تعریف: مغلطه غیرمحتمل‌ترین فرضیه موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی توضیحات غیرمنطقی‌تر برای وقوع یک پدیده را بپذیرد و توضیحات قابل‌دفاع‌تر را نادیده بگیرد. در روش علمی (Scientific Method)، برای قضاوت صحت فرضیه‌ها یا نتایج برگرفته از مشاهدات باید به اصل امساک (Principle of Parsimony) که با نام تیغ اوکام (Occam’s Razor) شناخته می‌شود توسل جست. طبق این اصل: «در شرایط یکسان، ساده‌ترین توضیح برای یک پدیده که به کمترین تعداد پیش‌فرض نیاز دارد، بهترین توضیح برای آن است، مگر آن‌که خلافش ثابت شود.» 

این مغلطه با مغلطه‌ی فرضیه‌ی نامحتمل (شماره‌ی ۱۱۹) شباهت زیادی دارد‌. شاید تنها تفاوت‌شان این باشد که در مثال‌های این مغلطه فرضیه‌ها منطقی‌تر هستند (یعنی خبری از لپرکان‌ها و موجودات مشابه نیست). 

معادل انگلیسی: Least Plausible Hypothesis

الگوی منطقی: 

فرضیه‌ی X برای توضیح دادن Y مطرح شده، ولی X غیرمحتمل‌ترین فرضیه است. 

مثال ۱: 

به نظر من دلیل این‌که دختره نیومد سر قرار این بود که پدرش سکته کرد و دختره مجبور شد برسونتش بیمارستان. توی اون شرایط پرتنش یادش رفت موبایلشو چک کنه و وقتی رسید بیمارستان، اینقدر نگران پدرش بود که دیگه من توی ذهنش نبودم. 

توضیح: این توضیح ممکن است، ولی محتمل نیست. به احتمال زیاد «دختره» یا گوینده را یادش رفته، یا عمداً او را سر قرار کاشته. مردم از روی تمایلات، احساسات یا باورهایشان به غیرمحتمل‌ترین توضیحات توسل می‌جویند، نه از روی عقل و منطق. 

مثال ۲: آفرینش‌گرایان تعداد زیادی کتاب نوشته‌اند تا توضیح دهند چطور ممکن است دنیا ۶۰۰۰ سال عمر داشته باشد. با اعتقاد به خدایی که در امور دنیوی دخالت می‌کند، نادیده گرفتن چند قانون طبیعی و پذیرفتن نامنسجم بودن طبیعت می‌توان به چنین نتیجه‌ای رسید. برای پذیرفتن چنین نتیجه‌ای عملاً باید تمام علومی را که می‌شناسیم بازنگری کنیم و درکمان از واژه‌ی «حقیقت» را تغییر دهیم. بنابراین دو احتمال وجود دارد: یا درک علمی از دنیا اشتباه است یا داستان مطرح‌شده در کتاب مقدس، مثل صدها داستان مشابه از فرهنگ‌های دیگر، جنبه‌ی اسطوره‌ای دارد. 

توضیح: برای پذیرفتن فرضیه‌های آفرینش‌گرایان درباره‌ی دنیا، لازم است تعداد زیادی پیش‌فرض غیرمحتمل را به‌عنوان حقیقت بپذیریم. بنابراین احتمال اسطوره بودن داستان آفرینش محتمل‌ترین توضیح است. 

استثنا: باز هم لازم است به تمایز بین آنچه امکان وقوع دارد، با آنچه احتمال وقوع دارد، اشاره کنیم. تیغ اوکام صرفاً احتمالات را دربرمی‌گیرد. 

منابع: 

Wormeli, R. (2001). Meet Me in the Middle: Becoming an Accomplished Middle-level Teacher. Stenhouse Publishers.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه منطق کتری‌وار موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی برای دفاع از یک ایده یا نکته، چند استدلال مطرح کند که یکدیگر را نقض می‌کنند. 

معادل انگلیسی: Kettle Logic

الگوی منطقی: 

بیانیه‌ی ۱ مطرح می‌شود. 

بیانیه‌ی ۲ مطرح می‌شود، ولی با بیانیه‌ی ۱ تناقض دارد. 

بیانیه‌ی ۳ مطرح می‌شود، ولی با بیانیه‌ی ۱ و ۲ تناقض دارد. 

و… 

مثال ۱: 

در یکی از مثال‌های کتاب تعبیر خواب (The Interpretation of Dreams) فروید، همسایه‌ی مردی او را متهم به بازگرداندن کتری‌ای آسیب‌دیده کرده است. مرد در جواب این اتهام سه استدلال مطرح می‌کند:‌

۱. کتری را بدون این‌که یک خط رویش افتاده باشد برگردانده است. 

۲. پیش از این‌که کتری را قرض بگیرد، آسیب دیده بود. 

۳. او هیچ‌گاه از همسایه‌اش کتری قرض نگرفته بود. 

توضیح:‌ هرکدام از این بیانیه‌ها بیانیه‌ی قبلی را نقض می‌کنند. اگر کتری از قبل آسیب دیده بود، پس مرد چطور می‌توانسته آن را بدون این‌که خط رویش افتاده باشد برگرداند؟ اگر هیچ‌گاه آن را قرض نگرفته بود، چطور ممکن است پیش از قرض گرفتن آن آسیب دیده باشد؟ 

مثال ۲: 

من به خدا اعتقاد ندارم، چون به نظرم او پلید است. در ضمن اصلاً مفهومی به نام «پلیدی» وجود ندارد. پلیدی صرفاً ارزش‌گذاری ما روی چیزی‌ست که در نظرمان اشتباه است. 

توضیح: در مثال بالا چند بیانیه مطرح شده که یکدیگر را نقض می‌کنند و در ایده‌ی باور نداشتن به خدا ریشه دارند. اگر کسی به خدا اعتقاد نداشته باشد، چطور می‌تواند او را پلید در نظر بگیرد؟ اگر مفهومی به نام پلیدی وجود نداشته باشد، پس خدا چطور می‌تواند پلید باشد؟ 

راهنمایی: اگر کمدین هستید، می‌توانید از منطق کتری‌وار در روتین کمدی‌تان استفاده کنید، ولی نه در استدلال‌هایتان. 

منابع: 

Freud, S. (1913). The Interpretation of Dreams. Macmillan.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه بدترین حالت موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی استدلالش را بر پایه‌ی بدترین سناریوی ممکن بچیند، نه محتمل‌ترین. در چنین شرایطی ترس به منطق غلبه می‌کند.

