45 - دیوار چهارم (Fourth wall) | معرفی عناصر داستانی (۳۷)

هیچ شخصیتی مثل دِدپول دیوار چهارم را به روشهای مختلف به بازی نگرفته است.

 

دیوار چهارم

یک رسم بسیار رایج در عالم داستان این است که شخصیت‌های درون آن از این حقیقت که شخصیت‌هایی درون یک داستان هستند خبر ندارند. جداسازی دنیای شخصیت‌های داستان و تماشاچیان کار پرده‌ی چهارم است که بر اساس دیوار فرضی جلوی صحنه‌ی نمایش تئاتر نام‌گذاری شده است؛ دیواری که بازیگران معمولاً اجازه ندارند از آن عبور کنند.

دیوار چهارم یک عنصر داستانی است که تقریباً در همه‌جا حضور دارد، چون جدا کردن داستان از تماشاچیان به حفظ تعلیق خودآگاهانه‌ی ناباوریشان کمک می‌کند. شخصیت‌های داستانی با داستانشان طوری برخورد می‌کنند که گویی دنیای واقعی است و اگر یک داستان به‌قدر کافی خوب باشد، باعث می‌شود مخاطبان نیز به همین شکل به آن نگاه کنند.

اما با وجود این حضور گسترده، دست‌کاری کردن دیوار چهارم به اشکال مختلف انجام شده و به‌خصوص پس از پیدایش پست‌مدرنیسم بسیار رواج پیدا کرد.

