فیلمهایی که در کمتر از ۹۰ دقیقه حرف خود را میزنند، جایگاه ویژهای در قلب ما دارند، ولی تماشای فیلمهایی که مدت زمانشان بیش از ۳ ساعت است نیز لذت خاص خود را دارد، خصوصاً اگر برای مدت طولانی در خانه باشید، مثل ایام نوروز. برخی از فیلمهایی که بالای ۳ ساعت هستند، صرفاً ساختار سهپردهای استاندارد را در مقیاسی حماسی گسترش میدهند، ولی برخی از فیلمهای دیگر از زمان طولانی خود برای بردن داستان به سمتوسویی غیرمنتظره استفاده میکنند. ما توصیه نمیکنیم فیلمهایی را که در ادامه معرفی میشوند پشتسر هم تماشا کنید، ولی اگر وقت دارید، برنامهریزی برای تماشای یکی از این فیلمها در موقع مناسب میتواند تجربهی بسیار دلچسبی در ایام تعطیلات رقم بزند.
توجه: این فهرست بر پایهی طولانی بودن فیلمها مرتب شده است. اولین فیلم از ۳ ساعت شروع میشود و بهمرور به دقایق و ساعت فیلمها افزوده میشود.
۱. اینلند امپایر (Inland Empire)
- سال: ۲۰۰۶
- زمان: ۳ ساعت
- کارگردان: دیوید لینچ (David Lynch)
«اینلند امپایر» اولین فیلمی بود که دیوید لینچ با تکنولوژی ویدئوی دیجیتالی ساخت. این فیلم سهساعته حتی با استانداردهای دیوید لینچ هم عجیب به نظر میرسد، خصوصاً با توجه به اینکه این فیلم پس از موفقیت (نسبی) «مالهالند درایو» (Mulholland Drive) نزد مخاطبان عام منتشر شد. (بههرحال باید قبول کرد «مالهالند درایو» هم «فارست گامپ» نبود و بسی عجیب به نظر میرسید). اگر میخواهید این فیلم را تماشا کنید، احتمالاً بازی استادانهی لارا درن (Laura Dern) و جذابیتهای معمول دیوید لینچی شما را تا آخر همراه خواهد کرد، ولی غیر از این، انگیزهی دیگری برای تماشای فیلم وجود دارد: شاید آن فرد موعودی که قرار است بفهمد این فیلم واقعاً دربارهی چیست، خود شما باشید.
۲. قضاوت در نورمبرگ (Judgement at Nuremberg)
- سال: ۱۹۶۱
- زمان: ۳ ساعت
- کارگردان: استنلی کریمر (Stanley Kramer)
این فیلم پر ستاره – که گل سرسبدشان اسپنسر تریسی (Spencer Tracy) است – درامسازی از جلسات دادگاهی است که پس از جنگ جهانی دوم برگزار شدند و در آن قاضیان پیرامون جنایت نازیها علیه بشریت حکم صادر کردند. این فیلم بهخوبی نشان میدهد که اشخاص در ظاهر خوب چگونه خود را متقاعد میکنند تا کارهای کثیف رژیمهای تمامیتخواه را انجام دهند.
۳. گرگ وال استریت (The Wolf of Wall Street)
- سال: ۲۰۱۳
- زمان: ۳ ساعت
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese)
این فیلم دربارهی جوردن بلفورت (Jordan Belfort)، دلال سهام افسارگسیخته است که لئوناردو دیکاپریو، در نقش او، دیوانهترین کارهای ممکن را انجام میدهد: از… اهم… «بازیگوشی» روی یک تپه پول گرفته تا رژیم غذاییای که متشکل از انواع و اقسام مواد مخدر اعم از متاکوالون، ادرال، زاناکس، ماری جوانا، کوکایین و مورفین است. غیر از دیکاپریو، جونا هیل (Jonah Hill) را در نقش دستیار پرسروصدای بلفورت، متیو مککاناهی (Matthew McConaughey) را در نقش یک بیزنسمن موفق و مغرور و مارگو رابی (Margot Robbie) را در نقش همسر دوم خوشسیما و خوشصدای بلفورت میبینیم. این فیلم با عبارات مختلفی توصیف شده؛ از «ضیافتی غیراخلاقی» گرفته تا «سه ساعت سینمای خالص در پرزرقوبرقترین حالتش». از این توصیفها معلوم است که نسبت به فیلم هر حسی داشته باشید، حوصلهیتان را سر نخواهد برد.
۴. انتقامجویان: پایان بازی (Avengers: Endgame)
- سال: ۲۰۱۹
- زمان: ۳ ساعت و ۲ دقیقه
- کارگردانها: آنتونی و جو روسو (Anthony & Joe Russo)
بهترین راه برای به پایان رساندن یک مجموعهی سینمایی متشکل از ۲۰ فیلم که در نقطهی اوج روایتشان نیمی از موجودات زندهی کائتات در یک چشم به هم زدن ناپدید شدند، چیست؟ جواب یک فیلم حماسی ۱۸۲ دقیقهای با موضوع «سرقت زمان» (Time Heist) است که بهنوعی مروری بر تاریخچهی جهان سینمایی مارول است. «پایان بازی»، مثل سخنرانی شاگرد ممتاز یک دانشگاه به هنگام فارغالتحصیل شدن، پر از طعنههای آمیخته به محبت و حس احترامی خدشهناپذیر به گذشته است، بدون اینکه در هیچ زمینهی خاصی شورش را دربیاورد. این فیلم خداحافظیای مناسب با تمام شخصیتهایی بود که متاسفانه یا خوشبختانه، بهمدت یک دهه سینمای استودیویی را به تسخیر خود درآوردند.
۵. آرآرآر (RRR)
- سال: ۲۰۲۲
- زمان: ۳ ساعت و ۲ دقیقه
- کارگردان: اس.اس. راجامولی (S.S. Rajamouli)
اگر احساس کردید که وسط تماشای این فیلم هندی حماسی ۱۸۲ دقیقهای نیاز به استراحت دارید، درست وسط فیلم یک زمان استراحت (Intermission) حسابشده قرار داده شده است. ولی سوال اینجاست که چرا باید وسط تماشای اثری که اینقدر مصمم است سرگرمی بیوقفه به شما عرضه کند، به خود استراحت دهید؟ در این فیلم که در دههی ۱۹۲۰ و در زمان مستعمره بودن هندوستان واقع شده، دو مبارز هندی که در راه آزادی میجنگند با هم ملاقات میکنند، با هم دوست میشوند و دهها استعمارگر بریتانیایی پلید را قلعوقمع میکنند. «آرآرآر» یک فیلم اکشن تمامعیار است که در صحنههای آن شاهد پدیدههای محیرالوقوعی چون آتشبازی، هجوم جمعیتهای خشمگین و ببرهای کامپیوتری هستیم که فیلمهای اکشن هالیوودی را روسفید میکنند. ولی فیلم، در عین طولانی بودن، ژانرهای زیادی را دربرمیگیرد: از قبیل ملودراما، کمدی، عشق و عاشقی کمرنگ، تعلیق و البته – با توجه به اینکه با یک فیلم هندی طرفیم – رقص و آواز.
۶. شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
- سال: ۱۹۷۸
- زمان: ۳ ساعت و ۳ دقیقه
- کارگردان: مایکل چیمینو (Michael Cimino)
در شاهکار مایکل چیمینو دربارهی جنگ ویتنام شاهد بازی درجهیک از سه تن از بهترین بازیگران نیمهی دوم قرن بیستم هستیم: رابرت دنیرو، کریستوفر والکن و مریل استریپ. همچنین در این فیلم شاهد آخین بازی جان کازال (John Cazale) هستیم که یکی از کوتاهترین و در عین حال درخشانترین کارنامههای کاری را در عرصهی بازیگری دارد. اگر بخواهیم به میزان تنشزا بودن این فیلم ۱۸۳ دقیقهای از ۱ تا ۱۰ نمره دهیم، نمرهیمان سهرقمی خواهد بود! «شکارچی گوزن» فیلمی نیست که تماشایش راحت باشد، ولی بدونشک بعد از تماشای آن احتمالاً درک جدیدی نسبت به رولت روسی (Russian Roulette) و همچنین فشار روانی جنگ ویتنام پیدا خواهید کرد.
۷. تس (Tess)
- سال: ۱۹۷۹
- زمان: ۳ ساعت و ۶ دقیقه
- کارگردان: رومن پولانسکی (Roman Polanski)
تس اقتباسی از رمان «تس دوربرویل» (Tess of the d’Urberville)، اثر توماس هاردی (Thomas Hardy) است، رمانی که عموماً در دبیرستان یا دانشگاه تدریس میشود. فیلم پولانسکی به همسر فقیدش شارون تیت (Sharon Tate) تقدیم شده است که خانوادهی منسون (The Manson Family) او را به قتل رساندند. از این نظر مشخص است که این فیلم از اهمیت شخصی زیادی برای پولانسکی برخوردار بوده است. غیر از این فیلم بسیار زیباست و بهلطف زمان ۱۸۶ دقیقهایش، جزو معدود فیلمهای اقتباسشده از رمانهای ویکتوریایی است که واقعاً حس یک رمان را دارد.
۸. برشهای کوتاه (Short Cuts)
- سال: ۱۹۹۳
- زمان: ۳ ساعت و ۷ دقیقه
- کارگردان: رابرت آلتمن (Robert Altman)
این اولین فیلم آنتولوژی (گلچین) آلتمن نیست، ولی شاید بهترینشان باشد. این فیلم اقتباسی از داستانهای کوتاه و اشعار ریموند کارور (Raymond Carver) است و حاصل تلفیق نه داستان کوتاه و ۲۲ شخصیت ساکن در لسآنجلس است که طی یک سری حادثه گذرشان به هم میافتد. تیم رابینز (Tim Robbins)، در نقش پلیسی موتورسوار و هوسباز، لایل لاوت (Lyle Lovett) در نقش نانوایی خشمگین، جنیفر جیسون لی (Jennifer Jason Leigh) در نقش اپراتور تلفنی خدمات جنسی همهیشان رابطهای گسسته با انسانهای دیگر دارند، ولی بهخاطر تمایلشان به ارتباط گرفتن، به یکدیگر متصل هستند. پس از تماشای فیلم، میتوانید چند ساعت را صرف پی بردن به معنای پشت آن بکنید.
۹. بری لیندون (Barry Lyndon)
- سال: ۱۹۷۵
- زمان: ۳ ساعت و ۷ دقیقه
- کارگردان: استنلی کوبریک (Stanley Kubrick)
با اینکه استنلی کوبریک هیچگاه از این که به فیلمهایش فضای تنفس بدهد واهمه نداشت، ولی بری لیندون افتخار این را دارد که بعد از اسپارتاکوس طولانیترین فیلم او باشد. این فیلم ۱۸۷ دقیقهای هم از ۲۰۰۱: اودیسهی فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey) و هم از چشمان کاملاً باز (Eyes Wide Shut) طولانیتر است. ولی مثل همهی فیلمهای کوبریک، اثری چشمنواز و استادانه است و زمان طولانیترش به کوبریک اجازه داده تا بیشتر از حد معمول به جزییات بپردازد و چشماندازی دقیق و باشکوه ترسیم کند. بری لیندون داستان یک ماجراجوی ایرلندی است که آهسته و پیوسته پلههای ترقی را در قرن هجدهم طی میکند. این فیلم بهاندازهی دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove) و پرتقال کوکی (A Clockwork Orange) برای مخاطب عام جذابیت ندارد، ولی برای تماشاچی صبور، تجربهای بس لذتبخش فراهم میکند.
۱۰. مگنولیا (Magnolia)
- سال: ۱۹۹۹
- زمان: ۳ ساعت و ۸ دقیقه
- کارگردان: پل توماس اندرسون (Paul Thomas Anderson)
«مگنولیا»ی پل توماس اندرسون، که تقریباً میتوان آن را مکملی برای «برشهای کوتاه» آلتمن حساب کرد، کلکسیونی از داستانهای مرتبط با یکدیگر در لسآنجلس است که نوعی حس دلتنگی خاص در آنها جریان دارد: این داستانها دربارهی انسانهایی هستند که نهایت تلاش خود را میکنند، شکست میخورند و بعد طلب بخشش میکنند. با وجود زمان ۱۸۸ دقیقهای فیلم، آنقدر محتوا در فیلم گنجانده شده که حتی همین زمان طولانی نیز کافی به نظر نمیرسد. در این فیلم، تام کروز در نقش یک مبلغ مسیحی تلویزیونی خوش میدرخشد، ولی در کنار او شاهد بازیگرانی که پای ثابت فیلمهای اندرسون هستند نیز هستیم: جولیان مور، جان سی. رایلی، فیلیپ سیمور هافمن؛ این بازیگران نیز همه با مهارت تمام در نقش خود فرو رفتهاند. بهلطف. موسیقی ایمی من (Aimee Mann) و پایانی که باید آن را ببینید تا باور کنید، ماگنولیا اثری است که پیش از تماشای آن، باید خود را آمادهی شگفتزده شدن کنید.
۱۱. بابیلون (Babylon)
- سال: ۲۰۲۲
- زمان: ۳ ساعت و ۹ دقیقه
- کارگردان: دیمین شیزل (Damien Chazalle)
پیچیده، شلخته، بلندپرواز و مضحک. اینها واژههایی هستند که با آنها میتوان قصیدهی ۱۸۹ دقیقهای دیمین شیزل به عصر طلایی هالیوود را توصیف کرد. این فیلم آنقدر اهداف بلندبالایی دارد که بهزحمت میتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. مارگو رابی، در نقش هنرپیشهی تازهواردی که به دنبال پیدا کردن نقشی بزرگ در سینما در حال رقابت با همتایان خود است، سرشار از انرژیای دیوانهوار است. از طرف دیگر براد پیت از قدرت بازیگری خود نهایت استفاده را میبرد تا نقش یک بازیگر پرآوازه را بازی کند که بهترین روزهایش را پشتسر گذاشته و اکنون رو به افول است. ولی دیگو کالوا (Diego Calva) در نقش دستیاری مُدَبِر است که روح زخمخوردهی فیلم را به کالبد آن میدمد. او در حال طی کردن پلههای ترقی است، در حالیکه بقیه زیر چرخهای بیرحم صنعت سینما در حال له شدن هستند؛ با این حال، او همانقدر که عاشق ستارهی جوانی است که سعی دارد نجات دهد، عاشق دلخستهی صنعت سینما نیز هست.
۱۲. گاندی (Gandhi)
- سال: ۱۹۸۲
- زمان: ۳ ساعت و ۱۱ دقیقه
- کارگردان: ریچارد آتنبرو (Richard Attenborough)
گاندی یک فیلم بیوگرافی حماسی تمامعیار است: از همان فیلمها که از دوران جوانی تا مرگ یک شخص را پوشش می دهد. از این نظر این فیلم همچنان یکی از بهترینهای این ژانر باقی مانده، ژانری که متاسفانه این روزها بهخاطر اینکه زورکی میخواهد مورد پسند اسکار قرار گیرد، مورد انتقاد قرار گرفته است. بازی بن کینگزلی (Ben Kingsley) در نقش گاندی بهحق او را به یک ستاره تبدیل کرد و در تصویرسازی فیلم از جنبشی عاری از خشونت قدرتی خاص نهفته است.
۱۳. آواتار: راه آب (Avatar: The Way of Water)
- سال: ۲۰۲۲
- زمان: ۳ ساعت و ۱۲ دقیقه
- کارگردان: جیمز کامرون (James Cameron)
وقتی خبرنگاران از جیمز کامرون پرسیدند که تماشاچیان هنگام تماشای فیلم ۱۹۲ دقیقهای او چه موقع میتوانند دستشویی بروند، او در پاسخ گفت: «هر موقع که دلشان بخواهد. هر سکانسی را از دست دادند، میتوانند بار دوم که به تماشای فیلم آمدند ببینند.» با این حال، اگر دنبال لحظهای مناسب برای دستشویی رفتن میگردید، بهترین موقع سکانس طولانی شکار والهای پاندورایی در میانهی فیلم است. البته «راه آب» کلاً بخش خستهکننده ندارد؛ این فیلم از ابتدا تا انتها برای شگفتزده کردن شما ساخته شده است. در این فیلم شخصیت اصلی جیک سالی (Jake Sully) با بازی سم ورتینگتون (Sam Worthington) است که از انسان به ناوی تبدیل شده و همراه با همسرش نیتیری (Neytiri)، با بازی زویی سالدانا (Zoe Saldana) و چهار فرزندشان مجبور است که از خانهیشان در جنگل فرار کند و به جامعهی جزیرهای شگفتانگیزی پناه ببرد، چون انسانهای متجاوز دوباره به آنها حمله کردهاند. این دنباله بیشتر از آواتار ۱ دنبال غرق کردن شما در جهانی بیگانه است. هدف فیلم بیشتر از اینکه قصهگویی باشد، فراهم کردن تور گردشگری در سیارهای فرازمینی است.
۱۴. مردان واقعی (The Right Stuff)
- سال: ۱۹۸۳
- زمان: ۳ ساعت و ۱۳ دقیقه
- کارگردان: فیلیپ کافمن (Philip Kaufman)
سالها پیش از شکست تجاری فیلم «آتش غرور» (Bonfire of Vanities)، هالیوود تلاشی بهمراتب موفقیتآمیزتر از اقتباس تام وولف (Tom Wolfe) را به دنیا عرضه کرد: این تلاش اقتباس کتاب ناداستان او دربارهی برنامهی فضایی مرکوری در قالب یک فیلم آمریکایی تمامعیار بود. سم شپرد (Sam Shepard)، اد هریس (Ed Harris) و اسکات گلن (Scott Glenn) در نقش خلبانهای آزمایشیای که به چهرههای نمادین رقابت فضایی تبدیل میشوند، قهرمانانی کمحرف، ولی موثر هستند. از صحنههای پرواز فیلم نیز هرچه تعریف کنیم کم گفتهایم.
۱۵. تایتانیک (Titanic)
- سال: ۱۹۹۷
- زمان: ۳ ساعت و ۱۴ دقیقه
- کارگردان: جیمز کامرون
فیلم حماسی فاجعهمحور/عاشقانهی جیمز کامرون که دربارهی کشتی اقیانوسپیمایی با سرنوشتی شوم است، بزرگترین فیلم زمان خودش بود. صندلیهای سینماهایی که «تایتانیک» را نمایش میدادند، پر از دختران نوجوانی بودند که برای هفدهمین بار به تماشای فیلم آمده بودند تا شاهد صحنههای خارقالعادهی فیلم و همچنین عشق آتشین جک و رز باشند. هر بار خریدن بلیط جدید ارزشش را داشت. پس از گذشت دو دهه از انتشار فیلم، ممکن است برخی از بخشهای آن لوس یا گزاف به نظر برسند (خصوصاً ترانههای ملودراماتیکی که سلین دیون برای فیلم ساخته)، ولی میتوانید شرط ببندید که هر دفعه سرگرم خواهید شد و شاید هنگام غرق شدن فلوتزن همراه با کشتی، یک قطره اشک نیز از چشمهایتان سرازیر شود.
۱۶. فهرست شیندلر (Schindler’s List)
- سال: ۱۹۹۳
- زمان: ۳ ساعت و ۱۵ دقیقه
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)
اگر بههنگام تماشای شخصیترین و دلخراشترین فیلم اسپیلبرگ گریهتان نگیرد، شاید قلبتان از سنگ ساخته شده باشد. تصمیم جسورانه مبنی بر فیلمبرداری سیاه و سفید فیلم کاملاً با ماموریت پشت ساخته شدن آن سازگار است: به تصویر کشیدن جنبههای هولناک هولوکاست، وحشیگری رژیم نازیها (که در قالب افسر نازیای ترسناک با بازی رالف فینز (Ralph Fiennes) در اولین نقش بزرگش تجسم پیدا کرده) و تلاش قهرمانی غیرمنتظره به نام اسکار شیندلر (Oskar Schindler) با بازی لیام نیسون (Liam Neeson) که در کارخانهاش یهودیهای لهستانی را استخدام کرد تا هم از جنگ سود ببرد، هم در این میان جان بیش از هزار انسان را نجات دهد. عاملی که باعث میشود عمل او قهرمانانه به نظر برسد این است که او کارگران یهودی خود را مدتها پس از اینکه بهشان نیاز داشته باشد، تحت استخدام خود نگه داشت تا جانشان را نجات دهد. به امید اینکه موسیقی جان ویلیامز برای فیلم روح شما را در خواب به تسخیر خود دربیاورد.
۱۷. قرمزها (Reds)
- سال: ۱۹۸۱
- زمان: ۳ ساعت و ۱۵ دقیقه
- کارگردان: وارن بیتی (Warren Beatty)
در فهرست بلندبالای فیلمهایی که امروز امکان ساخته شدنشان وجود ندارد، قرمزها – فیلمی دربارهی زندگی عاشقانهی روشنفکران کمونیست – در صدر قرار دارد. وارن بیتی و دایان کیتون (Diane Keaton) نقش دو مرغ عشق سوسیالیست فیلم را بازی میکنند و جک نیکلسون (Jack Nicholson) نیز در نقش نمایشنامهنویس واقعی یوجین اونیل (Eugene O’Neill) ظاهر میشود (و بهطور ناخواسته پیشنمایشی از فیلم Something’s Gotta Give که در آن نیکلسون و کیتون همبازی هم بودند ارائه میدهد). بیتی، که کارگردان این فیلم هم هست، در این فیلم در اوج دوران جذابیت ظاهریاش قرار دارد.
۱۸. دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه (It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World)
- سال: ۱۹۶۳
- زمان: ۳ ساعت و ۱۷ دقیقه (نسخهی Criterion Collection)، ۲ ساعت و ۳۹ دقیقه (نسخهی مخصوص گیشه)
- کارگردان: استنلی کریمر (Stanley Kramer)
«دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه» یکی از فیلمهای کمدی کلاسیک آمریکایی است که در کنار دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه بودن، بسیار طولانی، طولانی، طولانی، طولانی است. خصوصاً بهعنوان یک فیلم کمدی. نسخهی مخصوص کلکسیون کرایتریون فیلم ۱۹۷ دقیقه است. ولی تماشای نسخهی کامل ارزشش را دارد، چون به ما نشان میدهد که چطور ممکن است در جستجوی مقدار زیادی پول کاملاً عقل خود را از دست بدهیم. فیلمهای کمدیای که تعداد زیادی بازیگر و شخصیت دارند، تا حد زیادی وامدار این فیلم هستند. با دیدن این فیلم ارزش اینجور کمدیها را نیز بهتر درک خواهید کرد.
۱۹. اسپارتاکوس (Spartacus)
- سال: ۱۹۶۰
- زمان: ۳ ساعت و ۱۷ دقیقه
- کارگردان: استنلی کوبریک (Stanley Kubrick)
«اسپارتاکوس» چند فیلم متفاوت است که در یک فیلم جمعآوری شده است: یک فیلم حماسی صندل و شمشیر (Sword and Sandals = فیلمهای حماسی واقع در یونان و روم باستان)، تمثیلی برای جنبش حقوق مدنی در آمریکا و غیرکوبریکیترین فیلمی که کوبریک ساخت. تماشای آن مصداق خوردن «صدف و حلزون» است. (توضیح مترجم: اشاره به دیالوگ داخل فیلم؛ منظور چیزی است که سلیقههای مختلف را ارضا میکند.)
۲۰. مالکوم اکس (Malcolm X)
- سال: ۱۹۹۲
- زمان: ۳ ساعت و ۲۱ دقیقه
- کارگردان: اسپایک لی (Spike Lee)
برای فیلمساز بزرگی چون اسپایک لی، فیلم ساختن دربارهی هیچ موضوعی بهاندازهی مالکوم ایکس طبیعی به نظر نمیرسد و هیچ بازیگری بهاندازهی دنزل واشنگتون نمیتواند نقشش را خوب بازی کند. برای همین جای تعجب ندارد که همکاری این دو برای اقتباس سینمایی ۲۰۲ دقیقهای «خودزیستنامهی مالکوم اکس» یک شاهکار تمامعیار از آب درآمده است. اگر مالکوم اکس را تماشا کنید، اسپایک لی را تحسین خواهید کرد که توانسته زندگی شخصی چنین شخص پرانرژیای را در ۲۰۱ دقیقه خلاصه کند. قبلاً هم افراد دیگری سعی کرده بودند زندگی مالکوم ایکس را به روی پردهی سینما بیاورند. یکی از این افراد جیمز بالدوین (James Baldwin) افسانهای بود که گفته میشد فیلمنامهاش بیشتر شبیه رمان است تا فیلمنامه. اما در نهایت اسپایک لی بود که موفق شد این کار را به نحو احسن انجام دهد.
۲۱. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (Lord of the Rings: The Return of the King)
- سال: ۲۰۰۳
- زمان: ۳ ساعت و ۲۱ دقیقه
- کارگردان: پیتر جکسون
دلیل اینکه آخرین قسمت سهگانهی ارباب حلقهها طولانیترینشان نیز هست، این است که فیلم سه پایان بیشتر از حد نیاز دارد. با این حال، این فیلم همچنان اولین و تنها فیلم فانتزی که برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلم شده، باقی مانده است. در این فیلم تهدید در بالاترین حد خود قرار دارد، جلوههای ویژه شگفتانگیزتر از قبل به نظر میرسند و همچنان که فردو (الایجا وود) با عنکبوتی غولپیکر مبارزه میکند، آراگورن (ویگو مورتنسن) ارتشی متشکل از انسانها، الفها و دورفها را رهبری میکند تا از میناس تیریت (Minas Tirith) دفاع کنند و هابیتهای عشق صبحانهی داستان به دنبال گالوم به کوه هلاکت میروند تا حلقه را به داخل مواد مذاب آن بیندازند، واقعاً احساس میکنید که سرنوشت سرزمین میانه قرار است در این ۲۰۱ دقیقه تعیین شود. اگر گندالف بین ما حضور داشت، به این فیلم افتخار میکرد.
