«ارکها هیچوقت توی جنگ نمیبازن. اگه ببریم که بردیم. اگه کشته بشیم، توی میدون جنگ کشته شدیم و این حساب نیست. اگه فرار کنیم نمیمیریم و میتونیم دوباره برگردیم و بجنگیم. میبینی!»
یک ارک
اگر گیمر باشید، احتمالا اسم وارهمر ۴۰۰۰۰ (Warhammer 40K) به گوشتان خورده است و شاید حتی بازیهای معروف و تحسینشدهای مثل سری استراتژی طلوع جنگ (Dawn of War) را که در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ واقع شدهاند بازی کرده باشید. اما مشکل اینجاست که دنیاسازی وارهمر ۴۰۰۰۰ آنقدر گسترده و غنی است که اگر با اطلاعات صفر یکی از بازیهای آن را شروع کنید شاید از حجم اسمها و اشارات ناشناخته گیج شوید و نتوانید با داستان ارتباط برقرار کنید. در سری مقالات «وارهمرشناسی» قصد بر این است که در مطالبی جمعوجور هرچه که لازم است دربارهی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بیان کنیم، طوری که با خواندن این مطالب بتوانید با خیال راحت هر اثری در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ را بازی کنید/تماشا کنید/بخوانید و مطمئن باشید که در دنیاسازی پیچیده و حجیم این مجموعهی علمیتخیلی حماسی و تاریک گم نخواهید شد. با ما همراه باشید.
مقدمه
برای بسیاری از موجودات دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰، جنگ پدیدهای وحشتناک، ولی ضروری است که هستهی زندگیشان را شکل میدهد و برای زنده ماندن مجبورند بجنگند. اما برای ارکهای دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ (که برخلاف املای رایج واژهی Orc، نام آنها با حرف K تلفظ میشود: Ork)، خشونت یک جور مذهب است، چون همهی ارکها علاقهای ذاتی به خونریزی دارند.
ارکها موجوداتی بدوی، وحشی و با جمعیت بسیار بالا هستند که یکی از نژادهای اصلی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ به حساب میآیند. در این مقاله قصد داریم به تاریخچهی ارکها در کهکشان راه شیری، فرهنگ و فیزیولوژی منحصربفرد آنها بپردازیم.
کرورکها، جد دور ارکها
ارکها به صورت طبیعی آفریده نشدند، بلکه قدیمیگانگان (The Old Ones) – نژادی باستانی با سطح تکنولوژی بالا – ارکها را با توسل به دانش مهندسی بیولوژیک ساختند تا به آنها در مبارزه با دشمنانشان، که مهمترینشان نکرانها (Necrons) بود، کمک کنند.
ارکهای اولیهای که قدیمیگانگان ساختند، کرورک (Krork) نام داشتند و هدف وجودیشان این بود که اسلحهی زنده باشند، یعنی یک موجود تهاجمی، خنگ و قوی که قد بعضیهایشان به دوازده متر میرسید. گفته میشود که دانش کارهایی خاص در کد ژنتیکی آنها نهادینه شده بود، مثل شیوهی ساختن ماشینهای ساده و همچنین قابلیت سایکیک اشتراکیای که بعداً دربارهاش صحبت خواهم کرد.
قدیمیگانگان در نهایت در جنگ شکست خوردند و کرورکها به زیرگونههای مختلف ارک تقسیم شدند.
ارکها، موجوداتی که مثل قارچ به عمل میآیند؛ به معنای واقعی کلمه!
فیزیولوژی ارکها بسیار منحصربفرد است و میتوان آن را ترکیبی از فیزیولوژی حیوانات و قارچ توصیف کرد. ارکها به دنیا نمیآیند، بلکه پرورش داده میشوند؛ هر زیرگونه از ارک از هاگهایی رشد پیدا میکند که زیر زمین پرورش مییابند. بعضی از ارکها به قارچهایی ساده رشد پیدا میکنند که از آنها بهعنوان مادهی غذایی استفاده میشود. برخی از هاگهای دیگر به گونههای جاندار دیگری رشد پیدا میکنند، مثل:
۱. اسکوییگ (Squig)
۲. اسناتلینگ (Snotling)
۳. گرچین (Gretchin)
یا خود ارکها. همهی این موجودات را میتوان جزو خانوادهی ارکوید (The Orkoid Family) حساب کرد.
