احتمالاً پیش آمده که در گروههای بحث و گفتگوی بازیها، چتباکس بازیهای آنلاین، راهنمای بازیها به زبان انگلیسی و بسیاری از موقعیتهای دیگر به اصطلاحی برخورد کرده باشید که معنیاش را نمیدانید.
با توجه به اینکه بازیهای ویدیویی روز به روز در حال گسترش و پیچیدهتر شدن هستند، مثل هر حوزهی بزرگ دیگری اصطلاحات و عباراتی حول آنها در حال شکلگیری است که برای تازهواردان نیاز به توضیح و تعریف کردن دارند.
تعداد این اصطلاحات بسیار زیاد است و جمعآوری و توضیح همهیشان بسیار پرزحمت است، اما تعدادی از این اصطلاحها و عبارات رایجتر از بقیه هستند و با دانستن آنها کارتان تا حد زیادی راه میافتد. در این مطلب تعدادی از این اصطلاحات را که سایت رسمی پلیاستیشن جمعآوری کرده است، ترجمه کردهایم. به امید اینکه مفید واقع شوند. فقط به این نکته توجه داشته باشید که تقریباً هر عبارتی که معادل انگلیسیاش در پرانتزی جلوی آن آورده شده، به احتمال زیاد در طول مطلب تعریف شده است. کافی است اسمش را جستجو کنید.
Aggro: اَگرو به معنای جلب کردن توجه دشمنان داخل بازی است. در اغلب موارد، اگرو به حد فاصلی اشاره دارد که اگر بازیکن از آن فراتر برود، دشمن متوجه حضورش میشود و با او وارد مبارزه میشود. در بازیهای چند نفره، جلب اگرو یعنی رقبا بازیکن را مورد هدف قرار دادهاند. در بعضی بازیهای تیمی، گاهی بازیکنی که نقش تانک (Tank) گروه را ایفا میکند، باید عمداً اگروی دشمنان را به خود جلب کند تا همتیمیهایش کلک آنها را بکنند.
ARPG: ایآرپیجی مخفف «Action Role-playing» به معنای اکشن نقشآفرینی است. اکشن نقشآفرینی یکی از زیرسبکهای نقشآفرینی (RPG) است که عمدتاً روی مبارزه، اکتشاف و ترازگیری تمرکز دارد. سیاهچالهپیماییهای طولانی و غولآخرهای سخت جزو شاخصههای این بازی هستند. سبک بازی «بهینه-کمینه» (Min-max) در بازیهای اکشن نقشآفرینی بسیار رایج است.
ADS: ایدیاس مخفف «Aim Down Sights» به معنی هدفگیری با دوربین یا نشانهی هدف گیری آن است. بهعبارت ساده ایدیاس یعنی بالا آوردن اسلحهای دوربرد در سطح چشم و هدفگیری با دوربین یا نشانهی آن.
AoE: ایاوای مخفف «Area of Effect» به معنای آسیب محیطی است. ایاوای به حملاتی اشاره دارد که به بخشی از محیط بازی و هر موجودی که داخل آن قرار داشته باشد آسیب وارد میکنند و فقط روی یک هدف متمرکز نیستند.
Bots: بات شخصیتی است که تحت کنترل هوشمصنوعی قرار دارد و در بازیهای چند نفره در کنار بازیکنهای انسانی بازی میکند. همچنین بات ممکن است بهشکلی توهینآمیز در توصیف بازیکنی تازهکار و ضعیف به کار برود که قابلیتهایش از بات هوشمصنوعی قویتر نیست.
Backwards Compatibility: سازگاری عقبرو قابلیت یک کنسول بازی برای اجرای نرمافزارهایی است که برای کنسولهای نسل پیشین همردهاش منتشر شده بودند. بهعنوان مثال، پلیاستیشن ۵ سازگاری عقبرو با پلیاستیشن ۵ دارد و میتواند قریب به اکثریت بازیهای منتشر شده روی آن کنسول را اجرا کند.
Bug: باگ اشکالی غیرمنتظره است که بهخاطر خطاهای برنامهنویسی در بازی پدیدار میشود. باگها از وقایع عجیب و بامزه تا ایرادات بازیخرابکن (Game-breaking) که جلوی پیشرفت یا ذخیرهی بازی را میگیرند متغیر هستند.
Balancing: موازنهسازی پروسهای است که در آن بازیساز سعی میکند سطح چالش منصفانه، منسجم و متعادل در یک بازی ایجاد کند. به Nerfing و OP رجوع کنید.
Bullet Sponge: اسفنج گلوله اصطلاحی نسبتاً توهینآمیز است که برای توصیف دشمنی که نوار سلامتی بسیار بزرگی دارد و میتواند آسیب زیادی را تحمل کند، به کار میرود.
Buff: باف یعنی ارتقابخشی موقت قابلیتها و ویژگیهای بازیکن، دشمنان یا گروهی از بازیکنان. باف معمولاً روی آیتمها و قابلیتهای شخصیتهای داخل بازی اعمال میشود. به De-buff و Nerfing رجوع کنید.
Boss Rush: باسراش یک سبک یا حالت بازی است که در آن بازیکن باید پشتسرهم با غولآخرهای قدرتمند و منحصربفرد مقابله کند. بازیهای باسراش معمولاً گیمپلیای فراتر از مبارزه با غولآخرها ندارند یا این گیمپلی بسیار کمرنگ است.
Cheesing: چیزینگ یا جِرزنی تاکتیک یا روش سوءاستفادهای در بازی است که با استفاده از آن میتوانید چالش نهفته در مقابله با بعضی دشمنان یا پشتسر گذاشتن بعضی موقعیتها را خنثی کنید یا کاهش دهید. مثلاً اگر در یک بازی مبارزهای کمبویی (Combo) وجود دارد که اجرای آن راحت است، بهسختی میتوان در برابر آن دفاع کرد و آسیب زیادی هم وارد میکند، بهکارگیری آن نمونهای از جرزنی است.