۲۲. پدرخوانده، قسمت دوم (The Godfather, Part II)
- سال: ۱۹۷۴
- زمان: ۳ ساعت و ۲۲ دقیقه
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola)
نهتنها «پدرخوانده، قسمت دوم» جزو معدود دنبالههایی است که از فیلم اصلی بهتر از آب درآمده، بلکه از قضا از آن طولانیتر نیز هست (البته این افتخاری بهمراتب کمپرستیژتر است). قسمت دوم فقط ۲۵ دقیقه از فیلم اول طولانیتر است، ولی مقیاس جهان پدرخوانده را بهطور قابلتوجهی افزایش میدهد و در آن هم به قدرتگیری ویتو کورلئونه (Vito Corleone) در جهان جرم و جنایت میپردازد، هم به سقوط معنوی پسرش مایکل. همچنین در این فیلم شاهد ناراحتترین بوسهی تاریخ سینما هستیم.
۲۳. آندری روبلف (Andrei Rublev)
- سال: ۱۹۶۶
- زمان: ۳ ساعت و ۲۵ دقیقه
- کارگردان: آندری تارکوفسکی (Andrei Tarkovsky)
آندری تارکوفسکی احتمالاً قدیس حامی (Patron Saint) فیلمهای طولانی است و آندری روبلف، فیلم ۳ ساعت و ۲۵ دقیقهای او که بازتابی از روسیهی قرون وسطا و نقش آندری روبلف، هنرمند مسیحی در آن است، طولانیترین فیلم اوست. تارکوفسکی کارگردان موردعلاقهی کارگردانهای دیگر است و با اینکه آندری روبلف فیلمی نیست که بخواهید برای سرگرم شدن در بعد از ظهر روز جمعه تماشا کنید، بدونشک تماشای آن شما را باهوشتر خواهد کرد.
۲۴. جی.اف.کی (JFK)
- سال: ۱۹۹۱
- زمان: ۳ ساعت و ۲۵ دقیقه
- کارگردان: اولیور استون
«نیکسون»، اثر دیگر اولیور استون، نیز در حدی طولانی است که بتوان در این فهرست گنجاند، ولی راستش را بخواهید، «جی.اف.کی» فیلمی است که حتی در دوران پیری نیز به یاد خواهید داشت. این فیلم دربارهی جیم گریسون (Jim Garrison)، دادستان ناحیهای سابق نیو اورلیان (با بازی کوین کاستنر) است که با نهایت پشتکار تلاش میکند توطئهای را که در نظرش باعث مرک جان. اف. کندی شد برملا کند. دلیل اینکه امروز عموم مردم از وجود گزارش وارن (Warren Report) دربارهی مرگ کندی خبر دارند این فیلم است. همچنین این فیلم باعث به وجود آمدن یک صنعت جدید (یا حداقل بیرون آمدن آن از خفا) شد: صنعتی متکی بر تئوریهای توطئه و بیاعتمادی به نهادهای دولتی که پس از وقوع حملهی تروریستی یازده سپتامبر جانی دوباره گرفت و شاید حتی بتوان ریاست دونالد ترامپ را هم غیرمستقیم به آن ربط دارد. تئوری توطئههای فیلم چه درست باشند، چه نباشد، «جی. اف. کی» ارزش تماشا دارد.
۲۵. لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)
- سال: ۱۹۶۲
- زمان: ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه
- کارگردان: دیوید لین (David Lean)
بله، شاید اگر کل حماسهی سه ساعت و نیمهی دیوید لین را یکجا تماشا کنید، باسنتان درد بگیرد، ولی نکته اینجاست که نباید به این مسئله اهمیت دهید. (توضیح مترجم: اشاره به یکی از دیالوگهای داخل فیلم).
۲۶. بر باد رفته (Gone with the Wind)
- سال: ۱۹۳۹
- زمان: ۳ ساعت و ۴۴ دقیقه
- کارگردان: ویکتور فلمینگ (Victor Fleming)
شاید دیدگاههای از مد افتادهی این حماسهی عاشقانه نسبت به مقولهی نژاد – که با در نظر گرفتن تورم پرفروشترین فیلم تاریخ است – شما را معذب کند، ولی داستان آن به جذابیت روزی است که منتشر شد. این فیلم رنگی (با تکنولوژی Technicolor) جنوب آمریکا را در زمان پیش از جنگ داخلی، در طی جنگ داخلی و در دورهی بازسازی پس از جنگ نشان میدهد، ولی هستهی اصلی آن رابطهی پرفرازونشیب بین اسکارلت اوهارا (Scarlett O’Hara) لجباز (با بازی فوقالعادهی ویوین لی (Vivien Leigh)) و رت باتلر (Rhett Butler) یاغی (با بازی کلارک گیبل (Clark Gable)) است. به این فکر کنید که هتی مکدنیل (Hattie McDaniel) اولین بازیگر سیاهپوستی بود که برندهی اسکار شد؛ این حقیقت نشان میدهد که از آن موقع تاکنون چقدر پیشرفت کردهایم.