اسکوییگها، اسناتلینگها، گرچینها و ارکها
اسکوییگها سادهترین گونهی زیستی در خانوادهی ارکوید است و انواع مختلفی دارد که هرکدام در زمینههای مختلف استفاده میشوند: مثلاً بهعنوان غذا، در جنگ و کاربردهایی عجیبتر مثل تهیهی مو برای یک ارک.
اسناتلینگها موجودات کوچکتر و ریزتری در خانوادهی ارکوید هستند که از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به گابلینها دارند. کار آنها نگهداری قارچها و اسکوییگها است و برخی از آنها نقش حیوان خانگی ارکهای بزرگتر را دارند.
گرچینها یا گراتزها (Grotz) به اسناتلینگها شبیه هستند؛ یعنی از ارکها کوچکتر و ضعیفتر هستند و از آنها برای انجام کارهای پیشپاافتادهای استفاده میشود که خود ارکها ترجیح میدهند انجام ندهند.
ارکها در راس هرم غذایی قرار دارند و قویترین نیروهای جنگنده در خانوادهی ارکوید به حساب میآیند. در میدان نبرد، فیزیولوژی منحصربفردشان نقطهی قوت بزرگی برای آنها به حساب میآید. نقاط قوت فراهمشده شامل عضلات بسیار قوی، استخوانهای کلفت و متراکم و جایگزینی اندام داخلی آنها با نوعی سوپ قارچی میشود.
ماهیت قارچی آنها بهشان اجازه میدهد از زخمهای کاریای که انسان را میکشند، جان سالم به در ببرند، در حدیکه شاید بتوانند کل بدنشان را به هم بخیه بزنند. همچنین طبق گفتهها و شنیدهها آنها از قابلیت فوتوسنتز نیز برخوردارند.
وقتی ارکها وارد سیارهای جدید میشوند، هاگ ارکویدها را سرتاسر سیاره پخش میکنند و این هاگها نیز به گونههای مختلف ارکوید تبدیل میشوند که جامعهی ارکوید جدید در آن سیاره به وجود میآورند. گفته میشود سیارهای که هاگ ارکویدها در آن پخش شده باشد، همیشه آلوده به آنها باقی خواهد ماند، چون از بین بردن همهی هاگها کاری بسیار دشوار است.
سلسلهمراتب قدرت در جامعهی ارکها
ارکها گونهی غالب بین ارکویدها هستند، ولی حتی بین آنها نیز سلسلهمراتب قدرت و طبقات اجتماعی برقرار است و بین هرکدام از ارکها تفاوتهای زیادی وجود دارد.
در راس سلسلهمراتب قدرت سالار جنگ (War Boss) قرار دارد. سالار جنگ بزرگترین ارک در یک قبیله یا گروه جنگی است (با بالا رفتن سن ارکها و کسب موفقیت در میدان جنگ، رشد جثهیشان ادامه مییابد).
بین ارکها، جنگهای داخلی بهاندازهی جنگ با عوامل خارجی رواج دارد، ولی معمولاً آنها حاضرند اختلاف را کنار بگذارند و برای هدفی واحد متحد شوند، بهشرطی که سالار جنگی که از قدرت کافی برخوردار باشد، آنها را با هم متحد کند.
پس از سالار جنگ، آدبویها (Oddboy یا Oddboyz) قرار دارند. آدبویها ارکهایی هستند که دانشی در حوزهی خاص در دیانای آنها حک شده و به همین دلیل آنها قادر به انجام کارهایی هستند که ارکهای دیگر از انجامشان عاجزند. آدبویها به چهار دسته تقسیم میشوند:
۱. مکبویها (Mekboy): تخصص آنها ساختن اسلحه، وسایل نقلیه و ماشینهاست.
۲. پینبویها (Painboy): تخصص آنها التیام بخشیدن آسیبها و زخمهای فیزیکی است.
۳. ویردبویها (Weirdboy): تخصص آنها استفاده از نیروهای سایکیک به شکلی خشونتبار است.
۴. رانتِردها (Runtherd): تخصص آنها تربیت و نگهداری از گرچینها و اسناتلینگها است.
ارکها نمیتوانند تلاش کنند تا به یک آدبوی تبدیل شوند. آدبویها یا از بدو تولد از دانش مربوطه برخوردارند یا نیستند. حد وسط وجود ندارد.
