#10 Affirming a Disjunct

تعریف: مغلطه‌ دوقطبی پنداشتن وجه تفکیک موقعی پیش می‌آید که در آن دو گزینه با «یا» از هم تفکیک شده باشند و طرف مقابل تصور کند صحیح بودن یکی از این گزینه‌ها به معنی اشتباه بودن گزینه‌ی دیگر است. این مغلطه موقعی پیش می‌آید که «یا» برای سوا کردن دو گزینه‌ی ضد و نقیض استفاده نشده باشد.

معادل انگلیسی:‌ Affirming a Disjunct

معادل لاتین: ندارد

معادل‌های جایگزین: مغلطه‌ی وجه‌تفکیک جایگزین، وجه‌تفکیک انحصاری کاذب، تایید یک وجه‌تفکیک، مغلطه‌ی قیاس منطقی جایگزین، برتری دادن به یک جایگزین، قیاس منطقی تفکیکی نامناسب، مغلطه‌ی قیاس منطقی تفکیکی

عبارات جدیدی که باید باهاشان آشنا شوید:

عبارت تفکیکی (Disjunction): عبارتی که در آن دو گزینه با «یا» از هم تفکیک شده باشند. عبارت تفکیکی در صورتی صحیح است که هر دو گزینه صحیح باشند، در غیر این صورت کاذب است.

وجه تفکیک (Disjunct): یکی از گزینه‌های ارائه‌شده در عبارت تفکیکی.

الگوی منطقی:

الف یا ب.
الف.
بنابراین ب اشتباه است.

الف یا ب.
ب.
بنابراین الف اشتباه است.

مثال ۱:

نمی‌تونم جلوی شیکممو بگیرم. یا خیلی عاشق این شکلاتام، یا اراده‌ی قوی ندارم. من می‌دونم که عاشق شکلاتم، بنابراین امکان نداره اراده‌‌ی قوی نداشته باشم.

توضیح: حالا از کاذب بودن احتمالی این دوگانگی (False Dilemma) که بگذریم، لازم به ذکر است که عشق به شکلات لزوماً بدین معنا نیست که احتمال اراده‌ی قوی نداشتن نمی‌تواند صحیح باشد.

مثال ۲:

می‌تونم یا بخوابم یا تلویزیون تماشا کنم. الان خسته‌م، برای همین می‌رم روی تخت دراز بکشم (I am going to bed). بنابراین نمی‌تونم تلویزیون تماشا کنم.

توضیح: از لحاظ منطقی و فیزیکی انسان می‌تواند در آن واحد هم روی تخت دراز بکشد و هم تلویزیون تماشا کند. من از حقیقی بودن این بیانیه مطمئنم،‌ چون خودم هرشب آن را انجام می‌دهم. «یا»یی که در جمله آمده، دوقطبی نیست. هر دو گزینه قابل‌انتخاب هستند.

استثنا: اگر انتخاب‌ها ضد و نقیض و ناسازگار باشند (حالا یا به خاطر لزوم ذاتی یا به خاطر معنای ضمنی نهفته در «یا»)، می‌توان استنباط کرد که گزینه‌ی دیگر اشتباه است. لازم به ذکر است که پیش‌فرض ما این است که یکی از انتخاب‌هایی که به ما داده شده نماینده‌ی حقیقت است.

مثال: امروز یا دوشنبه‌ست یا یک‌شنبه. امروز دوشنبه‌ست. بنابراین امروز یک‌شنبه نیست.

در منطق صوری، مثال بالا قیاس منطقی تفکیکی صحیح (Valid Disjunctive Syllogism) نام دارد.

منابع:

Kilgore, W. J. (1979). An introductory logic. Holt, Rinehart and Winston. 