۲۷. روزی روزگاری در آمریکا (Once Upon a Time in America)
- سال: ۱۹۸۴
- زمان: ۳ ساعت و ۴۹ دقیقه (کات اروپایی)، ۲ ساعت و ۱۹ دقیقه (نسخهی مخصوص گیشههای آمریکا)
- کارگردان: سرجیو لئونه (Sergio Leone)
شاهکار گانگستری ۲۲۹ دقیقهای سرجیو لئونه (در کات اصلی اروپاییاش) از لحاظ مدت زمان کار را برای تماشاچیانش راحت نمیکند. کارگردان فیلم در ابتدا میخواست آن را در دو قسمت سهساعته منتشر کند. اما توزیعکنندگان آمریکایی فیلم آن را به ۱۳۹ دقیقه کاهش دادند و عملاً ۹۰ دقیقه از فیلم را قلع و قمع کردند. نسخهی کوتاهشده با شکست مواجه شد، ولی نسخهی اصلی بهعنوان یکی از شاهکارهای سینما و لئونه شناخته میشود و میتوان به آن لقب «حماسهی رویای آمریکایی» را داد.
۲۸. کلئوپاترا (Cleopatra)
- زمان: ۱۹۶۳
- زمان: ۳ ساعت و ۵۳ دقیقه
- کارگردان: جوزف ال. منکیهویچ (Joseph L. Mankiewicz)
چه دکوراسیون سنی! چه ستارههایی! چه داستانی! تقریباً همهی جنبههای این حماسهی ۴ ساعته دربارهی کلئوپاترا گزاف هستند؛ منجمله بودجهی ساختش، چون این فیلم در زمان ساخته شدن پرخرجترین فیلم تاریخ بود. خود فیلم واکنشی ولرم کسب کرد. نسخهی سهساعته که برای اولین بار منتشر شد، بسیار کوتاه شده بود و طرفداران میگویند نسخههای طولانیتر بهمراتب بهترند. دربارهی موضوع فیلم هر نظری داشته باشید، تماشای آن ارزشش را دارد، چون «کلئوپاترا» یک کپسول زمانی از مقیاس و شکوهی است که سینمای کلاسیک هالیوود توان عرضهی آن را به دنیا داشت، توانی که اکنون از بین رفته است.
۲۹. هملت (Hamlet)
- سال: ۱۹۹۶
- زمان: ۴ ساعت و ۲ دقیقه
- کارگردان: کنث برانا (Kenneth Branagh)
[خطاب به مل گیبسون و لارنس اولیویر، دو کارگردان دیگری که هملت را اقتباس کردهاند]: چه گفتید؟ تصمیم گرفتید «هملت»، بزرگترین نمایشنامهی زبان انگلیسی را «کوتاهتر»، «سینماییتر» و «کمتر از چهار ساعت» بسازید؟ کنث برانا آمده تا خرابکاری شما را جمع کند. وقتی کنث برانا میخواهد دربارهی هملت فیلم بسازد، دربارهی «کل آن» فیلم میسازد. همچنین او هملت را روی فیلم ۷۰ میلیمتری ضبط میکند، کل نماها را از شکوه بصری پر میکند و حتی برای کوتاهترین نقشهای نمایشنامه افراد بسیار معروفی چون رابین ویلیامز (Robin Williams) را به کار میگیرد. این نسخه از هملت یا اقتباسهای پیشینش… مسئله این است.
۳۰. فنی و الکساندر (Fanny and Alexander)
- سال: ۱۹۸۲
- زمان: ۵ ساعت و ۱۲ دقیقه (اصلی)؛ ۳ ساعت و ۱۷ دقیقه (خلاصهشده)
- کارگردان: اینگمار برگمان (Ingmar Bergman)
وقتی نسخهی خلاصهشدهی فیلمی بالای ۳ ساعت باشد، میتوانید مطمئن باشید آن فیلم طولانی است. نسخهی اصلی فیلم حماسی اینگمار برگمان دربارهی یک خواهر و برادر در اوایل قرن بیستم که در قالب یک مینیسریال ۴ قسمتی منتشر شد، ۳۱۲ دقیقه است و نسخهی سینمایی خلاصهشده ۱۸۸ دقیقه. هردو نسخه جزو شاهکارهای اینگمار برگمان، استاد سینمای سوئد هستند، ولی بهتر است نسخهی طولانیتر را تماشا کنید. بههرحال، اگر به «فنی و الکساندر» به چشم یک سریال تلویزیونی نگاه کنید، ۳۱۲ دقیقه بسیار منصفانه است. این معادل پنج اپیزود «بازی تاج و تخت» است.
۳۱. بهترین دوران جوانی (The Best of Youth)
- سال: ۲۰۰۳
- زمان: ۶ ساعت و ۲۲ دقیقه (نسخهی تلویزیونی)، ۶ ساعت و ۶ دقیقه (نسخه سینمایی)
- کارگردان: مارکو تولیو جوردانا (Marco Tullio Giordana)
«بهترین دوران جوانی» نیز مثل «فنی و الکساندر» در ابتدا قرار بود یک مینیسری ۴ قسمته باشد، ولی بعد یک نسخهی سینمایی کوتاهتر از آن منتشر شد. این فیلم به ۴۰ سال از زندگی یک خانواده میپردازد و نسخهی دو قسمتی ۳۶۶ دقیقهای آن جزو برجستهترین فیلمهای سینمای ایتالیا به حساب میآید. اگر بهتازگی آثار النا فرانته (Elena Ferrante)، رماننویس ایتالیایی، را تمام کردهاید، تماشای «بهترین دوران جوانی» دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارید. هرچند توصیه میشود کلش را یکجا تماشا نکنید.
