V for Vendetta Cover - وی مثل وندتا (V for Vendetta)‌

ترجمه کمیک V for Vendetta

مشخصات کتاب:

V for Vendetta

نویسنده: آلن مور (Alan Moore)

تصویرگر: دیوید لوید (David Lloyd) 

مترجم: فربد آذسن

کارهای گرافیکی: عبدالله زارعی

تعداد صفحات: ۳۶۰

سبک / ژانر: علمی‌تخیلی دیستوپیایی

توضیحات:

اگه یه نفر فکر کنه کمیک مال بچه‌هاست یا از لحاظ قدرت ادبی نمی‌تونه با رمان رقابت کنه، احتمالاً به خاطر اینه که هنوز V for Vendetta رو نخونده. V for Vendetta واقعاً نشون می‌ده “رمان مصور” یعنی چی، نحوه‌ی فصل‌بندی، انسجام پیرنگ، آگاهی همه‌جانبه نسبت به درون‌مایه‌هایی که می‌خواد راجع بهشون حرف بزنه (تقابل فاشیم و آنارشیسم) و پرهیز از اعمال جنگولک‌بازی هایی که توی بیشتر کمیک‌ها رایجه، همه نشون‌دهنده ی اینن که این کمیک راه خودشو از بقیه‌ی هم‌نوعاش سوا کرده و یا وجود این که بیشتر از سه دهه‌ست که از تولدش می‌گذره، تعداد رمان‌های مصوری که بخوان باهاش سر بهترین بودن رقابت کنن (مثل The Sandman, Maus و البته The Watchmen از خود آلن مور) خیلی کم بوده.
حین انتقال ترجمه‌ی زام-بی به سایت افسانه‌ها متوجه شدم این کمیک توی لیست کارهاشون هست و نیاز به مترجم داره و منم فرصتو غنیمت شمردم و کارو قبول کردم تا افتحار ترجمه‌ش نصیب خودم بشه. خلاصه این که این شما و این هم V for Vendetta:

V for Vendetta #1 (مدیافایر – ۱۵.۲ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #1 (کتابناک- ۱۹.۴۳ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #2 (مدیافایر – ۱۵.۷۴ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #2 (کتابناک- ۲۰.۴۹ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #3 (مدیافایر – ۱۲.۶۱ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #3 (کتابناک- ۱۶.۷۴ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #4 (مدیافایر – ۱۲.۳۱ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #4 (کتابناک- ۱۶.۴۵ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #5 (مدیافایر – ۱۴.۲ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #5 (کتابناک- ۱۸.۶۲ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #6 (مدیافایر – ۱۱.۷۶ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #6 (کتابناک- ۱۵.۸ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #7 (مدیافایر – ۱۳.۳۳ مگابایت – فرمت cbr)
V for Vendetta #7 (کتابناک- ۱۷.۶۵ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #8 (مدیافایر – ۱۳.۷۴.مگابایت- فرمت cbr)
V for Vendetta #8 (کتابناک- ۱۸.۲۱ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #9 (مدیافایر –  ۱۴.۵۱.مگابایت- فرمت cbr)
V for Vendetta #9 (کتابناک- ۱۹.۲۱ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta #10 (مدیافایر –  ۱۴.۳۷.مگابایت- فرمت cbr)
V for Vendetta #10 (کتابناک- ۱۸.۹۱ مگابایت – فرمت pdf)

V for Vendetta Full Comic (مدیافایر – ۱۳۷.۶۹ مگابایت (۳۶۰ صفحه) – فرمت cbr)

V for Vendetta Full Comic (دنیا آپلود – ۱۴۳.۷ مگابایت (۳۶۰ صفحه) – در قالب App)

۱۰۳ پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. منصوره صادقی گفته:

    من این کمیک رو بارها خونده بودم، ولی (احتمالا) فراموش کرده بودم مترجمش شمایین. تا همین چند وقت پیش که اسمش رو جز لیست ترجمه‌تون دیدم. برای من که از بچگی فیلم V for Vendetta رو دوست داشتم و بارها دیدمش، خوندن این کمیک خیلی لذت بخش بود و جاهای خالی داستان فیلم رو پر می‌کرد. من خیلی طرفدار آثار شعاری و آرمان گرایی نیستم و زیبایی داستان وی رو تو این می‌دیدم که کنار آرمان گراییش، از حالت انسانیش خارج نشده و هنوز میل به انتقام رو داره. چیزی مثل زخم‌های قدیمی و خاطرات شخصی از یه سری آثار مشابه، جداش می‌کرد بنظرم.
    از ترجمه‌ی قوی و دلچسپ‌تون ممنونم…

    پاسخ
  2. حسن گفته:

    سلام به مترجم و ادیتور گرامی. ما یه نشریه ای به نام پی نما در دانشگاه صنعتی اصفهان داریم خواستم اجازه بگیرم میتونیم این کمیک ده جلدی رو با ذکر نام خودتون به عنوان صاحب اثر داخل نشریمون چاپ کنیم؟

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      سلام.

      من با بازنشر این کمیک هیچ مشکلی ندارم. ولی به شرط این‌که هیچ‌چیش سانسور نشه. ولی خب چون نشریه‌ی دانشگاهه، احتمالاً باید بشه.

      پاسخ
  3. مسیح گفته:

    اقا سلام
    خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم
    واقعا شخصیت جذابی دارید
    می‌خواستم بدونم بهترین ترجمه های آلن مور رو کجا می‌شه پیدا کرد؟

    پاسخ
  4. ناشناس گفته:

    با سلام و تشکر ویژه از شما بابت ترجمه این اثر، پیشنهاد میکنم سراغ from hell اثر دیگه آلن مور هم برید که از بهترین کارهاشه و فضاسازی متفاوتی به نسبت v و watchmen داره.

    پاسخ
  5. Abtin گفته:

    سلام بر آقای آذسن عزیز
    واقعا متشکرم. ترجمه از عالی هم عالی تر بود
    اما به یه چیز عجیب برخورد کردم
    http://irancomic.blog.ir/1398/04/10/دانلود-گرافیک-ناول-وی-مثل-وندتا-V-for-Vendetta
    ترجمه شماست. ادیب کسی دیگر . نسخه متفاوت تر از اینکه در این صحفه است .
    شما ویرایش جدید کمیک را نیز ترجمه کرده اید؟( میدانم از لحاظ محتوا تغییری نکرده اما رنگ آمیزی جذاب تری دارد)
    اگر نه . نسخه ۳۰ سالگی اثر با ترجمه فارسی منتشر خواهد شد؟
    با تشکر
    پاینده باشید

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      سلام. خیلی ممنون.

