یک سوال: اگر در دنیای یک بازی باشید، چجور شخصیتی است که اصلاً دوست ندارید با او روبرو شوید؟ یکی از جوابهای ممکن به این سوال میتواند اشخاصی باشد که آنقدر مصمم هستند تا به اهداف خود برسند که حاضرند هر کاری را که لازم است انجام دهند و هر چند نفر را که لازم است بکشند تا این اتفاق بیفتد. در تعریف من، ذهنیت شخص روانپریش اینگونه تعریف میشود: «برایم مهم نیست با چه کسی یا چه چیزی مواجه شوم: در نظر من همهچیز صرفاً ابزاری برای رسیدن به هدفم است!» قوانین فهرست از این قرار هستند:
- از هر مجموعه فقط یک شخصیت آورده شده است. اگر در یک مجموعه چند شخصیت روانپریش حضور دارد، من روانپریشترینشان را به نمایندگی از بقیه انتخاب خواهم کرد.
- ریشهی شخصیت باید دنیای گیم باشد (مثلاً شخصیتهای بازیهایی که بر اساس فیلمهای وحشت معروف ساخته شده باشند جایی در فهرست ندارند).
- شخصیتهای بیشازحد کلیشهای (مثل شیاطین) جایی در فهرست ندارند.
- در اینجا معیار اصلی عدم ثبات روانی یک شخصیت است، نه نتیجهای که روانپریش بودن او به جا میگذارد (مثلاً اگر کسی تعداد زیادی آدم کشته باشد یا دنیا را تسخیر کرده باشد، برایش امتیاز مثبت به جا نمیگذارد).
- حس و واکنش شخصیت نسبت به نتایجی که کارهایش به جا گذاشته (مثل کشتن تعداد زیادی افراد یا تسخیر کردن دنیا) اهمیت دارد.
۱۰. کارمیلا – کسلوانیا قضاوت (Carmilla – Castlevania Judgment)
پلتفرم: Wii
سال انتشار: ۲۰۰۸
دراکولا موجود قدرتمندی است و شکی در پلید بودن و روانپریش بودن او نیست. ولی هویت او را بیشتر قدرتش شکل میدهد تا روانپریش بودنش. ولی کارمیلا چنان تعهد دیوانهواری به دراکولا دارد که میتوان گفت نهتنها دیوانه است، بلکه میخواهد بقیه نیز به دراکولا بپیوندند.
با اینکه که شخصیت کارمیلا ریشه در رمان خونآشامی کارمیلا، اثر شریدان له فانیو (Sheridan Le Fanu) دارد که ۲۶ سال قبل از دراکولا منتشر شد، در آن رمان او هویتی مستقل داشت. در این بازی او خدمتکار دراکولا است و تمام درخواستهای او را بیچونوچرا اجابت میکند. از این خواستهّها میتوان به کشتن دشمنان دراکولا، اغوا کردن آنها، یا شکنجه کردن آنها با جامهی زجر (Iron Maiden) اشاره کرد. این خونآشام مونث لباسها و سبکوسیاقی دارد که باعث شده نسبت به همه برتری داشته باشد: خاندان بلمانت (House Belmont)، مفتشها، گالمها و حتی کودکان ۱۱ سالهی قدرتمندی که میتوانند حیوانات را وادار کنند به جایشان بجنگند. اگر هم بهعنوان دشمن کارمیلا شکست بخورید، یا به غذای کارمیلا تبدیل میشوید یا پی میبرید که قرار است بهزودی به غذای دراکولا تبدیل شوید. در هر حالت کار کارمیلا این است که اطمینان حاصل کند حداقل شر یک دشمن از سر یکی از بزرگترین شخصیتهای پلید در دنیای قصهها کم شود.
۹. دکتر «اگمن» روباتنیک – سونیک خارپشت (Dr. “Eggman” Robotnik – Sonic the Hedgehog)
پلتفرم: کنسولهای سگا (و غیره)
سال انتشار: ۱۹۹۱ تاکنون
چرا یک نفر باید بخواهد که حیوانات بانمک و دوستداشتنی یک سیاره را تبدیل به بردههای رباتی خود بکند؟ من جواب این سوال را نمیدانم؛ ولی میدانم که برای شخصی به هوشمندی دکتر اگمن، هیچ تفریحی بهتر از تسخیر کردن دنیا به این روش وجود ندارد. با این حال، او باید از بهرهی هوشی بالایش استفاده کند تا در برابر سونیک و همگروهیهایش پیروز شود.
