عبارت «روگلایک»، که برگرفته از یکی از بازیهای کلاسیک دهه ۸۰ به نام روگ (Rogue) است، بحثبرانگیز است. بازیهای روگلایک با یک سری ویژگی مشترک شناخته میشوند، مثل:
- مراحل تصادفی که در هر دست بازی جدید ساختارشان تغییر میکند
- مرگ دائمی (یا دگرگونیای از آن)
- تکیه بر آشنایی بازیکن با مکانیزمهای بازی و البته کمی شانس برای تمام کردن بازی
تشخیص دادن فرق بین یک بازی روگلایک با یک بازی که عناصر روگلایک دارد سخت است. یک بازی روگلایک معمولاً ویژگیهایی چون سیاهچالههای شبکهای (Grid Based) و مرگ دائمی دارد و هر دست بازی جدید کاملاً منحصربفرد خواهد بود. در مقام مقایسه، بازیهای روگلایت (Roguelite) معمولاً برای مردن مجازات تعیین میکنند، ولی ردپایی از پیشرفت تدریجی در آنها دیده میشود که از هر دست به دست بعد منتقل میشود. اگر یک بازی برای مردن بازیکن مجازات تعیین کند، دشمنان و مراحل تصادفی و عناصر تصادفی دیگر داشته باشد، احتمالاً روگلایت است. برای همین این فهرست هم شامل بازیهای روگلایک میشود، هم بازیهای روگلایک ترکیبی و هم بازیهای روگلایت. احتمال زیادی دارد هرکدام از این بازیها را که شروع کنید، تا صدها ساعت سرتان را گرم نگه دارد.
۲۵. قهرمانان همرواچ (Heroes of Hammerwatch)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۸
لازم است همین اول اشاره کرد که قهرمانان همرواچ یک بازی بهشدت فرسایشی (Grindy) است، ولی این فرسایشی بودن پاداشهای خاص خود را به همراه دارد. در جایگاه یکی از معدود کلاسهای اصلی، بازی شما را داخل یک شهر کوچک قرار میدهد و بعد شما را به حال خودتان رها میکند. پس از صحبت کردن با مردم دهکده، متوجه میشوید که شهر به ویرانی دچار شده و بهترین راه برای تعمیر آن پاکسازی چاه زیر آن است. میتوانید از طلا و سنگآهنهایی که آنجا پیدا میکنید، برای ارتقای شخصیتتان، تجهیزاتتان، شهرتان و البته تراز شخصیتتان استفاده کنید. البته اگر در چاه بمیرید، کل غنیمتهایی را که جمع کردید از دست میدهید. ولی اگر از چاه برگردید یا غنیمتهایتان را برگردانید، میتوانید ازشان استفاده کنید. این مکانیزم باعث شده سیستم پیشرفت عملاً بیانتها باشد و همچنان که مراحل و زیستبومهای متنوع را پشتسر میگذارید، صدها ساعت محتوا انتظارتان را میکشد. همهی جنبههای قهرمانان همرواچ تا حدی قابل شخصیسازی است و برای همین تجربهی اصل بازی لذتبخش، چالشبرانگیز و بسیار اعتیادآور است. خوشبختانه اگر دلتان خواست، میتوانید بازی را با یک الی سه نفر از دوستانتان تجربه کنید.
۲۴. ورطهی نئونی (Neon Abyss)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۲۰
ورطهی نئونی یکی از جدیدترین بازیهای این فهرست است. دلیل قرار داده شدنش در فهرست نه متحول کردن سبک روگلایک، بلکه اجرای بینقص تمام عناصر آن بوده است. این بازی ترکیبی از سه سبک روگلایت، سکوبازی و شوتر بدو و شلیک کن (Run ‘n’ Gun) است. سبک بصری آیندهنگرانهی بازی و زمینهی نایتکلابمانند آن برای منحصربفرد جلوه دادن بازی کافی هستند. از انتشار ذبح اسحاق (The Binding of Isaac) تاکنون بازیای مثل ورطهی نئونی را ندیده بودم که چنین کلکسیون عجیبی از اسلحهها، اتاقها و ایدهها را ارائه کند. مثلاً ممکن است یک اتاق حاوی یک اسلحهی مخفی و جدید باشد و در اتاق دیگر پیانویی عظیمالجثه قرار داشته باشد که برای پیروزی باید آن را در مدت زمان تعیینشده بنوازید. گاهیاوقات باید خود را به آشوب بسپارید و هزینهاش را بپردازید؛ گاهی هم بابت صبر خود پاداش دریافت میکنید. این تصمیمات کوچک که عواقب درازمدت به دنبال دارند، باعث میشوند که هر دست بازی عجیب، آشوبناک و تازه باشد.
