تعریف: مغلطه حملهی شخصی (ارتباط با مجرم) موقعی پیش میآید که یک شخص، ایده یا منبع به خاطر ارتباطش با شخص یا گروهی دیگر که وجههی منفی دارد جلوهای منفی پیدا میکند.
معادل انگلیسی: Ad Hominem (Guilt by Association)
معادل لاتین: argumentum ad hominem
معادلهای جایگزین: مغلطهی دمخورها، مغلطهی رفیق ناباب، مغلطهی سگ زرد برادر شغال، مغلطهی «آنها از ما نیستند»، مغلطهی حواله کردن
الگوی منطقی:
شخص ۱ ادعا میکند Y صحیح است.
شخص ۲ نیز ادعا میکند Y صحیح است، ولی شخص ۲ بیشعور است.
بنابراین شخص ۱ نیز باید بیشعور باشد.
مثال ۱:
دلورس طرفدار پروپاقرص حقوق یکسان برای کار یکسان است. این همان سیاستیست که فمینیستهای تندرو از آن حمایت میکنند. تندروهایی مثل دولورس نباید جدی گرفته شوند، حداقل نه در فضای سیاسی.
توضیح: در اینجا فرض بر این گرفته شده که دولورس یک فمینیست تندروست، چون از سیاستی حمایت میکند که عملاً هر مرد یا زن حقجویی از آن حمایت میکند. این فرض مغلطهآمیز است.
مثال ۲:
پل پوت، دیکتاتور مائوییست کامبوج، با مذهب مخالف بود. او انسانی بدطینت بود. فرانکی با مذهب مخالف است. بنابراین او هم مثل پل پوت انسانی بدطینت است.
توضیح: پل پوت و فرانک در یک زمینهی خاص نگرشی یکسان دارند؛ این دلیل نمیشود در همهی زمینههای نامربوط دیگر (خصوصاً بدطینت یا خوشطینت بودن) نیز با یکدیگر وجهاشتراک داشته باشند. پل پوت به خاطر نسلکشی آدم بدطینتی به حساب میآید، نه مخالفتش با مذهب.
استثنا: اگر بتوانید ثابت کنید که دو چیزی که به هم ربط داده شدهاند، از لحاظ علی/معلولی واقعاً به هم مرتبط هستند، یا ویژگیهای یکی از آن دو چیز مسریست، این ارتباط موجه جلوه میکند.
مثال:
پل پوت، دیکتاتور مائوییست کامبوج مرتکب نسلکشی شد، بنابراین او انسانی بدطینت بود. فرانکی نیز تمایل خود را به نسلکشی اعلام کرده است. او نیز انسانی بدطینت است.
منابع:
Walton, D. (1998). Ad hominem arguments. University of Alabama Press.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
(Ad Hominem – Guilt by Association) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۷)
ظاهرا بنت تیکهکلامش بیشعوره. :))
خیلی مغلطه های ریزین این آخری ها. منظورم اینه که دقت میخواد فهمیدنش.