لینک دانلود همهی مقالات مجموعهی «آشنایی با اساطیر کطولحو» در قالب فایل PDF
از درون مغاک، سنگاک، گاز بنفش، راه را نشان داد و نودنز کهنسال رهنمودهای خود را از ژرفاهایی نامکشوف نعره زد…
پویش رویایی کاداث ناشناخته
املا/معادل (های) فارسی: نودِنز
القاب: ارباب مغاک ژرفا (Lord of the Great Abyss)، نوآدای سیمیندست (Nuada of the Silver Hand)
قبل از پرداختن به نودنز، بد نیست یک جمعبندی از آنچه تاکنون مورد اشاره قرار دادهایم، داشته باشیم. تاکنون با دو دسته از خدایان اساطیر آشنا شدهایم:
– خدایان بیرونی: خدایان بیرونی (Outer Gods) مانند آزاتوث، یوگ-سوتوث، شوب-نیگوراث و نیارلاتهوتپ قدرتمندترین موجودات در اساطیر کثلهو هستند. این خدایان در مقیاسی کیهانی فعالیت میکنند و محل زیست حقیقیشان عموماً جایی خارج از بعد زمان و مکان است.
– قدیمیگانگان متعال: قدیمیگانگان متعال (The Great Old Ones) مانند کثلهو، هاستور و گاثاناتوآ از خدایان بیرونی قدرت کمتری دارند و وجودشان اغلب محدود به زمان و مکان است، ولی معمولاً میتوانند بدون مشکل خاصی در فضا و بین کهکشانها جابجا شوند.
نودنز بهانهای برای آشنایی با دستهی سومی از خدایان است: خدایان کهن (Elder Gods) که هیپنوس (Hypnos) و بَست (Bast) مثالهای دیگری از آن هستند.
این طبقهبندیها را نه خود لاوکرفت، بلکه آگوست درلث یکی از دوستان مکاتبهای او تعیین کرده است. با وجود اینکه درلث به خاطر یک سری از تفسیرات نه چندان لاوکرفتی خود از کار لاوکرفت از جانب طرفداران او مورد انتقاد قرار گرفته است، ولی شهرت، گستردگی و انسجام فعلی اساطیر کثلهو تا حد زیادی مدیون فعالیتهای پژوهشی اوست. از قضا یکی از همین تفسیرات نه چندان لاوکرفتی او منجر به خلق دستهبندی خدایان کهن شد، ولی نه در آن قالبی که درلث مدنظر داشت.
درلث که یک مسیحی معتقد بود، به این نتیجه رسید که خدایان کهن، خدایان خیرخواه و خوبی هستند و حسابشان از خدایان بیرونی که موجوداتی پلید هستند، سواست و روزی در نبردی برای حفظ کردن بقا در دنیا، با آنها وارد جنگی تمامعیار خواهند شد.
این نظریه بین طرفداران اساطیر هیچ اعتباری ندارد، ولی عنوان «خدایان کهن» میراث بهجامانده از آن است.
«نودنز، ارباب مغاک ژرفا» اثر KingOvRats
نودنز بر اساس یک خدای سلت به همین نام خلق شده است و احتمالاً منبع الهام معاصر لاوکرفت برای خلقش، رمان ایزد بزرگ پن (The Great God Pan) اثر آرتور مِیکن (Arthur Machen) بوده است.
نودنز برای اولین بار در خانهی مرتفع عجیب در مه (The Strange High House in the Mist) و سپس در پویش رویایی کاداث ناشناخته حضور پیدا کرد. در هر دو داستان، نودنز پروتاگونیست داستان را راهنمایی میکند و به او یاری میرساند.
نودنز معروف به ارباب مغاک ژرفاست. مغاک در اینجا ایهام دارد: معنای نزدیک آن دریا و معنای دور آن جهان زیرین یا شاید هم جهنم است.
نودنز اغلب در شکل پیرمردی با موهای سفید و ریشهای خاکستری که در حال راندن ارابه است، به تصویر کشیده میشود. ارابهی نودنز یک صدف حلزونی بزرگ است که موجوداتی افسانهای وظیفهی حمل کردن آن را بر دوش دارند.
