صلح دروغ است، فقط تعصب وجود دارد.
با تعصب، زورمند میشوم.
با زور، قدرتمند میشوم.
با قدرت، پیروز میشوم.
از راه پیروزی، بندهای من گسسته میشود.
نیرو مرا آزاد خواهد کرد.
شعار سیثها
مقدمه
هر داستان استانداردی شروری دارد و بزرگترین شرورهای دنیای جنگ ستارگان نیز سیثها هستند. البته همیشه این بحث مطرح است که نیکی و پلیدی به افکار و عقاید افراد بستگی دارند و امری مطلق نیستند، اما متأسفانه یا خوشبختانه دنیای جنگ ستارگان یک دنیای خاکستری پیچیده نیست(فرض کنید این بخشش هم پیچیده میشد. واقعاً دیگر توانش نبود) و بیشتر طرفداران مجموعه به شرور بودن سیثها واقف هستند. تاریخچهی سیثها نیز مانند تاریخچهی جدایها طولانی و پیچیده است، برای همین در این بخش مقاله صرفاً به مهمترین اتفاقات و شخصیتهای امپراتوری سیث میپردازیم. این مقاله یکجورهایی نگاه کردن به تاریخ این بار از دید سیثهاست.
تشکیل اولین امپراتوری سیثها
سیثها اصالتاً گونهای از موجودات بیگانه بودند که دهها هزار سال پیش از شکلگیری جمهوری کهکشانی در سیارهی کوریبان (Korriban) میزیستند. سیثها ذاتاً ارتباط نزدیکی با سمت تاریک نیرو داشتند و فرهنگشان هم بر پایهی همین ارتباط نزدیک شکل گرفته بود. پس از مدتی، همان امپراتوری بیگانهی متخاصمی که به نخستین محفل جدای حمله کرده بود، به سیارهی سیثها نیز حمله کرد. با اینکه سیثها موفق شدند جلوی حمله ایستادگی کنند، ولی کل سیاره درگیر کشمکشی برای کسب قدرت شد و در نتیجهی آن، امپراتوری سیث درهم شکست و به سطوحی بدوی نزول کرد.
در نقطهی دیگری از کهکشان، محفل جدای جدید در حال پیشرفت و رونق گرفتن بود و در نهایت بین جدایهایی که اختلافنظر داشتند، تفرقه افتاد. جدایهای تاریک، که پتانسیل سمت تاریک نیرو را دیده بودند، ضد محفل جدای قیام کردند و همانطور که بالاتر شرحش رفت، جنگی شکل گرفت که به «تاریکی صد ساله» (Hundred Year Darkness) مشهور است. در نهایت جدایهای تاریک به خاطر تعداد نفرات کمتر و درگیریهای داخلی بین اعضایشان شکست خوردند و دستگیر شدند. جدایهای تاریک، به جای اینکه اعدام شوند(دم جدایها گرم)، به قسمتهای ناشناختهی کهکشان تبعید شدند تا شاید به اشتباه خود پی ببرند و دوباره به محفل جدای ملحق شوند. ولی غافل از این که جدایهای تاریک بچه نبودند که به اتاقشان بروند و به اشتباهاتشان پی ببرند.
نشان سیث
دست تقدیر کاری کرد تا جدایهای تاریک از سیارهی کوریبان سر در بیاورند. در آنجا، جدایهای تاریک تمدن بدوی سیثها را که همچنان در سمت تاریک نیرو غوطهور بود، از نزدیک مشاهده کردند. جدایهای تاریک پادشاه سیثها را از سرنگون کردند و خودشان را «اربابان سیث» (Lord of the Sith) و رهبرشان را «ارباب تاریک سیث» (Dark Lord of the Sith) خطاب کردند. نخستین ارباب تاریک سیث تمدن بدوی سیث را تا سطح یک امپراتوری گسترش داد و جدایهای تاریک با سیثها (گلاب به رویتان) جفتگیری کردند.
درگیری داخلی بین جدایهای تاریک همچنان ادامه داشت و مقام ارباب تاریک سیث بین افراد مختلف دستبهدست میشد. با این وجود، امپراتوری سیث همچنان به رشد خود ادامه داد و در دوران طلایی خود قلمرویش افزون بر ۱۲۰ سیاره بود. جمهوری کهکشانی نیز در آن سوی کهکشان به رشد خود ادامه داد و در نهایت امپراتوری سیث تصمیم گرفت برای بزرگتر کردن قلمروی خود به تهاجم روی بیاورد. بدین ترتیب جنگ بزرگ ابرفضا (The Great Hyperspace War) آغاز شد، جنگی که به شدت جمهوری را غافلگیر کرد، حتی با اینکه یکی از مسافران ابرفضا که موفق شده بود از قلمروی سیثها فرار کند، هشدار وقوع این حمله را به گوششان رسانده بود.
[su_pullquote class=”my-pq”]سیثها اصالتاً گونهای از موجودات بیگانه بودند که دهها هزار سال پیش از شکلگیری جمهوری کهکشانی در سیارهی کوریبان (Korriban) میزیستند. [/su_pullquote]
ارباب تاریک سیثی که مقدمات حمله را چیده بود، از حقههای نیرو استفاده کرد تا ارتش مهاجم را بزرگتر از آن چیزی که بود جلوه دهد. به کمک این حقه، چندین سیاره در قلمروی جمهوری تسلیم ترس و آشفتگی شدند. در نهایت، جمهوری به کمک محفل جدای موفق به ایستادگی در برابر حمله شد و حقههای نیرو تاثیر خودشان را از دست دادند. بدین ترتیب سیثها به مقصد یک سامانهی ستارهای دیگر عقبنشینی کردند.
نیروهای جمهوری موفق شدند خودشان را به نیروهایی که در حال عقبنشینی بودند برسانند، اما ارباب تاریک با استفاده از ابرسلاحی که در سفینهاش بود، کاری کرد که یکی از ستارههای آن نزدیکی سوپرنوا شود و بدین ترتیب زمان کافی برای عقبنشینی خودش و نیروهایش را به کوریبان فراهم کرد.
درگیریهای داخلی بیشتری در کوریبان اتفاق افتاد و بدین ترتیب نیروهای جمهوری بهراحتی توانستند باقی نیروهای سیث را نابود کنند. بر اثر حملهی متعاقبی که جمهوری ترتیب داد، تقریباً تمام سیثهای باقیمانده از بین رفتند، گرچه که عدهای تبعید شده و عدهای هم موفق به فرار شدند. امپراتوری سیث تا یک قدمی انقراض پیش رفت، ولی از این واقعه جان سالم به در برد.
فریدون ند
تقریباً ۶۰۰ سال پس از جنگ بزرگ ابرفضا یک جدای تازهکار و آیندهدار به نام فریدون نَد (Freedon Nadd) که در محفل در دست تعلیم بود، توجه استادان خود را جلب کرد. با وجود شایستگیهایش، او به عنوان یک شوالیهی جدای پذیرفته نشد و به همین دلیل او از محفل کینه به دل گرفت. او به استادهای دیگری رو انداخت تا آنچه را که برای شوالیه شدن لازم بود بیاموزد، ولی او در آزمون شکیبایی با شکست روبرو شد و استادش او را به یک دوئل با شمشیر لیزری دعوت کرد.