۳۲. ساتانتانگو (Sátántangó)
- سال: ۱۹۹۴
- زمان: ۷ ساعت و ۱۹ دقیقه
- کارگردان: بلا تار (Béla Tarr)
واقعاً انصاف نیست به «تایتانیک» بگوییم فیلم طولانی و بعد این لقب را به «ساتانتانگو» نیز اختصاص دهیم. «ساتانتانگو» اقتباس افسانهای ۷ و خوردهای ساعتهی بلاتار از رمانی به همین نام است که نویسندهی مجارستانی لاسلو کراسناهورکایی (László Krasznahorkai) آن را نوشته. برخلاف «فنی و الکساندر»، «بهترین دوران جوانی» و «ده فرمان» (عنوان بعدی فهرست)، «ساتانتانگو» از اول قرار بود یک فیلم واحد باشد. این حقیقت باید به شما نشان دهد که سبک فیلمسازی تار چگونه است: آهسته، پیوسته و بدون مسامحه. همانقدر که فیلم طولانی است، نماهای آن نیز طولانی هستند و گاهی به ده دقیقه بدون انقطاع میرسند. تماشای «ساتانتانگو» کار راحتی نیست، ولی سوزان سونتاگ یک بار گفت که دوست دارد هر سال از عمرش یک بار آن را تماشا کند.
۳۳. شوآ (Shoah)
- سال: ۱۹۸۵
- زمان: ۹ ساعت و ۲۶ دقیقه
- کارگردان: کلود لانزمان (Claude Lanzmann)
بنا به چند دلیل، شوآ احتمالاً یکی از سختترین فیلمهای این فهرست برای تماشاست. مستند تحسینشدهی کلود لانزمان شامل بیش از ۹ ساعت مصاحبه با کسانی میشود که از اردوگاههای مرگ هیتلر جان سالم به در بردند، در کنارشان زندگی کردند یا در آنها کار کردند. این مستند نگاهی بسیار نافذ به چهرهی انسانی هولوکاست است.
۳۴. ده فرمان (Dekalog)
- سال: ۱۹۸۹
- زمان: ۹ ساعت و ۳۲ دقیقه
- کارگردان: کریشتوف کیشلوفسکی (Krzysztof Kieślowski)
«ده فرمان»، یکی از آثار Criterion Collection، سریالی ده قسمتی است که کریشتوف کیشلوفسکی، کارگردان مطرح لهستانی – که معروفترین اثرش «سهگانهی رنگ» (The Colors Trilogy) است – آن را ساخته است. «سهگانهی رنگ» برای تثبیت اعتبار کیشلوفسکی بهعنوان فیلمسازی بزرگ کافی بود، ولی او «ده فرمان» را هم ساخت تا هرچه بیشتر نبوغ خود را ثابت کند، چون اساساً انگار مجموعهای از ده فیلم شاهکار است. هرکدام از قسمتهای سریال بر پایهی یکی از ده فرمان ساخته شدهاند. با اینکه این مجموعه در ابتدا برای تلویزیون ساخته شد، ولی برخی از قسمتهای آن خاصیتی بسیار سینمایی دارند. چه «ده فرمان» را سریال حساب کنید، چه فیلم (تمایزی که روز به روز معنایش را بیشتر از دست میدهد)، نمیتوان کتمان کرد که این اثر بدونشک هنر است.
۳۵. خروجی۱ (Out 1)
- سال: ۱۹۷۱
- زمان: ۱۲ ساعت و ۵۳ دقیقه
- کارگردانها: ژاک ریوت (Jacques Rivette) و سوزان شیفمن (Suzanne Schiffman)
این اثر تقریباً ۱۳ ساعته هیچگاه قرار نبود یکجا دیده شود. بهجایش، ریوت فکر کرد که شاید بهتر باشد فیلم را – که به هشت قسمت هماندازهی یک فیلم معمولی تقسیم شده – در طول دو روز نمایش داد. هرطور که تصمیم بگیرید فیلم را تماشا کنید، «خروجی ۱» تجربهای منحصربفرد است که مخاطب خود را وادر میکند در برابر ضربآهنگ و حجم منحصربفردش سر تسلیم فرود آورد. این فیلم با صحنههایی طولانی از تئاتر آزمایشی (Experimental Theater) و شخصیتهایی در ظاهر بیربط که درگیر کارهای خلاف خردهپا هستند شروع میشود. پیرنگ فیلم – وقتی که بالاخره خودی نشان میدهد – دربارهی جامعهای مخفی و یک سری درام هنرمندانه است، ولی هدف کلی فیلم باشکوهتر و مبهمتر از این حرفهاست. بهنوعی فیلم نمایندهی حس توهمزدایی و فقدانی است که پس از آرمانگرایی پرتنش دههی ۶۰ به فرانسه حاکم شد.
منبع: Vulture.com
انتشار یافته در:
کمونیسم وار موافق فیلم های طولانیم وقایع ث جزئیات نشون میده هرچند اگه ۱۰ مینم بود ❤️ افتضاح
متاسفانه متوجه منظور کامنت شدم، خصوصاً اینکه علاقه به فیلمهای طولانی چه ربطی به کمونیسم داره.
من اینجا چه میکنم؟😁😁
بگذریم، من وقتی آندری ربلوف رو تموم کردم واقعا احساس سرماخوردگی داشتم.
با توجه به شناختی که ازت دارم، فکر کنم فیلم طولانی بالای ۳ ساعت برات حکم کریپتونایت داره. (برعکس کتاب طولانی).
۱۰ موردش رو دیده بودم
۷ تای دیگه ش هم تو لیسته