دکتر اگمن تا کجا حاضر است پیش برود؟ در ابتدا، او یک ایستگاه نبرد (Battle Station) را با الهامگیری از خودش ساخت. آن هم دو بار. بهشخصه نمیدانم این ایستگاه نبرد، یعنی دثاگ (Death Egg) چقدر قدرت دارد، ولی میدانم کسی که در حدی دیوانه است تا آن را بسازد، سزاوار حبس ابد است. ولی حتی برای پیدا کردن دلیل شهرت او نیاز نیست به بازیهایی رجوع کرد که سالهای بعد ساخته شدند، چون در این بازیها او بیشتر سعی میکند با تاکتیکهای ساده که مختص تیپ شخصیتی کلیشهای «عقلکل پلید» است پیروز شود. در سونیک سیدی (Sonic CD)، نقشهی او تسخیر کردن سیارهی کوچک (Little Planet) بود. سونیک مجبور شد به گذشته سفر کند تا ابزارآلات اگمن را مهار کند. اگر این نقشه بهقدر کافی دیوانهوار به نظر نمیرسد، در این دورهی زمانی دکتر اگمن سونیک فلزی (Metal Sonic) – معادل روبوتیک سونیک – را به وجود آورد که برنامهریزی شده بود تا سونیک را از بین ببرد.
۸. لیکویید اسنیک – متال گیر سولید (Liquid Snake – Metal Gear Solid)
پلتفرم: پلیاستیشن ۱، کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۱۹۹۸
اگر یک روز پی ببرید که شما کلونی از یکی از بزرگترین جنگجویان تاریخ هستید، چه واکنشی خواهید داشت؟ اگر پی ببرید که شما تنها کلون ساختهشده نیستید چطور؟ وقتی سولید اسنیک (Solid Snake) راهی ماموریتی شد تا برای سومین بار، یک تانک جنگی راهرونده را که با نیروی هستهای قدرت گرفته بود متوقف کند، به این حقیقت پی برد. او چگونه به این حقیقت پی برد؟ از زبان شرور اصلی بازی که زیادی شبیه به سولید اسنیک به نظر میرسد. لیکویید اسنیک رهبر گروه ویژهی فاکس هاوند (Fox Hound) است که سولید اسنیک در گذشته بارها برایش (و ضدش) کار کرده بود.
حقیقت این است که در بیشتر بخشهای عملیات، لیکویید اسنیک از سولید اسنیک استفاده کرد تا متال گیر رکس (Metal Gear Rex) را به کار بیندازد. او به رمز عبور برای راه انداختن دستگاه و لانچ کردن آن به کل دنیا دسترسی نداشت. بارها اشاره شد که خواستهی لیکویید اسنیک این بود، ولی در طول مسیر، لیکویید خود را به شکل میلر (Miller)، مربی سابق سولید اسنیک درمیآورد و چندجا به او کمک میکند تا سولید اسنیک پیشروی کند، در حدیکه بتواند متال گیر رکس را راه بیندازد. اگر بهخاطر یک ضعف اساسی در ساختار رکس نبود که سازندهاش آن را در دستگاه قرار داده بود، لیکویید پیروز میشد. سوال اینجاست که چرا لیکویید این کارها را انجام داد؟ برای اینکه هرطور شده به دیانای بیگباس (Big Boss) دسترسی پیدا کند. این زحمت زیادی برای به دستآوردن استخوانهای کسی است که سالها پیش مرده بود.
