوع داستان مینویسه. چه معناگرا، چه سرراست. این یکی از معناگراهاست، ولی توی سرراستها هم ردپایی از معناگرایی دیده میشه گاهی.
سلام فربد. من میتونم برات یه متنی بفرستم و برام نگاهش بکنی و بهترش بکنی از نظر گرامر و غیره. متنش کوتاهه و در حد نصف صفحست. اگر اره شنبه من برات میفرستم.
سلام.
آره، میتونی.
چرا هیچ کسی هیچی نمیگه!
بابا من افسرده شدم؛ کل دلخوشی من فقط همین سایت بود.
نقدم واسه کمیک واچمن رو خوندی؟
توی کلکسیون ادبیاته.
وقت کردی بخون و خوشحال میشم نظرتو بشنوم.
منم نظرم اینه که برو نقد امیرعلی رو بخون دربارهی واچمن و اگه واچمن نخوندی بخونش. ترجمهی عالیای هم ازش موجوده.
تولدت مبارک…
😀
مرسی مسی جون.
https://www.instagram.com/p/CG5b1umpoVl/
یه سوال بهزاد قدیمی اصلا وجود خارجی داره؟
من کلا یا از پشت ماسک دیدمش یا از پشت این قاب هالووینی!
اینجا توی لایو معرفی کتاب جدیدش میتونه بدون ماسک ببینیش:
https://www.instagram.com/p/CGkgZHFp_TD/
تولد فربد اذسن عزیز، یکی از بهترین نویسنده هایی که من باهاشون اشنایی دارم مبارک.
ایشالا ۱۲۸ ساله شی مرد.
مرسی امیرعلی. لطف داری به من.
بیست و هشت سال پیش در چنین روزی فربد آذسن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود…
تولدت مبارک!!
Happy Birthday man!
امیدوارم حالا که وارد سن ۲۹ سالگی شدی (۲۸، ۲۹، ۳۰؟ چرا هیچوقت نفهمیدم به کدومش وارد می شه، از کدوم خارج)، بیشتر بنویسی و منتشر کنی. امیدوارم سن جدید، بهانه ای برای عصری جدید باشه (اه، چقدر سانتی مانتال!).
چه حسی داری که داری پیرتر میشی؟ ۱۱ سال آینده هم مثل چشم به هم زدن میگذره و به خودت میای و می بینی الان ۴۰ ساله شدی؛ هیچی از انرژی جوونییت نمونده (دارم سعی میکنم قشنگ تولدت رو زهرمارت کنم ها!).
۲۸ سال پیش در چنین روزی، فربد آذسن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود…
من خودم رو ۲۷ ساله حساب میکنم.
مرسی امیر. مسلماً حس خوبی ندارم. احساس میکنم اونطور که باید و شاید از جوونیم استفاده نکردم و دیگه داره تموم میشه. کلاً منم از همون آدمام که روز تولدم دقیقاً به این چیزا فکر میکنم (یک سال به مرگت نزدیکتر شدی!) و کلاً با بحران وجودی برای من همراهه.
میدونم داری شوخی میکنی، ولی لازمه تاکید کنم که در خانوادهی مذهبی چشم به جهان نگشودم. :))
منم تبریک میگم فربد و ارزوی بهترین ها رو برات میکنم.
دقیقا حسرتت از چه چیزی هست. چه کاری رو انجام ندادی که میتونستی انجام بدی.
مرسی پیام.
نمیدونم. شاید میتونستم یکم اجتماعیتر باشم و حلقهی اجتماعی قویتری داشته باشم. ولی خب با توجه به اینکه الان هم میلی به انجام این کار ندارم، شاید نیازی به حسرت خوردن نباشه.
راستش اصلاً نمیدونم حسرت چی دارم دقیقاً. فکر کنم آدم هر کاری انجام بده، آخر سر حسرت اون کارهایی که انجام نداده به دلش میمونه. شاید حسرت خود جوونی که از دست رفته، فارغ از کارهایی که انجام دادی و ندادی.
ولی در کل جواب دقیقی به این سوال ندارم. حس مبهمیه.
منم میخواستم از همین جمله «یه سال به مرگت نزدیک تر شدی» استفاده کنم، ولی گفتم شاید ناراحت بشی.
تا حالا شبکه قرآن نگاه کردی؟ فربد آذسن که بود و چه کرد…
من حتی اگه قاری قرآن هم بودم، با این اسم و فامیل احتمالاً شبکه قرآن رام نمیدادن. :))
:))))))))))))
قالب سایت چرا اینجوری شده؟
منظورم راست به چپ شدن آخرین مطالبه؟ بهخاطر آپدیت شدن افزونه. درستش اینه. البته یکم طول میکشه بهش عادت کنیم و نمیشه برش گردوند.
https://westeros.ir/game-of-thrones-showrunners-reveal-alternate-night-king-killers-jon-snow-brienne-hound/
من: 😐😐😐😐😐
بنیاف و وایس: 😛😛😛😛😛
من: 😶😶😶😶😶
بنیاف و وایس: 😀😀😀😀😀😀
من: 🤐🤐🤐🤐🤐🤐🤐
بنیاف و وایس: 😈😈😈😈😈
«ما نمی خواستیم که جان شاه شب را بکشد چون جان همیشه در پایان ناجی ماجرا بود.» وای خدا عجب سمی بود این جمله؛ یعنی اینا تنها چیزی که از کلیشه شکستن فهمیدن، همین بوده؟
” گزینه بعدی سمول تارلی بود از آن جا که سمول شمشیر خانوادگیاش یعنی (Heartsbane) را در دست داشت اما سمول شمشیر را به سر جورا مورمونت داد تا از آن برای محافظت از ملکه خودش یعنی دنریس تارگرین در مقابل وایت واکرها استفاده کند.”
خب پس خیلی بدتر از این می تونست بشه :))
من شخصا به نظرم اینکه اریا نایت کینگ رو کشت فاجعه نبود , ولی اینکه جان “هیچ” نقشی تو کشتنش نداشت قضیه رو فاجعه می کرد. اگه می تونستن نشون بودن که جان هم کاری غیر از داد زدن سر اژدها میکنه بهتر میشد.
بحث اصلا سر این نیست که آریا نایت کینگ رو می کشت یا یه نفر دیگه؛ بحث اینه که براساس عشق خودشون داستان مینویسن، نه بر اساس روند ارگانیک داستان.
اصلا مشکل سر لانگ نایت و مرگ نایت کینگ نبود، از فصل ۷ (و اگر شایعات رو باور کنیم فصل ۵) گور گات کنده شده بود. فصل هشت فقط به مردم نشون داد که گات یه درام شخصیت محور نیست، بلکه صرفا یه فن سرویسه پر از داستان های عشقی آبکی (جان و دنی) و صحنه های جنسی بی مورده. من کم کم دارم به این نتیجه میرسم که هر چی سریال/رمان/فیلم پرطرفدار تر مضخرف تر. گات در کنار فیلم های مارول و لفت اورز و سوپرانوز این رو به من ثابت کرد. لفت اورز واقعا یکی از کم بینده ترین و برترین سریال های تاریخه. کی الان سوپرانوز رو میشناسه؟ به همین دلیل هم هست که hbo کار دیوید چیس رو خراب نکرد. دیوید چیس تو سوپرانوز تا لحظه آخر پای چشم اندازش برای حماسه ای که خلق کرده بود، موند؛ حتی اگر پایان بندی شاهکارش خیلی ها رو ناراضی کنه. تام پروتا و دیمون لیندولف نیومدن فلسفه داستان رو بخاطر جذب مخاطب بیشتر از بین ببرن.
آره، این موضوع قابلتامله که شاید محبوب شدن یه فرنچایز لزوماً اتفاق خوبی نداشته باشه در درازمدت. اینقدر دیسکورس و انتظار پشتش ایجاد میشه که خالق اثر، که خودش وسط این آشوب قرار داره، بهسختی ممکنه تحتتاثیر قرار نگیره.
بابا مشکل خیلی عمقیتر از اینا بود که کی نایت کینگ رو کشت. با اون وضع شتابزدهای که وارد وستروس شدن و کلکشون کنده شد، هرکی میکشتشون باز هم قضیه افتضاح از آب درمیاومد.
کلاً فصل هشتم هیچ راهی برای رستگاری نداشت. It was doomed to fail.
https://arkhamarchivist.com/ebook/The%20Complete%20Works%20of%20H.P.%20Lovecraft.pdf
همه ی داستان های لاوکرفت اینجان؟
همهی داستانهای اصلیش و هر چیزی که یه طرفدار عادی لازمه بخونه آره. ولی مجموعه آثار لاوکرفت (که شامل شعرهای روایی، نامه، مقاله، داستانهای Ghost writerشده و… میشه) خیلی بیشتر از این حرفهاست.
یه نکته خیلی برای من درمورد جرج مارتین جالبه که آثارش قبل از نغمه یخ و آتش اصلا مورد توجه واقع نشدند. حتی با وجود اینکه گات اسم مارتین رو سر زبون ها انداخت، اثر مشهوری به جز نغمه تو کارنامه ش نداره. کسی که انقدر داستان نویس خوبی نبوده که مشهور بشه (هرچند که همیشه پرفروش شده نشانه خوب بودن نیست مثل دارن شان)، یه اثری رو منتشر کرده که نثرش انقدر خوبه.
البته با اینکه نثر مارتین خوبه، ولی بهنظرم دلیل معروف بودن نغمه پیرنگ پیچیده و شخصیتپردازیشه، نه نثرش.
https://www.zoomg.ir/2017/8/26/185547/joker–history–death-of-the-clown/
https://www.zoomg.ir/2017/9/17/186403/joker-history-the-age-of-ignorance/
https://www.zoomg.ir/2017/10/8/217181/joker-history-the-red-hood/
https://www.zoomg.ir/2017/10/22/217656/joker-history-five-way-revenge/
https://www.zoomg.ir/2017/10/31/237982/joker-history-the-dark-knight-returns/
https://www.zoomg.ir/2017/11/8/248341/joker-history-the-killing-joke/
https://www.zoomg.ir/2017/11/16/248628/joker-history-arkham-asylum/
https://www.zoomg.ir/2017/11/23/258861/joker-history-arkham-asylum-part-2/
https://www.zoomg.ir/2017/12/4/259218/joker-history-arkham-asylum-part-3/
https://www.zoomg.ir/2017/12/14/269645/joker-history-death-of-the-family-part-1/
https://www.zoomg.ir/2017/12/22/269894/joker-history-death-of-the-family-part-2/
آیا به زومجی ایمان نیاورده اید؟
بیشتر از همه دوست دارم بنایی خطرناک بر روی زمینی خطرناک و مرگ خاندان رو بخونم.
من مدتهاست که به زومجی و مطالب طولانی و همهجانبهشون ایمان آوردم. انرژی مثبت به سمت نویسندههاش.
https://www.zoomg.ir/2020/9/15/329261/half-life-2-invisible-tutorial/#2091270
زومجی شروع کرده به ترجمه جعبه ابزار بازیسازان
شروع نکرد، فقط یکی از چیزهایی که در نظر یونس بهرامی جالب به نظر میرسیدن رو ترجمه کرده.
