96 Disjunction Fallacy 822x423 - مغلطه‌ی انفصال (Disjunction Fallacy) | مغلطه به زبان آدمیزاد (۹۶)

تعریف: مغلطه انفصال موقعی پیش می‌آید که شخصی استدلال کند یک عضو به احتمال زیاد بخشی از یک زیرمجموعه است، نه عضوی از مجموعه که شامل زیرمجموعه است. این مغلطه معمولاً از طرز تفکری ناشی می‌شود که گزینه‌های پیش‌رو را جدا از هم در نظر می‌گیرد، نه اعضایی از یک مجموعه. در صورت ارائه‌ی اطلاعاتی به مخاطب برای آماده‌سازی ذهن او برای پذیرش زیرمجموعه به‌عنوان انتخاب محتمل‌تر، این مغلطه شدت می‌یابد. 

معادل انگلیسی: Disjunction Fallacy

الگوی منطقی: 

واقعه‌ی X از واقعه‌ی X یا Y محتمل‌تر است. 

واقعه‌ی Y از واقعه‌ی X یا Y محتمل‌تر است. 

مثال ۱: 

آقای پایوس هر یک‌شنبه به کلیسا می‌رود. بیشتر چیزهایی را که درباره‌ی مذهبش می‌داند از کلیسا یاد گرفته و زیاد کتاب مقدس نمی‌خواند. آقای پایوس مجسمه‌ی مریم مقدس را در خانه‌اش دارد. پارسال، وقتی رفته بود رم، به واتیکان سر زد. از این اطلاعات، می‌توان دریافت که آقای پایوس به احتمال زیاد کاتولیک است، نه کاتولیک یا مسلمان. 

توضیح: این بیانیه اشتباه است. با توجه با اطلاعات داده‌شده احتمال کاتولیک بودن آقای پایوس زیاد است، ولی احتمال «یا کاتولیک» یا «مسلمان بودن» او بیشتر است. 

مثال ۲: 

بیل ۲ متر قدشه، لاغره، ولی عضله داره. می‌دونیم که یا بسکتبالیست حرفه‌ایه، یا اسب‌سوار. نتیجه‌گیری من اینه که به احتمال زیاد بسکتبالیست حرفه‌ایه، نه بسکتبالیست حرفه‌ای یا اسب‌سوار. 

توضیح: این بیانیه اشتباه است. با این‌که احتمال بسکتبالیست بودن بیل بیشتر است (چون احتمالاً اسب بیچاره را له می‌کند)، از لحاظ آماری احتمال این‌که یا بسکتبالیست حرفه‌ای باشد، یا اسب‌سوار بیشتر است، چون این گزینه شامل گزینه‌ی بسکتبالیست حرفه‌ای بودن او نیز می‌باشد. اجازه ندهید چیزی که در ظاهر عقل سلیم به نظر می‌رسد شما را به اشتباه بیندازد. 

استثنا: ندارد. 

منابع: 

Gilovich, T., Griffin, D., & Kahneman, D. (2002). Heuristics and Biases: The Psychology of Intuitive Judgment. Cambridge University Press.

ترجمه‌ای از:

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

Rate this post
2 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. سدان گفته:

    به نظرم ترجمه ی “شخصی وانمود کند” یکم باعث کانفیوژن میشه :/ انگار یه نفر داره به چیزی که نیست تظاهر می کنه، در حالیکه صرفا یه استدلال نادرست داره راجب عضو یه مجموعه (که هم میتونه انسان باشه هم نباشه) صورت می گیره.

    Reasoning that it is more likely that a member is part of a subset rather than a member of the set which contains the subset.
    وقتی کسی استدلال بکند که به احتمال زیاد یک عضو، بخشی از یک زیرمجموعه است، نه عضوی از مجموعه که شامل زیرمجموعه می شود.

    پاسخ