۷. شائو خان – مورتال کامبت ۳ (Shao Kahn – Mortal Kombat 3)
پلتفرم: آرکید، پلیاستیشن ۱، سگا جنسیس، SNES و…
سال انتشار: ۱۹۹۵
گاهی لازم است کسی که دو بار چیزی تا کنترل جهان بیرون (Outworld) و قلمروی زمین (Earth Realm) فاصله نداشت، پیش خود بگوید: «قوانین را فراموش کن. قدرت دست من است.» و خودش کنترل امور را به دست بگیرد. شائو خان تا این نقطه از داستان – یعنی مورتال کامبت ۳ – حاکم جهان بیرون بوده است. چیزی نمانده بود که شانگ سونگ (Shang Tsung) را جای او اینجا بگذارم، ولی او زیادی پیروی قوانین بود. شائو خان پس از نزدیک شدن به خواستهی خود به قوانین اهمیت نمیدهد، برای همین یکی از بزرگترین حملات در تاریخ گیم را ترتیب میدهد.
پس از اینکه شائو خان در مورتال کامبت ۲ با شکست مواجه میشود، نقشهی متفاوتی را ترتیب میدهد. بهجای اینکه برای پیدا کردن فرصتی دیگر منتظر ۹ تورنمنت بماند، بهجای اینکه ببیند کدام جنگجوی جدید قرار است به جهان بیرون بیاید و با او دوئل کند، او مبارزه را به قلمروی زمین میبرد، آن هم در مقیاسی که تاکنون مشاهده نشده بود. او روح تمام جنگجویان روی زمین را – به استثنای چند مورد – تسخیر میکند تا کار را یک بار و برای همیشه تمام کند. با اینکه زمین به تلفزاری تبدیل شده که دیگر کسی در آن کنترل امور را در اختیار ندارد، ولی ریدن (Raiden) کسانی را که باقی ماندهاند میفرستد تا با این پلیدی بزرگ مبارزه کنند. شائو خان با فاصلهی زیاد یکی از قدرتمندترین افراد روانپریش در این فهرست است و اگر بهخاطر لیو کانگ (Liu Kang) نبود به پیروزی میرسید.
۶. باوزر – سوپر ماریو (Bowser – Super Mario)
پلتفرم: کنسولهای نینتندو
سال انتشار: ۱۹۸۵ تاکنون
باید حدس میزدید که پادشاه کوپاها (King of the Koopas) قرار است در این فهرست حضور داشته باشد. باوزر طی ۳ و نیم دههی اخیر هر کاری که در توانش بوده انجام داده تا ماریو را شکست دهد. از گروگان گرفتن پرنسس پیچ (Princess Peach) گرفته تا دزدیدن عصای ستاره (Star Rod) برای برآورده کردن آرزوهای پلید خود در ماریو کاغذی (Paper Mario) و حتی گروگان گرفتن ماریو و مجبور کردن پرنسس پیچ برای نجات دادن او.
باوزر کمبود خود را در هوش و خوشاستیل بودن، با راهکارهای موثر و زورمندی محض جبران کرده است. درست است که او نقشهای یکسان را دائماً تکرار میکند – بدین شکل که یک نفر را گروگان میگیرد و یک نفر دیگر را مجبور میکند دنبالش بیاید و نجاتش دهد – ولی این روزها هویت او از یک لاکپشت موذی فراتر رفته است. او دست به کارهای مختلفی زده، از بوکس با دشمنانش گرفته تا مسابقه دادن با گوکارت و حتی مجبور کردن مردم به بازی کردن بازیهای رومیزی. قبول دارم که بعضی از این کارها از هیچ منطقی پیروی نمیکنند، ولی از یک چیز میتوان مطمئن بود: اینکه او هر کاری را که از دستش برمیآمده انجام داده تا به قلمروی قارچ (Mushroom Kingdom) حکمفرمایی کند.
۵. رییس – سینتز رو ۴ (The Boss – Saints Row IV)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۳ و ۴، ایکسباکس ۳۶۰ و وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۳
گاهیاوقات، دیوانگی همان ویژگیای است که رییس دارودستهی خلافکاری باید داشته باشد. همه میخواهند از پشت به شما خنجر بزنند و هر کاری هم بکنید، اگر حواستان به پشتسرتان نباشد، کشته خواهید شد. اگر رییس دارودستهی خلافکاری علاوه بر عملکرد خوب داشتن به رییسجمهور ایالات متحده هم تبدیل شود، چه میشود؟ داستان سینتز رو ۴ از این قرار است که گونهای از موجودات بیگانه زمین را منفجر میکنند و رییس دارودستهی خلافکاری اشارهشده را در شبیهساز واقعیت مجازی قرار میدهند. ایکاش داشتم این داستان را از خودم درمیآوردم، ولی حقیقت دارد.
