در فهرستی که برای بهترین بازیهای نقشآفرینی SNES تدوین کردیم، اشاره کردیم که SNES احتمالاً بهترین کنسول تمام دوران برای بازیهای نقشآفرینی بود. اگر کنسولی باشد که بخواهد این ادعا را به چالش بکشد، آن کنسول پلیاستیشن ۱ است.
طولی نکشید که سونی به کمک اسکوئر (Square) به همه ثابت کرد که پلیاستیشن نهتنها منزلگاه تجربههای عالی برای بازیهای نقشآفرینی است، بلکه این کنسول قادر است کسانی را که هیچ علاقهای به بازیهای نقشآفرینی ندارند، متقاعد کند که صرف کردن بیش از ۵۰ ساعت از عمرشان روی نقشآفرینی حماسی بعدی که قرار است روی پلیاستیشن ۱ منتشر شود، چیزی است که در زندگی به آن نیاز دارند. افزایش محبوبیت شدید و ناگهانی این سبک باعث شد که بزرگترین شرکتهای سازندهی بازیهای نقشآفرینی هم از لحاظ هنری و هم از لحاظ تجاری سعی کنند روی دست هم بلند شوند و پشت سر هم شاهکار عرضه کنند.
نتیجهی حاصلشده این است که اکنون پلیاستیشن ۱ کلکسیونی از بازیهای نقشآفرینی را در اختیار دارد که هرکدام میتوانند بهراحتی جایگاهی در فهرست برترین بازیهای نقشآفرینی پیدا کنند. در کمال احترام به ۲۰ و خوردهای بازی دیگری که سزاوار گنجانده شدن در این فهرست بودند، این شما و این هم ۱۵ بازی نقشآفرینی برتر برای پلیاستیشن ۱:
۱۵. افسانهی دراگون (The Legend of Dragoon)
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment / سازنده: Sony Japan Studio
سال انتشار: ۱۹۹۹ (سالهای انتشار بازیها بر اساس انتشار آنها در غرب نوشته شده است، نه ژاپن)
از سال ۱۹۹۹ تاکنون، اعتبار افسانهی دراگون رو به افزایش بوده است و فهمیدن دلیلش اصلاً کار سختی نیست. با اینکه این بازی در زمان انتشار بهخاطر قرار داشتن در سطح کیفی پایینتری از استاندارد بازیهای نقشآفرینی پلیاستیشن ۱ مورد انتقاد قرار گرفت، ولی بهمرور زمان جماعت نقشآفرینیباز به نقاط برجستهی آن بیشتر پی بردند.
با اینکه داستان افسانهی دراگون روند کندی دارد، ولی سیستم مبارزهی فوقالعادهاش این کندی را جبران میکند. با توجه به اینکه سیستم مبارزهی بازی روی مکانیزمهای QTEمحور تاکید دارد، بهندرت پیش میآید که بهعنوان تماشاچی خنثی نبردهای بازی را تماشا کنید. مکانیزم تبدیل شخصیت (Character Transformation) در این بازی نقشآفرینی نیز آنقدر هوشمندانه است که جای تعجب دارد چرا از زمان انتشارش تاکنون بازیهای زیادی از آن تقلید نکردهاند. همچنین جا دارد به میانپردههای CGI حماسی و بلندپروازانهی بازی اشاره کرد که باعث شدند بازی در ۴ دیسک عرضه شود.
۱۴. وایلد آرمز (Wild Arms)
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment / سازنده: Media Vision
سال انتشار: ۱۹۹۶
وایلدر آرمز نیز یکی دیگر از بازیهای نقشآفرینی پلیاستیشن ۱ بود که به هنگام عرضه زیر سایهی بازیهای کلاسیکی که باید با آنها رقابت میکرد قرار گرفت، ولی عاملی که باعث شد این بازی در زمان انتشار سری در میان سرها دربیاورد، عاملی است که همچنان باعث خاص به نظر رسیدن بازیهای سری وایلد آرمز شده است: سبکوسیاقاش.