ترجمه‌ای از:

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

Rate this post
8 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. adrien گفته:

    مرسی، مغلطه‌ی جالبی بود.
    شاید ربطی نداشته باشه ولی:

    «یا» توی آمار و احتمال و گزاره‌های دو جمله‌ای، نشون دهنده‌ی گزاره‌ی فصلی هستش و به «یا» می‌گن فاصل.
    ارزش این گزاره هم به زبون ساده اینطوری مشخص می‌شه: اگه یکی از گزاره‌هاش درست باشه ارزش کل جمله درست می‌شه (دقیقا برعکس عطفیه)، ولی اگه دو تا گزاره‌ی نادرست داشته باشه ارزش کل جمله می‌شه غلط. (بالاخره باید جمله غلطم از آب در بیاد دیگه‌‌ :))

    من برای یادگیریه این دو گزاره به مثالِ معلم سخت‌گیر و معلم نرم و کامان دقت ‌می‌کنم.
    معلم سخت‌گیر رو مثل گزاره‌ی عطفی می‌دونم که اگه یه غلط داشته باشی کل جملت می‌شه غلط. (مثل معلمی که ۹.۵ رو ۱۰ نمیده) و گزاره‌ی فصلی رو هم مثل معلم نرم و کامان می‌دونم که اون نیم نمره رو می‌ده.

    و لازم به ذکر هم هستش که:
    ۱- فاصل رو با علامت ۷ نشون می‌دن. عاطف ( «و» ای که تو گزاره‌ی عطفی به کار می‌ره) رو هم با ۸ نمایشش می‌دن.
    ۲- اگه دوتا گزاره نادرست باشن، ارزش کل گزاره تو گزاره‌ی عطفی و فصلی می‌شه نادرست، ولی تو گزاره‌ی شرطی و دو شرطی می‌شه درست.

    اگه جایی اشتباهی کردم بهم بگو. تا آموزش‌های بعدی خدانگه‌دار. :))

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      مرسی بابت این اطلاعات. «یا»ی فاصل عبارت خوبیه. اگه فرصتش پیش اومد حتماً ازش استفاده می‌کنم.

      متوجه اشتباهی نشدم تو چیزهایی که گفتی.

      پاسخ
      • سدان گفته:

        فک کنم تو کتاب literary and cultural theory رایان اند ریکوین خونده بودم. تو کانتکست فلسفه ی غرب میگفت. میگفت فلسفه غرب برمبنای either this or that بنا شده و بخاطر همین faulty و exclusive هست و اگه با both this and that جایگزین بشه حالت inclusive پیدا می کنه. میگفت این طرز استفاده از زبان باعث marginality در جامعه میشه. بعدشم که به othering و اینا ربط میداد.

        پاسخ
        • فربد آذسن گفته:

          اساساً داره می‌گه فلسفه‌ی غرب بر پایه‌ی یه مغلطه بنا شده. #Savage

          ولی جداً از وقتی که ذهنم درگیر مغلطه‌ها شده، همه‌جا دارم می‌بینمشون. حتی توی نظریات و صحبت‌های مفتکرهای برجسته و علی‌الخصوص تو هر ایده‌ای که به فرهنگ مربوط می‌شه. انگار یه جذابیتی تو فکر مغلطه‌آمیز نهفته‌ست که نمی‌شه در برابرش مقاومت کرد.

          پاسخ
          • سدان گفته:

            اره :)) حرفش درسته ولی نصف reasoning های خودش برمبنای سیصد تا مغلطه ی دیگه اس.

            چقدم اعتیاد اورن. به نظر من اتفاقا این مغلطه ها رو بیشتر تو نظریه های متفکرین برجسته میشه دید ولی چون یکم حالت پیچیده تری دارن از چشم دور می مونن. مغلطه هایی که مردم عادی تو زندگی روزمره اشون استفاده می کنن خیلی واضح ترن و در نتیجه پیدا کردنشون راحتتره. البته خیلی برای ریزنینگ خود ادم هم خوبه مثلا اونروز یچیزی رو داشتم توضیح میدادم دیدم دارم از مغلطه ی دو قطبی پنداشتن وجه تفکیک استفاده میکنم :))‌

          • فربد آذسن گفته:

            دریدا اینقدر مبهمه که عملاً فراتر از دنیای استدلال و مغلطه زندگی می‌کنه. باید با معیار دیگه‌ای نوشته‌هاشو سنجید.

            آره، منم از وقتی با مغلطه‌ها آشنا شدم، قابلیت استدلال کردن و متقاعدسازیم چند برابر بهتر شده. سر اون مقاله‌ی #MeToo گفتی هیچ Loophole منطقی‌ای توش پیدا نمی‌شد. دلیلش خوندن همین مغلطه‌ها بود.