۲۳. فرزندان مورتا (Children of Morta)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۹
فرزندان مورتا عناصر دوستداشتنی زیادی دارد؛ از شیوهی پیادهسازی مکانیزمهای روگلایت در گیمپلی آن گرفته تا طراحی صدای شگفتانگیزش. همهی عناصر بازی آنقدر دوستداشتنیاند که از همان چند دقیقهی اول معلوم میشود. در این بازی وظیفهی شما کنترل کردن و کمک کردن به خانوادهی برگسون (Bergson Family) است. کار اعضای این خانواده اکتشاف تعدادی سیاهچالهی تصادفی در اعماق غارهای کوهستان مورتا است. هر شخصیت قابلارتقاست و همهیشان هم ویژگیها و استیل خاص خود را دارند. این عاملی است که فرزندان مورتا را منحصربفرد جلوه میدهد. شخصیتها خصوصیات اخلاقی و رفتاری و نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند و داستان بازی هم عالی و برای بازیای در چنین سبکی بهطور غافلگیرکنندهای عمیق است. انگار که هر سانتیمتر از فرزندان مورتا میخواهد داستانی برای شما تعریف کند، داستانی که ارزش تعریف شدن دارد.
۲۲. آندرماین (Undermine)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۹
اگر ذبح اسحاق (The Binding of Isaac) و ماینکرفت (Minecraft) را با هم ترکیب کنید، نتیجهی حاصلشده بازیای شبیه به آندرماین خواهد بود. سوژهی این بازی روگلایت اکتشاف معدنها، کشتن باسها و جمع کردن منابع است. در این بازی نقش یکی از هزاران ماجراجوی قابلجایگزینشدنی را بازی میکنید که در جستجوی غنیمت راهی معدن میشود. پس از مردن شخصیتتان، میتوانید کسری از طلایی را که به دست آوردید، صرف خریدن آپگریدهای دائمی و امتیازهایی برای ران بعدیتان بکنید. میزان پیشرفت دائمی در مقایسه با روگلایک/روگلایتهای دیگر بیشتر است، ولی به بازی هویت خاصی میبخشد. اگر دنبال بازیای کژوال میگردید که مقدار قابلقبولی عناصر پیشرفت داشته باشد، این بازی یک معدن طلای اساسی است.
۲۱. مونلایتر (Moonlighter)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۸
مونلایتر کار بسیار جالبی انجام میدهد: بازی اصلی به دو حالت تقسیم شده است. حالت اول شبیه به یک روگلایت سنتی است که سیاهچالههای تصادفی دارد و بعد از مردن تجهیزاتتان را از دست میدهید. در حالت دیگر کنترل یک مغازه را بر عهده دارید و میتوانید در آن آیتمهایی را که در طول رانتان به دست آوردید آب کنید. این حالت مستقیماً شما را به داخل یک سیاهچاله پرتاب میکند، به امید اینکه بتوانید راه خود را به بیرون از آن پیدا کنید. اما بعد درگیر صحبت کردن با مردم شهر، فروختن آیتمها با قیمتی فراتر از ارزش واقعیشان و لذت بردن از موسیقی پسزمینه میشوید و بدین ترتیب روند بازی برایتان با طمانینهی بیشتری همراه میشود. شما دائماً در حال جستوخیز داخل اتاقها و جنگیدن با دشمنانی هستید که زیادی برایتان قوی هستند. سپس روزمرگی زندگی مثل ماساژی پس از یک روز طولانی حالتان را جا میآورد. این بازی بهاندازهی برخی دیگر از عناوین داخل فهرست قابلتکرار نیست، ولی بدونشک جزو قابلبازیترین عناوین فهرست است.
۲۰. دنیای وحشت (World of Horror)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۹
دنیای وحشت تلاشی برای کمرنگ کردن مرز بین بازیهای ماجرایی اشاره و کلیک، روگلایت و مانگاهای جونجی ایتو (Junji Ito) است. این نامهی عاشقانه به بزرگان سبک وحشت هم جالب و هم وحشتناک است. در این بازی کارتهای حادثه (Event Cards) دریافت میکنید که در هر ران داستان را شکل میدهند و مبارزهی نوبتی هم راه شما برای خارج شدن از مخمصه است. در این بازی هم به سنت بازیهای وحشت بقامحور هر لحظه در شرف روبرو شدن با چیزی هستید که در مقایسه با هرآنچه تا آن لحظه با آن روبرو شدید، تاریکتر و وحشتناکتر است، ولی حس کنجکاویتان دربارهی اتفاقی که قرار است بیفتد آنقدر قوی است که به بازی ادامه میدهید. حوادثی که در کارتهایتان تعیین شدهاند، ممکن است وسط تاریکی فرصتی کوتاه برای استراحت برایتان فراهم کنند یا شما را به تاریکی نزدیکتر کنند. به قول یکی از کاربران استیم در نقدش: «دنیای وحشت مثل غار کوچکی در پهلوی کوه میماند… دلم میخواهد کل وقتم را داخل آن بگذرانم.»