تا جایی که دیدم همین یه مورده.
https://comicsquad.ir/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-10-%d8%a7%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%ac%db%8c%d9%86-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d8%ac%d9%88%da%a9%d8%b1/
کدومش جالب تره؟
(مسلما شماره ۴)
به نظر من اوریجینی که الن مور کبیر برای جوکر خلق کرد بی نظیر بود.
ولی خب این که جوکر همون الفرده، که این ساخته ی نیل گیمنه، خیلی میتونه جذاب باشه.
همونطور که مقاله هم گفت،
All it takes is one bad day.
و جوکر توی کیلینگ جوک دقیقا یک ۲۴ ساعت بد رو تجربه کرد!
ممنون که به اشتراک گذاشتیش. مقالهی جالبی بود.
قبول دارم ۴ جالبترین داستان خاستگاهه، ولی به نظرم ۲ «جوکرترین» داستان خاستگاهه.
واقعا من ۴ رو دیدم ترکیدم! چرا اینقدر خفن و در عین حال رتبه پایینی داره و خود نویسنده مطلب هم روی خوشی بهش نشون نداد. من همون لحظه یه ایده ای به ذهنم رسید: مردی که عضو یا سردسته باند ردهود بوده و یه روز یه شیطان باستانی درش حلول میکنه. خیلی چیز خفنیه یا شاید بخاطر این باشه که من طرفدار ژانر فانتزی و وحشتی که تم فانتزی بالا داشته باشه، هستم. این ایده تا حدی تو دارک نایت (برترین فیلم ابرقهرمانی) هم استفاده شد. جوکر تو دارک نایت رسما یه شیطان فضایی رندال فلگ ماننده که یهو ظهور میکنه (کارت شناسایی نداره، اثر انگشتش توضیحی درمورد هویتش نمیده و … میتونه نشونه این باشه جوکر از دل تاریک ترین و پست ترین بخش های گاتهام اومده، اما همزمان میتونه نشون دهنده این باشه که جوکر خارج چارچوب انسانیه).
به نظرم خیلی ایده اینکه آلفرد همون جوکر باشه مسخره ست (مخصوصا در مقایسه با ۴ و ۲). یعنی تنها توجیهی که میتونم براش بیارم اینه که نیل گیمن میخواسته در یک حرکت متا فیکشن وار واقعا پوچ بودن جوکر رو نشون بده.
واقعاً ایدهی ۴، خصوصاً اینجوری که تو توصیفش کردی، خیلی هیجانانگیز به نظر میرسه. کلاً من از شخصیتهایی که توی بستر رئال وجودیت دارن، ولی اینقدر عجیبن که انگار تو اون بستر نمیگنجن و بهناچار باید براشون یه توجیه ماوراءطبیعه پیدا کرد، علاقهی خاصی دارم.
مثلاً شخصیت قاضی توی Blood Meridian هم همچین حسی داره. با اینکه رمان بسیار رئال و تاریخیه ولی طرف از شدت پلیدی و ویرد بودن انگار یه جور اهریمنه که به دنیای واقعی راه پیدا کرده. این ایدهی جوکر شیطانی هم منو یاد این انداخت.
جذابیت جوکر (که تو کیلینگ جوک و فیلم جوکر از بین رفته بود و تو شوالیه تاریکی تقویت شده بود) اینه که بیشتر از یه شخص در حقیقت پرسونای فیزیکی شرارته؛ یه چیزی تو مایه های پنی وایز (اصلا بعید نیست که نویسنده های دهه ۸۰ از it تاثیر گرفته باشن چون اون موقع تبدیل به یه بمب فرهنگی شده بود).
https://comicsquad.ir/%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d8%ac%d9%88%da%a9%d8%b1-%d8%a7%d8%b2-%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87-%da%af%d8%b1%d9%86%d8%aa-%d9%85%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%b3%d9%88%d9%86/
اینجا هم یه ذره در مورد جوکر ماورالطبیعه (جوکر کیهانی) توضیح داده.
من با ایدهای که انتهای این مقاله مطرح میشه (و تا حدودی ایدهی آلن مور هم هست) یعنی خاستگاه مشخص نداشتن جوکر حال میکنم. یعنی اینکه خودش عمداً یه داستان متفاوت از اینکه چطور جوکر شد تعریف کنه. That’s more interesting.
من یه ذره با کیلینگ جوک مشکل دارم و مشکلم هم اینه که مرموز بودن و حتی ابهت جوکر رو از بین برده بود.
به نظرم این انتقاد بهش وارد نیست. چون تو هیچوقت نمیدونی حرفایی که جوکر دربارهی خودش میزنه حقیقته یا نه. همچنان مرموز میمونه.
https://www.zoomg.ir/2019/3/23/302078/stark-house-secrets-and-night-king-plan/
https://www.zoomg.ir/2019/3/21/301814/game-of-thrones-raegar-targaryan-analysis/
الان یکم دیر نیست برای به اشتراک گذاشتن این مطالب؟
من دستم خورد این فرستاده شد، وگرنه چند تا پست دیگه هم از زومجی قرار بود باشن.
چرا دیر باشه؟ مقاله خوندن زمان نداره، ممکنه من برم سی ساله دیگه مطالب مربوط به کرونا رو بخونم و تازه کلی هم با خاطره هام حال کنم.
در ضمن باد های زمستان هنوز نیومده و حتی اگر هم بیاد باید تا سال ۲۰۴۱ صبر کنیم تا رویای بهار بیاد! پس تا سال ۲۰۴۱ این مقالات معتبره!
به طور کلی درست میگی، ولی خب فصل هشتم افتضاح GoT ذوق منو نسبت به خوندن این نظریهها کور کرد.
تو سفید کاغذی چی ترجمه کردی؟
(منظورم شماره آخرشه.)
ترجمهی شعر وولوسپا (Völuspá) از ادای شاعرانه (The Poetic Edda). این شعر به داستان آفرینش دنیا از دید اساطیر اسکاندیناوی میپردازه.
میتونی بهم بگی ترجمه متن زیر چی میشه؟
Outside the street’s on fire
In a real death waltz
Between what’s flesh and fantasy
And the poets down here
Don’t write nothin at all
They just stand back and let it all be
And in the quick of the night
They reach for their moment
And try to make an honest stand
But they wind up wounded
Not even dead
Tonight in Jungle Land.
—Bruce Springsteen
And it was clear she couldn’t go on!
The door was opened and the wind appeared,
The candles blew and then disappeared,
The curtains flew and then he appeared,
Said, “Don’t be afraid,
Come on, Mary,”
And she had no fear
And she ran to him
And they started to fly …
She had taken his hand …
“Come on, Mary;
Don’t fear the Reaper!”
—Blue Öyster Cult
WHAT’S THAT SPELL?
WHAT’S THAT SPELL?
WHAT’S THAT SPELL?
—Country Joe and the Fish
پ.ن:خیلی که طولانی نیست؟
ترجمهش این میشه:
آن بیرون خیابان در آتش میسوزد
در والتس مرگ جانانه
بین واقعیت و خیال
و شاعران این پایین
چیزی نمینویسند
جایی آن عقب میایستند و عین خیالشان نیست
و شب که فرا رسد
بالاخره خودی نشان میدهند
و از صمیم قلب ایستادگی میکنند
ولی زخمی خواهند شد
حتی از مرگ هم محروم میانند.
امشب در سرزمین جنگلی
بروس اسپرینگستین
و معلوم بود که او نمیتواند ادامه دهد
در باز شد و باد وزید
شمعها خاموش و سپس ناپدید شدند
پردهها به اهتزار درآمدند و بعد او ظهور کرد
گفت: «نترس»
«با من بیا مری»
و ترس مری ریخت
و به سمت او دوید
و آنها با هم پرواز کردند
مری دستش را گرفت
«با من بیا مری»
«از فرشتهی مرگ نترس»
-فرقهی مروارید آبی
آن طلسم چیست؟
آن طلسم چیست؟
آن طلسم چیست؟
– کانتری جو اند د فیش (ترجمهی تحتاللفظی: جو کانتریخون و ماهیها)
https://www.dideo.ir/
این واقعیه؟ یعنی میشه ویدیو های یوتیوب رو اینجا ببینیم یا فقط یه حربه تبلیغاتیه (هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی از کلمه حربه استفاده کنم).
من چک کردم. آره، واقعاً میشه. ولی تعداد ویدئوهاش خیلی محدوده. یعنی انگار ۱٪ ویدئوهای یوتوب توی سایتش گنجونده شده. مثلاً من کانال مارک براون رو سرچ کردم و از بین صد و خوردهای ویدئو فقط ۹ تاش موجود بود.
https://www.dideo.ir/ch/yt/UCqJ-Xo29CKyLTjn6z2XwYAw/game-maker%27s-toolkit
جسارتا فک کنم شما گزینه نمایش بیشتر رو نزدید، ۴۹ تا از ویدیو های مارک براون موجود بود که بازم کمه
اوه! حق با توئه.
Heyo. :))
Thought I said hi to an old friend. How are you doing?
بهبه، ببینید کی اینجاست. ویجیلنتی سادهلوح. :))
من خوبم آقا. بعد از یه مدت تولید محتوای طوفانی برای دیجیکالا، الان چندتا پروژهی ترجمهی کاغذی قبول کردم که سرگرم اونام. یکیشون هم سخته (Burning Chrome by William Gibson). برای همین تعداد پستهای سایت کم شده.
تو چطوری؟
چند تا پروژه کاغذی؟ یعنی باز ما باید منتظر بمونیم برای مقاله جدید؟ ننننننننننننننننننننههههههههههههه😰😰😰😰😰!!!!!!!!!!!!
َAh, that old name. :))
آره، نگاه کردم دیدم آخرین پست واسه تیر ماهه گفتم چه شده تو را. :))
ولی شت، نایس. ویلیام گیبسون باید هم سخت باشه، گرچه خب من برنینگ کروم رو نخوندم. :))
من والا یه novella تو ذهنم دارم که قراره با یه پروژه دیگه پیرش کنم و یه ep هم هست… یه سری برنامهها برای خودم ریختم و فقط امیدوارم خوب پیش برن قضایا. :)))
برات بفرستم epام رو؟ بدم نمیاد بدونم نظرت رو.
Sure thing. Let’s see how you have progressed.
Oooh, let’s see. :))
من دیشب برندگان جایزه نوفه رو دیدم و به این نتیجه رسیدم که جایزه نوفه و سفید و مجموعه ادبیات ژانری نشر پیدایش به زحمت میتونه ادبیات گمانه زن ایران رو بیاره تو جریان اصلی و بیشتر برای نردها و آدم های عینکی و موفرفریه (!). استاد(🤔🤔🤔🤔🤔🤔)، چه کنیم تا ملت ایران ادبیات گمانه زن بخونن؟
به نظر من تنها راهش نوشتن یه کتاب خفن و پرفروشه. میدونم این حرف شاید کلیشهای باشه، ولی همیشه همین بوده.
مثلاً تو دههی نود هم آمار کتابخونی بین نوجوونا و جوونا پایین بود، بعد هری پاتر منتشر شد و کلاً ورق برگشت. ادبیات گمانهزن ایران هم به یه اثری در حد و اندازهی هری پاتر احتیاج داره.