بهعنوان «رییسجمهور خلافکار» جدید کارتان این است که به استیلپورت (Steelport) مجازی بروید و سیستم را از درون نابود کنید. در حین انجام این کار میتوانید همهی کارهای دیوانهواری را که یک رییس دارودستهی خلافکاری میتواند انجام دهد انجام دهید. فرار کردن از دست پلیس، راه انداختن تجارت مواد مخدر، استخدام کردن دختران برای فحشا… بله، این یک مورد کمی ناجور است. در این بازی علاوه بر قابلیت استفاده از اسلحههای بزرگ و… اِهِم… یک سری اسباببازی مخصوص بزرگسالان، میتوانید از قدرتهای ابرقهرمانی نیز استفاده کنید. مثلاً میتوانید به هوا بپرید و با شدت زیاد به روی زمین فرود بیایید. آیا به این نکته اشاره کردم که این تنها بازی فهرست است که در آن فرد روانپریش شخصیت اصلی بازی است که تحت کنترل شماست؟ درست است که در این فهرست شخصیتهای قابلبازیای هم گنجانده شدهاند که صرفاً تمایلاتی پلید دارند یا حداقل خنثی هستند، ولی در این بازی هدایت کردن این شخصیت مجنون دست خودتان است. ترسناک به نظر میرسد، نه؟
۴. تیمو – لیگ آو لجندز (Teemo – League of Legends)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۰۹
اگر تیمو را میشناسید، احتمالاً با دیدن نام او در این فهرست دو واکنش خواهید داشت: ۱. «اوه نه، این همون موش بامزه توی لیگه. جاش توی این فهرست نیست!» ۲. «ولی تو گفتی شیاطین در این فهرست جایی ندارن!». بسیار خب، آرامش خود را حفظ کنید. شخصیتهای زیادی در لیگ وجود دارند که میشد در این فهرست گنجاند: کاتارینا (Katarina)، دریون (Draven)، ویگار (Veigar)، ولی تمام این شخصیتها حداقل از نوعی حس مسئولیت یا جهانبینی پیروی میکنند. تیمو از آغاز تاریچهی بازی دیوانه بوده است.
دربارهی تیمو یک نکته هست که باید بدانید و آن هم این است که شخصیت شاداب و بیخیال او کاملاً عمدی است. در واقع خود تیمو هم دلیل خوبی داشته تا این شخصیت را برای خود حفظ کند. او چنان قاتل خوبی برای شهر بندل (Bandle City) است که آن قسمت از مغزش را که باعث ایجاد احساسات بد برای کشتن افراد میشود، غیرفعال میکند. برای همین اگر تیمو شما را با زهر خود بکشد، ممکن است او را در حال خندیدن و مسخره کردن خود ببینید. در واقع این خط دیالوگ که از زبان تریستانا (Tristana) بیان میشود، کل چیزی است که لازم است دربارهی او بدانید: «تیمو روی خط باریکی راه میره: خطی بین یک همنوع خوشحال و قاتلی بیوجدان. با این حال، اون بهترین دوستیه که میتونم برای خودم تصور کنم.» بهشخصه ترجیح میدهم در هیچ شرایطی با تیمو مواجه نشوم.
۳. ام. بایسون – مبارز خیابانی (M. Bison – Street Fighter)
پلتفرم: آرکید (و پلتفرمهای دیگر)
سال انتشار: ۱۹۹۱ تاکنون
کپکام سه نامزد قوی برای گنجانده شدن در این فهرست دارد. اول دکتر وایلی (Dr. Wily) به ذهنم رسید و بعد سیگما (Sigma). ولی بعد که خوب فکر کردم، به این نتیجه رسیدم کسی باید در این فهرست گنجانده شود که حاضر است کارهای کثیفش را خودش انجام دهد. ام بایسون کارهای زیادی انجام داده تا ثابت کند کسی نمیتواند او را به چالش بکشد. مثل سیگما، او هم دفعات زیادی مرده و دوباره به زندگی برگشته است.