      سینا (ادیتور نسخه‌ای که لینکش رو گذاشتی) مدتی پیش بهم گفت که ادیت اصلی کمیک در نظرش خوب نیست و آیا می‌تونه خودش یه بار دیگه انجامش بده. منم گفتم باشه. ترجمه‌ی ادیت جدید هم مال منه، ولی متاسفانه از شماره‌ی ۷ جلوتر نرفت.

      برای بازانتشار نسخه‌ی ۳۰ سالگی برنامه‌ای ندارم.

      پاسخ
  6. Mohammad Ali گفته:

    سلام
    آقا یه سوال اساسی و شدیدا مهم داشتم. چرا وقتی میخوام بعضی کامنت هارو مطالعه کنم بصورت کامل نمایش داده نمیشه؟ /:

    پاسخ
  7. adrien گفته:

    حالا یکم از سکانس موردعلاقم حرف بزنم فربد. :))

    به نظرم the climax ( و در ضمن از نظرم یکی از بهترین سکانس های این کمیک)، توی نیمه‌ی اولش (یعنی از اول تا شماره‌ی پنج)، اون سخنرانیه وی از پشت تلویزیون بود.
    اون سکانس واقعا عالی بود و حتی خواننده‌ای که تا اونجا کمیک رو دنبال نکرده، مو به تنش سیخ می‌شه و اون صفحات براش یه پوینت قابل تامل داره.
    این یکی از نکات قابل‌توجه‌شه.

    دومین نکته‌ی قابل توجهِ این سخنرانی، تشبیهِ معرکه‌ی مور (تشبیهِ دنیا و مردمانش به یه کارخونه و کارکنانش) به عنوان استارتر و پرداختنِ عالیه مور و پروروشه همون تشبیه در مقیاس وسیع ولی کم‌کم و بدون عجله‌ست. از این جهت هم واقعا کارش قابل تقدیره.

    سومین نکته و آخرینش، کوتاه بودنشه. چه از لحاظِ پنل و صفحه و چه از لحاظِ متن و دیالوگ.
    یعنی مور به مختصر و مفیدترین شکل ممکن اومد حرفشو زد و رفت و برای مثال شما، کوچک‌ترین فرق و تفاوتی رو بین این سکانس (که البته باید اشاره کنم بسیار بسیار حماسی و مهم بود؛ بالاخره اولین دیدارِ وی با مردم بود، هرچند یک‌طرفه.) و یه سکانسِ دیگه که از لحاظ اهمیت ازش کمتره رو شاهد نیستین. برای مثال این سکانس ۱۰ پنل و سه صفحه داره و سکانسه X که اهمیتش به مراتب کمتر از این سکانسه هم ۱۰ پنل داره. ولی قشنگیه کار به همین نکته‌ست!
    این که مور فرقی بین این سکانس و سکانس X قائل نشد از لحاظ طولانی بودن، ولی همچنان تاثیرگذاریه این سکانس ملموسه.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      برای من سکانس موردعلاقه‌م اونجا بود که ایوی پی می‌بره که اتاق بازجویی که توشه، دروغین بوده و بعد می‌ره می‌بینه همه‌ش زیر سر وی بوده و از دستش شاکی می‌شه و آخر سر بالای پشت‌بوم به آزادی روحی می‌رسه. می‌تونست خیلی سکانس آبکی‌ای از آب دربیاد، ولی مور با پنل‌بندی‌ش باعث شد کار کنه.

      کلاً الان که فکرشو می‌کنم وی مثل وندتا سرشار از سکانس‌های به یاد ماندنیه. تقریباً هر سکانسی که وی توش حضور داره به نحوی آیکونیکه و حتی سکانس‌هایی هم که توشون حضور نداره و ما به ساز و کار رژیم فاشیستی انگلستان پی می‌بریم جذابن.

      پاسخ
      • adrien گفته:

        من اینو حس نکردم. تشبیهِ مور‌ نیوغ‌آمیز و خلاقانه بود. حالا استارت اون تشبسه و ایده‌ی اولیه‌ش یه چیزه، پرورش بهش یه چیزه دیگه.

        فربد اون ناشناسی که بهت جواب داد رو بی‌زحمت پاک کن. نمی‌دونم چرا ولی انگار دو بار کامنتم اومده.

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          البته من حرف نوبادی رو می‌فهمم که یکم زیادی شعاریه. کلاً وی مثل وندتا یه حالت شعاری‌ای داره که فکر کنم خود مور هم بهش واقف بود و برای همین وی رو به یه شخصیت تئاتری تبدیل کرده بود تا Pretentious بودنش خیلی توی ذوق نزنه و با شخصیتش جور باشه.

          کامنت اضافی رو پاک کردم.

          پاسخ
  8. adrien گفته:

    فربد
    الان یه دور دیگه وندتا رو کامل خوندم. (فکر کنم برای بار سوم یا چهارم باشه.) و مطمئناً بعدها هم دوباره خواهم خوند.
    می‌خواستم یه بار دیگه ازت تشکر کنم بابت ترجمه‌ی عالی‌ای که انجام دادی. واقعا ترجمه‌ی درخوری بود و مطمئناً اسمت رو با ترجمه‌ی این کمیکِ شاهکار موندگار کردی.

    راستیتش من با کارای مور زندگی کردم، این بشر حداقل چندین ماه از زندگیمو ساخته. حداقل! البته که به این واقفم که مور هم توی کاراش ایراد داره؛ برای مثال، توی کمیکاش از حجم زیادی دیالوگ/مونولوگ استفاده می‌کنه و این مورد، خواننده‌ای که با نثر روونِ مور آشنا نیست رو تو نگاه اول دلسرد و حتی شاید زده کنه. البته به مرور زمان این ایرادو رفع کرد و مثلا توی کیلینگ جوک، ما دیگه این‌رو کمتر شاهدیم. با اینکه کیلینگ جوک سینگل ایشیو بود و وی فور وندتا یا واچمن مکسی‌سریز بودن.
    ولی قطعا و قطعا، خوبی‌های مور بدی‌هاش رو می‌پوشونه و اسمه مور رو جاودانه می‌کنه. بالاخره داریم در مورد کسی حرف می‌زنیم که توی تاپ‌ فایو دنیای کمیک، دو تا کمیک از آن اوست! و این چیزه کمی نیست.
    بعد یه چیزی که در مورد مور دوست دارم اینه که اکثرا از آرتیست‌هایی استفاده می‌کنه که تا اون زمان چندان شناخته‌شده نیستن، اما این دال بر بد بودنشون نیست. بلکه دقیقا برعکس!
    دیوید لوید، برایان بالند، دیو گیبونز؛ اینا نمونه‌هاش.