CPU: سیپییو مخفف «Central Processing Unit» به معنای واحد پردازش مرکزی است. سیپییو بخش محاسبهگر اصلی کامپیوتر است و با نرخ چند هزار در ثانیه، محاسبات پیچیده انجام میدهد. با اینکه سیپییوهای قدیمی از خوشهای واحد از ترانزیستورها تشکیل شده بودند، سیپییوهای قدرتمندتر از چند هسته تشکیل شدهاند که بهطور همزمان کار میکنند. لفظ سیپییو گاهی بهعنوان جایگزینی برای «بات» (Bot) هم به کار میرود، یعنی رقیبی برای بازیکن که هوشمصنوعی کنترلش میکند.
CRPG: سیآرپیجی مخفف «Computer/Classic Role Playing Game» به معنای بازی نقشآفرینی کامپیوتری/کلاسیک است. سیآرپیجی زیرشاخهای از سبک نقشآفرینی است که ریشه در بازیهای نقشآفرینی سنتی غربی دارد و بهشدت تحتتاثیر بازیهای رومیزی (Tabletop) است. تمرکز بازیهای این سبک روی ماجراجوییهای گروهی و مبارزات نوبتی قرار دارد.
Camping: کمپ کردن یا خیمه زدن یعنی نگه داشتن یک نقطهی استراتژیک یا مخفی شدن در نقطهای استراتژیک (عموماً در بازی چندنفره) داخل نقشه بهقصد حملهی غافلگیرانه به دشمن. بسته به سبک یا زمینهی بازی کمپ کردن ممکن است دگرگونیهای مختلف داشته باشد. مثلاً در بازیهای اکشناولشخص که همه دارند همدیگر را میکشند، میتوانید در نقطهای که بازیکنان پس از کشته شدن در آن اسپاون (ظاهر) میشوند کمپ کنید (اصطلاحاً Spawn Camping) یا در لیگ آو لجندز (League of Legends) که نقشهی آن پر از بوتههایی است که با رفتن داخل آنها مخفی میشوید، میتوانید لای بوتهها کمپ کنید (اصطلاحاً Bush Camping)
Crafting: ساختوساز یا کرفت کردن یعنی استفاده از مواد اولیهی داخل دنیای بازی برای ساختن آیتمها، اسلحهها، مهمات یا ساختمانهای بهدردبخور.
Combo: کمبو یا حملهی ترکیبی یعنی اجرای یک سری حملهی پیاپی برای وارد کردن آسیب بیشتر به دشمن، پیش از اینکه دشمن بتواند به حمله واکنشی نشان دهد. کمبو عموماً در مبارزات تنبهتن و نزدیک کاربرد دارد. اغلب برای اجرای ماهرانهی کمبو پاداشی در نظر گرفته میشود؛ مثلاً بالا رفتن تصاعدی آسیب وارد شده به دشمن یا بالا رفتن امتیاز بازیکن.
DPS: دیپیاس مخفف «Damage Per Second» به معنای نرخ آسیب در ثانیه است. دیپیاس یا روش اندازهگیری آسیب است، یا برای توصیف کلاسی به کار میرود که تمرکز آن روی سبک بازی تهاجمی است.
Drops: دراپ یا «غنیمت بیرونافتاده» به اسلحهها، زره یا آیتمهای دیگری گفته میشود که از جسد دشمنهای کشتهشده بیرون میافتد. معمولاً هر غنیمت بیرونافتاده نرخ بیرون افتادنی (Drop rate) دارد که تعیین میکند هر چند وقت یکبار از جسد دشمنان بیرون میافتد. به Loot و RNG رجوع کنید.
Dungeon: دانجن یا سیاهچاله به مجموعهای از چالشها گفته میشود که با دقت طراحی شده، گاهی یک سوژه (تِم) خاص دارند و در ناحیه یا لوکیشنی واحد واقع شدهاند. سیاهچالهها معمولاً از پازل و بخشهای مبارزه تشکیل شدهاند و اغلب هدف از پشت سر گذاشتن آنها گرفتن آیتمهای باارزش و پاداشهای دیگر است. در گذشته (و بسیاری از بازیهای کنونی)، سیاهچالهها واقعاً یک سیاهچاله بودند؛ یعنی محیطی تنگوتاریک در زیر زمین. ولی با گسترش بازیها و سبکهایشان سیاهچاله دیگر لازم نیست از لحاظ ظاهری سیاهچاله باشد.
Dialogue Tree: درخت دیالوگ بیشتر در بازیهای ماجرایی و نقشآفرینی یافت میشود. اساساً درخت دیالوگ شبکهای از گزینههای گفتگو است که شخصیت تحتکنترل شما میتواند هنگام صحبت با شخصیتی غیرقابلبازی انتخاب کند.
De-buff: دیباف یا ضعیفسازی یعنی کاهش چشمگیر قابلیتها و تواناییهای دشمن یا بازیکنی دیگر با استفاده از یک آیتم یا کاری خاص. معمولاً هدف از دیباف کردن کسی پایین آوردن تواناییهای تهاجمی و دفاعی آنهاست. دیباف را با نِرفینگ (Nerfing) اشتباه نگیرید. به Buff رجوع کنید.
De-aggro: دیاگرو یا خنثیسازی تهاجم یعنی اینکه در حدی از دشمن (که هوشمصنوعی کنترلش میکند) فاصله بگیرید تا از حمله کردن به شما دست بردارد و به حالت عادی برگردد.
Easter Egg: ایستر اگ به هر چیزی گفته میشود که سازندگان بازی بهعنوان یک آیتم مخفی در بازی قرار داده باشند. ایستر اگ معمولاً بخشی از گیمپلی یا داستان بازی نیست و صرفاً ارجاعی بامزه و بانمک به پدیده یا اتفاقی فراتر از دنیای بازی است.
Exploit: اکسپلویت یا حفره روشی برای شکستن و پشتسر گذاشتن محدودیتهای بازی از طریق حفرههایی در کدهای برنامهنویسی یا منطق بازی است که به شما اجازه میدهد بازی را طوریکه سازندگان بازی مدنظر قرار نداده بودند، دستکاری کنید. حفره با نام نقص فنی (Glitching) نیز شناخته میشود.