اولین نشانهای که از قدرت بایسون – موسس تشکیلات خلافکاری شادالو (Shadaloo) – میبینیم، در سوپر استریت فایتر توربو ۲ (Super Street Fighter Turbo II) است. در این بازی پی میبریم که او مسئول قتلعام قبیلهی تیهاوک (T.Hawk) در مکزیک بود. با توجه به اینکه مقر ام. بایسون جایی در جنوب شرقی آسیا (در ابتدا تایلند) بود، این فاصلهی زیادی برای بهراهاندازی قتلعام است. از آن بدتر، ام. بایسون از عروسکها (Dolls) استفاده کرد. عروسکها زنان زندهای بودند که بایسون ذهن آنها را تحت کنترل گرفته بود تا از آنها بردگی بکشد. ظاهراً کمی وایت (Cammy White) یکی از این زنان بود، تا اینکه بعداً موفق شد خود را نجات دهد. در ادامه، ام. بایسون از قمرهای سیاه (Black Moons)، تعدادی اسلحهی بزرگ که بر فراز زمین معلق بودند، استفاده کرد تا قدرتهای بزرگ دنیا را در برابر ارادهی خود تسلیم کند. البته رخ دادن یا ندادن این اتفاق بستگی به بازیکن دارد. ولی فکر کردن به اینکه یک نفر نقشهای را که سفیروث (Sephiroth) داشت در یک بازی مبارزهای پیاده کند ترسناک است. حالا که صحبت از فاینال فانتزی شد…
۲. کفکا پالازو – فاینال فانتزی ۶ (Kefka Palazzo – Final Fantasy VI)
پلتفرم: SNES، پلیاستیشن ۱، کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۱۹۹۴
باید حدس میزدید که این یارو قرار است در این فهرست حضور داشته باشد. ولی خب حدس زدن اینکه قرار است شمارهی دوم فهرست باشد کار سختی بود. بهزودی دلیلش را متوجه خواهید شد. با اینکه کفکا به فهرست «۱۰ شخصیت برتر فاینال فانتزی» من راه پیدا نکرد، ولی شرورهای دیگر مجموعه مثل سیمور (Seymour) و اولتیمسیا (Ultimecia) از قدرت کافی برای پیروزی برخوردار بودند، ولی کفکا باید قدرت خود را خود به دست میآورد و بله، در این راه کارهای بسیار بیمارگونهای انجام داد.
قیافهی طرف مثل یک دلقک دیوانه میماند، ولی نگذارید قیافهاش گولتان بزند. هدف کفکا این بود که تمام قدرتهای جادویی را در دنیا نابود کند. یک نفر چطور میتواند این کار را انجام دهد؟ از راه نابود کردن دنیا و تبدیل شدن به خدای جدید آن. این توصیف برای شروری متعلق به دنیای فاینال فانتزی خستهکننده به نظر میرسد، چون همهی شرورهای فاینال فانتزی دنبال چنین هدفی هستند. ولی کفکا آنقدر بیمار است که پا را از بقیه فراتر میگذارد. مثلاً او منبع آب یک دهکده را مسموم میکند تا صرفاً صدای جیغ کشیدن مردم دهکده را بشنود. کفکا تقریباً به همهی اهدافی که در نظر داشت میرسد و تا جایی که میدانم، در تاریخ فاینال فانتزی او تنها شخصیتی است که وقتی فرصت نابودش کردنش را پیدا میکنید، تقریباً به پیروزی رسیده است.
میدانم شاید بعضیهایتان بگویید: «امکان ندارد! کفکا باید نفر اول باشد!» خب، حق با شماست، ولی همانقدر که کفکا از لحاظ روانپریش بودن از هشت شخصیت قبلی فهرست یک سر و گردن بالاتر است، جایگاه اول فهرست از لحاظ روانپریش بودن یک سر و گردن از کفکا بالاتر است. کفکا دیوانه بود، برای همین قدرتمند شد، ولی جایگاه اول نهتنها آنقدر قدرتمند بود که دیوانه شد، بلکه آن دیوانگی را چنان زورمندانه استفاده کرد که همهی اطرافیانش از او وحشت کردند.
