تعریف: مغلطه منطق کتریوار موقعی اتفاق میافتد که شخصی برای دفاع از یک ایده یا نکته، چند استدلال مطرح کند که یکدیگر را نقض میکنند.
معادل انگلیسی: Kettle Logic
الگوی منطقی:
بیانیهی ۱ مطرح میشود.
بیانیهی ۲ مطرح میشود، ولی با بیانیهی ۱ تناقض دارد.
بیانیهی ۳ مطرح میشود، ولی با بیانیهی ۱ و ۲ تناقض دارد.
و…
مثال ۱:
در یکی از مثالهای کتاب تعبیر خواب (The Interpretation of Dreams) فروید، همسایهی مردی او را متهم به بازگرداندن کتریای آسیبدیده کرده است. مرد در جواب این اتهام سه استدلال مطرح میکند:
۱. کتری را بدون اینکه یک خط رویش افتاده باشد برگردانده است.
۲. پیش از اینکه کتری را قرض بگیرد، آسیب دیده بود.
۳. او هیچگاه از همسایهاش کتری قرض نگرفته بود.
توضیح: هرکدام از این بیانیهها بیانیهی قبلی را نقض میکنند. اگر کتری از قبل آسیب دیده بود، پس مرد چطور میتوانسته آن را بدون اینکه خط رویش افتاده باشد برگرداند؟ اگر هیچگاه آن را قرض نگرفته بود، چطور ممکن است پیش از قرض گرفتن آن آسیب دیده باشد؟
مثال ۲:
من به خدا اعتقاد ندارم، چون به نظرم او پلید است. در ضمن اصلاً مفهومی به نام «پلیدی» وجود ندارد. پلیدی صرفاً ارزشگذاری ما روی چیزیست که در نظرمان اشتباه است.
توضیح: در مثال بالا چند بیانیه مطرح شده که یکدیگر را نقض میکنند و در ایدهی باور نداشتن به خدا ریشه دارند. اگر کسی به خدا اعتقاد نداشته باشد، چطور میتواند او را پلید در نظر بگیرد؟ اگر مفهومی به نام پلیدی وجود نداشته باشد، پس خدا چطور میتواند پلید باشد؟
راهنمایی: اگر کمدین هستید، میتوانید از منطق کتریوار در روتین کمدیتان استفاده کنید، ولی نه در استدلالهایتان.
منابع:
Freud, S. (1913). The Interpretation of Dreams. Macmillan.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
جالب بود. نمونش رو زیاد دیدم.
یه سوال، چرا کتری؟ از روی همون مثال ۱؟
به خاطر همین مثال اوله که فروید تو کتابش آورده.
حدس زده بودم، خیلی ممنون.