تعدادی از دگرگونی‌های نحوه‌ی استفاده از دیوار چهارم

  • نگاه کردن به دوربین: یا در واقع نگاه کردن به دیوار چهارم (در سری کمدی‌های لورل و هاردی، هاردی پس از بداقبالی‌هایش و حماقت‌های لورل زیاد این کار را انجام می‌داد).
  • شکستن دیوار چهارم: وقتی شخصیتی دیوار چهارم را می‌شکند، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم اعلام می‌کند که از خیالی بودن خودش آگاه است. با وجود این‌که اغلب کاربرد طنزآمیز دارد، به‌طور جدی هم مورد استفاده قرار می‌گیرد (هدف بازی داستان استنلی شکستن دیوار چهارم است و این دیوار فقط به‌شکلی مختصر در ابتدای بازی وجود دارد).
  • درک دیوار چهارم: نوع خاصی از شکستن دیوار چهارم است و هنگامی اتفاق می‌افتد که یک شخصیت در طول داستان متوجه می‌شود درون دنیایی خیالی زندگی می‌کند و معمولاً این موضوع برایش عجیب و یا حتی ترسناک است (فیلم عجیبتر از داستان این مورد را به بازی می‌گیرد. شخصیت اصلی داستان هارولد کریک صدای کسی را می‌شنود که به‌طور دقیق در حال روایت زندگی‌اش است. او متوجه می‌شود شخصیتی درون یک رمان است و سرنوشتش دست نویسنده‌ی آن است).
  • عدم وجود دیوار چهارم: شخصیت‌های داستان مستقیماً با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنند (بازیهای بامزه یک فیلم ترسناک است که در آن دو فرد روانی یک خانواده را شکنجه می‌کنند. یکی از این دو نفر مستقیماً با مخاطبان ارتباط قرار می‌کند و توضیح می‌دهد که تنها انگیزه‌اش برای انجام این کار راضی کردن و سرگرم کردن تماشاچیان است، یعنی کسانی که در حال تماشای فیلم هستند).
  • نوار ویدیویی یا دفترچه خاطرات یافت‌شده: تعریف کردن داستان از طریق نوار ویدیویی یا دفترچه خاطرات یافت‌شده. به عبارتی دوربین در طرف شخصیت‌های داستانی دیوار چهارم گذاشته می‌شود. این نوع روش داستان تعریف کردن در آثار دلهره‌آور و وحشت رایج است (بسیاری از داستان‌های اچ.پی.لاوکرفت به شکل یادداشت‌های یک شخصیت روایت می‌شدند).
  • صندوق پستی دیوار چهارم: هنگامی که شخصیت‌های خیالی مستقیماً با طرفدارانشان ارتباط برقرار می‌کنند (دِدپول که عکس او را بالای مطلب می‌بینید، سال‌ها صفحه‌ی مخصوص نامه‌ی طرفداران را خودش جواب می‌داد).
  • شاهد دیوار چهارم: یک شخصیت در داستان که آگاه است از این‌که پشت صفحه‌ی تلویزیون قرار دارد یا اعمالش توسط یک شخص دیگر نوشته می‌شوند. معمولاً توسط اطرافیانش شخصیتی خل پنداشته می‌شود و احتمالاً واقعاً هم خل است (ایده‌ی فیلم نمایش ترومن دقیقاً نقطه‌ی مقابل این مورد است؛ بدین‌شکل که ترومن شخصیت اصلی یک نمایش تلویزیونی است و همه این را می‌دانند غیر از خودش).
  • سراب دیوار چهارم: هنگامی که به‌نظر می‌رسد شخصیت در حال شکستن دیوار است، ولی لحظه‌ای بعد معلوم می‌شود که این‌طور نیست (در یکی از اپیزودهای انیمیشن خانواده‌ی سیمپسون، شخصیتی به نام دکتر هیبرت می‌گوید که نمی‌تواند پرونده‌ای را حل کند و سپس به تماشاچی اشاره می‌کند و می‌گوید: «تو می‌تونی؟» زاویه‌ی دوربین عوض می‌شود و نشان می‌دهد که او در حال اشاره کردن به یک شخصیت دیگر بوده است).
  • از پشت دیوار چهارم: هنگامی که عنصری خارج از دنیای داستان پیرنگ را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد (در فیلم مانتی پایتون و جام مقدس، هیولایی که در حال تعقیب کردن قهرمانان داستان است، به دلیل حمله‌ی قلبی انیماتور به‌طور ناگهانی ناپدید می‌شود!)
  • تکیه دادن به دیوار چهارم: کمی خفیف‌تر از شکستن دیوار ۴ است. با توجه به موقعیت داستان، دیالوگ گفته‌شده یا عمل انجام‌شده کاملاً منطقی به‌نظر می‌رسد، ولی مخاطب احساس می‌کند نویسنده یا نویسندگان به نوعی در حال چشمک زدن به او هستند. اکثر سرپوش آویختن‌ها به نوعی تکیه دادن به دیوار چهارم هستند (در فیلم اِد وود، اد از یکی از عواملش می‌پرسد لباس سبز را ترجیح می‌دهد یا لباس قرمز. او که کوررنگ است و نسبت به رنگ لباس‌ها اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، در آخر می‌گوید لباسی را که خاکستری تیره است بیشتر دوست دارد. با توجه به سیاه و سفید بودن فیلم، این دقیقاً درکی است که مخاطب از موقعیت دارد).
  • شکستن دیوار چهارم به‌صورت اینترنتی: یک آدرس اینترنتی در یک اثر داستانی واقعاً وجود خارجی دارد؛ یا شخصیت‌های یک داستان در یک سایت اینترنتی فعالیت انجام می‌دهند (در سریال افسارگسیختگی، والتر جونیور یک وبسایت خیریه درست می‌کند تا برای درمان سرطان پدرش والتر پول جمع کند. این وبسایت دقیقاً به همان شکل و شمایلی که در سریال به تصویر کشیده شد قابل دیدن و حالا هم که سریال تمام شده، به‌طور عجیبی غم‌انگیز است: http://www.savewalterwhite.com/)
  • دیوار چهارم از شما محافظت نخواهد کرد: هنگامی که شخصیت پلید درون داستان مخاطب را تهدید کند یا به نحوی مورد حمله قرار دهد (سایکو منتیس، یکی از باس‌های بازی متالگیر سولید، می‌تواند کارت حافظه‌ی پلی‌استیشن شما را بخواند و دسته را به لرزه دربیارد).