هرچند این آثاری که الان منتشر میشن هم باید منتشر بشن تا نهایتاً به اون هری پاتره ختم بشن. کلاً سنت گمانهزن باید در ایران به وجود بیاد تا در بسترش شاهکارهای پرفروش و تاثیرگذار خلق بشه.
سنت مشهور شدن فانتزی با چی شروع شد؟ کونان بربر؟ ارباب حلقه ها؟
مشکل من با آثاری که دارن منتشر میشن این نیست که خوب نیستن، بلکه مشکل من اینه که بیش از اندازه خوب هستند. همین هیولا ساز دمشقی واقعا نمیتونه مردم رو جذب کنه، بلکه بیشتر به سمت ادبیات فاخر متمایله. ما نیاز به یه رمان فانتزی/تریلر/وحشت/علمی تخیلی سرراست هیجان انگیز پر از بزن بزن (به قول خودت سطحی) نیاز داریم. با توجه به شناختی که با استفاده مقاله هات ازت پیدا کردم، به تو هم امیدی نیست.
فانتزی با ارباب حلقهها معروف شد. کونان بربر دههی هفتاد و همزمان با انتشار کمیکهای مارول خیلی معروف شد. قبلش فقط بین جماعت فانتزیخون معروف بود.
اتفاقاً من باهات موافقم و توی جمعهای سفید و آکادمی فانتزی موضع من نوشتن آثار گمانهزنی بود که علاوه بر ارزش ادبی، جذابیت عامهپسندانه نیز داشته باشن (این دوتا ویژگی با هم متضاد نیستن).
من هم برخلاف تصورت هر ایدهای که برای داستان نوشتن دارم، بهشدت پیرنگمحوره. یعنی من اگه نویسنده بشم، هدف اولم خلق یه داستان جذاب و باحاله. ولی خب هنوز جدی نرفتم سراغ نوشتن.
یه جورایی میشه با پارسیان و من مقایسه کرد. تنها اثر فانتزی که به ذهنم میرسه که بین فانتزی خون ها معروفه همینه.
ارزش ادبی هم نداشت، نداشت، فقط بتونه انقدر مخاطب جلب کنه که مردم رو بشونه پایه ادبیات فانتزی/وحشت/علمی تخیلی و بستری فراهم کنه برای نوشته شدن آثار بهتر و بزرگتری که اونا ارزش ادبی بالای دارند. تقریبا مثل هری پاتر و آثاری ساخته شدن ساب ژانر یانگ ادالت (من خودم از این ژانر بدم میاد، یادمه وقتی کتاب اول نغمه رو باز کردم و متوجه شدم که شخصیت اصلیش یه پسر (برن) هفت ساله س (درحالی که نبود)،میخواستم ولش کنم (من با قوانین ادبیات فارسی دقیق آشنا نیستم (خاک بر سر من!) پس آیا مشکلی نداره که داخل گیومه، گیومه باز کنیم؟)) و یا در یک مثال دیگه ارباب حلقه هایی که به نوشته شدن نغمه و نخستین قانون و استورم لایت منجر شد.
متوجهم، تو یه «همهچیزخونی»ی ولی من فکر میکردم که کسی که برج جی جی بالارد رو دوست داشته باشه و یا یه مزخرف خالص رو (منظورم زامبیه البته فقط جلد اول) بخاطر اشاره به مسائل نژادپرستی و فساد سیاستمداران انگلیسی دوست داشته باشه، نمیتونه از آثار «سطحی» مثل آثار دن براون لذت ببره.
آره، پارسیان و من نزدیکترین گزینه به ایدهآل «کتاب پرفروش و پرطرفدار ژانری ایرانی» هست. ولی خب اون کتابی رو که قشنگ بترکونه و پتانسیل تبدیل شدن به یه مگا فرنچایز رو داشته باشه هنوز نداشتیم. البته نمیدونم که تو فضای فعلی هم همچین کتابی قابل تولید باشه یا نه.
من آثار دن براون رو نخوندم. فقط فیلم راز داوینچی رو دیدم و ازش بدم نیومد، ولی به نظرم فراموششدنی بود. تعجب کردم که همچین فیلم و داستانی اینقدر سر و صدا به پا کرده.
پ.ن.: داخل پرانتز هم میشه پرانتز باز کرد.
منظورم از پارسیان و من یه چیزی شبیه کونان بربر بود تا یه مگا فرنچایز مثل ارباب حلقه ها. البته این که بگیم وضعیت اون موقع غرب مثل الان ایران بود درست نیست. این که میگی آثاری که قبل لوتر نوشته شدن فقط بین فانتزی خون ها معروف بودن، درسته؛ اما باید در نظر بگیری جمع فانتزی خون های آمریکایی و انگلیسی خیلی گسترده بود. مجلات عامه پسند مثل متال هرلنت و هوی متال چاپ میشدن و داستان های ترسناک مثل دراکولا مخاطب زیادی داشتند. درسته که آثار فانتزی اون موقع توسط منتقدان ادبی جدی گرفته نمیشدن، اما مردم میخوندنشون (تقریبا مثل رمان های عاشقانه ایرانی).
چرا فکر میکنی تو بستر نمیشه کتاب پر فروش تولید کرد؟ یه ذره بیشتر توضیح میدی؟
من کد داوینچی رو نخوندم (چند صفحه اولش اصلا جذبم نکرد)، اما فرشتگان و شیاطین و نماد گمشده رو خوندم و اصلا نماد گمشده یکی از لذت بخش ترین تجربه های تریلرم بود. اما این مشکل فراموش شدنی بودن رو کاملا باهات موافقم. جذابیت داستان به پلات توییست هاش بود و وقتی لو میرفت داستان جذابیتش رو از دست میداد (مثل آثار سیدنی شلدون) و الان نمیتونم دوباره بخونمش (من طوفان شمشیر ها رو با ۹۷۳ صفحه سه بار خوندم، پس مشکل از من نیست)، اما در جای خودش هیجان زیادی داشت.
من دارم دربارهی دههی پنجاه و شصت صحبت میکنم. از دههی هفتاد بهلطف D&D و شانارا و ارباب حلقهها فانتزی وارد جریان اصلی شده بود و متال هرلنت و هوی متال هم مال همین دههست.
توضیحش سادهست. ارشاد خیلی مانع بزرگیه برای نوشته شدن خیلی از کتابا. به نظرم لازمهی نوشته شدن یه کتاب پرفروش و فاخر اینه که مجبور نباشی اخلاقیات کتابت رو به کسی توضیح بدی یا خودت رو سانسور کنی. کلاً به خاطر تیغ سانسور خیلی از کسایی که پتانسیل نوشتن چنین کتابی رو دارن، به کار دیگهای مشغولن.
اوه، سوتی دادم. منظورم مجلاتی مثل The Arkham Sampler، Weird Talesو کمیکهای EC comics بود (حقیقش اون موقع حال نداشتم ویکیپدیا رو چک کنم).
شانارا؟ جالبه که تو ایران خیلی مشهور نیست.
یه بخشی از ذهنم به اسم آقای «هر اتفاقی که بیافته پشتش یه توطئه ای هست» هی داره تو گوشم نجوا میکنه که اگه یه کتابی پرفروش نشه ارشاد بهش گیر نمیده (خلاصه داستان رزونانس:«دانشمندی بهنام اسرافیل تقی اف به اسناد مهمی دست یافته که ثابت میکند کل تاریخ و هرآنچه ما خاطره میپنداریم، واقعی نیست؛ بلکه همگی شبکه ای ساختگی از اطلاعات است که به دست سایه ها ساخته شده است.» همین برای سکته دسته جمعی روحانیون و مراجع تقلید کافیه). امیدوارم فقط جزئی از چرت و پرت های مداوم آقای «هر اتفاقی که بیافته پشتش یه توطئه ای هست» باشه، ولی اگر واقعی باشه خیلی اتفاق وحشتناک و ۱۹۸۴ی هست.
شانارا الان زیاد اثر جذابی به نظر نمیرسه. بیشتر برای دورهی خودش پیشرو بود تا یه اثر کلاسیک واقعی.
حدسی که میزنی تا حدی درسته. یعنی ساز و کار سانسور تو هر جای دنیا اینه که به چیزایی که مشخصه کمتر بهشون توجه میشه، کمتر گیر میده. در واقع بروس استرلینگ تو مقدمهی کتاب Burning Chrome میگه که یکی از دلایلی که اونها میتونستن تو بستر علمیتخیلی هر حرف جنجالیای بزنن و هر ایدهی تابویی رو مطرح کنن، واسه این بود که کسی علمیتخیلی رو جدی نمیگرفت.
https://3feed.ir/zombie-apocalypse-plan/
کامنت ها رو بخون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من اولش فکر کردم دارن شوخی میکنن، اما الان دیگه به عقل خودم شک کردم.
😂
زیاد جدی نگیر
نظرات رو ولش .
اگه اینا آینده های این مملکتند با این حجم از غلط املایی پس همون خوشا آخرالزمان زامبی .
وای بخش نظرات این پسته اسپم خالصه. من هروقت میرفتم تو سفید بخش «آخرین نظرات» پر شده بود از کامنتهای این پست که با خوندنشون احساس میکردم سلولهای مغزیم دارن تجزیه میشن.
«نامشخس
سلام یک خبر تازه بری همهی اونای که از زا مبی ها می ترسن من تو یکی آزمایشگاه آمریکا کار می کنم که فهمیدم آمریکا سر یک نو ویروس به اسم T-Zکار می کنه . اونا گفتن قرار اگر ایران چیزای که ازش مخانو انجام نده ویروسT-Zرو ایران امتحان می کنن واز اون بد تر فهمیدم او ویروس انسان به یه موجود به نام زامبی تبدیل می کنه . تاریخ انتشار ۲۰۲۱ محل انتشار 👈ایران. تهران 👉»
کمرم شکست با این کامنت!!!!!!!! اینا گریه داره!!!!!!!!!💔💔💔💔💔💔💔💔
در کمال شرمندگی باید اعلام کنم که دارم میترکم، باید بیام اینجا غم هامو خالی کنم.
«راستی من مشتاقم که با دوستانی که زامبی باز هستند همکاری کنم. من تو فارس هستم اینم شماره تلفنمه ۰۹۳۸۰۰۸۴۷۷۶
خواهشا زنگ نزنید. فقط رمز ۸۸۸۸ رو به واتساپم ارسال کنید من معمولا همیشه آنلاینم. میتونیم یه گروه از سراسر ایران جمع کنیم پس اگه واقعا دوست دارید به جمع قاتلان زامبی های بپیوندید، این واژه ۸۸۸۸ رو به واتساپم ارسال کنید. البته نام و نام خانوادگی و سن خودتون رو هم بگید. اگه هم دوست دارید به وبلاگم برید.» زامبی باز!؟ قاتلان زامبی!؟
«اگه میخواهید با من زامبی کشی کنید و برای ظهور آخر زمان زامبی ها برنامه ریزی کنید یه سر به کانال من بزنید اسمشم اینه (زامبی قاتل مرده) فارسی بنویسید باشه بای دوستان گل گلاب☺️😁» وای خدا، اینا از تیمارستان فرار کردن؟
«عرفان
میتونیم ماسک ضد تشعشعات شیمیایی بزنیم. ارزونه تو اینترنت هم هست از ۲ و نیم تومن داره تا بگیر برو بالا. خودش هم یکبار مصرف نیست که فقط کافیه فیلترشو عوض کنی. وقتی هم میخوای فیلتر عوض کنی، برای اینکه هوا واردش نشه، اون گروناش، خود به خود تا فیلتر بعدی رو نذاری نمیتونی نفس بکشی و هوا وارد نمیشه. اما اگه هم بخواد از طریق هوا منتقل بشه خیلی انسان دوام نمیاره و دیر یا زود میمیره …» من کاری ندارم ولی چقدر روش هاشون علمیه!