    خلاصه که دمت گرم بابت همچین ترجمه‌ای و همچین وقتی که بابت کار گذاشتی. واقعا می‌گم اینو، چون من اهل تعریفای الکی نیستم؛ جدا یکی از با دانش‌ترین مترجمایی هستی که من باهاشون آشنایی داشتم.
    امید است بیشتر از این قبیل حرکاتِ زیبا رو ازت ببینم در آینده، فربد.

    پ.ن: الان دیدم لینک به سایت افسانه ها رو هم برداشتی، مرسی.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      مرسی. نظر لطفته.

      درباره‌ی استفاده از آرتیست‌های کمتر شناخته‌شده هم به نکته‌ی خوبی اشاره کردی. به نظرم یکی از دلایلش این بود که مور دنبال کسی بود که سعی کنه با کمیک اون خودشو ثابت کنه و بنابراین هرچی داره و نداره رو کنه. اگه هدفش این بوده مسلماً جواب داده.

      پاسخ
      • adrien گفته:

        خواهش می‌کنم.

        متوجه دلیلت نشدم. می‌گی دنبال آرتیستی می‌گشته که با کمکه اون خودشو اثبات کنه، خب مور می‌تونست با استفاده از یه آرتیست شناخته‌شده‌ی دیگه هم این‌کارو کنه. چرا باید یه کسی مثل دیوید لوید رو انتخاب کنه که تا حالا اسمش رو هم نشنیده بودن؟ (حالا این‌کارو چندین بار تکرار کرده، اگه یه بار این‌کارو می‌کرد می‌گفتیم تصادفی بوده.)
        من فکر می‌کنم دلیله این‌کار می‌تونه دو تا باشه:

        ۱. اینکه اون آرتیستِ ناشناخته رو بشناسونه به همه.
        و دومین مورد که فکر می‌کنم تو هم می‌خواستی اینو بگی، اینه که؛ خب آرتیستای خیلی معروف و مشهور به قول معروف دک‌و‌پزشون زیاده. یعنی با نظرات و اسکریپته نویسنده مخالفت می‌کنن، چون خودشونو در این مورد خبره می‌بینن و در نتیجه توی هر کاره نویسنده دخالت می‌کنن. مور هم یحتمل حوصله‌ی سروکله زدن با طراح رو نداشته و واسه همین یه آرتیستی رو انتخاب می‌کرده که غرور نداشته باشه و تو هر کاری دخالت نکنه.

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          آره منظورم دلیل دوم بود. منظورم این بود که آرتیسته خودشو بخواد ثابت کنه، نه مور.

          اینم لازمه اضافه کنم که آلن مور اسکریپت‌هاش به‌شدت طولانی‌ان. یعنی چیزی که ممکنه یه نویسنده تو یه خط توضیح بده، مور توی بیست خط توضیح می‌ده. برای همین آرتیست‌هایی که حرفه‌ای بودن و بر اساس زمان‌بندی فشرده کار می‌کردن، احتمالاً نمی‌تونستن یا حاضر نمی‌شدن این همه روی تصویرسازی از اسکریپت‌های مور وقت بذارن.

          پاسخ
          • adrien گفته:

            آره دقیقاً.

            آره، توی یکی از مصاحبه‌هات دیدم که از اسکریپت‌های مور گفتی. که گاهی حتی چندین صفحه در مورد یه پنل خشک‌‌وخالی اسکریپت می‌نویسه و این موضوع با خوندنه اسکریپت اولین پنلِ واچمن بهم اثبات شد.
            اگه اشتباه نکنم دقیقا یک صفحه‌ی کامل در مورد یه پنلی که از ویوی بالای یه ساختمون به یه تیکه خون نگاه داشت، نوشته بود. یه پنل به شدت خشک. یعنی مور یا به شدت کمال‌گراست یا خیلی الکی ریزبینه. (که فکر کنم همون مورد اول باشه.)

          • Abtin گفته:

            سلام آقای آذسن
            چند سوال داشتم :
            1. اگر درست متوجه شده باشم اسکریپت یعنی اینکه نویسنده میاد مینویسه که طراح در هر صحفه چند پنل و چه شکل پنلی طراحی کند و در هر پنل چه چیز هایی را بکشد. درست است؟ ( یک‌جور هایی شبیه کاربرد استوری برد در فیلنامه)
            2. گفتید مور اسکریپت های طولانی ای می‌نوشت، روده درازی می‌کرد؟ یا اینکه جالب و مفید می‌نوشت؟
            3. اسکریپت های آثار مور را از کجا می‌توان دریافت کرد؟ جایی ترجمه شده؟
            4. الان داشتم آثار مور را می‌دیدم. تمام آتاری که از وی می‌شناسیم را در دهه ۸۰ میلادی خلق کرده است. قبل و بعدش چی؟ آثاری که بعد از آن و آنهایی که اخیرا نوشته خیلی افتضاح است؟
            اگر چنین است عجب تراژدی ای!

          • فربد آذسن گفته:

            سلام آبتین.

            ۱. آره، محتوای اسکریپ کمیک همینه که گفتی.

            ۲. در حدی اسکریپ‌هاش رو نخوندم که بتونم نظر درست‌حسابی بدم. فقط یکم از اسکریپت کیلینگ جوک رو خوندم. به نظرم توصیفش یکم زیاد از حد به نظر می‌رسید، ولی شاید به خاطر کم‌سوادیم اینطور به نظر می‌رسیده. اسکریپت کمیک‌های دیگه که خوندم (مثل سندمن گیمن)، خیلی کوتاه‌تر بودن.

            ۳. ترجمه نشده. ولی تو گوگل سرچ بزن. من جای مشخصی برای دانلودشون سراغ ندارم. خودم هم گوگل کردمشون. اسکریپت سندمن رو هم تو توییتر دیدم روش کلیک کردم. نمی‌دونم سایتش چی بود.