معادل انگلیسی: Just In Case Fallacy

معادل‌های جایگزین: مغلطه‌ی محض احتیاط

الگوی منطقی: 

بهتر است که ادعای X را بپذیریم، چون در غیر این صورت ممکن است اتفاق به‌شدت غیرمحتمل  Y به وقوع بپیوندد.

مثال ۱: 

ماری، وقتی داری شطرنج بازی می‌کنی کلاه ایمنی بذار سرت. ممکنه از شدت هیجان از روی صندلی بیفتی و سرت بشکنه.

توضیح:‌ هر تصمیمی هم نفع دارد هم ضرر. هدف استدلال‌های مغلطه‌آمیز مثل نمونه‌ی بالا این است که مجبور شوید بر اساس ترس تصمیم بگیرید، نه منطق. این ترس باعث می‌شود هزینه‌ی کلاه ایمنی سر نگذاشتن به‌مراتب سنگین‌تر از آن چیزی که هست به نظر برسد. در واقع در چنین سناریویی کلاه ایمنی سر گذاشتن است که هزینه‌ی سنگین به همراه دارد، و آن هم مسخره شدن از جانب رفقایتان به شکلی بی‌سابقه است.

مثال ۲: 

اگه جهنم واقعیت داره، پس بهتره مسیح رو به‌عنوان ناجی خودت بپذیری.

توضیح: در این مثال، گوینده سعی دارد طرف مقابل را وادار کند بر اساس ترس تصمیم بگیرد، نه منطق، چون در چنین حالتی هزینه‌ی نپذیرفتن مسیح به‌عنوان ناجی بسیار سنگینتر از حد واقعی‌اش به نظر می‌رسد. بسیاری از مسیحیان به وجود جهنم اعتقاد ندارند، چون در نظرشان خدایی مهربان و بخشنده تمایل ندارد بندگانش را تا ابد شکنجه دهد. همچنین بیش از یک میلیارد انسان به مذهبی اعتقاد دارند که طبق احکامش عبادت هر خدایی غیر از الله بلیطی یک‌طرفه به سوی جهنم است. با توسل به عقل و منطق، می‌توان این انتخاب‌ها را بررسی کرد و بر اساس منطق، تصمیم‌گیری کرد، نه ترس.

استثنا: اگر در شرایطی قرار گرفتید که آماده شدن برای بدترین حالت ممکن بهترین تصمیم از لحاظ اقتصادی است (از لحاظ به‌صرفه بودن، نه لزوماً سودآوری)، مغلطه‌ای اتفاق نمی‌افتد.

راهنمایی: بیمه و ضمانت همیشه ایده‌ی خوبی نیستند. گاهی کاهش ریسک خودش هزینه دارد، ولی این موضوع از ابتدای کار مشخص نیست.

منابع: 

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه برای این‌که زیرا موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی به مدرک و دلیل ارائه‌شده در رد یک استدلال توجهی نشان ندهد و صرفاً به‌نحوی ادعا کند حرف حرف خودش است. این مغلطه با بیان عباراتی چون «بهم اعتماد کن»، «چون من گفتم»، «خواهی دید» یا «برای این‌که زیرا» همراه است. مغلطه‌ی برای این‌که زیرا با هدف بحث و استدلال – که رسیدن به نتیجه‌ای پذیرفتنی برای دو طرف بحث است – همسو نیست و به طرف بحث‌تان کمک نمی‌کند تا درک کند چرا اینقدر به موضع خود اطمینان دارید. «برای این‌که زیرا» دلیلی ارائه‌شده در جواب به یک سوال نیست؛ بلکه صرفاً اعلام قدرت است؛ چه این قدرت معتبر باشد، چه نباشد.

معادل انگلیسی: Just Because Fallacy

معادل‌های جایگزین: مغلطه‌ی «مادر خیر تو رو می‌خواد»، چون من گفتم، خواهی دید

الگوی منطقی: 

X حقیقت دارد، چون من می‌گویم.

مثال ۱:‌

تربور: مامان، دیوید می‌تونه شب خونه‌مون بخوابه؟

مامان: نه.

تربور: چرا؟

مامان: برای این‌که زیرا.

تربور: برای این‌که زیرا چی؟

مامان: چون من می‌گم! تموم شد رفت!

توضیح: «چون من می‌گم» دلیل موجهی برای اجازه نداشتن دوست تربور برای خوابیدن در خانه‌یشان نیست. شاید دلیل اصلی این است که شلوغ‌بازی بچه‌ها سردرد مادر را تشدید می‌کند. شاید مادر تربور می‌خواهد تربور شب زود بخوابد تا برنامه‌ی خوابش به هم نریزد. شاید هم دیوید از آن بچه پرروهاست که اعصاب هر بزرگسالی را خط‌خطی می‌کند.

مثال ۲: 

ریک دلال:‌ دیگه از ۲۵۰۰۰ دلار پایین‌تر نمی‌تونم برم.

مشتری: چرا نمی‌تونی؟

ریک دلال: چون قیمت پایین‌تر مقدور نیست.

مشتری: ولی چرا؟

ریک دلال: برای این‌که زیرا.

توضیح: در این مثال مشخص است که ریک از موضوعی باخبر است و دلش نمی‌خواهد مشتری آن را بداند. دلیلش به احتمال زیاد این است که اگر مشتری این موضوع را می‌دانست، می‌فهمید که می‌تواند جنسش را با قیمت کمتری بفروشد.

استثنا: در استدلال و مباحثات جدی استثنایی برای این مغلطه در کار نیست. شاید در موقعیتی که شخصی در مقام قدرت تصمیم بگیرد بحث نکند و صرفاً فرمان دهد – مثلاً در رابطه‌ی بین والدین و فرزند – یا در موقعیتی که نامزدتان برایتان سورپریزی تدارک دیده و طفره رفتنش از جواب به نفع خودتان باشد، این نوع پاسخ‌گویی مغلطه به حساب نیاید.

راهنمایی: سعی نکنید با بهانه‌های این مدلی خودتان را تبرئه کنید. همیشه از خودتان بپرسید: «دلیل این‌که دوست دارم/ندارم فلان کارو انجام بدم چیه؟» جواب چنین سوالاتی بهتان کمک می‌کند ریشه‌ی مشکلات‌تان را شناسایی کنید.

منابع: 

این مغلطه را خود بو بنت ابداع کرده است.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه قضاوت عجولانه موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی بدون این‌که برای درک استدلالی زمان کافی بگذارد درباره‌ی آن نتیجه‌گیری کند.

معادل انگلیسی: Jumping to Conclusions

معادل‌های جایگزین: نتیجه‌گیری عجولانه، تصمیم‌گیری عجولانه، پیش‌داوری، پریدن به آخرین مرحله

مثال ۱:‌

این خونه‌هه چقدر خوشگله! بیا بخریمش!

