هر گیمری از غولآخری که او را به چالش بکشد خوشش میآید. ولی بعضی از غولآخرها آنقدر سخت و اعصابخردکناند که مبارزه با آنها به جای اینکه لذتبخش باشد، عذابآور است، طوری که کاری میکنند وسوسه شوید دسته را از شدت عصبانیت به دیوار بکوبانید. در این مقاله به بررسی دهتا از سختترین غولاخرهای تاریخ بازیهای ویدیویی میپردازیم.
۱۰. ملکهی والکیری (Valkyrie Queen) / خدای جنگ (God of War)
بعضی از غولاخرهای خدای جنگ ۲ و ۳ از لحاظ حماسی بودن و مقیاس وسیعشان هوش از سر آدم میبردند. شاید خدای جنگ ۲۰۱۸ از این لحاظ با پیشینیانش قابلمقایسه نباشد، ولی مبارزه با والکیریها تقریباً این کمبود را جبران میکند. مبارزه با ملکهی والکیری نیز به یاد ماندنیترین و سختترین مبارزه بین والکیریهای بازی است. اگر خدای جنگ را بازی کرده باشید، احتمالاً بارها و بارها سعی کردهاید او را شکست دهید و ناکام ماندهاید. ولی وقتی موفق شوید او را شکست دهید، حس فوقالعادهای که پیدا میکنید تمام سختیهایی را که تجربه کردید جبران میکند.
۹. ام. بایسون (M. Bison) / استریت فایتر ۲ (Street Fighter 2)
بسیاری از استریتفایتربازها از سختی ام. بایسون مینالند. نکته اینجاست که آنها کاملاً حق دارند. بایسون یکی از سختترین غولآخرها بین بازیهای مبارزهای است. این مبارزه بهقدری سخت بود که ممکن بود کاری کند از شدت عصبانیت سرتان را به دیوار بکوبید و دیگر هیچوقت نخواهید استریت فایتر ۲ بازی کنید. دلیل سختی بایسون حملات غیرقابلپیشبینی و متنوع و سرعت حرکت سریع اوست.
۸. اورنستین و اسمو (Ornstein & Smough) / دارک سولز (Dark Souls)
آیا میدانید چه کاری سختتر از شکست دادن یکی از غولاخرهای دارک سولز است؟ زایمان! ولی غیر از آن، شکست دادن دو غولاخر دارک سولز به طور همزمان. اورنستین و اسمو هم دقیقاً چنین کابوسی است. اورنستین یک شوالیهی مجهز به نیروی آذرخش است که از فاصلهی دور ترتیبتان را میدهد و اسمو یک غولتشن چکشبهدست است که از فاصلهی نزدیک دمار از روگارتان درمیآورد. بسیاری از دستههای بازی شکسته شدن خود را مدیون این زوج بدنام هستند. مشکل اینجاست که اگر موفق شوید از حملات بیامان این دو جان سالم به در ببرید و یکی از آنها را بکشید، مبارزه آسانتر نمیشود. چون نفر بعدی قدرت رفیق مردهی خود را جذب میکند، نوار سلامتیاش را پر میکند و به دشمنی سرسختتر و خطرناکتر تبدیل میشود. اگر یکی از دوستانتان پرسید که چرا همه از سری دارک سولز مینالند، میتوانید غولاخر اورنستین و اسمو را به آنها نشان دهید یا بهتر از ان، مجبورشان کنید خودشان تجربهاش کنند. در این صورت سادیسم نهفته در این مجموعه را بهخوبی درک خواهند کرد.
۷. پادشاه بینام (Nameless King) / دارک سولز ۳ (Dark Souls 3)
پادشاه بینام عموماً یکی از بهترین، حماسیترین و چالشبرانگیزترین غولاخرهای مجموعهی دارک سولز شناخته میشود. برای شکست دادن پادشاه بینام باید اوج مهارتی را که از دارک سولز بازی کردن به دست آوردهاید به کار بگیرید. این غولآخر دو فاز دارد: در فاز اول باید اژدهای پادشاه را بکشید و در برابر نفس آتشین و مهلک او جاخالی دهید. در فاز دوم باید یکبهیک با خود پادشاه دوئل کنید. برای شکست دادن او باید تمرکزی پولادین داشته باشید. حتی یک لحظه غفلت ممکن است به مرگ شما ختم شود.
۶. گوریل نگهبان (Guardian Ape) / سکیرو: سایهها دو بار میمیرند (Sekiro: Shadows Die Twice)
گوریل نگهبان شاید سختترین غولاخر سکیرو نباشد (هرچند در این زمینه رقبای زیادی ندارد)، ولی به خاطر ترکیب طراحی ترسناک و حرکات دلهرهآور او و این نکته که او یک گوریل هیولاوار است که مدفوعش را به سمت شما پرتاب میکند و باد معدهی مسموم از خود در میدهد، ما را ترغیب کرد تا او را در این فهرست بگنجانیم. نکتهی ترسناک دیگر دربارهی او این است که میتواند از فاصلهی چند ده متری به سمت شما بجهد، بنابراین وقتی مبارزه را با او شروع کنید، در هیچ لحظهای از دست او در امان نیستید. پس از اینکه موفق شوید سر او قطع کنید، پیش از اینکه فرصت پیدا کنید تا از پیروزی خود لذت ببرید، گوریل نگهبان با سر قطعشدهاش در یک دست و یک شمشیر در دست دیگر دوباره به سراغتان میآید تا اعصابخردیتان تکمیل شود!
۵. یتیم کاس (Orphan of Kos) / بلادبورن (Bloodborne)
یتیم کاس یکی از غولاخرهای بستهی الحاقی شکارچیان قدیم (The Old Hunters) بلادبورن است. این غولاخر ترکیبی از دو ویژگی ناخوشایند است: نهتنها مبارزه با او بهشدت سخت است، بلکه شکل و شمایل او نیز مشمئزکننده است. این غولاخر دو فاز دارد و هر دو فاز نیز سختی خاص خود را دارند. حملات یتیم کاس بسیار مهلکاند و برد زیادی دارند؛ همچنین در صورت برخورد یکی از ضرباتش به شما آسیب زیادی بهتان وارد میشود. جیغهای وحشتناک او و جو ناخوشایند حاکم بر میدان مبارزه، جنگیدن با او را سختتر میکند. غولاخرهای سخت در بلادبورن کم نیستند، ولی احتمالاً یتیم کاس سختترینشان است.
۴. سناتور آرماسترانگ (Senator Armstrong) / متال گیر رایزینگ ریونجنس (Metal Gear Rising Revengeance)
اگر با متالگیر سولید ریونجنس آشنا باشید، احتمالاً با جملهی «Nanomachines, Son» که سناتور آرماسترانگ، آخرین غولاخر بازی، بر زبان میآورد نیز آشنایی دارید، چون این جمله به یک میم تبدیل شده است. دلیل سختی شکست دادن او همان چیزی است که بر زبان میآورد: نانوماشین. بهلطف استقامت و زور بیشتری که نانوماشینها برای او به ارمغان آوردهاند، شکست دادن او اصلاً کار آسانی نیست. در ابتدا او با مشت و لگدهایی سریع و قدرتمند به شما حمله میکند. جاخالی دادن در برابر مشت و لگدهای او نیازمند دقت بالاست، در حالیکه همزمان باید برای وارد کردن ضربات به او نیز دقت توامان به خرج دهید.
۳. شیطان (Devil) / کاپهد (Cuphead)
دیگر این روزها همهی گیمرها میدانند که کاپهد بازی سختیست و غولاخر زیادی در این بازی وجود دارند که میتوانستند به این فهرست راه پیدا کنند. ولی ما بنا بر چند دلیل شیطان را برگزیدیم. دلیل اول این است که این مبارزه طولانیست و چند فاز دارد. در هر فاز هم شیطان حملات متفاوتی انجام میدهد که هرکدام مرگبارتر از دیگریست. برای پیروزی در این مبارزه حفظ کردن الگوهای حمله از اهمیت حیاتی برخوردار است. با توجه به تنوع بالای این حملات، هر اشتباه کوچک به مرگتان منجر میشود. بنابراین حواستان باید شش دنگ جمع باشد.
۲. ورژیل (Vergil) / شیطان هم میگرید ۳: بیداری دانته (Devil May Cry 3: Dante’s Awakening)
ورژیل هم مثل شماست، ولی باحالتر است. او معادل خونسردتر و بدجنستر دانته است، برای همین هر بار که در شیطان هم میگرید ۳ شما را با خاک یکسان میکند، سوزش شکست از او بیشتر میشود. در این بازی شما سه بار با ورژیل مبارزه میکنید و در هر سه بار هم انگار دارید با نسخهی بهتر از خود مبارزه میکنید. کلاً غولاخر که مثل شخصیت اصلی مبارزه میکند کلیشهی جذابی است، چون چنین غولاخرهایی بهترین معیا رسنجش سطح مهارت خودتان هستند. اگر آنها بتوانند با حقههای خودتان شکستتان دهند، پس شکست حقتان بوده و اگر شما موفق به شکست دادنشان شوید، پیروزی حقتان بوده است.
۱. کطون (C’Thun) / دنیای وارکرفت (World of Warcraft)
آخرین غولاخر رید (Raid) سال ۲۰۰۶ این نقشآفرینی آنلاین پرطرفدار یک هیولای چند چشم تنتکلدار به نام کطون بود که مشخص است از کطولحو (Cthulhu) الهام گرفته شده است. این هیولا اصلاً شوخیبردار نبود و بعضی از حملاتش در صورت برخورد به بازیکن، فارغ از نوار سلامتیاش، بلافاصله او را میکشتند. حملات زیاد و متنوع و نوار سلامتی تقریباً بیانتهای کطون، او را به کابوس وارکرفتبازهای حرفهای در سال ۲۰۰۶ تبدیل کرده بود. ریدبازها دور هم جمع میشدند و ساعتهای متمادی را صرف مبارزه با این هیولا میکردند، اما در شکست او ناکام میماندند. در نهایت بلیزارد به این نتیجه رسید که این مبارزه از پایه ویران است و بنابراین طی آپدیتی قدرت کطون را تا حد زیادی کاهش داد.
منبع: GamingBolt
انتشار یافته در:
آقا من یه سوال داشتم که نمی دونستم کجا مطرحش کنم، پس تو آخرین پست می پرسم.
این نیل گیمن کذایی چی داره که اونو از استیون کینگ (سلطان وحشت) و جرج آر آر مارتین (سلطان داستان نویسی) بالاتر و بهتر می دونین؟
بحث بالاتر و بهتر بودن نیست. نیل گیمن صرفاً داره کار متفاوتی نسبت به بقیهی ژانرنویسا انجام میده.
به نظرم وجه تمایز گیمن از بقیهی نویسندهها جو جادویی رمانهاشه. بین نویسندههای مدرن هیچکس به اندازهی نیل گیمن توی نوشتن قصههای پریان تبحر نداره. داستانانش طورین که انگار داری تو یه دنیای جادویی غرق میشی. نثرش هم خیلی به انتقال این حس کمک میکنه. شاید داستانهاش پلات خفنی نداشته باشن (از این لحاظ مارتین فکر کنم قویترین نویسندهی فعال باشه)، ولی جوشون بینظیره.
شاید بخاطر این باشه که من ترجمه خوندم ولی وقتی داستان اسرار قتل (Murder Mysteries) و دو تا داستان اول M is for Magic (فک کنم اسمشون پرونده بیست و چهار توکا و پل ترول بود) رو خوندم، خیلی بدم امد و اصلا باهاش ارتباط نگرفتم.
سعی کن یا سندمن رو بخونی، یا رمانهای مطرحشو (Stardust, American Gods, Neverwhere, Ocean at the End of the lane و…) اگه نتونستی با اینا ارتباط برقرار کنی، احتمالاً گیمن برای تو نیست.
سندمن رو شماره اولشو خوندم. ایده داستانیش خیلی جذاب به نظر می رسید.
جایی نمیشناسی که بقیه اش رو ترجمه کرده باشه؟
اقیانوس انتهای جاده رو حتما میخونم. تو لیست نمایشگاه کتابه. زومجی اقیانوس انتهای جاده رو به عنوان نقطه متضاد خشونت آن «it» معرفی کرده بود و دقیقا از همین عنصر پریانی نام برده بود.
سندمن توی کمیک اسکواد تا شماره ۶ ترجمه شده:
https://comicsquad.ir/%DA%A9%D9%85%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%87%D8%A7/
نمی دونم منظورت از پیرنگ به طور دقیق چیه، اما باید بدونی که داستان های مارتین (یا حداقل نغمه) نه بخاطر اتفاقات باحال و جذابی که توش می افته، بلکه بخاطر شخصیت پردازی و روانشناسی پیچیده داستانش انقدر خفنه. همین پلات رو بده به دارن شان تا یه زباله بهت بده (و داد، همونطور که دیدیم!).
آره، شخصیتپردازیش هم با توجه به استانداردهای ژانر قویه. ولی خب پیرنگ نغمهی یخ و آتش (سلسله وقایع داستان و رابطهی منطقی بینشون) بینظیره و به نظرم قویترین نقطهی قوت کار مارتین. شخصیتها توی بستر این پلات اینقدر قوی به نظر میرسن، وگرنه نغمه یه اثر character-driven نیست.
چند روزه از مقاله جدید خبری نیست پس… (این مثلا کلیف هنگره! از نوع ضایع اش البته)
حماسه ای در راه است!! معلومه آذسن مشغول نوشتن یه چیز وسیع و طولانیه.
مقالهی جدید گذاشتم.
https://azsan.ir/blog/top-10-mortal-kombat-fatalities/
ولی پروژهی وسیع و طولانیای که روش دارم کار میکنم، برای وبسایت نیست. ترجمهی کتاب «کروم سوزان: مجموعه داستانکوتاههای ویلیام گیبسون» برای نشر باژه.
ننااااااااه! هرطور حساب میکنم گاردین مانکی نباید تو این لیست باشه
دیمن آو هیترد، ایشین، گنیجیرو و جغد پدر به مراتب سخت ترن
نیم لس کینگ هم فقط بخاطر دوربینش باس سختیه، وگرنه خواهر فریده و dark eater midir به مراتب سخت ترن
گاردین ایپ* البته
یه نکتهای که باید مدنظر داشت اینه که اسم فهرست رو «۱۰ باسفایت سخت برتر» گذاشتم، نه «۱۰تا از سختترین باسهای تاریخ». به همین خاطر علاوه بر سختی بالای باسها، کیفیت و میزان باحال بودنشون هم ملاکه. از این لحاظ این فهرست کاملاً Subjectiveه.
جدیدا از مقالات جعبه ابزار بازی سازان فاصله گرفتین. این رویه جدید خیلی خوبه.
راستی اصلا برای نوشتن داستان کوتاه(یا رمان!) برنامه ای ندارید؟
البته من فاصله نگرفتم. رسیدن به آخرین ویدئوی منتشرشده.
چرا، هدف نهاییم همونه. ولی خب با توجه به حجم ترجمههام که برای دستمزد انجام میدم، وقت نمیکنم روی داستان نوشتن فکر کنم.