Escort Mission: ماموریت اسکورت نوعی نوعی ماموریت (یا پویش یا کوئست) کلاسیک است که در آن بازیکن باید یک شخصیت غیرقابل بازی (عموماً بیدفاع) را از محیطی خطرناک رد کند و به جای امن برساند.
End-Game: اندگیم یا محتوای آخر بازی به بخشی از بازی گفته میشود که پس از پایان کمپین اصلی آغاز میشود و در مقایسه با ماموریت اصلی چالشهای بیشتری برای بازیکن فراهم میکند، ولی مکانیزمهای گیمپلی آن یا کاملاً یا عمدتاً همان مکانیزمهای گیمپلی بهکاررفته در کمپین اصلی هستند.
Finisher: فینیشر یا حرکت تمامکننده حملهای کشنده است که عموماً پرزرقوبرق به نظر میرسد و با حالت خاص پویانمایی شده و میتوان آن را علیه دشمنانی که ضعیف شدهاند و جانشان رو به اتمام است اجرا کرد. گاهی برای اجرای حرکات تمامکننده باید رویداد فوری (Quick Time Event) اجرا کرد. به Quick Time Event رجوع کنید.
Fetch Quest: ماموریت انتقال محموله، ماموریتی است که در آن شخصی که ماموریت را به شما محول کرده، ازتان درخواست میکند به مکان مشخصی بروید، آیتم مشخصی را بردارید و نزد او بیاورید.
Friendly Fire: آتش خودی به موقعیتی اشاره دارد که در آن بازیکنها در برابر حملات همتیمیها و متحدین خودشان آسیبپذیرند (خصوصاً در بازیهای چند نفره). آتش خودی برای توصیف حمله به همتیمی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
FF: افاف مخفف «Forfeit» به معنای تسلیم شدن است. افاف معمولاً در موقعیتی در بازیهای چندنفره به کار میرود که در آن بازیکن یا تیمی بازی را به نفع حریفش واگذار میکند. اگر احیاناً دیدید در چتباکس بازی همتیمیهایتان تایپ میکنند FF، منظورشان این است که در نظرشان پیروزی غیرممکن است، بازی برایشان بیش از حد اعصابخردکن است و میخواهند هرچه زودتر همه رای مثبت به تسلیم شدن بدهند.
Frame-rate: بازیها هم مثل فیلمها از توالی فوقالعاده سریع عکسهای ثابت تشکیل شدهاند که با سرعت زیاد پشتسرهم پخش میشوند تا سراب «تصاویر متحرک» را در ذهن مخاطب ایجاد کنند. نرخ فریم، تعداد عکسهای ثابت – یا «فریم» – را که کامپیوتر در عرض هر ثانیه ایجاد میکند، تعیین میکند. در بازیهای مدرن، نرخ فریم استاندارد روی ۳۰، ۶۰ یا ۱۲۰ فریم در ثانیه (FPS = Frame Rates Per Second) تنظیم شده است. هرچه نرخ فریم بیشتر باشد، وضوح تصویر و وضوح حرکت اجزای صفحه بیشتر میشود.
Fast Travel: سفر/جابجایی سریع به جابجایی بلادرنگ بین دو نقطهی ثابت در دنیای بازی گفته میشود. معمولاً این جابجایی با پدیدار شدن صفحهی بارگذاری (Loading Screen) اتفاق میافتد و هدف از گنجانده شدن آن این است که بازیکن مجبور نباشد بین بخشهایی یکسان از دنیای بازی دائماً در رفتوآمد باشد و وقتش را تلف کند. با این حال، در بیشتر موارد نقاط مخصوص جابجایی سریع فقط محدود به بخشهایی خاص روی نقشه هستند و بازیکن نمیتواند بین هر دو نقطه که دلش خواست جابجا شود.
Frame-buffer: فریمبافر به بخشی از رَم اشاره دارد که در آن اطلاعات مربوط به خروجی بصری عموماً بهشکل عکس بیتمپ (Bitmap) ذخیره میشود. فریمبافر اغلب بهشکلی کلیتر به طول و عرض (با معیار پیکسل) تصویر خروجیای که یک کنسول تولید میکند اشاره دارد. مثل ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ (که با نام ۱۰۸۰ پیکسل یا HD نیز شناخته میشود) یا ۲۱۶۰ در ۳۸۴۰ (که با نام ۲۱۶۰ پیکسل یا ۴k نیز شناخته میشود.) به Resolution رجوع کنید.
FPS: افپیاس مخفف دو چیز است: یکی «First Person Shooter» به معنای شوتر اولشخص و دیگری «Frames Per Second» به معنای نرخ فریم در ثانیه. شوتر اولشخص بازیای است که در آن وقایع بازی از زاویهی دید چشمهای شخصیت اصلی دنبال میشود. نرخ فریم در ثانیه معیاری برای اندازهگیری عملکرد سختافزار است. به Frame-rate رجوع کنید.
Farming: فارم کردن به جمع کردن آیتمها و منابع ارزشمند برای ساختوساز (Crafting) یا پیشرفت داخل بازی از راه تکرار چندبارهی نواحیای که این منابع در آنها فراوان است گفته میشود. رجوع کنید به Grinding.
F2P: افتوپی مخفف «Free-to-play» به معنای رایگان برای بازی است. «رایگان برای بازی» نوعی بازی است که دانلود کردن و بازی کردن آن رایگان است و اغلب گزینههایی برای خریدن آیتمها و جنسهایی اختیاری داخل بازی وجود دارد.
Ganking: گنک کردن یا پاتک زدن ترکیبی از دو عبارت «Gang» و «Kill» است و به کشته شدن شخصیتی داخل بازی بهخاطر حملهی اغلب غافلگیرانه از طرف دو یا چندتا از رقبایش گفته میشود. در ادامه به Mobs رجوع کنید.
