تعریف: مغلطه پوشش رسانهای موقعی اتفاق میافتد که شخصی تصور کند پوشش رسانهای از یک دستهبندی یا طبقهبندی خاص نمایندهی واقعیتهای کل آن دستهبندی و طبقهبندی است.
معادل انگلیسی: Spotlight Fallacy
الگوی منطقی:
پوشش رسانهای X بسیاری قوی بوده است. رسانهها آن را Y توصیف کردهاند.
بنابراین X را میتوان Y در نظر گرفت.
مثال ۱:
به نظرمیرسد ما دائماً در حال شنیدن اخبار مربوط به جرموجنایت در سطح شهر هستیم. آمریکا کشور خطرناکی است.
توضیح: کار رسانهها گزارش دادن حوادثی است که بهنحوی توجه آدم را جلب میکنند. جرموجنایت هم یکی از این موارد است. رسانه عدم وقوع جرموجنایت را گزارش نمیدهد. نتیجهگیری دربارهی خطرناک بودن آمریکا از گزارشهای رسانه ناشی از تفکر مغلطهآمیز است.
مثال ۲:
اخیراً در شبکههای معتبر به گزارشهای زیادی دربارهی معجزات برخورد کردم. اون روز تو اخبار شنیدم یه نفر که پاهاش مشکل داشت و نمیتونست درست راه بره، به درگاه پوپی که اخیراً فوت کرده بود دعا کرد و حالا مشکل راه رفتنش حل شده! هرجا رو نگاه میکنی اثر معجزه رو میبینی!
توضیح: مردم عاشق داستانهای امیدوارانه و معجزهآسا هستند. شما هیچوقت جایی داستان کسی را نمیشنوید که دعا کرد شفا پیدا کند و بعد مرد. چنین داستانهایی توجه مردم را جلب نمیکنند و باعث فروش روزنامهها نمیشوند. در نتیجه مغلطهی پوشش رسانهای باعث میشود به اشتباه فکر کنیم در موارد نادری که یک اتفاق جالبتوجه افتاده (به احتمال زیاد به خاطر نوسانات عادی و ضروری آماری)، این اتفاق نادر عادی و رایج است. چنین تفکری مغلطهآمیز است.
استثنا: پوشش رسانهای کامل از یک اتفاق کوچک و قابلمدیریت از جانب یک نهاد رسانهای بیطرف شاید نمایندهی دقیقی از واقعیتهای آن اتفاق باشد.
راهنما: منابعی را که از آنها اخبار روزمره را دنبال میکنید، با دقت انتخاب کنید.
منابع:
Tanner, K. (2013). Common Nonsense Based on Faulty Appeals. In Common Sense (pp. 31–۴۳). Apress. https://doi.org/10.1007/978-1-4302-4153-9_3
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دیدگاه خود را ثبت کنید