کشمکش بین پادشاه آرتور و موردرِد؛ کشمکش انسان در برابر انسان در ادبیات سنتی، قصههای شاه پریان و اسطورهها رایج بود.
«روزی روزگاری در سرزمینی دوردست، دختری به نام سفید برفی همراه با هفت کوتوله تا ابد خوش و خرم زندگی کرد.» خیلی خستهکنندهست، نه؟
بیانیهای در یکی از برنامههای ویژهی دیزنی راجع به اهمیت شخصیتهای منفی
کشمکش مشکل اصلی در یک داستان است که لازم است بر آن فایق آمد. اگر کشمکشی وجود نداشته باشد، داستانی وجود نخواهد داشت؛ حداقل نه یک داستان استاندارد.
کشمکش بعد از شخصیتهای دخیل در آن حیاتیترین عنصر داستانی شمرده میشود.
هفت نوع کشمکش اصلی
کشمکش انواع مختلفی دارد و هفت نوع اصلی آن به شرح زیر است:
- انسان در برابر انسان: هر داستانی که راجع به مقابلهی یک یا چند قهرمان و یک یا چند شرور باشد، نمایندهی این نوع کشمکش است، گرچه شرور خود نمایندهی یکی دیگر از گزینههای این طبقهبندی است؛ یا نسخهی منفی خود قهرمان است که در این صورت نمایندهی کمشکش بین انسان و خودش است یا نمایندهی جامعه و ارزشهای آن که در این صورت نمایندهی کشمکش بین انسان و جامعه است. (کنت مونتکریستو، هری پاتر).
- انسان در برابر خویشتن: درگیری انسان با تعصبها، تردیدها و ضعفهای شخصیتی خودش نشاندهندهی این نوع کشمکش است. (هملت، فیلم مرثیهای برای یک رویا).
- انسان در برابر طبیعت: در این نوع کشمکش، انسان در مقابل طبیعت یا چیزی که نمایندهی طبیعت باشد، مثلاً یک حیوان، قرار میگیرد. (رابینسون کروزوئه، موبیدیک).
- انسان در برابر جامعه: وقتی شخصیت اصلی با موسسات، رسوم یا قوانین فرهنگ خود درگیر شود، تلاش میکند تا آنها را مغلوب سازد. در این کشمکش شخصیت اصلی یا جامعهی فاسد را فتح میکند، یا ارزشهای آن را رد میکند یا در مقابل این ارزشها سر تسلیم فرود میآورد. (فارنهایت 451، ۱۹۸۴).
- انسان در برابر خدا(یان)/سرنوشت: این مورد را میتوان بخشی از کمشکش انسان در برابر خویشتن و انسان در برابر جامعه در نظر گرفت (بسیاری از افراد چهار کشمکش اصلی را دو مورد نامبرده شده بعلاوهی انسان در برابر انسان/طبیعت حساب میکنند). این یک استدلال منطقی است، چون مقابله با سرنوشت نوعی کشمکش درونی و مذهب بخشی از ساختار جامعه است، ولی قرار دادن سرنوشت یا خدا – خدایان در طرف دیگر کشمکش تمایزی کارآمد است. (ادیپ شهریار، اودیسه).
- انسان در برابر ماوراءالطبیعه: شاید در نگاه اول، درگیری با ماوراءالطبیعه با درگیری با سرنوشت/خدا یا نمایندهای از خویشتن یا طبیعت مساوی بهنظر برسد، ولی به لطف رشد داستانهای ماوراءالطبیعهی معاصر میتوان آن را بهصورت جداگانه هم مورد بررسی قرار داد. (پرندگان هیچکاک، درخشش استیون کینگ).
- انسان در برابر ماشین/تکنولوژی: تردید درونی انسان نسبت به شگفتیهای تکنولوژی عامل ایجاد داستانهای بسیاری بوده که در آنها آدمبدها برای کسب قدرت و رسیدن به اهداف پلید خود از تکنولوژی استفاده میکند و یا تکنولوژی خود جامعه را تسخیر میکند یا از خود تاثیر منفی به جا میگذارد. (دنیای قشنگ نو، ماتریکس).
سنتگرایان کشمکشها را به همان سه مورد اول خلاصه میکنند و انسان را یک موجود فناپذیر و طبیعت را هرچیزی که به جای شکست دادن، باید از آن جان سالم به در برد یا تغییرش داد، در نظر میگیرند. بنابراین با توجه به این سه کشمکش اصلی، مقابلهی انسان با زامبی کشمکش انسان در برابر طبیعت محسوب میشود.
شاید بهنظر برسد در برخی داستانها کشمکش وجود ندارد، ولی در این حالت داستان مربوطه بهصورت نوعی چالش عرضه شده که همین خود سومین نوع کشمکش محسوب میشود. در همهی آثار رسانهای به وجود کشمکش نیاز نیست، ولی چنین آثاری معمولاً غیرداستانی هستند (مثلاً وقایعنگاری، بیوگرافی، مقاله و…) و یا بخشی از زندگی روزمره را نشان میدهند. یک داستان یا بازی را کشمکش جلو میبرد.