GPU: جیپییو مخفف «Graphics Processing Unit» به معنای واحد پردازش گرافیکی یا همان کارت گرافیک است. جیپییو یکی از قطعات تخصصی کامپیوتر است که کارش کشیدن تصویر، سایه زدن و پردازش گرافیک سهبعدی است. جیپییوهای مدرن بسیار قدرتمند هستند و از دو جین واحدهای محاسباتی تشکیل شدهاند که بهموازات هم کار میکنند تا تصاویر گرافیکی را رندر کنند.
GDDR: جیدیدیآر مخفف «Graphics Double Data Rate» است. جیدیدیآر نوع خاصی از رم (RAM) است که در سختافزار کامپیوتری مخصوص گیم به کار میرود؛ سختافزاری که تخصصاش رندر کردن گرافیک سهبعدی است. به GPU رجوع کنید.
Grinding: گرایند کردن یا پیشرفت فرسایشی به نوعی وظیفه، ماموریت یا مجموعه کار گفته میشود که برای جمع کردن امتیاز، پول، آیتم یا مواد اولیهی مخصوص ساختوساز بهطور دائم تکرار میشود. گرایند کردن عموماً بهعنوان کاری خستهکننده و وقتگیر شناخته میشود، ولی عنصر جداییناپذیر از بسیاری بازیهای پیشرفتمحور است. به Farming رجوع کنید.
Git Gud: گت گود (با معنای ضمنی «خیر سرت بهتر شو!») اشتباه املایی عمدی در نوشتن عبارت «Get Good» است. وقتی کسی بهتان میگوید گت گود، دارد شما را به این دعوت میکند تا سطح مهارت خود را همگام با چالش سختی که با آن روبرو شدهاید بالا ببرید. بازیکنانی که بهخاطر درجهسختی غیرمنطقی در بازی از آن شکایت میکنند، اغلب با عبارت «گت گود» تشویق به این میشوند که از تلاش دست برندارند و از راه صبر و یادگیری چالش سخت را پشتسر بگذارند.
GG: جیجی مخفف «Good game» به معنای «بازی خوبی بود» است. جیجی معمولاً تبریکی ساده و بیغلوغش بین بازیکنان است و معمولاً در پایان هر دست بازی در چتباکس تایپ میشود. تصور عمومی این است که اگر شما بهعنوان بازنده به حریفتان بگویید «GG»، این نشانهی عزتنفس و جنبهی بالای شماست.
Griefing: گریفینگ یا ضدحال زدن به آزار و اذیت بازیکنان دیگر از جانب یک بازیکن در محیط بازیهای آنلاین گفته میشود. مثلاً اگر شما داخل محیط بازی چیزی ساختهاید و یک نفر بیاید و عمداً آن را خراب کند (در حالیکه قرار نبود این کار را انجام دهد)، این کار او نمونهای از گریفینگ است. گریفینگ نمونهای از زیرپا گذاشتن قوانین است و در بیشتر بازیها میتوان کسی را که گریف کند، گزارش داد.
HP: اچپی مخفف «Hit Points» و گاهی هم «Health Points» به معنای نوار سلامتی است. اچپی به کل آسیبی که بازیکن میتواند پیش از بیهوش یا کشته شدن تحمل کند گفته میشود.
Haptic Feedback: فیدبک لمسی نوع خاصی از فیدبک حسی است که از فعالکنندهی پیچک صدا (Voice Coil Actuator) استفاده میکند تا دامنهای از لرزشهای حسی زیر و بمدار را ایجاد کند، لرزشهایی که میتوانید در امتداد سطح یک شیء حرکت کنند. فیدبک لمسی یکی از ویژگیهای اصلی دستهی بیسیم دوالسنس (DualSense wireless Controller) پلیاستیشن ۵ است.
HUD: اچیودی مخفف «Heads-up Display» به معنای رابط کاربری است. اچیودی عموماً به جزئیات متنی و گرافیکی روی صفحهی بازی اشاره میشود که اطلاعات مهم مربوط به گیمپلی مثل نوار سلامتی و مهمات باقیمانده، آیتمها و قابلیتهای قابلدسترس و… را نشان میدهد.
HDR: اچدیآر مخفف «High Dynamic Range» به معنای گسترهی پویای بالا است. اچدیآر نوعی فناوری نمایشی است که از راه اضافه کردن عمق رنگی بیشتر و نمایش واقعگرایانهتر روشنایی و تاریکی، کیفیت تصویر را بهبود میبخشد.
Hit Box: محدودهی برخورد یا هیتباکس یک جور مرزبندی (یا به قول خود اصطلاح «جعبه») است که دور بدن شخصیت شما و اسلحهی دشمن (یا برعکس) ایجاد میشود تا تشخیص دهد آیا حمله به هدف برخورد کرده است یا نه. این مرزبندی گاهی بزرگتر از اسلحهی دشمن یا جثهی دشمن از آب در میآید و باعث میشود که بازیکن از جانب حمله مورد اصابت قرار بگیرد، با اینکه شاید به نظر برسد که برخوردی صورت نگرفته است.
I-frames: آیفریم مخف «Invincibility Frames» به معنی فریمهای نامرئی است. فریمهای نامرئی تعدادی فریم داخل انیمیشن هستند که در طی آنها آسیب دیدن بازیکن غیرممکن است. فریمهای نامرئی عموماً حین جاخالی دادن و خود را کنار کشیدن اتفاق میافتند، ولی در طی انیمیشنهای کلیتر مثل باز کردن درها یا حرکت دادن سوییچها نیز دیده میشوند.
Integrated I/O: ورودی/خروجی ادغامشده نوعی رویکرد در طراحی سختافزار کامپیوتر است که در آن انبار داده (مثل هارد SSD) بهطور مستقیم با صفحهی پردازش اصلی ادغام میشود و امکان انتقال سریع انبار داده به رم را فراهم میکند.
Invasion: تهاجم نوعی سبک بازی در بازیهای چندنفره است که در آن بازیکنها میتوانند به دنیای بازیکنی دیگر – که در آن عملاً بهصورت تکنفره بازی میکنند – هجوم ببرند و با آنها درگیر مبارزه شوند. معروفترین مثال از مکانیزم تهاجم در سری دارک سولز به کار رفته است.
