«جدایها. حافظان صلح در جمهوری کهکشانی. بزدلها. برای اونها صلح لونهایه که توش کز میکنن و قایم میشن. دارن قدرتشون رو از دست میدن. خودشونم میدونن که نمیتونن نظم و ترتیب رو تا ابد حفظ کنن. وقتی بالاخره دورانشون به سر برسه و به تاریکی سقوط کنن… من منتظرشون خواهم بود.»
دارث ماول
مقدمه
در بین شخصیتهای دنیای جنگ ستارگان، هیچ شخصیت دیگری مثل دارث ماول (Darth Maul) نیست که اینقدر کم حرف زده باشد و این همه طرفدار پیدا کرده باشد. اولین حضور دارث ماول در سینما حضوری بهیادماندنی بود. در اپیزود ۱ به نظر رسید که دارث ماول کشته شد، اما در جهان گسترشیافته داستان او به جزئیات زیاد ادامه پیدا کرد. در این مقاله به داستان خاستگاه او، دوران زندگیاش زیر نظر دارث سیدیوس و تبعید شدن و بازگشتش خواهیم پرداخت.
تولد دارث ماول
دارث ماول در سیارهی دافومیر (Dathomir) متولد شد. او پسر مادر تالزن (Mother Talzin) بود. مادر تالزن رهبر گروهی از جادوگران بود که با توسل جستن به سمت تاریک نیرو طلسمهای تشریفاتی اجرا میکردند. ماول دو برادر داشت: ساواژ (Savage) و فرال (Feral). در دوران کودکی مادر او موافقت کرد با دارث سیدیوس همکاری کند و سیدیوس هم قول داد تالزن را به شاگردی بپذیرد. اما در این جریان متوجه شد در ماول چه پتانسیل زیادی نهفته است و به جایش او را به شاگردی پذیرفت.
[su_pullquote class=”my-pq”]در بین شخصیتهای دنیای جنگ ستارگان، هیچ شخصیت دیگری مثل دارث ماول (Darth Maul) نیست که اینقدر کم حرف زده باشد و این همه طرفدار پیدا کرده باشد[/su_pullquote]
در گذر سالیان، ماول تعلیمات سیث را فرا گرفت و به مبارزی آکروباتیک و تهاجمی تبدیل شد که به رقیبانش رحم و مروت نشان نمیداد. نفرتورزی به جدایها و شهوت انتقامجویی بخشی جداییناپذیر از تعلیمات او بودند. وقتی ماول در حال تعلیم دیدن بود بیقرار شد، برای همین سیدیوس او را به ماموریت فرستاد تا سرش را گرم نگه دارد و مهارتهایش را امتحان کند.
دارث ماول در برابر کوایگان جین و اوبیوان کنوبی
در نهایت، وقتش رسید تا سیثها حضور خود را به جدایها اعلام کنند. سیدیوس نیز نقشهی تسلط یافتن بر جمهوری را در سر میپروراند. فدراسیون تجارت (The Trade Federation) با همکاری سیدیوس سیارهی نابو (Naboo) را محاصره و سپس به آنجا حمله کرد. در جریان حمله، ملکه آمیدالا (Queen Amidala)، موفق شد بود به کمک دو جدای از سیاره فرار کند.
سیدیوس برای قانونی و موجه جلوه دادن حمله به امضای ملکه نیاز داشت، برای همین ماول را سراغ او فرستاد. ماول موفق شد در سیارهی بیابانی تاتویین ملکه و دو جدای را پیدا کند. پیش از اینکه آنها موفق شوند همراه با آناکین اسکایواکر نونهال از سیاره فرار کنند، دارث ماول موفق شد خود را به کوایگان جین (Qui-Gon Jinn) برساند و به او حمله کند. مهارت بالا و خوی مبارزهطلبانهی ماول کوایگان جین را غافلگیر کرد، ولی او موفق شد از این مبارزه زنده بیرون بیاید. ماول اولین شکستش را در برابر یک جدای تجربه کرد و بیشتر در مرداب نفرت فرو رفت.