۱۹. خیابانهای روگ (Streets of Rogue)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۹
اسم بازی، که ترکیبی از شورش در خیابان (Streets of Rage) و روگ است، نمانیدهی نسبتاً دقیقی از محتوای داخل بازی است: این بازی فرصتی در اختیارتان قرار میدهد تا به صورت آدمبدها مشت بزنید، منتها با این تفاوت که باید این کار را در نقشهای بزرگ و ایزومتریک (دید از بالا) انجام دهید. با این وجود، دلیل خوب بودن خیابانهای روگ این است که در آن سیستمهای بسیاری بهشکلی موثر با هم ترکیب شدهاند. این بازی هم مثل نویتا (Noita) واکنشپذیری فوقالعادهای به کارهای شما نشان میدهد. مثلاً اگر از داخل یک سطل چیزی بدزدید، ممکن است کسی گزارش دزدی بدهد و نیروهای امنیتی در ناحیه بیشتر شوند و کار شما برای انجام دادن ماموریت اصلیتان کمی سختتر شود. اگر تصمیم بگیرید برای پرت کردن حواس نگهبانان پنجرهای را بشکنید، ممکن است همهی دشمنان ناحیه هوشیار شوند و بهخاطر همین دیگر نتوانید سیستم تصفیهی هوا را مسموم کنید. در این بازی به شما ماموریتی سپرده میشود و شما هم باید به هر شکل که صلاح میبینید آن را انجام دهید، ولی نبوغآمیزترین جنبهی خیابانهای روگ این است که باید با عواقب تصمیماتتان زندگی کنید. هر تصمیم احمقانهای که بگیرید، شما را هوشیارتر، موقعیتتان را سختتر و بازی را سرگرمکنندهتر میکند.
۱۸. سریر اتمی (Nuclear Throne)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ویتا، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۵
بازیهای شوتمآپ ۳۶۰ درجهای (Twin Stick Shooter = بازیهایی که در آنها در هر ۳۶۰ درجه میتوان گلوله شلیک کرد) لایق توجه بیشتری در این فهرست بودند، ولی ما فعلاً توجهمان را معطوف به سریر اتمی میکنیم. این بازی شوتر ایزومتریک با گرافیک پیکسلی، حالوهوایی بسیار دیوانهوار دارد. این بازی دوازده شخصیت دارد که میتوانید یکیشان را انتخاب کنید. هرکدامشان سبک بازی منحصربفردی دارند و در هر ران مجزا فرصتی برایتان فراهم میکنند تا مهارت خود را به شکلهای مختلف ارتقا دهید. عامل دیگری که این بازی را متفاوت از بقیهی بازیهای روگلایت در این فهرست جلوه میدهد، حس پیشرفت است. حس پیشرفت تدریجی در این بازی بهاندازهی بازیهای دیگر پررنگ نیست. یک سری روش جزئی برای دستیابی به آپگریدهای دائمی وجود دارند، ولی در درازمدت (یا اگر مثل من در بازی بد باشید، در کوتاهمدت!) این مسئله اهمیتی نخواهد داشت. چون موفقیت شما در هر دست بازی تقریباً بهطور کامل به اتفاقاتی که در آن دست خواهد افتاد بستگی دارد. برای همین بعد از یک دست بازی موفقیتآمیز، حس رضایتی که بهتان دست میدهد فوقالعاده است. جو سبکسرانهی بازی و سهولت ورود به بازی و شروع کردن یک دست جدید باعث میشود حتی وقتی بازی را تمام کرده باشید، باز هم دلتان بخواهد به آن برگردید و «فقط یک دست دیگر» بازی کنید.