توضیح: در این مثال گوینده بر اساس احساساتش تصمیمی عجولانه و لحظه‌ای گرفته و عوامل بسیاری که در گرفتن چنین تصمیم مهمی دخیل‌اند نادیده گرفته است. به طور کلی او عقل و منطق را بوسیده گذاشته کنار.

مثال ۲: 

خیلی دیر شده و ما باید هرچه سریع‌تر بودجه‌ی مدرسه رو تعیین کنیم. نظرتون چیه بودجه رو همینی که هست نگه داریم و الکی بحث نکنیم؟

توضیح: گوینده دلش می‌خواهد هرچه سریع‌تر برگردد خانه و حوصله‌ی بحث کردن سر بودجه را ندارد. برای همین می‌خواهد آن را همان مقداری که هست نگه دارد. این طرز فکر غیرعقلانی است.

استثنا: بعضی مواقع تصمیم‌گیری سریع ضروری است و مدارک موجود را نمی‌توان به طور کامل بررسی کرد. در چنین شرایطی باید با امکاناتی که در اختیار داریم بهترین نتیجه‌ی ممکن را بگیریم.

راهنمایی:‌ اگر کسی ازتان خواست تصمیمی بگیرید و زمان ناکافی در اختیارتان قرار داد،‌ به احتمال زیاد سعی دارد شما را از تفکر نقادانه دلسرد کند. اگر احساس می‌کنید زمان کافی و منطقی برای رسیدن به یک نتیجه‌ی فکرشده در اختیارتان قرار داده نشده، از گرفتن چنین تصمیمی خودداری کنید.

منابع: 

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

کریستوفر تالکین در ۱۶ ژانویه‌ی ۲۰۲۰ در سن ۹۵ سالگی درگذشت. او بخش زیادی از آثار به‌جامانده از پدرش جی.آر.آر. تالکین را ویرایش و منتشر کرد و دنیای سرزمین میانه را که در هابیت (۱۹۳۷)‌ و ارباب حلقه‌ها (۱۹۵۵-۱۹۵۴) به دنیا معرفی شد گسترش داد و در کنارش پرتره‌ی منحصر بفردی از فعالیت ادبی پدرش را به علاقه‌مندان عرضه کرد. پس از مرگ تالکین در سال ۱۹۷۳، به درخواست خود او کریستوفر مسئول انتشار آثارش شد. از تالکین ۷۰ جعبه کاغذ به جا ماند، کاغذ‌هایی که محتوایشان بسیار متنوع بود؛ از متن سخنرانی‌های تالکین در دانشگاه آکسفورد گرفته تا لغتنامه‌ی زبان الف‌ها.

سیلماریلیون، اثر موردانتظار طرفداران، مجموعه‌ای از افسانه‌های مهم دنیای سرزمین میانه است که از سال ۱۹۱۷ در حال تکامل و بازنگری بوده است و سبک‌وسیاق،‌ نام‌ها و پیرنگ افسانه‌هایش دستخوش تغییرات بسیاری شدند. پیش‌نویس‌های متمادی کتاب عمدتاً ناتمام و به‌هم‌ریخته باقی ماندند. کریستوفر تالیف نسخه‌ای آکادمیک از کتاب را آغاز کرد که یادداشت و توضیحات داشت، اما بعد تصمیم گرفت که روایتی واحد بدون هیچ‌گونه توضیحی منتشر کند و همه‌ی جزئیات متناقض در داستان‌ها را حذف کند، من‌جمله تناقض‌های موجود با داستان هابیت و ارباب حلقه‌ها.

کریستوفر روی میز کار خانه‌اش، واقع در آکسفوردشایر، پیش‌نویس‌های زیادی را بررسی کرد، بخشی از آن‌ها را برگزید، جزئیات‌شان را با یکدیگر هماهنگ کرد و سپس نتیجه‌ی کار را روی ماشین تحریر قدیمی پدرش نوشت. گای گاوریل کی (Guy Gavriel Kay)، جوانی کانادایی که اکنون خودش هم یک فانتزی‌نویس برجسته است، در انجام این کار به او کمک کرد. کریستوفر گفته بود که قضاوت ادبی خودش سهم زیادی در تولید این آثار داشته، ولی در فرایند ویرایش اضافات خودش حداقل میزان ممکن بود و به پر کردن جای خالی بین منابع محدود می‌شد.

سیلماریلیون در سال ۱۹۷۷ منتشر شد و میلیون‌ها نسخه فروخت. البته در نظر بسیاری از منتقدان و کتابخوانان کتاب بیش از حد خشک و جدی بود و جای هابیت‌های بی‌غل‌وغش در آن خالی بود، اما طرفداران دوآشته‌ی سرزمین میانه به آن روی خوش نشان دادند و به لطف انتشارش کَنِن (Canon) سرزمین میانه پربارتر از قبل شد. با این حال،‌ کریستوفر نسبت به دخالت‌های ویرایشی زیادش در متن حس خوبی نداشت و تصمیم گرفت با نوشتن چند کتاب دیگر، روند توسعه‌ی داستان‌ها توسط پدرش را شرح دهد. بدین ترتیب، یکی از بهترین نمونه‌های بررسی موردی (Case Study) خلاقیت ادبی تولید شد.

The Silmarillion - به مناسبت درگذشت کریستوفر تالکین: نگاهی کوتاه به زندگی و آثار او

کریستوفر در لیدز (Leeds) متولد شد. او سومین فرزند ادیث و جان رونالد روئل تالکین بود (تالکین استاد زبان انگلیسی در دانشگاه بود). تخیل پدرش چنان تاثیر عمیقی روی کریستوفر گذاشت که او گفت انگار در سرزمین میانه بزرگ شده و شهرهای سیلماریلیون در نظرش «واقعی‌تر از بابل» هستند.

از همان موقع که کریستوفر چهار یا پنج ساله بود و به پیش‌نویس هابیت از زبان پدرش گوش می‌داد، به حفره‌های داستانی اشاره می‌کرد. روحیه‌ی کریستوفر به پدرش بسیار نزدیک بود، و برادرانش جان  و مایکل، و خواهر کوچک‌ترش پریسیلا از این شباهت بی‌بهره بودند. به همین خاطر او در نظر پدرش «بی‌نهایت دوست‌داشتنی» بود.

