23 Appeal to Closure 822x423 - توسل به ختم جلسه (Appeal to Closure) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۲۳)

تعریف: مغلطه توسل به ختم جلسه موقعی پیش می‌آید که طرفین بحث بی‌صبرانه منتظرند بحث تمام شود و از‌ آن نتیجه‌گیری کنند، برای همین مدارک ناکافی و ناقص را می‌پذیرند تا هرچه زودتر این اتفاق بیفتد. میل به نتیجه‌گیری یک میل روان‌شناسانه‌ی شدید است و وقتی به‌عنوان بهانه‌ای برای پذیرفتن مدرکی استفاده می‌شود که در حالت عادی پذیرفته نمی‌شود، به ترفندی مغلطه‌آمیز تبدیل می‌شود. این مغلطه به توسل به نادانی (Argument from Ignorance) شباهت دارد. توسل به نادانی موقعی پیش می‌آید که شخص استدلال کند گزاره‌ای صحیح است، چون خلاف آن ثابت نشده است. نادانی و عدم داشتن اطلاعات کافی از لحاظ ذهنی اعصاب آدم را خرد می‌کند و بعضی‌وقت‌ها انسان‌ها سعی می‌کنند با این نادانی روبرو نشوند. تفاوت بین این دو مغلطه این است که در توسل به ختم جلسه دلیل اصلی پایان یافتن بحث، پذیرش بی‌چون‌وچرای مدرک ارائه‌شده است.

معادل انگلیسی: Appeal to Closure

معادل‌های جایگزین: توسل به عدالت

الگوی منطقی:

مدرک X عرضه شده و به نظر صاحب‌نظران ناکافی‌ست (یا به خاطر تمایل به خاتمه‌ی بحث با سوگیری شدید ارزش‌یابی شده است).

طرفین دوست دارند بحث هرچه سریع‌تر خاتمه یابد.

بنابراین مدرک X پذیرفته می‌شود.

مثال ۱:

به خاطر حمله‌ی تروریستی به شهر شهروندان بسیار خشمگین بودند و می‌خواستند عدالت هرچه سریع‌تر برقرار شود. بنابراین آن‌ها مرد مسلمانی را که به مشکوک به نظر می‌رسید و معلوم نبود هنگام وقوع جرم کجا بوده، دستگیر کردند و جرم را گردن او انداختند.

توضیح: متاسفانه جرم‌های بی‌سرانجام برای کسانی که در راس قدرت هستند وجهه‌ی بدی به جا می‌گذارند. با توجه به درصد بالای دستگیری‌های اشتباه، مشخص است که توسل به ختم جلسه عواقبی جدی برای انسان‌های بی‌گناه به دنبال دارد.

استثنا: در جایی اشاره شده اصطلاح رایج «Let’s agree to disagree» (بیا توافق کنیم که با هم هم‌نظر نیستیم) نمونه‌ای از توسل به ختم جلسه است. این ادعا صحیح نیست، چون وقتی این جمله بیان می‌شود، معنی‌اش این است که طرفین بحث هیچ‌کدام استدلال‌ها و مدارک طرف مقابل را نپذیرفته‌اند و صرفاً توافق کرده‌اند تا توجهشان را به چیزهای دیگر معطوف کنند یا بحث را به تعویق بیندازند. برای این تصمیم دلایل منطقی زیادی وجود دارد. این بیانیه به‌نوعی یک جور معامله یا مسامحه است. وقتی مردم مسامحه می‌کنند، معمولاً مدرکی را که در حالت عادی نمی‌پذیرند، در حالت مسامحه نیز نخواهند پذیرفت. مثلاً وقتی شخص خداباور و خداناباور مشغول بحث درباره‌ی وجود یا عدم وجود خدای ادیان ابراهیمی باشند، چنین جمله‌ای را بر زبان نمی‌آورند: «باشه، من حاضرم باهات موافقت کنم که خدا دنیا رو خلق کرده، ولی به شرط این‌که تو قبول کنی این خدا توی امور دنیوی دخالت نمی‌کنه.»

منابع:

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

۴/۵ - (۲ امتیاز)
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *