«از دیرباز بین غولها و اژدهایان دشمنی بوده است، ولی ریشهی این دشمنی به جنگ بزرگی بین دو گونه برمیگردد که هزار سال پیش از ثبت تاریخ به وقوع پیوست. توجه داشته باشید که تخم این دشمنی در دل همهی زیرگونههای غولها و اژدهایان کاشته شده است. گفته میشود که چند تن از غولهای طوفانی دانا با اژدهایان فلزی رابطهی خوبی دارند، ولی چنین مواردی نادر هستند. حتی غولهایی که گرایش به سمت خوبی دارند، عموماً حس تنفر شدیدی نسبت به اژدهایان حس میکنند.»
کتاب هنر غولها
بازیهای نقشآفرینی رومیزی موفق نشدند بهطور گسترده در فرهنگ ایران جا بیفتند، ولی میراث آنها، یعنی بازیهای ویدئویی نقشآفرینی این عدم محبوبیت را جبران کردند و امروزه بازیهای نقشآفرینی، چه غربی و چه ژاپنی، طرفداران بسیار زیادی در کشورمان دارند. شاید باورش سخت شود، ولی همهی این بازیها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم یک ریشهی یکسان دارند و آن ریشه بازی نقشآفرینی رومیزی سیاهچالهها و اژدهایان (Dungeons & Dragons) است که در سال ۱۹۷۴ به بازار عرضه شد و از آن موقع تاکنون چهرهی صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد. بازیهایی مثل دروازهی بالدور (Baldur’s Gate)، پلیناسکیپ تورمنت (Planescape Torment)، شبهای نوروینتر (Neverwinter Nights) اقتباسی مستقیم از دیانددی هستند و عناوین بسیار زیاد دیگر مثل ویچر (The Witcher) و عصر اژدها (Dragon Age) بهطور مستقیم و غیرمستقیم از بازیهای دیانددی الهام گرفتند تا مسیری متفاوت را طی کنند. در این سری مقالات قصدمان بر این است که با دنیای دیانددی بیشتر آشنا شویم، چون آشنایی با دیانددی به معنای آشنایی با بخشی بزرگ از دنیای گیم است. با ما همراه باشید.
فرض کنید پس از یک روز پیادهروی طولانی تصمیم گرفتهاید در جنگل اطراق کنید. روی زمین مینشینید و آتشی روشن میکنید تا با آن شامتان را بپزید. ناگهان زمین زیر پایتان شروع به لرزیدن میکند. از شدت اضطراب سریع از جا بلند میشوید. روبرویتان موجودی غولپیکر و شبهانسان پدیدار میشود که تنهی یک درخت را دستش گرفته است. متاسفانه این موجود هم دنبال شام است.
این موجود غول (Giant) نام دارد. حتی اگر اسم سیاهچالهها و اژدهایان به گوشتان نخورده باشد، بدونشک با مفهوم «غول» آشنا هستید. در آثار داستانی غولها موجوداتی هستند که دهها متر قد دارند. در دیانددی قد غولها کمی کوتاهتر است، ولی آنها همچنان دشمنانی خطرناک به حساب میآیند.
یکی دیگر از ویژگیهای غولها که محدود به دیانددی است این است که آنها هم مثل اژدهایان زیرگونههای زیادی دارند. در این مقاله صرفاً توضیحی کوتاه از پرطرفدارترین انواع غولها ارائه خواهد شد.
تاریخچهی انتشار غولها
تاریخچهی انتشار غولها در دیانددی، همانطور که احتمالاً میتوانید انتظار داشته باشید، به ست اصلی دیانددی در سال ۱۹۷۴ برمیگردد. اصولاً موجودات فولکلور مثل دیوها، گولها (Ghoul) و اژدهایان جزو اولین موجوداتی بودند که در دیانددی پدیدار شدند.
