تعریف: مغلطه کلیشهسازی به پیشفرضهای کلیگرایانهای اشاره دارد که با استفاده از آنها انسانها، اشیاء و حوادث را دستهبندی میکنیم و فرض را بر این میگیریم که این پیشفرضها توصیفکنندهی همهی اعضای آن دستهبندی هستند.
معادل انگلیسی: Stereotyping
الگوی منطقی:
همهی Xها از ویژگی Y برخوردارند (این توصیف نسبت دادن است، نه یک حقیقت)
Z یک X است.
بنابراین Z از ویژگی Y برخوردار است.
مثال ۱:
فرانسویها توی بوسیدن مهارت دارن. جولی فرانسویه. باید باهاش برم بیرون!
توضیح: «فرانسویها توی بوسیدن مهارت دارن» نمونهای از کلیشهسازی است و باور داشتن به آن مغلطهآمیز است. شاید بعضی از فرانسویها یا حتی بیشترشان در بوسیدن فوقالعاده باشند، ولی نمیتوانیم بدون دلیل و آمارگیری (که البته در این زمینهی خاص بسیار سخت است) صحیح بودن این پیشفرض را بپذیریم.
مثال ۲:
خداناباوران فاقد ارزشهای اخلاقی هستند.
توضیح: این بیانیه استدلال نیست؛ صرفاً بیانیه است؛ تازه آن هم بیانیهای بیپایهواساس. کلیشهسازیهایی از این قبیل عموماً ریشه در تعصب، نادانی، حسادت یا حتی نفرت دارند.
استثنا: با استفاده از دادههای آماری میتوان پی برد که کدام ویژگی در یک گروه از گروههای دیگر رایجتر است. در چنین شرایطی احتمال اینکه یکی از اعضای آن گروه نیز آن ویژگی را داشته باشد بالاتر میرود، ولی هیچگاه نمیتوان فرض را بر این گرفت که تکتک اعضای گروه این ویژگی را دارند.
راهنمایی: یادتان باشد؛ انسانها پیش از اینکه عضوی از یک گروه یا دار و دسته باشند، یک شخص هستند و از خودشان هویت دارند.
منابع:
MAC, M. J. T., PhD, CSAC. (2006). Critical Thinking for Addiction Professionals. Springer Publishing Company.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دوست دارم یه تحقیق یا مقاله ی خوب راجب منشا استریوتایپا باشه و بخونم. به هرحال یه دلیل منطقی یا غیرمنطقی برای اینکه یه استریوتایپ خاص وجود داره باید باشه. ولی گوگل اسکالرو سرچ کردم و حتی اونجا هم مقاله ی جالبی راجب اینکه چقدر استریوتایپا با واقعیت تطابق دارن پیدا نکردم. یه مسئله ی دیگه که هم مطرح می شه اینکه شاید این استریوتایپا کمی واقعیت داشته باشن ولی چون تو جامعه به صورت گسترده مطرح میشن اون تصور رو reinforce میکنن و اون استریوتایپ به واقعیت تبدیل میشه. احساس می کنم الان انقد همه می ترسن انگ essentialize کردن بهشون بخوره که سراغ همچین تحقیقاتی نمیرن.
منم این موضوع برام جالبه. نظر خودم اینه که استریوتایپها یک سری میم فرهنگیان که انسانهای اون فرهنگ خاص بازتولیدش میکنن. ولی اشخاصی که یکم self-awareness بیشتری دارن، از بازتولیدشون پرهیز میکنن.
اگه بخوام از MBTI استفاده کنم، مثلاً ممکنه یه پدر و مادر ISFJ و ESFJ ایتالیایی تحت تاثیر میم فرهنگی «بلند حرف زدن ایتالیاییها» بلند حرف بزنن، ولی پسر INFJشون متوجه این موضوع باشه که اگه مثل پدر و مادرش رفتار کنه، از دید بقیه یه typical Italian به نظر میرسه و برای همین به طور فعالانه از این استریوتایپ پرهیز میکنه. همین باعث میشه که استریوتایپ، در عین بازتولید، خودش خودشو نفی کنه.
خیلی از کسایی که از استریوتایپها مینالن، همین اشخاص با Self-awareness بالا هستن که تو نت هم حضور پررنگی دارن.
سلام دوستان
مرسی از دیدگاههای متاملانه تون. سدان عزیز یه مکتبی تو تاریخ انسانشناسی فرهنگی وجود داشت که زمان خودش خیلی هم پرطرفدار بود ولی امروز تقریباً هیچ طرفداری نداره به نام “فرهنگ و شخصیت(personality)”. که نظریه پردازای اولیه ش از حد اینکه فلان-قوم توی جامعه بهمان خصیصه رو دارند فراتر رفتند و استریوتایپهایی رو در ارتباط با شخصیت کلی افراد یه جمعیت ساختند در این حد که این جماعتی که اینور جزیره ن دیونوزوسی هستند (فرهنگشون اینطور پرورونده اتشون که مثلا پرخاشجو باشن) و قبیله ی دیگه ای در یه صفای آپولونی که کل رفتاراشونو شکل داده…(توی کتابی که محسن ثلاثی ترجمه کرده: “فرهنگ و هویت” مفصل نظریات رو میتونید پیدا کنید(یا هر کتاب تاریخ نظریه ی اتنو/آنتروپولوژی یا زیرشاخه ی جدیدالتاسیس روانشناختیش
که یخورده با تحلیل تیپ های شخصیتی که شما فربد جان مطرح کردی، به خاطر فردمحوری بودن روانشناسی تفاوت بنیادی داره(بعبارت دیگه روانشناس تریت های رفتاری رو با نظریه ی خودش به یه تیپ تبدیل میکنه و هرچقدر هم که داعیه ی علمی بودن(یونیورسال بودن سایکی) داشته باشه، به همون اندازه، نسبت به تفاوت های ریز و درشت فرهنگی کوره)
امروز ِروز هم حتما تو رشته ی روانشناسی(بینا)فرهنگی مطالعات مشابهی در حال انجامه…ولی کلاً اون تصور از یکپارچگی فرهنگ (یا حتی سابکالچر) که انسجام بخش رفتار گروهی از آدما باشه دیگه وجود نداره…میم های فرهنگی هم بهمین شکل،،،اون وحدت اینترسابجکتیو دیگه در تحلیل علمی مقام دیکته کننده ی رفتار جایی نداره
دوستان برای سایت یه مشکلی پیش اومده بود و مجبور شدیم ورژنشو به چند روز قبل برگردونیم. به خاطر همین کامنتهایی که طی پنج روز اخیر گذاشتین پاک شدن. از همه (علیالخصوص امین که کامنتهای پر و پیمونی گذاشته بود) به خاطر این اتفاق عذر میخوام.
دست امین درد نکنه . من اخرین کامنتشونم که در جواب سوال من نوشته بودن دیدم ولی فرصت نشد جواب بدم (باگ سایت اجازه نداد) بازم ممنون.
خواهش میکنم. NP. بامید stability بالاتر و تشکر از زحمات