در درجهی بعدی نابها (Nob) قرار دارند. نابها در مقایسه با بیشتر ارکها جثهی بزرگتری دارند و برای همین معمولاً احترام بیشتری کسب میکنند. معمولاً آنها گروهی از ارکها را رهبری میکنند و بهترین زرهها و اسلحهها را برای خود برمیدارند.
در درجهی بعدی بویها (Boyz) قرار دارند. بویها رایجترین گروه ارکها هستند؛ جثهی آنها از نابها کوچکتر است، ولی اگر تعدادشان زیاد باشد، بسیار مرگبار و مخرباند.
بویها هم بسته به تخصص و مهارتشان در مبارزه به دستههای مختلف تقسیم شدهاند، مثل:
۱. برنا بویها (Burna Boy): تخصصشان استفاده از اسلحههای شعلهافکن است.
۲. استورم بویها (Stormboy): تخصصشان استفاده از جامپپک (Jump Pack) یا همان جتپک است.
۳. بایکر بویها (Biker Boy): تخصصشان راندن موتورهای جنگی (Warbike) است.
۴. کماندوها (Kommando): تخصصشان مخفیکاری است.
قبایل و طایفهی ارکها
هر گروه از ارکها در کنار هم یک گروه جنگی (War Band) را تشکیل میدهند که معمولاً یک سالار جنگ رهبری آن را بر عهده دارد. چند گروه جنگی در کنار هم یک قبیله (Tribe) را تشکیل میدهند. معمولاً وقتی قبایل سرگرم جنگیدن با دشمنان خارجی نباشند، با یکدیگر وارد جنگ میشوند. همچنان که قبایل یکدیگر را فتح میکنند، مواضع ارکها دائماً تغییر میکنند.
فراتر از این دستهبندیها، تقریباً همهی ارکها به یک طایفه (Clan) تعلق دارند. طبق گفتهها و شنیدهها تعداد این طایفهها بسیار زیاد است، ولی فقط شش طایفه هستند که از اهمیت برخوردارند. وجهاشتراک یک طایفهی ارک، فسلفه یا روش زندگی مشترک است. مثلاً طایفهی بد مونز (Bad Moons Clan) به تجارت و داد و ستد علاقهمند است و طایفهی ایول سانز (Evil Sons Clan) به راندن وسایل نقلیهی پرسرعت.
یک ارک ممکن است در طول زندگیاش عضو طایفههای متعددی باشد، ولی معمولاً پیوندشان با یکی از طایفهها بهمراتب قویتر از طایفههای دیگر است.
گورک و مورک، خدای ارکها
ارکها دو خدا را میپرستند: گورک (Gork) و مورک (Mork).
طبق اعتقاد ارکها گورک بیرحم ولی زیرک و مورک، زیرک، ولی بیرحم است. بنابراین این دو عملاً تفاوتی با یکدیگر ندارند! ارکها میگویند که گورک و مورک درگیر نبردی بیپایان با یکدیگر هستند و مثل خدایان کیاس (Chaos Gods) در وارپ (Warp) زندگی میکنند.
خشونت رُکن اصلی زندگی یک ارک است و ریشهای عمیق در جامعه و فرهنگ آنها دارد. ارکها در سرتاسر کهکشان سفر میکنند و هرجا که میروند، هاگهای خود را پخش میکنند و با هرکس و هرچیز که میبینند میجنگند، منجمله خودشان.
اگر ارکها با مانعی جدی مواجه نشوند و بتوانند تا حد قابلقبولی با هم متحد شوند، کمتر نیرویی قادر است جلوی ارتش ارکها را بگیرد. پس از تیرانیدها (Tyranids) آنها پرجمعیتترین گونهی جاندار هستند.
تجهیزات ارکها
ارکها در جنگهایشان از چند نوع اسلحه و ماشینآلات مختلف استفاده میکنند، از اسلحههای ساده مخصوص درگیریهای نزدیک گرفته تا مکاهای (Mecha) عظیمالجثه که اسلحههای غولپیکر به آنها وصل شده است.
هرگونه اسلحهی سرد زمخت، مثل یک آهنقراضهی تیزشده، چاپا (Choppa) نام دارد. اسلحههای سرد بزرگتر که گاهی ارهشمشیر به آنها وصل شده، چاپای گنده (Big Choppa) نام دارد.