«ممنون ازسعالتون اگه کسی سعال داره بپرسه» سعال؟ سعال؟ اشک میریزم.
«همین الانم تو ایران کلی زامبی داریم کافیه بگی مثلا قرار برنج گرون بشه از فردا مردم عین زامبیا حمله میکنن حتی نمیزارن ساقه برنج تازه کشت شده هم رو زمین بمونه😐😐تو حالا فرض کن زامبیا حمله کنن این ملت وحشیو ک ببینن خودشون پشماشون فر میخوره میگورخن بر میگردن😑😑😑» تنها کامنت منطقی. درود بر شرفت ایرانی!
«آقا من که تو خاب میبینم که زامبیا همله کردن و من ورفیقای پایم رفتیم داریم زامبی میکشیم
من دلم میخاد اگه زامبیا همله کردن مثله اون پسره تو فیلم زامبی لند باشم چون هم زامبی کشی بلده وهم دوستای خوبی داره» خاب؟ همله؟ بیشتر اشک میریزم.
«به خفه کن نیاز داریم. زامبی ها به صدا حساسند بهترین تفنگ برای کشتن زامبی ها mp5 و uspو تک تیرانداز۱۰گلوله برا اهداف دور و باید ورزش کنیم وتمرین تیراندازی کنیم.» واقعا چقدر با دقت تحلیل میکنن.
«آقا تفنگ مثلثل بدتره با صدتیرو اسنایت» اسنایت؟ مثلثل؟ خیلی زیاد اشک میریزم.
«البته اینم بگم اگه خودتونم بتونید فرار کنید و زنده بمونید کم کم میبینید که عزیزانتون تبدیل شدن یا مجبورید اونا رو بکشید تا زنده بمونید عذاب این اتفاق خیلی بدتر از مرگه و جالبم اینه که اگه چیزی هم بتونه زامبی بشه مثل زامبی های (دونده هزار تو،جنگ جهانی زد)نمیشه اگه یه ذره مطالعه کنید نزدیک ترین چیز به زامبی جنون گاویه که قدرت انتقالش هم ضعیفه و سریعا مشکلش حل میشه و عملا دنیای زامبی شده وجود نداره و فقط میتونه یه مدت پخش بشه و بعد از اون فورا کنترل میشه چون مغز یه انسان بهتراز زامبی کار میکنه و اینکه مثلا داعش به اون بزرگی جلوی ارتش ایران مثل مورچه جلوی فیل بود و سریعا له شد چه برسه به زامبی های خنگ» هلاک جمله آخرم!
«سلام منم خیلی به زامبی ها اعتقاد دارم ولی کسی از اطرافیانم منو جدی نمیگیره پس فرصت رو قنیمت شمردم و اطلاعاتم رو درباره زامبی ها باشما به اشتراک میزارم
1_گاز زامبی ها باعث تبدیل ما به زامبی نمیشود بلکه جراحت این گاز انقدر بالاست که فرد کم کم میمیرد ولی اگر موقع محل گاز گرفتگی را قطع کنیم فرد زنده میماند.
2_ زامبی ها بایک ریشه در سرشان زنده میمانندکه این ریشه بسیار نازک بوده و راحت پاره میشود کافی است با یک ضربه مهکم به سرشان یا فرو کردن یک چیز نوک تیز در داخل چشمشان(ویا نواحی سر ) آنها راکشت
3_انسان با آب و بدون غذا به مدت ۲ هفته زنده میماند و همانطور که در مقاله بالا گفته شد آب ماده حیاتی برای زنده ماندن است بنابر این با یک جست جوی ساده در اینترنت راه های تصویه آب روخانه ها رایاد بگیرید
4_ همیشه در خانه تان بذر های میوه های مختلف را به همراه داشته باشید تا اکر یکوقت یک مکان امن برای زندگی کردن پیدا کردید شروع به کاشتن گیاه برای خوردن بشید
5_اگر خودتان را به خون زامبی ها آغشته کنید آنها شما را تشخیص نمیدهند و به راحتی میتوانید در کنارشان راه بروید ( البته باید بعد از چند دقیقه خون تازه به خودتان بزنید)
6_بهتر است در حد ساده ای اینگلیسی بلد باشید چون اکثر آدمهای دنیا اینگلیسی بلدند و اگر مجبور به ترک کشور شدید بتوانید با آن ها ارتباط بر قرار کنید
7_(جدی) باید برای کشتن هر یک از اعضای خانواده خود آماده باشید چرا که اگر شخص زامبی شده باشد یا بدنش دچار گاز گرفتگی شده است (بدن را نمیتوان قطع کرد) چیزی برای شما جز خطر ندارد (آن دنیا برای کسی استسنا قاعل نمیشود)
امید وارم مطالب مفیدی را خدمتتان عرض کرده باشم» من سکوت میکنم (با عصبانیت سرش را سه بار به دیوار می کوبد).
«ههه فک کنم دوستای زامبی کشمو پیدا کردم
بهتره باهم اشنا بشیم
این ایدیه منه بیاید اشنا بشیم» این پست رو با کانال دوست یابی و دبیرستان دخترونه اشتباه گرفته.
«من دارم روی پروژه های نصب و پیاده سازی ارّه آهن بُر و داس در قسمت تحتانی پراید و نصب تفنگ بادی ۵/۵ در قسمت جلویی این خودرو کار میکنم.
وی همچنین خاطر نشان میکنم که اگه اَحَدی از شما دوستان چوب بیسبال قرمز رنگ یا کلاه کاسکِت موتور هوندای کویر مدل ۹۲ داره من خریدارم.امسال بهار دارم تصمیم میگیرم که آیا با پراید مستقیما به “وودبِری” برم یا صبر کنم “ریک گِرایمز” با دارودسته اش به زندان مهاجرت کنن و منم برم پیششون.(شخصیت های فیلم مردگان متحرک)
یکی از برنامه های مهم و هدفمندمم اینه که از “بِث” دختر کوچکتر “هِرشِل” به صورت خدا پسندانه محافظت و تیمار کنم که آسیبی نبینه و در فرصت های پیش رو بیشتر باهم آشنا بشیم…ایشالا عروسیمون رو بعد از نابودی “ترمینوس” و “گِرِت” و نوچه هاش برگزار میکنیم…از شما سروران گرامی تقاضای شرف یابی و مُنَوَر نمودن محفل تاریک خود مینماییم… اجرکم عندالله» پراید؟ پروردگارا، مَنِه بِکُش!!!!!!
«شاید قضیه ی این زامبی ها خیلی هم بعید نباشه. هر چیزی ممکنه. تازه، این همه فیلم و سریال درست می کنن، شاید می خوان مردم رو آماده کنن. مثل فیلم هایی که در باب فضایی ها درست کردن!» همممم… حرفی ندارم.
«سلام . منم تو فکرش هستم . مثلا با دوستم بریم خونه ی مادر بزرگم خارج شهر . ولی خب هیچی معلوم نیست . حتی اگرم بشه منو دوستم ۱۲ ساله مون هست و رانندگی بلد نیستیم . بعدش از کجا تفنگ بیاریم . خونه مادر بزرگم جاده خاکی از کجا جیپ ( نوعی ماشین ) گیر بیاریم . ولی خب منو دوستم راه های مقابله رو می دونیم که باید کم سر و صدا کنیم نور کم بزنیم . به مغز زامبی ها بزنیم .» آخههههه… (کامنت به علت سکته قلبی amir قطع شد)
یکی به من آب قند بده. این پست کلا برای سلامت روان من خوب نیست.
من ازت عذر خواهی میکنم آذسن که این چرت و پرتا رو گفتم، ولی دست خودم نیست!
من نتونستم بخونمشون واقعاً. اسپم خالص.
فقط اون سعال .
وای پسر فکر کن . اینا تو مدرسه چی یاد گرفتن واقعا ؟
سعال، خاب، مثلثل، همله!
من خجالت میکشم.
س
نمیدونم چی بگم . واقعا ؟
چی شده؟
قرار بود یه لینک هم باهاش باشه اما این قدر صفحه اذیت کرد که گویا نشده .
دربارهی چی بود؟
http://www.tarjomaan.com/barresi_ketab/9747/
در کل،
اینست سرمایه داری .
فکر میکنم که توی ذات ما باشه وگرنه تا حالا راه حلی براش پیدا شده بود .
حالا که صحبت از رابطهی قهوه و سرمایهداری شد، بهتره یه اشارهای هم به جنگ تریاک داشته باشیم. تو قرن ۱۹ چین تنها کشوری بود که میتونست چای درست کنه. بریتانیا برای اینکه بتونه قیمت چای رو تو کشورش کاهش بده، تصمیم گرفت به جای پرداخت نقره به چین، بهشون تریاک صادر کنه. چین که دید مردمش دارن به تریاک معتاد میشن، تصمیم گرفت این قرارداد رو لغو کنه. بریتانیا با چین وارد جنگ شد تا قرارداد سرجاش باقی بمونه و توی جنگ پیروز شد.
یعنی بریتانیا مردم یه کشورو به تریاک معتاد کرد و برای معتاد نگه داشتنشون وارد جنگ شد تا قیمت چای توی کشور خودش کمتر بشه.
بعضی وقتا هضم تاریخ سخته.
http://www.tarjomaan.com/barresi_ketab/9741/
این قصه دیگه واقعا داره جدی و آسیب زننده میشه .
این که یه سیاه پوست یا دگرباش رو ترجیح بدن تا یه چیزی بگی متهمت کنن .
آره، چپگراها سیاست «یا با مایی یا علیه ما» رو با شدت عمل دنبال میکنن و این باعث شده خیلیا ازشون احساس دوری کنن. خیلیاشون هرکسی رو که میخواد ظرافتهای مسائل گرایش جنسی، نژادپرستی و… رو مدنظر قرار بده، به نژادپرست بودن، سکسیست بودن و… متهم میکنن و بعد طرف باید با بدیهیترین گفتمان ممکن توضیح بده منظورم این نبود. برای هرکسی که از گود خارجه و دیدگاه ایدئولوژیک نداره، مشخصه که چپگراها دارن اغراق میکنن.
طرفدارای محیط زیستم خیلی دست کمی از اینا ندارند. مخصوصا وقتی ادم از دیدگاه های گرتا که یه دختر ۱۶ ساله هستش که به جای مدرسه رفتن خودشو به عنوان نجات دهنده ی طبیعت معرفی کرده انتقاد بکنه به شدت دیدگاهاش مورد سرکوب واقع میشه. یه کمدین مشهور اینجا سردار سومونچو هست که یکی از حرفاش برای خیلی جالب بود: با ادمای راست گرا به مراتب مهتر میشه همصحبتی کرد و حتی به یه نتیجه ای رسید تا طرفداران محیت زیست.