۱. آلبِدو پیازولا – زینوساگا (Albedo Piazzolla – Xenosaga)
پلتفرم: پلیاستیشن ۲
سال انتشار: ۲۰۰۲
گاهیاوقات وقتی کسی در یک زمینه بهتر است، باید اعتراف کنید. وقتی پای آلبدو در میان است، اگر دربارهی نصف چیزهایی که در سرش میگذرد صحبت کنم، باعث میشود کفکا در مقایسه با او شبیه به خوانندهی گروه کر در کلیسا به نظر برسد. آلبدو هم نامیرا است، هم میتواند هرکدام از بخشهای آسیبدیدهی بدنش را احیا کند، ولی در نظر او این قدرت بزرگترین نفرین تمام دوران است. مریضترین ویژگی دربارهی او این است که حتی از نامیرا بودنش بهعنوان دلیلی برای دیوانه بودنش استفاده میکند؛ یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، دلیلی برای اینکه چرا هیچکس دیگری در دنیا هیچ معنایی برای او ندارد.
با اینکه در نهایت او کمی آرام گرفت، ولی یک سری از سخنرانیهای او به مومو (MOMO = یکی از شخصیتهای قابلبازی) یادآور یک سری از مورمورکنندهترین لحظات در تاریخ گیم هستند. در بازی تشکیلاتی به نام یو-تیآیسی (U-TIC = Unknown Territory Intervening and Creation Agency) وجود دارد که سیارات شبیه به زمین را نابود میکند و عین خیالش نیست، ولی این تشکیلات را فراموش کنید. آلبدو سوار ایستگاه فضاییای به نام پروتو مرکاباه (Proto Merkabah) شد تا یک ناوگان فضایی بزرگ را نابود کند. سپس سراغ نابود کردن میلیتای دوم (Second Milita) رفت. او برای مدتی متوقف میشود، ولی دوباره در صدد پیروزی در جنگ برمیآید. آیا میخواهید بدانید که چرا یک نفر میخواهد چند سیاره و ناوگان فضایی و سفینههای فضایی را نابود کند؟ چرا او باعث اضطراب و هیاهو بین پروتوتایپهای رئالینهای سری ۱۰۰ (۱۰۰-Series Realians = نام گروهی از موجودات در دنیای زینوساگا) شد؟ دلیلش این است که ۱۴ سال پیش برادر و دوستش جونیور او را تنها گذاشت. دلیلش همین است. او این همه رنج و عذاب به دنیا تحمیل کرد، چون از «دوستش» بابت اینکه او را ترک کرد متنفر است. هرچقدر بگوییم این دلیلی بیمارگونه برای ویران کردن دنیا است، کم گفتهایم.
شخصیتهای دیگری که سزاوار ورود به فهرست هستند:
تیرا – سول کالیبور (Tira – Soul Calibur): چیزی نمانده بود که او را هم در فهرست بگنجانم، ولی به دو دلیل به جای او کارمیلا را آوردم. یک دلیل این است که ممکن است سول اج (Soul Edge) تیرا را فاسد کرده باشد، در حالیکه در کسلوانیا با استناد بر آلوکارد (Alucard) میدانیم که امکانش وجود دارد کسی خود را اسارت تبارش رها کند و با دراکولا بجنگد. برای همین کارمیلا توجیهی برای دیوانه بودنش ندارد. دوماً با وجود اینکه او قانون «هر مجموعه یک شخصیت» را نقض نمیکند، بهنظرم آلبدو در جایگاه اول فهرست بخش بزرگی از سهمیهی نامکو را در این فهرست به خود اختصاص داده است.
آکوما – مبارز خیابانی (Akuma – Street Fighter): آکوما بهخاطر هادوی تاریک (Dark Hado) – نیرویی که از آن قدرت میگیرد – دیگران را میکشد. این دیوانهوار است، ولی نه بهقدر کافی.
دکتر وایلی – مگامن (Dr. Wily – Mega Man): او میخواهد هرطور شده دنیا را تسخیر کند. این خوب است، ولی خودش مستقیماً وارد عمل نمیشود.
سیگما – مگامن ایکس (Sigma – Megaman X): یک ویروس کامپیوتری باعث دیوانگی او میشود. او هم مثل دکتر وایلی است، با این تفاوت که ماهیتی ماشینی دارد.