۱۷. جادوگر افسانهای (Wizard of Legend)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ویتا، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۸
جادوگر افسانهای کاری انجام میدهد که برای یک بازی روگلایک بسیار خوب است: به شما اجازه میدهد بازی کنید. این بازی بسیار سرراست است و از این نظر کار را برایتان راحت میکند. در این بازی نقش جادوگری را بازی میکنید که قصد دارد آزمون آشوب (Chaos Trials) را پشتسر بگذارد تا به جادوگر افسانهای بعدی تبدیل شود. برای همین باید در طول مراحل پیشروی کنید و دشمنان را شکست دهید تا شانس رویارویی با غول آخر بازی را پیدا کنید. این بازی از دید ایزومتریک دنبال میشود و به شما اجازه میدهد از طلسمهای مختلفی استفاده کنید که همهیشان حس فرو رفتن در نقش جادوگری قدرتمند را به شما میدهند. بازی یک سری طلسم زمانبندیشده هم دارد که باعث ایجاد یک سری مکانیزم حرکتی سریع میشوند. طراحی دشمنان عالی است و میتوان به روشهایی جالب با آنها مبارزه کرد و فریبشان داد. همچنان که درکتان از دشمنان بالاتر میرود، سبک مبارزهیتان (و جادوگری که کنترل میکنید) نیز تغییر میکنند. اگر هوس جادوگری کردهاید، این بازی برای شما ساخته شده است.
۱۶. قطار هیولا (Monster Train)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۲۰
از موقعیکه عناوینی چون دست تقدیر (Hand of Fate) و اسلی د اسپایر (Slay the Spire) منتشر شدند و به موفقیت دست پیدا کردند، بازیهای روگلایک کارتی به ژانری پرطرفدار در استیم تبدیل شدهاند. قطار هیولا علاوه بر اینکه عنوان خوبی در این زیرسبک است، نوآوریهای جدیدی به آن اضافه میکند. در این بازی، در راه رسیدن به جهنم، باید روی چندین لایهی عمودی با لشکری از هیولاها مبارزه کنید. همانطور که میتوانید از این توصیف حدس بزنید، بازی بسیار سبکسرانه است و این جو سبکسرانه بهترش میکند. بازی مقدار زیادی محتوا دارد و تنوع کارتهایی که میتوانید با آنها بازی کنید بسیار زیاد است. همچنان که تلاش میکنید از تودهی سوزان جهنم در برابر نیروهای بهشتی محافظت کنید، کمکم متوجه جزئیات ریز قصهگویی میشوید که بازی پیش روی شما قرار میدهد. بهلطف تعدد متغیرهای گیمپلی (Mutator) و تعدادی دیالسی رایگان، این بازی ارزش خرید در استیم را دارد.
۱۵. مقبرهی نکرودنسر (Crypt of the NecroDancer)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، پلیاستیشن ویتا، ایکسباکس وان، سوییچ، اندروید
سال انتشار: ۲۰۱۵
مقبرهی نکرودنسر بازی بسیار جالبی است. این بازی شامل تمام کلیشههای ژانر میشود، از طراحی دشمنان گرفته تا طراحی مراحل. ولی تمام این کلیشهها را با مکانیزمهای گیمپلی خود دگرگون میکند. مراحل بازی اساساً صحنهی اجرای موسقی هستند و همهی اعمال داخل بازی هماهنگ با ضربآهنگ موسیقی پیش میروند. اگر نتوانید هماهنگ با ضربآهنگ حرکت کنید، کلاً حرکت کردنی در کار نیست. ولی دشمنان که همیشه رفتاری تهاجمی و منسجم دارند، از این قاعده پیروی نمیکنند. اساساً یا باید در این بازی مهارت پیدا کنید، یا اینکه به مردن عادت کنید. فرمول بازی ساده است: ۱. بمیرید ۲. به موزیک عادت کنید ۳. مهارت کسب کنید. این فرمول بهلطف سبک هنری جذاب بازی و موسیقی بسیار اعتیادآور آن به بهترین شکل ممکن جواب داده است.
۱۴. نویتا (Noita)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۲۰
نویتا یک بازی روگلایک عالی است که در آن «تکتک پیکسلها با موتور فیزیک بازی شبیهسازی شدهاند». این یعنی دنیای بازی بهشدت قابلتغییر است و تحت فشار عناصر و حملههای مختلف از هم فرو میپاشد. این حملهها در اصل طلسمهایی هستند که برای خود میسازید تا با رویکردی منحصربفرد هرکدام از بخشهای بازی را پشتسر بگذارید. این سیستمها باعث شدهاند نویتا یکی از واکنشپذیرترین بازیهای موجود در بازار باشد و اگر دنبال یک تجربهی جدید میگردید، بهشدت توصیه میشود.