پس از این‌که پدرش استاد زبان و ادبیات آنگلوساکسون در دانشگاه آکسفورد شد، کریستوفر در مدرسه‌ی دراگون (Dragon School) در آکسفورد و پس از آن در مدرسه‌ی سخنرانی در کاورشام، برکشایر (Caversham Berkshire) تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۸، وقتی کریستوفر ۱۴ ساله بود (و از ضربان نامنظم قلب رنج می‌برد) تالکین نگارش ارباب حلقه‌ها را در قالب دنباله‌ای برای هابیت (که یکی از انگیزه‌های نگارش آن سرگرم کردن کریستوفر بود) آغاز کرد. کریستوفر و سی.اس لوییس، همکار تالکین در آکسفورد، هردو جزو مشوقان او بودند.

پس از پشت‌سر گذاشتن دوره‌ی تحصیلی کوتاه در ترینیتی کالج آکسفورد، کریستوفر در سن ۱۷ سالگی در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا واقع در آفریقای جنوبی تعلیم دید. در این دوران پدر کریستوفر فصل‌های مربوط به سفر فرودو و سام به موردور را برای پسرش فرستاد. در کنار فصل‌ها، او پیغام‌هایی هم برای پسرش نوشت که هدف‌شان آرام کردن یا قوت قلب دادن به او بود. کریستوفر در جواب نامه‌های پدرش نقدهایی مفصل و سازنده می‌نوشت.

پس از پایان جنگ جهانی دوم کریستوفر هم به اینکلینگز (The Inklings)، محفل ادبی لوییس-تالکین پیوست و با صدای رسا و طنین‌اندازش بخش‌هایی از ارباب حلقه‌ها را برای اعضای محفل قرائت کرد. او در رشته‌ی زبان انگلیسی از دانشگاه ترینیتی قارغ‌التحصیل شد و دوره‌ی ثانویه‌ای را با محوریت ساگای شاه هایدرک حکیم (King Heidrek the Wise) پشت سر گذاشت. او هم مثل پدرش به تحلیل زبان‌‌ها و اکتشاف مرز کمرنگ بین افسانه و تاریخ علاقه‌مند بود.

کریستوفر از سال ۱۹۵۴ به تدریس موضوعات مربوط به انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و نورس کهن  در آکسفورد مشغول شد و با همکاری نویل کاگهیل (Nevill Coghill) سه نسخه از حکایات کانتربری (The Canterbury Tales) را آماده کرد. ولی در سال ۱۹۷۵ او از پست خود در نیو کالج آکسفورد استعفا داد تا روی میراث ادبی پدرش تمرکز کند. او این کار را با فراغ خاطر انجام داد. از او نقل است: «حوزه‌ی ادبیات آنگلوساکسون از لحاظ قوه‌ی پژوهشی کم‌وکاست ندارد. در این مقطع زبان‌های ابداعی پدرم موضوع جالب‌‌تری است.»

با این حال، او پژوهش‌های پدرش را در حوزه‌ی زبان و ادبیات قرون وسطی فراموش نکرد و ادامه‌دهنده‌ی راه او در این راستا بود. از جمله آثار پدرش که او در ویرایش و انتشارشان نقش داشت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ترجمه‌ی اشعار انگلیسی میانه سر گوین و شوالیه‌ی سبز (Sir Gawain and the Green Knight)، مروارید (Pearl) و سر اورفیو (Sir Orfeo)، انتشار در سال ۱۹۷۵
  • مجموعه‌‌ی سخنرانی‌های تاثیرگذار او، من‌جمله سخنرانی معروف درباره‌ی بیوولف:‌ هیولاها و منتقدان (The Monsters and the Critics)، انتشار در سال ۱۹۸۳
  • بیوولف: ترجمه و تحلیل (Beowulf: A Translation and Commentary)، انتشار در سال ۲۰۱۴
  • شعر روایی افسانه‌ی سیگورد و گودرون (The Legend of Sigurd and Gudrún)‌، انتشار در سال ۲۰۰۹
  • شعر روایی سقوط آرتور (The Fall of Arthur)، انتشار در سال ۲۰۱۳
  • نامه‌های جی‌‌آر‌آر تالکین، به همراه بیوگرافی تالکین به قلم هامفری کارپنتر (Humphrey Carpenter)، انتشار در سال ۱۹۸۲
  • سرزمین میانه، تصاویری از جی‌آر‌آر تالکین (Middle-earth, Pictures by JRR Tolkien)، انتشار در سال ۱۹۷۹
  • حکایات ناتمام (Unfinished Tales)، انتشار در سال ۱۹۸۰
  • تاریخچه‌ی سرزمین میانه در ۱۲ جلد، انتشار بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۶
  • انتشار کتاب‌هایی درباره‌ی پروسه‌ی‌ خلق و توسعه‌ی سیلماریلیون، ارباب حلقه‌ها و…
  • فرزندان هورین (The Children of Húrin)، انتشار در سال ۲۰۰۷
  • برن و لوتین (Beren and Lúthien)، انتشار در سال ۲۰۱۷
  • سقوط گوندولین (The Fall of Gondolin)، انتشار در سال ۲۰۱۸

مبنای کتاب‌های بالا دست‌نوشته‌هایی بعضاً درهم‌وبرهم و بدخط و فاقد تاریخ بود. بنابراین کریستوفر باید بینش زیادی به خرج می‌داد تا محتوایشان را استخراج کند و بهشان نظم و ترتیب بخشد. از نیل گیمن، یکی از طرفداران تالکین، نقل است: «انگار کریستوفر می‌خواهد ما را به ذهن پدرش ببرد و امکانی فراهم کند تا ما هم همان مسیری را طی کنیم که تالکین طی کرد.»

فرزندان هورین  (که ترکیبی از چند متن دیگر است)، و دو روایت برن و لوتین و سقوط گوندولین از لحاظ تجاری بسیار سودآور بودند. سقوط گوندولین، ۲۴مین کتاب تالکین، آخرین کتابش بود که منتشر شد.

Chrstopher in study - به مناسبت درگذشت کریستوفر تالکین: نگاهی کوتاه به زندگی و آثار او

در سال ۲۰۱۶ کریستوفر به خاطر خدماتش به ادبیات مدال بودلی (Bodley Medal) را دریافت کرد. ریچارد اوندن (Richard Ovenden)، کتابدار بودلی گفت: «پدر و پسر دیگری را سراغ ندارم که چنین همکاری ثمربخشی با هم داشته باشند و پسر این‌چنین سخت‌کوشانه راه پدر را ادامه دهد.»

کریستوفر در سال ۱۹۷۹ به‌عنوان متولی، نوشته‌های پدرش را در کتابخانه‌ی بودلین در آکسفورد امانت گذاشت. او ناظر دسترسی پژوهش‌گران به نوشته‌ها بود و پیش از انتشار آثار پژوهش‌گران را با دقت می‌خواند و با فکس نظرات مفصلی برایشان می‌فرستاد که اغلب ذکاوت‌مندانه و بامزه و در عین حال‌ بسیار مودبانه بودند. او از کامپیوتر متنفر بود و قسم خورده بود هیچ‌گاه از ایمیل استفاده نکند، مگر این‌که استفاده نکردن از آن غیرقانونی شود.