در طول دوئل، استاد فریدون شمشیر لیزری خود را غیرفعال کرد و خود را در معرض یک حملهی آسان از جانب فریدون قرار داد. فریدون متوجه نشد که این هم آزمونی دیگر است. او با گمان اینکه این هم نقشهای دیگر برای اخراج کردن او از محفل است، خشمگینانه استاد خود را کشت و به امید بازگشت برای انتقام، سیاره را ترک کرد.
او به قلب قلمروی امپراتوری سیث سفر کرد و در آنجا واپسین ارباب تاریک سیث را که پس از سقوط امپراتوری سیث در حالت زیست تعویقی قرار داشت، پید اکرد. او ارباب تاریک را بیدار کرد و او نیز در عوض به فریدون راهورسم سمت تاریک نیرو را آموخت.
البته به رسم رایج سیثها[۱]، فریدون ارباب تاریک را کشت و بدین ترتیب گونهی حیات سیث را منقرض کرد. فریدون، که اکنون یگانه ارباب تاریک سیث شده بود، تصمیم گرفت تا امپراتوری سیث را احیا کند و به حاشیهی درونی (Inner Rim) کهکشان سفر کرد. درست مانند جدایهای تاریک در چند قرن پیش، فریدون در یک سیاره فرود آمد و با تسلط خود روی نیرو ساکنین آنجا را شگفتزده کرد. فریدون خود را حاکم سیاره خطاب کرد و نفوذ سمت تاریک نیرو را روی آن گسترش داد. فریدون بعدها درگذشت، اما نوادگانش راه جد خود را ادامه دادند.
اکسار کون
سالها بعد، یک جدای جوان و مستعد دیگر به نام اکسار کون (Exar Kun) که نکات اشتراک زیادی با فریدون ند داشت، با یقین بر اینکه فسادناپذیر است، تصمیم گرفت روی سمت تاریک نیرو تحقیق کند. در نهایت اکسار کون هم با دلی چرکین از محفل جدای جدا شد و در نهایت از همان سیارهای که فریدون حاکم آن بود سر درآورد. در آنجا با شبح فریدون که از نیرو قوت گرفته بود، ملاقات کرد و شبح فریدون نیز او را به سیارهی باستانی کوریبان، منزلگاه سیثها، هدایت کرد. در کوریبان، حجمی از آوار روی سر اکسار کون ریخت و او را آن زیر حبس کرد.
ریزش آوار در اصل آزمونی بود که فریدون برای اکسار کون طرحریزی کرده بود. از این طریق، او میخواست اکسار کون را مجبور کند از روی ناچاری و برای فرار از مخصمهای که در آن گرفتار شده بود، به استفاده از قدرتهای سمت تاریک روی بیاورد. این اتفاق هم افتاد و اکسار کون با استفاده از سمت تاریک، خود را آزاد کرد و استخوانهای شکستهاش را التیام بخشید. استفادهی اکسار کون از قدرتهای سمت تاریک، باعث اختلال در توازن نیرو شد.
اکسار کون همچنان اعتقاد داشت که میتواند بدون فاسد شدن از قدرتهای سمت تاریک استفاده کند. او به سیارهای دیگر سفر کرد و در آنجا گونهای از موجودات وحشی که از نسل سیثها بودند، او را به اسارت گرفتند. او بار دیگر برای فرار از دست آنها به سمت تاریک نیرو تمسک جست و اسیرکنندگانش را کشت. همچنین او شبح فریدون ند را به طور دائمی از بین برد و باقی ساکنین سیاره را به بردگی گرفت.
[su_pullquote class=”my-pq”]ریزش آوار در اصل آزمونی بود که فریدون برای اکسار کون طرحریزی کرده بود. از این طریق، او میخواست اکسار کون را مجبور کند از روی ناچاری و برای فرار از مخصمهای که در آن گرفتار شده بود، به استفاده از قدرتهای سمت تاریک روی بیاورد.[/su_pullquote]
در جایی دیگر، یک شوالیهی جدای به طور مخفیانه وارد یک تشکیلات وابسته به سمت تاریک نیرو شد، اما او نیز به سمت تاریک گرایش پیدا کرد. اکسار کون که کنجکاو بود بداند آیا کسی میتواند با قدرت او مقابله کند یا خیر، جدای سقوطکرده را یافت و او را به دوئلی تکبهتک دعوت کرد.
شبح یک ارباب تاریک سیث که مدتها میشد که مرده بود، در بینشان ظاهر شد، اکسار کون را به عنوان ارباب تاریک جدید و جدای سقوطکرده را نیز به عنوان شاگرد او معرفی کرد. آنها تصمیم گرفتند با همکاری یکدیگر امپراتوری سیث را بازسازی و عصر طلایی جدیدی در بستر آن ایجاد کتتد. آنها برای رسیدن به این مقصود، با مَندِلوریَنها (Mandalorians) همپیمان شدند و در کنارشان جنگ جدیدی علیه جمهوری به راه انداختند.
شاگرد اکسار کون در نهایت از سیث بودن خود پشیمان شد و به جدایها کمک کرد تا استادش را شکست دهند. وقتی تمام نیروهای اکسار کون شکست خوردند، در آخر فقط خود او در قلعهاش باقی ماند. او برای اینکه روح خود را در سیاره باقی نگه دارد، تمام بردههای خود را قربانی کرد. اما در هر صورت جنگ به پایان رسید و جدایها بار دیگر به این باور رسیدند که سیثها از بین رفتهاند.
دارث رون و دارث مالک
متأسفانه بار دیگر جدایها فقط تا نوک دماغشان را دیدند، چون دیری نپایید که اعضای سیث باقیمانده بار دیگر با مندلورینها همپیمان شدند تا جنگی دیگر علیه جمهوری تضعیفشده به راه بیندازند. جنگ خیلی زود به حاشیهی بیرونی کهکشان کشیده شد و جمهوری بلافاصله به تهدید در پیش رو پی برد.
محفل جدای نمیخواست به این زودی درگیر جنگی دیگر شود، اما دو شوالیهی جدای به نامهای رون (Revan) و الک (Alek) خودسرانه با تعدادی از اعضای محفل به کمک جمهوری شتافتند. به کمک این دو شوالیه، جنگ به نفع جمهوری خاتمه یافت و رون و الک نیز به اعماق قلمروی مندلورینها نفوذ کردند و در آنجا سیارهای گمشده را کشف کردند که مندلورینها ورود به آن را قدغن کرده بودند.