۱۳. سلولهای مرده (Dead Cells)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۸
سلولهای مرده با ترکیب کردن برخی از عناصر سبک مترویدوانیا، روگلایت و حتی سولزلایک تجربهای کاملاً تازه رقم میزند. در این بازی نقش حجمی از سلولها را ایفا میکنید که بدنی را به تسخیر خود درآوردهاند. شما میتوانید با این بدن به داخل یک ناحیه بروید و تلاش کنید تا غولآخری را که در مرکز آن قرار دارد بکشید و سپس از ناحیه خارج شوید. اما زیاد دلتان را خوش نکنید. در سلولهای مرده زیاد میمیرید. خیلی زیاد. ولی دلیل لذتبخش بودن بازی همین است. سیستم مبارزهی بازی خاصیتی چرخهای دارد. باید به مرور زمان ساز و کار اسلحهها را یاد بگیرید و پی ببرید که برای رانهای بعدی باید چطور بهمرور آپگریدشان کنید. این سیستم حس پیشرفت مناسبی برای بازی فراهم میکند، حس پیشرفتی که حس میکنید واقعاً لایقش هستید. هر موفقیتی که در سلولهای مرده کسب میکنید کاملاً حق تان است و برای همین است که این بازی اینقدر لذتبخش از آب درآمده است.
۱۲. وارد گانجن شو (Enter the Gungeon)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۶
وارد گانجن شو جو و لحن خاصی دارد و شاید این تصور را در ذهنتان ایجاد کند که قرار است یک گیمیک خشکوخالی باشد. ولی بازی فراتر از این حرفهاست. این بازی مبارزهی بولت هل (Bullet Hell) را با مبارزهی ۳۶۰ درجهای و سیستم پیشرفت روگلایت ترکیب میکند تا شما را درگیر خود نگه دارد. تقریباً همهی عناصر دنیای وارد گانجن شو، از دشمنانش گرفته تا آیتمهایش، یا گلولهاند یا شبیه گلوله. شما، در نقش یک سیاهچالهپیمای تفنگبهدست، وارد گانجن (ترکیب gun و dungeon) میشوید تا غنیمت، هدف زندگی یا چیزی بزرگتر پیدا کنید. برای انجام این کار، باید در برابر صدها گلوله جاخالی دهید و بهجایشان هزاران گلوله شلیک کنید. از سیستم غلتزنی بازی گرفته تا سیستم جابجا کردن اسباباثاثیهی داخل محیط، تقریباً همهی مکانیزمهای بازی مکملی برای سیستم مبارزهی پایهی بازی هستند. وقتی وارد یک اتاق میشوید، ممکن است یک صندلی را هل دهید تا برای خود سنگر ایجاد کنید یا به دل دشمنان هجوم ببرید تا سریع کلکشان را بکنید. گیمپلی لحظهبهلحظهی بازی آنقدر اعتیادآور است که پس از هر بار مردن، احتمال زیادی دارد بلافاصله یک دست بازی جدید شروع کنید.
۱۱. هیدیس (Hades)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴ و ۵، ایکسباکس وان و سری ایکس/اس، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۲۰
هیدیس یک سیاهچالهپیمای روگلایک است که سوپرجاینت گیمز (Super Giant Games)، شرکت سازندهی پناهگاه (Bastion)، ترانزیستور (Transistor) و پایر (Pyre) آن را ساخته است. با چنین کارنامهی درخشانی هیچ جای تعجبی نداشت که این بازی هم عالی از آب درآمد. اعضای سوپر جاینت گیمز به هنگام ساختن هیدیس از هرکدام از بازیهایشان عناصری را وام گرفتند و برای همین این بازی داستانی جالب، موسیقی عالی و گیمپلی روان دارد. در این بازی نقش زاگرئوس (Zagreus)، پسر جاودان هیدیس را بازی میکنید و باید از جهان زیرین فرار کنید. این بازی هم مثل میراث روگ (Rogue Legacy) برای ساختار روگلایک خود دلیل داستانی عالیای دارد و معمولاً این دلیل هم بهشکلی جالب به بخشی از تجربهی پایهی بازی تبدیل میشود. در این بازی مرگ پایان کار نیست، بلکه صرفاً مکانیزم گیمپلی است. پس به مردن ادامه دهید!
۱۰. خطر باران ۲ (Risk of Rain 2)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، استادیا
سال انتشار: ۲۰۲۰
خطر باران ۲ نسبت به خطر باران ۱ که شش سال پیش از آن منتشر شده بود، تغییری غافلگیرکننده، ولی هوشمندانه کرد. خطر باران ۱ یک بازی شوتر سایداسکلرولر بود، ولی خطر باران ۲ به یک بازی اکشن کاملاً سهبعدی با زاویهی دوربین از روی شانه تبدیل شده بود که با تمام این تفاسیر روگلایک هم حساب میشد. در این بازی در سیارهای بیگانه گرفتار شدهاید و چالش پیش رویتان این است که دستگاه تلهپورت برای انتقال به سیارهی بعدی را پیدا کنید. این بازی را میتوان بهصورت کوآپ بازی کرد و در بخش پایانی هر مرحله، باید در مقابل بیگانگانی ایستادگی کنید که بهمرور سرسختتر میشوند و مستقیماً به سمت شما هجوم میآورند. این بازی هم حس خوبی منتقل میکند، هم از لحاظ بصری زیباست و در آن کارهای زیادی برای انجام دادن، آیتمهای زیادی برای باز کردن و دشمنان زیادی برای کشتن وجود دارد.