یکی از جنبه‌های ناخوشایند زندگی کاری او جنجال‌های مربوط به اقتباس‌های سینمایی پیتر جکسون از ارباب حلقه‌ها و هابیت بود. دیوید براون (David Brawn)، ناشر بریتانیایی هارپر کالینز گفته بود: «در نظر او، آثار پدرش در قالب کتاب منتشر شدند و باید به همان شکل می‌ماندند.» پس از بازنشسته شدن کریستوفر از شرکت حقوقی تالکین در سال ۲۰۱۷ بود که این شرکت موافقت کرد تا برای توسعه‌ی سریال ارباب حلقه‌ها با هارپر کالینز و آمازون پرایم همکاری کند.

کریستوفر در سال ۱۹۵۱ با مجسمه‌سازی به نام فیث فالکون‌بریج (Faith Faulconbridge) ازدواج کرد و و در سال ۱۹۶۷ از او طلاق گرفت. سپس او با یکی از منشی‌های سابق پدرش به نام بیلی (Baillie Knapheis) ازدواج کرد. پس از نقل مکان به جنوب فرانسه در سال ۱۹۷۵، این زوج زندگی راحت و ساده‌ای را از سر گرفتند، ابتدا در لا گارد-فرینیث (.La Garde-Freinet) و سپس در نزدیکی اوپس (Aups). آن دو عمده‌ی درآمدی را که از «بیزنس تالکینی» دریافت کردند، به موسسه‌های خیریه‌ی انسان‌دوستانه یا فرهنگی بخشیدند.

کریستوفر کتاب زیاد می‌خواند. کتاب‌های موردعلاقه‌اش آثار کلاسیک مثل رمان‌های والتر اسکات (Walter Scott) بودند. او نامه‌های زیبا و طولانی می‌نوشت و به شراب فرانسوی، غذای خوب و گفتگوی دوستانه با عیادت‌کنندگانی که از بریتانیا مرتب به او سر می‌زدند علاقه داشت. کریستوفر مردی بامزه بود و در تقلید ادای دیگران استعداد ویژه‌ای داشت.

او در نود سالگی اندکی ناتوانی جسمی پیدا کرد، ولی حافظه‌ی پربارش دست‌نخورده باقی ماند و تا چند هفته قبل از مرگش همچنان با ویراستاران هارپر کالینز در تماس بود.

بیلی، همسرش، و فرزندان‌شان، آدام و ریچل، و سایمون، فرزندش از ازدواج اول، اعضای خانواده‌ی او هستند.

منبع

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی سفید

آیا ممکن است یکی از بهترین بازی‌های تمام دوران روی یکی از بهترین پلتفرم‌های تمام دوران منتشر شود؟‌ احتمالش بیشتر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید.

نویسنده: James Davenport

منبع: PC Gamer

دیروز خبر رسید که «نسخه‌ی کامپیوتر Horizon: Zero Dawn احتمالا عرضه می‌شود». پس از انتشار این خبر احساس خوش‌بینی و امیدواری به من دست داد، چون به نظر می‌رسد پس از پنج سال حبس کشیدن در زندان PS4، ممکن است بلادبورن برای کامپیوتر هم عرضه شود.

اگر شایعات صحت داشته باشند (گزارش‌های Jason Schreier به‌ندرت غلط از آب درمی‌آیند)، بعید نیست بازی موردعلاقه‌ی من از شرکت FromSoftware و یکی از بازی‌ّهای موردعلاقه‌ام در مقیاسی کلی روی کامپیوتر منتشر شود. قفلی که انحصاری‌های سونی را در زندان پلی‌استیشن نگه می‌داشت شکسته است. حالا احتمال هر چیزی وجود دارد.

در این مقاله قصد دارم توضیح دهم چرا انتشار بلادبورن برای کامپیوتر نه‌تنها ممکن، بلکه محتمل است.

بازار بازی‌های کنسول در حال دگرگون شدن است

Horizon و سازندگانش ۱۰۰٪ تحت مالکیت سونی هستند. تاکنون از بین استودیوهای تحت مالکیت سونی فقط Sony Online Entertainment که کارش MMO ساختن است و اکنون به Daybreak تغییر نام داده،‌ برای کامپیوتر بازی منتشر کرده است. یعنی به محض این‌که سونی استودیویی را صاحب شود، آن استودیو بازی‌هایش را فقط برای پلی‌استیشن منتشر می‌کند. اما پس از این‌که اعلام شد MLB: The Show،‌ بازی انحصاری PS4، قرار است برای پلتفرم‌های دیگر من‌جمله کامپیوتر منتشر شود، طلسم شکست.

اگر Horizon برای کامپیوتر منتشر شود، شاهد یک تغییر اساسی در دنیای ویدئوگیم خواهیم بود: عامل موفقیت شرکت‌ها نه صرفاً فروش سخت‌افزار، بلکه برقراری تعامل بین پلتفرم‌های مختلف و جذب بازیکن‌های بیشتر برای بازی‌هاست. در چنین شرایطی موفقیت سونی و مایکروسافت به جذب PC Gamerها بستگی خواهد داشت. در این موج اقتصادی جدید تعصب روی سخت‌افزار معنای خودش را از دست خواهد داد، خصوصاً اگر سیستم اشتراک (Subscription) و خدمات استریمینگ (Stream Service) به رشد خود ادامه دهند.

در این زمینه مایکروسافت به خاطر در اختیار داشتن Xbox Game Pass و قابلیت ساختن رابط آسان بین Xbox و PC از سونی جلوتر است. هدف مایکروسافت این است که بازی کردن و پرداخت پول برای بازی‌ها در اکوسیستم ایکس‌باکس تا حد امکان ساده‌سازی شود و با انتشار هر کنسول جدید مجبور نشوند همه چیز را از اول آغاز کنند.

Phil Spencer، رییس ایکس‌باکس در ماه آپریل مصاحبه‌ای با The Verge انجام داد. او در این مصاحبه گفت: «برای کسی که بیرون گود ایستاده، شاید آسان باشد که بر اساس تعداد کنسول‌های به‌فروش‌رفته وضعیت اقتصادی ما را قضاوت کند. ولی مهم‌ترین عامل تعداد مشترکان Game Pass و تعداد بازی‌های به‌فروش‌رفته است. اگر می‌خواهید وضعیت اقتصادی را قضاوت کنید، این عوامل معیارهای به‌مراتب بهتری هستند.»