انرژی سمت تاریک نیرو در این سیاره، که یکی از پایتختهای پیشین امپراتوری سیث به حساب میآمد، بسیار شدید بود. در آنجا رون و الک مدارکی مبنی بر وجود یک فرقهی سیث مخفی و قدیمی پیدا کردند که محل فعالیتش سیارهای واقع در اعماق ناشناختهی فضا بود. آنها به این سیاره سفر کردند و در آنجا امپراتور سیثی را ملاقات کردند که موجب گرایش آنها به سمت تاریک نیرو شد. از این پس این دو تن به نامهای دارث رون (Darth Revan) و دارث مالک (Darth Malek) شناخته میشدند. بدینترتیب لقب «دارث» برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت.
این دو با حمایت گروهی از جدایها که هنوز بهشان وفادار مانده بودند، جنگی علیه محفل جدای و جمهوری به راه انداختند. با این وجود، رون قصد داشت تا حد امکان به بناهای زیرساخت جمهوری آسیب نرساند، چون امیدوار بود که پس از پایان جنگ تمامشان را از آن خود کند. رون اعتقاد داشت برندهی جنگ کسی خواهد بود که بیشترین تعداد مصرفکنندهی نیرو را در اختیار داشته باشد، برای همین هر جدایی را که سر راهش میدید، یا به پیروی خود تبدیل میکرد یا میکشت.
اما در نهایت سمت تاریک نیرو قابل پیشبینی است و در آخر مالک به امید تبدیل شدن به یگانه ارباب تاریک سیث در صدد کشتن رون برآمد. رون زنده ماند، اما محفل جدای حافظهی او را پاک کرد و او نیز به جنگیدن در جناح آنها مشغول شد. رون مالک را شکست داد و بدین ترتیب جنگی دیگر خاتمه گرفت.
سه قرن گذشت تا امپراتوری سیث از اعماق ناشناختهی فضا بار دیگر احیا شود. امپراتوری احیاشده با یک حملهی ناگهانی محفل جدای و جمهوری را غافلگیر کرد. مندلورینها نیز به لطف سیثها بار دیگر قوت گرفتند و جنگ بزرگ دیگری درگرفت.
این جنگ برای جمهوری گران تمام شد و تقریباً نصف کهکشان، منجمله پایتخت جمهوری یعنی کوروسانت (Coruscant) تحت کنترل امپراتوری سیث قرار گرفت.
صدها سال گذشت و در این مدت امپراتوری سیث و جمهوری هر دو بهتدریج تحلیل رفتند. در نهایت، همزمان با قدرت گرفتن دارث بین (Darth Bane) قلمروهای تکهپارهشدهی سیث کاملاً پاکسازی شدند تا به شکل یک محفل سیث جدید، با حکمرانی دو تن، بازسازی شود: یک استاد و یک شاگرد. این قانون برای جلوگیری از درگیریهای داخلی که برای هزاران سال در امپراتوری سیث جریان داشت، تصویب شد. چون با وجود اینکه سیثها بسیار قدرتمند بودند، ولی به خاطر اینکه منافع شخصیشان بر هر چیز دیگری ارجحیت داشت، نمیتوانستند برای کسب فتوحات بیشتر قدرتشان را به بیشترین میزان بهرهبرداری برسانند.
دارث سیدیوس
همچنین جمهوری جدیدی شکل گرفت و برای مدتی در کهکشان صلح برقرار شد. اما یک ارباب سیث جدید به نام دارث پلیگوس (Darth Plagueis) که به قدرتهای نیرو برای کنترل کردن حیات علاقهی خاصی پیدا کرده بود، اوضاع را تغییر داد. او یک جوان نیروپذیر از سیارهی نابو (Naboo) به نام شیو پالپاتین (Sheev Palpatine) را متقاعد کرد تا خانوادهاش را به قتل برساند و به سیثها ملحق شود. پالپاتین، که اکنون با نام دارث سیدیوس (Darth Sidious) شناخته میشد، به مقام سناتوری جمهوری نائل گشت و سیثها نیز با فریب دادن جمهوری جنگ دیگری به نام جنگ کلونها (The Clone Wars) آغاز کردند.
در این مدت دارث سیدیوس چند نفر را به شاگردی پذیرفت: دارث ماول (Darth Maul)، دارث تیرانوس (Darth Tyranus) که با نام کونت دوکو (Count Dooku) نیز شناخته میشود، و البته دارث ویدر (Darth Vader) معروف یا آناکین اسکایواکر (Anakin Skywalker).
پس از پایان جنگ و تشکیل یک امپراتوری جدید و پاکسازی جدایها، سیثها یک عصر طلایی جدید را پیش روی خود دیدند. اما جدایهایی چون اوبیوان کنوبی و یودا از عملیات پاکسازی جان سالم به در بردند و شاگرد مستعدی به نام لوک اسکایواکر، فرزند آناکین، را تعلیم دادند تا به جدای قدرتمندی تبدیل شود. لوک موفق شد تا دثاستار (Death Star) عظیمالجثهی امپراتوری را نابود سازد و دارث ویدر را متقاعد کند تا به سمت روشن نیرو برگردد و دارث سیدیوس را بکشد.
[su_pullquote class=”my-pq”]پس از پایان جنگ و تشکیل یک امپراتوری جدید و پاکسازی جدایها، سیثها یک عصر طلایی جدید را پیش روی خود دیدند. اما جدایهایی چون اوبیوان کنوبی و یودا از عملیات پاکسازی جان سالم به در بردند و شاگرد مستعدی به نام لوک اسکایواکر، فرزند آناکین، را تعلیم دادند تا به جدای قدرتمندی تبدیل شود.[/su_pullquote]
در این میان، ائتلاف شورشی (The Rebel Alliance) در نبردهای مهمی علیه امپراتوری به پیروزی دست پیدا کردند و دثاستار دوم را نیز نابود کردند. بار دیگر، محفل و امپراتوری سیث سرنگون شدند و جمهوری جدیدی تأسیس شد. با این وجود، بعید به نظر میرسد که سیثها برای همیشه از بین رفته باشند. کسی چه میداند، شاید هنوز یک سیث باستانی در حیات نباتی، در سیارهای دور، منتظر یک جوان نیروپذیر کنجکاو است که یک بار دیگر، امپراطوری سیثها سر بلند کند. علی ای حال منظور این است که از کایلو رن آبی گرم نمیشود.
سیثها بهنوعی نقطهی مقابل جدایها به حساب میآیند، خصوصاً در فیلمها که همیشه نبرد بین جدای و سیث به طور واضحی نبرد بین خوبی و بدی به تصویر کشیده میشود. در دنیای گسترشیافته چنین مرز مشخصی وجود ندارد و همهچیز بستگی به دیدگاه شخصی افراد دارد. یکی از جنبههای جالبتوجه فلسفهی سیثها، تأکید روی اهمیت سختی و دشواری در زندگی هر فرد است. کمک کردن به دیگران و تلاش برای سهل کردن سختیهایشان فقط منجر به ضعف آن فرد میشود. همچنین احساسات یکی از عناصر حیاتی در فلسفهی سیث است و قدرت یک سیث تا حد زیادی به احساساتی چون ترس و خشم بستگی دارد. جدایها سعی دارند این احساسات را از وجود خود بزدایند، ولی سیثها باور دارند باید این احساسات را کنترل و برای ادامهی بقا ازشان استفاده کرد.