۹. خطشکنان (Into the Breach)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، سوییچ، استادیا
سال انتشار: ۲۰۱۸
خطشکنان یک بازی استراتژی نوبتی است و از لحاظ کیفی همان بازیای است که انتظار داشتیم سازندگان سریعتر از نور (Faster Than Light) پس از آن منتشر کنند. این بازی روگلایت شما را در نقش مکایی (Mecha) قرار میدهد که در حال مبارزه با گروهی از هیولاها به نام وک (The Vek) است. در این بازی به سبک بازیهای استراتژی ایکسکام (XCOM)، روی نقشهای شبکهبندیشده قرار داده میشوید که از بالا به آن دید دارید. باید با هر دشمنی که پیدا میکنید بجنگید و برای نجات دنیا به راه خود ادامه دهید. هر دست بازی نسبت به دست قبل متفاوت خواهد بود، چون نقشهی بازی بهصورت تصادفی تولید میشود. عاملی که باعث میشود خطشکنان منحصربفرد باشد این است که تمام عناصر آن به بهترین شکل ممکن با هم ترکیب شدهاند. سبک گرافیکی بازی بامزه و کارتونی است، ولی در کنارش تمام عناصر روی نقشه را بهوضوح به بازیکن نشان میدهد. طراحی صدا و گیمپلی بازی نیز درجهیک هستند و تجربهای فراهم میکنند که نهتنها صیقلیافته است، بلکه به دفعات بیشمار میتوان تکرارش کرد.
۸. پری: مونکرش (Prey: Mooncrash)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان
سال انتشار: ۲۰۱۸
اگر فکر میکنید که هنگام تدوین این فهرست تعریف آزادانهای از واژهی «روگلایک» داشتیم، باید بدانید که گنجاندن این بازی بدین معناست که تعریف آزادانهای از «بازی» داریم. پری: مونکرش دیالسی روگلایک بازی پری در سال ۲۰۱۷ است. در این بازی باید یک پایگاه قمری (Moonbase) را اکتشاف کنید، ولی هر بار که بمیرید، دشمنان، خطرهای محیطی و غنیمتها عوض میشوند. همچنین بازی پنج شخصیت قابلبازی دارد که هرکدام قابلیتها و نقاطقوت/ضعف مخصوص به خود را دارند. شخصیتها در هر ران باز میشوند و در رانهای بعدی هم میتوان ازشان استفاده کرد. همچنین میتوان با Sim Point تجهیزاتی که با آنها هر دست را شروع میکنید و در ادامه بین شخصیتها به اشتراک گذاشته میشوند شخصیسازی کنید. این یعنی شاید نخواهید برای رانهای بعدی که میخواهید همه را خارج کنید، غنیمتهایتان را حفظ کنید یا اینکه همان اول همهیشان را مصرف کنید تا رانتان آسانتر شود. این سیستم راه جدیدی برای رویارویی با وحشت تایفانها (Typhon = موجودات بیگانهی داخل بازی) فراهم میکند و باعث میشود پری برای همیشه قابلتکرار باشد.
۷. اسپلانکی (Spelunky)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، ایکسباکس ۳۶۰، پلیاستیشن ۳ و ۴، پلیاستیشن ویتا، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۰۸
اسپلانکی بازی قابلتوجهی است، چون برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، ولی تا به امروز موفق شده در سطح بالاتری از بسیاری از بازیهای روگلایک جدید ظاهر شود. این مسئله ماندگاری گیمدیزاین درک یو (Derek Yu)، سازندهی بازی را بهخوبی نشان میدهد. اسپلانکی بازی سکوبازی سختی است که از لحاظ طراحی بصری از بازیهایی چون ریک دنجرس (Rick Dangerous) و لامولانا (La-Mulana) الهام گرفته است. یکی از دلایل دوستداشتنی بودن اسپلانکی این است که به الهامگیری خود از این بازیها واقف است و حتی این ارتباط را ستایش میکند. در این بازی نقش یک اکتشافگر غار را بازی میکنید که در حال پیشروی در شبکهای غارمانند است و در راه کارهایی چون غارت کردن،کشتن و پریدن انجام میدهد. کنترل فوقدقیق، ارجاعهای دلگرمکننده و درجهسختی اغلب بیرحمانه جزو ویژگیهای برجستهی بازی هستند. هرچقدر بیشتر بازی میکنید، بازی برایتان آسانتر میشود و این آسانی هم ریشه در آشنایی بیشتر شما با بازی دارد: مثلاً اینکه دشمنان چه ساز و کاری دارند، هر آیتم دقیقاً چه چیزی را فعال میکند و آن شبحی که در مراحل نسبتاً طولانی سروکلهاش پیدا میشود، چه بلایی میخواهد سرتان بیاورد. خطر اسپویل: شما را بیبروبرگرد میکشد. از بازی لذت ببرید.