آره. اتفاقاً من سر تبدیل کردن یکی از مغلطهها به اسلاید برای اینستاگرام دیجیکالا (که البته هنوز انجام نشده) از همین جدال بین طرفدارای محیطزیست و مخالفانشون استفاده کردم تا نشون بدم استدلالهای مربوط به سوخت سبز و سوخت فسیلی به اون سادگی که فکرشو میکنیم نیست.
دقیقا فربد کاملا قبول دارم. یکی از مشهور ترین اقتصاد دان های اینجا هانس وارنر زین هستش که کاملا مخالفت سوخت سبز هست یا بهتر بگم به نظرش اراهکار هایی که طرفداران محیط زیت معرفی میکنند هیچ فایده ای نداره چرا که اگه راه کاری قراره پیدا باشه باید جهانی باشه و تا زمانی که سوخت های فسیلی وجود داشته باشه براشون خریدار وجود خواهد داشت و چندین دلیل دیگه. اکثر طرفداران محیط زیست میگن که خودرو ها برقی باشند ولی هیچ کدوشون نمیدونن یه خودروی برقی دقیقا چطوری کار میکنه و چه مشکلاتی داره. مثلا یکی از مشکلات بزرگ خودروی برقی اینه که نیکل کافی برای تولید خودروی های برقی یه تعداد زیاد وجود نداره و هنوز هیچ راهکاری براش پیدا نشده. همین گرتا که ۱۶ سالش بیشتر نیست و خودشو متخصص محیط زیست میدونه ولی در واقعیت هیچ درکی از حرفایی که میزنه ( بر فرض مثال مشکلات خودرو های برقی, اگه استفاده از نیروهای فسیلی صفرم بشه اونوقت یه فقر شدید تو کشور های خاورمیانه خواهیم داشت. برای این کشور ها راهکارش چیه و خیلی از سوالات دیگه) نداره. هر کسیم انتقاد بکنه یا میشه سکسیت یا مخالف محیل زیست. در کل با خیلی از چپی ها, فمینیست ها و طرفداران محیط زیست نمیشه خیلی منطقی صحبت کرد. یه متنه دیگم خوندم فربد جالب بود میگفت که تو این همه گیری که الان توش هستیم همه کشور های دموکراتیک به حرفای متخصصان ویروس شناسی و غیره گوش میکنند ولی در مورد محیط زیست چرا حرفای یه دختر ۱۶ ساله و چند تا دانش اموز که نه تنها این موضوعات پیچیده رو متوجه نمیشند بلکه نمیفهمندن که نمیفهمند اینقدر ارزش داره و روزنامه ها تقریبا هر روز یه مطلبی در موردشون مینوشتند.
آره، مسئله اینجاست که کلاً خیلی از چپگراها دیدگاه به شدت ایدئولوژیک و اخلاقگرایانه دارن. یعنی مواضعشون براشون یه چیز حلشدهست و اگه کسی باهاشون موافقت نکنه، از مشکل اخلاقی رنج میبره. در حالی که طرف صرفاً میخواد جوانب رو بسنجه.
کلاً هر ایدئولوژیای که احساس «برحق بودن» بیچون و چرا بکنه، به یه عامل مخرب تبدیل میشه.
فربد فیلم The Hunt رو دیدی? یکی از بهترین فیلم های انتقادی هستش که دیدم که هم راست ها رو و هم چپی ها رو باب انتقاد قرار میده.
نه هنوز. زیاد دربارهش حرف میزنن. باید ببینم.
نمیدونم قبلا فرستادم یا نه ولی این متن رو حتما بخون. http://tarjomaan.com/neveshtar/9698/
یکی متنای خوب در مورد کرونا. این رو هم ببین https://www.youtube.com/watch?v=K-51rP9drwU
از همون اول که اخبار کورونا پخش شد، من برام سوال بود که اگه به هند برسه چه فاجعهای میشه. طبق این گزارشها همون فاجعهای که انتظارشو داشتیم اتفاق افتاده.
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود و چقدر مطلب گذاشتی…
تا حالا تو عمرم اینقدر مطلب نذاشتم. قشنگ رفتم تو فاز تولید عمده. :))
http://www.tarjomaan.com/neveshtar/9720/#02
این صفحه گفتگوی آزاد باز داره اذیت میکنه اونم خیلی .
سلام. تو بینام خودمونی؟
به مسی گفتم تعداد کامنتهای صفحه رو محدود کنه.
آره خودمم لرد .
http://www.tarjomaan.com/neveshtar/9718/
نکات جالبی داشت
چه جالب. توی مقالهی اسمز فرهنگی دقیقاً میخواستم به پدیدهای بپردازم که این مقاله داره از دید شخصی دربارهش صحبت میکنه.
https://azsan.ir/blog/cultural-osmosis/
سلام جناب آذسن. به عنوان کسی که دیگه حرفه ای زبان انگلیسی هستید سراغتون اومدم. برای کسی که بخواد بره برای کنکور زبان رو بده، بجز ترجمه کتاب و اینجور حرفا و تدریس کار دیگه ای هم هست؟
سلام محمد.
غیر از بازار ترجمه (که خیلی گستردهتر از ترجمهی کتابه) و تدریس، میتونی بری توی نشریات کار پیدا کنی (مثلاً میدونم یکی از همکلاسیهام توی Tehran Times مطلب مینویسه)، توی وزارت امور خارجه مشغول به کار بشی (البته این خیلی سخته)، مثل من توی سایتهای تولید محتوا کار کنی (که البته لزوماً به مدرک احتیاج ندارن). کلاً رشتهی انگلیسی زیاد بازار کار مشخصی نداره. باهاش میشه خیلی کارا کرد که این کارا هم خیلیاشون به «مدرک» احتیاج ندارن. مدرکه صرفاً برای یادگیری خودته و البته بودن تو محیط دانشگاه که ممکنه توی پیدا کردن رابطهای بهدردبخور و فرصتهای شغلی کمک کنه.
اون تیکه که گفتین بازار ترجمه خیلی گسترده تر از کتابه رو یه توضیح بیشتری اگه میشه بدید
منظورم اینه که اگه میخوای به ترجمه به شکل یه شغل نگاه کنی، کلی جا هست که میتونی ازشون سفارش قبول کنی. ولی خب این سفارشها عمدتاً متنهای بهشدت خستهکنندهای هستن که بابتشون اعتباری دریافت نمیکنی (مثل رزومه، متون قضایی، مقالهی دانشگاهی و…). اگه ترجمه برات کار طاقتفرسایی باشه، شغله عذاب مطلقه. ولی در غیر این صورت کار تو خونهی خوبیه.
در کل به ترجمهی کتاب (خصوصاً کتابی که خودت برای ترجمه انتخاب کرده باشی) بهندرت میشه بهعنوان منبع درآمد نگاه کرد. چون دستمزد کمه و معمولاً با تاخیر زیاد هم پرداخت میشه.
آها خیلی خیلی ممنون بابت راهنمایی. فقط این سایت های تولید محتوا به عنوان شغل درآمدشون چطوره؟ باید کنارش آدم به کار دیگه ای هم مشغول باشه؟
بستگی به سایت و محتوایی که تولید میکنی داره و اینکه چقدر سفارش قبول کنی (حقوق ثابت نداره). ولی کلاً نرخ استانداردش به ازای هر ۱۰۰۰ کلمه بین ۵۰ تا ۶۰ تومنه. اگه سفارش برای تولید محتوای سئوپسند بگیری (مثلاً این متنایی که توی سایتهای توریستی و توضیحات فروشگاهها و…) مبلغش بالاتر میره. ولی خب تولید اینجور متنا ترجمهی خالص نیست و باید چندتا مطلبو بخونی و با توجه به محتواشون یه چیزی خلاصه کنی و بنویسی. اگه به انگلیسی محتوا تولید کنی، رقمش تا ۱۵۰ تومن هم بالا میره، ولی برای من نوشتن اینجور متنا خیلی طاقتفرسا بود و با وجود پول خوبش دوتا سفارش بیشتر قبول نکردم.
فربد
سلااااامممممممممم
برا تقویت زبان انگلیسیم چه کنم؟
میدونم که سوالیه که سرچ کنمم جواب های خیلی عالی ای میگیرم، میخواستم راهکار تو رو بدونم.
سلام.
برای شخص تو (با توجه به اینکه کلاً از مرحله پرت نیستی) به نظرم بهترین کاری که الان میتونی بکنی اینه که بشینی دربارهی موضوعات مورد علاقهت توی یوتوب ویدئو تماشا کنی.
من طرفدار اون سبک از زبانآموزیم که به صورت ناخودآگاه و بدون زور خاصی انجام میشه.
ببین فربد من حدودا در روز نصف محتوایی که تو نت میخونم انگلیسیه.
عملا تو سرچ کردن که راحت ترم انگلیسی سرچ کنم، مقاله ها و بررسی ها و … ، یوتیوب هم نگاه میکنم و خب تو زمینه برنامه نویسی اینا که خب فقط باید انگلیسی بخونی. و خب تو هیچ کدومشون مشکل خاصی ندارم. یعنی مثلا یه ویدئو یا بررسی راجع به دوربین عکاسی که میبینم یا میخونم عملا هیچ مشکلی با انگلیسیش ندارم، ولی خب یه خورده که تخصصی میشه صحبت و دایره لغات توش گسترده تر میشه نیازه مثلا برم چند تا لغت ها رو نیگا کنم.
میدونی، الان هیچ گونه احساسی ندارم که مثلا اذیت باشم که فلان چیز رو نمیفهمم، یعنی کاملا در اندازه نیازم و حتی بیشتر انگلیسی بلدم. ولی خب اینا چند وقته محدود شده به یه حوزه ای، یعنی مثلا کلمه جدید یاد نمیگیرم، یا به نوعی یاد نمیگیرم که یادم بمونه، یا مثلا حرف زدنم افتضاحه احساس میکنم، یعنی حتی نمیدونم افتضاحه یا نه 😀
منم این مدلی که تو میگی رو قبول دارم، ولی به مرزش رسیدم الان…
مثلا چند وقت پیش رفتم بخش حرف زدن Joaquin Phoenix تو اسکار رو گوش بدم، بعد عملا خیلی کم از حرفاش میفهمیدم و یه لحظه احساس کردم خیلی وقته که انگلیسیم تو یه سطحی گیر کرده و دیگه همین جوری بالا نمیره تا خودم انگولش نکنم.
اگه سخنرانی فینکس رو کم فهمیدی، نشونهی خوبی نیست، چون طرف داشت انگلیسی عادی حرف میزد.
من احساس میکنم تو انگلیسی رو به صورت مکانیکی بلدی، برای همین برات ضروریه که انگلیسی عامیانه و دمدستی گوش بدی.
مثلاً برو تو یوتوب سرچ کن vlog و ولاگهای مردمو ببین. مثلاً Casey Naistat یا David Dobrik. میدونم شاید خستهکننده باشه برات، ولی دمدستیترین راه برای قرار گرفتن در معرض انگلیسی عامیانهی گفتگویی همینه. چون ویدئوهاش کوتاه هم هست و مثل فیلم و سریال نیست که مجبور باشی زیاد بشینی پاش.