شاید سیثها از بسیاری لحاظ شرورانی کلیشهای به نظر برسند، اما حداقل یک فضیلت دارند و آن هم ثابتقدم بودنشان است.
[۱]: نام این رسم رایج قانون دوتایی (The Rule of Two) است. طبق این قانون، در رابطهی بین یک ارباب سیث و شاگردش اعتماد جایی ندارد؛ در اصل ارباب و شاگرد در همه حال باید به دنبال پیدا کردن نقطهضعف یکدیگر باشند، چون طبق راهورسم سیث، یک شاگرد حق دارد استاد ضعیفش را سرنگون کند، و یک استاد نیز حق دارد شاگردش را با شاگردی ارزشمندتر و قدرتمندتر جایگزین کند. سیثها این فلسفه را راهی برای زدودن ضعفا از میان اعضایشان و قویتر شدن در طول زمان میدیدند، چون فقط شاگردی که تمام سیثهای پیشین را شکست داده باشد، میتواند از راه مبارزهی منصفانه جای استادش را بگیرد.
منابع:
انتشاریافته در: مجلهی اینترنتی سفید
سیت ها خیلی پتانسیل برسی و گسترش فلسفی دارن. ولی متاسفانه دیزنی(دیو فیلونی) نمیخواد از یه سری موجود پلید شیطانی خبیث مطلق بیشتر برن. حالا همه چیز رو هم گردن دیزنی نندازیم خود جورج لوکاس دوست داشت استاروارز رو ساده و بچگانه و غیر دارک نگه داره. به خاطر همینه گیمی مثل کوتور۲ و لردهایی مثل دارث ترایا دارث بین دارث رون دارث مار و دارث تایرنوس برام خیلی ارزشمندن
من قبلاً گفتم و بازم میگم. هیچ مجموعهای به اندازهی جنگ ستارگان از رویکرد «خانوادهپسند و کودکپسند نگه داشته شدن» بیشتر ضربه نخورده.
سلام میشه در مورد دارث مالگوس توضیحاتی رو ارائه بدین، چون دارث مالگوس چند وقته دوباره معروف شده و جالبه از نظر زیبا شناختی خیلی شبیه ایدئولوژی فاشیسم هست.( Darth Malgus)
دارث مالگوس یکی از شخصیتهای بازی Star Wars: The Old Republic هست که به وقایع ۴۰۰۰ سال پیش از فیلمهای اصلی میپردازه. یه ارباب سیث خیلی قدرتمند بود که توی جنگ بزرگ بین امپراتوری سیث و جمهوری کهکشانی نقشی محوری داشت و همونطور که گفتی، به عقاید و رویکرد فاشیستیش معروفه.
اولین ارباب سیث کیه
توی Canon اسمش معلوم نیست و صرفاً با نام Unidentified Rogue Jedi مشخص شده، ولی توی Extended Universe اسمش Ajunta Pall هست.
آقا میگم با اینکه من خودم طرفدار استار وارز هستم ولی حاجی خداییش این استار وارز پر نماد های و چیزای شیطانی نیست؟
راستش این بحثای مربوط به نمادهای شیطانی چیزی نیست که من خیلی بهش توجه نشون بدم. استار وارز فیلمیه دربارهی شکست خوردن یه امپراتوری پلید (یا به قول تو شیطانی). اگه نمادی هم در کار هست، در آخر فقط شکست خوردنش نمایش داده میشه.
نه آقای آذسن ببینید فقط اون نیست مثلا روی نماد محفل جدای نشان آبلیسک ( زایش جاویدان ابلیس) هستش یا اگه با دقت نگاه کنیم نماد جدای ها شبیه تک چشم دجال هم هست و دیگه اینکه باز نماد محفل سیث مثل ستاره شش پر هستش و نماد امپراطوری و جمهوری هر دو نماد ستاره شش پر دارن سفینه های هرمی هم که پنجره های دایره شکل داشتن شبیه به چشم جهان بین ( یعنی تو در هر کجا و در هر وضعیتی هستی ما تورو می بینیم) هستش، اگه سر دارث ماول و به خوبی نگاه کنیم می بینیم که عکس بافومت رو سرش هست که حتی برداشتن تو یه کانال از روش مستند ساختن، خدایان مورتیس شرک هستش و اینکه اینا سه نفر هستن شبیه تثلیث هستش که در اون خدا خودش و با ۳ شخصیت پدر و پسر و روح القدس به انسان نشون داده ببینید اینا چقد شبیه هستن، قسمت فوق العاده درد آورش اینجاست که لرد ویدر مثل اما الزمان (عج) با عنوان برگزیده شناخته میشه و مثل دجال چشم راستش زخمیه و مثل حضرت عیسی از مادری متولد شده که هرگز ازدواج نکرده من وقتی اینا رو فهمیدم خیلی ناراحت شدم چون خودم طرفدار آناکین اسکای واکر هستم.
و اینکه اینایی که من گفتم همش نیست و بخش کوچکی از اونه اگه ویدیو های راز کلمات رو دیده باشید و در مورد نماد های شیطانی و فرماسونری و … خونده باشید رو پیدا کردن این چیزایی که من میگ وقت بذارید می فهمید که مجموعه جنگ ستارگان سرتاسر رمزگذاری شده و راز های شیطانی تو خودش داره
ولی به هر حال ما که فقط واسه لذت بردن از فیلم جنگ ستارگان تماشا می کنیم به نظر من اینا خیلی تغییر ایجاد نمیکنه 😕
راستش رو بخوای، من تئوری توطئههای سبک رائفیپور رو نمیتونم جدی بگیرم. یعنی حتی فکر کردن به این چیزها برام خستهکنندهست.
البته من خودم به این وافقم که توی هالیوود و حلقههای قدرت دنیا فسادی عمیق جریان داره. ولی برای درک این فساد نیازی نیست این همه راه دور رفت و توی جنگ ستارگان و هری پاتر و فلان و بهمان دنبال نمادهای شیطانپرستی گشت. دیگه سر قضیهی Me Too و جفری اپستین و سر و سری که با افراد قدرتمند داشت این قضایا تا حد زیادی عمومی شده.
مثلاً برای من نوعی برای درک اینکه بفهمم لیدی گاگا به احتمال زیاد بخشی از این جریانه و با Eliteهای فاسد دنیا سر و سر داره، نیازی نیست برم دنبال نمادهای فراماسونری و ایلومینتاتی توی موزیک ویدئوهاش بگردم. کافیه یه نگاه به دوستی گرمابهگلستانش با جو بایدن و دموکراتها بندازم تا تهماجرا رو برم.
