BitterSweetEnding - پایان تلخ و شیرین (Bittersweet Ending) | معرفی عناصر داستانی (8)

قیافه‌ی مخاطب بعد از تجربه‌ی یک پایان تلخ‌وشیرینِ تاثیرگذار

 

بالاخره پیروزی از راه رسید! بدی شکست خورد و مردم نجات پیدا کردن. دیگه خطری کسی رو تهدید ‌نمی‌کنه و قهرمانا آماده‌ی گرفتن پاداششونن. وقتشه که عشاق دست هم رو بگیرن و به‌طرف خورشیدِ در حال غروب قدم بزنن …
… پیروزی از راه رسید؟ پس چرا کسی هورا ‌نمی‌کشه؟ چرا همه حالشون گرفته‌س؟ چرا همه دارن در کنار فکر کردن به چیزایی که به دست آوردن، به چیزایی هم که از دست دادن، فکر می‌کنن؟

پایان تلخ‌وشیرین جایی بین پایان خوش و پایان غم‌انگیز قرار دارد. این پایان در صورتی اتفاق می‌افتد که پیروزی بهای سنگینی داشته باشد، در صورتی که بنا به دلایلی، قهرمانان نتوانند از پاداش اعمالشان تمام‌و‌کمال لذت ببرند، در صورتی که در طول حوادث داستان وجودی باارزش از بین برود و دیگر اوضاع هیچ‌وقت مثل قبل نشود. پایان تلخ‌وشیرین به‌طور کلی پایانی مثبت محسوب می‌شود، ولی پایان مثبتی که کمی غم و دلتنگی هم با آن مخلوط شده است. اغلب این پایان‌ها نتیجه‌ی این هستند که روند داستان وقوع پایانی خوش را غیرممکن سازد. اگر بخواهیم با دید بی‌طرفانه نگاه کنیم، در مقایسه با پایان‌های تلخ‌وشیرین، در برخی از پایان‌های خوش چیزهای بیشتری از بین می‌روند یا به‌طور غیرقابل‌برگشتی خراب می‌شوند (به‌عنوان مثال، پایان انیمیشن موش سرآشپز را در نظر بگیرید)، بنابراین پایان تلخ‌وشیرین بیشتر به فضای کلی پایان داستان می‌پردازد، نه صرفاً وزن کردن چیزهای ازدست‌رفته.

برخی از دلایل رقم خوردن پایان تلخ‌وشیرین:

  • هنگامی که یک زوج به‌خاطر دلایلی که به نفع خودشان یا اطرافیانشان است، مجبور به جدا شدن از یکدیگر شوند.
  • هنگامی که قهرمان داستان فراموش شود یا ناشناس باقی بماند و به‌خاطر فداکاری‌هایش پاداشی کسب نکند.
  • هنگامی که چیزی غیرقابل‌بازیابی نابود شود و معصومیت قهرمان و یا دنیای داستان را نیز برای همیشه همراه با خود از بین ببرد (اصطلاحاً پایان یک عصر).
  • هنگامی که رسیدن به پیروزی فقط با قربانی شدن و فداکاری عزیزان قهرمانان (یا خود آن‌ها) امکان‌پذیر باشد. بعضی‌مواقع هم این قربانی شدن بیهوده انجام می‌شود و هیچ‌کس از آن سودی ‌نمی‌برد.
  • هنگامی که فقط شخصیت و یا شخصیت‌های اصلی پایانی خوش داشته باشند و بقیه در یاس و ناامیدی باقی بمانند.
  • هنگامی که شخصیت پلید کشته شود، ولی نقشه‌های فعلی‌اش به ثمر رسیده باشد. قهرمانان باید دیر یا زود با نتایج آن‌ها روبرو شوند و خودشان هم از این موضوع آگاه هستند.
  • بعضی‌مواقع هم داستان به پایانی کاملاً خوش ختم می‌شود، ولی باز هم ادامه پیدا می‌کند و در آخر به سرانجام غیرقابل‌اجتناب مرگ همه‌ی شخصیت‌ها ختم می‌شود.
  • پایان‌های تلخ‌وشیرین در داستان‌هایی که در دنیا و شخصیت‌پردازیشان مرز مشخصی بین خوبی و بدی وجود ندارد، مرسوم هستند و شرایطی که در آن شخصیت‌ها ‌نمی‌دانند باید به‌عنوان قدم بعد چه کاری انجام دهند، معمولاً نوعی مقدمه‌چینی برای رسیدن به این پایان است.

بنا بر دلایل واضح، در فانتزی‌های حماسی پایان تلخ‌وشیرین زیاد یافت می‌شود. پایان حماسه‌ای که در آن پلیدی پیروز شود و دنیا به پایان برسد، اصطلاحاً «حال‌گیری محض» است، ولی از طرفی دیگر، شکست دادن دشمن نهایی بدون پرداخت بهایی سنگین اصلاً رضایت‌بخش نیست.

همچنین داستان‌هایی که قهرمان آن به بیش از یک نفر دل ببندد (به‌طور مثال، درگیر شدن در یک مثلث عشقی) خواه‌ناخواه به پایانی تلخ‌وشیرین ختم می‌شوند، چون به سرانجام رساندن این‌گونه ماجراهای رمانتیک بدون این‌که کسی در آن آسیب ببیند، بیشتر مواقع غیرممکن است.

نمونه‌هایی از آثار داستانی معروف که پایان تلخ‌وشیرین دارند:

  • [فیلم] کینگ‌کنگ
  • [کتاب] ارباب حلقه‌ها
  • [انیمیشن] داستان اسباب‌بازی ۳
  • [بازی] مکس پین
  • [فیلم] هفت سامورایی
  • [کتاب] برادران کارامازوف

 

منبع: http://tvtropes.org/pmwiki/pmwiki.php/Main/BittersweetEnding

۴.۳/۵ - (۳ امتیاز)
6 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. Blind assassine گفته:

    عاشق این عنصر هستم.کلا عاشق داستان هایی هست که شخصیت های سیاه و سفید مطلق وجود نداشته باشه.مثل نغمه یا قانون نخست یا حمله به تایتان.یه سوال،کجای پایان داستان اسباب بازی های ۳ تلخ و شیرین بود ؟

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      پایان اسباب‌بازی‌ها ۳ که مثال بارز از پایان تلخ‌وشیرین بود.

      اسباب‌بازی‌ها می‌افتن دست یه بچه‌ی دیگه و حالا می‌تونن اونو خوشحال کنن، ولی حالا باید با صاحب اصلی‌شون اندی خداحافظی کنن، چون بزرگ شده و دیگه چه بخواد، چه نخواد، نمی‌تونه بهشون اهمیت بده.

      پاسخ