Invisible Walls: دیوارهای نامرئی اغلب در لبههای مراحل و نقشههای بازیها پیدا میشوند. این دیوارها حصارهایی هستند که عبور کردن از آنها غیرممکن است و هدفشان تعیین کردن محدودهی بازی است، محدودهای که بازیکن نمیتواند از آن فراتر برود، حتی اگر چیزی وجود نداشته باشد که جلوی راهش را بگیرد. به Out-of-bounds رجوع کنید.
JRPG: جیآرپیجی مخفف عبارت «Japanese Role-Playing Game» به معنای نقشآفرینی ژاپنی است. نقشآفرینیهای ژاپنی نوع خاصی از نقشآفرینی هستند که بهطور عمده در ژاپن تولید میشوند. شاخصهی آنها تمرکز روی ماجراجوییهای گروهی و سبکبصریای الهامگرفته از مانگا و انیمه است. به RPG رجوع کنید.
Juggling: جاگلینگ یا رو هوا نگه داشتن نوعی تکنیک در بازیهای مبارزهای و بازیهای اکشن پرزرقوبرق است. اگر بتوانید دشمنی را به هوا بفرستید و با حملات مداوم روی هوا نگهش دارید، جاگلینگ انجام دادهاید.
Judder: جادر یا پارگی تصویر نوعی حرکت غیرمنسجم داخل بازی است که اغلب بهخاطر نرخ فریم نامتوازن ایجاد میشود. این نرخ فریم نامتوازن باعث میشود که بعضی فریمها در مقایسه با بقیه بیشتر روی صفحه باقی بمانند و حرکت دوربین هم نوعی «لکنت تصویری» قابلمشاهده را از خود نشان میدهد.
Kicking: کیک کردن یعنی بیرون انداختن اجباری یک بازیکن از یک دست بازی آنلاین بهخاطر رفتارهای ناشایست، اذیت کردن یا گاهی هم بدون دلیلی منفی (مثلاً برای اینکه او ناخواسته وارد اتاقی شده که دوستان قرار است در آن با هم بازی کنند و یادشان رفته روی اتاق رمز عبور بگذارند). این عبارت عملاً یعنی با تیپا بیرون انداختن.
K/D Ratio: نرخ کشتن/مردن یعنی مقایسهی تعداد دفعاتی که بازیکنهای دیگر را کشتید با تعداد دفعاتی که خودتان کشته شدید. این نرخ بیشتر در بازیهای شوتر آنلاین استفاده میشود و بهطور کلی معیاری برای ارزشگذاری عملکرد کلی به حساب میآید.
Kiting: کایتینگ یا حفظ فاصله تاکتیکی به دور کردن فریبآمیز دشمن از موقعیتی که در آن قرار دارد اشاره دارد. هدف از این کار یا پرت کردن حواس اوست، یا جاخالی دادن از حملات او، یا کشاندن او به موقعیتی که برای مبارزه بیشتر به نفع شماست؛ مثل دور کردن او از همتیمیهایش، کشاندن او به سمت همتیمیهای خودتان یا دور کردن او از محیطی که با توجه به قابلیتهایش امتیازهای بیشتری برای او دارد (مثل دور کردن یک اسنایپر از روی پشتبام).
Lobby: لابی اتاق انتظاری داخل بازی است که در آن بازیکنها پیش از هر دست بازی آنلاین یا انجام دادن ماموریت بهصورت دستهجمعی در آنجا جمع میشوند تا هماهنگیهای لازم را انجام دهند یا منتظر ملحق شدن بقیه بمانند. به Matchmaking رجوع کنید.
Loadout: لوداوت یا تجهیزات آمادهشده به اسلحهّها، زره، آیتمها و قابلیتهایی اشاره دارد که بازیکن با آنها وارد مسابقه یا زمین مبارزه میشود. در بیشتر موارد، تجهیزات آمادهشده باید بر مبنای سناریوی موردنظر موازنهسازی شوند و تا حد امکان بازیکن را از ناحیهی امنش (که در واقع سبک بازی موردعلاقهاش است) دور کنند.
Loot: لوت یا غنیمت اغلب به پاداشهای داخل بازی اشاره میشود که پس از کامل کردن یک سری وظایف، ماموریت یا چالش به بازیکن اعطا میشود. معمولاً در تعیین ماهیت غنیمتهای اعطاشده به بازیکن مقداری شانس دخیل است. به Drops و RNG رجوع کنید.
Min-maxing: مین-مکسینگ یا بهینهکمینه کردن نوعی رویکرد رایج در بازیهای نقشآفرینی است که بهموجب آن، بازیکن سعی میکند از راه به حد نهایت رساندن قابلیتهای هجومی و دفاعی شخصیتش، او را به بیشترین میزان بازدهی برساند. به OP رجوع کنید.
Mobs: مابها یا دارودستهها به گروهی از دشمنان گفته میشود که یا در محیط بازی در حال پرسه زدن هستند، یا در کنار هم یک گوشه ایستادهاند. دارودستهها ممکن است به بازیکن شبیخون بزنند یا او را محاصره کنند.
Mount: ماونت یا سواری حیوان یا جانوری است که بازیکن را همراهی میکند؛ بازیکن میتواند سوار او شود و دنیای بازی را – اغلب سریعتر – اکتشاف کند یا به مکانهایی دسترسی پیدا کند که دسترسی پیاده بهشان غیرممکن میبود.
Matchmaking: مچمیکینگ یا گروهکشی پروسهای برای تعیین همتیمیها و رقیبهایتان در بازیهای آنلاین است. این پروسه مواقعی اتفاق میافتد که میخواهید با غریبهها بازی کنید. عموماً چالش اصلی دربارهی گروهکشی این است که بازی از راه الگوریتمهای دقیق کسانی را بهعنوان همتیمیها و رقیبهایتان انتخاب کند که در سطح مهارتی یکسان با شما قرار داشته باشند و خیلی بدتر یا بهتر نباشند. به Lobby رجوع کنید.