اسلحهی گرم ساده مخصوص بیشتر ارکها اسلاگا (Slugga) نام دارد. اسلاگا معمولاً یک تپانچهی نیمهخودکار است که گلولههای درشت شلیک میکند. بیشتر ارکها هم یک چاپا و هم یک اسلاگا با خود حمل میکنند.
برنا بویها اسلحههای شعلهافکن جمعوجوری به نام برنا (Burna) با خود حمل میکنند.
استورمبویها اسلحهای به نام راکیت لانچا (Rokkit Launcha) حمل میکنند.
شوتابویها (Shoota Boy) اسلحههای گرم و خودکار پرسروصدایی حمل میکنند که – احتمالاً همانطور که خودتان حدس زدهاید – شوتا (Shoota) نام دارند.
همهی گونههای اشارهشده دگرگونیهای دیگر نیز دارند و هیچ طراحی یونیفورمی برای این اسلحهها وجود ندارد، چون مکبویها هرچه را که دم دستشان باشد، در ساخت اسلحه و ماشینآلات سرهم میکنند.
در ارتش ارکها، معادل زمخت و سرهمبندیشده از هر تجهیزات جنگیای که فکرش را بکنید موجود است: تانک، هواپیما، هلیکوپتر، موتورسیکلت و…
بهطور کلی، دغدغهی اصلی ارکها گوشخراش بودن، سریع بودن و انفجاری بودن تجهیزات جنگیشان است، نه میزان کارآمد بودنشان.
سوال اصلی اینجاست که ارکها چطور موفق میشوند این همه تجهیزات غیرفنی و ناامن را، در کهکشان مثل و مانندشان وجود ندارد، در جنگهایشان به کار گیرند.
واااگ!
پیشتر اشاره کردم که ارکها از یک قابلیت سایکیک اشتراکی برخوردارند و این قابلیت نقشی کلیدی در بقای آنها دارد. این قابلیت واااگ! (WAAAGH!) نام دارد. هرچند تلفظ صحیح آن کمی دشوار است، چون معمولاً با صدای بلند نعره زده و کش داده میشود. واااگ! چند تاثیر خاص دارد. یکی از تاثیرهای آن این است که به ویردبویها اجازه میدهد نیروی سایکیک ساطعشده از ارکهای اطرافشان را جذب کنند و به جریان دربیاورند.
تاثیر اصلی این نیروی سایکیک این است که تکنولوژی ارکها را به کار میاندازد، بهشرط اینکه ارکها باور داشته باشند تکنولوژیشان کار خواهد کرد. بهعنوان مثال، بسیاری از اسلحههای ارکها از قطعات فلزی تصادفی پر شدهاند، ولی با توجه به اینکه چیزی که دستشان است شبیه اسلحه است و ارکها باور دارند که این اسلحه گلوله شلیک میکند، این باور به واقعیت میپیوندد. وقتی شخصی دیگر، مثلاً یک انسان، سعی کند از تکنولوژی ارکها استفاده کند، میبیند که آن قطعه کاملاً بلااستفاده است.
این اثر سایکیک به همهی دمودستگاه ارکها قابلتعمیم است. گاهی آنها تغییراتی روی قطعات تکنولوژیکشان اعمال میکنند، چون باور دارند که این تغییرات کارکردشان را نیز تغییر خواهد داد. بهعنوان مثال، چون ارکها باور دارند که وسیلهی نقلیهای که رنگش قرمز است سریعتر حرکت میکند، وسایل نقلیهی قرمزشان واقعاً سریعتر حرکت میکنند.
میدان سایکیک اشتراکی ارکها به مکبویها اجازه میدهد عملاً با استفاده از هر خرتوپرتی اسلحهها و وسایل نقلیهی جدید بسازند و ماشینآلات خراب را دهها بار تعمیر کنند و همچنان ازشان کار بکشند.
واااگ! تعریف دیگری هم دارد. همانطور که ما به آب نیاز داریم، ارکها هم به مبارزه نیاز دارند. برای همین بیشتر مواقع درگیر جنگهای کوچک با قبایل دیگر ارک یا هر دشمن دیگری که سر راهشان باشد هستند. با این حال این جنگها، بهخاطر کوچک بودن، تلفات زیادی به جا نمیگذارند و جمعیت ارکها آنقدر افزایش پیدا میکند که به حدی بحرانی میرسد. در این حالت، میدان سایکیک اشتراکی ارکها (که رفتار تهاجمی ارکها به آن قدرت میبخشد)، همهی ارکها را در یک سیاره جمع میکند و آنها وارد مسیر جنگ (Warpath) میشوند.