ماول نزد سیدیوس برگشت، ولی دوباره به نابو فرستاده شد و آنجا دوباره با کوایگان جین درگیر شد، منتها این بار اوبیوان کنوبی (Obi-Wan Kenobi)، شاگرد جین هم به او کمک کرد. دوئلی سهمگین بین دو جدای و ارباب سیث درگرفت؛ با این وجود، مهارت ماول از هر دو جدای بیشتر بود.
[su_pullquote class=”my-pq”]ماول با قبضهی شمشیر لیزریاش به صورت جین ضربه زد و فرصتی فراهم آمد تا شمشیرش را در سینهی جین فرو و زخمی کاری به او وارد کند.[/su_pullquote]
در جریان دوئل اوبیوان از اربابش جدا شد و ماول دوباره با کوایگان تنها شد. ماول با قبضهی شمشیر لیزریاش به صورت جین ضربه زد و فرصتی فراهم آمد تا شمشیرش را در سینهی جین فرو و زخمی کاری به او وارد کند. کنوبی خمشگین سر رسید و سعی کرد ماول را مهار کند، ولی او نیز مغلوب قدرتش شد. کنوبی شمشیر لیزریاش را از دست داد و چیزی نمانده بود به درون یکی از راکتورها سقوط کند، اما بهموقع موفق شد خود را از لبهی پرتگاه بالا بکشد، شمشیر لیزری جین را بردارد و ماول را به دو نیم تقسیم کند. بالاتنه و پایینتنهی ماول به درون پرتگاه سقوط کرد و جدایها و دارث سیدیوس او را مرده قلمداد کردند.
رستاخیز ماول
تصور جدایها و سیدیوس غلط بود، چون ماول موفق شد به زندگی برگردد. ماول با ترکیب نفرت عمیق، میل به انتقام و مهارت بالایش در استفاده از نیرو، موفق شد از سقوط خود جلوگیری کند و از یک مخزن زباله سر در آورد. این مخزن زباله قرار بود به سیارهی زبالهدانی لوتو-ماینر (Lotho Minor) منتقل شود، سیارهای که برای نسلهای متمادی محل دفن زباله بوده است.
ماول با تغذیه از زباله و جانوران موذی و با پرهیز از خطراتی چون رباتهای زبالهسوز بزرگ و آشغالگردهای بومی در سیاره زندگی کرد و با استفاده از بقایای یک عنکبوت مکانیکی بدنش را ترمیم کرد. در نهایت او موفق شد با جانور مارمانند هوشمندی به نام مورلی (Morley) به توافق برسد: مورلی حاضر شد جانورانی را به غار او بفرستد، به شرط اینکه او بقایایشان را برای مورلی نگه دارد.
سالهای سال به همین منوال گذشت. در طی این سالها ذهن ماول داشت تحلیل میرفت، تا اینکه روزی ساواژ اوپرس (Savage Opress) به کمک مادر تالزن موفق شد رد برادرش را بزند و او را پیدا کند. وقتی ساواژ ماول را پیدا کرد، او با جنون کامل فاصلهی زیادی نداشت و نفرت عمیقش نسبت به جدایها همچنان در دلش زنده بود. ساواژ او را نزد مادرشان برگرداند. تالزن، با صرف کردن بخش عمدهی انرژی حیات خود، ذهن ماول را به حالت عادی برگرداند و پایینتنهی عنکبوتی او را با پاهای مکانیکی جایگزین کرد.
ماول و ساواژ با سلاخی کردن شهروندان بیگناه یک سیاره، کنوبی را به آنجا کشاندند و او را دستگیر و شکنجه کردند. ناجی کنوبی آساژ ونترس (Asajj Ventress) بود. ونترس یک خواهرشب (Nightsister) بود که به شغل جایزهبگیری رو آورده بود و یکی از دشمنان سابق کنوبی به حساب میآمد.
[su_pullquote class=”my-pq”]ماول با تغذیه از زباله و جانوران موذی و با پرهیز از خطراتی چون رباتهای زبالهسوز بزرگ و آشغالگردهای بومی در سیاره زندگی کرد و با استفاده از بقایای یک عنکبوت مکانیکی بدنش را ترمیم کرد.[/su_pullquote]
بین ماول و کنوبی دوئلی در گرفت و ماول هم با اشاره به اینکه چگونه جین را به قتل رساند، سعی کرد کنوبی را تحریک کند. طولی نکشید که کنوبی و ونترس پی بردند از پس ماول و برادرش برنمیآیند و مجبور شدند فرار کنند.
ماول برادرش را به شاگردی گرفت و این دو در کنار هم در کهکشان کشتوکشتار راه انداختند. در نبرد بعدی این دو با کنوبی، ساواژ یکی از دستانش و ماول یکی از پاهای مصنوعیاش را از دست داد. حین فرار سفینهیشان نابود شد و دو برادر سوار بر سفینک فرار (Escape Pod) در فضا سرگردان و بر اثر کمبود اکسیژن بیهوش شدند.
دارث ماول و دثواچ – اتحاد سایه
اعضای گروهک دثواچ (Death Watch)، گروهی متشکل از مندلورینهایی که با دولت صلحطلب جدید مندلور مخالف بودند، آنها را پیدا کردند. رهبر دثواچ تصمیم گرفت دو برادر را زنده نگه دارد، چون در نظرش هرکس که دشمن جدایها باشد، دوست آنهاست. دثواچ پاهای مکانیکی ماول را با پاهای مصنوعی انسانی جایگزین کرد و او دوباره به قد اصلیاش رسید. دثواچ به ساواژ نیز دست مصنوعی عطا کرد.
ماول نفرت خود را نسبت به جدایها و میلش به انتقام، خصوصاً انتقام از اوبیوان کنوبی که رهبر دثواچ از قبل میشناخت، ابراز کرد. این دو گروه پی بردند که هدفی مشترک و دشمنی مشترک دارند و بنابراین به یکدیگر ملحق شدند. برخی از مندلورینها نسبت به همکاری با یک سیث اکراه داشتند، چون درگیریهای پیشین از حافظهیشان پاک نشده بود. ولی ماول به آنها قول داد کنترل مندلور را به آنها بازگرداند و به آنها کمک کند از کنوبی و کونت دوکو (Count Dooku) انتقام بگیرند. اتحاد این دو گروه اتحاد سایه (The Shadow Collective) نام گرفت و به عضوگیری ادامه داد.
اتحاد سایه موفق شد مندلور را از صلحجویان باز پس بگیرد، ولی دثواچ به ماول و ساواژ خیانت کرد و بین ماول و رهبر دثواچ دوئلی در گرفت. ماول در این دوئل پیروز شد و مندلورین خیانتکار را سر برید.
پس از دوئل، رهبر صلحجویان موفق شد از زندان سیگنال کمکخواهی به یکی از دوستان قدیمیاش بفرستد: اوبیوان. دارث ماول از این موضوع باخبر شد و پی برد که اوبیوان قصد دارد رهبر صلحجویان را سرخود نجات دهد. به محض سر رسیدن اوبیوان، ماول به او شبیخون زد و سعی کرد با تحریک کردنش، او را به سمت تاریک نیرو بکشاند. متاسفانه تلاش او باعث کشته شدن دوست اوبیوان شد و اوبیوان با کمک خواهر رهبر کشتهشده موفق شد قسر در رود.
دیدار دوبارهی دارث ماول و دارث سیدیوس
دارث سیدیوس از بازگشت دارث ماول و قدرت روزافزون او آگاه شد. برای همین شخصاً به مندلور آمد و با دو برادر جنگید و به لطف قدرت بیشترش موفق شد به آنها غلبه کند. ساواژ به دست سیدیوس کشته شد و سیدیوس به ماول یادآوری کرد در آن واحد فقط جا برای دو سیث وجود دارد (ارباب و شاگرد) و او جایگزینی برای ماول پیدا کرده است.