            ۴. آلن مور رسماً از ۱۹۷۱ کارش رو شروع کرد، ولی توی دهه‌ی هفتاد کار شاخصی انجام نداد. عملاً اوج دوران فعالیتش همون دهه‌ی هشتاد بود. ولی بعدش هم کارهای درست‌حسابی داشت. مثل Promethea و The League of Extraordinary Gentleman که مال اواخر دهه‌ی ۹۰ و اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ن.

            نه نگران نباش. آلن مور از اون نویسنده‌ها نیست که بعد از یه دوره‌ی فعالیت طلایی سقوط آزاد کردن. کارهاش بعد از دهه‌ی هشتاد هم قابل خوندنن.

  9. adrien گفته:

    یکی از ویژگی‌هایی که وندتا داره، دارا بودن پنل‌های زیاده. همین باعث می‌شه که مخاطب، اون چیزی که خونده و توی ذهنش ثبت شده، خیلی بیشتر از چیزی باشه که واقعا هست، یعنی یه حس عجیبیه که من خودم به شخصه تجربش کردم.
    فکر می‌کنم آلن مور از قصد به لوید گفته که پنل‌هارو زیاد کنه، و همین زیاد کردنِ پنل، باعث می‌شه که کاره طراح توی درآوردن جزییات توی پنل‌ها سخت‌تر بشه. (به دو دلیل، هم اینکه تعداد پنل‌ها زیاده، هم اینکه پنل‌ها ریز تر می‌شن.) ولی لوید از این بخش سر بلند بیرون اومده، هر چند بعضی پنل‌ها تو نشون دادن جزییات یکم بد عمل کردن، ولی کلیت کار فوق‌العاده‌ست و کار لوید جای تحسین داره.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      مرسی که کامنت رو اینجا هم گذاشتی. برای من نکته‌ی تامل‌برانگیزی بود. چون برای من هم این ایمپرشن ایجاد شد که خاطره‌ی وندتا توی ذهن پیچیده‌تر و پرشاخ‌وبرگ‌تر از چیزیه که واقعاً توی صفحات هست. شاید این یکی از دلایلش باشه.

      پاسخ
      • adrien گفته:

        خواهش می‌شه.

        چیزی که من به طور ناقص می‌خواستم بگم رو خیلی خوب گفتی. حالا جالبه، من این حسو نسبت به واچمن هم داشتم، ولی قطعا نماده این حس برای من وندتاعه.

        پاسخ
  10. adrien گفته:

    «کارهای گرافیکی: عبدالله زارعی»

    پیشنهاد می‌کنم به‌جا کارهای گرافیکی بنویسی ادیتور. چون وقتی می‌گی کارهای گرافیکی مخاطب فکر می‌کنه طرف چیکار کرده، کاور ادیت نکرده که.
    واسه همین گفتم بذار ادیتور، نه گرافیست، چون گرافیست یه لول از ادیتور بالاتره، یعنی مثلا اگه کاور ادیت کنی و متنارو به حبابای سخت بچسبونی و فیتشون کنی رو حباب، اون موقع می‌شی گرافیست، ولی آقای زارعی ادیتورن، در ضمن فونت انتخابی‌شون هم خیلی خوب نبود. بعصی جاها هم متنارو دلنشین و منظم نچسبوندن به حبابا.
    حالا یه بار باید با ادیت سینا بخونمش.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      من اولش می‌خواستم بذارم ادیتور، ولی گفتم شاید ملت با «ویراستار» اشتباه بگیرن.

      اون انتخاب فونت با خودم بود. تقصیرش گردن خودمه. برای این انتخابش کردم که به فونت انگلیسی نزدیک بود از لحاظ ظاهری.

      پاسخ
      • adrien گفته:

        آها، خب درسته.

        عذرخواهی می‌کنم از آقای زارع.
        فونت‌ت زیاد خوب نبود فربد. مثلِ یه بنده‌خدای دیگه که ترجمه‌ش عالیه (مثل تو) ولی از فونت مروارید استفاده می‌کنه متاسفانه. و این کارو یکم خراب می‌کنه.

        پاسخ
  11. کیارش گفته:

    خدا قوت آقای آذسن
    سه سول داشتم برای همین یکجا مینویسم.
    1. درباره همین کمیک:در قسمت چهارم وی پشت یک پیانو می‌نشیند و آهنگی را مینوازد میدانید آن چه آهنگی است.
    2. درباره کمیک ماوس: ترجمه خیلی خیلی خیلی خوب بود(آدم خیال میگند از ازل به فارسی نوشته شده است) ببخشید می‌شود لینک انگلیسی اش را بدهید؟ نه برای مقایسه بلکه برای یادگیری زبان انگلیسی
    3. آیا برنامه ای برای ترجمه دو کمیک واچمن و فرام هل دارید؟ حیفه این دو تا به فارسی ترجمه نشده.
    با تشکر

    پاسخ
  12. آرمان صفا گفته:

    فربد جان من ترجمه ی شماره ی اول این کمیک رو خوندم و باید بگم احساس بی سوادی کل وجودم رو فراگرفت
    انگیزه داد که مطالعه انگلیسیم رو دو برابر کنم
    کیف کردم
    دستت هم درد نکنه کمیک خوبی رو برای ترجمه انتخاب کردی

    پاسخ
  13. Amir گفته:

    کمیک خیلی خوبیه،تشکر از آقای آذسن بابت ترجمه این کمیک زیبا.
    یه درخواستی داشتم.لطفا اگه امکانش هست مجموعه کمیک Sin City که ۷ قسمت هستش رو هم ترجمه کنید.میدونم کمیک سنگینیه ولی واقعا ارزش داره.حتی اگه به صورت پولی هم بزارید من میخرمش

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      همون‌طور که گفتی، سین سیتی خیلی طولانیه و تو برنامه‌م نمی‌تونم بگنجونمش. ولی اگه یه روز فرصتش پیش بیاد با کله استقبال می‌کنم. من عاشق سین سیتی‌ام.

