«همیشه قدرتمندان هستند که ضعفا را هدایت میکنند. وقتی که قدرتمندان هدفی پیدا میکنند و برای دستیابی به آن آستین بالا میزنند، ضعفا فقط اطاعت میکنند؛ وقتی که قدرتمندان فریادکشان به مصاف سرنوشت میروند، ضعفا سر تعظیم فرود میآورند و تسلیم میشوند. تعداد ضعفا زیاد است و وسوسههایی که دور سرشان میچرخد تمامی ندارد. تخم کینه به ضعفا را در دل بپرورانید، چون آنها مثل حیوان اهلی به آغوش شیاطین و یاغیان میروند. برای آنها دل نسوزانید و وقتی با فریاد اعلام بیگناهی میکنند به آنها توجه نشان ندهید؛ بهتر است که صد بیگناه در برابر خشم امپراتور به خاک بغلتند تا اینکه یک نفرشان در برابر شیاطین زانو بزند.»
کتاب اول القائات
اگر گیمر باشید، احتمالا اسم وارهمر ۴۰۰۰۰ (Warhammer 40K) به گوشتان خورده است و شاید حتی بازیهای معروف و تحسینشدهای مثل سری استراتژی طلوع جنگ (Dawn of War) را که در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ واقع شدهاند بازی کرده باشید. اما مشکل اینجاست که دنیاسازی وارهمر ۴۰۰۰۰ آنقدر گسترده و غنی است که اگر با اطلاعات صفر یکی از بازیهای آن را شروع کنید شاید از حجم اسمها و اشارات ناشناخته گیج شوید و نتوانید با داستان ارتباط برقرار کنید. در سری مقالات «وارهمرشناسی» قصد بر این است که در مطالبی جمعوجور هرچه لازم است دربارهی دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ بیان کنیم، طوری که با خواندن این مطالب بتوانید با خیال راحت هر اثری در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ را بازی کنید/تماشا کنید/بخوانید و مطمئن باشید که در دنیاسازی پیچیده و حجیم این مجموعهی علمیتخیلی حماسی و تاریک گم نخواهید شد. با ما همراه باشید.
مقدمه
در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰، عناصر تهدیدآمیز و خطرناک بسیاری علیه ایمپریوم بشریت وجود دارند: مثل ارتش ارکها، تیرانیدها، نکرانها و بقیهی گروههایی که در مقالات پیشین معرفی شدند. ایمپریوم از تجهیزات و امکانات کافی برای جنگ با این دشمنها برخوردار است.
با این حال، در کنار این درگیریهای پرسروصدا با دشمنانی مشخص، خطرهای مخفیانهتر و زیرپوستیتری نیز وجود دارند: توطئههای مخفی، نیرنگهای تاریک، نیروی فاسدسازی شیاطین و…
این خطرها هم خارج از ایمپریوم وجود دارند، هم داخل آن. در مواقعی که چکش جنگی ارتش ایمپریوم جوابگو نباشد، باید از چاقوی جراحی استفاده کرد. در این تشبیه، منظور از چاقوی جراحی محفل تفتیش عقاید امپراتوری (The Imperial Inquisition) است.
محفل تفتیش عقاید امپراتوری، که میتوان آن را ترکیبی از آژانسهای کارآگاهی، نیروهای پلیس حکومتی و البته محفل تفتیش عقاید اسپانیا (The Spanish Inquisition) در نظر گرفت، با چشمهایی تیزبین بر امورات کهکشان نظارت میکند. دامنهی نفوذ و تسلط محفل آنقدر وسیع است که بقیهی بخشهای ایمپریوم حس ترسی توأم با احترام به آنها دارند.
در این مطلب اطلاعات کلی دربارهی محفل تفتیش عقاید امپراتوری را شرح خواهم داد و دربارهی بعضی از زیرشاخههای مختلف ماموران محفل وارد جزئیات خواهم شد.
تاریخچهی پیدایش محفل تفتیش عقاید
محفل تفتیش عقاید نیز، مثل بسیاری از نهادهای دیگر ایمپریوم، پس از آغاز ارتداد هوروس (Horus Heresy) پدید آمد. محض یادآوری، ارتداد هوروس به واقعهای اشاره دارد که طی آن، خدایان کیاس (Chaos Gods) هوروس، یکی از پرایمارکهای امپراتور را فاسد کردند و او را، بههمراه نیمی از جمعیت ایمپریوم، علیه امپراتور شوراندند.
پس از اینکه امپراتور بشریت از خیانت هوروس باخبر شد، یکی از مشاوران دیرینهاش به نام مالکادور (Malcador) را مامور کرد تا گروهی از افرادی را جمعآوری کند که وفاداری، شجاعت و قدرت ذهنیشان تردیدناپذیر بود.
مالکادور ۸ مارین فضایی و ۴ ارباب و مدیر در امپراتوری را انتخاب کرد. آنها نزد امپراتور آورده شدند تا محفل تفتیش عقاید را در خفا تشکیل دهند. مارینهای فضایی شوالیههای خاکستری (Grey Knights) را تشکیل دادند. شوالیههای خاکستری اولین زیرشاخهی نظامی محفل بودند. اربابّها و مدیران نیز بقیهی بخشهای پایهی محفل را تشکیل دادند.
فراتر از آنچه گفته شد، تاریخچهی محفل در هالهای از ابهام قرار دارد، در حدی که زیرشاخهای از محفل به کشف کردن تاریخ واقعی محفل اختصاص داده شده است. اما در کنار این زیرشاخه، زیرشاخهی دیگری در محفل وجود دارد که کار آن مخفی کردن اطلاعات دربارهی تاریخچهی تاسیس محفل است. وجود این دو زیرشاخهی متناقض در کنار هم هرآنچه را که لازم است دربارهی محفل تفتیش عقاید بدانید به شما خواهد گفت.
چیزی که از آن اطلاع داریم این است که پس از اینکه ارتداد هوروس به پایان رسید و ایمپریوم خود را بازسازی کرد، دو تن از نخستین مفتشها خود را به اربابان عالی ترا (The High Lords of Terra) معرفی کردند و شروع به استخدام نیروهای جدید کردند. با اینکه محفل رسماً بخشی از ایمپریوم است، اما در زنجیرهی قدرت آنها جایگاهی ویژه و جداگانه دارند.
جایگاه مفتشها در سلسلهمراتب قدرت ایمپریوم
مفتشها فقط به شخص امپراتور جواب میدهند و حوزهی دادرسی آنها شامل همهی اعضای دیگر ایمپریوم میشود، منجمله اربابان عالی ترا. همچنین طبق دستور مستقیم از جانب امپراتور، آنها این اجازه را دارند تا هرکدام از خدمتگزاران امپراتوری را برای کمک کردن به ماموریتی که در حال انجامش هستند به خدمت گیرند، از شهروندان عادی گرفته تا مارینهای فضایی و حتی کل یک ناوگان.
در نهایت تنها کسانی که توانایی این را دارند تا روی مفتشها اعمال قدرت کنند، مفتشهای دیگر هستند. مفتشها هیچ تعهدی برای اینکه هوای هم را داشته باشند یا به هم وفادار باشند ندارند و اگر یک مفتش به هر شکلی فاسد شده باشد، مفتشهای دیگر قدرت این را دارند تا به حسابش رسیدگی کنند.
ساختار کلی محفل تفتیش عقاید شبیه به هیچکدام از نهادهای دیگر ایمپریوم نیست، چون این محفل رهبر رسمی ندارد. وظیفهی هر مفتش این است که بقای بشریت را تضمین کند و هرکدام از متفشها بهشیوهی خود در راستای رسیدن به این هدف تلاش میکنند.
در ساختار داخلی محفل، بین اعضا درجهبندیهای متفاوت وجود دارد، ولی تفاوت این درجهبندیها بدین معنا نیست که درجهی اختیار یک تیپ مامور خاص با مامورهای دیگر فرق دارد، چون همهی مفتشها از اختیار کامل برخوردارند. بهجایش، مفتشی که درجهبندی بالاتری از بقیه داشته باشد، نفوذ بیشتری روی ماموران دیگر دارد و معیار این نفوذ هم عمدتاً تجربهی بیشتر است.
زیرشاخههای محفل تفتیش عقاید
در محفل سه زیرشاخهی اصلی وجود دارد که با نام اوردو (Ordo) شناخته میشوند. همچنین تعدادی زیرشاخهی فرعی نیز وجود دارند. باز هم لازم است تاکید کنیم که این زیرشاخهها زیر نظر بدنهی مدیریتی یا حکومتی خاصی فعالیت نمیکنند و عموماً مفتشهایی که هدفی مشترک دارند، در اورودویی مشترک فعالیت میکنند.
هیچ مفتشی پایبند به اوردویی خاص نیست و هر موقع که دلش خواست میتواند اوردویش را عوض کند. همچنین بهمرور زمان اوردوهایی جدید ظهور میکنند، در حالیکه اثر برخی دیگر کمرنگتر میشود.
هر اوردو با یکی از تهدیدهای مشخص علیه ایمپریوم سر و کار دارد. برخی از این تهدیدها ابدیاند و برخی دیگر موقتی و مقیاسشان نیز با یکدیگر فرق دارد.
مثلاً اوردوی ماکینوم (The Ordo Machinum) وظیفهی نظارت بر آدپتوس مکانیکوس (Adeptus Mechanicus) را بر عهده دارد و اعضای آن باید مراقب باشند که فناوری بیگانگان با استیسیها ادغام نشود.
اوردوی استارتس (The Ordo Astartes) وظیفهی نظارت بر مارینهای فضایی را بر عهده دارد و اعضای آن باید مراقب باشند مارینهای فضایی دچار انحراف و فساد نشوند.
اوردوی اِکسکوریوم (The Ordo Excorium) وظیفهی نظارت بر پروسهی اِکسترمیناتوس (Exterminatus) را بر عهده دارد. اکسترمیناتوس پروسهای است که طی آن یک سیاره بهکل نابود میشود.
اوردوی کرونوس (The Ordo Chronos) تاسیس شد تا اعضای آن به بررسی آنومالیهای زمانی در وارپ بپردازند، ولی کل اعضا بدون اینکه ردی از خود به جا بگذارند ناپدید شدند.
کاربرد برخی از اوردوها کاملاً ناشناخته است، مثل اوردوی کوچک نکروس (The Ordo Necros) که نظارت بر آن بر عهدهی ارودوی ویجیلوس (The Ordo Vigilus) است.
با این حال، معمولاً وقتی از محفل تفتیش عقاید صحبت میکنیم، در حال اشاره به یکی از سه اوردوی اصلی آن هستیم، چون این سه اوردو بزرگترین گروهها هستند و وظیفهی رسیدگی به بزرگترین تهدیدها به ایمپریوم را بر عهده دارند.
سه اوردوی اصلی
اوردوی مالیوس (The Ordo Malleus)، کوچکترین اوردو بین سه اوردوی اصلی، وظیفهی رسیدگی به تهدیدهای شیطانی و تجسمهای کیاس در جهان مادی را بر عهده دارد.
اوردوی زینوس (The Ordo Xenos) وظیفهی خنثیسازی هرگونه تهدید از جانب موجودات بیگانه را بر عهده دارد.
اوردوی هِرِتیکوس (The Ordo Hereticus)، بزرگترین اوردوی محفل، وظیفه دارد از بشریت در برابر خودش محافظت کند و اعضای آن با خیانت، جهشیافتگی، کفرگویی و سایکرها (Psykers) مبارزه میکنند.
با توجه به اینکه همهی مفتشها از اختیار کامل برای اجرای قانون برخوردارند، وظیفهی هر مفتش است تا تشخیص دهد آیا چیزی تهدید برای بقای ایمپریوم به حساب میآید یا نه. اعضای محفل به تعصب و غیرت خود در دنبال کردن این هدف معروفاند.
بر اساس دستور یک مفتش ممکن است یک سیاره بهکل نابود شود و در سرتاسر قلمروی ایمپریوم، بهجز شخص امپراتور یا شاید نگهبانهای امپراتور، هیچکس حق ندارد درخواست بازجویی یک مفتش را رد کند.
البته این حرفها بدین معنا نیست که همهی ساکنین ایمپریوم از هر فرصتی استفاده میکنند تا به مفتشها کمک کنند و مفتشهای کاربلد نیز به ارزش مخفیکاری و احتیاط واقفاند.
بدونشک یکی از خطرناکترین وظایف ایمپریوم روی دوش مفتشهاست. آنها وظیفه دارند بهطور مستقیم با فساد شیطانی، بیگانگان هیولاوار، سایکرهای یاغی و خیانتکاران قاتل که هیچکدامشان از کشتن یک مفتش فضول ابایی ندارند، سر و کله بزنند.
اوردوی مالیوس
شاید سختترین وظیفه روی دوش اوردوی مالیوس باشد، چون آنها با آثار کیاس در سرتاسر کهکشان سر و کار دارند. آنها نهتنها باید با نیروهای کیاس (یا همان شیاطین) دستوپنجه نرم کنند، بلکه از نزدیک شاهد اثر فاسدکنندهی کیاس روی انسانها نیز هستند.
