X = موتیف (X, X Everywhere)
تعریف لغوی موتیف
- یک مضمون، تِم، ایده و … که در موسیقی و آثار ادبی و هنری تکرار میشود.
- فرم یا شکلی خاص و یا تکراری در یک طرح؛ مثلاً در یک نقاشی یا روی کاغذ دیواری
- مقصود یا خصیصهای غالب بر مقصود و خصیصههای دیگر
Dictionary.com
تعریف موتیف در ادبیات
اساساً واژهی موتیف (یا بنمایه) میتواند معانی مختلفی داشته باشد، اما در سرزمین داستان بهترین تعریف برای موتیف، تعریف اول بین موارد بالا میباشد؛ چیزی نمادین که دائماً سروکلهاش پیدا میشود تا تِم اصلی اثر را تقویت کند. عموماً این «چیز» جسمی فیزیکی است، ولی موتیف میتواند خود را از راههای دیگر – مثلاً از طریق دیالوگ – نیز نشان دهد یا حتی میتواند یک موتیف دوگانه باشد؛ مثل طرحی روی یک مبل، نشانی روی پیراهن قهرمان یا یک شعار/برچسب تبلیغاتی پشت کامیون/ماشین شخصیت اصلی.
[su_pullquote class=”my-pq”]یک صدف حلزونی بهتنهایی موتیف محسوب نمیشود، ولی اگر چند دقیقه بعد یک تابلوی نقاشی از دریا و یک آکواریوم پر از ماهیهای تزیینی نشان داده شوند، صدف حلزونی به یک موتیف تبدیل میشود. این اشیاء در کنار هم تِم «دریا» را تقویت میکنند.[/su_pullquote]
بعضیوقتها تشخیص دادن اینکه چه چیزی موتیف محسوب میشود و چه چیزی خیر، دشوار است. ویژگی اصلی آنها این است که بیشتر از یک بار پدیدار میشوند و بهنوعی حائز اهمیت هستند. یک صدف حلزونی بهتنهایی موتیف محسوب نمیشود، ولی اگر چند دقیقه بعد یک تابلوی نقاشی از دریا و یک آکواریوم پر از ماهیهای تزیینی نشان داده شوند، صدف حلزونی به یک موتیف تبدیل میشود. این اشیاء در کنار هم تِم «دریا» را تقویت میکنند.
روش های به کارگیری موتیف
– یک شیء واحد یا مجموعهای از اشیاء بهشدت شبیه به هم که به دفعات متعدد در طول داستانِ نمایشنامه/فیلم/رمان پدیدار میشود. در این روش خود شیء بهشدت مورد تاکید قرار میگیرد، طوری که شاید حتی چیزی که قرار است شیء نماد آن باشد تحتالشعاع خود آن قرار گیرد.
– مجموعهای از اشیاء یا نمادهای مربوط به هم که پشت سر هم پدیدار میشوند. معمولاً این محبوبترین گزینه است، چون در آن هم خود موتیف اهمیت پیدا میکند و هم تاکید اصلی روی تِم باقی میماند.
– مجموعهای از اشیاء که در نگاه اول به هم مرتبط بهنظر نمیرسند، ولی اگر با دقت بیشتری آنها را بررسی کنیم، شباهتی زیرپوستی دارند که تِم را تقویت میکند. مثلاً گربهی سیاه، نمکِ ریخته شده و چتری که در محیطی بسته باز باشد همگی به تِم بدبیاری اشاره میکنند. نسبت به دو مورد قبلی یافتن این گونه موتیفها سختتر است و به دقت بیشتری نیاز دارد.
در ادبیات، تلویزیون یا سینما در موارد بسیار نادری پیش میآید که خود موتیف تِم داستان است. مثلاً نشان دادن رز پژمرده در باغ یک خانه حاکی از آن است که رابطهی رمانتیک زوج ساکن در آن شکراب است، ولی در داستانی که مضمون اصلی آن باغبانی باشد، نشان دادن رز پژمرده نشاندهندهی عدم توانایی باغبانی است که مسئولیت نگهداری از رز را بر عهده دارد. همانطور که از مثال مشخص است، استفاده از موتیف به صورت نمادین بسیار رایجتر از از استفاده از آن بهعنوان تِم است.
موتیف شطرنج. در هری پاتر و سنگ جادو، استفاده از موتیف شطرنج در جای جای داستان، تم مبارزه و جنگ ذهنی را تقویت میکند.
تفاوت بین موتیف و نماد
- نماد یک شیء، عکس، واژه یا صدا است که نمایندهی چیز دیگری است. موتیف یک تصویر، واژه، سخن، صدا، عمل یا ابزاری تصویری یا ساختاری دیگر است که هدف استفاده از آن توسعهی یک تم است.
- یک نماد میتواند یک یا دوبار تکرار شود، ولی یک موتیف دائماً در حال تکرار شدن است.
- نماد میتواند به درک چیزی مثل منظور یا ایده کمک کند، ولی کار موتیف این است که به ما کمک کند پی ببریم اثر داستانی مربوطه کلاً راجع به چیست.
