تعریف: مغلطه توسل به زبان برانگیزاننده موقعی پیش میآید که گوینده، با هدف گول زدن طرف بحث، به جای ارائهی حقایق و استدلالات منطقی، از کلماتی استفاده میکند که هدفشان برانگیختن احساسات انسانیست.
معادل انگلیسی: Appeal to Emotive Language
معادلهای جایگزین: اشارهی غیرمستقیم، استفاده از حسن تعبیر
الگوی منطقی:
شخص ۱ ادعا میکند X صحیح است.
شخص ۱ از زبانی بسیار قدرتمند و برانگیزاننده برای ثابت کردن ادعای خود استفاده میکند. بنابراین X صحیح است.
مثال ۱:
اگر خدا را در دلهایتان نپذیرید، یعنی خوبی، مهربانی و حتی خود عشق را نپذیرفتهاید.
توضیح: در این مثال، گوینده به جای «باور نداشتن به خدا» لفظ بهمراتب قویتر «نپذیرفتن خدا در دل» را به کار برده است، خصوصاً با توجه به اینکه باور داشتن به خدا را با خوبی یکسان دانسته است.
مثال ۲: کتاب مقدس پر است از قصههای جادوی خداوند.
توضیح: در این مثال، گوینده به جای به کار بردن واژهی دقیقتر «معجزه»، واژهی «جادو» را به کار برده است. هدف او از این کار این است که قصههای کتاب مقدس را احمقانه جلوه دهد، چون «جادو» تداعیگر قدرتی خیالی و کودکانه است.
مثال ۳: من نمیدونم استفاده از خدمات یک اسکورت حرفهای چه اشکالی داره.
توضیح: گوینده میخواهد خوابیدن با یک فاحشه را امری باکلاس جلوه دهد، ولی به جز در برخی از قسمتهای نوادا (یا کشورهای دیگر در دنیا) فحشا غیرقانونی است.
استثنا: زبان ابزاری قدرتمند است و باید از آن برای برانگیختن احساسات استفاده کرد، ولی نباید آن را جایگزین منطق و مدرک به کار برد.
منابع:
Walton, D. (2006). Fundamentals of Critical Argumentation. Cambridge University Press.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دیدگاه خود را ثبت کنید