طبق قوانین بازی جنگی جوشن (Chainmail)، غولها بهخاطر مهارت فوقالعادهیشان در پرت کردن نقش منجنیقهایی محرک و سبک را ایفا میکردند. ست اصلی شامل غولهای تپه (Hill Giants)، غولهای سنگی (Stone Giants)، غولهای یخی (Frost Giants)، غولهای آتشین (Fire Giants) و غولهای ابری (Cloud Giants) میشد. این فهرست فرق زیادی با فهرست ویرایش پنجم فرهنگ هیولاشناسی (Monster Manual) که چند دهه بعد منتشر شد ندارد.
در مکمل گریهاوک (Greyhawk) برای ست اصلی دیانددی غولهای طوفانی (Storm Giants) نیز به فهرست اضافه شدند و این شش دگرگونی به دگرگونیهای اصلی تبدیل شدند که در همهی فرهنگهای هیولاشناسی آتی حضور پیدا کردند. البته به استثنای ویرایش چهارم که غولهای ابری را بهکل حذف کرد و بهجایش غولهای مرگ (Death Giants) و غولهای الدریچ (Eldritch Giants) را اضافه کرد.
از دگرگونیهای دیگری که طی سالها اضافه شدند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- غول های مه (Fog Giants)
- غولهای کوهی (Mountain Giants)
- غولهای دریایی (Sea Giants)
- غولهای بیابانی (Desert Giants)
- غولهای جنگلی (Jungle Giants)
- غولهای تپهدریایی (Reef Giants)
- غولهای سایه (Shadow Giants)
- غولهای ویرانی (Desolation Giants)
- غولهای خورشید (Sun Giants)
و…
تنها مکمل مفصل دربارهی اکولوژی غولها در بستر ویرایش دوم ایدیانددی منتشر شد و نامش هنر غولها (Giant Craft) بود، ولی با توجه به اینکه تمرکز آن روی دنیاسازی زمینهمحور غولهاست، در این مطلب زیاد از آن استفاده نخواهم کرد.
در ادامه بیشتر به تفاوتهای بین شش دگرگونی اصیل غولها (True Giants) خواهم پرداخت. ولی در ابتدا بیایید به این بپردازیم که وجهاشتراک غولها چیست.
ویژگیهای مشترک غولها
واضحترین وجهاشتراک غولها این است که همهیشان جثهی بزرگی دارند، خصوصاً در مقایسه با انسانی معمولی.
غولهای تپه که کوچکترین غولهای اصیل میباشند، حدود ۵ متر قد دارند. غولهای طوفانی که بلندقدترین غولهای اصیل هستند، حدود ۸ متر قد دارند.
غولها از زور بازویی فوقالعاده برخوردارند و میتوانند بهراحتی اشیاء بزرگ را در فاصلهای طولانی پرتاب کنند یا دیوارهای سنگی را بشکنند. غولها بهخاطر حواس پنجگانهی عالیشان نیز شناخته میشوند. قدرت بینایی و شنوایی آنها دو برابر قویتر از انسانی معمولی است و هرکدام از انواع غولها حواس خود را منطبق با زیستبومی که در آن زندگی میکند بهبود میبخشد.
جامعهی غولها از هر زیرگونه به زیرگونهی دیگر بسیار متفاوت است، ولی چیزی که همهی غولهای اصیل درک میکنند و برایش احترام قائلاند، مفهومی به نام اوردنینگ (Ordning) است، مفهومی که چیزی شبیه به «قانون اساسی» است.
اوردنینگ: قانونی که همهی غولها به آن پایبند هستند
اوردنینگ یک ساختار کاستمحور (Caste) است که جایگاه همهی غولهای یک زیرگونه و جایگاه زیرگونههای غولها نسبت به یکدیگر را تعیین میکند.