شاید بتوان داستانهایی را که در یک دنیای گل و بلبل رخ میدهند، ضعیف در نظر گرفت، چون در آنها قهرمان با کشمکش جدی برای رسیدن به چیزهایی که میخواهد روبهرو نیست (یا اصلاً این کشمکش وجود ندارد). اما از طرف دیگر اگر کشمکش بیش از حد قوی و خطرناک باشد، داستان رنگ و لعاب خود را از دست میدهد. مثل بسیاری از چیزهای دیگر، کار عاقلانه این است که تعادل را بین این دو رعایت کرد.
منبع: Conflict
برای دیدن بقیه عناصر به صفحه معرفی عناصر داستان بروید.
پس با این حساب،نغمه(و کلا آثار گریم دارک) کدوم نوع از کشمکش هایی رو دارند ؟
نغمه دو نوع کشمکش داره که جفتشون به یه میزان اهمیت دارن.
انسان در برابر انسان (دنریس تارگرین در برابر پادشاهیای که رابرت براتیون بنا نهاد)
انسان در برابر ماوراءطبیعه (نژاد بشر در برابر وایتواکرها)
البته با توجه به این که مارتین گفته بود وایتواکرها نماد گرمایش زمین هستن، میشه کشمکش دوم رو انسان در برابر طبیعت هم در نظر گرفتش.
بقیهی آثار گریمدارک هم باید موردی بررسی بشن. ولی احتمالاً بیشترشون یا انسان در برابر انسانن، یا انسان در برابر ماوراءطبیعه یا انسان در برابر خدایان.
الان برکینگ بد انسان در برابر انسان هستش یا انسان در برابر خویشتن
برکینگ بد هر دو کشمکش رو داره، ولی به نظرم کشمکش اصلیش انسان در برابر انسانه. والتر وایت در حدی با خودش درگیر نیست (یا حداقل درگیریش بروننمایی نمیشه) که بخوایم کشمکش اصلی رو انسان در برابر خود در نظر بگیریم.
یه کانفلیکت دیگه هم که میشه در دنیای ادبیات نظر گرفت کانفلیکت انسان در مقابل فراانسان ها هست که می تونه شکل های مختلفی بگیره ( مثلا انسان در مقابل انسان فضایی, سوپر هیومن ها یا حتی یه انسان معمولی در مقابل یه نابغه یا فردی با قدرت استثنایی). اما نمیدونم بهتره زیرمجموعه ی کانفلیکت انسان در برابر انسان در نظر گرفتش یا ماوراالطبیعه :\
به نکتهی خوبی اشاره کردی. به نظرم شاید بهتر بود «انسان» رو با «شخص» جایگزین میکردم. چون توی بعضی داستانا دینامیک بین انسان و آدم فضایی همون دینامیک انسان در برابر انسانه، با این تفاوت که یکی از این موجودات از لحاظ تکنیکی و با توجه به مقتضای داستان «انسان» نیست.
اره فقط سوالی که پیش میاد اینکه این مرز بین انسان بودن یا نبودنو تو ژانر فانتزی چطور تعیین کنیم. مثلا لشکر نایت کینگ تو گیم آو ترونزو رو بهتره نوعی انسان در نظر بگیریم یا ماورا الطبیعه یا حتی فورس آو نیچر؟
طبق این دستهبندی نایتکینگ و دار و دستهش «ماوراءطبیعه« محسوب میشن. ولی از لحاظ سمبولیک میشه «طبیعت» هم در نظرشون گرفت، چون مارتین گفته بود این موجودات قرار بود نمایندهی خطر گرمایش زمین باشن.
حالا شاید این قضیه گل و بلبل اون چنان هم بد نباشه.داستانای این جوری آرامش بخش اند به یه معنا.بنظرم خیلی لازم نیست با داستان درگیر شی بیشتر باید باهاش رابطه برقرار کنی حالا شاید هنر نویسنده برای ارتباط با مخاطب توی همین جو گل و بلبل باشه.البته در نهایت همه ش سلیقه ایه.
قسمت بعدی قسمت آخره؟
آره. دهتا عنصر دیگه هم هست که توی کتابی که نشر پریان قراره منتشر کنه منتشر میشن.
چجوری شصت تا عنصر داستانی رو تو یه کتاب ۷۰۰ صفحه ای جا میکنی؟ من فکر میکردم ۵۰ تا عنصر اینجاست، ۱۵۰ تا دیگه هم باید تو کتاب باشه. قراره توضیحات اضافه (و طولانی) داشته باشن؟
اون دهتا عنصر حجمشون از این پنجاه تا عنصر که منتشر شدن بیشتره. : – ) البته یه سری ضمیمه به یک سریشون هم اضافه شده.
در ضمن کل کتاب عناصر داستانی نیست. یک سومش معرفی زیرگونههای سبک فانتزی، علمیتخیلی و وحشته.