NPC: انپیسی مخفف «Non-playable Character» به معنای شخصیت غیرقابلبازی است. شخصیت غیرقابلبازی شخصیتی غیردشمن داخل بازی است که بازیکن ممکن است به او برخورد کند. اغلب تعامل با این شخصیتها امکانپذیر است؛ مثلاً برای خریدن آیتم از آنها یا شروع گفتگو.
Noob: نوب یا تازهکار که اغلب بهشکل «N00b»، «newb» یا «newbie» نوشته میشود، یکی از دگرگونیهای واژهی «Newcomer» به معنای تازهوارد است. این عبارت اغلب بهشکلی توهینآمیز برای توصیف بازیکنهای بیتجربه استفاده میشود، خصوصاً در بازیهای آنلاین.
Noob-tube: نوبتوب که در ابتدا برای اشاره به نارنجکاندازها به کار میرفت، عموماً به هر اسلحهای اشاره دارد که هم قدرتمند است، هم استفاده از آن آسان است و بازیکنهای بیتجربه معمولاً در بازیهای آنلاین رقابتی از آنها استفاده میکنند تا کار خود را آسانتر کنند.
Nades: نِیدز مخفف «Grenades» به معنای نارنجک است. نیدز عبارتی کلی برای توصیف همهی اسلحههای قابلپرتاب و قابلانفجار است.
Nerfing: نرفینگ یا ضعیفسازی به عمل کاهش دادن میزان تاثیرگذاری یک آیتم، اسلحه یا هر عنصر دیگری داخل بازی – اغلب از جانب سازندگان بازی – گفته میشود. معمولاً هر چیزی داخل بازی که بیش از حد قدرتمند باشد و موازنهی آن را به هم بزند، مورد هدف نرف شدن قرار میگیرد. به OP رجوع شود. با de-buff اشتباه گرفته نشود.
NG+ / New Game Plus: نیو گیم پلاس حالت خاصی از بازی است که در آن بازیکن میتواند بازی را از اول شروع کند، با این تفاوت که بیشتر پیشرفتی را که در دور قبلی حاصل کرد نزد خود نگه دارد. در حالت نیو گیم پلاس یا درجهسختی بازی بیشتر میشود، یا عناصر جدید به بازی اضافه میشوند تا تجربهی آن را نسبت به دفعهی اول متفاوت کنند.
OP: اوپی مخفف «Overpowered» بهمعنای بیشازحد قدرتمند است. اوپی به قابلیتها، اسلحهها و سبکهای بازی خاصی داخل بازی اشاره دارد که بهطور قابلتوجهی نسبت به قابلیتها، اسلحهها و سبکهای بازی دیگر موثرترند. همچنین اوپی ممکن است به بازیکنی اشاره داشته باشد که نسبت به دشمنانش بهمراتب قدرتمندتر است.
OHK: اواچکی مخفف «One-hit kill» به معنای تکضربهی کشنده است. اواچکی در توصیف هر حرکت تهاجمیای به کار میرود که با یک ضربه میتواند کل نوار سلامتی بازیکن را خالی کند.
Out-of-bounds: خارج از محدوده به هر ناحیه از بازی گفته میشود که خارج از محدودهی قابلبازی (که برای تعامل بازیکن با آن تدارک دیده شده) قرار دارد. معمولاً از راه حفرههای (Exploit) داخل بازی میتوان به چنین نواحیای دسترسی پیدا کرد و بعضی مواقع برای اسپیدران کردن (Speedrunning) مورد استفاده قرار میگیرند تا بتوان از راه آنها برخی از بخشهای بازی را رد کرد و سریعتر در آن پیش رفت.
Procedural Generation: تولید محتوای تصادفی تکنیکی در بازیسازی است که بهموجب آن، تعدادی از عناصر بازی در لحظه و به صورت تصادفی تولید میشوند؛ متغیرهای ثابت، عناصر متغیر داخل خود بازی (مثل محیط و جایگیری شخصیتها و…) و یک سری معیار ازپیشتعیینشده که عملاً تعداد ترکیبها و دگرگونیهای تقریباً بینهایتی از محتوا را ایجاد میکند، تولید تصادفی را ممکن میسازند.
Permadeath: مرگ دائمی یک حالت بازی عموماً اختیاری است که با فعال کردن آن، بازیکن فقط یک شانس برای رسیدن به پایان بازی دارد. اگر شخصیت او بمیرد، کل پیشرفتی که حاصل کرده از حافظهی بازی پاک میشود و باید همهچیز را از اول شروع کند.
Pixel: پیکسل یک نقطهی رنگی روی تصویری دیجیتالی است. فریمهای بازیهای ویدئویی مدرن عموماً از چندین میلیون پیکسل تشکیل شدهاند. تصاویر ۴K حاوی بیش از ۸ میلیون پیکسل هستند.
Party: پارتی یا گروه ماجراجویی به گروهی از شخصیتها گفته میشود که حداقل یکی از آنها تحت کنترل بازیکن قرار دارد. عموماً در بازیهای چندنفره هر شخصیت را یک بازیکن جدا کنترل میکند و در بازیهای تکنفره کل شخصیتها بهنحوی تحت کنترل و مدیریت بازیکن قرار دارند.
PVP / PVE: پیویپی مخفف «player versus player» به معنای بازیکن در برابر بازیکن و پیویای مخفف «player versus environment» به معنای بازیکن در برابر محیط است. این دو عبارت تعیینکنندهی این هستند که بازیکن در بازیاش قرار است در مقابل چهکسی قرار بگیرد. در حالت PVP رقیب بازیکن، بازیکنی دیگر است. در حالت PVE، رقیب بازیکن دشمنهایی هستند که هوشمصنوعی کنترلشان میکند.
Quick-time Event (QTE): کیوتیای یا رویداد فوری سناریویی در گیمپلی بازی است که در آن بازیکن باید به تعدادی فرمان ظاهرشده روی صفحهی بازی بهموقع واکنش نشان دهد. این فرمانها در اصل دکمههایی هستند که بازیکن باید فشار دهد. با فشار دادن دکمهی صحیح در بازهی زمانی تعیینشده، عمل خاصی داخل بازی بهشکلی موفقیتآمیز انجام میشود.