      پاسخ
  14. امیرعلی قبادی گفته:

    من هم از اقای اذسن تشکر میکنم که همجین بستر مناسبی رو جهت بحث و گفتگو به وجود اوردن.
    خب گارث انیس، واقعا نویسنده ی خوبیه. منی که به شخصیت پانیشر علاقه ی زیادی ندارم ولی چند شماره از کمیک پانیشر مکث نوشته ی انیس رو خوندم. و پرچیر که دیگه اصلا بماند. به به. عجب دنیایی خلق کرده گارث انیس. با اینکه الان یادم نیست داستانش دقیقا چی بود ولی یاد کارهای کسدی که میفتم خندم میگیره. اره به قول شما چون این دو تا کمیک (سندمن و پریچر) ۷۵ شماره ای هستن سایتی مسئولیت ترجمه ی این کمیک ها رو به عهده نمیگیره.
    از گرنت موریسون هم پیشنهاد میدم یا سریال دووم پاترول رو ببینی یا ران ایشون برای دووم پاترول رو بخونی. اون کمیکی هم که اشاره کردین، درباره ی تیمارستان ارکهامه که یک کار به شدت موفق و خفن و بزرگسالانه از اب در اومد. پیشنهاد میکنم به جز این ها کارهای موریسون برای بتمن رو هم بخونی. این ادم بتمن رو کشت، و در بهترین جای ممکن زندش کرد. در کل معمار بزرگیه. و فاینال کرایسس هم کار ایشونه. ولی گفتی به کمیک علاقه مند نیستی. خب سلیقه ایه. یکی کتاب دوست داره، یکی ناول، یک گرافیک ناول، یکی هم کمیک. الان من در فاز کمیک خونیم. ببینیم چی میشه😉
    موفق باشید.
    پ.ن:الان دیدم اقای اذسن ادرس سایت کمیک اسکواد رو داده. حتما پیشنهاد میکنم اگه یه روزی به کمیک بیشتر علاقه مند شدی یه سری به این سایت هم بزنی. بچه های اسکواد، لبریز از دانش کمیک بوکی و بسیار بچه های خوب و مودبی هستن. و بسیار پر انرژی.

    پاسخ
    • amir soprano گفته:

      آره کسیدی کلا تو سریال هم آدم باحالی بود.
      میگم این مشکل ترجمه نشدن برای من خیلی وجود داره. کلا از تجربه خیلی از رمان ها و کمیک ها و بازی های نقش آفرینی محروم شدم. بخاطر همین نمی تونم سراغ کمیک هایی که گفت برم.
      منظورم این نبود که از کمیک بدم میاد، منظورم این بود که پیگیرش نیستم.
      کمیک اسکواد هم گذری سری بهش زدم.
      پی نوشت تقریبا بی ربط: سندمن تو تلگرام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مثل بلایی که سر برندون استارک آوردن!!!!!!!!!! (منظورم رو نغمه خون ها خیلی خوب می فهمن. نزدیک برندون استارک یک شمشیر قرار داده بودند و با هر تلاشی که برای بدست آوردن میکرد، طناب دور گردنش سفت تر میشد.) نفرین آدر کبیر و هفت خدا و خدای نور و خدایان قدیم بر شما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      پاسخ
  15. amir soprano گفته:

    اصلا به خوبی واچمن نیست.
    واچمن چیزی بود که بعید میدونم حالا حالاها چیزی به خوبی اون ببینیم. ظاهرا آلن مور به جز واچمن چیز خفنی نداره.

    پاسخ
    • امیرعلی قبادی گفته:

      سلام دوست عزیز. در رابطه با بخش اخر کامنتت باید بگم اگه فکر میکنی مور کار خفن دیگه ای نداره شاید به این خاطر باشه که کمیک های چه بر سر مرد فردا اومد یا جوک کشنده یا ران محشرش رو برای شخصیت سوامپ ثینگ نخوندی. حتی فرام هل هم داستان خوبی داره.
      ببین همین چه بر سر مرد فردا اومد یکی از بهترین داستان های سوپرمنه. یا جوک کشنده از بهترین های بتمن بوده و هست. یا رانش توی سوامپ ثینگ باعث خلق شدن یکی از محبوب ترین و بهترین شخصیت های ورتیگو یعنی جان کنستانتین شده. بهتره بگم مور کنستانتین رو خلق کرده.
      خواهشا با یه واچمن و وی فور وندتا الن مور کبیر رو قضاوت نکنید.
      البته که واچمن یه کاره فوق العاده بود و من هم منکرش نیستم. ولی این کمیک ها هم میتونن به خوبیه واچمن باشن.
      سپاس.

      پاسخ
      • amir soprano گفته:

        منظورم در رابطه با واچمن بود. میدونم حرفم هم بی انصافی بود، چون واچمن به نوعی نقطه اوج و نقطه پختگی آلن موره.
        بنده چه بر سر مرد فردا آمد هم بسیار دوست داشتم و معتقدم بهترین داستان سوپرمنه. فرام هل هم مشتاقم که بخونم چون در رابطه یکی از خفن ترین قاتلین زنجیره ای تاریخ نوشته شده.
        کسی به نبوغ آلن مور شک نداره (اگر کسی شک داشت خودم گلوشو پاره میکنم!)؛ آلن مور خالق بهترین کمیک تاریخ بوده خیر سرش! همونطور که گفتم واچمن یه استاندارد دست نیافتنیه و بی انصافیه که بگیم فلان کمیک به خوبی اون نیست. دلیل حرف من مشهور بودن وی فور وندتا و نام کبیر آلن مور بود و وقتی وی رو خوندم یه خورده خورد تو ذوقم. وگرنه وی فور وندتا هم خیلی خوبه (مخصوصا طراحیش). بهتره بگیم من انتظار یه چیزه خیلی خفن تره و پیچیده تر رو داشتم و انتظار کاملا بیجا بود.