آقا توفیلم بیبن دیگه بله در مورد ویدر درست باشه ولی علامت نمیدونم ببینم
تو روحانی یا سید هستی
بیشتر علامت جدای و جمهوری مثل الله
نه داداش آناکین بابا داشت
اون که مشخصه اما منظورم یه چیز دیگس مثلا روی نماد محفل جدای نشان آبلیسک ( زاییش جاویدان ابلیس) وجود داره،اگه با دقت نگاه کنید نماد محفل سیث،جمهوری و امپراطوری مثل نماد ستاره شش پره، سفینه های هرمی با پنجره های دایره ای شبیه چشم جهان بین (این نماد یعنی ما تورو در هر جا و در هر وضعی باشی می بینیم) هستش یا آناکین خودمون که اکثراً مخصوصا خودم طرفدارشیم بعضی ویژگی های دجال و داره مثلاً چشم راست کور، موهاش که به قرمزی میزنه، تشابه این که عین امام زمان که بهشون برگزیده موعود میگن آناکین هم عنوان برگزیده موعود رو داره، مثل حضرت عیسی بدون پدر به دنیا اومده یا خالکوبی رو کله دارث ماول شبیه بافومته که ازش روش تو یه کانال مستند ساختن.
تازه این همش نیست یه بخش کوچیکشه اگه ویدئو های راز کلمات دیده باشید و اگه نماد ها و نشان های شیطانی رو بشناسید و مفهموم هر کدوم و بدونید می فهمید که کل جنگ ستارگان سراسر رمز گذاری شده و راز های شیطانی و مرموز داره
من وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم.
اما به نظرم با این حال ما فقط از سر دلخوشی و اینکه دوسش دارم نگاش می کنیم به ظاهر فیلم نگاه می کنیم لذتش می بریم و کاری به رمز و رازش نداریم پس تقریباً میشه گفت خیلی عوض نمیکنه 😅
اینم میگم چیزایی که گفتم خیلیه و نمیتونه اتفاقی باشه مطمئناً همه چیزش برنامه ریزی شده
خیلی سخت میگیری این چیز ها حدفی ممکنه نداشته باشه در ضمن آناکین کور نیست فقط زخمیه
کجاش پر از علامت های شیطانی
بابا بی خیال 😂😂😂
بحث منجی و نیروهای برتر از زمانی که بشر به وجود اومده وجود داشته. مختص ادیان ابراهیمی و اسلام هم نیست
خیلی خیلی مقاله خوبی بود(:
فقط سوالی که ذهنمو درگیر کرده اینه که دارث بین کیه
دارث بین یه ارباب سیث بسیار قوی بود که حدوداً هزار سال پیش قبل از حوادث سهگانهی اصلی قانون دوتایی (Rule of Two) رو به نظام سیثها اضافه میکنه.
ممنون
من یه جا هایی هم شنیده بودم که توانایی تغییر شکل هم داره
درسته؟
اگه منظورت تغییر شکل به این معناست که خودش رو شکل یه حیوون یا آدم دیگه دربیاره، چیزی در این مورد نشنیدم. ولی فکر کنم منظورت قابلیت Transference یا Transfer essence باشه که جزو قابلیتهای سمت تاریک نیروئه. با استفاده از این قابلیت سیثهای قدرتمند میتونن ذهنشون رو به بدن دیگهای منتقل کنن تا به زندگی ادامه بدن.
توی رمان Darth Bane: Dynasty of Evil (که الان دیگه Canon نیست) دارث بین سعی کرد ذهنش رو به بدن شاگردش دارث زانا (Zannah) منتقل کنه، ولی زانا تونست مقاومت کنه و پسش زد. ولی بخش کوچیکی از هویتش تو ذهن زانا باقی موند.
چه جالب
ممنون (=
سلام فربد یه سوال این تئوری که میگن جارجار یه سیثه چیه و اصلا چرا بهش همچین چیزی میگن؟
راستی یه سوال دیگه سیث مورد علاقه خودت کیه؟
سلام. این تئوری کلاً بهخاطر چند دلیل ایجاد شده
۱. جارجار حرکات آکروباتیک انجام میده و توی میدون جنگ خوب بلده چطور در برابر گلوله جاخالی بده. حتی چندجا هم مثل جدایها معلق میزنه تو هوا. البته توی فیلمها حرکاتش جنبهی طنز فیزیکی (Slapstick Comedy) دارن، برای همین نمیشه با اطمینان گفت که حتماً داره از نیرو استفاده میکنه.
۲. جارجار کسی بود که توی سنای کهکشانی قدرت تام به پالپاتین داد. البته بقیه ازش اینو خواستن.
۳. جورج لوکاس توی مستند ساخت اپیزود ۱ گفته بود «جارجار کلید حل ماجراست» (Jar Jar is the key to all of this) و خیلیها جملهش رو اینطور تفسیر کردن که جارجار مامور سیث مخفیه که خودش رو زده به نادونی و حماقت تا بتونه به سنا نفوذ کنه.
البته خیلی بعیده که سیث بودن جارجار رو Canon کنن، چون که شخصیت عموماً منفوریه (هرچند من باهاش مشکل خاصی ندارم).
سیث موردعلاقهی خودم پالپاتینه. واقعاً مقیاس نقشهای که پالپاتین کشید و عمق نیرنگی که به کار برد شگفتانگیزه. کمتر شروری هست که بتونه یه کهکشان رو بازی بده و زندگی این همه از ساکنینش رو تحتتاثیر قرار بده. از طرف دیگه پالپاتین هم توی استفاده از نیرو به حد نهایت مهارت رسید، هم توی بازیهای سیاسی.
در کل به نظرم پالپاتین یکی از بهترین شرورهای آثار گمانهزنه.
در رابطه با نکته دو مگه سیث ها قانون دوتایی ندارن و خب درکل باید دوتا سیث لرد باشند دیگه یه شاگرد و یه استاد پس چرا اینجا جارجار به پالپاتین کمک کرد و هیچوقت باهاش نجنگید؟
یه جا هم دیده بودم تو فیلم جارجار گردنبند گروه طلوع سرخ رو داره که آخر فیلم سولو مشخص شد دارث ماول اون گروه رو کنترلش میکنه و همون گردنبند رو داره یعنی امکانش هست که داره با دارث ماول همکاری میکنه؟
قانون دوتایی بیشتر یه جور رویکرد فلسفیه تا قانون طبیعی. اگه جار جار سیث باشه، میتونه به هر دلیلی ازش پیروی نکنه و سیدیوس هم ممکنه بنا بر منفعت شخصی به جار جار اجازه بده بهش خدمت کنه. ولی در کل جار جار میتونه ارباب سیث نباشه و صرفاً از سمت تاریک نیرو استفاده کنه. اونم ممکنه.
این چیزی رو که میگی ندیده بودم. رفتم چک کردم و این رو هم تو اینترنت دربارهش حرف زدن و یه سری این احتمال رو در نظر گرفتن که جار جار بینکس به جای اینکه سیث باشه، در اصل یکی از فعالان گروههای خلافکاری زیرزمینیه (مثل همون طلوع سرخ):
https://i.redd.it/3nrt1exlkpb21.jpg
اگه اینطور باشه، آره احتمال داره که با دارث ماول همکاری کنه. هرچند اون موقع که جار جار توی سنا به پالپاتین قدرت تام داد، دارث ماول هنوز به قدرت نرسیده بود.