دنیای وایلد آرمز ترکیبی از علمیتخیلی، فانتزی و وسترن است؛ شاید در نگاه اول این ترکیب نامانوس به نظر برسد، ولی در این بازی خوب جواب داده است. مدیا.ویژن (Media.Vision)، سازندهی بازی، بهخاطر منسجم نگه داشتن دنیای بلندپروازانهی بازی و پیدا کردن راههایی هوشمندانه برای دگرگون کردن انتظارات ژانری بازیکن از راه اکتشاف، مبارزه و حل پازل سزاوار تحسین است.
۱۳. نفس آتش ۳ (Breath of Fire III)
تهیهکننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۱۹۹۸
بحث داغ دربارهی اینکه نفس آتش ۳ بهتر است یا نفس آتش ۴ در این مطلب حل نخواهد شد، ولی سومین عنوان از مجموعه بهخاطر بالا بردن استانداردهای کیفی مجموعه و سبک نقشآفرینی به این فهرست راه پیدا کرده است.
گرافیک سهبعدی نفس آتش ۳ و صداپیشگی باکیفیتش باعث افزایش جذابیت داستان بازی شدند و شخصیتهای پرتعداد و شگفتانگیز دائماً شما را درگیر بازی نگه میدارند و مجبورتان میکنند که همیشه دربارهی مسیری که داستان قرار است طی کند کنجکاو بمانید.
۱۲. ماموریت خط مقدم ۳ (Front Mission 3)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۲۰۰۰
اگر حاضر باشید زمان بگذارید و مکانیزمهای نسبتاً پیچیده و خط داستانی عمیق ماموریت خط مقدم ۳ را درک کنید، زحمتتان به بهترین شکل به بار خواهد نشست، چون این بازی یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاکتیکی زمان خود و یکی از بهترین بازیهای مکای (Mecha) تمام دوران است.
گیمرها این بازی را بهخاطر دو ویژگی برجستهاش به یاد میآورند: گزینههای شخصیسازی و گیمپلی بسیار سخت، ولی بهنظرم خط روایی بازی – که محوریت آن نبردهای بینگروهی است – و شیوهی بهتصویر کشیده شدن نبردهای مکای حماسی بدون تکیه روی گیمپلی اکشن سنتی، آنطور که شایسته است، مورد تقدیر قرار نگرفتهاند.
۱۱. کسلوانیا: سمفونی شب (Castlevania: Symphony of the Night)
تهیهکننده: Konami / سازنده: Konami
سال انتشار: ۱۹۹۷
تنها دلیل برای اینکه این بازی درجهیک – که جزو بهترین بازیهای تاریخ است – جایگاه بالاتری در فهرست ندارد این است که بازیهای دیگر فهرست نمایندهی بهتری از سبک نقشآفرینی و تجربهای که به بازیهای این سبک نسبت میدهیم هستند.
با اینکه سمفونی شب نقشآفرینی خالص نیست، ولی دارای عناصر نقشآفرینی است و این عناصر در بازی طوری به کار گرفته شدهاند که نهتنها چهرهی فرنچایز کسلوانیا برای همیشه عوض شد، بلکه سمفونی شب الهامبخش بازیسازان دیگر شد تا با بهکارگیری عناصر نقشآفرینی در بازیهایشان تجربهی کلی بازی را بهبود ببخشند. سمفونی شب همچنان یکی از بهترین عناوینی است که سبک نقشآفرینی و اکشن/ماجراجویی در آن ترکیب شده است.
۱۰. والکیری پروفایل (Valkyrie Profile)
تهیهکننده: Enix / سازنده: Tri-Ace
سال انتشار: ۲۰۰۰
مدتها قبل از اینکه خدای جنگ (God Of War) ما را به سفری حماسی در بستر اساطیر اسکاندیناوی ببرد، والکیری پروفایل با ترکیب منحصربفرد طراحی ژاپنی و داستان نورساش که در آن وظیفه دارید گروهی از قهرمانان را گرد هم بیاورید تا در راگنوراک (Ragnorak) به شما یاری برسانند، بسیاری از بازیکنان پلیاستیشن ۱ را غافلگیر کرد.
با این حال برگ برندهی والکیری پروفایل سیستم مبارزهی نوبتی آن است که در آن به هرکدام از شخصیتهای گروهتان دکمهای روی دسته اختصاص داده شده است. برای اینکه گروه قهرمانانتان به بیشترین میزان بازدهی برسد، باید در لحظهی مناسب، دستور مناسب را به هر شخصیت صادر کنید تا کمبوهایی قدرتمند اجرا کنید. سیستم مبارزهی بازی پیچیده، نوآورانه و بسیار مفرح است.