۶. افتیال: سریعتر از نور (FTL: Faster than Light)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۱۲
افتیال بازیای است که گرافیک و گیمپلی آن از بازیهای رومیزی کلاسیک الهام گرفته شده و بهخاطر همین دوست نداشتنش سخت است. در این بازی کنترل سفینهای را بر عهده دارید که به شبکهای مربعشکل تقسیمبندی شده است و باید در قبال آن تصمیماتی بگیرید و بعد سر اینکه این تصمیمات چه عواقبی در پی خواهند داشت ناخنهایتان را بجوید. باید با استفاده از پایانهها به بقیهی قسمتهای کهکشان سفر کنید تا راه خود را به هشت سکتوری که برای شما در دسترس هستند پیدا کنید. میتوانید کار خود را با سفینهها و خدمهی مختلف شروع کنید و بدین ترتیب هر ران را واکنشپذیر و منحصربفرد کنید و مجبور شوید خود را با شرایط وفق دهید. این بازی ترکیبی از بازی سلطنتها (Reigns)، معشوقههایی در فضازمانی خطرناک (Lovers in a Dangerous Spacetime) و چاشنیهای خاص خود است و گیمپلیای سخت و بسیار تکرارپذیر بهمخاطب عرضه میکند.
۵. میراث روگ (Rogue Legacy)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۳ و ۴، پلیاستیشن ویتا، ایکسباکس وان، سوییچ، iOS
سال انتشار: ۲۰۱۳
ما را بابت گفتن این جملهی لوس ببخشید، ولی میراث روگ در سبک روگلایک میراثی ارزشمند از خود به جا گذاشته است. این بازی برخی از عناصر این ژانر را دارد: مثل رانهایی با پیشرفت تدریجی و آپگریدهایی که از هر دست به دست بعدی منتقل میشوند، ولی در کنارش موفق شده برای خودش اسم و رسمی پیدا کند. عاملی که باعث جالب شدن بازی شده سیستم کنترل شخصیت آن است. در هر ران از میراث روگ، کنترل وارث شخصیت قبلی به شما سپرده میشود، وارثی که ویژگیهای انسانی منحصربفرد خود مثل سندروم رودهی تحریکپذیر و بددهنی دارد. هر ران با آپگریدهایی که در طول رانهای قبلی خریدید دنبال میشود، ولی ویژگیهای تصادفی هر شخصیت باعث میشود که هر ران اندکی متفاوت باشد. اگر تصادفی بودن شخصیتها را با تصادفی بودن قلعهای که بازی در آن واقع شده ترکیب کنید، صدها ساعت غارت کردن، کشتوکشتار و فحش دادن مفرح پیش رویتان است.
۴. سیاهچالههای تاسی (Dicey Dungeons)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، ایکسباکس وان و سری ایکس/اس، سوییچ، اندروید، iOS
سال انتشار: ۲۰۱۹
اگر یک نگاه به کارنامهی کاری تری کاوانا (Terry Cavanagh) بیندازید، ردیفی از آثار کلاسیک و اقلیتپسند را میبینید. از بازی هوشمندانهی VVVVV گرفته تا بازی مینیمالیستی سوپر هکساگون (Super Hexagon) و در آخر سیاهچالههای تاسی. این بازی هم مثل اسلی د اسپایر (Slay the Spire) که پیش از آن منتشر شد، یک بازی روگلایک کارتی است، ولی آنقدر سرشار از روح و شخصیت است که مقایسهی این دو در این زمینه منصفانه به نظر نمیرسد. سیاهچالههای تاسی در برنامهی سرگرمی مِتا (یا خودارجاعدهندهای) اتفاق میافتد که در آن بازی با کارتها بر اساس تاساندازی شما انجام میشود. از این نظر بازی از اسلی د اسپایر عمق استراتژیک کمتری دارد، ولی در عوض بسیار جالبتر از آب درآمده است. به استیم سری بزنید و خودتان بازی را امتحان کنید.
