تعریف: مغلطه جبرگرایی نسبت به گذشته موقعی اتفاق میافتد که شخصی فرض را بر این بگیرد که چون چیزی در گذشته اتفاق افتاده، ضرورتاً باید اتفاق میافتاد و نمیشود هیچ پیامد دیگری به جای آن متصور شد.
معادل انگلیسی: Retrospective Determinism
معادلهای جایگزین: تقدیرگرایی
الگوی منطقی:
X اتفاق افتاد، چون باید اتفاق میافتاد.
مثال ۱:
حکم روزگار این بود که اون شب من و همسرم توی رستوران آرچی مور همدیگه رو ملاقات کنیم. امکان نداشت این اتفاق نیفته. تقدیر ما این بود.
توضیح: چنین طرز فکری هیچ ریشهی منطقیای ندارد. چنین فرضیاتی بر پایهی خرافات بیان میشوند. امکانش بود که آن شب به هر پاتوق دیگری در محدوده بروم و اگر این کار را میکردم، زندگیام اکنون بسیار متفاوت میبود. این ایده که اتفاقات ریز و در ظاهر بیاهمیت پیامدهای بزرگ و دگرگونکننده به دنبال دارند، تحت عنوان نظریهی آشوب (Chaos Theory) شناخته میشود، نظریهای که از اعتبار علمی برخوردار است.
مثال ۲:
تمام کتابهایی که در مجموعهی «کتاب مقدس» جمعآوری شدهاند بخش جدانشدنی از مسیحیت هستند. امکان ندارد طور دیگهای باشد.
توضیح: جمعآوری کتاب مقدس داستانی پر طول و تفسیر است و صدها انشعاب متفاوت مسیحیت در شکلگیری آن دخیل هستند. طی گذر ۳۰۰ سال، قدرتمندان کلیسا آن نسخهای از کتاب مقدس را که باب میلشان نبود تحت عنوان کتب کاذبه معرفی کردند و سر کتابهایی که اکنون بهعنوان بخشهای کنن (Canon) کتاب مقدس به حساب میآیند رایگیری کردند. در ضمن کاتولیکها هم نسخهی مخصوص به خود از کتاب مقدس را دارند.
استثنا: اگر قصد دارید برای معشوقهیتان شعر عاشقانه بنویسید، شاید بد نباشد وانمود کنید که تقدیر شما را به هم رسانده، وگرنه ممکن است مجبور شوید روی کاناپه بخوابید.
راهنمایی: عقل و منطق همیشه جلوهی رمانتیک ندارد.
منابع:
مغلطهی جبرگرایی نسبت به گذشته یکی از مغلطههای اختصاصی کتاب است و در سایت Logically Fallacious فهرست نشده است.
ترجمهای از:
Logically Fallacious: The Ultimate Collection of Over 300 Logical Fallacies
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دیدگاه خود را ثبت کنید