        پاسخ
        • امیرعلی قبادی گفته:

          بله واقعا طراحی وی فور وندتا عالی بود. خب طبیعیه یکم تو ذوقتون خورده باشه. هیچ کمیکی رو شما نمیتونی با واچمن مقایسه کنی. البته به نظر من سندمن با اختلاف بیست و پنج صدم از واچمن بهتره😉.
          تو یکی دیگه از کامنتاتون خوندم که نیل گیمن هم قبول ندارین. اقا شما دقیقا دست گذاشتین رو دو تا نویسنده ی محبوب من. خیلی ممنون واقعا!😅
          چی میشد اگه میگفتی کارهای مثلا بندیس جدیدا چرت شده؟ من حتی حمایتتم میکردم.
          در رابطه با نیل گیمن بگم حتما اقیانوس انتهای جاده رو بخون، امریکن گادز هم بخون یا ببین.
          و سندمن رو هم یک سایتی داره ترجمش میکنه. من نمیتونم اسم ببرم. (البته اگه اقای اذسن اجازه بدن میتونم.) کمیک های زیبایی هم داره گیمن. مثلا چه بر سر شوالیه ی شنل پوش امد؟ (خیلی اسمه طولانییه) خیلی زیباست. یا پیشنهاد میکنم حتما یکی از کمیک های نیل گیمن که واسه مجموعه ی هل بلیزر نوشته رو بخونی.در کل ببین چجوری دو تا بریتانیایی صنعت کمیک امریکا رو متحول کردن.به قول یه بنده خدایی تو سالهایی که بزرگسالا کارتون میدیدن الن مور اومد توی رانش واسه سوامپ ثینگ از مواد و س.ک.س و این چیزای بزرگسالانه نوشت. و صنعت کمیک رو با کمیک هایی مثل واچمن و وی و همینطور نیل گیمن با سندمن کلا متحول کردن. بعدشم که ورتیگو به وجود اومد و رفتیم واسه کمیک های بی سابقه و البته شاهکاری مثل پریچر و هل بلیزر. و میشه گفت گرنت موریسون و گارث انیس کبیر راه این دو نفر رو ادامه دادن.
          راستی ببخشید اگه لحن کامنت قبلیم یکم تند بود. اخه شما هم دقیقا دست گذاشتی رو نویسنده های مورد علاقه ی من. البته خداروشکر هنوز جف جانز رو مورد لطف و عنایت قرار ندادین.😉

          پاسخ
          • amir soprano گفته:

            مسئله ای برای من سوال شده بود این بود که رمان های گیمن از بیرون که خلاصه داستانش رو میخونی چیز عجیب غریب و هوشمندانه ای نیست (شاید به جز اقیانوس انتهای جاده و خدایان آمریکایی)، اما اینقدر طرفداران سینه چاک داره. این موضوع سر سندمن هم به شدت صادقه.
            آلن مور نویسنده مورد علاقه منم هست و همونطور که گفتم خیلی هم روش تعصب دارم.
            چه بر شوالیه شنل پوش آمد رو خوندم و تا الان نمیدونستم کار نیل گیمنه. الان چک کردم دیدم بله، کار استاد هست. به شدت ایده خلاقانه ای داره. مراسم ترحیم شوالیه شنل پوش! شاید از دید دیگران زیادی سانتیمانتال باشه، ولی من عاشق داستانهایی هستم که در مورد خداحافظی کردن یک قهرمان یا یک شخصیت معروف در اوجه (مثل فیلم شوالیه تاریکی برمیخیزد).
            من سوامپ ثینگ رو نخوندم، اما این مسئله به شدت در واچمن وجود داره و همین واچمن بود که موضوع واقع گرایی رو بین کمیک ها جا انداخت. در حقیقت فروش بالای واچمن و مشهور شدنش بود که باعث ورود کمیک به دوران جدید شد (میدونم فن بازی محسوب میشه ولی چه کنم!).
            من کلا اهل کمیک نیستم و اثری از جف جانز و گرنت موریسون نخوندم (هرچند وقتی عکس های بنایی خطرناک بر روی زمینی خطرناک رو دیدم و تحلیلش رو خوندم، فهمیدم باید خیلی خوب باشه)، ولی گارث انیس کلا فازش با آلن مور فرق داره و بیشتر به سندمن میخوره.خیلی فانتزی تر از کارای آلن موره. با وجود اینکه پانیشر های گارث انیس در مورد مواد مخدر و موارد جنسی و مشکلات آمریکا صحبت میکنه، لذت اصلیش در توئیست ها و به رگبار بسته شدن هزار نفر توسط پانیشر و شخصیت پردازی فرانک کسله. پریچر رو من با همون مشکل سندمن (فقط یک شماره ترجمه شدن) دست به گریبانم؛ اما با همون شماره اول و سریالش فهمیدم تو ژانره مورد علاقه منه: خل و چل بازی!! و این در تضاد با مور قرار میگیره. بحث بهتر و بدتر نیست، بحث اینه که هرچه قدر کارای مور توی زمین و سیاست زمین میگذره، پریچر حول و حوش بیرون کشیدن جنسیس با قوطی قهوه و جعبه موسیقی، کابویی که برای کشتن جنسیس میاد و خشونت شوخ و شنگ (برخلاف خشونت تهوع آور و سنگین واچمن) مثل بیرون کشیدن قلب در ملا عام (!)میگذره.
            جا داره از جناب آذسن هم تشکر کنم بخاطر اینکه بستر مناسبی برای همچین بحث جذابی رو بین من و قبادی فراهم کردید.

    • کیارش گفته:

      سلام.
      عزیز جان به سال های انتشارش نگاه کن!
      وی فور وندیتا سال ۱۹۸۲ نوشته شده.
      واچمن سال ۸۶
      خوب معلومه باید دراین زمان آلن مور پخته تر شده است…
      حرف شما شبیه به این است که بگی جنایت و مکافات داستایوفسکی از قمار بازش بهتره.
      با تشکر

      پاسخ
  16. امیرعلی قبادی گفته:

    با سلام.
    من از طریق تیم کمیک اسکواد و با ترجمه ی ماوس با شما اشنا شدم.البته قبلا هم یه کم با مترو اسم شمارو شنیدم و گشتم و این سایت رو پیدا کردم.
    بعد هم اینقدر که به کمیک علاقه دارم به بخش کمیک های سایت سر زدم. اکثر کمیک های شاخص دنیا مانند واچمن و ماوس و سندمن رو خوندم. فقط این کمیک یعنی وی فور وندتا مونده بود که نخونده باشم. اونم نه اینکه نخوام. چونکه اکثر کار های خوب مور رو خوندم. مثل کیلینگ جوک یا واچمن یا از جهنم.
    این کمیک هم واقعا وقت نکرده بودم بخونم. چون شنیده بودم متن سنگینی داره. تا این که بالاخره یکم تو درس جلو افتادم و وقت کردم این کمیک رو، اون هم با ترجمه ی بی نقص شما بخونم. و البته ادیت دلچسب. و الان میفهمم که چی رو نخونده بودم.
    مور باز هم یه شاهکار نوشته و در بابت توصیفش؛ دقیقا همونی که خودتون اول پست نوشتین. این کمیک نشون میده که کمیک برای بچه ها نیست. (البته الان بعضی از کمیک ها واقعا برای بچه ها نوشته میشه که باز کردن بحثش برای این پست اسپمه)
    به هر حال نحوه ی فصل بندی فوق العاده است.
    اینبار ما نه با یک قهرمان طرفیم و نه با یک ویلن. بلکه با کسی طرفیم که میگوید باور ها ضد گلوله اند.
    این کمیک صد در صد تقابل انارشیسم و فاشیست هستش. یک تقابل جذاب از نوع انتقام.
    حتی پنل های اخر این کمیک هم شما رو میخکوب نگه میداره. و ول نمیکنه.
    خلاصه که خیلی ممنون بابت ترجمه ی خوبتون اقای اذسن و البته یه ادیت تمیز از بزرگواری که اسمشون یادم نموند. واقعا شرمنده.
    البته من کلا با مسائل علوم سیاسی زیاد اشنایی ندارم و در همون حد فاشیست و اینا میدونم ولی به جرات میتونم بگم این کمیک خیلی کمیک جذابی بود حتی برای من.
    خسته نباشید.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      سلام امیرعلی. ممنون. نظر لطفته.

      چه کمیکی هم از آلن مور از دست داده بودی. آره. وندتا عالیه. البته پیچیدگی اخلاقی واچمن رو نداره و برای درکش به دانش سیاسی هم احتیاج نداری. ولی خب مور اونقدر آنارشیسته که وی براش نمی‌تونه چیزی جز یه قهرمان باشه و نسبت به حکومت فاشیستی‌ای که وی باهاش درگیره هیچ‌‌گونه همذات‌پنداری‌ای حس نمی‌کنه. برای همین کمیک یه داستان کلاسیک «خوبی علیه بدی»ه.

      پاسخ
      • امیرعلی قبادی گفته:

        خواهش میکنم.
        بله اتفاقا چونکه من خیلی به الن مور علاقه دارم میدونم انارشیسته. ولی نه انارشیسته هرج و مرج و آشوب.
        بزرگترین (احتمالا) دغدغه ی مور حکومت هستش.
        بله خوب از نگاه اون وی یک قهرمان کامل به حساب میاد. کسی که از فاشیست زخم بزرگی خورده.
        ولی نباید از یاد ببریم که وی نهایت بتونه یه ضد قهرمان مانند جان کنستانتین باشه. فقط تنها جذابیت و برتری وی از دیگر ضد قهرمانان دنیای کمیک میتونه تو این باشه که خیلی مرموز تر و جذابتره. و از همه مهمتر یه ایده داره. و در انتها هم اون ایده رو به مردم جامعه فهموند.
        و در انتها، الان که این کمیکو خوندم واقعا فهمدیم بنا به فرمایشتون داستان همون تقابل خوبی و بدیه. فقط از نوع جذابترش.
        و در اخر سپاس بابت کامنت سریع تون.
        راستی یه سوال هم داشتم.ترجمه ی شماره دوم ماوس کی میاد؟
        ممنون

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          آره،‌ تو ذهن مردم تو معنی متفاوت از آنارشیسم وجود داره: یکی هرج‌ومرج و یکی هم جامعه‌ی بدون قدرت مرکزی. تو وی مثل وندتا این دو جنبه از آنارشیم به شکل جالبی با هم تلفیق می‌شن: ایجاد هرج و مرج از جانب وی و در آخر رسیدن به یه جامعه‌ی فاقد قدرت مرکزی که معلوم نیست قراره چی به سرش بیاد. ولی می‌شه امیدوار بود که یه چیز بهتر از حکومت فاشیستی ازش درمیاد.

          کار شماره دو ماوس تموم شده و عادل دو روز پیش برام فایل کاملش و ویرایش‌شده‌شو فرستاد. همین روزا می‌ره رو سایت.

          پاسخ
          • امیرعلی قبادی گفته:

            چه جالب. تا حالا از این دید بهش نگاه نکرده بودم.
            ممنون بابت توضیح. بابت ماوس هم تشکر میکنم.
            راستی اقای اذسن شما کانال تلگرامی ندارید که من
            از ترجمه ی جدیدتون با خبر بشم یا نه؟
            چونکه بیشتر تو تلگرام فعال هستم تا تو سایت. واسه همین میگم.
            ممنون.

  17. KAMYAbKVF گفته:

    سلام…خسته نباشد!واقعا ممنونم از سایتتون!والبته مطالبتون!
    ظاهرا شما یا یکی از نویسنده های سایتتون (azsan.ir) این کمیک رو ترجمه کرده!
    چون تو مطالب این صفحه
    این به چشم خورد(حین انتقال ترجمه‌ی زام-بی به سایت افسانه‌ها متوجه شدم این کمیک توی لیست کارهاشون هست و نیاز به مترجم داره و منم فرصتو غنیمت شمردم و کارو قبول کردم تا افتحار ترجمه‌ش نصیب خودم بشه)
    و سایت افسانه ها که تو صفحات کمیک ادرسش بود اصلا باز نشد و کلا یا پاک شده یا بسته شده!
    ممنونم میشم اگه جواب منو بدید که چه بلایی سر سایت امده و مترجمش چه کسی هست(منظورم اینه که بتونم باهاشون صحبت کنم) و کار مهمی هم دارم!
    من برنامه نویس اندروید و کامپیوتر هستم…یه همکاری میخام بکنم(کاملا رایگان و بعدا با خودشون دقیق حرف میزنم و کلا همه چیزو توضیح میدم + سابقه کاریم و… که فک نکنه دارم مسخره بازی در میارم…)ممنون میشم زودتر جواب بدید

    پاسخ
  18. ناشناس گفته:

    دوستان در مورد بحث پایین خود وی میگه که بیاید به سلامتی اون آشوب گر بنوشیم و بعد برای همیشه فراموشش کنیم یعنی انقلابی گری و چریک بازی تا یه جایی لازم و ضروریه .