کای رون چی خود کروسانت ۱ تیرلویرن نفر آدم بود که کای رون کل منظومه کروسانت نبود کرد بیبن چقدر آدم کشه
دارث مالاگوس کیه؟
احتمالاً منظورت دارث مالگوس (Darth Malgus) هست. دارث مالگوس یکی از سیثلردهای دورهی جمهوری قدیمه که توی بازی Star Wars: The Old Republic پیداش میکنی.
ممنون
عالی
سلام
می خواستم بپرسم فیلم های بعدی جنگ ستارگان در مورد چه زمانیه و چه شخصیت هایی توش هستن
سلام. هنوز معلوم نشده.
احتمالا یه سیت دیگه میاد شاید دوباره سیدیوس اومد زمانش خدا میدونه یاشاید مثلا ری نسل جدید جدای و تربیت کنه
«این تربیت کردن نسل جدید جدای» درونمایهای بود که با تارکالدنیا شدن لوک و شکستش تو تربیت جدایها لوس شد.
میشه در مورد داری نیهیلوس یکم توضیح بدید؟
دارث نیهیلوس یکی از سیثلردهای عصر جمهوری قدیمه (هزاران سال پیش از حوادث فیلمها) که توی جنگ مندلورها به همراه یه سری افراد دیگه مورد اصابت گلولهای سهمگین قرار میگیره، ولی زنده میمونه. وقتی نیهیلوس به هوش میاد، میبینه که گرسنگی وحشتناکی وجودش رو فرا گرفته و از افراد دیگهای که در کنارش زنده موندن، تغذیه میکنه. ولی زود متوجه می شه که گرسنگیش به این راحتیا برطرف نمیشه. دارث ترایا (Traya) یه ارباب سیث نیهیلوس رو به شاگردی میپذیره، ولی بهزودی متوجه میشه که نیهیلوس کلاً به سیث و جدای و این چیزا اهمیت نمیده و فقط میخواد گرسنگی سیریناپذیرش رو بر طرف کنه. اگه یه روز جدایها از بین میرن، نیهیلیوس شروع میکنه به تغذیه کردن از خود سیثها. برای همین بین این دو عدم اعتماد شکل میگیره و نیهیلوس به همراه یه سیث دیگه به اسم دارث سایون (Darth Sion) ترایا رو کلهپا میکنن و موانع سر راه نیهیلوس برای تغذیه کردن هم برداشته میشه. ولی نیهیلوس متوجه میشه که هرچی بیشتر تغذیه میکنه، بدنش بیشتر از بین میره. وقتی میبینه دیگه بدنی نداره، روح خودش رو به شنل و ماسک معروفش پیوند میزنه و اینجوری به حیات خودش ادامه میده.
https://static.wikia.nocookie.net/starwars/images/9/97/KOTOR2Nihilus.jpg/revision/latest/scale-to-width-down/1000?cb=20071122021511
بهعبارت دیگه، نیهیلوس به موجودی تبدیل میشه که در دنیای مادی وجود داره، ولی کالبد فیزیکی نداره.
نصف سیث ها جدای بودن😑
سلام آقای فربد
مقاله خیلی خوبی بود
ولی اگه می تونی یه مقاله هم راجع به این سیث هایی که نگفتی بی زحمت بنویس:
Darth traya…naihilus…sion…تا آخر (:
سلام.
راستش مقیاس این مقالهها بزرگتر از اونه که توی بسترشون مفصلاً به بیوگرافی شخصیتهای فرعی پرداخته بشه.
من نمی خوام راجع به هر کدوم مقاله جداگانه بنویسید
مثلا دارث بین و شاگردش رو جمعا توی یه مقاله
یا همین دارث ترایا با اون دو تای دیگه رو توی یه مقاله بنویس
چون به قول شما نمیشه راجع به هرکدوم مقاله بنویسید
باشه. ببینم چی میشه.
ممنون آقای فربد🌷
سلام آقای آذسن به نظر من جناب Sith lord راس میگن بهتره برای هر سیث و شاگردش و هر جدای یا کلا هر شخصیت star wars مثلا بوبافت یا جانگو فت یا مثلا سناتور آمیدالا مقاله جداگانه بنویسید و در اختیارمون بذارید چون اون موقع بازدید کننده تون هم بیشتر میشه و کار شما هم رونق پیدا می کنه ممنون میشم اگه این کارو بکنید
با سپاس
مسئله اینه که واقعاً وقتش رو ندارم که یه دایرهالمعارف جزئی از استار وارز توی سایت بسازم. چون دنیای خیلی گستردهایه و معرفیش، طوری که حق مطلب رو به جا بیاره، به زحمت چند نفر نیاز داره و از توان یه نفر خارجه. مگه اینکه اون یه نفر کل زندگیش رو روی همین بذاره.
سلام ممنون میشم اگه مقالات جنگ ستارگان رو ادامه بدید😊
سلام. اگه وقت شد حتماً.
رمان thrawn:alliances رو خوندی؟:/
نه هنوز.
شاید باورت نشه ولی با مونی بودم😂
کمیکشو خوندم ناولشو گذاشتم تعطیلات عیدXD
اصلاح میکنم
کمیک ناول لجندز ثراون رو خوندم
alliances رو هنوز نه
شاید تا عید کمیک اینم اومدD:
یه کتابی هست به اسم book of sith از سیرتاپیاز سیت رو توش گفته. نویسندشم مثلا دارث سیدیوسه XD پیشنهاد میکنم بخونیدش
ترجمه شده؟
نهدظاهرا نشده
فکر نکنم…
:/ خب وقتی خودت نخوندیش چرا پیشنهاد میدی:/
الان شما از کجا فهمیدی من نخوندم؟
انگلیسیم خوبه اینگلیسشو خوندم. هم این هم کتابای دیگه استاروارز
چطور آناکین خیلی برای جدای شدن بزرگ شده بود😐
ولی پسرش تو یه هفته ای که پیش یودا بود استاد شد.
چه تناقضی
اتفاقاً این سوالیه که برای خیلی از طرفدارا پیش اومده. ولی باید دقت داشته باشی که لوک توی سهگانهی اصلی استاد نبود. یعنی داشت یه سری کارهای پیشپاافتاده با نیرو انجام میداد و اگه میبینی که تونست توی دوئل با دارث ویدر دووم بیاره بهخاطر این بود که ویدر نمیخواست بکشتش. صرفاً میخواست به سمت تاریک نیرو متمایلش کنه. اگه ویدر واقعاً میخواست بکشتش، لوک هیچ شانسی در مقابلش نداشت.
بعد از اون کی آموزشش داد
بعدش با توجه به اینکه امپراتوری شکست خورده بود و تهدید جدیای نبود که باهاش مقابله کنه، خودش به قدر کافی زمان داشت تا به خودش تعلیم بده. با توجه به اینکه لوک معبد جدای رو از نو تاسیس میکنه، میشه گفت توی اون سبک زندگی غرق شد.