رییس قبیلهی جامعهی غولها بالاترین جایگاه را در این سیستم دارد و نزدیکترین مشاورشان جایگاه دوم. این سلسلهمراتب به همین ترتیب ادامه پیدا میکند تا اینکه به پستترین اعضای جامعه میرسیم که در انتهای سلسلهمراتب قرار دارند. این رتبهبندی بر اساس مهارتها و نقاط قوت فردی تعیین شده است و هیچکدام از غولها آن را مورد سوال قرار نمیدهند.
هر زیرگونه از غولها مهارتها و قابلیتهای مختلفی را ارج مینهند. مثلاً بین غولهای تپه قدرت فیزیکی و بین غولهای سنگی استعداد هنری بیشترین اهمیت را دارد. اگر غولی که در جایگاهی پایینتر قرار داشته باشد، غول مافوق خود را به چالش بکشد و او را شکست دهد، جایگاه او را تصاحب میکند. زیر پا گذاشتن اوردنینگ از راه توهین کردن به غولی مافوق جرمی نسبتاً بزرگ به حساب میآید.
همهی غولهای اصیل برای رتبهبندی انجامشدهی اوردنینگ برای زیرگونههای غولها نیز احترام قائلاند. در این رتبهبندی غولهای طوفان بالاترین رتبه و غولهای تپه پایینترین رتبه را دارند. بهعنوان مثال، پایینرتبهترین عضو غولهای آتشین جایگاهی بالاتر از رییس قبیلهی غولهای یخی دارد.
زیرپا گذاشتن اوردنینگ در قبال زیرگونههای دیگر بهاندازهی زیرپا گذاشتن اوردنینگ در قبال همنوعان خلافی بزرگ نیست، ولی یک جور بیادبی به حساب میآید.
حال اجازه دهید به این زیرگونهها بپردازیم:
غولهای تپه
غول تپه نمایندهی تصویر کلیشهایای است که از غولها در ذهن داریم. موجودی خنگ و زمخت که هر چیزی را که جلوی چشمش است میخورد و هر چیزی را که در برابر خورده شدن مقاومت کند با بیرحمی له میکند.
سکونتگاه آنها تپهها و دشتهای کوهستانی در دنیا است. آنها در کلبههای دربوداغانی که کنار هم ساخته میشوند زندگی میکنند و صرفاً با تکیه بر زور بازو و جثهیشان چالشهای زندگی را پشتسر میگذارند.
غولّهای تپه هیچ فرهنگ یا بلندپروازی فکریای ندارند و صرفاً به تولیدمثل، جنگیدن و خوردن قانع هستند. هوش آنها در حدی است که بدانند نباید با موجودی که بزرگتر و سرسختتر از آنها به نظر میرسد دربیفتند، چون درک آنها از قدرت بر پایهی جثه بنا شده است، ولی موجودات باهوش میتوانند آنها را فریب دهند.
البته اگر غول تپه متوجه فریبخوردگی خود شود، خشمی که در ادامه نشان میدهد وحشتناک خواهد بود. آنها در این حالت هرچه را که اطرافشان باشد خرد و خاکشیر میکنند.
مزرعهداران و کشاورزان بهطور خاصی از غولهای تپه بیزارند، چون یک غول تپهی گرسنه میتواند یک مزرعه را بهکل نابود کند و تمام محصولاتش را بخورد.
غولهای تپه در سلسلهمراتب قدرت بین زیرگونههای غولها در پایینترین جایگاه قرار دارند. دلیلش هم بیبهره بودن از هوش و وقار است. ولی آنها با این مسئله مشکلی ندارند، چون در هر صورت همهی غولّهای دیگر از آنها جثهی بزرگتری دارند.
غولهای سنگی
غولهای سنگی، با قد حدود ۵.۵ متر کمی از غولهای تپه بلندتر هستند. ولی در ظاهر لاغرتر و هیکلیتر به نظر میرسند و پوست خاکستری صافی دارند که به آنها اجازه میدهد در نواحی کوهستانیای که سکونتگاهشان است، راحتتر استتار کنند.