یکی از ویدئو هاش رو گوش دادم هیچ مشکلی نداشتم، ولی خب واقعا حوصله همچین چیزی ندارم.
مثلا سایتی یا اپی سراغ نداری آدم روزی ۱۵ وقت بذاره یه چیزشری یاد بده توش؟
https://www.duolingo.com/
این بهترین سایت یادگیری زبانه. ولی خودم امتحانش نکردم. ظاهراً برای تازهکارها هم هست و زبان فارسی رو بهعنوان زبان مادری نداره.
شاید ویدئوهای کانال بد نباشه. یه آقائه هست میاد تافل درس میده و اصطلاحات و واژگان انگلیسی رو یاد میده.
https://www.youtube.com/playlist?list=PL1C6C979DD4CF47E3
https://www.youtube.com/playlist?list=PLDmgZy3Wa1Ei0GN4Y30otM6_1qgPYtdMA
تو اپ این دارم فرانسوی یاد میگیرم. نمیشه انگلیسی یاد گرفت توش چون نمیشه زبان اصلیت رو هم انگریسی بذاری.
ولی میرم یوتیوبش رو ببینم.
خیلی هم خوب.
کلاً اگه خواستی انگلیسی یاد بگیری، دنبال منابع آیلتس و تافل باش.
ماسک خریدی یا نه فربد :))? جالب نیست فربد تا یه بحرانی پیش میاد مهم هم نیست که کجا باشه تو ایران یا یه کشور غربی که دم از تمدن میزن اکثر مشغول Hoarding کردن میشن انگار نه انگار که ممکنه به این خاطر یه نفر دیگه ضرر ببینه با وجود اینکه مثلا ماسک خیلی کارایی خاصی هم نداره.
نه، نخریدم. چون کلاً بیرون نمیرم.
به نظر من این قضیه طبیعیه و به خاطرش نمیشه به حال بشریت افسوس خورد. ولی موقعیتهای اینچنینی و بالا رفتن نجومی قیمت ماسک تو دیجیکالا نشون میده چرا بازار آزاد همیشه جوابگو نیست و باید یه عاملی این وسط وجود داشته باشه که جلوی افزایش قیمت وحشتناک و غیرمنصفانه رو بگیره.
فربد
اون مطلبی که در مورد me too نوشتی به معنای واقعی کلمه عالی بود تو سفید خوندم .
الحق که بیخودی لرد نشدی #نیشخند
خوشحالم که مورد پسند واقع شد. خیلی براش فسفر سوزوندم.
http://shahrvanddaily.ir/14067/1398/11/19/ترنس%e2%80%8cها-در-گرمخانه%e2%80%8cهای-تهران-جایی-ند/
امیدوارم این افراز یک روزی مجبور نشند اینقدر زجر بکشند
دستت درد نکنه. متن تاثیرگذاری بود. خصوصاً داستان سعیده.
سلام. چند وقتی هست مطالب سایتتون رو دنبال میکنم و باید بگم اکثرا عالین و خسته نباشید. یه سوالی که داشتم این بود که توی بخش نظرات مقالات عناصر داستانی چندباری گفتین که قرارهای کتابی از روش چاپ بشه. یه توضیحی اگه میشه بدید دربارش. و اینکه منتشر شده یا نه؟
آره، اتفاقاً چند هفته پیش از ارشاد مجوز گرفت. از طرف انتشارات به من گفتن که تا نمایشگاه کتاب منتشر میشه. هروقت منتشر شد، توی یه پست دربارهش توضیح میدم.
فربد
سایتی یا چیزی میشناسی که بهترین روش ورود به یه خواننده یا گروه جدید موسیقی رو بگه؟
که مثلا اول اینش رو گوش بدین بعد فلان و …
نه متاسفانه. سرچ هم کردم چیزی پیدا نکردم. ولی ایدهی باحالیه.
با این حال، میتونی توی گوگل سرچ کنی Where should I start with felan band. احتمالاً یه جا قبلاً همچین سوالی پرسیده شده.
آره با سرچ میشه از محبوب ترین ها شروع کرد که به نظرم روش بدی نیست.
Quora جای خوبیه برای این سوال
فربد این بازیه رو شنیدی در موردش؟
Disco Elysium
زومجی بهترین بازی پی سی سال عنوانش کرده.
در ضمن اون عنصر داستانی آخر هر چقدر فکر کردم نتونستم یه عکس بذارم براش. یه عکس خیلی سخته که پیام اخلاقی توش باشه.
آره، شنیدم. چند روز پیش دانلودش کردم. سر فرصت میرم سراغش. مثل اینکه خیلی خفنه.
مسی جون یه کاری ازت خواستم دیگه. بهونه نیار. غیر از پیام اخلاقی کشمکش هم بهش اضافه شده. بعد از اون هم رودهدرازی. برای این سهتا یه عکس بذاری کلاً کار عناصر داستانی تمومه.
خواستی شروعش کنی بگو با هم شروع کنیم.
مای لرد ، کجایی . پاشو که وارد جنگ شدیم .
مثل اینکه مشقی بود.
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه . ی مدتی بی خبرم ازتون چیکارا میکنید ؟ از ارتین خبری دارین یهوو نابدید شد
سلام رفیق. حالمون خوبه. سربازیت تموم شد؟
من که طبق معمول مشغول ترجمه و نوشتنم. آرتین هم متاسفانه مدتهاست خبری ازش نیست.
سلام فربد جان . خوشحالم که خوبی . وقت نکردم سایت قشنگ چک کنم . ترجمه خاصی الان داری انجام میدی. و نه الان تقریبا ۵ ماه گذشته و تو ی مرخصی ۵ روزه ام:)
جام خوبه به خاطر رشته ام والبته شانس زیاد افتادم بیمارستان و تو اتاق عمل دارم کار خودم و میکنم فعلا ک خوبه تا بعد ببینیم چی میشه
اره یهوو نابدید شده ارتین
ترجمهی خاص که نه. همین چیزاییه که توی سایت میبینی.
ترجمههای طولانی رو فقط وقتی تموم کنم اعلام میکنم، چون مطمئن نیستم کدوماش تموم میشن و کدوماش نصفهکاره باقی میمونن.
پنج ماه گذشته؟ من فکر میکردم خیلی بیشتره. خدا بهت صبر بده.
از توییتر اومدی بیرون لرد من ؟
فعلاً آره شخیل. سرم شلوغه.
فربد
این
https://66.media.tumblr.com/893d9a06f0b1fc5e1758b557ddff6aa6/tumblr_oym73h0Yph1wfanxxo1_1280.png
با این
https://i.pinimg.com/originals/f5/e7/76/f5e776a23a40e5b956bf4eb804036d12.jpg
چه فرقی داره؟
تفاوت MBTI و Socionics توی کانتکستی که لینک دادی توی اون J و P آخر حروف خلاصه میشه.
توضیحش به فارسی یکم سخته. اینجا رو بخون:
https://medium.com/@kyrin.lateumn/converting-socionics-to-mbti-types-194f74454c8f
اگه هم نمیخوای گیج بشی، صرفاً بیخیال Socionics شو و به همون جدول MBTI اکتفا کن.
اصلا Socionics چیه؟
طبق تعریف سایتش ورژن پیشرفتهتر و دقیقتر MBTIه.
متاسفانه توضیحش مفصله. باید مقاله بخونی:
https://www.psychologyjunkie.com/2019/04/20/the-five-differences-between-socionics-and-myers-briggs/
رفتم بخونمش. ولی گویا نیازه از قبل بیشتر راجع به این ۲ تا بدونم. خود اون ۲ تا لینکی که تو مقاله برای توضیح بیشتر mbti و اون یکی داده خوبه؟
academy اون سایت 16personalities هم ارزش داره بخونمش آیا؟
آره، لینکایی که داده خوبن. بخونشون.
اگه یوتوب دیدن هم برات مقدوره، اونجا پر از ویدئوهای مقدماتیه. مثلاً:
https://www.youtube.com/watch?v=NXcWZnQPUXw
https://www.youtube.com/watch?v=gBkIyJ7kf_I
دومی چقدر خوب بود…
بازم از اینا بده… 🙂
http://www.tarjomaan.com/neveshtar/9551
و به این ترتیب جهان به دست بربر ها سقوط خواهد کرد.
منظورتو متوجه نشدم. بربرها اشاره به کسایی که زیاد بچهدار میشن یا کسایی که دوست ندارن بچهدار بشن؟
مشکل سایته چیه؟ همین ۱۶ شخصیته رو میگم.
MBTI بر پایهی Cognitive Functionهای یونگی بنا شده. یعنی Thinking, Feeling که Judging Functionن و Intuition و Sensing که Perceiving Functionن. این مخففسازیهایی که میبینی یعنی ISTP و ENTJ همهشون به این فانکشنها و ترتیبشون توی ذهن اشاره داره. ولی توی 16personalities.com به هیچکدوم اشاره نکرده و فانکشتنها رو بر اساس درصد معرفی کرده و این خیلی گمراهکنندهست.
اگه چیزی از حرفام متوجه نشدی طبیعیه. چون این چیزا رو باید تو یه کتاب توضیح داد.
خب پس چه سایتی بهتره برای تست؟
فقط رو مدل ارائه تستش مشکل داری یا مثلا اطلاعاتی که از هر تیپ نوشته رو هم مشکل دار میدونی؟
سایت بهتری برای تست سراغ ندارم. کلاً با ماهیت تست MBTI مشکل دارم. درصد خطاش بالاست.
نه، با اطلاعاتش مشکلی ندارم.
تو چی بودی راستی؟
INFJ؟
آره.
فربد
هنوز به نظرت istp ام؟
تو وبلاگ یه چیز دیگه به من نگفته بودی؟
آره، به نظرم همونی. البته با توجه به اینکه از نزدیک ندیدمت ممکنه اشتباه کرده باشم.
چی شده به MBTI علاقهمند شدی؟
علاقه مند که نه.
چرا فکر کردی ممکنه همچین چیزی باشم؟
اگه یه انتخاب دیگه داشته باشی چی میگی بهم؟
قبلاً بهت توضیح داده بودم دیگه. یادت نیست؟ تبحر تو مسائل تکنیکی و دقیق بودن توشون (نشونهی Introverted Thinking قوی)، علاقه به فعالیتهای فیزیکی (Extraverted Sensing) و عدم علاقه به بروز احساسات و واکنش خنثی/منفی به بروز احساسات بقیه (Extraverted Feeling در مقام آخر). یاد ردریک توی پیکنیک کنار جاده بیفت. اونم ISTP بود. دقیقاً مثل تو وقتی میخواست مهر و محبتشو به کسی بروز بده براش کار مفید انجام میداد، ولی لفظی فقط به شوخی فحش میداد. این رفتار توی ISTPها زیاد مشاهده میشه.
انتخاب دیگه؟ شاید ESTP. ولی تقریباً روی ISTP مطمئنم. اگه احیاناً تست دادی و یه چیز دیگه دراومده، باید بدونی که شانس خطای تست خیلی بالاست.