ماول از شدت عصبانیت به سیدیوس حملهور شد، اما در برابر قدرت او حرفی برای گفتن نداشت. دارث سیدویوس با استفاده از آذرخش نیرو (Force Lightening) شاگرد پیشینش را شکنجه کرد، ولی او را نکشت، چون میخواست کاری کند ماول مادر تالزن را از مخفیگاهش بیرون بکشاند. ماول زندانی شد و سیدیوس و کونت دوکو هردو او را شکنجه کردند، تا اینکه اعضای دثواچ او را نجات دادند.
تجزیهطلبان (Seperatists) به دثواچ حمله کردند، ولی به ماول اجازهی فرار داده شد، چون فرض بر این گذاشته شده بود که او برای درخواست کمک پیش مادر تالزن خواهد رفت. تالزن انتظار داشت چنین اتفاقی بیفتد، بنابراین به ماول گفت که به جمعآوری نیرو ادامه دهد و دوکو و ژنرال گریوس (General Grievous) را به تله بیندازد.
همچنان که اتحاد سایه مشغول آماده شدن برای مبارزه بود، تجزیهطلبان به آنها حمله کردند و بهسرعت آنها را از پا درآوردند. با این حال، ماول موفق شد گریوس را غافلگیر و مجبور به غیرفعال کردن درویدها بکند و او را اسیر کند. پس از غیرفعال شدن درویدها، اعضای اتحاد سایه نیز دوکو را دستگیر کردند.
[su_pullquote class=”my-pq”]دارث سیدیوس از بازگشت دارث ماول و قدرت روزافزون او آگاه شد. برای همین شخصاً به مندلور آمد و با دو برادر جنگید و به لطف قدرت بیشترش موفق شد به آنها غلبه کند.[/su_pullquote]
ماول با سیدیوس تماس گرفت و به اطلاع او رساند که چه کسانی را دستگیر کرده است، ولی سیدیوس گفت کسانی که دستگیر کرده دیگر برایش فایدهای ندارند و میتواند همهیشان را بکشد. ماول کوشید با دوکو اتحاد برقرار کند، ولی جدایها به اقامتگاهشان حمله کردند و گریوس وسط آشوب برقرارشده موفق به فرار شد و ماول و دوکو نیز مجبور به فرار شدند.
از آنجا، آن دو به دافومیر، زادگاه ماول رفتند. در آنجا تالزن تلاش کرد انرژی حیات دوکو را از او بستاند تا دوباره بتواند در قالب پیکری فیزیکی ظاهر شود، اما موفق نشد نقشهاش را عملی کند، چون سیدیوس و گریوس سر رسیدند و نبردی بین طرفین درگرفت. در این نبرد تالزن کشته شد و ماول دوباره مجبور به فرار شد.
عاقبت دارث ماول
تجزیهطلبان اتحاد سایه را نابود کردند و در نظر سیدیوس ماول دیگر یک تهدید به حساب نمیآمد. از آن لحظه تا پایان جنگ کلونها، ماول تصمیم گرفت مخفی شود، اما در این بین گذرش به گروهی از جدایها افتاد و با اکراه با آنها اتحاد برقرار کرد تا شکارچیان جدای او را پیدا نکنند. ماول میخواست کمسنوسالترین عضو گروه بریجر (Bridger) را به سمت تاریک نیرو بکشاند. در این بین، اعضای گروه موفق شدند همهی مفتشانی را که دنبالشان بودند بکشد.
ماول همچنان از جدایها متنفر بود و به گروه خیانت کرد، ولی جدایها بهراحتی مغلوب نشدند و ماول شکستی دیگر را تجربه کرد. ماول موفق به فرار شد و چند ماه بعد با دستگیر کردن گروهی از یاغیان تلاش کرد جدایهایی را که از آنها شکست خورده بود به سمت خود بکشاند تا دوباره شانس خود را با بریجر امتحان کند.
ماول از طریق دو هولوکران (Holocron)، اشیائی که اغلب حاوی اطلاعات محرمانه و مهم هستند، پی برد دشمن دیرینهاش اوبیوان کنوبی همچنان زنده است و همراه با دو پسرش در سیارهای زندگی میکند.