اگر غولهای سنگی به حال خود رها شوند، موجوداتی منزوی، ساکت و صلحطلب هستند و در غارهایی زیر کوهها زندگی میکنند. غولهای سنگی هنرمندترین زیرگونه بین غولهای اصیل هستند و وقت خود را صرف ساختن حفاریهای سنگی پرجزئیات و کشیدن دیوارنگاریهای بزرگ روی دیوارهای غارها میکنند.
در اوردنینگ بین غولهای سنگی، بالاترین جایگاه به حفارها و هنرمندان تعلق دارد، خصوصاً با توجه به اینکه در جامعهی غولهای سنگی، به حفاریهای باکیفیت به چشم نماد تقدس نگاه میشود.
از لحاظ فیزیکی، شیوهی حرکت غولهای سنگی در مقایسه با غولهای تپه بهمراتب وقار بیشتری دارد. چون آنها به ورزیدگی نیز به چشم نوعی هنر نگاه میکنند. در نظر آنها پرتاب سنگ و گرفتن سنگ مهارتّهایی باارزش هستند و اغلب در رقابتهایی در این زمینه شرکت میکنند، رقابتهایی که پیروزی در آنها به بهبود رتبهبندی غول سنگی در اوردنینگ کمک میکند.
غولهای سنگی به دنیای بیرون از منزل خود به چشم قلمروی رویاها نگاه میکنند؛ یعنی یک غول سنگی خارج از منزلگاه خود نمیتواند درستی یا حقیقی بودن چیزی را تشخیص دهد. برای همین غول سنگیای که از خانهاش دور شود یا در حاشیهی جامعهاش زندگی کند، زیاد به کارهای خود فکر نخواهد کرد.
این مسئله باعث شده غولهای سنگی بین جوامع متمدن بدنام شوند، چون ماجراجوهایی که به جامعهی غولهای سنگی نزدیک شوند، مورد حملهی غولهای سنگیای قرار میگیرند که به سمت آنها سنگ پرتاب میکنند، چون این غولها بر این باورند که آنها واقعی نیستند.
غولهای یخی
غولهای یخی نقطهی مقابل غولهای سنگی هستند. آنها حدود ۶.۵ متر قد دارند و سکونتگاهشان نواحی بسیار سرد دنیاست. ارزش اصلی برای آنها قدرت و مبارزهطلبی است. غولهای یخی ظاهری تهدیدآمیز و هیکلی دارند و گوشت تنشان آبی و موی سرشان سفید است.
غولهای یخی هم مثل غولهای تپه با شکار کردن حیوانات ساکن در توندرا و کوهستانها غذای خود را تامین میکنند. آنها طعمهیشان را وقتی که هنوز خام است و خونش گرم است میخورند. آنها داخل دژهای یخی بزرگی زندگی میکنند که در دل یخچالهای طبیعی حفر شدهاند و معمولاً دهکدهها و تجمعگاههایی را که در حاشیهی نواحی یخی تشکیل شده باشند بهطور مرتب غارت میکنند. در جریان این غارتها غولهای یخی عمدتاً شراب و اشیاء فلزی را میدزدند و به سکه و اشیاء قیمتی دیگر اهمیت نمیدهند.
غولهای یخی برای هنر و فرهنگ اهمیت زیادی قائل نیستند. آنها لباس خود را از پوست تن حیوانات درست میکنند و اسلحههای کوچکتری را که از جسد دشمنانشان به جا مانده، به هم وصل میکنند تا اسلحههای بزرگتری بسازند.
آنها اغلب بدن خود را با اجزای به جا مانده از جسد دشمنانشان تزئین میکنند و برای اجزای بهجامانده از اژدهایان ارزش زیادی قائلاند. زور بازو و مهارت در مبارزه ویژگیهایی هستند که رتبهبندی در جوامع غولهای یخی را تعیین میکنند. زخمهای جنگ، غنیمتهای مبارزه و پیروزی در مسابقههای محکزنی زور بازو همه جزو عوامل تعیینکنندهی این رتبهبندی هستند.
