تعریف: مغلطه تاریخدان موقعی پیش میآید که شخصی تصمیم یک نفر را در گذشته با استناد بر اطلاعاتی که در آن دوره موجود نبوده قضاوت کند.
معادل انگلیسی: Historian’s Fallacy
معادلهای جایگزین: جبرگرایی گذشتهنگرانه
الگوی منطقی:
ادعای X در گذشته مطرح شد.
کسانی که ادعا را مطرح کردند Y را، که در آن دوره موجود نبود، لحاظ نکردند.
بنابراین X ادعایی احمقانه است.
مثال ۱:
نباید از جادهی فرعی میرفتی محل اجرای کنسرت. اگه از جادهی اصلی استفاده میکردی، توی ترافیکی که سر اون تصادفه پیش اومد گیر نمیکردی.
توضیح: «خیلی ممنون بابت اطلاعرسانیتون!» جملهی طعنهآمیزی است که عموماً در جواب به این مغلطه داده میشود. اگر طرف از تصادف مذکور خبر داشت، معلوم است که جادهی اصلی را انتخاب میکرد، ولی هیچکس نمیتوانست آن تصادف را پیشبینی کند. اگر در چنین شرایطی کسی بگوید «باید از فلان مسیر میرفتی»، مرتکب مغلطه شده است.
مثال ۲:
یهودا کار احمقانهای کرد که عیسی رو به اولیاء امور لو داد. آخرش از شدت عذابوجدان خودکشی کرد.
توضیح: برای مایی که از کل داستان عیسی خبر داریم، هیولاسازی از یهودا کار راحتیست. ما به اطلاعاتی دسترسی داریم که یهودا در زمان تصمیمگیری بهشان دسترسی نداشت. تازه، اگر یهودا عیسی را به اولیاء امور لو نمیداد و عیسی کشته نمیشد، و مثلاً عیسی در دوران کهنسالی و سر یک اتفاق ساده درمیگذشت، آیا مسیحیت به این درجه از محبوبیت میرسید؟
استثنا: گاهیاوقات، ارتکاب این مغلطه بامزه است، البته به قیمت خطخطی کردن اعصاب رفیقتان.
مثال:
هی، خریدن سهام اون شرکته که یه هفته بعد FBI به جرم فحشا درشو بست واقعاً تصمیم عاقلانهای بود. لطفاً بنده رو هم راهنمایی کن.
منابع:
Arp, R. (2013). 1001 Ideas That Changed the Way We Think. Simon and Schuster.
ترجمهای از:
انتشاریافته در:
مجلهی اینترنتی دیجیکالا
دیدگاه خود را ثبت کنید