آره چیز دیگه ای دراومده. و خب ۲ تا از اون مارکر ها بسیار نزدیک به ۵۰ ۵۰ بودن.
ولی به شخصه اصلا ISTP رو قبول ندارم راجع به خودم.
مهم ترین نکته ای هم که وجود داره اینه که من بیشتر eام تا i. نسبتش ۷۰ به ۳۰ بود.
2 تا دیگه از این تایپ ها هست که بعد از این که خوندمشون بیشتر میشد دسته بندی کرد منو توشون (همه رو نخوندم هنوز) ولی دقیقا یکیشون که همون نتیجه تست بود بیشتر از بقیه به من میومد. ولی خب در کل همچنان به نظرم آدما فلکسیبل تر از اونن که تو ۱ دسته بندی جا بگیرن.
بعد این که از کجا میدونی ردریک istpیه؟
چی دراومد؟
از رفتارش.
من کلاً حدسم از تایپ بقیه غریزیه، ولی معمولاً درست درمیاد.
بعدشم اون درونگرا و برونگرا و فانکشنهای دیگه به اون معنی نیست که فکر میکنی. این 16personalities.com کلی باعث سوءتفاهم شده با اون دردصددهیهاش. ولی حالا بگذریم.
نمیگم. 🙂
اه چقدر تو لوسی پسر.
جز از کل تموم شد.
https://www.goodreads.com/review/show/1847447646
چطور بود؟
میخونیش یه زمانی آیا؟
همونطور که به خودت گفتم، خوب نوشتی. اون قسمت مربوط به علاقهی ایرانیا به ادبیات غر زدنی جای تامل داره.
پنجاه صفحهی اولشو خوندم. اگه روزی وقت و حال داشته باشم ادامهش میدم، ولی بعید میدونم.
فربد
این هیولاشهر چیه جریانش؟
هیولاشهر اشاره داره به ساختار شهرهای مدرن که یه جورایی مثل یه هیولای عظیمالجثه انسان رو دربرمیگیرن و باعث میشن احساس خفقان پیدا کنی. بچههای سفید توی شماره ۱ مجله یه سری داستان و مقالهی تالیفی و ترجمه حول محور این مفهوم منتشر کردن.
پناه بر پناهـ!
azsan بستری سرشار و چربیدار است. مملو از مغزنگاریهایی بسیط و فراخ!
ایده برپایی خیمهای مولد در باب محتوا و اشتراک تجربهها، سالهایی فاصله است که ضمیر نبردهای پیشخوابیام را سلطنتی ممتد دارد.
حال تماشا آمدم که جناب، جزیرهای خودبسنده را آفرینش گداختید که در کالبدی معنا از سینما، موسیقی، ادبیات، ویدیوگیم، ترجمه و… انبوهی واژه آواختهاید. درودی آفرین بر شما که در دوران خاکستری بلاگنویسی، نوشتن را آمیزش گرفتهاید.
آرزویت دارم که آلوتروپهای کربن از پوست ببر تایوانی، موزونخوانیِ شِمنهای آفریقایی را سحری باطل کند و همانا آتیتان پُرماجرا و #نا_کسل
سلام عزیز.
خیلی ممنونم ازت.
فقط جا داره بگم این عجیبترین پیامی بود که توی سایت دریافت کردم.
خودشه.
تو از همونایی هستی که معتاد این سایت میشی.
داداش تو خودت وبلاگی چیزی نمینویسی؟ 😀
اینترنت و یک گونه در حال انقراض !!!!!!!!!!
http://www.tarjomaan.com/neveshtar/9502/
برای منم تصور دنیای قبل از اینترنت خیلی سخت شده. اصلاً یکی از سوالاتی که برام ایجاد شده اینه مردم قبل از اینترنت چجوری تحقیق و پژوهش میکردن؟ من بدون اینترنت هیچ ایدهای ندارم چجوری میتونستم پایاننامه بنویسم.
این حرفت منو یاد اون صحنه از فیلم هفت انداخت که مورگان فریمن تو کتاب خونه نیویورک با موسیقی کلاسیک نسخه اصلی دانته رو بررسی میکرد، بعدش براد پیت؟ به یکی پول داد که خلاصه شده کتاب ها رو براش بخره بیاره .
یکی این ستاره های سایت رو درست کنه لطفا . مُردیم باو .
به مسی گفتم شخیل. امیدوارم مشکل جدی نباشه و بتونه درستش کنه.
به نظر میاد که درست شده باید دید در طول زمان چی میشه .
دم وب مستر گرم.
اندر مصائب نبوغ :
http://www.tarjomaan.com/neveshtar/9456/
جالب بود. مرسی.
خوشبحتانه من از این مشکلات نداشتم و دوران کودکی و نوجوانی رو در نادانی و بیمسئولیتی به سر بردم.
جسارتا مای لرد،
آیا خویشتن را نابغه می پندارید (: .
بابا اعتماد به نفست من یکی رو کشته قطعا. (:
داشتم مزاح میکردم شخیل.
به جون خودم کاملا جدی هستی.
حالا دارم می فهمم چرا تو بچگی انقدر از نظر اجتماعی ضعیف بودم!
#نیشخند
به نظرم مطلب خودمونی و جالبی بود .
http://sepehrdad.blog.ir/1398/04/18/%D9%85%D9%86-%D8%B9%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85
صحیح. صحیح. ممنون بابت به اشتراک گذاری.
آری آری، این چنین بود ای لرد .
سلام فربد چطوری گفتم یه حالی ازت بپرسی. یک سال و نیم پیش که اولین بار اینجا اومدم خیلی بهتر بود, مطالی که میزاشتی بهتر, جذاب تر و جو سایت صمیمی تر بود. الان چت باکس یک هفتست اکتیو نشده. با این مطالبی که میزاری جذابیت سایت برای من در کل از بین رفته. بازم فربد برات ارزوی سلامتی در درجه اول و موفقیت میکنم.
سلام. تو پیامی؟ تو که از خیلی وقت قبلترش با ما بودی.
به خاطر گروه تلگرامی که بچهها زدن فعالیت توی سایت علیالخصوص چتباکس کم شده.
مطالب هم بگیر نگیر داره. انصافاً اگه تو فاز ویدئوگیم بودی، به نظرم این مطالب جعبهابزار بازیسازان جزو بهترین مقالاتیه که داره توی این حوزه به فارسی میتونی پیدا کنی. یا مثلاً همین مغلطهها خیلی خوبه، ولی خب کسی اینجا نمیخونتشون.
ولی بهت قول میدم به زودی مطالب رو برات جالبتر میکنم.
من مغلطه ها رو میخونم -_______-
وقتی صحبت از شاخ های گودریدز میکنیم:
https://www.goodreads.com/author_blog_posts/18493247
بهبه، این اسم داش پویای خودمونه که اون وسط میدرخشه؟
:))))
این بشر و گروهشون خون به دل من کردن و حالا می یاد می گه: به سلامت دارش:)))
بهترین کاری که کردم پاک کردن اون اکانت سابق گودریدز بود و یه جورایی به نظرم بیشتر اکانتای برتر گرفتار سانتیمانتالیسم می شن و از این جنبه ی گودریدز بدم می یاد راستیتش.
راستی سندمن رو شروع کردم و خیلی ذوق دارم… خیلی خفنه…
نظرتون راجع به سریال شدنش چیه؟
با توجه به اشخاصی که پشت ساخت سریالن (نتفلیکس، دیوید گویر، جک ثورن) بعید میدونم چیز خوبی از آب دربیاد احتمالاً یه سریال متوسط و بیروح میشه.. ولی با این حال باید صبر کرد و دید.
نت فلیکس خیلی هم خوبه.
آره، خیلی.
مصداق بارز تولید انبوه کارخانهایه.
آره… من نمی دونم گیمن چرا کاراشو می ده دست این خدنگا…
کاش یه انیمیشن سریالی درست و درمون می ساختن به جای این همه هزینه ی بی فایده…دی سی پدر هواداراشو درآورده…
فربد
لطف کن و یه نگاهی بنداز و نظرت رو بگو .
http://www.kaaqaz.com/%d8%aa%d8%b1%d8%ac%d9%85%db%80-%d8%af%d9%88%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%9b-%d9%be%d8%ae%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d8%ae%d9%88%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d9%84%d9%be%d8%b0%db%8c%d8%b1-%db%8c%d8%a7-%d8%b6%d8%b1/
به نظرم نتیجهگیری آخری که میکنه درسته.
از یه طرف خیلی نمیشه بابت این اشتباهای داغون به گلشیری تاخت، چون ما مترجما و ویراستاری امروزی به اینترنت دسترسی داریم و صدامون از جای گرم بلند میشه، ولی با این وجود این دلیل نمیشه که تو بری سراغ ترجمهی چیزی که میدونی از پسش برنمیای. به نظرم وقتی تو به عنوان یه مترجم جملهای رو ترجمه میکنی که خودت معنیشو نمیدونی، در حق خواننده ظلم کردی.
گیری هم که به ناشرا میده به جاست. ناشرا با خسیسبازیاشون در زمینهی ویرایش و بازنشر دارن صنعت نشر ایرانو ضعیفتر و ضعیفتر میکنن. تیراژ ۵۰۰ نسخهای یعنی مرگ.
ممنون فربد، خود این سایت کاغذ هم بخ نظر سایت بدی نیست .
همین نظرو با اندکی ویرایش اونجا هم پیست کردم. باید تاییدش کنن.
اگه چیز خوبی توش دیدی، توی بخش لینک دونی به اشتراک بذارش.
باید یه روز وقت بزارم زیروروش بکنم، بعد .
من خیلی این یاروی YMS رو دوست دارم. به نظر من مثل یاتزی یا فنتنو واسه کسایی میمونه که فیلم میبینن و خیلی دید نقادانه و کریتیکال باحالی داره. باز حالا من خیلی زیاد فیلم نمیبینم. :))
نظر تو چیه فربد؟
https://www.youtube.com/watch?v=6U_GNHnRdzw
منم ویدئوهاشو دیدم. به نظرم عالیه. البته نمیدونم چرا به فنتنو اشاره کردی. فنتنو خیلی mellowتر از یاتزی و این یاروئه. :))
و با این حال ملت تو اینترنت به خاطر سختگیری بهش گیر میدن. :)))
ولی والا توی موزیک آخه کسی نیست که به اندازه فنتنو نگاه نقادانه داشته باشه تو یوتیوب، برای همین به عنوان معادل به ذهنم رسید. کسی هم باشه از فنتنو نقادانهتر دووم نمیاره به نظرم. :)))
آره، به منتقد بودن فنتنو واقفم، ولی بیشتر منظورم Temperament ملو بود. اون دوتای دیگه عمداً خودشونو moody و edgy جلوه میدن. ولی فنتنو نه.
فربد!