بهطور کلی غولهای یخی موجوداتی پلید و وحشتناک هستند و برای جان موجوداتی که غول نباشند ارزش زیادی قائل نیستند.
غولهای آتشین
غولهای آتشین با ۵.۵ متر قد، از غولهای یخی قد کوتاهتری دارند، ولی در رتبهبندی کلی اوردنینگ جایگاهشان از آنها بالاتر است.
غولهای آتشین هیولاهایی نظامیگرا و بیرحم هستند. آنها داخل دژهای بزرگی که در دل آتشفشانها حفر شدهاند، یا نزدیک غارهایی که کنار مواد مذاب واقع شده باشند، زندگی میکنند.
آنها برای حرارت بالایی که از این مکانها ساطع میشود ارزش زیادی قائلاند. چون آتش موردنیاز برای کورههای آهنگری آنها را فراهم میکند. آهنگری مهارتی بسیار باارزش بین غولهای آتشین است و بیشتر ابزاری که از این راه تولید میکنند، سلاحهای جنگی یا سازههای دفاعی هستند.
غولهای آتشین از دوران کودکی برای جنگآوری تربیت میشوند. یکی از بازیهای فرزندان غولهای آتشین این است که به سمت هم سنگهای آتشین پرتاب کنند و طولی نمیکشد که این کودکان به عضویت مدارس رسمی تربیت نظامی درمیآیند.
برخلاف غولهای یخی، نیروی پشت جنگاوری غولهای آتشین نه خشم و کینهتوزی، بلکه انضباط و آموزش است. آنها بهجای قلعوقمع کردن موجودات انسان و شبهانسانی که فتح میکنند، آنها را به خدمت میگیرند. کارهایی هم که بهشان میسپارند معمولاً دامداری، کشاورزی یا استخراج سنگمعدن و جواهرات قیمتی است. تقریباً هر چیزی که این خدمتگزاران تولید میکنند، بهعنوان مالیات به غولهای آتشین برمیگردد.
همانطور که میبینید، هرچه در سلسلهمراتب قدرت بالاتر میرویم، هوش و انضباط به عواملی مهمتر برای کسب قدرت تبدیل میشوند.
غولهای ابری
غولهای ابری موجوداتی با قد تقریبا ۷.۵ متری هستند که در آسمان، در قلعههایی بین ابرها زندگی میکنند. غولهای ابری مغرورترین غولها هستند و با وجود اینکه رتبهبندیشان از غولهای طوفانی گوشهگیر پایینتر است، خود را بهعنوان بزرگترین غولها حساب میکنند.
غولهای ابری برای موجودات زندهی دنیا غیر از خودشان اهمیت خاصی قائل نیستند و اگر هم اهمیت بدهند، دلیلش سرگرمی خودشان است. همچنین آنها به زیرگونههای دیگر غولها فرمان صادر میکنند؛ بهعنوان مثال از غولهای آتشین بهعنوان آهنگر، از غولهای یخی بهعنوان غارتگر و از غولهای تپه بهعنوان سپر گوشتی یا ابزار سرگرمی استفاده میکنند.
رتبهبندی غولهای ابری در اوردنینگ بر اساس ثروت شخصیشان تعیین میشود. ولی آنها به جای اینکه تلاش کنند خودشان این ثروت را جمع کنند، به غولهای پایینرتبهتر از خود دستور میدهند تا این ثروت را برای آنها جمع کنند.
غولهای ابری، که دید بالا به پایین نسبت به موجودات دیگر دارند، بیشتر زمان خود را صرف غرق شدن در تجملات، تزئین خانههای شیکشان و شرطبندی سر حوادث دنیا که از کنترلشان خارج است میکنند.
