45 Appeal to Pity 822x423 - توسل به ترحم (Appeal to Pity) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۴۵)

تعریف: مغلطه توسل به ترحم موقعی پیش می‌آید که گوینده از راه برانگیختن حس ترحم طرف مقابل، بحث را از نتیجه‌ی اصلی‌اش منحرف کند.

معادل انگلیسی: Appeal to Pity

معادل لاتین: ad misericordiam

معادل‌های جایگزین: توسل به همذات‌پنداری

الگوی منطقی:‌

شخص ۱ متهم به انجام Y است، ولی شخص ۱ معصوم به نظر می‌رسد.

بنابراین شخص ۱ بی‌گناه است.

 

X صحیح است، چون شخص ۱ تلاش زیادی کرده تا صحیح بودن X را ثابت کند.

مثال ۱:

استاد، به نظرم مقاله‌ای که نوشتم واقعاً لایق نمره‌ی ۲۰ه. من این مقاله رو وسط مراسم عزاداری مادربزرگم نوشتم. غیر از اون، بعد از ۳ سال بالاخره یه نفر پیدا شد که بشه قلبشو بهم پیوند زد، ولی بنا بر دلایلی عمل جراحی لغو شد.

توضیح: حس تعهد و پشت‌کار این دانشجو واقعاً لایق نمره‌ی ۲۰ است، ولی متاسفانه معیار نمره دادن به مقاله فرق دارد. شاید این دانشجو لایق حس ترحم باشد، ولی این ترحم تاثیری در کیفیت مقاله‌ی نوشته‌شده ندارد و اگر قرار باشد به خاطر تعریف کردن قصه‌های غم‌انگیز نمره‌ی کسی را عوض کنیم، قربانی مغلطه‌ی توسل به ترحم شده‌ایم.

مثال ۲:

جینجر: سگت اومد تو خونه‌مون و آشپزخونه رو به هم ریخت!

مری: سگ من هیچ‌وقت چنین کاری نمی‌کنه. ببین چقدر بی‌آزاره؛ چه چشای معصومی داره!

توضیح: معصوم به نظر رسیدن هیچ موجودی را از کار اشتباه کردن مبرا نمی‌کند، حتی اگر آن موجود یک هاپوی ناز باشد.

استثنا: اگر طرفین بحث توافق کنند که عقل و منطق بر احساسات ارجحیت دارد و کسی ادعا نکند که استدلالش حقیقتی انکارناپذیر است و صرفاً دارد با توسل به ترحم نظر شخصی‌اش را درباره‌ی انجام شدن یا نشدن چیزی ابراز می‌کند، مرتکب این مغلطه نشده است.

مثال:‌ بهتره سگ مری رو بابت به هم ریختن آشپزخونه‌ی همسایه دعوا نکنیم. لعنتی خیلی نازه!

راهنمایی: در استدلال‌هایتان از توسل جستن به ترحم پرهیز کنید، چون لو می‌دهد که استدلال‌تان ضعیف است و برای ثابت کردنش مدرک کافی ندارید.

منابع:

Walton, D. (2006). Fundamentals of Critical Argumentation. Cambridge University Press.

ترجمه‌ای از:

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

۳.۵/۵ - (۲ امتیاز)
3 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. امیرعلی قبادی گفته:

    سلام.
    خیلی خوب بود این مغلطه. قشنگ یادِ بچه های فامیلامون افتادم.😉
    ولی دور از شوخی با این مورد خوب رابطه برقرار کردم.
    از اینا گذشته، مغلطه ی زیبایی هم بود. بو بنت واقعا حس شوخ طبعی خوبی داره و کاری میکنه که با خنده مغلطه ها رو یاد بگیریم.
    سپاس.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      سلام امیرعلی.

      آره، همین حس طنزش بود که منو به این مقالات جلب کرد. اگه این مقالات یه توضیح‌نامه‌ی خشک درباره‌ی مغلطه‌ها بودن، هیچ‌وقت به فکر ترجمه‌شون نمی‌افتادم.

      پاسخ
      • امیرعلی قبادی گفته:

        همین حس طنز اگه توی درس و اینا هم بود بهتون قول میدم که خیلی راحتتر بچه ها میتونستن درس هارو یاد بگیرن. مثلا شانسی که خودم داشتم رو مثال میزدم.
        من تا قبلِ کلاس پنجم از ریاضی خوشم نمیومد یا حتی بدم هم میومد. ولی سال پنجم وقتی مدرسهمو عوض کردم دیدم این معلم ریاضی جدید با حس طنز زیادی داره درسو توضیح میده و هیچوقت کلاساش تک بعدی نبودن. و در همون امتحان اول نتیجه ی این حس طنز رو دیدم. این شد که اولین تجربه ی خوبم از ریاضی اتفاق افتاد. و نتیجش این شد که به رشته ریاضی فیزیک خیلی علاقه مند شدم.

        پاسخ