- معنی یک نماد به تاریخچه و هدف از استفادهاش در اثر داستانی بستگی دارد، ولی معنی موتیف به نحوه و چگونگی استفادهاش در آن اثر وابسته است.
تعدادی از موتیفهای رایج
- حیواناتی مثل گرگ، عقاب، مار، کلاغ و …
- حروف، اعداد و نشانههای مرموزی که بهتدریج معنیشان مشخص میشود.
- صفحهی شطرنج و مهرههای آن
- ساقهی گیاه و گندمی که آرام تکان میخورد و عموماً نشانهی آرامش است. گاهی حشرهای هم رویشان دیده میشود.
- شکوفههایی که در هوا معلقند. بستگی به موقعیت استفاده میتوانند نشانهی شادی یا غم باشند. بیشتر در انیمه از این موتیف استفاده میشود.
- صورتهای فلکی
- ساعت شنی. تقریباً در همهی موارد پس از اینکه شنها کاملاً از یک طرف به طرفی دیگر ریخته شوند، اتفاقی ناگوار رخ میدهد.
- پَر. اگر سفید باشد، نشانهی پاکی و معنویات است؛ اگر سیاه باشد، نشانهی شوم بودن و پلیدی است؛ پر طاووس نشانهی غرور است؛ پرِ پُر زرق و برق و زیبا از هر رنگ میتواند نشانهی پرواز و آزادی باشد.
- شمشیری (یا شمشیرهایی) که در زمین فرو رفته است (اند): نشانهی مبارزه و ایستادگی است.
- ققنوس: نشانهی رستاخیز و تولد دوباره است.
- رنگینکمان
- فصول
- برجها
- اسب تکشاخ
- فلزات مختلف (آهن، فولاد، مس و …)
و …
در فرقه The Brotherhood of Steel از بازی Fallout
فولاد (Steel) نماد قدرت و توانایی فنی و نظامی آن ها و همچنین تعهد به آرمان های آن هاست.
سه عدد از موتیفهای برخی آثار داستانی معروف
- در هری پاتر: ماگِلها، امتیاز، قدرت و نفوذ
- در ارباب حلقهها: موردور، وسوسهی حلقه، سفر کردن
- در جنگ ستارگان (سهگانهی اصلی): استفاده از رنگ بهعنوان ابزاری برای توصیف شخصیتها، موسیقی نواختهشده توسط ارکست، سرعت
- در فیلم همشهری کین: انزوا، کهولت سن، مادیگرایی
- در چارلی و کارخانهی شکلاتسازی: خباثت، مجازات، نامتعارف بودن
- در مکبث شکسپیر: توهم، خشونت، پیشگویی
- در دراکولای برام استوکر: خون، تقابل علم و خرافات، نشانههای مربوط به مسیحیت
ترجمه از: http://tvtropes.org/pmwiki/pmwiki.php/Main/Motifs
برای دیدن بقیه عناصر به صفحه معرفی عناصر داستان بروید.
دوبار خوندمش ولی هنوز نفهمیدمش.میتونید یه راهنمایی کنید ؟
هرجا رو که متوجه نشدی بگو توضیح بدم.
نه ممنون.چند بار دیگه که خوندم،فهمیدیم.
“ویژگی اصلی آنها این است که بیشتر از یک بار پدیدار میشوند و بهنوعی حائز اهمیت هستند. یک صدف حلزونی بهتنهایی موتیف محسوب نمیشود، ولی اگر چند دقیقه بعد یک تابلوی نقاشی از دریا و یک آکواریوم پر از ماهیهای تزیینی نشان داده شوند، صدف حلزونی به یک موتیف تبدیل میشود. این اشیاء در کنار هم تِم «دریا» را تقویت میکنند.”
این دقیقا تعریف “اسلحه ی چخوف” نیست؟
نه. تفنگ چخوف یکی از عناصر پیرنگه که یه بار بهش اشاره میشه و بعداً توی پیشبرد پیرنگ مورد استفاده قرار میگیره. موتیف توی پیشبرد پیرنگ نقش خاصی نداره و صرفاً غنای موضوعی و تصویری اثر رو تقویت میکنه. توی مثال بالا اگه صدف دریایی نشون داده میشد و چند فصل بعد یکی از شخصیتها اون صدف رو میکوبید تو سر یکی و میکشتش، اون موقع میشد تفنگ چخوف حسابش کرد.
سلام جناب آقای آذسن .آیا این موضوعی که فرمودید بیشتر در حوزه ادبیات نمایشی بحث نمی شود تا ادبیات داستانی؟ یا نمی توان میان این دو حد فاصل زیادی قائل شد؟ با کمال امتنان
سلام.
ادبیات نمایشی (Drama) یکی از زیرمجموعههای ادبیات داستانیه (Fiction) و بنمایه هم تو هر اثری که داره یه داستان تعریف میکنه (نمایشنامه، رمان، فیلم، ویدئوگیم و…) قابلاستفادهست.