Microsoft 1 - احتمال انتشار Bloodborne برای کامپیوتر – آیا عصر بازی‌های انحصاری به سر رسیده است؟

انتشار آهسته‌وپیوسته‌ی کنسول‌های جدید بدون محدود کردن بازیکن‌ها به پیشرفت صنعت سخت‌افزار کمک می‌کند. شما با هر میزان بودجه‌ای و با هر سلیقه‌ای، بین Xbox One، Xbox One X و Xbox Series S (که عملاً با PC فرقی ندارد) می‌توانید مورد دلخواه‌تان را پیدا کنید. مایکروسافت بازارهایی فراتر از بازار خودش را با آغوش باز پذیرفته است و این سیاست تاکنون بسیار سودآور بوده است. بازی‌های انحصاری مایکروسافت در حال انتشار برای کامپیوتر هستند و استقبال خوبی هم ازشان می‌شود، طوری که Halo Reach در چند هفته‌ی اولیه‌ی انتشار یکی از پرفروش‌ترین بازی‌های استیم بود. سیاست‌های مایکروسافت واقعاً موفقیت‌آمیز بوده است.

در حال حاضر قابلیت دسترسی به بازی‌های پلی‌استیشن از طریق PSN در مقایسه با سیستم مایکروسافت از مد افتاده به نظر می‌رسد. من یک مانیتور ۱۴۴ هرتز ۱۴۴۰ پیکسلی نخریدم تا نسخه‌ی وضوح‌پایین و مصنوعی Spiderman را بازی کنم. اگر سونی به‌زودی شل نگیرد، تجربه‌ی بازی کردن با PS4 یا PS5 به‌اندازه‌ی تجربه‌ی تماشا کردن DVD در اوج محبوبیت نت‌فلیکس ناکارآمد به نظر خواهد رسید. اگر سونی در موجی جدید بلادبورن را برای کامپیوتر منتشر کند، با قدرت تمام آمادگی‌اش را برای پیوستن به این جریان اعلام خواهد کرد.

اصلاً دگرگون شدن صنعت ویدئوگیم به کنار، سونی هیچ‌گاه حاضر نمی‌شد فقط برای انتشار Horizon Zero Dawn وارد حریم PC شود. چون به‌لطف این حرکت شاخک‌های همه‌ی پی‌سی‌گیمرها حساس شده است؛‌ در نظر آن‌ها غیرممکن ممکن شده است. آیا ممکن است بازی‌های ماریو نیز برای PC منتشر شوند؟ تصمیمش با نینتندوست.

عین روز روشن است که Horizon و The Show تنها بازی‌های PS4 نیستند که قرار است برای کامپیوتر منتشر شوند. Schreier در جواب به توییتی که زیر خبر مربوط به انتشار Horizon برای PC درج شده بود گفت به نظرش غیر از Horizon بقیه‌ی بازی‌های پلی‌استیشن نیز برای کامپیوتر منتشر خواهند شد. سونی هم بی‌رودربایستی اعلام کرده که قصد دارد در آینده توجه بیشتری به بازار بازی‌های کامپیوتر نشان دهد.

سونی علناً اعلام کرده است که امکان دارد چندتا از بازی‌های PS4 برای PC منتشر شوند

Shawn Layden، رییس جهانی Sony Game Studios به گزارش‌گران تجاری در بلومزبرگ گفت که بازی‌های انحصاری به حیات خود ادامه خواهند داد، ولی «… در آینده ممکن است مجموعه استودیوهای سونی بازی‌هایی بسازند که به بیس گسترده‌تری از بازیکن احتیاج خواهند داشت.» شاید برجسته‌ترین بازی انحصار سونی مثل The Last of Us: Part 2 هیچ‌وقت برای کامپیوتر منتشر نشود، ولی در این دوره و زمانه انتشار انحصاری بازی‌هایی که قابلیت آنلاین داشته باشند چندان به‌صرفه نیست.

یکی از موسسین Media Molecule خاطرنشان کرده که انتشار Dreams، یکی از عناوین انحصاری PS4، برای PC نه صرفاً یک گزینه، بلکه یک هدف است. اگر زنده ماندن یا مردن یک بازی به تعداد بازیکن‌های آن بستگی داشته باشد، پس جلب PC Gamerها منطقی‌ترین تصمیم ممکن است. بین بین کسانی که PS4 دارند، طرفداران کم ولی پرشوری مشغول بازی کردن PvP و Co-op بلادبورن هستند، ولی این روزها کم پیش می‌آید کسی به ناقوس احضار (Summoning Bell) من پاسخ دهد. با انتشار بازی برای PC زنگ ناقوس احضار تا سال‌های متمادی متوقف نخواهد شد.

Nights 2 - احتمال انتشار Bloodborne برای کامپیوتر – آیا عصر بازی‌های انحصاری به سر رسیده است؟

بلادبورن هم مثل دارک سولز ۳ و سکیرو استخوان‌بندی سازگار با PC دارد

PC همیشه میزبان خوبی برای سری بازی‌های Souls نبوده است. اولین پورت Dark Souls آنقدر داغان بود که مادسازها تعمیرش کردند. پورت Dark Souls 2 به اندازه‌ی شماره ۱ مشکل نداشت، ولی از تنظیمات سطح بالایی که از بازی‌های PC انتظار می‌رود بی‌بهره بود. Dark Souls 3 پورت بسیار خوبی بود، ولی یک سری اشکال جزئی داشت. FromSoftware تازه با انتشار Sekiro به سطح استاندارد خوب و بی‌ایراد برای پورت بازی‌های PC نرسید.

از قرار معلوم بچه‌های FromSoftware تازه پی برده‌اند که چطور پورت بازی کامپیوتر بسازند. با توجه به این‌که موتور ساخت بلادبورن همان موتور دارک سولز ۳ و سکیرو است (البته مطمئناً با تفاوت‌های جزئی و نامشهود)، به نظر می‌رسد پورت آن برای کامپیوتر کار دشواری نباشد.

تنها نگرانی من این است که بچه‌های FromSoftware آنقدر درگیر پروژه‌های مختلف باشند (Elden Ring و پروژه‌ی بعد از آن) که شاید نتوانند برای ساختن پورتی بی‌نقص نیروی انسانی کافی فراهم کنند. ولی می‌توانند این کار را به استودیویی دیگر بسپرند. هر استودیویی این پروژه را با کمال میل قبول می‌کند، چون موفقیت آن تضمینی است.