راستی چرا امپراطوری نیومد از همون clones برای ارتشش استفاده کنه؟
از قضا استفاده کرد. سربازهای کلون جزو نیروهای اولیهی امپراتوری بودن، ولی بهمرور زمان با پذیرش سربازهای غیرکلون، تعداد سربازهای کلون کاهش پیدا کرد و به یه اقلیت توی ارتش امپراتوری تبدیل شدن.
پس سفارش کلون جدید ندادن.
مث سفارش پیتزا😂
تا حالا نشده یکی بیاد باشمشیر دستشو قطع کنه؟😐
تصادفی
دست کی رو؟
دست خودشو.با لایت سیبر
یعنی تصادفی با لایت سیبر دست خودشو قطع کنه
الان متوجه شدم.
من موردی سراغ ندارم. معمولاً کسایی که با لایتسیبر کار میکنن افراد نیروپذیر (Force Sensitive) هستن و لایتسیبر به انشعابی از کالبد فیزیکیشون تبدیل میشه. مثلاً همونطور که آدم میتونه دستهاش رو کنترل کنه، بدون اینکه به صورتش ضربه بزنه، اونها هم میتونن لایت سیبرشون رو کنترل کنن.
از گیم های جنگ ستارگان کدوما رو میشه رو android اجرا کرد؟
اینجا اسم بازیها رو فهرست کرده:
https://www.androidcentral.com/best-star-wars-games-android
اصن darth vader مگه خودش شاگرد نبود چرا باید شاگرد داشته باشه
کی گفته اگه یکی شاگرد کس دیگه باشه، نمیتونه خودش شاگرد داشته باشه؟
چه ربطی داده اخه؟ XD هر استادی بالاخره ی روزی خودش شاگرد بوده
سلام دوستان میشه بپرسم شکل گونه جانداری خود سیم ها چه طوری بوده؟
سلام. سیثهای اصلی این شکلی بودن:
https://static.wikia.nocookie.net/starwars/images/7/78/ThreeSith-BOS.png/revision/latest/thumbnail/width/360/height/360?cb=20120729135543
شاگرد darth vader بهش خیانت کرد؟
چون یه جا دیدم شمشیرش آبی بود😐
آره، اونم یه نمونهی دیگه.
فک کنم تو این مقاله یه تغییراتی انجام داده بودی نه؟
درضمن چرا یکی نمیاد به سیث ها خیانت کنه.
همش جدای ها به سیث ها خیانت میکنن
همونطکر که آقای adrien گفت😐
اگه منظورت نسبت به نسخهی منتشرشده توی سفیده، بهتره بگیم که اونجا یه سری تغییرات توش اعمال کرده (البته با تایید خودم.)
چرا هیچکی نمیاد به سیثها خیانت کنه؟ خود دارث ویدر بهعنوان یه سیث بزرگترین خیانت رو کرد. تو سهگانهی دیزنی هم کایلو رِن این کارو کرد.
آقای آذسن کایلورن سیث نبود که شما میگید اونم به سیث خیانت کرد کایلورن و استادش اسنوک صرفاً مصرف کنندگان دارک ساید بودن حتی اگه مقاله اسنوک مهره طلایی پالپاتین و خونده باشید میگه اون سیث نبود ولی یه استاد بزرگ در نیرو بود
اوه درست میگی. فرض رو بر این گرفته بودم که کایلو رن سیثه. ولی صرفاً از سیثها الهام گرفته.
سلام آقای آذسن
مقالتون عالی بود . البته به خیلی از موارد اصلا اشاره ای نکردید . مثل داستان Darth malgus و Darth marr و همینطور داستان امپراطور سیث ویشیت و جاودان شدنش و راه اندازی امپراطوری جاودان زاکول به دست ویشیت و تبدیل شدنش به امپراطور والکورین و دو پسر دوقلوی اون به نام های آرکن و وکسن. همینطور داستان جنگ ولکورین و آرکن با سیث ها و جدای ها . همینطور قتل ولکورین به دست آرکن و امپراطور شدن آرکن و ادامه ماجرای Eternal empire
درسته. ولی خب برای همینه که مقالهست و نه کتاب چند صد صفحهای.
فربد، اولا ترجمهت عالی بود و لذت بردم از خوندنِ مقاله. مرسی.
دوما، به نظرم سیثها به نسبت جدایها یکم از نظره تاریخچه ظعیفترن. کلیشهایان.
خب نگاه کن، از فرو پاشیدنشون شروع میکنم، بعدش با یه کلیشه که توی اعماقِ فضا یه خری در میاد میشه سیث، که اکثرا هم جدای هستش (اینم یه کلیشهی دیگه!) دوباره برمیخیزن و با جدای ها میجنگن و دوباره فرو میپاشن. دوباره یه خری در میاد که اولش یا جدای بوده یا از جدای ها نفرت داره و میشه سیث و دوباره با جدایها میجنگن….و این چرخه به نظر تا ابد ادامه داره! این نقطه ضعفه سیثها هستش.
راستی فربد، به نظرت نویسندهی این متن و احتمالا دستاندرکارانش، از چه منابعی این اطلاعات رو استخراج میکنن؟ کمیک؟ گایدبوک استاروارز؟ (اصلا گایدبوکی وجود داره؟)
به نظرم این کلیشهای نیست. دلیل اینکه تاریخچهی سیثها و جدایها با هم گره خورده، تا حد زیادی به ماهیت خود نیرو برمیگرده و اینکه هر جدای یا سیثی ممکنه طی تمریناتش با سمت تاریک/روشن نیرو آشنا بشه و شیفت کنه به اون سمت.
در ضمن باید اینم در نظر داشت که سیثها برای مدت زیادی هیچ قدرتی نداشتن و عملاً جدایها شکستشون داده بودن (برای همین چرخهای وجود نداشت). با ظهور پالپاتین بود که دوباره سیثها مطرح شدن.
راستش من از منبع سایت Exploring Series خبر ندارم. احتمالاً از ویکی استار وارز استخراج کرده.
گاید بوک هست و اتفاقاً تعدادشون هم زیاده.
«به نظرم این کلیشهای نیست. دلیل اینکه تاریخچهی سیثها و جدایها با هم گره خورده، تا حد زیادی به ماهیت خود نیرو برمیگرده و اینکه هر جدای یا سیثی ممکنه طی تمریناتش با سمت تاریک/روشن نیرو آشنا بشه و شیفت کنه به اون سمت.»
خب از این لحاظ بهش نگاه کنیم درسته، ولی خب راههای دیگهای واسه سیث شدن هم وجود داره. حرفِ من اینه که چرا نویسندهها از راههای دیگه استفاده نمیکنن؟
خب مثلاً چه راهی مدنظرته؟
خب من خودم الان میتونم دو راه پیشنهاد بدم.
یکی سیث شدنِ یک فرد از یه نژاد دیگه.
دوم که به نظرم جذابتره، یه سیثزادهست!
یعنی یه فردی که اولش جدای نبوده، یه سیث به معنای واقعی کلمه! از ریشه…
این جذابتره به نظرم، تا استفاده کردن از عنصر وسوسه برای تبدیل شدنِ یه جدای به سیث.