۳. اسلی د اسپایر (Slay the Spire)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، ایکسباکس وان و سری ایکس/اس، سوییچ، اندروید، iOS
سال انتشار: ۲۰۱۹
اسلی د اسپایر یکی از منحصربفردترین بازیهایی است که تجربه خواهید کرد. اسلی د اسپایر یک بازی کارتی روگلایک است که در آن نقش یکی از چهار شخصیت اصلی را بازی میکنید که هرکدام بیلدها و نوع کارتهای مخصوص به خود دارند و باید در آن خود را به نوک اسپایر برسانید تا غولآخری را که در مرکز آن قرار دارد شکست دهید. با پشت سر گذاشتن هر مبارزه کارتهای جدیدی برای انتخاب کردن و طلای بیشتری برای خرج کردن در ران فعلیتان به دست میآورید. گاهی باید بین خریدن معجون برای زنده بیرون آمدن از نبرد بعدی و خریدن عتیقهجات (Relic) برای آینده تصمیمگیری کنید. شاید در موقعیتی خاص تصمیم بگیرید به قیمت ضعیفتر شدن خودتان، با یک غولآخر اختیاری مبارزه کنید تا تجهیزات بهتر به دست آورید. این تصمیمات کوچک عموماً بهمرور زمان عواقبی سنگین به دنبال خواهند داشت و شما را مجبور میکنند در آینده سبک بازی خود را عوض کنید. این بازی موفق شده در آن واحد هم ایدههای جالب از خود عرضه کند، هم سبک مبارزهی عالی داشته باشد و با یک سری کارت شما را ساعتهای طولانی درگیر خود کند.
۲. تاریکترین سیاهچاله (Darkest Dungeon)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن ۴، ایکسباکس وان، پلیاستیشن ویتا، iOS، سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۶
اینکه آیا تاریکترین سیاهچاله روگلایک است یا نه قابلبحث است. این بازی مسلماً عناصری از روگلایک را دارد، ولی دربارهی روگلایک بودن یا نبودن تجربهی کلی نمیتوان نظر قطعی داد. با این حال این بازی آنقدر فوقالعاده است که نمیشد آن را در فهرست نگنجاند. بهطور ساده، در این بازی کنترل گروهی از قهرمانان قابلتعویض را بر عهده دارید که باید سیاهچالهی زیر یک عمارت را جستجو کنند. البته این توصیف ساده حق مطلب را دربارهی مکانیزم استرس منحصربفرد بازی، گرافیک گوتیک تاریک آن و درجهسختی دیوانهوارش ادا نمیکند. درجهسختی بازی طوری است که پشتسر گذاشتن هر نبرد حس پاداشی بزرگ به همراه دارد. شاید در ابتدا سبک بصری خاص بازی جذبتان کند، ولی در ادامه شخصیسازی گستردهی بازی، داستان ترسناک و دیزاین دیوانهوار آن است که شما را درگیر نگه خواهد داشت. «ویرانی وارد خانوادهی ما شده است» و فقط شما هستید که دلیلش را خواهید فهمید.
۱. ذبح اسحاق (The Binding of Isaac)
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن، ایکسباکس، نینتندو سوییچ
سال انتشار: ۲۰۱۱
از دل ذهنی که سوپر میت بوی (Super Meat Boy) و گیش (Gish) را خلق کرد، ذبح اسحاق زاده شد. ذبح اسحاق یک بازی روگلایک تاریک و شگفتانگیز است که شخصیت اصلی آن پسربچهای است که در زیرزمین خانهیشان حبس شده و باید با اشکهایش با هیولاهای عجیبغریبی که در آنجا پرسه میزنند مبارزه کند. درست فهمیدید؛ این بازی عجیب است. عجیب بودن بازی در ثانیه به ثانیهی آن هویداست؛ در این بازی باید با هیولاهای کتاب مقدس، صورتهای متحرک و حتی مادر خودتان مبارزه کنید. بازی بهشکلی هوشمندانه به تعصب مذهبی میپردازد و بهنوعی دربارهی چالشهای ادموند مکمیلن (Edmund Mcmillen)، سازندهی بازی، با مذهب نیز هست. با اینکه یک دهه از انتشار اولیهی بازی گذشته، ولی جذابیت بازی آنقدر زیاد است که هنوز هم به آن رجوع میکنیم.
منبع Gamesradar
انتشار یافته در:
دیدگاه خود را ثبت کنید