نسخه‌ی کامپیوتر بلادبورن فروش خوبی خواهد داشت و همیشه زنده خواهد ماند

بلادبورن مارس ۲۰۱۵ منتشر شد و تا سپتامبر همان سال ۲ میلیون نسخه فروخت. به طور دقیق مشخص نیست از آن موقع تاکنون چند نسخه‌ی دیگر از بازی فروش رفته است، ولی با توجه به محبوبیت روزافزون بازی‌های From Software – جورج آر آر مارتین در ساخت بازی بعدی‌شان دخیل است! – احتمالاً آمار فروش هم در حال افزایش بوده است. با انتشار بازی برای کامپیوتر آمار فروش بازی سر به فلک خواهد کشید.

Elden Ring 3 - احتمال انتشار Bloodborne برای کامپیوتر – آیا عصر بازی‌های انحصاری به سر رسیده است؟

تا ماه آپریل ۲۰۱۹ سکیرو به فروش ۲ میلیونی دست پیدا کرد و سال ۲۰۲۰ هم از چند نهاد معتبر، من‌جمله Steam the Game Awards، جایزه‌ی بهترین بازی سال را برد. فرام سافتور اکنون یکی از شرکت‌های مطرح بازی‌سازی است، نه یک استودیوی ژاپنی کوچک که برای عده‌ی معدودی از بازیکن‌ها بازی‌های سخت و ناشناخته می‌سازد. بازی‌های فرام‌سافتور اکنون به جریان اصلی راه یافته‌اند. بازی‌های فرام‌سافتور مثل نقل و نبات می‌فروشند.

بازی‌های فرام‌سافتور روی کامپیوتر هم طول عمر درازی دارند. مادسازها دائماً در حال دستکاری این بازی‌ها هستند و بهشان دشمن‌سازهای تصادفی، به‌روز‌رسانی‌های گرافیکی و زره‌ها و اسلحه‌های جدید اضافه می‌کنند؛‌ بازیکن‌های آنلاین دائماً در مکان‌های پرطرفدار با یکدیگر دوئل می‌کنند و رویدادهای طرفداری (Community Event) بازیکن‌ها را تشویق می‌کنند بازی جدید شروع کنند و به سرورهای چندنفره بپیوندند. PC Gamerها عاشق بازی‌های فرام‌سافتور هستند و بلادبورن هم در صورت انتشار برای کامپیوتر به همین درجه از محبوبیت دست پیدا خواهد کرد.

بلادبورن از آزمون زمان سربلند بیرون آمده است

البته اگر مشکلات فنی آن روی PS4 را نادیده بگیریم. بلادبورن در زمان انتشار از مشکل افت فریم و سکته‌های ناجور در ناحیه‌ی Old Yarnham رنج می‌برد. حتی PS4 Pro هم مشکلات فنی بازی را حل نکرد. حالا فرض کنید با یک کامپیوتر مجهز به کارت گرافیک GTX 2080 و سی‌پی‌یوی i7-9900K بازی را اجرا کرد. اگر چند ماد High-res Texture هم به بازی اضافه کنید، از لحاظ کیفی عملاً با سکیرو تفاوتی نخواهد داشت.

سیستم مبارزه‌ی بلادبورن شبیه به دارک سولز یا سکیرو نیست،‌ بلکه به‌نوعی حاصل ترکیب سیستم مبارزه‌ی این دو بازی است. در بلادبورن از سپر خبری نیست، برای همین جاخالی دادن و ضدحمله تنها راه‌های دفع حمله‌ی دشمن هستند. البته به یاد داشته باشید که در بلادبورن با تفنگ حملات دشمن را دفع می‌کنید، نه با سلاح‌های حمله از راه نزدیک.

Bloodborne 4 - احتمال انتشار Bloodborne برای کامپیوتر – آیا عصر بازی‌های انحصاری به سر رسیده است؟

اگر سر بزنگاه گلوله‌ای شلیک کنید، دشمن گیج می‌شود و می‌توانید یک ضدحمله‌ی جانانه علیه‌ش ترتیب دهید. همچنین اگر ضدحمله را سریع انجام دهید، بخشی از نوار سلامتی‌تان بازیابی می‌شود. سیستم مبارزه‌ی بازی مثل سکیرو سریع و پرتنش است، ولی به‌لطف سلاح‌ها و لباس‌های جورواجور و عناصر نقش‌آفرینی برای ارتقا بازی به‌طور کامل از حوزه‌ی نفوذ دارک سولز خارج نشده است. بلادبورن ترکیب بی‌نقصی از سکیرو و دارک سولز است.

در ضمن اگر سکیرو به قدر کافی عجیب‌غریب نبود،‌ مطمئن باشید بلادبورن رضایت‌تان را کسب می‌کند. در بلادبورن لحظه‌ای طلایی وجود دارد که در آن ماهیت واقعی زمینه‌ی بازی معلوم می‌شود و همه‌ی گرگینه‌ها و روستاییان مجنونی که سرگرم مبارزه باهاشان بودید، جلوه‌ای کاملاً متفاوت پیدا می‌کنند. من که هیچ‌وقت این لحظه را فراموش نمی‌کنم.

بین بازی‌های فرام سافتور بلادبورن بهترین داستان، دیوانه‌وارترین زمینه و باحال‌ترین سیستم مبارزه را دارد و همه‌ی عناصرش را به‌واسطه‌ی مونتاژی سرد و دلگیر از تمدن‌های سقوط‌کرده و حس خطر و درماندگی به هم پیوند می‌زند. هرکسی باید فرصت بازی کردن بلادبورن را داشته باشد. در انحصار ماندن بازی یک کم‌لطفی بزرگ در حق بازیکنان است.

تعریف: مغلطه علت کم‌اهمیت موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی از میان علل ارائه‌شده برای وقوع یک اتفاق، یکی از علت‌های کم‌اهمیت را به‌عنوان تنها عامل وقوع اتفاق در نظر بگیرد. همچنین این مغلطه موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی توضیحی برای یک موضوع و مسئله درخواست کند و طرف مقابل توضیحی ارائه کند که برای توجیه موضوع یا مسئله‌ی مذکور کافی نیست، ولی به‌عنوان توضیح کافی در نظر گرفته می‌شود.

معادل انگلیسی: Insignificant Cause

الگوی منطقی: 

عامل A و B و C باعث وقوع X شدند.

ادعا شده که عامل A، که کم‌اهمیت‌ترین عامل است، باعث وقوع X شده است.

مثال ۱: 

وقتی بیلی بچه بود من کتکش زدم. واسه همینه که رفت این همه آدمو کشت.

توضیح: اگر فرض را بر این بگیریم که کتک خوردن بیلی در دوران کودکی باعث قاتل شدنش در دوران بزرگسالی شد (این فرض بسیار ضعیف است)، وانمود کردن به این‌که این واقعه تنها عامل قاتل شدن اوست، به‌شدت مغلطه‌آمیز است.

