کریستوفر تالکین در ۱۶ ژانویهی ۲۰۲۰ در سن ۹۵ سالگی درگذشت. او بخش زیادی از آثار بهجامانده از پدرش جی.آر.آر. تالکین را ویرایش و منتشر کرد و دنیای سرزمین میانه را که در هابیت (۱۹۳۷) و ارباب حلقهها (۱۹۵۵-۱۹۵۴) به دنیا معرفی شد گسترش داد و در کنارش پرترهی منحصر بفردی از فعالیت ادبی پدرش را به علاقهمندان عرضه کرد. پس از مرگ تالکین در سال ۱۹۷۳، به درخواست خود او کریستوفر مسئول انتشار آثارش شد. از تالکین ۷۰ جعبه کاغذ به جا ماند، کاغذهایی که محتوایشان بسیار متنوع بود؛ از متن سخنرانیهای تالکین در دانشگاه آکسفورد گرفته تا لغتنامهی زبان الفها.
سیلماریلیون، اثر موردانتظار طرفداران، مجموعهای از افسانههای مهم دنیای سرزمین میانه است که از سال ۱۹۱۷ در حال تکامل و بازنگری بوده است و سبکوسیاق، نامها و پیرنگ افسانههایش دستخوش تغییرات بسیاری شدند. پیشنویسهای متمادی کتاب عمدتاً ناتمام و بههمریخته باقی ماندند. کریستوفر تالیف نسخهای آکادمیک از کتاب را آغاز کرد که یادداشت و توضیحات داشت، اما بعد تصمیم گرفت که روایتی واحد بدون هیچگونه توضیحی منتشر کند و همهی جزئیات متناقض در داستانها را حذف کند، منجمله تناقضهای موجود با داستان هابیت و ارباب حلقهها.
کریستوفر روی میز کار خانهاش، واقع در آکسفوردشایر، پیشنویسهای زیادی را بررسی کرد، بخشی از آنها را برگزید، جزئیاتشان را با یکدیگر هماهنگ کرد و سپس نتیجهی کار را روی ماشین تحریر قدیمی پدرش نوشت. گای گاوریل کی (Guy Gavriel Kay)، جوانی کانادایی که اکنون خودش هم یک فانتزینویس برجسته است، در انجام این کار به او کمک کرد. کریستوفر گفته بود که قضاوت ادبی خودش سهم زیادی در تولید این آثار داشته، ولی در فرایند ویرایش اضافات خودش حداقل میزان ممکن بود و به پر کردن جای خالی بین منابع محدود میشد.
سیلماریلیون در سال ۱۹۷۷ منتشر شد و میلیونها نسخه فروخت. البته در نظر بسیاری از منتقدان و کتابخوانان کتاب بیش از حد خشک و جدی بود و جای هابیتهای بیغلوغش در آن خالی بود، اما طرفداران دوآشتهی سرزمین میانه به آن روی خوش نشان دادند و به لطف انتشارش کَنِن (Canon) سرزمین میانه پربارتر از قبل شد. با این حال، کریستوفر نسبت به دخالتهای ویرایشی زیادش در متن حس خوبی نداشت و تصمیم گرفت با نوشتن چند کتاب دیگر، روند توسعهی داستانها توسط پدرش را شرح دهد. بدین ترتیب، یکی از بهترین نمونههای بررسی موردی (Case Study) خلاقیت ادبی تولید شد.
کریستوفر در لیدز (Leeds) متولد شد. او سومین فرزند ادیث و جان رونالد روئل تالکین بود (تالکین استاد زبان انگلیسی در دانشگاه بود). تخیل پدرش چنان تاثیر عمیقی روی کریستوفر گذاشت که او گفت انگار در سرزمین میانه بزرگ شده و شهرهای سیلماریلیون در نظرش «واقعیتر از بابل» هستند.
از همان موقع که کریستوفر چهار یا پنج ساله بود و به پیشنویس هابیت از زبان پدرش گوش میداد، به حفرههای داستانی اشاره میکرد. روحیهی کریستوفر به پدرش بسیار نزدیک بود، و برادرانش جان و مایکل، و خواهر کوچکترش پریسیلا از این شباهت بیبهره بودند. به همین خاطر او در نظر پدرش «بینهایت دوستداشتنی» بود.
پس از اینکه پدرش استاد زبان و ادبیات آنگلوساکسون در دانشگاه آکسفورد شد، کریستوفر در مدرسهی دراگون (Dragon School) در آکسفورد و پس از آن در مدرسهی سخنرانی در کاورشام، برکشایر (Caversham Berkshire) تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۸، وقتی کریستوفر ۱۴ ساله بود (و از ضربان نامنظم قلب رنج میبرد) تالکین نگارش ارباب حلقهها را در قالب دنبالهای برای هابیت (که یکی از انگیزههای نگارش آن سرگرم کردن کریستوفر بود) آغاز کرد. کریستوفر و سی.اس لوییس، همکار تالکین در آکسفورد، هردو جزو مشوقان او بودند.