اوردوی مالیوس قدیمیترین زیرشاخهی محفل تفتیش عقاید به شمار میآید و پس از آغاز دوران ارتداد هوروس تاسیس شد. ماموران وفادار آن از آن موقع تاکنون بدون استراحت مشغول انجام وظیفه بودهاند. شکارچیان شیاطین در اوردوی مالیوس در زمینههای زیادی تعلیم دیدهاند: مبارزات تنبهتن، کار با اسلحههای دوربرد، قابلیتهای سایکیک و مقاومت در برابر وسوسههای کیاس.
اعضای این اوردو عموماً اسلحههایی حمل میکنند که کاربردشان بهطور ویژه کشتن شیاطین است، ولی در میدان مبارزه آنها دستتنها نیستند و از کمک شوالیههای خاکستری نیز بهرهمند میشوند.
شوالیههای خاکستری
شوالیههای خاکستری چپتر ویژهای از مارینهای فضایی هستند که اولین مارینهای فضایی که به محفل ملحق شدند آن را تاسیس کردند. یکی از منحصربفردترین ویژگیهای شوالیههای خاکستری این است که همهی مارینهای فضایی که عضو چپتر هستند، سایکرهای توانایی هستند و چپتر اعضای تازهی خود را از سفینههای سیاهی استخدام میکند که در کهکشان به دنبال سایکرها سرگرداناند.
اعضای جدید صدها آزمون و تشریفات مختلف را پشتسر میگذارند تا بنیهی ذهنی آنها در برابر وحشت کیاس امتحان شود. اگر آنها از این آزمونها سربلند بیرون بیایند، حافظه و شخصیت آنها بهکل پاکسازی میشود.
وقتی یک مفتش گروهی از شیاطین را شناسایی میکند، مبارزهی مستقیم با آنها عمدتاً بر عهدهی شوالیههای خاکستری است. این شوالیهها جنگجوهایی بسیار مخوف هستند؛ آنها به تکنولوژیهایی مجهز هستند که حتی طبق استانداردهای مارینهایی فضایی نیز پیشرفته هستند و اسلحههای آنها بهلطف قابلیتهای سایکیکشان تقویت میشوند.
وجود اوردوی مالیوس و شوالیههای خاکستری رازی است که عموم مردم از آن خبر ندارند و بسیاری از چپترهای مارینهای فضایی بر این باورند که شوالیههای خاکستری افسانه هستند.
اوردوی زینوس
اوردوی زینوس در پیامد جنگ هیولا (The War of the Beast) در هزارهی ۳۲ تاسیس شد. در جنگ هیولا بزرگترین گردآوری ارکها در تاریخ ایمپریوم اتفاق افتاد.
مفتشهای اوردوی زینوس، برای اینکه جلوی تکرار چنین جنگی را بگیرند، مصمم هستند تا همهی گونههای بیگانه را بررسی و طبقهبندی کنند و هرکدام را که تهدید به نظر میآیند منقرض کنند. اگر از بین اعضای ایمپریوم نیز کسی باشد که با موجود بیگانهی مذکور سَر و سِری داشته باشد – مثلاً با آنها تجارت کند یا سعی کند ازشان محافظت کند – نابود خواهد شد.
همانطور که میتوانید حدس بزنید، دست اعضای اوردوی زینوس بدجوری به خون آلوده است، چون کهشان راه شیری پر از موجودات بیگانهی جورواجور است و محفل تفتیش عقاید تقریباً به همهی آنها به چشم تهدیدی برای ایمپریوم نگاه میکند.
مفتشهای اوردوی زینوس، چه بهتنهایی در حال ردگیری بیگانگان باشند، چه گروه کلانی از گاردهای امپراتوری یا مارینهای فضایی را به جنگ اعزام کنند، چه دستور اکسترمیناتوس صادر کنند تا سیارهای بیگانه بهکل نابود شود، در همه حال هدفشان را با خونخواری مثالزدنی دنبال میکنند.
دثواچ
اعضای اوردوی زینوس چپتر مارینهای فضایی مخصوص به خود را نیز دارند: دثواچ (Deathwatch).
دثواچ با بقیهی چپترهای مارینهای فضایی تفاوتی اساسی دارد و آن هم این است که آنها تازهسرباز کمسنوسال استخدام نمیکنند، بلکه مارینهای کارکشته از چپترهای دیگر را به خدمت میگیرند، مارینهایی که سوگند یاد میکنند تا برای مدت زمانی مشخص، به اوردوی زینوس خدمت کنند.