خب این دوتا که گفتی که جفتش وجود داره.
سیثها از هر نژادی ممکنه به وجود بیان.
از طرف دیگه، بعضی از نژادها هم از بدو تولد سیثان. مثل خود سیثها.
https://swtor.fandom.com/wiki/Sith_Purebloods
گل گفتی
میشه یه مقاله راجب محفل یکم و اسنوک بنویسی
و اینکه پالپاتین نابود شد بالاخره
و اینکه جنگ ستارگان ادامه خواهد داشت یا نه
ببینم چی میشه.
این حرکتی که دیزنی برای برگردوندن پالپاتین زد خیلی بیخود بود. الان با این اوصاف دیگه نمیشه با اطمینان گفت کسی به طور کامل از بین رفته. در آینده هر شخصیتی میتونه در قالب کلون یا شبح یا هر ماهیت عجیبغریب دیگهای به زندگی برگرده.
جنگ ستارگان هم ادامه خواهد داشت. ولی به احتمال زیاد ۹ گانهی اسکایواکر تموم شد.
خب من انیمیشن مقاومت رو ندیدم
فکر کنم اونجا راجب محفل یکم یه توضیحاتی داده
ولی خب کسی که انیمیشن هارو مثل clone wars و rebels رو ندیده باشه از نصف داستان خبر نداره.
این یه نقطه ضعف بزرگه
آره کلاً کسایی که فیلم استار وارز میسازن، باید کمتر به Expanded Universe احساس پشتگرمی کنن.
شاید در مورد جمهوری قدیم باشه
برا چی اکسار (آقا) رو حذف کردی؟
اصلا ۹۰ درصد جذابیت مقاله به همین بود.
حذفشون نکردم. اصل مقاله همین بود. اونا رو فرزین سوری بهش اضافه کرد.
یه چیزی اشتباه،قانون دوتایی از زمان دارث بین به وجود اومد
توی متن اشاره نشده که فریدون ند این قاون رو بنا نهاد. صرفاً ذکر شده که ازش استفاده کرد.
خب دارث بین این قانون به وجود آورده.
زمان فریدون ند این قانون اصلا وجود نداشت که بخواد ازش استفاده کنه
هان، درست میگی.
البته اینجا یه سوءتفاهم پیش اومده که ناشی از بیاطلاعی من بود.
توی منبعی که مطلب رو ترجمه کردم، اشاره میکنه که فریدون ند طبق مرام و مسلک سیثها سادو (Sadow) رو میکشه تا به ارباب سیثها تبدیل بشه. من به اشتباه این مرام و مسلک رو به قانون دوتایی ربط دادم و اون پاورقی رو زدم.
سیدیوس نماد سیت
توی داستان دارث رون اشتباه کردید .. دارث رون جدای وفاداری بود ولی توی دام محفل سیث افتاد و اونا شست و شوی مغزیش دادن و حافظشو دستکاری کردن و وقتی جدای ها دستگیرش کردن حافظشو برگردوندن و رون فهمید که یه جدای بوده
نه اشتباهی صورت نگرفته.
این چیزیه که راجعبه دارث رون نوشته شده:
درسته رون اول جدای وفاداری بود، ولی دلیل گرایشش به سمت تاریک نیرو، همونطور که ذکر شده، تعامل با یه امپراتور سیث به نام ویشیت (Vitiate) بود، نه گیر افتادن تو دام محفل سیث و شستوشوی مغزی و دستکاری شدن حافظه. از قضا این بلاها رو محفل جدای سر رون میاره. آخر Kotor رون فهمید که قبلاً سیث بوده، نه جدای. طبق روایت صحیح (Canon) توی وقایع Kotor رون سمت روشن نیرو رو انتخاب میکنه و پی بردن به اینکه قبلاً سیث بوده براش یه حالگیری بزرگه. فکر کنم این دوتا قضیه رو با هم قاطی کردی. این ویدئو رو ببین تا ابهامات رفع بشه:
https://www.youtube.com/watch?v=HzubYadkSXg
واقعا اسم طرف فریدون بوده ؟ واقعا ؟:-D
یکم فرصتطلب باش. تا وقتی اکسار هست، شوخی با اسم فریدون آخه؟ 😀
بر عکس من جدیم .کنجکاوم که ربطی به فریدون ما داره یا فقط همین طوری یه چیزی پروندن ؟
بعید میدونم ربطی داشته باشه.
مال ما Fereydounه، مال اونا Freedon.
اکسار کـ … ارور ۴۰۴ یعنی چی؟ فکر می کردم این کلمه در زبان فارسی وجود خارجی نداره.
اون قضیهی ارور ۴۰۴ شوخیای بود که فرزین برای جلوگیری از حوصلهسربر شدن متن روش اعمال کرده بود. البته با اینکه خودم شوخی رو دوست داشتم،ولی احساس کردم برای کسی که داره برای بار اول متن رو میخونه، شاید زیادی distracting باشه، برای همین اینجا ورش داشتم.
میتونستی اکسار خان ترجمش کنی من میگم خان XD
اگه دنبال شوخی با اسم اکسار کون هستی، همین مقاله رو توی سفید بخون.
https://3feed.ir/the-jedi-and-the-sith/
اگه دنبال شوخی با اسم اکسار کون هستی، همین مقاله رو توی سفید بخون. نیازت رو تامین میکنه.
https://3feed.ir/the-jedi-and-the-sith/
سلام علیکم جناب آذسن . در آن جایی که سخن از فلسفه اخلاقی سیث ها میاورید و می گویید کمک کردن به ضعفا و تسهیل سختی های منجر به تداوم ضعف می شود مخاطب به یاد نظریه کنش معطوف به قدرت نیچه میفتد . این نظریه در کتاب اراده قدرت از نیچه و ترجمه دکتر مجید شریف مفصل بیان و تشریح شده. در این مورد سیث ها و نیچه با یکدیگر همخوانی فلسفی دارند. استفاده بردیم جناب آذسن
سلام.
آره، کلاً سیثها یهجورایی نماد عقاید فاشیستی توی دنیای جنگ ستارگانن و نیچه هم با اینکه خودش فاشیست نبود، ولی روی شکلگیری عقاید فاشیستی فردی یا جمعی تاثیرگذار بوده.
فاشیست یعنی چی؟
اشاره داره به ایدئولوژی ایتالیا توی دوران جنگ جهانی دوم. یعنی حکومت تمامیتخواهی که کلاً طاقت نظر مخالف رو نداره و صرفاً سعی داره از راه زور و قدرت حرفش رو به کرسی بنشونه و برای افراد ضعیف ارزش قائل نیست.
دارث مارکا راگنوس کی چی کارست
مارکا راگنوس یه ارباب سیث بود که ۵۱۰۰ سال پیش از وقایع جنگ ستارگان زندگی میکرد و با قدرت زیادش یه عصر طلایی جدید برای سیثها رقم زد.
البته Canon نیست.