تعریف: مغلطه فرضیهی نامحتمل موقعی پیش میآید که شخصی که برای توضیح مسالهای، فرضیهای عجیب (نامحتمل) را بهعنوان جواب مطرح کند، بدون اینکه قبلش جوابهای منطقیتر را بررسی کرده باشد.
معادل انگلیسی: Far-Fetched Hypothesis
مثال ۱:
ست: کلید من تو جیب کت تو چی کار میکنه؟
ترنس: به خدا نمیدونم. ولی یه فرضیه دارم. دیشب یه اسب تکشاخ داشت توی محله یورتمه میرفت. لپرکانهای محله از این مهمون ناخوندهی مزاحم خوششون نیومد، برای همین پریها رو فرستادن تا اسب تکشاخ رو فراری بدن. پریها کلید تو رو برداشتن و انداختن رو کلهی اسب تکشاخ. اون هم ترسید و برگشت به همونجا که ازش اومده بود. بعدش پریها کلید تو رو برگردوندن، ولی به اشتباه انداختنش توی جیب کت من.
توضیح: برای فرضیهسازی بیشمار احتمال وجود دارد، ولی تعداد احتمالهایی که از لحاظ منطقی ممکن هستند به مراتب کمتر است. نادیده گرفتن احتمالهای ممکن (از لحاظ منطقی) نشانهای از تفکر مغلطهآمیز است. در این مثال، فرضیهی منطقیتر این است که ترنس دارد دروغ میگوید. با در نظر داشتن این پیشفرض میتوان عمیقتر دربارهی موضوع فکر کرد. حقیقت جایی بین دروغ گفتن ترنس و فرضیهی دخالت موجودات خیالی نهفته است.
مثال ۲:
رنگینکمان نمایندهی بیعتی ویژه یا وعدهی محافظت در برابر سیلی دیگر در مقیاس جهانیست. شاید نوح اولین کسی باشد که رنگینکمان را در آسمان دید (سفر پیدایش – ۱۷ – ۹:۸) برای اینکه از تابش نور خورشید روی قطرات درشت باران رنگینکمان پدید آید، هوا باید شدیداً ابری باشد. پیش از سیل، به احتمال زیاد هوا خوب بود.
(Donald B. DeYoung, Weather and The Bible, Grand Rapids, Eerdmans, 1992, pp. 112,113).
توضیح: مثال بالا تلاش یکی از معتقدان نظریهی آفرینشگرایی زمین جوان (Young Earth Creationism) برای به تصویر کشیدن کتاب سفر پیدایش بهعنوان حقیقتی تفسیرناپذیر و تاریخی است. ولی خب این مغلطه توضیحی کسلکننده دارد: کتاب سفر پیدایش کتاب علمی نیست؛ قرار نیست بهعنوان متنی تاریخی با معنی تحتاللفظی خوانده شود.
استثنا: اگر توضیحات منطقیتر و پیشپاافتادهتر قابل رد کردن باشند، میتوان به فرضیات عجیبتر روی آورد و بررسیشان کرد.
منابع:
Dennett, D. C. (2006). Breaking the Spell: Religion as a Natural Phenomenon. Penguin.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دیدگاه خود را ثبت کنید