مثال ۲: 

دونالد ترامپ رییس‌جمهور شد، چون لیبرال‌ها شور نزاکت سیاسی (Political Correctness) رو درآوردن.

توضیح: اگر این پیش‌فرض را بپذیریم که لیبرال‌ها شور نزاکت سیاسی را درآوردند و این کارشان باعث شد عده‌ای به ترامپ رای دهند، این ادعا که این عامل تنها «دلیل» پیروزی ترامپ در انتخابات بود مغلطه‌آمیز است.

منابع: 

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه بغرنج‌سازی مسئله موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی استدلال کند به دلیل عدم توافق متخصصان درباره‌ی یک مشکل یا مسئله، رسیدن به نتیجه‌ای قطعی درباره‌ی آن کلاً ممکن نیست و به این بهانه، اعتبار متخصصان را زیر سوال ببرد. این مغلطه از تفکر مطلق‌گرایانه‌ای ناشی می‌شود که اعتقاد دارد یا از حقیقت به طور تمام‌وکمال خبر داریم یا کلاً چیزی نمی‌دانیم.

معادل انگلیسی: Inflation of Conflict

الگوی منطقی: 

متخصص A درباره‌ی مسئله‌ی X با متخصص B مخالف است.

بنابراین نمی‌توانیم درباره‌ی مسئله‌ی X بحث مفید کنیم.

مثال ۱: 

مادرم می‌گه هرشب حداقل باید ۲ ساعت درس بخونم و پدرم می‌گه نیم ساعت کافیه. حرف هیچ کدومشون پایه‌واساس نداره، بنابراین بهتره کلاً بی‌خیال درس خوندن بشم.

توضیح: اختلاف بین دو متخصص بدین معنا نیست که نظر هردویشان اشتباه است. گاهی راه‌حل مسامحه یا پذیرفتن این حقیقت است که بعضی سوالات جواب قطعی ندارند. گاهی‌اوقات نمی‌توان از یک اختلاف نظر نکته‌ای عمیق‌تر برداشت کرد.

مثال ۲: 

دانشمندان نمی‌توانند درباره‌ی عمر کائنات به توافق برسند. بعضی‌ها می‌گویند کائنات ۱۳.۷ میلیارد سال عمر دارد. بعضی‌ها می‌گویند ۱۳ میلیارد سال. این یعنی بین دو نظر تقریباً یک میلیارد سال فاصله است! به خاطر چنین اختلاف‌نظر فاحشی، جا دارد نظریه‌ی ۶۰۰۰ ساله بودن دنیا را هم جدی بگیریم.

توضیح: دانشمندانی که سر عمر تخمینی کائنات با هم اختلاف نظر دارند، صرفاً تفسیری متفاوت از روش‌های تاریخ‌گذاری کاملاً معتبر دارند و میزان تفاوت نیز بسیار جزئی است. در مقیاس عمر کائنات این تفاوت در حد چند دقیقه است. اعتقاد داشتن به نظریه‌ی ۶۰۰۰ ساله بودن عمر زمین بحثش جداست، ولی اگر پایه‌ی اعتقاد داشتن به این نظریه، تفاوت جزئی در تفسیر روش‌های علمی پذیرفته‌شده است، این طرز تفکر مغلطه‌آمیز است. این تفاوت‌ها هیچ تاثیری روی حقیقی بودن ادعای مطرح‌شده در استدلال (عمر واقعی کائنات) ندارند.

استثنا: وقتی اختلاف نظر بین متخصصان فاحش باشد، در این صورت باید دلیل این اختلاف را محتاطانه بررسی کرد. مثلاً اگر بین دو پزشک سر این‌که چه دارویی به بیمارشان بدهند بحثی درگرفته باشد و هرکدام ادعا کنند دارویی که پزشک دیگر تجویز کرده بیمار را می‌کشد، در این صورت باید دلیل اختلاف نظر را عمقی بررسی کرد.

منابع: 

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا

تعریف: مغلطه تناقض موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی دو (یا چند) بیانیه مطرح کند که امکان صحیح بودن هردویشان وجود نداشته باشد. به عبارت کلی‌تر، تناقض موقعی اتفاق می‌افتد که شخصی به دو دیدگاه/باور ناسازگار با یکدیگر اعتقاد داشته باشد. نقل‌قول‌های معروف یوگی برا (Yogi Berra)، بیسبال‌باز آمریکایی (حتی آن‌هایی که احتمالاً ساختگی هستند) مثال خوبی از مغلطه‌های مختلف، علی‌الخصوص مغلطه‌ی تناقض هستند.

معادل انگلیسی: Inconsistency

معادل‌های جایگزین: تناقض درونی، ناسازگاری منطقی

مثال ۱: 

«بیشتر حرف‌هایی رو که گفتم من نگفتم.»

یوگی برا

توضیح: می‌دانم این مثال نیازی به توضیح ندارد و من هم نمی‌خواهم به هوش شما توهین کنم، ولی برای حفظ انسجام ساختار کتاب لازم است توضیحی ارائه دهم. اگر یوگی چیزی گفته باشد، یعنی آن را گفته و این موضوع با ادعایش مبنی بر این‌که این حرف‌ها را نگفته تناقض دارد. این مثال هم تناقض درونی‌ست، هم تناقض منطقی. درونی بودنش به خاطر این است که تناقض داخل خود بیانیه گنجانده شده است و به هیچ فرضیه یا استدلال دیگری وابسته نیست.

مثال ۲:‌

«دیگه کسی نمی‌ره اونجا. زیادی شلوغ شده.»

یوگی برا

توضیح: باز هم عذر می‌خواهم، ولی برای حفظ انسجام و این حرف‌ها باید این مثال را هم توضیح دهم… اگر دیگر کسی به مکانی نرود، امکان ندارد زیادی شلوغ شده باشد، چون «زیادی شلوغ» یعنی آدم‌های زیادی آنجا رفته‌اند. این مثال هم تناقض درونی‌ست، هم تناقض منطقی.

استثنا: گوینده باید بتواند توضیح دهد که چرا باورهایش متناقض نیستند.

راهنمایی: به اعتقادات‌تان خوب فکر کنید. آیا بعضی‌هایشان با یکدیگر تناقض دارند؟ آیا باورهایتان با رفتار و کارهایی که انجام می‌دهید تناقض دارند؟‌

منابع: 

مغلطه‌ای رایج در اینترنت. منبع آکادمیک برای آن یافت نشد.

ترجمه‌ای از: 

Logically Fallacious

انتشاریافته در:

مجله‌ی اینترنتی دیجی‌کالا