با این حال اگر غولهای ابری به مبارزه دعوت شوند، حریف بسیار مهلکی هستند. آنها میتوانند از راه جادو آبوهوا را کنترل کنند و خود را به مِه تبدیل کنند و زورشان حتی از غولهای آتشین هم بیشتر است.
غولهای طوفانی
در آخر میرسیم به غولهای طوفانی. آنها بزرگترین و قدرتمندترین زیرگونهی غولها هستند و میانگین قدشان به ۸ متر میرسد. غولهای طوفانی از لحاظ منزوی بودن و گوشهنشینی به غولهای سنگی شباهت دارند، ولی آنها در این زمینه پا را یک قدم فراتر گذاشتهاند، چون بهندرت پیش میآید حتی با همنوعان خود ارتباط برقرار کنند.
غولهای طوفانی یا در دژهایی بر فراز ابرها زندگی میکنند (منزلگاه آنها حتی از غولهای ابری نیز بالاتر است)، یا در قصرهایی کف اقیانوس. قدرت اصلی غولهای طوفانی مهارت آنها در پیشگویی است. آنها میتوانند طالعبینی و غیبگویی کنند و حوادث دنیا را با دیدی وسیعتر نسبت به بقیه ببینند.
به غولهای طوفانی میتوان به چشم موجوداتی «خوب» نگاه کرد، چون موجودات پایینرتبهتری را که با احترام نزد آنها بیایند، قلعوقمع نمیکنند. ولی هدف نهایی آنها از نظاره به دنیا این است که روزهای باشکوه گذشته را زنده کنند؛ روزهایی که غولها به دنیا حکمفرمایی میکردند.
البته همهی غولهای طوفانی صلحطلب نیستند و یک غول طوفانی پلید تهدیدی بس بزرگ به حساب میآید. این غولها میتوانند به سمت هر دشمنی که سر راهشان باشد، آذرخشهای غولپیکر پرتاب کنند.
اعتباری که غولهای طوفانی برای خود دستوپا کردهاند، هر از گاهی برخی از جوامع و قبایل را ترغیب میکند آنها را بهعنوان خدایان فرعی بپرستند. بیشتر خدایان طوفانی نیز چنین ادعایی را رد نمیکنند.
غولها، حتی غولهای طوفانی، جزو تهدیدآمیزترین یا ترسناکترین خطرهای دنیای دیانددی نیستند. ولی بسیاری از آنها نگرانی دائمی برای بسیاری از جوامع و شهرهای کوچک ایجاد میکنند. حضور غولها هم مثل حضور گابلینها، ارکها و نولها (Gnoll) در یک ناحیه ممکن است باعث شود زندگی مردم عادی در آن ناحیه سرشار از خطر و ویرانی شود.
البته همانطور که در این مطلب دیدیم، همهی غولها شبیه به هم نیستند و برخی از آنها ترجیح میدهند به حال خود رها شوند، دقیقاً مثل یک سری از اعضای بقیهی گونههای هوشمند.
خطر رویارویی با یک یا چند غول هم مثل خطر رویارویی با یک یا چند اژدها ممکن است به خلق سناریویی جالب منجر شود، ولی عاملی که باعث شده غولها منحصربفرد باشند، تنوع زیرگونههای مختلف آنهاست.
منبع: کانال یوتوب Exploring Series
انتشار یافته در:
آقا فربد من بواسطه کثلهو با بلاگ هات اشنا شدم و الان هرازگاهی میام و از هنر روایتت لذت میبرم و نرد گونه غرق در جهان های خیال میشم.
خسته نباشی.
من البته مطالبت در دیستوپیا(فکر کنم همینه) رو هم میخونم.
انصافا فردی ادبی هستی؛
مرسی. لطف داری به من. «نردگونه غرق در جهانهای خیال شدن» اصلاً یکی از اهداف اصلی این سایته و خوشحال شدم اینجوری توصیفش کردی.
اسمش دیستوپین هست.