لینک دانلود همهی مقالات مجموعهی «آشنایی با اساطیر کطولحو» در قالب فایل PDF
ما بر روی جزیرهی خاموش جهالت واقع در میان اقیانوسی سیاه و بیانتها زندگی میکنیم و تقدیر ما این نبود که به نقاط دوردست آن سفر کنیم.
احضار کثلهو
املا/معادل (های) فارسی: جمعبندی گونههای جاندار اساطیر
نمونهای از گونههای جاندار.: میگو (MiGo)، تازی تیندالوس (Hound of Tindalos)، رنگی از فضا (The Color out of Space)
تاکنون سهتا از گونههای جاندار اساطیر را بهطور جداگانه معرفی کردیم و تعدادی دیگر را اسماً مورد اشاره قرار دادیم، ولی تعداد آنها بسیار بیشتر است. در اینجا هم مانند جمعبندی قدیمیگانگان متعال، تمام گونههای جاندار اساطیر را پوشش نخواهیم داد و فقط تعدادی از محبوبترینشان را بهاختصار معرفی خواهیم کرد:
«می-گو» اثر Khannea SunTzu
می-گو (Mi-Go): می-گوها موجوداتی فضایی هستند که از سیارهی یاگوث (که به اعتقاد برخی همان سیارهی پلوتون است) به زمین آمدهاند. البته معلوم نیست که آنها ذاتاً به یاگوث تعلق دارند یا صرفاً نزدیکترین پایگاهشان به زمین آنجا واقع شده است. می-گوها سختپوستانی بالدار هستند که حدوداً یک و نیم متر طول دارند. بالهایشان پردهمانند و سرشان قارچی است. آنها در عصر ژوراسیک وارد زمین شدند، در برابر حملات کهنزادگان بهطور موفقیتآمیزی از خود دفاع کردند و در نیمکرهی شمالی زمین مستقر شدند.
می-گوها از مواد معدنیای که از زمین استخراج میکنند، برای پرورش قارچی که از آن تغذیه میکنند، استفاده میکنند.
خط فکری و نیات می-گوها برای ما انسانها کاملاً بیگانه هستند، ولی به نظر نمیرسد آنها به طور فعالانه با انسانها دشمنی کنند.
آنها وسیلهای به نام «سیلندر مغز» (Brain Cylinder) اختراع کردند تا در امر بررسی موجودات جاندار دیگر کمکحالشان باشد. آنها، طی جراحی (کاری که در انجام آن استاد هستند)، مغز موجود زنده را از سرش بیرون میآورند و آن را، در حالت معلق، درون یک سیلندر فلزی قرار میدهند.
با تکیه بر ابزار مختلف، مغز مذکور میتواند با محیط اطراف خود تعامل برقرار کند. ولی مهمترین خاصیت این مغزها این است که می-گوها میتوانند ازشان برای انتقال اذهان درون مغزها به جاهای مختلف کائنات و حتی بعدهای مکانی/زمانی دیگر استفاده کنند. آنها این عمل خاص را فقط در قبال کسانی انجام میدهند که حس نفرت یا علاقهی خاصی بهشان احساس میکنند.
«تازی تیندالوس» اثر هنرمند نامعلوم
تازی تیندالوس (Hound of Tindalos): تازی تیندالوس، برخلاف نامش، شبیه به یک سگ تازی به نظر نمیرسد. لفظ «تازی»، نه به ظاهر این موجود، بلکه به عادات و خلق و خوی آن اشاره دارد.
خاستگاه تازی تیندالوس که موجودی نامیراست، یک بعد زمانی یا مکانی دیگر است. آنها به دنیایی تعلق دارند که ساختار فضازمان آن، برخلاف فضازمان خمیدهی دنیای ما، زاویهدار است. برای همین میتوان آنها را نقطهی مقابل یوگ-سوتوث در نظر گرفت. چون او ارباب فضازمان خمیدهی دنیای ماست.
تازیهای تیندالوس از قابلیت سفر در زمان و دیدن گذشته و آینده برخوردار هستند و حواسشان جمع کسانی است که سعی دارند به بازهی زمانیای غیر از مال خودشان دسترسی پیدا کنند.
اگر تازیهای تیندالوس بو ببرند که کسی در حال دستکاری کردن زمان است، آنها را تا رسیدن به زمان مربوط به خودشان تعقیب میکنند. در چنین موقعیتی، آنها فقط میتوانند از راه یک زاویهی خاص، مثلاً گوشهی یک اتاق، وارد بعد مکانی دنیای ما شوند.
پس از اینکه تازی تیندالوس به قربانی خود رسید، او را میبلعد و در فضایی که قربانی اشغال کرده بود، نوعی مادهی عجیب آبیرنگ به جا میگذارد.
«رنگی از فضا» اثر Ludvik Skopalik
رنگی از فضا (The Color out of Space): رنگی از فضا یکی دیگر از بیگانگان خارج از تصور اساطیر است که در داستانی از لاوکرفت به همین نام معرفی شد.
رنگی از فضا موجودی هوشمند است و در حالت عادی خود، به شکل رنگ خالص دیده میشود. رنگی از فضا نه گاز است و نه جامد، چون جسم ندارد.