میدان سایکیک به ارکها اجازه میدهد بزرگترین ارک را بین خود شناسایی کنند. این ارک بهعنوان سالار جنگ واااگ! برگزیده میشود. در این جمله واااگ! به معنای جنگی بزرگ و خانمانبرانداز است که ارکها آغازکنندهی آن هستند.
ارکها، به دنبال سالار جنگشان، در یک منظومه راه میافتند و کارزاری خونخواهانه و نابودگرانه راه میاندازند و هرکس را که در مسیرشان قرار داشته باشد نابود میکنند. وقتی تلفات خود ارکها به حد کافی رسید، واااگ! به پایان میرسد.
بزرگترین واااگ! در تاریخچهی ارکها به رهبری سالار جنگی که با نام هیولا (The Beast) شناخته میشود اتفاق افتاد. هیولا ارکی باهوش بود که موفق شد بیشترین تعداد ارک را متحد کند و چیزی نمانده بود که کل کهکشان را فتح کند.
بعداً معلوم شد که هیولا در اصل متشکل از شش ارک مجزا بود که هرکدام لژیونی از ارکها را رهبری میکردند. ایمپریوم بشریت برای جلوگیری از واااگ! هیولا تلفات زیادی متحمل شد. دیر یا زود واااگی! دیگر با همین مقیاس اتفاق خواهد افتاد.
ارکها موجوداتی پیچیده نیستند. زندگی آنها حول محور جنگیدن میچرخد و بنابراین دشمن همهی موجودات دیگر کهکشان به حساب میآیند. شاید بسیاری از کسانی که تازه با وارهمر ۴۰۰۰۰ آشنا شدهاند، با شنیدن اینکه یکی از نژادهای اصلی آن ارکها هستند متعجب شوند، چون ارکها یکی از نژادهای کلیشهای ژانر فانتزی هستند و در آثار علمیتخیلی حضور ندارند.
با این حال، همانطور که از توضیحات این مقاله مشخص است، ارکهای دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ نسبت به تصویری که ارکهای ژانر فانتزی دارید بسیار متفاوت هستند. با اینکه بهخاطر لهجهی کاکنی غلیظ و علاقهیشان به چیزهای گزاف شبیه به عنصری طنزآمیز به نظر میرسند، نباید فراموش کرد که در میدان نبرد تهدیدی جدی به حساب میآیند.
منبع: The Exploring Series
انتشار یافته در:
کمی غیر قابل قبوله .چیزی که نتونه و نباید کار کنه، نمیکنه. طبق قانون فیزیک و مکانیک.
حالا کم کم دارم میفهمم که چرا به ابرسرباز های قسمت قبل نیاز هست و بد جور هم نیاز هست.
آره، ولی نیروی سایکیک تو دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ عملاً نقش جادو رو داره. بنابراین طبیعیه که قوانین فیزیک و مکانیک رو زیرپا بذاره.
حالا قسمتهای بعدی که دشمنهای دیگه رو معرفی کنیم، این قضیه بیشتر جا میافته.
نا عادلانس، اما با توجه به این که مهندسی ژنتیک شدن قابل فهمه.
مجموعه جنگ پیرمرد رو خوندی؟
نه. چطور مگه؟ شباهت داره به وارهمر ۴۰۰۰۰؟
فقط تو این مایه که فضا جای خطرناکیه و ما انسان ها زیادی ظریف و ضعیفیم و اگه وارد نبرد با گونه های فضایی بشیم به ابرسرباز های دستکاری شده نیاز داریم .
وگرنه علمی تخیلیه .
کلاً خیلی از کلیشههای اپرای فضایی بزرگسالانه و خشن رو وارهمر ۴۰۰۰۰ معروف کرده. مثلاً استارکرفت هم در این چیزی که گفتی مستقیماً از وارهمر ۴۰۰۰۰ الهام گرفته. بنابراین بعید نیست که جنگ پیرمرد هم مستقیم یا غیرمستقیم تحتتاثیر این مجموعه بوده باشه.