ماول موفق نشد بریجر را به سمت تاریک نیرو بکشاند و برای همین راهی شد تا کنوبی را پیدا کند و یک بار، برای همیشه، او را بکشد. ماول سیارهی تاتویین را پیدا کرد و در بیابانهای بیانتهای آن به دنبال کنوبی گشت، ولی راه خود را گم کرد. پیش از این، ماول با بریجر ارتباطی ذهنی برقرار کرده بود و جدای تازهکار به تاتویین آمد تا مانع از کشته شدن کنوبی به دست ماول شود و کنوبی را به ائتلاف شورشی و نهضتشان ملحق کند.
[su_pullquote class=”my-pq”]با اینکه دارث ماول در دنیای خیالی خود از همه لحاظ شکست خورد، اما شاید شهرت و محبوبیتش در دنیای واقعی ما جبرانی بر این شکست باشد.[/su_pullquote]
بریجر نیز در بیابان گم شد، اما کنوبی او را نجات داد و ماول را به سمت خودشان کشاند. برای ماول سوال شده بود که چرا کنوبی در چنین سیارهای مخفی شده است و جوابش این بود که اوبیوان دارد از شخص خاصی محافظت میکند. کنوبی به این نتیجه رسید که او برای محافظت از لوک اسکایواکر باید جلوی ماول را بگیرد، بنابراین بین این دو دوئلی در گرفت.
کنوبی از اولین دوئلش با ماول به خاطر داشت که ماول عادت دارد با قبضهی شمشیر لیزریاش حمله کند، بنابراین با موفقیت در برابر حملهی او جاخالی داد، به سینهاش ضربهای کاری وارد کرد و بدین ترتیب انتقام استاد پیشینش را گرفت.
بعید است که جورج لوکاس و اعضای دخیل در ساخت اپیزود ۱ پیشبینی کرده بودند طرفداران چنین واکنش گرمی به دارث ماول نشان دهند و داستان او تا اینجا ادامه پیدا کند. نقش دارث ماول در آثار مربوط به جنگ کلونها و سریالهای جنگ ستارگانک یاغیان (Star Wars Rebels) بسیار پررنگ است و همچنین در رمانها و کمیکهای بسیاری حضور داشته است. به لطف این حضور پررنگ، دارث ماول از لحاظ ظاهری یکی از مشهورترین شخصیتهای دنیای جنگ ستارگان است.
با اینکه دارث ماول در دنیای خیالی خود از همه لحاظ شکست خورد، اما شاید شهرت و محبوبیتش در دنیای واقعی ما جبرانی بر این شکست باشد.
منبع:
انتشاریافته در: مجلهی اینترنی سفید
فیلم رستاخیز ماول کجاست؟
فیلم رستاخیز ماول رو نشنیدم. انگلیسیش رو میشه بگی؟
زندگی اوبی وان هم جالبه .
مقاله ای درباره او وجود ندارد ؟
نه به فارسی چیزی پیدا نکردم.
مشکل تولید مطلب در حوزهی آشنایی با جنگ ستارگان اینه که همهش اطلاعات جدید داره اضافه میشه به کنن، برای همین تولید مطلبی که ماندگاری داشته باشه سخته.
کنت دوکو داستان خاصی داره؟ فک نکنم:/
توی دنیای جنگ ستارگان به لطف Expanded Universe همهی شخصیتها داستان خای دارن.
سلام ممنون بابت مقاله،میشه یکی هم راجع به کنت دوکو بنویسید؟
اگه فرصتش پیش بیاد حتماً.
عالی
هر هفت مقالتون رو مطالعه کردم، واقعا دوست دارم این کارو ادامه بدید با توجه به فقر اطلاعات فارسی در مورد جنگ ستارگان کار شما قابل ستایشه.
نظر لطفته. ادامه پیدا میکنه همین الان دارم روی شمارهی هشتش کار میکنم.
واقعا خوب بود.
خیلی وقت بود که مننظر مطلب جدید جنگ ستارگان بودم، امیدوارم که دوباره وارد غیبت نشه 🙂