گونهی رنگی از فضا به شکل یک شهابسنگ وارد سیارههای مختلف میشوند. فرم اصلی وجودشان درون گولبولهای کوچک و ظریف درون این شهابسنگ پنهان شدهاند.
رنگی از فضا و شهابسنگ حاوی آن، کاملاً از درکی که ما از شیمی و زیستشناسی داریم، خارج هستند. بهعنوانمثال، رنگی از فضا حاوی خواص جهشزا است و گیاهان، حیوانات و محیط اطراف خود را به اَشکالی عجیب و توضیحناپذیر تغییر میدهد. مثلاً گیاهانی که در معرض رنگی از فضا باشند، رشدشان چند برابر میشود، ولی مزهی بسیار بدی پیدا میکنند و حیوانات ظاهر ناجوری پیدا میکنند و وحشی و خشن میشوند. در نهایت تمام چیزهایی که در معرض رنگی از فضا باشند، خاکستری و شکننده میشوند و در نهایت فرو میریزند.
وقتی رنگی از فضا به اندازهی کافی انرژی به خود جذب کند، طی حرکتی شبیه به انفجار از سطح زمین به بالا میرود و محیطی عاری از حیات را پشت سرش به جا میگذارد.
«مرجان پرنده» اثر Eclectixx
مرجان پرنده (Flying Polyp): مرجانهای پرنده یکی از گونههای خشن اساطیر است و سابقهی جنگ با کهنزادگان و گونهی متعال ایث را داشته است. اسم واقعی آنها معلوم نیست و مرجان پرنده صرفاً یک اسم توصیفی است. مرجانهای پرنده، با وجود بال نداشتن، میتوانند پرواز کنند، هر موقع که خواستند میتوانند نامرئی شوند و ظاهراً میتوانند باد را کنترل کنند.
کهنزادگان و ایثنشینها هردویشان مرجانهای پرنده را شکست دادند، ولی در نهایت موفق شدند پس از اینکه ایثنشینها ذهن خود را به گونهی سوسکهای هوشمند در آینده انتقال دادند، آنها را نابود کنند.
از قرار معلوم تعداد اندکی از مرجانهای پرنده تا به امروز در غارهای عمیق زیرزمینی زندگی میکنند.
«کتونین» اثر BorjaPindado
کتونیَن (Chthonian): کتونینها موجوداتی لزج، اختاپوسمانند و عظیمالجثه هستند که بازوچههایی کوتاه دارند و میتوانند سنگها و صخرهها را حفر کنند. فرایند حفر کردنشان باعث میشود حین حرکت در میان سنگها، آنها را ذوب کنند.
کتونینهای بالغ قابلیت به راه انداختن زلزلههایی قدرتمند را دارند، ولی معلوم نیست که آیا این کار را از روی عمد انجام میدهند یا خیر. زلزلهی سال ۱۹۰۶ در سانفرانسیسکو به یک یا چند کتونین نسبت داده شده است.
همچنین آنها میتوانند تا دمای ۴۰۰۰ درجهی سلسیوس را تحمل کنند و برای همین بیشتر مواقع در نزدیکی هستهی کرهی زمین زندگی میکنند و فقط در مواقعی خاص به پوستهی زمین نزدیک میشوند.
همهی کتونینها میتوانند به صورت تلهپاتیک با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و بزرگترین عضو گونهی خود یعنی شودِمِل را میپرستند.
اشاراتی کوتاه به چند گونهی جاندار دیگر:
بیاکی (Byakhee): بیاکیها موجوداتی دوپا هستند که آناتومی پیکرشان ترکیبی از خفاش، پرنده و حشره است. آنها میتوانند بین ابعاد زمانی/مکانی مختلف سفر کنند و خدمتگزار هاستور هستند.
صیاد وحشتآفرین (Hunting Horror): صیادهای وحشتآفرین ظاهر مار یا کرمی دراز و عظیمالجثه را دارند که به بالهایی خفاشمانند یا چترمانند مجهز هستند و ظاهرشان دائماً در حال پیچ خوردن و تاب خوردن است و به خاطر این تغییر دائمی دیدنشان دشوار است.
صیادها بهشدت به نور خورشید حساس هستند و در نقش شکارچی به نیارلاتهوتپ خدمت میکنند.
خونآشام اخترزی (Star Vampire): خونآشامهای اخترزی در فضا زندگی میکنند و ویژگی اصلیشان، میل سیریناپذیرشان به خون است. خونآشام اخترزی با چنگالهای بزرگش طعمهاش را میگیرد، او را لای انگشتهایش له میکند و سپس خون طعمه را از راه مکندههایی لولهمانند به بدنش وارد مینماید.
خونآشامهای اخترزی در حالت عادی نامرئی هستند، ولی پس از آشامیدن خون، برای مدتی کوتاه و تا موقعی که خون بلعیدهشده هضم نشده، مرئی میشوند.
دنیاهای علمی-تخیلی بسیاری حاوی خیل عظیمی از گونههای جاندار بیگانه هستند، ولی شاید هیچکدامشان به اندازهی گونههای اساطیر کثلهو منحصربفرد و هولناک نباشند، چون بیگانگان اساطیر کثلهو به معنای واقعی کلمه «بیگانه» هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید