«این مردان که جان خود را وقف من کردهاند، شایستهترین جنگجویان من خواهند شد. مثل سفال به آنها قالب میبخشم و در کورهی جنگ آنها را خواهم پخت. ارادهیشان از جنس آهن و رگهایشان از جنس پولاد خواهد بود. زرهای بزرگ به آنها خواهم پوشاند و سلاحی قدرتمند در دستشان قرار خواهم داد. آنها از گزند طاعون و ناخوشی در امان خواهند بود؛ به هیچ بیماریای دچار نخواهند شد. چنان فنون رزمآراییای بهشان بیاموزم، چنان ابزار جنگیای در اختیارشان قرار دهم که هیچ دشمنی یارای مقابله با آنها را در میدان جنگ نداشته باشد. آنها سنگر من در مقابل وحشت دنیا خواهد بود. آنها مدافعان بشریت هستند. آنها مارینهای فضایی من هستند… و ترس برایشان غریبه خواهد بود.»
امپراتور بشریت
اگر گیمر باشید، احتمالا اسم وارهمر ۴۰۰۰۰ (Warhammer 40K) به گوشتان خورده است و شاید حتی بازیهای معروف و تحسینشدهای مثل سری استراتژی طلوع جنگ (Dawn of War) را که در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ واقع شدهاند بازی کرده باشید. اما مشکل اینجاست که دنیاسازی وارهمر ۴۰۰۰۰ آنقدر گسترده و غنی است که اگر با اطلاعات صفر یکی از بازیهای آن را شروع کنید شاید از حجم اسمها و اشارات ناشناخته گیج شوید و نتوانید با داستان ارتباط برقرار کنید. در سری مقالات «وارهمرشناسی» قصد بر این است که در مطالبی جمعوجور هرچه که لازم است دربارهی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بیان کنیم، طوری که با خواندن این مطالب بتوانید با خیال راحت هر اثری در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ را بازی کنید/تماشا کنید/بخوانید و مطمئن باشید که در دنیاسازی پیچیده و حجیم این مجموعهی علمیتخیلی حماسی و تاریک گم نخواهید شد. با ما همراه باشید.
مقدمه
ابرسربازها در دنیای داستان عنصری غریبه نیستند. کاپیتان آمریکا (Captain America) و مسترچیف (Master Chief) از سری هیلو (Halo) دو مثال از ابرسربازهای معروف هستند. همچنین در دنیای واقعی نیز این امکان وجود دارد که ابرسربازها روزی به واقعیت بپیوندند.
ابرسرباز شخصی است که به کمک مهندسی ژنتیک، بهینهسازیهای سایبرنتیک، تزریق مواد مخدر و همچنین تمهیداتی که ممکن است ماهیت ماوراءطبیعه داشته باشند، به سربازی قویتر، سریعتر و باهوشتر از سربازهای عادی تبدیل شده است.
مارینّهای فضایی (Space Marines)، که نام رسمیشان آدپتوس اِستارتس (Adeptus Astartes) است، تواناترین ابرسربازهای خیالی هستند. هر مارین فضایی به اندازهی صدها و شاید هم هزاران فرد عادی توانایی دارد و مارینهای فضایی ارزشمندترین و بزرگترین اسلحهای هستند که در اختیار ایمپریوم بشریت قرار دارد.
این مقاله بهطور خاص به موضوع تبدیل شدن یک مرد معمولی به یک مارین، پروسهی ایمپلنت (Implant Process) شدن مارینها و همچنین تجهیزات مارینها میپردازد.
نیروگیری برای پرورش مارینها
مراحل نیروگیری برای پرورش مارین فضایی از سنین پایین شروع میشود، معمولاً بین ۱۰ تا ۱۶ سالگی. دلیلش این است که ایمپلنتها در این بازهی سنی کار میکنند. همچنین بهخاطر کارکرد ایمپلنتها همهی مارینها باید مرد باشند.
تازهسربازها معمولاً از سیارههایی که شرایط آبوهوایی بد دارند یا قبایلی که از لحاظ تکنولوژی عقبافتاده هستند استخدام میشوند.
سیارههای کندویی (Hive Worlds) (سیارههایی که جمعیتشان بسیار زیاد است) و شهرهای کثیف و خطرناکی که در این سیارهها قرار دارند نیز مکانی ایدهآل برای پیدا کردن تازهسربازها هستند.
ملاک برای انتخاب تازهسربازها گرایش آنها به خشونت، رفتار تهاجمی و غریزهی کشتن است. برخی از چپترها (Chapters) فقط از یک سیاره یا یک گروه سیاره تازهسرباز به عضویت میپذیرند، در حالیکه برخی از چپترهای دیگر برای پیدا کردن کاندیدهای ایدهآل در کهکشان به جستجو میپردازند.
(چپتر یک یگان نظامی کاملاً مستقل است که از یکهزار مارین فضایی و وسایل نقلیه، سفینهها و خدمهی تدارکاتی مربوط به آنها تشکیل شده است. هر چپتر مستقل از چپترهای دیگر عمل میکند و به هیچکس جز اربابان عالی ترا (High Lords of Terra) جوابگو نیست، حتی به مفتشین).
امتحان تازهسربازها برای تبدیل شدن به مارین
پس از انتخاب تازهسربازهای کاندیدشده، از آنّها امتحان گرفته میشود تا معلوم شود آیا توانایی تبدیل شدن به مارین فضایی را دارند یا نه. این امتحانها از سیاره به سیاره و چپتر به چپتر متفاوت هستند. برخی از این امتحانها ریشه در فرهنگ یک تمدن دارند، در حالیکه برخی دیگر را یک چپتر بهطور اختصاصی برای اعضای خودش طراحی کرده است.
در اغلب موارد، کسانی که در این امتحانها شرکت میکنند نمیدانند که پاداششان برای پشتسر گذاشتن آزمون تبدیل شدن به یک مارین فضایی است. در بعضی موارد آنها حتی نمیدانند مارین فضایی چیست.
این امتحانها فوقالعاده دشوار هستند و صرفاً زنده بیرون آمدن از آنها نشانهی خوششانسی است. این امتحانها شکلهای مختلفی دارند؛ مثل دوئل تا مرگ، شکار کردن یک شکارچی (منجمله انسانهای دیگر، حیوانات یا موجودات فضایی)، نابود کردن قبیلهها یا دار و دستههای خلافکاری رقیب یا زنده ماندن برای مدتی طولانی در شرایطی فوقالعاده سخت. برخی از چپترها تازهسربازها را در مقابل یک مارین فضایی قرار میدهند تا اگر احیاناً موفق شد زنده بماند، درجهی شکست او را بسنجند.
آغاز پروسهی ایمپلنت کردن
اگر تازهسرباز از لحاظ بیولوژیکی و ذهنی آمادهی تبدیل شدن به مارین فضایی باشد، به صومعهدژ (Fortress-Monastery) چپتر فرستاده میشود تا آموزش، آمادهسازی و پروسهی ایمپلنت او شروع شود.
یک مارین فضایی عادی ۱۹ ایمپلنت به بدنش دریافت میکند. هدف از قرار دادن هرکدام از این ایمپلنتها بهبود مهارتشان در مبارزه و بالا بردن شانسشان برای زنده ماندن است.
این ایمپلنتها از طریق استفاده از ۱۹ ژندانهی (Gene-Seed) متفاوت به وجود آمدهاند. ژندانهها محتویات ژنتیکیای هستند که امپراتور بشریت آنها را به وجود آورده و کاربردشان ارتقای اندام بدن است، خواه بهصورت درونکشتگاهی (In Vitro)، خواه به صورت تزریق مستقیم به بدن تازهسرباز.
ایمپریوم دیگر به دانش تولید و مهندسی ژندانههای جدید دسترسی ندارد، و بنابراین اغلب سلولهای زایا از ایمپلنت هجدهم (جلوتر به آن میرسیم) در هر مارین فضایی گرفته میشوند تا با استفاده از این سلولها بتوان ایمپلنتهای بیشتری ساخت.
پروسهی ایمپلنت هم بهشدت خطرناک است، هم بهشدت دردناک. چون بیشتر ایمپلنتها در صورتی جواب میدهند که فرد بیدار باشد و مسکنها ذهنش را کند و گنگ نکرده باشند.
نوزده ایمپلنت مارینها و کاربرد هرکدام
اولین ایمپلنت یک قلب ثانوی است که حجم خون داخل بدن و گنجایش بدن برای پمپاژ خون را افزایش میدهد. اگر قلب اصلی مارین فضایی از کار بیفتد، قلب ثانوی به او اجازه میدهد زنده بماند و همچنین به او اجازه میدهد در محیطهایی که در آن اکسیژن کم است، بدون مشکل دوام بیاورد.
ایمپلنت دوم روی استخوانهای مارین تاثیر میگذارد. این ایمپلنت به آنها اجازه میدهد مواد شیمیایی مخصوصی را که در رژیم غذاییشان گنجانده شده به خود جذب کنند. این مواد شیمیایی اندازه و قدرت اسکلتبندیشان را بهطور قابلتوجهی افزایش میدهد و قفسهی سینهیشان را به زرهی استخوانی محکمی تبدیل میکند.
ایمپلنت سوم همزمان با ایمپلنت دوم اضافه میشود و کاربرد آن افزایش رشد عضله و همچنین مدیریت کردن تغییرات هورمونی مارینها است؛ تغییراتی که بهخاطر اضافه شدن تعداد زیادی ایمپلنت اجتنابناپذیر هستند.
هدف ایمپلنت چهارم تغییر خون مارین فضایی است تا خون و در نتیجه مواد مغذی با بازدهی بیشتری در بدنش به جریان بیفتد.
ایمپلنت پنجم سلولهای جدیدی ایجاد میکند که مثل ابرپلاکتها عمل میکنند و باعث میشوند خون سریعتر لخته ببندد و بنابراین بافت التیام زخم در عرض چند ثانیه شکل بگیرد.
ایمپلنت ششم که در مخ وارد میشود، مارین را از خواب کامل بینیاز میکند و به آنها اجازه میدهد به نیمی از مغزشان استراحت دهند، در حالیکه نیمی دیگر همچنان فعال باقی مانده است. بهلطف این ایمپلنت یک مارین میتواند به مدت ۳۲۸ ساعت، بیوقفه به خدمت نظامی بپردازد.
ایمپلنت هفتم یک شکم ثانوی بالای شکم عادی به وجود میآورد که کاربردش فیلتر کردن مواد غذایی غیرقابلهضم و همچنین گازهای سمی استشمام شده است. ایمپلنت هشتم وارد سیستم عصبی مرکزی میشود و به مارینهای فضایی اجازه میدهد گوشت یک موجود را بخورند و به بخشی از خاطرات او دسترسی پیدا کنند. چند نمونه جهشیافتگی در ژندانهی این ایمپلنت باعث شده که اعضای تعداد معدودی از چپترها به کانیبالیسم گرایش پیدا کنند. ایمپلنت نهم یک شُش سوم است که به مارینهای فضایی اجازه میدهد در محیطهایی که اکسیژنشان بسیار کم است، محیطهایی که هوایشان مسموم است و حتی زیر آب نفس بکشند (با جذاب اکسیژن داخل آب، مثل آبزیان).
ایمپلنت دهم قوهی بینایی مارینها را بهبود میبخشد و آن را بهمراتب بهتر از قوهی بینایی انسانهای معمولی میکند، طوریکه آنها در محیطهایی با نور کم هم میتوانند اطرافشان را بهخوبی ببینند، انگار که نور خورشید در حال تابیدن باشد.
ایمپلنت یازدهم روی قوهی شنوایی مارینها تاثیر میگذارد و به آنها اجازه میدهد بعضی از صداها را فیلتر کنند. همچنین این ایمپلنت از آنها در برابر بعضی حملات صوتی، سرگیجه و حالت تهوع محافظت میکند.
ایمپلنت دوازدهم به مارینهای فضایی اجازه میدهد وارد حالت زیست تعویقی (Suspended Animation) شوند، خواه با میل و ارادهی خودشان، خواه بر اثر وارد شدن درد شدید به آنها. بهکمک این ایمپلنت مارین فضاییای که زخمی کاری به او وارد شده، میتواند تا سالها زنده بماند تا اینکه با رعایت اصول پزشکی احیا شود. رکورد زنده ماندن یک مارین در حالت زیست تعویقی ۵۶۷ سال است. (زیست تعویقی حالتی است که در آن همهی فعالیتهای بدن موجود زنده کند میشوند، بدون اینکه موجود بمیرد).
ایمپلنت سیزدهم روی پوست مارینهای فضایی اثر میگذارد. این ایمپلنت باعث میشود پوست آنها در برابر پرتوهای رادیواکتیو، حرارت و تابش شدید خورشید مقاومتر باشد.
ایمپلنت چهاردهم سیستم گردش خون و اندام مارینها را تنظیم میکند و همچنین میتواند بهسرعت بدن آنها را سمزدایی کند. البته این پروسه باعث بیهوش شدن مارینهای فضایی میشود، چون خونشان با سرعتی زیاد در بدنشان به گردش درمیآید.
ایمپلنت پانزدهم قوهی چشایی و بویایی مارینها را تقویت میکند و به آنها اجازه میدهد با چشیدن یا بوییدن یک ماده تشخیص دهند از چه عناصر شیمیاییای تشکیل شده است. همچنین این ایمپلنت به آنها اجازه میدهد رد یک شخص یا موجود را فقط از روی بویش دنبال کنند.
ایمپلنت شانزدهم بهتنهایی کاری انجام نمیدهد، ولی کاری میکند وقتی یک داروی شیمیایی خاص روی پوست مارین فضایی قرار داده شود، یک مادهی پروتئینی موممانند از بدنشان ترشح شود. این ماده پوستشان را مثل پیله میپوشاند. این پروسه به آنها اجازه میدهد در محیطهایی مرگبار زنده بمانند، حتی در خلاء فضا.
ایمپلنت هفدهم جزو عجیبترین ایمپلنتهاست و جای تعجب ندارد در بعضی از چپترهای مارینها مواردی از آتروفی (نابودی یا تجزیهی کامل یا جزئی) آن گزارش شده است. این ایمپلنت به مارینهای فضایی اجازه میدهد بزاق دهانشان را به اسیدی کورکننده و سوزان تبدیل کنند. بهلطف این ایمپلنت آنها میتوانند میلههای آهنی را بجوند، موادی را هضم کنند که در حالت عادی هضم کردنشان غیرممکن است و همچنین حریفهایشان را کور کنند.
ایمپلنت هجدهم ژندانهای را که قادر به تولید امپلنتهای جدید است بازتولید میکند و پس از گذر چند سال داروگر (Apothecary) موظف است محتوای آن را جمعآوری کند.
ایمپلنت نوزدهم و آخر، بهطور مستقیم زیر پوست قفسهی سینه قرار داده میشود و موجهای عصبی به بدن مارینها ارسال میکند. این پروسه با ایجاد کردن نقاط اتصالگر روی پوستشان، ارتباطی مستقیم بین سیستم عصبی مارینهای فضایی و زرهی مخصوص آنها برقرار میکند. با اینکه برای کار کردن این ایمپلنت زرهی مخصوص ضروری نیست، ولی آن را بسیار کارآمدتر میکند و عملاً زره را به پوست دومی برای مارین فضایی تبدیل میکند. همچنین این ایمپلنت به مارینها اجازه میدهد مستقیماً با رابط کاربری وسایل نقلیهی مارینهای فضایی ارتباط برقرار کنند.
مارینهای فضایی پرایماریس
اخیراً پیشرفتهای صورتگرفته در حوزهی تکنولوژی ژندانه به خلق مارینهای فضایی پرایماریس (Primaris Space Marines) منتهی شده است. این مارینها سه ایمپلنت اضافه دارند. ایمپلنت اول قدرت فیزیکی آنها را تا حد زیادی افزایش میدهد، حتی در مقایسه با مارینهای معمولی. ایمپلنت دوم از لحاظ بزرگی جثه و قابلیتها آنها را به پرایمارکها (The Primarchs) شبیه میکند.
ایمپلنت سوم مادهی شیمیایی خودسنتزشدهای را به بدنشان تزریق میکند که نقش محرک در میدان مبارزه را دارد و همچنین به رشد دوباره و سریع بافت، استخوان و عضله کمک میکند.
پروسهی آمادهسازی و به عضویت درآمدن در مارینهای دیدهبان فضایی
وقتی پروسهی ایمپلنت کردن در جریان است، سربازان تحت سختترین و طاقتفرساترین شرایط آمادهسازی میشوند. آمادهسازی آنها شامل تزریق دارو، هیپنوتیزمدرمانی، شستشوی مغزی و البته تمرین فیزیکی میشود.
در جریان آمادهسازی تازهسرباز به سلاحی آبدیده تبدیل میشود که میتواند حواس پنجگانهاش را به نهایت بازدهی برساند، یاد میگیرد شدت دردی را که آدمهای عادی را میکشد تحمل کند، سرعت واکنشدهیاش را به حد نهایت میرساند و حافظهاش را ارتقا میبخشد، طوری که شاید حتی به حافظهی تصویری (Photographic Memory) دست پیدا کند. همچنین در مراحل آمادهسازی احترام به مافوق و مقاومت در برابر وسوسههای کیاس به سربازها آموزش داده میشود.
پس از مدتی، این تازهسربازها در جوخهای از مارینهای دیدهبان فضایی (Space Marine Scouts) قرار داده میشوند. جوخهی مارینهای دیدهبان فضایی گروهی از نیروهای تجسسی هستند که زرهی سبکی دارند و از یک انسان عادی قویتر هستند، ولی هنوز مانده تا یک مارین فضایی کامل شوند.
مارینهای دیدهبان فضایی بیشتر روی مخفیکاری تکیه دارند. آنها جلوتر از جوخههای مارینهای فضایی فرستاده میشوند تا اطلاعات جمعآوری کنند، هدفهای استراتژیک را نابود کنند و فرماندههای دشمن را به قتل برسانند یا دستگیر کنند. این آموزش عملی به سربازها کار گروهی همراه با برادرانشان را یاد میدهد و چشمهای از زندگیشان بهعنوان یک مارین فضایی را به آنها نشان میدهد.
پس از اینکه آخرین ایمپلنت، با نام پشتلاک سیاه (The Black Carapace) به سرباز در حال تعلیم داده میشود، او آماده است تا به یک مارین فضایی کامل تبدیل شود.
هر چپتر مارین فضایی نسبت به چپترهای دیگر متفاوت است، بنابراین بحث دربارهی رتبههای نظامی، نقشها و ماموریتهای مارینهای فضایی را به مقالهای دیگر با تمرکز روی چپترها موکول میکنیم. ادامهی این مقاله به معرفی تجهیزات استانداردی که بیشتر مارینها ازشان استفاده میکنند اختصاص دارد.
زرهی مارینها
زرهی قدرت (Power Armor) زرهی سنگین مخصوص مارینهاست که کل بدنشان را میپوشاند و از ورقههای سرامایتی کلفت تشکیل شده است (سرامایت یا Ceramite مادهای خیالی در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ است که در برابر حرارت و ضربات سنگین مقاوم است). این زره از مارینهای فضایی هم در برابر اسلحههای دشمن و هم محیطهای خطرناک محافظت میکند و همچنین تعدادی سیستم کمکی برای یاری رساندن به آنها دارد.
برای یک انسان عادی استفاده از زرهی قدرت غیرممکن است، هرچند که برای مارینهای غیرفضایی زرههایی کوچکتر و سادهتر ساخته شده است. برای زرهی قدرت چند مدل مختلف ساخته شده است، ولی همهیشان قدرت و استقامت بالای مارینهای فضایی را حتی بیشتر میکنند و بهلطف ارتباطی که با ایمپلنت پشتلاک سیاه در مارینها دارند، عملاً افزونهای برای بدنشان به حساب میآیند. کلاهخود آنها حاوی تجهیزات ارتباطی پیشرفته، سیستم هدفگیری خودکار، لنزهای مادونقرمز و ماوراءبنفش و محفظهی اکسیژن داخلی است.
از تجهیزات دیگر در زرهی قدرت میتوان به تعادلبرقرارکنندهی ژیروسکوپی، تنظیمکنندههای حرارت، انبار مواد غذایی و بیومانتیور (Biomonitor) اشاره کرد که به طور خودکار مسکن و محرکهای مبارزه به بدن مارینها تزریق میکند.
زرهی قدرت مدلهای بزرگتر هم دارد، مثل:
زرهی ترمیناتور (Terminator Armor)
زرهی سنتوریون (Centurion Armor)
زرهی دردنات (Dreadnought Armor)
اسلحههای مارینها
همانطور که انتظار دارید، مارینها علاوه بر زرهی قدرتمند، به اسلحههایی مرگبار نیز مجهز هستند.
رایجترین اسلحهی مارینهای فضایی بولتر (Bolter) است که خودش دگرگونیهای بسیاری دارد. بولتر یک اسلحهی قدرتمند است که گلولههای انفجاری به نام بولت (Bolt) شلیک میکند.
استفاده از بولتر استاندارد هم مثل زرهی قدرت مارینها برای انسانهای عادی غیرممکن است و بولتهای آن میتواند از بدن دشمن رد شود یا آن را متلاشی کند.
بولتر سنگین (Heavy Bolter) نرخ شلیک بالاتری دارد و میتواند ردیفهای دشمن را سوراخسوراخ کند.
تپانچهی بولتر اسلحهی کوچکتری است که انسانهای عادی میتوانند از آن استفاده کنند.
یکی دیگر از اسلحههای نمادین مارینهای فضایی – که البته استفاده از آن به مارینها محدود نمیشود – ارهشمشیر (Chainsword) است که در اصل ارهبرقیای شبیه به شمشیر است که با یک دست میتوان آن را حمل کرد.
ارهشمشیر میتواند گوشت، استخوان و فلز را ببرد و موقع بریدن صدای خرخر بلندی از خود ایجاد میکند. کشته شدن با ارهشمشیر دردناک و خونآلود است و کشتن با آن گوشخراش، ولی موثر.
طی سالها مارینهای فضایی و همچنین مارینهای فضایی کیاس (Chaos Space Marines) از تعداد بسیار زیادی تجهیزات، زره و تسلیحات استفاده کردهاند و فهرست کردن همهی آنها کاری بیمورد است. مارینهای فضایی عملاً نماد اصلی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ هستند و قدرت، استقامت و قاطعیت آنها برازندهی لقبی است که برایشان انتخاب شده: «فرشتگان مرگ». با اینکه ایدهی ابرسربازها چندان خلاقانه نیست، ولی وجود آنها در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ این دنیا را به آن چیزی که هست تبدیل کرده: جنگجوهای بیشمار درگیر نبردی بیپایان.
مارینهای فضایی شاید کمی بزرگنماییشده به نظر برسند، چون سربازهایی هستند که میتوانند فلز را بجوند، زخم ناشی از گلوله روی آنها تاثیری ندارد و با ارهشمشیر موجودات بیگانه را جرواجر میکنند، ولی بخش بزرگی از جذابیت وارهمر ۴۰۰۰۰ به بزرگنماییهایش وابسته است.
در مقالههای آتی به معرفی چپترهای خاص مارینهای فضایی و اصول اختصاصیای که ازشان پیروی میکنم میپردازم، ولی قبلش لازم بود که شرح داد یک مرد معمولی دقیقاً چگونه به یک مارین فضایی تبدیل میشود و این مقاله هم به همین موضوع اختصاص داشت.
منبع: The Exploring Series
انتشار یافته در:
سوالی که هست
آیا با این همه تغییر باز هم میشه بهشون گفت انسان؟
بهتره جوابی داشته باشیم چون تکنولوژی های اصلاح ژنتیک و سایبورگ و کاشت ایمپلنت واقعا به ما نزدیکه .
بستگی داره انسان بودن رو چجوری تعریف کنیم.
از لحاظ بیولوژیک مسلماً انسان (Homo Sapiens) نیستن. ولی از لحاظ روحی/معنوی چرا. چون دلیل اصلی اینکه این همه تغییر روشون اعمال شده برای اینه که بتونن از نژاد بشریت در برابر «وحشت دنیا» محافظت کنن. در واقع نهتنها رگ و ریشهشون انسانیه، بلکه هدف وجودیشون هم حفظ انسانیته. این باعث میشه که بخشی از انسانیت باشن.
ولی مثلاً مارینهای فضاییای که تسلیم وسوسهی نیروهای کیاس شدن رو دیگه نمیشه انسان حساب کرد. نه از لحاظ ظاهری انسانن، نه از لحاظ روحی/روانی، نه هیچ ملاک دیگهای.
راجع به وضعیت باروریشون چیزی گفته نشده.؟
از لحاظ تکنیکی عقیم نشدن، ولی بهخاطر تغییرات هورمونی و شستشوی مغزی شدیدی که روشون اعمال شده، بیشترشون میل جنسی ندارن. در ضمن اگه بچهای ازشون به دنیا بیاد، مثل خودشون نمیشه. چون ژندانهها توی دوران بلوغ بهشون اضافه میشه.
اسپم: داون آو وار بازی Turn-based tacticsهه؟
نه. Real-Time Strategy هست.