Quest-giver: ماموریتدهنده نوع خاصی از شخصیت غیرقابلبازی (NPC) است که کاربرد اصلیاش این است که ماموریت به بازیکن بدهد و اطلاعات مربوط به داستان را در اختیارش بگذارد.
RPG: آرپیجی مخفف «Role-playing Game» به معنای بازی نقشآفرینی است. در دنیای مدرن گیم، آرپیجی تعریف بسیار گستردهای دارد، ولی عموماً برای اشاره به هر بازی داستانمحوری به کار میرود که تمرکز آن روی رشد و هویتبخشی به یک شخصیت یا گروهی از شخصیتهاست. به ARPG، CRPG و JRPG رجوع کنید.
Res: رز مخفف «Resurrection» به معنای احیا است. این اصطلاح هم بهعنوان فعل و هم بهعنوان اسم به کار میرود و معمولاً به عمل احیا شدن یک بازیکن از جانب بازیکنی دیگر اشاره دارد. بازیکن احیاشده میتواند دوباره به زمین بازی برگردد.
Ray-tracing: ریتریسینگ یا رهگیری پرتو تکنیک رندرینگ در بازیسازی است که هدف آن شبیهسازی رفتار نور در دنیای واقعی است. این تکنیک که گاهی با عنوان «RT» مورد اشاره قرار میگیرد، اغلب برای رندر کردن سایه، انعکاسها، سایهپردازی محیطی و جهش نور مورد استفاده قرار میگیرد. ریتریسینگ از لحاظ محاسباتی بسیار سنگین است و معمولاً فقط روی سختافزارهای قوی اجرا میشود.
Resolution: رزولوشن یا وضوح تصویر به تراکم پیکسلها روی عکس دیجیتالی اشاره دارد؛ هرچه وضوح بیشتر باشد، تصویر پرتراکمتر، پرجزئیاتتر و واضحتر است. به Frame-buffer رجوع کنید.
RP: آرپی مخفف «Role-playing» به معنای نقشآفرینی است. نقشآفرینی یعنی فرو رفتن در نقش شخصیتتان داخل بازی و جدی گرفتن و پیروی سفتوسخت از ویژگیهای شخصیتی و پیشزمینهی داستانی که برای او تعیین کردهاید. مثلاً اگر برای خود تعیین کرده باشید که که شخصیتتان از عنکبوتها میترسد و داخل بازی از همهی دشمنهای عنکبوتمانند فرار کنید، نقشآفرینی انجام دادهاید.
RAM: رم مخفف «Random Access Memory» به معنای حافظهی دسترسی تصادفی است. رم نوعی انبار دادهی سریع و انعطافپذیر است که در پردازش کامپیوتر نقشی محوری دارد. در طراحی نرمافزار، پروسهی پردازش عموماً نیازمند این است که داده، پیش از پردازش شدن از جانب CPU، از انبار داده به رم منتقل شود.
RNG: آرانجی مخفف «Random Number Generator» بهمعنای تولیدکنندهی رقم تصادفی است. آرانجی به تمام عناصر شانسمحور نهفته در گیمدیزاین اشاره دارد. این عناصر میتوانند تاثیر زیادی روی پاداشهای بازیکن و تجربهی او بگذارند. به Procedural Generation و Loot رجوع شود.
Ragequit: ریجکوییت اصطلاحی است که به خروج ناگهانی از بازی از شدت عصبانیت و اعصابخردی اشاره دارد.
Raid: رید یا غارت یکی از چالشهای رایج در محتوای مربوط به پایان بازی (End-game) است که در آن گروهی از بازیکنان باید با همکاری هم سیاهچالهای (Dungeon) طولانی و سخت را پشتسر بگذارند. این سیاهچاله از پازلهای پیچیده و تعداد زیادی غولآخر ترازبالا تشکیل شده است.
Speed-run: اسپیدران یا ران برقآسا حوزهی رقابتی حرفهای در عرصهی گیم است که در آن بازیکنان سعی میکنند یک بازی را در کمترین زمان ممکن تمام کنند. معمولاً اسپیدران یک سری معیار و پیشزمینههای مشخص دارد و اسپیدرانرها هم معمولاً از گلیچها و حفرههای (Exploit) داخل بازی برای انجام این کار استفاده میکنند.
SSD: اساسدی مخفف «Solid-state Drive» به معنای درایو حالت جامد است. حافظهی SSD نوعی انبار دیجیتالی مدرن است که بسیاری از مشکلات مربوط به محدودیتهای تکنیکی هارد درایوهای مکانیکی را برطرف میکند. حافظهی SSD نسبت به هارد دیسک بسیار سریعتر است و زمان بارگذاری و نقلوانتقال داده را تا حد زیادی بهبود میبخشد.
Spamming: اسپم کردن یعنی تکرار چندباره و بیوقفهی یک حمله، مانور یا استراتژی یکسان از جانب بازیکن یا دشمن.
Skins: اسکین یا روکش تزئینی یک دگرگونی کاملاً تزئینی از شخصیت قابلبازی، آیتم، اسلحه یا شخصیت غیرقابلبازی است. اسکینها عموماً نقش آیتمهای بازشدنی (Unlocks) یا پاداش را ایفا میکنند.
Stun-lock: حملات قفلی یعنی استفاده از تعدادی حملهی پشتسرهم برای «گیج» یا «مختل» کردن دشمن؛ در این حالت او نه میتواند فرار کند، نه از خود دفاع کند.
Status Effects: تغییردهندهی وضعیت به اثراتی گفته میشود که روی شخصیتی اعمال میشوند و بهشکلی خوشایند یا ناخوشایند روی او اثر میگذارند. تغییردهندهی وضعیت گاهی با لفظ Buff یا De-buff مورد اشاره قرار میگیرد. مثلاً اگر یکی از همتیمیهایتان روی شما طلسمی اجرا کند که زرهیتان را افزایش میدهد، از تغییردهندهی وضعیت استفاده کرده است.
Skill-check: تست مهارت نوعی دشمن یا چالش مشخص است که برای آزمودن قابلیتهای بازیکن یا سطح پیشرفت او در نقطهای خاص از بازی به کار میرود. اغلب هدف از تست مهارت موازنهسازی (Balancing) بازی است.