سیمور گوادو – فاینال فانتزی ۱۰ (Seymor Guado – Final Fantasy X): کفکا با فاصهی زیاد از او روانپریشتر است. ولی سیمور سزاوار جایگاه دوم است. همچنین او یکی از بهترین شرورهای فاینال فانتزی است؛ شاید هم بهترین.
کلاود استرایف – فاینال فانتزی ۷ (Cloud Strife – Final Fantasy VII): کلاود استرایف تنها شخصیت اصلی دیگر است که میشد در این فهرست گنجاند. کلاود فقط میخواهد سفیروث را بکشد. همین و بس. بقیهی دغدغهها – حتی نجات دادن دنیا – برایش اهمیت ندارند.
کریگان – استارکرفت (Kerrigan – Starcraft): شاید جای سارا کریگان در این فهرست نباشد، ولی جای ملکهی تیغهها (Queen of Blades) بدونشک در این فهرست است. لقب «ملکهی تیغها» باید سرنخ خوبی باشد. البته جیم رینور (Jim Raynor) را هم میشد در فهرست گنجاند. ولی او بیشتر یک جور ضدشرور یا فرد یاغی است تا فردی روانپریش.
آلبرت وسکر – رزیدنت اویل (Albert Wesker – Resident Evil): در مورد این یکی مطمئن نیستم. بهنظرم لیکویید اسنیک از وسکر روانپریشتر است (و استیلشان هم به هم میخورد). ولی خب سزاوار این است که به او اشاره کرد.
پکمن – پکمن (Pacman – Pacman): او فقط میخورد و میخورد و میخورد. تنها کاری که انجام میدهد همین است. عجب ذهن تکبعدیای، نه؟
گرن و لاکس – لیگ آو لجندز (Garen and Lux – League of Legends): شعار این دو نفر این است: «ما میخواهیم از دماسیا (Demacia) دفاع کنیم!» بسیار خب، خیلی هم خوب. ولی همین؟ این دو آنقدر دغدغهمندند که دغدغهیشان کورشان کرده است، ولی نمیتوان روانپریش خطابشان کرد. چون برای رسیدن به هدفشان حاضر نیستند همهچیز را نابود کنند.
اولتیمسیا – فاینال فانتزی ۸ (Ultimecia – Final Fantasy VIII): او همینجوریاش هم پیروز میدان است. در بازی اشاره شده که یک ساحره (Sorceress) شخصی است که از نوادگان هاین بزرگ (Great Hyne)، سازندهی دنیایی که فاینال فانتزی ۸ در آن واقع شده به حساب میآید. پس چرا او سعی دارد گذشته را تسخیر کند؟ او شرور بزرگی است، ولی دیوانه نیست.
آمبرلا – رزیدنت اویل (Umbrella – Resident Evil): وسکر به تیمش خیانت میکند. آمبرلا صرفاً سازندهی یک ویروس است.
گنن – افسانهی زلدا (Gannon – The Legend of Zelda): شاید او پلید باشد، ولی جنون خاصی در وجودش نهفته نیست. همچنین بهعنوان تجسم ویرانی (Demise)، او نقش شیطان را در دنیای زلدا ایفا میکند.
سیلواناس – وارکرفت (Sylvanas – Warcraft): او بهقدری دیوانه است تا همه را نابود کند. با این حال، دلیل اینکه او چنین حالتی پیدا کرد، ارتباط او با لیچکینگ (Lich King) بود، نه بیشتر، نه کمتر.
ریو – مبارز خیابانی (Ryu – Street Fighter): او برای اینکه قدرتمندتر شود، دائماً مبارزه میکند. این دغدغه جنونآمیز به نظر میرسد، ولی ریو بهخاطرش کسی را نمیکشد. ریوی پلید (Evil Ryu) هم حساب نیست، چون او بیشتر شبیه آکوما است.
دوک نیوکم – دوک نیوکم (Duke Nukem – Duke Nukem): با اینکه او بهشدت از نارسیسیزم رنج میبرد، ولی صرفاً قلچماقی است که دارد کارش را انجام میدهد.
منبع: GameFAQs
انتشار یافته در:
ممنمون