تعریف: مغلطه تلاش زیاد موقعی اتفاق میافتد که شخصی تصور کند به دلیل تلاش زیاد استدلالکننده برای رسیدن به نتیجهای خاص، باید آن نتیجه را بهعنوان حقیقت پذیرفت، در حالیکه تلاش او ربطی به حقیقت داشتن یا نداشتن ماجرا ندارد.
معادل انگلیسی: Notable Effort
معادلهای جایگزین: E is for effort
الگوی منطقی:
شخص ۱ زحمت زیادی کشیده تا Y را ثابت کند.
بنابراین Y صحیح است.
مثال ۱:
قاضی: در تمام سالهایی که قاضی فدرال بودم، تا حالا ندیده بودم مدافعی برای اثبات بیگناه بودن خودش این همه تلاش کند. برای همین من بیگناهی او را تایید میکنم.
توضیح: تلاش قابلتحسین مدافع برای اثبات بیگناهیاش ربطی به گناهکار بودن یا نبودنش ندارد، مگر اینکه تلاشش به جایی رسیده باشد. بیانیهی قاضی بر پایهی احساس بنا شده، نه عقلانیت.
مثال ۲:
چطور میتونی ادعاش رو رد کنی؟ ویلیام برای اثبات ادعاش یه کتاب نوشته. بدونشک حرفش درسته.
توضیح: تلاش تحسینبرانگیز ویلیام برای اثبات ادعایش به این معنی نیست که ادعایش ثابت شده است.
استثنا: اگر تلاش یا زحمت صورتگرفته به صحت ادعا ربطی نداشته باشد، استثنایی در کار نیست.
راهنمایی: ذهنیت «همه برندهاند» را دور بیندازید. اگر به هر تلاشی که صورت میگیرد پاداش دهیم، ارزش تلاشهایی را که به نتایج موفقیتآمیز منتهی میشوند پایین میآوریم. دنیا به بازندگان نیز احتیاج دارد؛ فقط سعی کنید یکی از آنها نباشید.
منابع:
مغلطهای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دنیا به بازندگان نیز احتیاج دارد؛ فقط سعی کنید یکی از آنها نباشید.
That really hit me hard :))
personal attack :))
I appreciate your self-deprecating humor. But you are not a loser. At least not in things that truly matter.
https://www.instagram.com/p/B9T8-x8odW2/
:))
Exactly how I feel when you take it too far with your self-deprecating humor.