 

gear art metal gear solid 173x300 - دیوار چهارم (Fourth wall) | معرفی عناصر داستانی (۳۷)

سایکو منتیس، یکی از باس‌های بازی متالگیر سولید، می‌تواند کارت حافظه‌ی پلی‌استیشن شما را بخواند و دسته را به لرزه دربیارد

 

منبع: Fourth wall

برای دیدن بقیه عناصر به صفحه معرفی عناصر داستان بروید.

۴.۴/۵ - (۷ امتیاز)
13 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. emad گفته:

    سلام
    به نظرتون سبک mockumentary که مثلا توی سریال the office یا what we do in the shadows هست هم شکستن دیوار چهارم محسوب میشه؟

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      شخصیت‌های لونی تونز

      فرانک آندروود توی House of Cards

      شخصیت‌های فیلم‌های وودی آلن (خصوصاً Annie Hall)

      بازی‌های کوجیما (خود کوجیما به این کار علاقه داره، وگرنه شخصیت خاصی وجود نداره که مثل ددپول به طور نمادین با دیوار چهارم بازی کنه)

      ولی در کل هیچ‌کس از لحاظ بازی کردن با دیوار چهارم به ددپول نزدیک نمی‌شه.

      پاسخ
  2. امیرعلی قبادی گفته:

    با عرض سلام و خسته نباشید فراوان به اقای اذسن.
    این دیوار چهارم هم خیلی خوبه و جزو عناصر داستانیی هستش که اگه خوب اجرا بشه میتونه خیلی تاثیر گذار باشه.
    سریالای مهران مدیری مثل پاورچین و قهوه ی تلخ، خدای شکستن دیوار چهارم از نوع نگاه کردن به دوربین هستن.
    عدم وجود دیوار چهارم و دیوار چهارم از شما محافظت نخواهد کرد هم خیلی برام جالب تر از بقیه بودن. البته بقیه ی موارد هم جالب بودن.
    خسته نباشید.

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      البته شکستن دیوار چهارم سریال‌های مدیری تقلید از لورل و هاردی بودن، ولی خب زمان‌بندی کمدی و حالات صورتشون موقع نگاه کردن به دوربین درست بودن، هرچند گاهی زیاده‌روی می‌شد.

      پاسخ
  3. شنبلیله گفته:

    فربد نوشته بودی که اسم این دیوار چهارم از روی پرده چهارم تئاتر اومده. خب این پرده چهارم تئاتر کدومه؟ و این که ۳ تای اولیش کجان؟ (البته اگه وجود داشته باشن اصلا)

    پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      صحنه‌ی تئاتر قراره نماینده‌ی یه اتاق واقعی باشه. هر اتاق هم چهارتا دیوار داره (واسه همین بهش می‌گن چاردیواری). سه‌تا دیوار اولی دیوار پشت‌سر و سمت چپ و راست شخصیت‌هان. دیوار چهارم قراره جلوی شخصیت‌ها باشه، ولی توی تئاتر این دیوار فرضیه، چون اگه وجود داشت، تماشاچیا نمی‌تونستن صحنه‌ی نمایش رو ببینن. یعنی این دیوار به طور فرضی برای شخصیت‌های داستان وجود داره، ولی برای تماشاچی نه. وقتی خود شخصیت‌های داستان هم آگاه باشن که این دیوار وجود نداره و به‌نحوی با تماشاچیا تعامل برقرار کنن، شکستن دیوار چهارم اتفاق می‌افته.

      البته با توجه به این‌که این دیوار چهارم فرضی جاش یه پرده هست که باز و بسته می‌شه، بهش پرده‌ی چهارم هم می‌گن.

      خلاصه اینجوری نیست که دیوار اول و دوم و سوم هرکدوم لایه‌های مختلفی از دنیای داستان باشن که نیاز به معرفی جداگونه داشته باشن. لفظ دیوار چهارم به همون قضیه‌ی «چاردیواری» اشاره داره.

      پاسخ
    • فربد آذسن گفته:

      نه. عناصر داستانی تا آخر (یعنی قسمت ۵۰) توی پیش‌نویسه. بستگی به مسی داره که کی توی سایت منتشرشون کنه.

      پاسخ