۹. لونار: داستان کامل ستارهی نقرهای (Lunar: Silver Star Story Complete)
تهیهکننده: Kadokawa / سازنده: Game Arts
سال انتشار: ۱۹۹۹
لونار ابتدا در سال ۱۹۹۶ برای سگا ساتورن (Sega Saturn) منتشر شد، ولی در نهایت بهعنوان یکی از عناوین پلیاستیشن ۱ در خاطر مانده است، چون از خیلی لحاظ اولین کنسول سونی به سازندگان لونار اجازه داد ایدهای را که برای ساخت بازی داشتند، بهطور کامل عملی کنند.
لونار از بسیاری لحاظ یک نقشآفرینی ژاپنی اولد اسکول (Old School) است و این موضوع شاید خیلیها را از تجربهی آن دلسرد کند، ولی وقتی گرایند کردن برای ترازگیری، مدیریت گروه و گیمپلی نوبتی حسابشده تا این حد خوب پیاده شده باشند، بهراحتی میتوان این بازی را جزو عناوین برجسته و لذتبخش نقشآفرینی کنسولی حساب کرد.
۸. اقیانوس ستاره: داستان دوم (Star Ocean: The Second Story)
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment / سازنده: Tri-Ace
سال انتشار: ۱۹۹۹
صحبت کردن دربارهی اقیانوس ستاره بدون اشاره به اینکه بازی تقریباً ۹۰ پایان ممکن دارد، سخت است، بنابراین جای تعجب ندارد که ما صحبت دربارهی بازی را با اشاره به این نکته شروع کردیم. اما در کنار تعداد زیاد پایانهای ممکن، نکتهی جالب اینجاست که بسیاری از این پایانها هوشمندانه، منطقی و بهنوبهی خود کامل هستند.
تعداد زیاد پایانهای ممکن بهخوبی نشان میدهد که در این بازی فانتزی/علمیتخیلی، هر کاری که انجام دهید واقعاً اهمیت دارد و هر اتفاقی ممکن است بیفتد. همچنین جا دارد به سیستم هوشمندانهی «Private Action» نیز اشاره کرد: مکانیزم منحصربفردی که برای اعضای گروه این امکان را فراهم میکند تا هرکدام ماجراجوییهای مخصوص به خود را تجربه کنند، ماجراجوییهایی که بعضیهایشان جزو بهترین ماموریتهای فرعی در تاریخ بازیهای نقشآفرینی هستند.
۷. زینوگیرز (Xenogears)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square Product Development Division 3
سال انتشار: ۱۹۹۸
زینوگیرز ترکیب جالبی از استیلها و مکانیزمهای مختلف است. با توجه به جزئیات پیچیدهی فرآیند ساخت بازی این تفاوت منطقی به نظر میرسد (این بازی در ابتدا قرار بود با عنوان فاینال فانتزی ۷ و سپس دنبالهی کرونو تریگر (Chrono Trigger) عرضه شود). اگر بخواهیم روراست باشیم، لحظاتی هستند که به نظر میرسد بازی در تقلاست تا صدای خلاق و گیمپلی متناسب با خود را پیدا کند.
با این حال، همهی مفاهیم و زمینههای متفاوتی که در این بازی نقشآفرینی به کار گرفته شدهاند، در کنار هم کلیتی شگفتانگیز و بهیادماندنی را تشکیل میدهند. سیستم مبارزهی اکشن تایم بتل (ATB) بازی جزو بهترینهای تمام دوران است، داستان بازی پیچیده و خلاقانه و عمق احساسی آن زیاد است، گرافیک بازی زیبا و موسیقی آن فوقالعاده است. البته نیمهی دوم بازی دستانداز دارد، ولی میتوان این کمبودها را بهعنوان عوارض جانبی بلندپروازی نادیده گرفت.