خدمت کردن به اوردوی زینوس افتخاری بزرگ به حساب میآید و برای همین تعدادی از تواناترین و مرگبارترین مارینهای فضایی در این چپتر پیدا میشوند، مارینهایی که فکر و ذکرشان این است تکتک موجودات بیگانهای را که مفتشها به آنها نشان میدهند، قلعوقمع کنند.
اوردوی هرتیکوس
اوردوی هرتیکوس، که بزرگترین و شاید تاریکترین اوردوی محفل باشد، موظف است که به تهدیدهای ریز و درشت داخل مرزهای ایمپریوم رسیدگی کند، نه تهدیدهای خارج از آن.
این اوردو بسیار دیرتر از دو اوردوی اصلی دیگر تاسیس شد: در هزارهی ۳۶، پس از اینکه عصر ارتداد (The Age of Apostasy) ایمپریوم را فلج کرد.
بهزبان ساده، عصر ارتداد حاصل درگیریای بین آدپتوس آدمینیستراتوم (Adeptus Administratum)، بدنهی مدیریتی ایمپریوم با کلیسای ایمپریوم بود. در این دوره، رییس آدمینیستراتوم کنترل اِکلیزیارکی (Ecclesiarchy) را بر عهده گرفت و فرایند پاکسازی مخالفان را شروع کرد.
پس از این واقعه، اوردوی هرتیکوس تاسیس شد تا هم بر اکلیزیارکی نظارت کند، هم از پاک ماندن تعالیم اکلیزیارکی اطمینان حاصل کند. البته نقش آنها بهمرور گستردهتر شد و در نهایت آنها اجازه پیدا کردند تا هرگونه رفتار کفرآمیز در ایمپریوم را مجازات کنند.
در نظر بشریت، مفتشهای اوردوی هرتیکوس ترسناکترین ماموران محفل هستند و آمدن آنها به یک سیاره معمولاً باعث ایجاد دلهره و شگفتی بین ساکنیناش میشود، چون هیچکس نمیداند نگاه تیز آنها ممکن است روی چه کسی قفل شود.
خواهران نبرد
برخلاف اوردوهای اصلی دیگر، بازوی نظامی اوردوی هرتیکوس چپتری از مارینهای فضایی نیست، بلکه آنها از خدمت خواهران نبرد (The Sisters of Battle) استفاده میکنند. خواهران نبرد گروهی از جنگجویان هستند که به اکلیزیارکی خدمت میکنند و تمام اعضای آن مونثاند.
خواهران نبرد جزو تواناترین جنگجوهای انسان به شمار میآیند و از بچگی به آنها آموزش داده میشود تا از ایمانشان به ایزدامپراتور بشریت، بهعنوان اسلحهای برای نابودی تمامی دشمنان او استفاده کنند.
آنها معمولاً به نسخهی کوچکتری از زرهی قدرت مارینهای فضایی و بولترشان (Bolter) مجهز هستند و با اینکه بهینهسازیهای ژنتیک مارینهای فضایی روی آنها اعمال نشده است، همچنان از قدرت مبارزهی قابلتوجهی برخوردارند.
با در نظر گرفتن همهی جوانب، محفل تفتیش عقاید نهادی سودمند برای ایمپریوم است، ولی استقلال، تعصب و قدرت بسیار زیادشان باعث شده که به تشکیلاتی نگرانکننده تبدیل شوند. مفتشها انساناند و مثل همهی انسانهای دیگر اشتباه میکنند، ولی اشتباه آنها ممکن است به مرگهای غیرضروری بسیاری منجر شود.
با این وجود، گروهی مثل محفل تفتیش عقاید برای امپراتوریای مثل ایمپریوم بشریت ایدهآل است. چون هدف وجودی ایمپریوم این است که با تعصبی مذهبی، تکتک عواملی را که تهدیدی برای بشریت به حساب میآیند، پیدا و نابود کند و محفل در این راستا کمک بزرگی است.
محفل تفتیش عقاید در دنیای وارهمر ۴۰۰۰۰ از تشکیلاتی مشابه در دنیای واقعی الهام گرفته شده است و این موضوع هرچه بیشتر به عمق وحشتزا بودن آن میافزاید.
با اینکه شاید شهروندان عادی فکر کنند چیزی برای پنهان کردن در برابر مفتشها ندارند و در نتیجه دلیلی برای ترسیدن ندارند، ولی شاید اگر مفتشها فرصت بازجویی از آنها را پیدا کنند، اثری از کفر و فساد در وجود آنها پیدا کنند، اثری که شاید حتی خودشان هم از وجودش خبر نداشته باشند.
منبع: The Exploring Series
انتشار یافته در:
دیدگاه خود را ثبت کنید