پس از پشتسر گذاشتن دورهی تحصیلی کوتاه در ترینیتی کالج آکسفورد، کریستوفر در سن ۱۷ سالگی در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا واقع در آفریقای جنوبی تعلیم دید. در این دوران پدر کریستوفر فصلهای مربوط به سفر فرودو و سام به موردور را برای پسرش فرستاد. در کنار فصلها، او پیغامهایی هم برای پسرش نوشت که هدفشان آرام کردن یا قوت قلب دادن به او بود. کریستوفر در جواب نامههای پدرش نقدهایی مفصل و سازنده مینوشت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم کریستوفر هم به اینکلینگز (The Inklings)، محفل ادبی لوییس-تالکین پیوست و با صدای رسا و طنیناندازش بخشهایی از ارباب حلقهها را برای اعضای محفل قرائت کرد. او در رشتهی زبان انگلیسی از دانشگاه ترینیتی قارغالتحصیل شد و دورهی ثانویهای را با محوریت ساگای شاه هایدرک حکیم (King Heidrek the Wise) پشت سر گذاشت. او هم مثل پدرش به تحلیل زبانها و اکتشاف مرز کمرنگ بین افسانه و تاریخ علاقهمند بود.
کریستوفر از سال ۱۹۵۴ به تدریس موضوعات مربوط به انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و نورس کهن در آکسفورد مشغول شد و با همکاری نویل کاگهیل (Nevill Coghill) سه نسخه از حکایات کانتربری (The Canterbury Tales) را آماده کرد. ولی در سال ۱۹۷۵ او از پست خود در نیو کالج آکسفورد استعفا داد تا روی میراث ادبی پدرش تمرکز کند. او این کار را با فراغ خاطر انجام داد. از او نقل است: «حوزهی ادبیات آنگلوساکسون از لحاظ قوهی پژوهشی کموکاست ندارد. در این مقطع زبانهای ابداعی پدرم موضوع جالبتری است.»
با این حال، او پژوهشهای پدرش را در حوزهی زبان و ادبیات قرون وسطی فراموش نکرد و ادامهدهندهی راه او در این راستا بود. از جمله آثار پدرش که او در ویرایش و انتشارشان نقش داشت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ترجمهی اشعار انگلیسی میانه سر گوین و شوالیهی سبز (Sir Gawain and the Green Knight)، مروارید (Pearl) و سر اورفیو (Sir Orfeo)، انتشار در سال ۱۹۷۵
- مجموعهی سخنرانیهای تاثیرگذار او، منجمله سخنرانی معروف دربارهی بیوولف: هیولاها و منتقدان (The Monsters and the Critics)، انتشار در سال ۱۹۸۳
- بیوولف: ترجمه و تحلیل (Beowulf: A Translation and Commentary)، انتشار در سال ۲۰۱۴
- شعر روایی افسانهی سیگورد و گودرون (The Legend of Sigurd and Gudrún)، انتشار در سال ۲۰۰۹
- شعر روایی سقوط آرتور (The Fall of Arthur)، انتشار در سال ۲۰۱۳
- نامههای جیآرآر تالکین، به همراه بیوگرافی تالکین به قلم هامفری کارپنتر (Humphrey Carpenter)، انتشار در سال ۱۹۸۲
- سرزمین میانه، تصاویری از جیآرآر تالکین (Middle-earth, Pictures by JRR Tolkien)، انتشار در سال ۱۹۷۹
- حکایات ناتمام (Unfinished Tales)، انتشار در سال ۱۹۸۰
- تاریخچهی سرزمین میانه در ۱۲ جلد، انتشار بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۶
- انتشار کتابهایی دربارهی پروسهی خلق و توسعهی سیلماریلیون، ارباب حلقهها و…
- فرزندان هورین (The Children of Húrin)، انتشار در سال ۲۰۰۷
- برن و لوتین (Beren and Lúthien)، انتشار در سال ۲۰۱۷
- سقوط گوندولین (The Fall of Gondolin)، انتشار در سال ۲۰۱۸
مبنای کتابهای بالا دستنوشتههایی بعضاً درهموبرهم و بدخط و فاقد تاریخ بود. بنابراین کریستوفر باید بینش زیادی به خرج میداد تا محتوایشان را استخراج کند و بهشان نظم و ترتیب بخشد. از نیل گیمن، یکی از طرفداران تالکین، نقل است: «انگار کریستوفر میخواهد ما را به ذهن پدرش ببرد و امکانی فراهم کند تا ما هم همان مسیری را طی کنیم که تالکین طی کرد.»
فرزندان هورین (که ترکیبی از چند متن دیگر است)، و دو روایت برن و لوتین و سقوط گوندولین از لحاظ تجاری بسیار سودآور بودند. سقوط گوندولین، ۲۴مین کتاب تالکین، آخرین کتابش بود که منتشر شد.