(سیستم مبارزهی اکشن تایم بتل (Action Time Battle) که عموماً در سری فاینال فانتزی به کار میرود، جایگزینی برای سیستم مبارزهی نوبتی کلاسیک نقشآفرینی ژاپنی است. در این سیستم به جای اینکه شخصیتها نوبت داشته باشند، نواری به نام زمان شارژ (Charge Time) دارند که هرگاه برای هر شخصیت پر شود، آن شخصیت میتواند فعلی اجرا کند؛ مثل حمله یا اجرای جادو.)
۶. فاینال فانتزی ۷ (Final Fantasy VII)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۷
تا الان فاینال فانتزی ۷ باید قربانی موفقیت خودش میشد. پس از این همه سال تمجید و تحسین و بحث و جدل، اکنون واژهی منحوس «بیشازحد بهادادهشده» (Overrated) باید روی میراث بازی سایه میانداخت.
ولی این اتفاق هنوز نیفتاده است. البته پس از فاینال فانتزی ۷ بازیهایی منتشر شدند که از این بازی بهتر بودند، ولی تصور اینکه در صورت عدم انتشار این بازی، صنعت نقشآفرینی در دههی ۹۰ و ۲۰۰۰ چه وضعیتی پیدا میکرد، غمانگیز است. این بازی به میلیونها نفر نشان داد که آنها عاشق بازیهای نقشآفرینی بودند و خودشان خبر نداشتند و برای رسیدن به این دامنهی مخاطب گسترده، عمق، کیفیت، بلندپروازی و جنبههای احساسی بازی هیچکدام فدا نشدند.
۵. فاینال فانتزی تاکتیکس (Final Fantasy Tactics)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۱۹۹۸
بسیاری در زمان انتشار بازی آن را بهعنوان بهترین بازی نقشآفرینی تاکتیکی برگزیدند، اما قابلتوجهترین دستاورد بازی این است که در حال حاضر، با وجود اینکه ۲۴ سال از انتشار بازی گذشته است، هنوز بازی دیگری منتشر نشده که بتواند در این زمینه رقیب جدی تاکتیکس به حساب بیاید.
گیمپلی بازی بسیار قابلدسترس و در عین حال عمیق و لذتبخش است و گرافیک رنگارنگ، شخصیتهای درگیرکننده و داستان غافلگیرکنندهی بازی همه مکمل خوبی برای گیمپلی بازی هستند. نمیدانم آیا فاینال فانتزی تاکتیکس بهترین بازی نقشآفرینی تاکتیکی تمام دوران است یا خیر، ولی در نظر عدهی بسیاری، بهعنوان معیار کیفی سبک باقی خواهد ماند.
۴. داستان یک ولگرد (Vagrant Story)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square Product Development Division 4
سال انتشار: ۲۰۰۰
انگار که از زمان انتشار داستان یک ولگرد در سال ۲۰۰۰، طرفداران منتظرند این بازی به آن درجه از توجه و محبوبیتی که سزاوارش است برسد. با اینکه این بازی طرفداران خاص و پیگیر خود را دارد، ولی از قرار معلوم این بازی هیچوقت قرار نیست به آن درجه از محبوبیتی که لایقش است برسد. این بازی بیش از حد سخت و بیش از حد متفاوت است و احتمالاً هیچگاه نسخهی ریسمتری شایسته برای آن ساخته نخواهد شد.
با این حال، کسانی که داستان یک ولگرد را بازی کردهاند، میدانند که این بازی بلندپروازانهترین و منحصربفردترین بازی نقشآفرینی اسکوئر برای پلیاستیشن ۱ بود. داستان یک ولگرد بهلطف گرافیک شگفتانگیز، مبارزهی عمیق و داستان پختهاش از بیشتر بازیهای همدورهاش بهتر عمر کرده است. عجیب است که بازیای که تا این حد متفاوت و نوآورانه است، تا این حد کامل و با اعتماد به نفس به نظر میرسد.
۳. کرونو کراس (Chrono Cross)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square Product Development Division 3
سال انتشار: ۲۰۰۰
موقعی که کرونو کراس منتشر شد، یکی از اولین نظراتی که دربارهی آن پخش شد، ابراز ناامیدی از این بود که بازی دنبالهای مستقیم برای کرونو تریگر (Chrono Trigger) نیست. حتی وقتی خبرش آمد که تیم سازندهی بازی هیچوقت به این بازی به چشم دنبالهای برای کرونو تریگر نگاه نکردند، این بازی زیر سایهی عنوان پیشین مجموعه – که از بهترینهای تمام دوران است – باقی ماند.
