تعریف: مغلطه برندهسالاری موقعی اتفاق میافتد که شخصی بر اساس اظهارات چند نفر از جناح «برنده» نتیجهگیری کند، چون در بیشتر مواقع جناح «بازنده» فرصتی پیدا نمیکند تا اتفاقات را از دید خودش تعریف کند. این مغلطه در سوگیری شناختی (Cognitive Bias) برندهسالاری (Survivorship Bias) ریشه دارد و یادآور ضربالمثل «مردگان حکایت نمیکنند» (Dead Men Tell No Tales) است.
معادل انگلیسی: Survivorship Fallacy
معادلهای جایگزین: سوگیری برندهسالاری
الگوی منطقی:
تعداد برندگان X و تعداد بازندگان Y است.
ما فقط اظهارات برندگان را میشنویم.
بنابراین بر اساس اظهارات X برنده نتیجهگیری میکنیم.
مثال ۱:
اجازه دهید از مثال سوانح رانندگی استفاده کنیم، چون دادهی زیادی در این حوزه جمعآوری شده است. طبق گزارش مدیریت امنیت جادهای بزرگراههای کشور، هر ساله حدود ۳۲۰۰۰ نفر در جادههای ایالات متحده بر اثر سانحهی رانندگی کشته میشوند. تعداد افراد دخیل در سوانح رانندگی مرگبار دو برابر این رقم است؛ این یعنی نیمی از افراد دخیل از سانحه جان سالم به در میبرند و نیمی دیگر کشته میشوند. فرض کنید ۸۰٪ افراد دخیل در سوانح رانندگی از قدرتی ماوراءطبیعه درخواست میکنند جانشان را نجات دهد. با توجه به برابری نسبی تعداد بازماندگان و کشتهشدگان، ۲۵۶۰۰ نفر از کسانی که از ماوراءطبیعه طلب نجات میکنند کشته میشوند و ۲۵۶۰۰ نفر از کسانی که از ماوراءطبیعه طلب نجات میکنند زنده میمانند تا از ناجی معجزهآسایشان پیش بقیه تعریف کنند. حالا باید در این محاسبه آن ۲۰٪ از بازماندگان را که از ماوراءطبیعه طلب نجات نکردند، اما زنده ماندند، لحاظ کنیم. تعدد آنها ۶۴۰۰ نفر است. اگر این خط فکری را دنبال کنیم، به گروه ۳۲۰۰۰ نفرهای از بازماندگان میرسیم که ۸۰٪شان بهلطف دخالت عاملی ماوراءطبیعه از مرگ نجات داده شدهاند. با این حال، باید در نظر گرفت که مردهها نمیتوانند حرف بزنند، برای همین آن ۸۰٪ از افرادی را که از ماوراءطبیعه طلب نجات کردند ولی درخواستشان نادیده گرفته شد، فراموش میکنیم. با توجه به سوگیری شناختی برندهسالاری، دادهای یکطرفه داریم و بر اساس آن به نتیجهای مغلطهآمیز میرسیم: درخواست نجات از یک منشاء ماوراءطبیعه آدم را از مرگ نجات میدهد.
مثال ۲:
یکی از ابزار کلاهبرداران و فریبکارانی که از اطلاعات ناچیز مردم در حوزهی آمار و ارقام سوءاستفاده میکنند سوگیری شناختی برندهسالاری است. یکی از کلاهبرداریهای رایج در این زمینه «سهامفروش غیبگو» است. کلاهبردار به تعداد زیادی از افراد (مثلاً ۱۰ میلیون نفر) ایمیل میفرستد و در آن ادعا میکند که سابقهی فوقالعاده در تشخیص سهام پرسود دارد. در ادامه میگوید انتظار ندارم حرف من را باور کنید، من این را به شما ثابت میکنم. کافیست به من اجازه دهید مدت یک هفتهی پیاپی، هر روز سهامی انتخاب کنم که ارزش آن روز به روز بیشتر میشود. وقتی از ارزش سهامی انتخابی من مطمئن شدید، میتوانید تماس بگیرید و همکاریتان را شروع کنید.
کارکرد این کلاهبرداری به شرح زیر است:
روز اول: پنج سهام مختلف انتخاب میشوند و هرکدامشان بهعنوان سهام برنده به ۲ میلیون نفر ارسال میشوند. فرض را بر این میگیریم که از این پنج سهام، سهتایشان درآمدزایی میکنند و دوتایشان نمیکنند. ۴ میلیون نفری که سهام فاقد سود را دریافت کردند از فهرست حذف میشوند (این افراد معادل «بازندهها» یا «مردهها» هستند).
روز دوم: ۵ سهام دیگر انتخاب میشوند. این بار، سهام فقط به «بازماندگان» فرستاده میشود؛ حدوداً ۱.۲ میلیون نفر یکی از این سهام جدید را دریافت میکنند. از بین سهام جدید شاید فقط دوتایشان سهام برنده باشد. این یعنی ۲.۴ میلیون نفر سهام برنده را دریافت میکنند؛ دومین روز پیاپی! احتمالاً خودتان میتوانید بقیهاش را حدس بزنید…
…
روز هفتم: در آخرین روز، حدوداً صد هزار نفر در فهرست باقی ماندهاند. این صد هزار نفر کسانی هستند که هر هفت روز سهام برنده را دریافت کردهاند و مطمئناً خیلیهایشان به این نتیجه رسیدهاند که ادعای اولیهی کلاهبردار صحت دارد. به هر حال، وقتی یک بابایی با اعتماد به نفس ادعا کند که میتواند ۷ روز پیاپی سهام برنده را برایتان انتخاب کند و این کار را هم انجام دهد، چندان جای شک باقی نمیماند، مگر نه؟
راهنمایی: هرگاه دیدید کسی میخواهد به شما خدمات معجزهآسای خرید سهاماش را ارائه کند یا شما را به یکی از پیروان مذهب جدیدش تبدیل کند، به سوگیری شناختی برندهسالاری و تاثیر آن در نتیجهگیریهای گمراهکننده فکر کنید.
منابع:
Swedroe, L. E. (2005). The Only Guide to a Winning Investment Strategy You’ll Ever Need: The Way Smart Money Preserves Wealth Today. St. Martin’s Press.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
فک کنم تو الگوی منطقی یه ویرایش کوچیک باید بکنی.
الگوی منطقی:
تعداد برندگان X و تعداد بازندگان Y است.
ما فقط اظهارات بازندگان (باید برندگان بشه :\ ) را میشنویم.
برا مثال یک هم اگه کلمه منشا رو حذف کنی به نظرم بهتر باشه. این قسمت:
۸۰٪ افراد دخیل در سوانح رانندگی از منشاء قدرتی ماوراءطبیعه درخواست میکنند.
اینو قبلاً دیده بودم و ویرایش کرده بودم، ولی سر خرابی سایت دوباره برگشت. ممنون که گوشزد کردی.
منشاء رو هم حذف کردم.