Tanking: تنکینگ یا تانک کردن سبک بازیای است که در آن بازیکن شخصیت خود را طوری توسعه میدهد – یا کلاس از پیشتعیینشدهای را انتخاب میکند – که مقاومت بالایی در برابر آسیب دارد و نوار سلامتیاش هم بسیار بزرگ است. تانک یکی از نقشهای رایج در ریدهای نقشآفرینیهای آنلاین (Raiding Party) است. در چنین موقعیتی تانک باید اگروی (Aggro) دشمنان را به خود جلب کند و آسیب آنها را مثل اسفنج به خود جذب کند تا بقیهی اعضای تیم کار شفابخشی (Healing) و آسیب زدن به دشمنان را انجام دهند.
Turn-based: مبارزهی نوبتی نوعی مبارزه است که در آن بازیکن و دشمنان به سبک بازیهای رومیزی سنتی بهصورت نوبتی فرمانهای خود را – مثل حمله، حرکت، استفاده از آیتمی خاص و… – در بستر بازی اجرا میکنند.
Telegraph: تلگراف یعنی طراحی عمدی انیمیشن طولانی و واضحی برای حملهی دشمن، طوریکه بازیکن با نگاه کردن به این انیمیشن از ماهیت حملهی درپیشرو خبردار شود و فرصت واکنش نشان دادن به آن را پیدا کند.
Time-attack: رقابت زمانی حالت بازیای است که بازیکنان در رقابتی زمانمحور شرکت میکنند و هرکس رکورد بهتری از خود به جا گذاشت، نامش در جدول نفرات برتر ثبت میشود.
T-pose: ژست تی نوعی باگ در بازی است که در آن شخصیتهای انسان و انسانمانند بهحالتی کاملاً بیحرکت در بازی پدیدار میشوند، در حالیکه جفت پایشان به هم چسبیده و دستهایشان هم بهطور عمودی نسبت به بدنشان، در هوا دراز شده، طوری که فرم کلی بدنشان شبیه به حرف T لاتین است.
Under-levelled: تراز ناکافی داشتن موقعیتی در بازی است که در آن بازی بهخاطر قدرت کم بازیکن بیشازحد سخت میشود.
Unlocks: آنلاکها یا آیتمهای بازشدنی آیتمها، حالتهای بازی یا اسکینهای (Skin) ویژهای هستند که با تمام کردن چالشهای خاصی داخل بازی در دسترس بازیکن قرار میگیرند. معمولاً برای باز کردن آنلاکها باید بازی را در شرایطی خاص یا با در نظر گرفتن پیشزمینههایی خاص تمام کنید.
Visual Novel: ویژوال ناول یا رمان بصری نوع خاصی از بازی است که تمرکز آن روی عناصر داستانی و گفتگوهای سنگین است و عناصر اکشن مثل اکتشاف و مبارزه یا بسیار کمرنگاند، یا کلاً وجود ندارند.
VRR: ویآرآر مخفف «Variable Refresh Rate» به معنای نرخ تازهسازی متغیر است. ویآرآر تکنولوژیای است که این امکان را فراهم میکند تا نرخ تازهسازی صفحهی نمایش با نرخ فریم بازی همسان شود. این فناوری وضوح و کیفیت تصویر را بالا میبرد، خصوصاً در موقعیتهایی که نرخ فریم شدیداً بالا پایین میشود.
VR: ویآر مخفف «Virtual Reality» بهمعنای واقعیت مجازی است. ویآر نوعی فناوری سختافزاری ویژه است که بهموجب آن، بازیکن از راه وصل کردن یک هدست و دسته به بدن خودش، در دنیای بازی غوطهور میشود.
Whiff: ویف یا ضربهی خطارفته به حملهای گفته میشود که بهخاطر قضاوت اشتباه حملهکننده با فاصلهای بسیار کم از بدن حریف رد میشود و به او برخورد نمیکند. ضربهی خطارفته در بازیهای مبارزهای رایج است.
Wrecked: رکت یا نابود کردن/نابود شدن که عموماً به شکل «rekt» یا «recked» نوشته میشود، اصطلاحی است که به شکست مفتضحانه اشاره دارد، خصوصاً در درگیریهای ۱ به ۱. «Get Rekt» یا نابود شو اصطلاحی رایج است که پس از پیروز شدن بر دشمنی چالشبرانگیز یا جانسخت بیان میشود.
Walking Sim: شبیهساز راه رفتن بازیای با محوریت اکتشاف و ماجراجویی روایتمحور است که در آن بازیکن به این تشویق میشود که با پاهای پیاده محیط بازی را اکتشاف کند و آیتمها را وارسی کند تا داستان را جلو ببرد.
XP: ایکسپی مخفف «Experience» یا «Experience Points» بهمعنای تجربه است. تجربه یک جور امتیاز است که بهطور تدریجی به دست میآید (با کشتن دشمنان، انجام دادن ماموریت و…) و وقتی به حد نصاب برسد، باعث ترازگیری بازیکن میشود. با ترازگیری بازیکن به قابلیتهای جدید دست پیدا میکند و قابلیتهای قبلیاش را بهبود میبخشد.
Zoning: زونینگ یا کنترل موقعیت نوعی استراتژی است که بهموجب آن، بازیکن بخش خاصی از نقشه یا محل مبارزه را کنترل میکند تا دشمنان نتوانند وارد آن شوند و مجبور به عقبنشینی شوند. مثلاً ورود به یک ساختمان و مین گذاشتن جلوی ورودیهای آن نمونهای از کنترل موقعیت است.
منبع: Playstation.com
انتشار یافته در:
هممم. چه ایدهی جالبی. فربد مقالهای هم هست که توش اصطلاحات میم رو اینطوری لیست کرده باشه؟
چیزی که اینجوری تر و تمیز و مرتب باشه پیدا نکردم. احتمالاً نزدیکترین معادل باید این صفحه باشه:
https://knowyourmeme.com/memes/all/page/1