دو تا سوال دارم با جواب طولانی:
۱) اگه دکتر هو رو بخوام ببینم باید از کجا شروع کنم؟ سری کلاسیک؟
2) جنگ ستارگان رو به چه ترتیبی ببینم؟
دربارهی دکتر هو سفید یه مقالهی عالی داره که دقیقاً هدفش جواب دادن به این سواله و توسط یکی از طرفدارای پر و پا قرص سریال هم نوشته شده. مقاله رو بخون:
https://3feed.ir/the-doctor-who-guide-lines/
دربارهی جنگ ستارگان من پیشنهاد میکنم به ترتیب منتشر شدن فیلما. ولی طرفدارا اومدن یه سری ترتیب تماشای خاص و جایگزین تدارک دیدن که اینجا دربارهشون نوشته شده:
https://virgool.io/@bob_johnson/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86-z3xbldxufnrz
سری کلاسیک کدومه مدرن کدوم ؟
هر دکتر هویی که بعد از سال ۲۰۰۵ اومده مدرنه. قبل از اون کلاسیک.
مرسی فربد دیده بودم اینا رو ولی خوبه که تاییدشون کردی.
کم کار شدی… بمبی چیزی در پیشه؟
گود اومنز رو دیدی؟
کمکار نشدم رفیق. تو اردیبهشت و خرداد روی هم ۴۸تا مطلب منتشر کردم. بیشتر از هر موقع دیگهای. منتها بیشتر این مطالب تو دستهبندی جعبهابزار بازیسازان و مغلطه به زبان آدمیزاد قرار میگیرن (جفتشون پروژههای بزرگیان). اگه دنبالشون نمیکنی، احتمالاً به خاطر همینه که فکر میکنی کمکار شدم.
نه، هنوز ندیدم.
فربد جان ببخشید… اومدم چندبار بهت جواب بدم اما کیبوردم بازی در آورد و دیگه الان با گوشی اومدم.
من عادت کرده بودم به سفیدنویسی هات و این دو تا مطلب رو هم دنبال نکردم متاسفانه.
Journey برا pc اومده ها. خبر دارید؟
آری.
امیدوارم فرصت پیدا شه بازی کنمش. ولی طبق چیزایی که ازش میدونم باید با یه نفر بازیش کنی. نسخهی کرکشده هم بعید میدونم قابلیت آنلاین داشته باشه.
اگه اینجوری که میگی باشه، قاعدتا باید بشه با ۲ تا دسته یا ۱ دسته + کیبرد با یه نفر دیگه بازیش کنی، نیاز نیست حتما نفر دوم آنلاین باشه.
کلا co-op ها اینجورین اکثرا من دیدم.
حتی اگه اونجوری هم باشه، بازم کسیو ندارم باهاش بازی کنم. :((
من با این یارو یاتزی خیلی حال میکنم. :)))
عالیه این مرد.
https://www.youtube.com/watch?v=soUF9HOhVZc
https://www.youtube.com/watch?v=22EzsoO9EiY
https://www.youtube.com/watch?v=J5G8FH7V84g
یاتزی عالیه. :))) اینقدر باهاش حال میکنم که یکی از رمانهاش رو رفتم خوندم (Jam). یه روز باید یه مقاله دربارهش بنویسم.
این کامنت دلیل جذابیت و خوب بودنشو خلاصهومفید بیان میکنه:
I love his ability to pinpoint absurdity in a particularly articulate way.
خیلی خوبه. من به این فکر نیفتاده بودم رمانش رو بخونم راستش. باید این کارو بکنم حتماً.
آقا یه سوال: کسی سندمن رو ترجمه نکرده یا قصد ترجمه نداره؟
متاسفانه نه هنوز.
کمیک طولانیه و کار ترجمهش هم سخت. از اون پروژهها نیست که دلی روش کار کنی.
هعییی…
کلا کارای گیمن ماجرا دارن… الان ۳ ۴ تا کتابش رو صد ساله پریان می خواد چاپ بکنه و نمی کنه… اینم که از این…
بخاطر اینکه هی ورمیداره تیکه های جنسی می چپونه داستان!!!
عجب چیزی بود این واچمن . حیف که ترجمش به اسمم تو نشد فربد .
این آلن مور غیر از کمیک کار ترجمه شده ای داره ؟ یا اصلا غیر کمیک چیز دیگه ای هم نوشته ؟
آره، واچمن فوقالعادهست. ولی خب کار مهرداد تویسرکانیحرف نداره. من نمیتونستم کار ترجمهشو بهتر انجام بدم و مسلماً سر ترجمهی اون مقالهی آکادمیک که دربارهی جغدهاست خیلی اذیت میشدم. به امید اینکه یه روز ترجمهش منتشر بشه.
آلن مور دوتا رمان داره: Voice of the Fire و Jerusalem. اورشلیم یکی از پیچیدهترین و طولانیترین رمانهای قرن ۲۱ه و ترجمهش هم کار حضرت فیل (یا حداقل هر مترجمی که بلد باشه لهجهی North Hampton رو به فارسی پیاده کنه).
فربد!
کاش حداقل یه مقاله راجع به واچمن و فلسفه می نوشتی…
اتفاقاً قصدشو دارم. منتها میخوام یه مقالهای باشه که سوژهش توی کتاب واچمن و فلسفه پوشش نشده باشه.
یه موضوعی که مدنظر دارم اینه: آیا رورشارک فاشیست است؟ و توش استدلال میکنم. که رورشارک، با وجود اینکه راستگرای افراطیه، ولی به خاطر فردگراییش افراطی نیست و اتفاقاً برای یه سیستم فاشیستی کابوسه، چون حاضر نیست بیچونوچرا از دستورات مافوقش اطاعت کنه یا شئونات سیستم سلسلهمراتبی رو رعایت کنه.
ایولا.
به نظرت تو یه جامعه فاسد با رهبری مثل رورشاک میشه عدالت رو رعایت کرد یا حداقل برای مدتی. یه شخصی که دنیا رو فقط تاریکی و روشنی میبینه ? یه مثال بارز با تفاوت البته رعیس جمهور فیلیپینه و رفتارش با مجرمین و مخصوصا افراد معتاد هست که حاضره تو خیابون به قتل برسونتشون تا خیابونای شهر رو از این افراد خالی بکنه و مردم زیادیم طرفدارشن.
آره، ولی همونطور که خودت گفتی، فقط برای مدتی.
رورشارک هم آدم نرمالی نیست و اگه بهش بگن بیا رهبر فلانجا شو (که البته بعیده قبول کنه) خیلی از رییسجمهور فیلیپین سختگیرتر و دگمتر میشه. رورشارک اصلاً سیاست و دیپلماسی و موذیگریهای ماکیاولیستی بلد نیست. فقط دهن سرویس میکنه و این باعث میشه اطرافیانش زود کلکشو بکنن.
بینام لینکش رو میتونی بزاری?
https://1drv.ms/f/s!AiVNvgkZtzuYkaJbSHOlmzVX0d24qQ
من لینک رو گذاشتم فقط نمیدونم چرا تایید نشده.احتمالا رفته تو اسپم ها .
آره، رفته بود تو اسپمها. الان باید قابلمشاهده باشه.
میبینمش لرد.
پشمام… واچ داگز چقدر خوب بود. اصلا انتظار نداشتم.
E3 رو میبینید؟
چه باشد آن ؟
کنفرانس بازی.
پس نه بابا
چقدر مایکروسافت افتضاح بود…
آره فقط بازی ریخته بود و گرنه که چیز خاصی نداشت. جالبه نمیدونم چرا بعضیا میگن خوب بود.
من فقط اخبارشو دنبال میکنم.
خودکشی تمدنی ؟
https://bbc.in/2EKdYkZ
ممنون شخیل. مقالهی جالبی بود. با این قسمت خیلی موافقم.
اثرات مخرب پیچیدگی بیحاصل بوروکراتیک روز به روز داره بیشتر برام معلوم میشه.
فربد
از پاول توماس اندرسون چیا دیدی؟
من چند روز گذشته ۳ تا فیلم اولش (hard eight , boogie nights , magnolia) رو دیدم.
رفتم سراغ این کارگردان، چون حس کردم یکی از بهترین گزینه ها جهت ورود به سینمای پست مدرنه.
بیشتر فیلماشو دیدم.
خون به پا خواهد شد از لحاظ تکنیکی بهترین فیلمشه.
و آره، درست حدس زدی. بهترین گزینه برای ورود به سینمای پستمدرنه. اولین کسیم هست که از رمانهای توماس پینچون (یکی از برجستهترین نویسندههای پستمدرن) فیلم اقتباس کرده: Inherent Vice. البته اینو بعید میدونم خوشت بیاد.
منم مستر و خون به پا خواهد شد رو دیدم
مستر من خیلی ب شخصه دوس دارم
به نظرم این یه مسئله اجتماعی مهمه، هرچند که در مسائل جامعه شناسی محیط نقش مهمی بازی میکنه اما بازهم مطلب جالبی بود.
http://m.tarjomaan.com/neveshtar/9416/
مطلب جالبی بود.
http://wars-and-history.mihanblog.com/post/1971
اون قسمتی که میگه «دموکراسی باعث رواج حرف مفت می شود» حرف باحالی بود و اتفاقاً چیزی بود که قبلاً خودم بهش رسیده بودم. دموکراسی باعث میشه انسانها فکر کنن باید بهعنوان یه شهروند متعهد دربارهی همهچی نظر داشته باشن (خودم هم جزوش) و این باعث ترویج یک عالمه اطلاعات اشتباه یا سطحی میشه .
ولی بقیهی نکاتش غر زدن به نظر میرسید.
به نظر من ما واقعا از ارزش و اهمیت سکوت کردن غافلیم.
و همینطور از اهمیت حکمت به من چه .
ترجمان، مجموعه پرونده های مناقشه اسرائیل-فلسطین:
http://tarjomaan.com/report/9414/
آینه ها و اینترنت،
http://m.tarjomaan.com/neveshtar/9410/
شخیل هر چیزی که ضد شبکههای اجتماعی و خردهفرهنگهای مربوط بهش توی ترجمان منتشر بشه رو هوا میزنی نه؟ :دی
چه کنم شخیل، واقعا به مزایای این شبکه ها معترفم، اما فکر میکنم که در نهایت ضررش بیشتر از فایدشه .
اینو گوش کنید، کامل و جامع نیست ولی خوبه.
https://3danet.ir/عبدالحمید-ضیایی-عرفان-ایرانی/
سر فرصت گوش میکنم شخیل.
یکی بیاد این رو برا من بخونه خلاصه بگه: 😀
https://www.zoomg.ir/2019/5/11/302605/ludonarrative-dissonance-in-videogames/
مقاله به مفهوم Ludonarrative dissonance میپردازه. این مفهوم به تناقض بین وقایع گیمپلی و وقایع قصه توی بازیهای ویدئویی اشاره داره. مثالی که از ویچر ۳ میزنه گویاست:
نویسندهی مقاله تناقض بین گیمپلی و خط روایی رو توی چندتا بازی مثل God of War 4، The Last of Us و Metal Gear Solid 4 بررسی میکنه و در آخر با اشاره به مرحلهی آخر Braid، اشاره میکنه که بهترین راهکار برای از بین بردن این تناقض، تعریف کردن قصه از طریق گیمپلیه.
نکتهی جالب اینجاست که آخرین مقالهای که از مارک براون گذاشتم «درخشش زبان منحصربفرد ویدئوگیم در آخرین نگهبان») هم به همین موضوع میپردازه. توی مقاله براون شرح میده که چطور رابطهی بین دوتا شخصیت اصلی از طریق گیمپلی و بدون استفاده از دیالوگ و میانپرده تعریف میشه.