تعریف: مغلطه اخذ نتیجهی ایجابی (Affirmative) از فرضیهی سلبی (Negative) نخستین مغلطهی صوریای (Formal) است که میخواهم معرفی کنم. مغلطههای صوری گیجکننده و پیچیده هستند و در موقعیتهای روزمره بهندرت اثری ازشان یافت میشود، بنابراین اگر به هنگام خوانش دربارهی مغلطههای صوری احساس کردید مغزتان هنگ کرده زود دلسرد نشوید. من هم تلاشم را میکنم تا با زبانی ساده توضیحشان دهم.
معادل انگلیسی: Affirmative Conclusion from a Negative Premise
معادل لاتین: ندارد
معادلهای جایگزین: گذر خلاف سلبی، مغلطهی فرضیهی سلبی
عبارات جدیدی که باید باهاشان آشنا شوید:
قیاس منطقی (Syllogism): استدلالی که از سه بخش تشکیل شده: فرضیهی کبری (یا مهین) (Major Premise)، فرضیهی صغری (یا کهین) (Minor Premise) و نتیجه (Conclusion).
عبارت مطلق (Categorical Term): عبارت مطلق اسم یا گروه اسمی است که به طبقهبندی چیزی اطلاق میشود.
گزارهی مطلق/قضیهی حملی (Categorical Proposition): گزارهی مطلق حاصل پیوند دو عبارت مطلق است. از عبارت مطلق میتوان دریافت که بین طبقهبندیای که به دو عبارت مطلق اطلاق شده، رابطهای برقرار است.
قیاس منطقی مطلق/قیاس حملی (Categorical Syllogism): استدلالی که دقیقاً از سه گزارهی مطلق تشکیل شده باشد: فرضیهی کبری، فرضیهی صغری و نتیجه. در نتیجهی قیاس منطقی مطلق دقیقاً سه عبارت مطلق وجود دارد و از هر سه عبارت نیز دقیقاً دو بار استفاده میشود.
توضیح بیشتر: نتیجهی یک قیاس منطقی در فرم استانداردش ایجابی است، ولی حداقل یکی از فرضیهها سلبی است. هر فرم صحیحی از قیاس منطقی مطلق که بیانگر یک فرضیهی سلبی باشد، باید نتیجهای سلبی داشته باشد.
الگوی منطقی:
هر نوع قیاس منطقی مطلقی که یک نتیجهی ایجابی و حداقل یک فرضیهی سلبی داشته باشد.
مثال ۱:
هیچ شخصی که زیر ۶۶ سال داشته باشد سالخورده طلقی نمیشود.
هیچ شخص سالخوردهای خردسال نیست.
بنابراین، تکتک اشخاص زیر ۶۶ سال خردسال هستند.
توضیح: در این مثال هر دو فرضیه صحیح هستند، ولی نتیجه اشتباه از آب درآمده است. چرا؟ چون این مثال یک قیاس منطقی مطلق است که یک یا دو فرضیهی آن سلبی هستند («هیچ شخصی…» و «هیچ شخص سالخوردهای…»)، ولی ما داریم سعی میکنیم از این فرضیهها نتیجهای ایجابی («تکتک اشخاص…») برداشت کنیم.
مثال ۲:
هیچ چهارپایی ماهی نیست.
بعضی خرها چهارپا هستند.
بنابراین، بعضی خرها ماهی هستند.
توضیح: این مثال قیاس منطقی مطلقیست که که در آن یک فرضیهی سلبی داریم («هیچ چهارپایی…») و داریم سعی میکنیم از آن یک نتیجهی ایجابی («بعضی خرها…») برداشت کنیم.
استثنا: هیچ استثنایی وجود ندارد.
منابع:
Schuyler, A. (1859). The principles of logic: for high schools and colleges. Wilson, Hinkle & co.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
لعنتی، موقع خوندنش یاده درس آمار و احتمال افتادم! :/
ولی جدا از شوخی خیلی خوبه، حس میکنم مغلطههای formal، دیگه سطحشون علمی میشه و به قول خود بنت تو مکالمه های روزانه خبری ازشون نیست. از طرفی (حداقل توی این مغلطه) مثالهای مغلطههای فورمال رو خوندن یکم روشنترت میکنه.
آره راستش رو بخوای من خودم هم موقع ترجمه حس کردم بسیاری از مغالطههای صوری واقعاً کاربردی ندارن و صرفاً ورزش فکری محضان.