نودنز خدمتگزارانی به نام کریهرویان ظلمت (Night Gaunts) دارد؛ موجوداتی بالدار، سیاه، با پوستی صاف و براق که شکل کلی بدنشان انسانگونه است، ولی صورت ندارند و صدایی از خودشان تولید نمیکنند. یکی از اهداف و کاربردهای کریهرویان دزدیدن موجودات مختلف (منجمله انسان) برای اهدافی نامعلوم و متغیر است.
«کریهرویان ظلمت» اثر Eclectixx
شهرت نودنز به عنوان یک شکارچی ماهر یکی دیگر از ویژگیهای خاص اوست. او خدمتگزاران خدایان بیرونی و قدیمیگانگان متعال را بارها شکار کرده است و یکی از قابلتوجهترین این شکارها، خدمتگزاران نیارلاتهوتپ یعنی شانتاکها (Shantak) هستند.
شهرت او بهعنوان شکارچی خدمتگزاران خدایان بیرونی، در کنار سابقهی او در راهنمایی کردن و یاری رساندن به انسانها، شاید این تصور را در ذهن ایجاد کند که او واقعاً موجودی خیرخواه است و پشتیبان انسانهاست.
این تصور با فلسفهی لاوکرفت و باورهای شخصی او متناقض است. همانطور که قبلاً اشاره شد، نباید مفاهیمی چون خوبی و بدی را به خدایان اساطیر کثلهو نسبت داد. به عنوان مثال، وقتی ما دستمان را با صابون میشوییم، آیا باکتریهای روی دستمان ما را موجودی پلید در نظر میگیرند؟ یا معده و رودهیمان فکر میکنند هدف ما از شستن دستمان یاری رساندن به آنهاست؟ خدایان اساطیر همه اهداف و ذهنیت مخصوص به خود را دارند و تلاش برای درک کردن نیتشان بیفایده است.
برخی اعتقاد دارند قدیمیگانگان متعال زمانی خدمتگزاران خدایان کهن بودند و قدیمیگانگان ضدشان قیام کردند. برخی اعتقاد دارند خدایان کهن زمانی خودشان بخشی از قدیمیگانگان متعال بودند، ولی بینشان اختلاف درگرفت و این دو راهشان را از هم سوا کردند. برخی هم طبقهبندی «خدایان کهن» را نادیده میگیرند و خدایان این دسته را در طبقهی خدایان کهن یا قدیمیگانگان متعال قرار میدهند.
هر نظری راجعبه خدایان کهن داشته باشیم، نمیتوان کتمان کرد که آنها مشخصاً با باقی خدایان اسطوره تفاوت دارند. آنها اغلب در ظاهری انسانگونه ظاهر میشوند، میتوانند به زبانهای انسانی سخن بگویند و با مفاهیم انسانی چون شکار کردن، خواب دیدن یا استفاده از حیوانات بیگانه نیستند.
برخلاف خدایان بیرونی و قدیمیگانگان متعال، این شباهتهای خدایان کهن به انسانهاست که آنها را عجیب جلوه میدهد، نه تفاوتهایشان. در واقع این شباهتهای مشکوک و یاریرسانیهای مشکوکتر به نظریهی دیگری قوت بخشیدهاند؛ نظریهای که میگوید خدایان کهن آن چیزی نیستند که به نظر میرسند، بلکه اشکال تغییرشکلیافتهی موجودی به مراتب تاریکتر و پیچیدهتر هستند: نیارلاتهوتپ.
اخه این چه ترجمه ایه. قدیم یگانگان متعال دیگه چه کوفتیه. خب ترجمه نکن مگه مجبوری. بنویس گریت اولد وان ها.
بزن به چاک بچه پررو
ترجمهش اصالتاً مال خودم نیست، ولی به نظرم ترجمهی معقولیه. جداً مشکلش رو متوجه نمیشم.
رفیق تو تمام کتب و مقالات لاوکرفتی که خوندم این یکی از بهترین ترجمه ها بود،متوجه نمیشم چرا انقدر گنجایش بالایی برای شماطتت و خشونت بی دلیل داری.
اما اینو میدونم رفتار انعکاس روحیات و ذهنه.
جدا باید از خودت بپرسی این غرور،تعصب بی دلیل و خشونت از کجا میاد؟
و منو به کجا میبره؟
یکم آروم باش،انتقاد نیازی به چاشنی تندگویی و خشونت نداره