شاید اگر کرونو کراس به عنوان کلاسیک منتشرشده برای SNES وفادار میماند، از بعضی لحاظ بهتر میشد، ولی حتی در زمان انتشار نسبتاً جنجالیاش، عدهی بسیاری بازی را بهخاطر مبارزات نوآورانه، داستان عجیب و شگفتانگیزش، تعداد زیاد شخصیتها، موسیقی، گرافیک و عناصر غافلگیرکنندهی آن تحسین کردند. اگر اهل تجربهی بازیهای نقشآفرینی پلیاستیشن ۱ بودید، احتمالاً کرونو کراس اولین بازیای نیست که تجربه کردید، ولی احتمالاً بیشتر از هر بازی دیگری در دلتان جا باز کرده است.
۲. فاینال فانتزی ۹ (Final Fantasy 9)
تهیهکننده: Square / سازنده: Square
سال انتشار: ۲۰۰۰
فاینال فانتزی ۹ بهنوعی غزل خداحافظی اسکوئر برای پلیاستیشن ۱ بود. با اینکه بازگشت این بازی به سبک فانتزی قرونوسطایی (که شاخصهی بازیهای کلاسیک فاینال فانتزی بود) نشاندهندهی جو سرخوشانهی حاکم بر اسکوئر در آن دوران بود، برای بسیاری این سوال ایجاد شده بود که آیا اسکوئر میتواند جنجالهای ایجادشده بر اثر انتشار فاینال فانتزی ۸ را با موفقیت مهار کند و نقشآفرینیای منتشر کند که کارنامهی کاری درخشان آنها روی پلیاستیشن ۱ را در کمال افتخار به پایان برساند.
آنها موفق شدند این کار را انجام دهند و این دستاوردی است که نباید نادیده گرفت. تا به امروز، کمتر بازی نقشآفرینیای به ذهنم میرسد که جذابیت، طنز و شخصیتپردازی در سطح فاینال فانتزی ۹ داشته باشد و در عین حال تجربهی نقشآفرینیای فراهم کند که هم برای تازهواردان و هم برای کارکشتههای ژانر لذتبخش است. این بازی دستاوردی همهجانبه است که مخاطب را سرشار از ذوق و شگفتی میکند.
۱. سوئیکودن ۲ (Suikoden II)
تهیهکننده: Konami / سازنده: Konami
سال انتشار: ۱۹۹۹
سوئیکدون ۲ از ابتدا محکوم به شکست بود. این بازی همزمان با فاینال فانتزی ۸ منتشر شد، توزیع گستردهای نداشت و گرافیک «رترو»یی داشت که در زمان اوج درخشش گرافیک سینمایی بازیهای بزرگ پلیاستیشن ۱ بسیاری از گیمرها را پس زد. از همه بدتر، عنوان پیشین مجموعه، بازی نقشآفرینی بسیار خوب، ولی نه عالی بود که دامنهی مخاطب گستردهای پیدا نکرد.
با این حال، سوئیکودن ۲ یکی از بهترین بازیهای تمام دوران در هر ژانری است. خیلی دوست دارم دربارهی داستان پرظرافت، عمیق و سیاسی بازی، سیستم مبارزهی متنوع آن، مینیگیمهایش، دنیاسازی قویاش و موسیقی زیبایش صحبت کنم، ولی بزرگترین نقطهی قوت سوئیکودن ۲ بیش از صد شخصیتی است که قابل اضافه کردن به گروه هستند، شخصیتهایی که کونامی موفق شده تکتکشان را (همچنین تعاملشان را با یکدیگر) به بهترین نمونههای زمان انتشار بازی تبدیل کند.
من سوئیدوکن ۲ را بهعنوان «بازی بینقص» توصیف نمیکنم، ولی در عین حال، بهسختی میتوانم به جنبه یا جزئیاتی از بازی فکر کنم که در نظرم لازم بود تغییر کند.
منبع: Den of Geek
انتشار یافته در:
دیدگاه خود را ثبت کنید