    پاسخ
  19. سید محمد گفته:

    سلام عرض شد جناب آذسن عزیز ،بنده پیش از این ترجمه عالی شما را در مترو ۲۰۳۳ و نقد نظام های سیاسی حاکم را تحسین و از مطالعه آن نه تنها لذت که استفاده ها کردم . کتاب ک مثل کینه خواهی پیامی عمیق دارد که قبل از این هالیوود با اقتباس از کتاب جناب آلن مور اقدام به ساخت فیلم آن کرده بود .بنده از میزان علاقه شما به علوم سیاسی مطلع نیستم ولی این کتاب تلویحا به مخاطب خود می گوید یک رژیم توتالیتاریستی تنها زمانی ساقط می شود که انقلاب مردمی شکل گیرد و بستر جامعه تغییر کند. در واقع کتاب به ما نارسایی آنارشیسم را یادآور می شود .باز هم از شما کمال تشکر را دارم .

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      سلام آقا. ممنون، لطف داری به من.

      من به علوم سیاسی به شدت علاقه دارم و پیامی هم که وی مثل وندتا می‌خواد بده (رژیم توتالیتاریستی تنها زمانی ساقط می شود که انقلاب مردمی شکل گیرد و بستر جامعه تغییر کند) درست درک کردی. ولی بعدش که گفتی «در واقع کتاب به ما نارسایی آنارشیسم را یادآور می شود» دقیقاً درست نیست و از محتوای جمله‌ی قبلی هم نمی‌شه نتیجه‌گیریش کرد.

      اتفاقا‌ً آلن مور یکی از طرفدارای آنارشیسمه:

      https://www.youtube.com/watch?v=fKfF-nxjDi0

      و توی وی مثل وندتا هم داره به صورت تلویحی تبلیغش می‌کنه.

      منتها باید اینو در نظر داشت آنارشیسمی که مور طرفداراشه، اون آنارشیسم کلیشه‌ای به معنای آشوب و هرج‌ومرج جمعی نیست (هرچند این می‌تونه یکی از عوارضش باشه). همون‌طور که مور توی ویدئویی که لینک کردم می‌گه، ۰/۰۰۰۱٪‌ از مردم دنیا کل مشکلات ۹۹/۹۹۹۹٪ مردم دیگه رو به وجود میارن و این ۰/۰۰۰۱٪ رهبرای کشوران. برای همین آنارشیست‌ها می‌گن کلاً باید مفهوم دولت و دولتمرد رو بذاریم کنار و قانون رو از دل نیازهای خود مردم دربیاریم. یه آدم تنها هیچ‌وقت نباید بتونه سرنوشت یه کشور رو تعیین کنه.

      البته این‌که آیا آنارشیسم جوابگو هست یا نه، خیلی سرش بحثه و توی قسمت نظرات ویدئوئه هم کلی بحث راجع‌به قضیه شده که می‌شه ازشون استفاده کرد.

      پاسخ
      • مهراد گفته:

        یه سوال فنی دارم من الآن
        این چجوری آنارشیسمیه که به معنی آشوب نیست؟
        اگه این آنارشیم واقعیه چرا آنارشیسم به معنی هرج و مرج طلبی معروف شده؟!

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          نه، این یه سوءتفاهمیه که عموم مردم نسبت به واژه‌ی Anarchism دارن. آنارشیسم یه واژه‌ی یونانیه که پسوند ἀ (به معنای بدون) و و واژه‌ی ἀρχή (به معنای رهبری یا اولیاء امور) تشکیل شده. در واقع آنارشیسم یعنی عدم اعتقاد به آتوریته، نه نظم و قانون.

          دلیل ارتباط پیدا کردن آنارشیسم به هرج‌ومرج احتمالاً واژه‌ی anarchyه که توی گفتار عامیانه معنی هرچ‌ومرج و بی‌قانونی رو پیدا کرده. ولی Anarchism، توی کانتکست فلسفه، یه مکتب فکریه که می‌گه فرمانروایی نباید وجود داشته باشه که بخواد رو مردم اعمال قدرت کنه.

          پاسخ
      • سید محمد گفته:

        ببخشید که دیر جواب میدم فربد جان شرمنده. در واقع فسلفه سیاسی آنارشیسم سخن مذمومی بیان نمی کند ولی از محالات و غیر ممکن ها سخن می گوید . با تحلیل و بررسی دو سکانس پایانی فیلم وی فور وندتا محصول ۲۰۰۵ هالیوود ، هر آنارشیستی سر ندامت بر زمین می اندازد . دو نکته را متوجه می شویم از پایان فیلم،۱-رژیم آتوریتاریانیستی شخصیت وی را گرچه با زحمت از بین می برد ،۲- توده های مردم با آرمان های او آشنا شده و به سمت ساختمان پارلمان راهی می شوند تا یک پدیده اجتماعی ای به نام انقلاب را ثبت کنند . اگر گروه های مردمی به میدان نمی آمدند شخص وی تا به کی می توانست به حذف افراد سیستم بپردازد ؟حضور یک نظام سیاسی برای یک نظام اجتماعی از مسلمات علوم سیاسی است . هر اجتماعی به یک ساختار و هر ساختاری یک نظام و حاکمیت می طلبد . وی ها هرگز خواهان حکومت سازی نیستند پس چگونه می توانند ارزش های خود را از نهضت به قالب نظام بریزند و آن ارزش ها را حفظ کنند . فربد جان خوشحالم افرادی همچون شما را آشنا شدم

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          البته من خودمم طرفدار آنارشیسم نیستم و جزو اون عده‌ی کثیری هستم که اعتقاد دارن به عنوان یه نظام سیاسی ناکارآمده، چون به قول یکی از کامنت‌های یوتوب، وقتی اون ۰/۰۰۰۱٪ی رو که دارن برای مردم مشکل ایجاد می‌کنن، از معادله حذف کنی، اون وقت اون ۹۹/۹۹۹۹٪ باقی‌مونده مشکل‌ساز می‌شن.

          آنارشیسم فقط برای جوامع قبیله‌ای و کوچیکی مثل جامعه‌ی وایکینگ‌ها جوابگوئه و توی دنیای بد بزرگ مدرن نمی‌شه اعمالش کرد.

          پاسخ
          • سید محمد گفته:

            در هر حال بنده این ترجمه شاهکار شما رو دانلود کردم جناب آذسن و من بعد هم بنده مخاطب ثابت همه آثار ادبی شما در حیطه علوم سیاسی خواهم بود و برای شما موفقیت های پر فروغ از خداوند آرزومندم برادر .