در سال ۲۰۱۶ کریستوفر به خاطر خدماتش به ادبیات مدال بودلی (Bodley Medal) را دریافت کرد. ریچارد اوندن (Richard Ovenden)، کتابدار بودلی گفت: «پدر و پسر دیگری را سراغ ندارم که چنین همکاری ثمربخشی با هم داشته باشند و پسر اینچنین سختکوشانه راه پدر را ادامه دهد.»
کریستوفر در سال ۱۹۷۹ بهعنوان متولی، نوشتههای پدرش را در کتابخانهی بودلین در آکسفورد امانت گذاشت. او ناظر دسترسی پژوهشگران به نوشتهها بود و پیش از انتشار آثار پژوهشگران را با دقت میخواند و با فکس نظرات مفصلی برایشان میفرستاد که اغلب ذکاوتمندانه و بامزه و در عین حال بسیار مودبانه بودند. او از کامپیوتر متنفر بود و قسم خورده بود هیچگاه از ایمیل استفاده نکند، مگر اینکه استفاده نکردن از آن غیرقانونی شود.
یکی از جنبههای ناخوشایند زندگی کاری او جنجالهای مربوط به اقتباسهای سینمایی پیتر جکسون از ارباب حلقهها و هابیت بود. دیوید براون (David Brawn)، ناشر بریتانیایی هارپر کالینز گفته بود: «در نظر او، آثار پدرش در قالب کتاب منتشر شدند و باید به همان شکل میماندند.» پس از بازنشسته شدن کریستوفر از شرکت حقوقی تالکین در سال ۲۰۱۷ بود که این شرکت موافقت کرد تا برای توسعهی سریال ارباب حلقهها با هارپر کالینز و آمازون پرایم همکاری کند.
کریستوفر در سال ۱۹۵۱ با مجسمهسازی به نام فیث فالکونبریج (Faith Faulconbridge) ازدواج کرد و و در سال ۱۹۶۷ از او طلاق گرفت. سپس او با یکی از منشیهای سابق پدرش به نام بیلی (Baillie Knapheis) ازدواج کرد. پس از نقل مکان به جنوب فرانسه در سال ۱۹۷۵، این زوج زندگی راحت و سادهای را از سر گرفتند، ابتدا در لا گارد-فرینیث (.La Garde-Freinet) و سپس در نزدیکی اوپس (Aups). آن دو عمدهی درآمدی را که از «بیزنس تالکینی» دریافت کردند، به موسسههای خیریهی انساندوستانه یا فرهنگی بخشیدند.
کریستوفر کتاب زیاد میخواند. کتابهای موردعلاقهاش آثار کلاسیک مثل رمانهای والتر اسکات (Walter Scott) بودند. او نامههای زیبا و طولانی مینوشت و به شراب فرانسوی، غذای خوب و گفتگوی دوستانه با عیادتکنندگانی که از بریتانیا مرتب به او سر میزدند علاقه داشت. کریستوفر مردی بامزه بود و در تقلید ادای دیگران استعداد ویژهای داشت.
او در نود سالگی اندکی ناتوانی جسمی پیدا کرد، ولی حافظهی پربارش دستنخورده باقی ماند و تا چند هفته قبل از مرگش همچنان با ویراستاران هارپر کالینز در تماس بود.
بیلی، همسرش، و فرزندانشان، آدام و ریچل، و سایمون، فرزندش از ازدواج اول، اعضای خانوادهی او هستند.
انتشاریافته در:
اوه تاریخ مطلب رو ببین، این مطالب تصادفی هم چیز جالبیه . برای من مناسبت داشت.
امروز برای بار سوم سه گانه رو تموم کردم، بار اول با اشتیاق وبار دوم تفننی خوندمش و این بار به دلیل بی حوصلگی شدیدم خیلی با دقت تر .
و هر دفعه بیشتر از قبل متوجه شدت نژادپرستانه بودنش میشم. بیخود نبود که نازی ها این همه شیفته سه گانه شده بودن .
معروفترین اثر رفیقش که از اول تا آخرش مسیحی-نژادپرستانه-محافضه کاره .
اوه تو وقتی شدیداً بیحوصله میشی، دقتت تو خوندن میره بالاتر؟ این یه موهبته. قدرش رو بدون.
آقا فکر کنم دچار سوءتفاهم شدی. سهگانهی ارباب حلقهها سال ۱۹۵۴-۱۹۵۵ منتشر شد. اون موقع نازیای در کار نبود. نازیها فقط به هابیت علاقه نشون داده بودن و اون هم بهخاطر اثرپذیری داستان از افسانهها و اساطیر ژرمانیک بود.
پس اطلاعاتم اشتباه بوده ممنون که روشنم کردی.
اما در مورد نژادپرستانه بودنش همچنان سر حرفم هستم
هرچند که به اندازه نارنیا علنی و تهوع آور نیست .
ا
آره من وقتی حوصلم سر میزه یه جورایی دقیق تر میشم #نیشختد
محافظهکار رو هم غلط نوشتم، شرم برمن .
مرد بزرگ:(
هنوز خیلی از دست نوشته های تالکین مونده،اگر کریستوفر بود شاید می شد امیدوار بود